MASQUE - Tango

ماسک تانگو

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-37101
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی گلی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : ماسک
کشور مبدأ : ایتالیا
سال عرضه : 2013
کد کالا : ATR-37101
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 355
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
17,755,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    22
  • نمی پسندم
    5
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    6
  • + 45 سال
    7
  • روزانه
    0
  • رسمی
    14
تعداد رای های ثبت شده : 85
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

masque Tango - ماسک تانگو

زمزمه‌ها و نجواها از همه‌سو در این مهمانی شاد و دل‌انگیز به گوش می‌رسند و موسیقی ملایمی در پس‌زمینه آرام‌آرام بلندتر می‌شود و به اوج می‌رسد. گیلاس‌های شراب عسل دست به دست می‌چرخند و این شهد کهربایی‌رنگ همه را سرمست می‌کند. انگار نسیم‌های گرم تابستانی، عطر گل یاسمن را در این مهمانی به جریان انداخته‌اند. آوای موسیقی دوباره اوج می‌گیرد و نگاه تو با نگاه زیبارویی گره می‌خورد. چند کلمه‌ای بین شما رد و بدل می‌شود و انگار درون صدایش غرق می‌شوی. قطرات عرق روی پیشانی‌ات سُر می‌خورند و بی‌آن‌که بدانی درون شراب عسل ذوب می‌شوند. ریتم موسیقی آن‌چنان به تو جرات می‌بخشد که انگار رقص تانگوی امشب تنها از آنِ توست. مهمانان همه هیاهو می‌کنند و حرارت مهمانی هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود. می‌دانی که شاید به دردسر بیفتی، اما در برابر این احساس غافلگیرکننده هیچ مقاومتی نداری. پس به سوی اتاق رقص می‌روی تا دوباره آن چشم‌های درخشان را ببینی، و ناگهان چهره خندانی را می‌یابی که روشنایی‌بخش همه تاریکی‌هاست. و آرزوی تو مگر چیزی غیر از این بود؟!

یک عطر گرم و هوس‌انگیز؛ تب‌وتابی شدید؛ شهدی کهربایی‌رنگ!

برند ماسک
عطار سسیل زاروکیان
طبع گرم
سال عرضه 2013
گروه بویایی شرقی گلی
کشور مبدأ ایتالیا
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه دانه تونکا ، لوبان ، کهربا، رز ، سدر ، چوب صندل سفید ، یاس، هل ، دارچین ، چوب گایاک، زیره سبز، یونجه زرد
نمره کاربران
Tango-ماسک تانگو
رایحه
8.6
25 رای
ماندگاری
8.8
25 رای
پخش بو
8.4
25 رای
طراحی شیشه
9.2
25 رای
این عطر برای من یاد آور ...
اخبار برند ماسک
عطرگرام
نظرات کاربران (23 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
10
رایحه
10
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
نُه سالم بود؛ ترم دو زبان. یه معلم سرحال و خوش خنده داشتیم که همیشه رژ لب قرمز یا نارنجی می زد و یا آهنگ برامون میزاشت یا وادارمون می کرد شعر بخونیم و برقصیم. یادمه آب هم زیاد می خورد.
یاس حکم معلمِ زبان منو داره اینجا. یه جوری همیشه از خود بی خوده، انگار به جای آب، ودکایی چیزی سر کشیده و در همین حین که سرخیِ رُز رو روی لبانش جا داده، با همون لبخند شیطنت آمیز، دست عسل و کهربا رو می گیره و می برشون وسط کلاس تا باهم برقصن. عسل، دختر مو بلند و لاغر اندام که بی پروا در دستان کهربا می رقصه. هل و دارچین و تونکا می شن همکلاسی های دیگه ی من که خیره به اون دوتا ان و گهگاهی هم صدای دست و سوتشون بلند می شه. دارچین و تونکا پسرای کلاس ان و هل، دختری که از خنده های دارچین، خنده اش می گیره و جلسه ی قبل هم به یاس گفته بوده که از دارچین خوشش میاد:)
زیره هم منم:) زیره، دست زیرِ چونه، در سکوت به این فکر می کنه که سرخیِ رز بر سفیدیِ یاس هارمونی قشنگی رو ایجاد کرده و یا خیلی نامحسوس به خودش میگه: یادم باشه به مامانم بگم یه رژِ این رنگی برای خودش بخره:)، و یا اینکه عسل چند ساله موهاشو کوتاه نکرده که انقدر بلندن؟!.. کهربا واقعا قشنگ می رقصه!.. اممم، زیره شاید بدش نمیومد اگر برای یک لحظه هم که شده جای عسل باشه:)..
و سکوت! تمام این افکار از سر زیره می پره همون لحظه ای که رز بهش میگه: خب زیره جان! بگو ببینم تانگو دوست داری؟ :)
یادم رفت بگم: خوبیش اینه که تانگو هم مثل کلاس ما گرمه. هوای گرفته و تاریک و برگ های پژمرده ی روی زمین و.. همه اش از پنجره ی همون کلاس معلوم بود. ولی اونجا، برای یکی دو ساعتی هم که شده بیخیال اون هوا می شدیم.. در تانگو هم همه می دونن پاییزه ولی چند ساعتی خوش و خرم اند؛ حتی زیره، با تمام کم حرفیش..؛)

