جناب ایلیا ال وی عزیز
سلام و ارادت خدمت شما
این داستان بطری های دو رنگ اسد زنگبار داستانی جدید است گویا !
زمانیکه اسد زنگبار آمد نسخه ی کاربنی یا همان بقول فرمایش شما لاجوردی بود .
احتمال قریب به یقین میدهم نسخه ای را هم که جناب دانیال عزیز و دیگر دوستان تست و ریویو کرده اند همین نسخه کاربنی اولیه باشد چون قبل از ما ریویو کرده اند .
البته چون من ندیده ام ، امکان هم دارد که نسخه جدید آنقدر پررنگ باشد که نسخه قدیمی در برابرش کمرنگ جلوه کند :)
من خودم ندارم این عطر را و اگر نظرم را ذیل صفحه این عطر مطالعه کنید متوجه میشوید که از دکانت های مهربد نازنین بود که دو سری به هدیه فرستاد .
اتفاقا در همین صفحه ی عطر ، در بخش عطرگرام ، تصویر نسخه ی اسد زنگبار دکتر مهربد هست که میتوانید ببینید و چون هر دو نسخه ی کمرنگ و پررنگ این عطر را از نزدیک دیده اید ، قیاس کنید .
اما درین خانه ، در بخش عطور اماراتی ، هیچکس همچون دوست عزیزمان دکتر اسعدی مطلع نیست ، بی شک ایشان پاسخ مطمئنی در باب دو نسخه این عطر و قیاسشان دارند .
نکته مهم در خصوص نسخه جدید که گویا کمرنگ تر است این است :
آیا این نسخه اماراتی ست یا ایرانی ؟
و اگر خودِ لطافه تولید کرده : فرمولاسیون را تغییر داده ست یا خیر ؟
چون احتمال دارد بخاطر دامنه ی تغییرات بزرگ در گیرندگی بویایی افراد مختلف ( از دید برخی بد بو بود ! ) تغییری در فرمولاسیون داده باشند .
نکته برای دوستان عزیزم :
این گیرندگی در بویایی با آن داستان عشق یا تنفر از برخی عطور تفاوت دارد !
مثلا :
عطر بلک افغان گوالتیری را یادتان هست ؟
عده ای عاشق آن اند و عده ای متنفر !
ازین دست بسیار داریم .
یکی از چند خاصیت عطور نیش همین است .
اما این فرق دارد ، یعنی : آنهایی که متنفرند از بلک افغان ، نمیگویند که بوی بدی از آن استشمام میشود ، فقط میگویند معکوس سلیقه ماست .
اما در مورد برخی عطور مثل همین زنگبار میگویند : بوی "بد" و نامطبوعی از آن دریافت میکنیم ، که این بر میگردد به دامنه ی دریافت ترکیبات سنتتیک پس از بکارگیری در عطور .
اختراع مواد سنتتیک معطر به خیلی دورتر برمیگردد .
امید که مفید باشد
یه ادکلن سبز بلوطی باربرشاپی صابونی بودی تمیز قدیمی یادتونه قدیما یه سری ماغذ بود صابون بود در واقع که بهش می گفتن صابون کاغذی و با اب می شستی دستتو باهاش؟ بوی اونو میده
اگه نسخه قوی ترشو می خوایین اخه اخیرا اب رفته توش، رصاصی مدل رویال که رنگش سبزه بگیرین همین خود خودشه اما خیلی قوی تر . یه مدل رویال بلو هم داریم که اونو نگیرین سبزش میشه این و قیمتشم زیاد نیست
همین که اومدم نظرم رو در مورد این عطر بنویسم اسم باکارات رو دیدم. گفتم شاید منظور کارهای دیگه MFK هستش ولی بعد دیدم نه همون باکارات مورد نظره. حتی سایت ها دیگه رو چک کردم و این رو دیدم که خیلی ها به نظرشون این دو عطر شباهت دارن.
من به شخصه شباهتی بین این عطر و باکارات ندیدم. بعضی هم گفته بودن که شباهتی با کار ممویر آمواژ داره ولی کارهای آمواژ سبک کاملا متفاوتی دارن. ولی اینکه هردو ادویه ای هستن شکی نیست.
من نظر خودم رو در مورد این عطر میگم. اگر عده ای شباهت بین این عطر و باکارات میبینن انتخابشون دو سویه هست چرا که باکارات از لحاظ پخش بو و ماندگاری خیلی سر تر هست ولی این کار منحصر به فردتر هست.