[EDITED] 1402/01/25 14:22
24 فروردین 1402 پاسخ تشکر
44 تشکر شده توسط : Haddock احمد شجاعی
نازنین مرسی از فضاسازی و ادبیات و تخیل عالی ات…
ممنون که به اشتراک میذاری با ما اینجا🙏🏻🌸
02 آبان 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : هاشم پور محسن
خانم شقایق درود به شما،
ممنونم از محبتتون و مرسی که توجه می‌کنید به نوشته‌های من🌹؛)
02 آبان 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : Rezvani محسن

7
رایحه
10
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
اگر قصد خرید این غول امبری اسپایسی رو دارید از من به شما نصیحت که نسخه ی ۳۵ میل رو تهیه کنید
چرا ؟
اوایل پاییز، اواخر بهار و سه ماه تابستان میتونید ازش استفاده کنید ؟ خیر چون گرمای زیادی داره
میخوام برم مطب دکتر، کلاس، سرکار، کافه و... میتونم از این عطر استفاده کنم ؟ باز هم خیر
پس انتخاب شما برای پوشیدنش کم شده و ۱۰۰ میل نمیتونه منطقی باشه

اما واسه کی مناسبه ؟ تصور کنید مهمونی شبانه یا عروسی دعوت هستید، تیپ رسمی بر تن دارید، کمی سرخوشین و در حال رقصین .شاید الکل مصرف کردید و حواستون به خانم ها هم هست
این عطر با روایح اروتیک یاس و رزش و روایح ادویه ایش توی اون محیط باز و بین ده ها مردی که عطرهای مختلف رو استفاده کردن شما رو بین اون ها بولد میکنه و حس کنجکاوی دیگران رو قلقلک میده

ماندگاریش هم راستش خیلی ایرانی پسنده! اگر روی پوست اسپری کنید با یک بار حمام کردن هم شاید دست از سرتون برنداره و همچنان رد ضعیفی از خودش باقی بذاره
13 دی 1401 پاسخ تشکر
38 تشکر شده توسط : Haddock احمد شجاعی

9
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
9
طراحی شیشه
دوستان عزیزم سلام
ماسک میلانو تانگو یکی از اون کارهاییه که اوپنینگ غلط اندازی داره و برای درک صحیح رایحه نیاز به کمی زمان داره.اوپنینگ کار با فوران شدید روایح اسپایسی(به خصوص زیره) و رز همراهه.چند دقیقه که به این کار زمان بدید گل یاس شروع به خودنمایی میکنه و ترکیب دلنیشنی رو با چوب صندل و کهربا میسازه که در این مرحله برای شامه من به بولگاری روبینیا شباهت داره.بوی رزی که در ابتدا تو این کار وجود داره قدرت زیادی داره و ممکنه برای بعضی از دوستان یاداور اماکن مذهبی باشه ولی برای شخص من چنین حس و حالی نداره.
از اونجایی که این کار شباهت هایی به بولگاری روبینیا داره،اگر بخوام مقایسه ای بین این کار و بولگاری روبینیا داشته باشم باید بگم خدمتتون که روبینیا لطیفتر و خانومانه تره،چوب صندل در روبینیا قدرت بیشتری داره و کمی حس و حال خامه ای داره ولی تانگو به لطف حضور روایح اسپایسی و کهربا کاملا یونی سکسه و طبیعتا اون لطافت زنانه روبینیا رو نداره.برای شامه من تانگو حرفه ای تر و شامه نوازتره و همینطور پخش و ماندگاری بهتری نسبت به روبینیا داره،هرچند انتظار پخش و ماندگاری بالاتری از این کار داشتم ولی به نظر میرسه ریفرموله گریبان تانگو رو هم گرفته.در نهایت پیشنها‌دم بهتون اینه که برای چنین روایحی که رز یا زعفرون قدرتمندی دارند،حتما دکانت تهیه کنید تا خدایی نکرده متضرر نشید.
با ارزوی بهترینها برای دوستان عزیزم

[EDITED] 1402/12/20 23:26
20 اسفند 1402 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Saeed Faramarzi

خیلی سعی کردم خودم رو قانع به خریدش کنم نشد که نشد. کامنت های اول من در ستایش این عطر مربوط به سال 96 هست و اوج دوره ی بیماریی که اراده کرده بود از هستی ساقطم کنه. البته که عطر خوبیه ولی من کلاً از عطر با نت غالب آمبر بیزارم حتی O hira . اینجا با یک نت زیره ی خیلی بولد قاطی شده که دیگه واویلا....کاراکترش رو هم دوست ندارم. من زندگی مادی ام در اوج کیفیت و تمول نیست . زندگی درویشانه دارم و دوستش دارم که پیغمبر فرمود : فقر دولت من است .کاراکتر من در تضاد با این عطره‌ . علی ایحال علیرغم کیفیت عالی ، اصلا دوستش ندارم. کسی که قصد خریدش رو داره حتماً یک سمپل 2 میل تهیه کنه و بارها امتحانش کنه...یا حق
10 آبان 1401 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali هاشم پور

آنجا که عدالت شخم زده شد کسی از سیگارِ تلخ خود کامِ عالمانه گرفت، لبخند زد وُ قبل از خروجِ دود با صدایِ خش‌دار گفت: زندگی تانگویی است از سرِ بیخیالی در آغوشِ دیوِ آدمخوارِ سرنوشت! سرنوشت که من نمی‌دانم چیست. اما برای تانگو بعدها یک معنای نزدیک یافتم که شراره‌هایِ آتشِ تفکرِ سِسیل بود در سرزمینی شرقی و خورشیدشناس. عرفانِ سُرخِ یک دختر که ای کاش نمونه بود برای دخترهای ما! افسوس که اینجا وَ حتی آنجا خود دیدم سسیل، مندی افتل، ایزابل دوین، لیو اولمان، بی‌بی اندرشون، ژولیئِت بینوش، اینگرید برگمان، الیزابت تیلور، ماریا کالاس، بیورک، بث گیبُنز و... را نمی‌پسندند وُ کج و معوج هایی که آزمايشگاهِ تشریحِ کالبدِ تحریک هستند نماد و طرحِ بشریت شده‌اند. افسوس که این منجلاب را دیگر خبری از دستِ نجات نیست وُ چاخانِ شعبده ی ناجی قرن‌هاست که برملا شده!

این یکی نه شاید تانگو، بلکه عمیقا رقصِ سَماعِ عارف است به‌دورِ معشوقه‌ی ندیده وُ آسمانی خود. معنایِ محض است. حکمت وُ باطن! / اگر پیش‌آمد وُ نورِ طلسم شِکن، جادویِ سنگینِ پرایوت لیبل را باطل کرد وُ اَبرِ همه‌گیرِ همهمه کنار رفت؛ در کُنجی خلوت، آنجا که جسم در لحظه وُ رَوان مُدَوَر در ادوار است تانگو را استشمام کنید که رازهایِ مَگو دارد با حادثه‌ی احساس. خراشی است حَزین بر قامتِ ظریفِ عاطفه. همچون جَستنِ شمایلی دَد صفت از پیکره‌ی یک ایزد. شاید بالعکس!! تانگو رفتار است؛ روش. نوعی برخورد از جنسی ناشناخته که به یاد می‌آورد. آری! یادآوری است. سرمستیِ رها شدن از جَزمِ فراموشی. تلنگری است به آدمیزاد که در خود خشونت دارد وُ جنایت گاهی، اما قلب او از جنسِ خون و ترسیمِ تپش است وَ شاید رز! که ای رز تو چگونه تا این حد بی‌رحمانه زیبایی. جایی که رز لبِ یاس را بوسید وَ کهربا رساله‌ی عرفانی می‌نوشت سسیل خندید و حادثه آغاز شد!

در ابتدا ادویه به خواب می‌دید وُ رخساره ای زیبا از هل که به جانِ جریانی بی‌منت از گل‌ها فرو می‌رود. آنچنان رزی که ننامیدنی است وُ بعدها در آغوشِ دیگرانَش بیشتر به رقص می‌آید. افسون می‌کند وُ کهربایی که نوشتم عارف است وُ گرما می‌بخشد وَ اخطار ندارد در خود! تونکا شیرین دل وُ بنزوئین شاید در دوستی با او آن پشت‌ها تنباکو دود می‌کنند و دارچین به آنها می‌گوید : سلام! وَ زیره ای ناب و سبز که عجیب عامل است! گایاک سدر سندل گرم و برای دیگران روشن اما با جادوی تخیل برای من تیره...! عجایب که من خبرهای حیوانی می‌شنیدم و توهمِ چرم داشتم. اعتباری نیست به من البته! گاها تفسیری واقع هستم از 'چه می‌دانم' وُ همچنان خوشحال که نمی‌دانم! ای کاش هیچگاه ندانم چگونگی ها را. همان‌طور که نیک کِیو گفت: درآخر به هر آنچه که کامل بفهمم وَ درک کنم علاقه‌مند نیستم وُ اصولِ آن برایم جاذب نیست!! بله قربان. مکاشفه را ندانستن باید. گُم شدن لازم است.

این مخلوق از قانون پایستگی پیروی می‌کند! همین احوال مثلا در پُرتریت او اِ لیدی دومینیک روپیون هم بارز بود برای من. یعنی رایحه ها از بین نمی‌روند بلکه از گامی به گام دیگر منتقل می‌شوند. تودرتویِ اعجاز هستند وَ مرسی هنرمندانِ عزیز که این‌چنین می‌کنید باما! گفتنی از این باب بیشتر نیست که اگر باشد هم تکرار است و نسخه‌ی دیگران باز نوشتن که شاهکار نیست عزیز...!

این هم یکی دیگر از مخلوقاتی است که قلبِ مرا مچاله کرد در دوره‌ی حضورش. / حضورهایِ گذرا و چندمیل! برای تانگو؟ پنج تا یک میل! چه تلخ؛ بی رحمانه سَهمِ ما از زیبایی محدود است!