این و آمواژها هم دو دیدگاه متفاوت هستن. آمواژ کار خاور میانه ای هست در حالی که کالان تم فرانسوی داره.
در انتها به هیچ عنوان بدون تست سمت این عطر نرین. از اون کارهایی با تن پوش راحت و همه پسند نیستش.
از مقایسه خارج بشم و برسم به خود این عطر. برای من شروع این کار بسیار فلفلی، ادویه ای هست. من تا به حال عطری با چنین شدتی در نت فلفل ندیدم و این حس فلفل تا انتها در کار هستش. از فاصله نت فلفل به این شدت خودنمایی نمیکنه ولی برای کسی که میزنه میتونه چالش بر انگیز باشه.
از نظر پخش و ماندگاری عطر خوبیه. از ممویر خیلی سر تره ولی به اپیک نمیرسه.
من به این عطر با توجه به قیمت 8.۹ میدم. در نهایت همینه که هست، اگر دوستش دارین برای شماست و اگر ندارین که برای دیگران. یک مثال زیبا از نیش پرفیومری هست. بهش ۹ ندادم چرا که اون سه کار دیگه د مارلی (اوجان، کارلایزل و التایر) رو بیشتر دوست دارم.
با عرض سلام و درود خدمت آقای سخی عزیز
سوالی از خدمتتون داشتم داشتم اینه شما کدوم بطری عطر زنزیبارو رو تست گردید چون ظاهراً ما دو تا بطری از این رنگ آبی در بازار داریم یکی آبی روشن و یکی هم آبیه که به لاجوردی یا بنفش میزنه و ظاهراً اغلب کامنتهای منفی هم برمیگرده به همین بطری که به آبیاری لاجوردی .
ممنون میشم شما استاد محترم پاسخ بدید.
سه روز پیش از اینستاگرام خرید کردم توی تبلیغ گفت شبیه گرن بالو هست و من چون عاشق گزن بالو بودم خریدم به این امید که عطر 2025 باشه!! همین یه ساعت پیش به دستم رسید متاسفانه تو لحظه اول من رو یاد گود گرل انداخت و وقتی بیشتر دقت کردم دیدم شبیه لالیک آمیتیس هست. و بدتر اینکه سردرد گرفتم. عطار این عطر و لالیک هم یک نفره! اگر کسی خواست به قیمت کمتر حاضرم بدم بره!
لومانی لی کاپ…یا همون لی کوپ…
فرش..تند..باربرشاپی…
به قول بعضی عطر نوجوان های دهه۷۰…
اتفاقاً چندی قبل که داشتم از کنار آرایشگاهی قدیمی رد میشدم..ناگهان چشمم افتاد به ویترین داخل مغازه که چند عطر قدیمی(دلار..سانتیاگو..میلتون لوید آمریکا)داخلش جلب توجه می کردند…لی کاپ هم درمیانشان بود…
بلافاصله پس از اسپری نعناع و اسطوخودوس با قدرت بالا استشمام میشوند…شایدهم با دقت بیشتر کمی مرکبات نظیر لیمو ترش به مشامتون بخوره…
عطر خطی هست و تغییر نت زیادی نداره…فقط بعد از گذشت مدتی ملایم تر میشه…
برای بنده یادآور رایحه افترشیو و خمیر ریش هست…
لی کاپ..زیبا و خاطره انگیز(نوستالژی)…
درود برشما…
اسم فروشگاه ع.ط.ر.ح.ب.ی.ب.ی بود که در خیابان وزرا قرار داره…
بنده این عطر رو از این فروشگاه به قیمت ۶٫۷۰۰٫۰۰۰تومان تهیه کردم…
به جز این عطر آرامیس۹۰۰..آرامیس طلایی و چند نمونه دیگر موجود داشتند…فکر کنم الانم موجود داشته باشند…
موفق باشید..🌹🌹🌹
مجموعه داری (کلکسیونری) برای اشیاء شاید از حیواناتی مثل برخی پرندگان مانند کلاغ و یا موشها و سنجابها طی فرآیند تکامل و تعامل با ابداعات انسانی برای ایجاد اشیاء، به انسانها زیست الهام شده است. اما این رفتار مجموعه داری برای انسانها میتواند بصورت موروثی نیز صورت گیرد که با ثبت الگوی کلکسیونری در حافظهی ژنتیکی بصورت یک خاطرهی مولکولی در ژنها مثل ژن COMT (کاتکول-O-متیل ترانسفراز) در سیستم پاداش دهی عصبی که با هورمون دوپامین تعامل دارد، قابل ردیابی است.