خارج قسمت.
این عطر و باقی آثار ماسک سمپل های یک میل دارند. جالب این‌که در کشورِ استوانه کوروش، انتقامِ سَهل وُ عطرِ قرمه‌سبزیِ مامان [گویا] یافت نمی‌شوند؛ آن هم دقیقا در جایی که آقایان دکانت را آبستن کرده‌اند وَ چپ وُ راست کوتوله ی 'کمک به عطردوست‌ها' را بررویِ سنگ و کلوخِ مِنت پس می‌اندازند. اُفت! امید به اینکه مرجعِ نزدیکِ عطرافشان بیش از پیش ازبرای تکمیلِ قفسه‌ی سمپل ها کوشا باشد وُ هرچه سریع‌تر سمپل های اساسی جای دکانت هایِ غیراصولی را بگیرند که مبنا سمپل است!

مغلطه‌ی در تمامِ دنیا دکانت رایج است را هم بروز ندهیم؛ لطفا!
تمام دنیا سمپل، نسخه کوچک، تراول سایز، تستر و... 'هم' به وفور رایج است! فرقی است عظیم بینِ جبر و انتخاب. بین تعیین و تحمیل. اینجا البته گنده ترین مفاد به ما تحمیل می‌شوند و می‌گوییم آری آقا! چرا که نه. به حتم برای ما که بَلا صبح به صبح به چَشم می‌بینیم این چیزها قِلقلکِ شیرینِ شامگاه است وُ صدالبته که شکم هایِ چرب و چیلِ سَرانِ بشردوست را فقط با سودِ دکانت می‌توان پُر کرد وَ ملتی بی‌پناه وُ ناچار که این وسط آونگ شده‌اند و معلق هستند در برزخِ نابرابری وُ انزوا وَ معشوقه‌ی هنر که سخت به دست می‌آید و هفت خان پیش روی عاشق است. دیوهای ریش دارِ بدون ریشه که دلال هستند وُ دَغَل وَ می‌گفتیم دائما به این‌ها وُ می‌گفتند نه! که فجورها گول می‌زنند و قصورها می‌خورند وَ بعد بادِگلویِ خلاص شدن از برای این‌که آه شُکر وَ منت خدای را عَزوجل که طاعتش موجبِ قربت است وُ به شکراَندرش مَزید نعمت وَ خرسندیم همچنان هستند کسانی که مارا فریب دهند! کاش کسی در گوشِ بازیگوشِ او می‌گفت تو جز یک بُنَکدار هیچ نیستی. لانتوری اینجا افراد دم به دقیقه رویِ دستِ هنر پس می‌افتند و عجایب پشتِ داستان می‌بینند که این جریان برای خیک های با دروغ پُر شده‌ی شما اضافی است آفتاب‌پرستِ استوری هایِ آنچنانی و لایوهایِ هشتصد و نود دقیقه‌ای که یک مُشت چون خودتان هیچی ندیده و اثر نشناخته استاد گویند به شما وَ به تو وُ تمامِ هم کیشانَت می‌گوییم خفه! ننگ به مردمی که نمی‌دانند استاد چیست وُ صادق کیست! حال این‌که شنیدم تازگی از همین اطراف کسی به دقت می‌گفت که زرت و پرتِ هنرملی بومی وَ کهن دیارا دوباره می‌سازمت وطن سر داده‌اند و قسم به جانِ بی بی ماه خاتون که پوپولیست رَمال نیستیم وَ به جان خاله نازی که خوبِ هنرِ عطر را می‌خواهیم! مختصرِ غیرمفید تو را چه به این هویج خوری ها طلای تقلبی. حیف که تريبون همیشه دست شما بزغاله ها بوده!

خلاصه خشنود که در این بزم، اطراف خود مومن میبینم و آگاه که به راستی تیشه هستند به جان نادانی و سپاس از شما که زنگ خطر به دست دارید و حتی شده یک نفر بیدار شود در این خوابگاهِ نفرین شده خود نعمت است.

باری. ماسک تانگو؛ رقص سماعِ مجنون است به دورِ آتشِ اندامِ لیلی. خلسه‌ای که در آن رز آرام در گوش تو زمزمه می‌کند : من آنَم که ندانی چیستم وَ با دستانِ خدایِ افسانه‌ها در خاکِ تو کاشته وَ حاصلم بویِ دستانِ اوست!
04 بهمن 1400 پاسخ تشکر
34 تشکر شده توسط : Haddock Mahmoudreza ganjali
خواستم بگم که با یک قسمت از گفته های شما موافقم و همیشه برای خودمم سوال برانگیز بوده که چرا تو ایران با این وضع ارز و جیب خالی اکثر مردم حتی عشاق عطر! عمدتا چرا عطر ۱۰۰ میل وارد میشه و حتی ۵۰ میل هم کم هست چه برسه به مسافرتی و سایزهای کوچیک. اشانتیون یا همون سمپل هم که چند سالی هست با نهایت وقاحت فروخته میشه و انگار کسی یادش نمیاد که قبلا اصلا فروشی نبود و اصولا در همه جای دنیا مجانی باید در اختیار قرار بگیره
04 بهمن 1400 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : Haddock rick
دورد برشما... وقتی منبعِ تغذیه‌ی یک چرخه‌ی اقتصادی [فقط] اعضایِ تشکیل دهنده‌ی خودِ اون چرخه باشه اوضاع میشه همین که تماشا میکنی :) آقازاده جیب آقارو میزنه، آقا جیبِ خانم، خانم جیب بغلیش، بغلیش جیب جلویی، جلویی جیب من، من جیب تو... دومینویِ فاسدی که راه انداختن و حالا اگر پدرجدشون هم از مقبره‌هایِ چندصد میلیاردی بِکِشَن بیرون نمیتونن جمعش کنن! البته نمی‌خوان جمع بشه. چرا بشه؟ تُن تُن آشغال و بُنجُل توسطِ پسرانِ بی قاموس خودشون واردِ این خاکِ بدبخت می‌کنن وُ هشتصد برابرِ قیمتِ جهانی با کُلی منت به مردم میفروشن. / جنگ نابرابر است جانم...!

از طرفی بازار به عنوان یک کُل ایده‌اش اینه: ملت که رویِ اورانوس دارن زندگی می‌کنن، اقتصاد هم که چپه شده، اصل از سلیقه به گزینه‌ی موجود تقلیل پیدا کرده، میل جای خودش رو به امکان داده، فلسفه 'همینی که هستِ'، تَقِ ریال هم که هشتصد ساله در رفته!! به همدیگه علاقه هم که نداریم :) دسترسی به بیرون هم که ملت ندارن، بیرون هم که درون نمیاد. پس بفرمایید چای در خدمت باشیم. بتاز ای اسب من بتاز! هموطن یعنی کشک روی آشِ بدون رشته!
ما این وسط دَم وُ دستگاهِ کارآگاه گجت رو نیاز داریم : دست های پُرتوان برس به داد این ناتوان :) / راست می‌گفت: هر جامعه‌ بازتابی است از رهبران خودش!!

کلی جمله و بند هم وجود داره که گفتنی نیست! صفحه رو با موشک زمین به زمین میزنن :)
بقول اون آقا زشته تو جلسه‌ی انظباطی دانشگاه (یازده سال پیش) : پسرجون باید بدونی یه سری حرفا جیزن! می‌سوزی یهو.
ما که گفتیم بسوزون کبریتِ بی‌خطر. خندید وُ گفت: حال میده یکی مثل تورو بعدا کبابی کنم :) در واقع من تو این یازده سال دارم مرینیت میشم گویا :) باورت میشه؟؟ تا این حد داستان اراذل اوباشی بوده، هست و خواهد بود...

بدا به حال سرزمینی که در اون وارونه ای مثل من، تو چنین فضای مستقلی مجبور بشه از این خزعبلات بنویسه!

خلاصه این‌که خوش اومدی به قرون وسطی :)
05 بهمن 1400 پاسخ تشکر
37 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Rezvani
درود بر شما. خلاصه که یکی داستانیست پر آب چشم! و به قول مظفرالدین شاه مملکت همه چیزش باید به همه چیزش بیاد.
05 بهمن 1400 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : هاشم پور سعیده دهرویه
درود بر مجنون روایح بی همتای سرزمین لیلی
از قله های بلند تاور تا دره های عمیق کزباه
رز در گوش من زمزمه کرد مسیح زیباکلام خسته شده ، دل شکسته شده ...
به رز گفتم ای اغواگر سرزمین روایح ، مسیح برمیگردد و تو را چنان نوازش کند تا به دور قلم او تانگو زنی
او مرا نگاه کرد و به فکر فرو رفت و آرام گفت :
آه ، یعنی میشود؟!
18 بهمن 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Rezvani nazanin
درود برشما. رئیس جدی عرض میکنم بنده لایق این همه محبت نیستم وَ هدفم هیچ‌گاه جلب توجه نبوده و نیست. چه‌بسا میدانم این بروز نتیجه‌ی دوستی وَ بزرگیِ شخص شماست. بابتش سپاسگزارم و قدردانِ مراعات وُ عنایت شما هستم.

روحانی عزیز به‌نظرمن اگر حاصلِ حضورِ فرد در یک مجمع، انجمن، گروه و... آگاهی وَ تَرقی نباشه وَ با بودنش تعالی مفهومِ تقابل به خودش بگیره وَ نتیجه رنج و دودستگی باشه فردِ مذکور باید به حکم عقل عقب‌نشینی وَ در روشِ خودش تجدیدنظر کنه. سماجت و اصرار کار دست آدم میده وَ دشمنی، عداوت وُ سوتفاهم به بار میاره. این‌جاست که اصلِ نجیبِ پیشرفت درکنارهم جای خودش رو به نبرد درمقابل هم میده وَ استدلال فدای جَدل میشه. اصراری نیست. من همیشه معتقد به آرا بر اساسِ منطق بودم وَ امروز باید به رایِ غالب احترام بگذارم که اگر اینطور نباشه اعتقادم به شعار و بعد از آن به یک بلوفِ مضحک وُ زننده تبدیل میشه! به شما اطمینان میدم که عدم حضورِ دائم و مستمر من خدشه‌ای براصالت وُ هدفِ این مرجع وارد نخواهد کرد. فضا باید در اختیار عزیزانی باشه که اصلِ کمک به دیگران در نوشته‌هاشون وضع میشه و قوانینِ فضای مشاع رو رعایت می‌کنند. البته همانطور که قبلا هم اشاره کردم ریاضیاتِ من با مفادِ کلاسیکِ قهر و آشتی در این مرجع همگون نیست وَ تصمیم ندارم فعالیت خودم رو به صفر برسونم وَ یا حاضر باشم وُ اطوار 'غایب هستم' از خودم بروز بدم! بحث بر سرِ حرکت از سمتِ حداکثر به سوی حداقل است :) باید تعادل وُ انصاف رعایت بشه وَ انصاف در یک اجتماع طبق اصول یعنی نظر جمع وَ من تمام قد به این اصل وُ نظر احترام می‌گذارم.

به شهریار عزیز و محترم...
درود برشما. بله جانم. من همیشه شعار دادم که به هرطریقی بنویسید اما افسوس که آدم است و خطا و شیرخام خورده! گاهی باید اعتراف کرد. به هرطریقی شدنی نیست! گویا اشتباه می‌کردم. / امیدوارم نوشته‌ی افسارگسیخته‌ی من به دست شما رسیده باشه. فقط میخواستم مطلع باشید من پاسخِ محبت وُ توجه شما دادم وَ مرجعِ محترم با مهربانی و دوستی آن بصورت شخصی برای شما ارسال کردند.

با آرزوی آزادی، برابری و عدالت برای همه‌ی شما عزیزانم وَ به امید زیستن در جهانی که عقیده بر عقل پیشی نگيرد وُ دوستی زیر گام‌های سنگینِ دشمنی خُرد نشود. احترام بنده را پذیرا باشید وَ بدانید همچنان منت نگاه شماست وُ نابسامان کلام ما.
18 بهمن 1400 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Rezvani
اخه که حض کردم و لذت بردم از توصیف و معلومات و همچنین در پیامهای پایین از ذات و سرشت پاکتون که حرف حق رو میزنید و ملاحضه نمیکنید.متاسفانه ادمهایی این چنینی روز به روز داره از تعدادشون کم میشه
10 تیر 1402 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Rezvani
جناب مسیح، خود نیستی اما میراث گرانبهایت،‌ خود مکتب انسان سازیست، هر جا هستی در پناه پروردگار باشی :)
28 آبان 1402 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali حکایت دوست

9
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
با درود خدمت عزیزان همراه و سایت معطر عطر افشان
قطعه ای ترجمه شده از سایت رسمی بهمراه پاره ایی توضیحات که امیدوارم برای علاقمندان روایح مفید و جالب باشه-

"TANGO"

"سیسیل زاروکیان"

من دیدگاه ریکاردو و الساندرو را خیلی دوست داشتم، آنها عطرساز را به عنوان یک هنرمند در نظر می گیرند که صحنه ای را در یک اپرا از طریق عطری با روح بازی می کند. اتمسفر، میزانسن(محیط کلی) پرشور تانگو فوراً به من الهام می‌دهد تا عطری گرم و حسی به وجود بیاورم.
III – IV
تانگو
یک شب نیمه ی تابستان در بوور(آلاچیق) در شکوفه کامل، میزهای چوبی بزرگ، یک مشروب.
و موسیقی.

*پرده سوم صحنه چهارم
توضیح اینکه:
(اعداد یونانی کنار شیشه و جعبه برند، که نشانه جایگاه عطر و دوره ی تولید این برند هستن-که تانگو:[صحنهٔ] عطر چهارم-از گروه[پرده] سوم تولید برند ماسک میلانو هست )

در اطراف شما زمزمه می کند، مهمانی شاد است. موسیقی ملایم در پس زمینه به تدریج بلندتر می شود. *یک کرشندو-
(کِرشِندو [به ایتالیایی: Crescendo] از اصطلاحات موسیقی به معنای قوی شدن یا قوی کردن تدریجی صدا است.
کرشندوآپوکو آپوکو

[Crescendo a poco a poco]

به معنی:به تدریج و کم کم قدرت و شدت صدا را زیاد کردن با طول زمانی و تدریجی ِزیاد.)
-یک لیوان، یک لیوان دیگر. رام و عسل، شهد کهربا مست کننده. مثل بوی گل یاس که با طوفان های گرم تابستان همراه است. یک کرشندو شما با نگاه او روبرو می شوید - او چند کلمه را زمزمه می کند. متوجه می شوید - لونفردو(زبان عامیانه) است. پیشانی تو خیس عرق نمک در شکر(شهد عسل) مشروب ذوب می شود. ریتم درهم و برهم گوتان(ریتم، ضرب آهنگ) شما را شجاع می کند، شب و تانگو در کنار شماست. یک کرشندو احضار کر کننده هوا حتی گرمتر می شود. میدونی که بهت صدمه میزنه با این حال شما نمی توانید مقاومت کنید.

بلند می‌شوی و به سمت زمین رقص می‌روی..... چهره‌اش با لبخندی روشن می‌شود که شب را روشن می‌کند...!!
این تمام چیزی است که اکنون آرزویش را داری.

* عطری گرم و احساسی!! اوج شدید شهد کهربا.--
عطرهای برند ماسک میلانو در سایزهای
10 ml
35 ml
100 ml
100 ml vintage
موجود هستند که 35 میل و 100 میل جدید شیشه های مشابه دارند و 100 میل قدیمی شیشه ای استوانه ایی با درب سفالی(سفال پخته شده برنگ سیاه) دارد.
پوزش اگر ضعفی در ترجمه و توضیحات بود، سپاس از همراهی دوستان و تشکر از دست اندرکاران سایت
روزگار بکام
معطر و مانا باشید.🥀🥀
09 تیر 1401 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : Haddock Mahmoudreza ganjali

تانگو

به دوستم گفتم اگه برام پیداش کنی می خوامش
گفت حدود 4/2 تومن میشه
گفتم حله
بعد که آورد گفت یه تومن فقط کرایه حمل میخوره
دیگه دادم
جعبش رو دیدم یا خدا موتور پراید توشه یعنی چند برابر باکسینگ های زرجوف ، برا کرایه بهش حق دادم
بگذریم
فکر میکردم با آمبر وحشی رو برو باشم ولی با تست اول دیدم خانوم عطار هر چی تو اپیک شمشر رو از رو بسته تو این از جنبه وحشی گری کم کرده
کهربای غبار الود با شیرینی کنترل شده
بعد از اسپری بوی غبار الود از کهربا به همراه ترشی خاصی منو تحت تاثیر قرار داد بعد از فرو کش کردن به راحتی روایح چوبی و رایحه زیره و دارچین رو میشد حس کرد
یه حس مشروبی ،الکلی ،وانیلی برام داشت که با اضافه شدن رز متوجه شدم که این بانو در ترکیب رز با روایح واقعا شاهکاری ساخته در خور ستایش و زیبا
ولی همچنان محجور و با وقار و سنگین با بازی و رقص کهربای رزینی ،چوب ،دارچین وانیل و رز
در میانه عطر روایح حیوانی کمی قدرت میگیرند و تا پایان کمی عطر سیر افزایش رایحه حیوانی البته نه از نوع کثیف رو در پیش میگیرد
عطر با ارزش و تاثیر گذار بود
با اینکه یونیسکس هست
بوی مرد پولدار با وقار و متین با تفکرات
زیرکانه
نمیدونم چرا بار اول زدم حالت روحانی درونم زیاد شد ،یادم به برنامه کار های خیری که باید انجام بدم افتادم واقعا عطر موثریه

مخصوص میهمانی های شب
دوام بالا پخش خوب
29 بهمن 1400 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : Haddock Mahmoudreza ganjali


Masque team

Terralba
دوز غنی و با کیفیت و شفافی از لنتیسک . لنتیسک یا صمغ مصطکا یا رماسک که من در کوههای کردستان دیدمش رایحه ای چوبی-رزینی با شجره ای از نرمی دارویی داره. توی این عطر برجستگی های سبز و هربال این رایحه ارجح تره چرا که بهش رایحه ی بالزامیک-وودی و خشک و کافوریکی از ابسولوت توت سرو کوهی اضافه میشه. کلیت رایحه دارویی اما خوشایند و امبر-بیس هست که کاراکتری به شدت مردانه و قاطع رو رقم میزنه. تداعی گر شخصیتی دانشگاهی ، دانش پژوه و مغرور در علوم ریاضی هست. به آرامی سراغش برید. .
.
Tango
"اعیانی" اولین واژه ی صحیحی هست که به ذهنم میرسه. یادمه پدرم دوستی داشتن که مالک و به نوعی فئودال بودن. دستمال گردن میبستن و ساعت طلا به دست داشتن. خدم و حشم مفصلی داشتن و تمامی آنچه که مورد استفاده شون بود از ناب ترین منابع تهیه میشد. با وجود شخصیت کاریزماتیک و دیکتاتوری که داشت ماجراجو و اهل ریسک و تفرج بود و در عین حال به شدت با مطالعه و مدرن رفتار میکرد. رضا خانی بود واسه خودش خلاصه. تانگو رایحه ای چوبی-علفی اما خوشایند و متراکم و هجمه جو داره. رایحه ای بالغ و برجسته و گویا و حجیم از زیره سبز که به وجهه های چوبی-تنباکویی-امبری خودش نزدیک شده. هدیه ای خوب برای روز پدر و یا پوششی خوب برای تسلط و عدم نفوذ دیگران.

Montecristo
سرچ کنید و تصویر ویکتور هوگو رو ببینید. این عطر خود خود ویکتور هوگو میبود اگر در درای داون اینگونه بی تکلیف رها نمیشد. با اینحال نمیشه ازش گذشت و با این نقصش که البته بزرگ هم هست بهش حمله کرد. مونتکریستو شکل دراماتیزه شده ی کوبلای خاح لوتنس هست اما با کیفیتی سرسام آور. انگشت روی افشانه میزارم و فشار میدم و ناگهان با سرعت نور پرت میشم به گذشته ای که اتوپیای من هست. شعور و فلسفه و ادبیات و شهود. تاریکی خوشایند و نرم و حزین. مونتکریستو رو ابدا با یک ربع اولش قضاوت نکنید. اجازه بدید مقدمه ش رو بچینه. و بعد بوزی-دارک- غلیظ میشه و میچسبه به چرم کهنه ی سخت جان و حیوانی و توامان بهش کهربای حیوانی و بنزوئینی مینشینه و بعد مشک افسارگسیخته ی شیرین و فکالیکی از امبرته ی روان و همزمان سیاه ترین پچولی ها و همزمان تاریک ترین بخور چوب گایاک و بعد روح سیاه رز و کاریزمای تنباکو. هر آنچه نقطه ضعف من هست توی این عطر اومده. منتها کنترل اینهمه حجم و کلمات از ویسر بر نیومده. با اینحال عشاق خودآزارنده ی عطرهای تاریک توی لیست تستشون بزارنش.

19 آبان 1396 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali Rezvani
ممنون جناب ایکاروس عزیز. خیلی لطف کردین. با راهنماییتون جهت میگیرم و علایقم رو پیدا میکنم. همچنین از نظرات و ریویو های قبلی تون هم استفاده میکنم. واقعن دنیای شیرینیه عطر. باز هم ممنون. موفق باشید...
19 آبان 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ‌آرش ssh

مقایسه دقیقتری بین ماسک تانگو و مون نوم است روژ مجدا انجام دادم و به این موارد رسیدم که اولا عطار جفتشون یکیه بانو زاروکیان هست . پس هنر دست عطار یکسانه . توی جفتشون اپنینگ شباهت بسیار نزدیکی به هم داره با یک سری تفاوت ها که مثلا تانگو اندکی شیرین تره و یه درصدی هم چوبی بدون رو داره . اما وقتی میگذره تانگو به طور عجیبی تغییر نت میده ( حدود یه ربع ) و تم رزیش کمتر میشه و چوبی در بستری از رز و یاس و امبر و هل نمایان میمونه و رفته رفته یه تم صابونی هم میگیره که این رایحه رو ریچ تر میکنه . تصور میکنم مردی رو که بسیار بیزینس قوی ای داره و اینو روی شال گردنش اسپری میکنه . اما توی مون نوم روژ در اپنینگ رز بخوری شده به همراه دود که خب اسونم نیست تشخیصش شروع میشه . مدت زیادی عمر میکنه این رز (اصلا و ابدا توی هیچکدوم رز بویی که ایرانیا ازش فرارین رو نداره و شاهکار در اومده ) و واقعا ترکیبات دیگه که در هیاهوی رز ظاهر میشن و خودنمایی میکنند ادم رو به شوق وامیداره.رایحه نسبت به تانگو تحریک کننده تره و اغوا کننده تر . اگر زیاد بوش کنین شمارو ممکنه به هرچیزی وادار کنه و نهایت سرشت ادمی رو به اغوا برسونه. حقیقتش هر دو برند مجدا و ماسک به نظرم از خوبای عطرسازی هستند و کارهاشون اکثرا ادم رو به وجد میاره . تانگو یه خوبی ای که داره مقداری همه پسندتره چون تغییر نت ها خیلی واضح و زود انجام میشه ولی مجدا نیش تره و نباید صرفا بوش کرد . باید باهاش زمان گذروند تا داستانی که شمارو برای یک شب عجیب اماده میکنه رو دریابید . پرفورمنس جفتشون بسیار بالاست کیفیت جفتشون بسیار بالا و بی نظیره . منتهی بحث قیمت که میاد وسط مون نوم روژ بسیار به صرفه تره . 120 میلش حدود 3 تومنه درحالیکه تانگو 35 میلش همین حوالیه . پرزنتیشن جفتشون عالیه منتهی من باتل کارای مجدا رو بیشتر میپسندم. در نتیجه بین این دو من فکر میکنم مون نوم روژ برتری داشته باشه. خلاصه اینکه هرگز بدون تست نخرید و اگرم تست میکنید صرفا با یک اسپری قضاوتشون نکنید و زمان بدین تا بشناسین رایحه رو . کارهای بانو زاروکیان بی نظیرن از معروفترینشون همون پرایوت لیبل هست که هیچ حرفی واسه اون شاهکار نمیشه زد .
12 بهمن 1399 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : احمد شجاعی هاشم پور

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
تانگو تانگو تانگو
هنر چیره دستی زاروکیان ، اسم با مثما و زببا ، به مثابه رقصی هنرمندانه و گرم میان سوز سرما
تو برخورده اولم فهمیدم از اون کارهاس که بعد چند روز میفهممش نه الان ، برای من تانگو یه کشمکش رویایی بین بوهای گرم و سرد و متعادله ، یه تضاد رویایی از موارد که در نهایت اثره رمانتیک و آرامش بخشی توی وجودمون به جا میزاره .
رز ، کهربا ، یاس ، صندل و البته هل رول های اصلی این رقص تانگوی زیبا هستن.......
این عطر ساخته شده تا زیباترین شب های زندگیمونو ماندگار تر کنه ، خاص و رمانتیک
09 بهمن 1402 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : احمد شجاعی علیرضا موسوی

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