فلذا وقتی انسانها میل به جمعآوری اشیاء چه اشیای قدیمی و چه معاصر داشته باشند، این رفتار به احتمال زیاد در یکی از نیاکان نزدیک او مشهود بوده است که بصورت حافظهی ژنتیکی در خاطرهای مولکولی برای ژن COMT به ارث برده است که رفتاری مشابه آن نیاکان نزدیک در جمعآوری اشیاء از خود نشان میدهد. چراکه انسانها با رفتار مجموعه داری (کلکسیونری) یه نوع حس پاداش شادمانی را تجربه میکنند و به نوعی حس دلخوشی و حتی آنتروپومورفیسم برای اشیای جمعآوری شده را تجربه میکنند. انسانها با رفتار مجموعه داری یک دنیای کوچک یا بزرگ برای اوقات فراغت خودشان و حتی در زمانی که دچار استرس محیطی هستند، ایجاد میکنند تا در زمان استرس به این مجموعه (کلکسیون) شخصی خودشان رجوع کنند و با دیدن دوباره ی اشیای مجموعه، به آرامش نسبی حداقل در اون بازه ی زمانی کوتاه دست پیدا کنند.
خودم از کودکی عاشق ساعت بودم بخصوص ساعت مچی مردان سالخورده که اون زمان ها اکثراً از برند اومکس، اورینت و سیکو بودند بصورت مکانیکی (اتوماتیک) با صفحات رنگی (سبز، آبی، نارنجی، قرمز، قهوهای، زرد، بنفش) که عقربه های دقیقه شما و ساعت شمار روکش تریتیوم داشتند تا در تاریکی، براق شبنما به رنگ سبز روشن یا آبی نیلی درخشش داشته باشند.
اما این رفتار مجموعه داری در من برای عطرها تداوم پیدا کرد و نه ساعت های مچی، که رفتار مجموعه داری برای پدربزرگم (پدر مادرم) برای ساعت های مچی و دیواری و رومیزی بود که ساعتهای متنوعی را در منزل داشت و علاقهی بسیار خاصی به ساعت داشت. اما این الگوی تکرار رفتار مجموعه داری که ظاهراً از پدربزرگم بصورت خاطرهای مولکولی به ارث بردم، در جمعآوری عطرها بخصوص عطرهایی که باتل های خاصی دارند، نشان از قدمت توارث رفتار مجموعه داری در انسانها حداقل از ۱۰۰ هزار سال پیش را نوید میدهد که انسانها در زمان باستان بعد از اولویت یافتن غذا و جمعآوری غذا، احتمالاً به جمعآوری چیزهای مرتبط با آن زمان در طبیعت مشغول بودند که این تجربهی حس پاداش دهی از سیستم عصبی با انتقال دهندهی عصبی دوپامینرژیک به فرزندان نسل بعد بصورت چرخهای انتقال یافته است تا به امروز ما، ارث شده است.
.............
این عطر از افنان نیز با رایحهای شرقی وانیلی در طبع گرم و شیرین که DNA مشابه عطرهای وانیلی دیگر دارد در باتلی بسیار جذاب و زیبا، صرفاً برای کلکسیون معطر، کاربرد بیشتری دارد تا داشتن برای پوشیدن. البته به عنوان هدیه به بانوان نیز بسیار ارزنده است و حس شادمانی و پاداش سیستم عصبی دوپامین را از فرد هدیه دهنده بخصوص اگر از طرف آقایی باشد که معشوق او نیز است، خواهد داشت.
افنان کیفیت خوب و شفافی دارد در باتل ها و باکس و هارد باکس های زیبا که چندین مدل از افنان را جدیداً خریداری نمودم و واقعا راضی هستم. شایان ذکر است که افنان نیز موازی کار است و مانند لطافه یا آرماف یا فرینچ اونیو، فکر نکنم در رزومه ی کاری خودش، کار اورجینال خودش را داشته باشد که ماحصل تفکر و دانش و معماری خودش باشد. ولی با توجه به برچسب قیمتی در این بازه ی اقتصادی، به نظرم واقعا ارزشمند است و مخاطبان را هم در ماهیت رایحه و هم در پکیج عطرها، راضی خواهد کرد.
با آرزوی سعادت برای بزرگواران....
درود جناب سخی عزیز.
من از عاشقان ایکس ماسکولینم. ریویوی شما رو که خوندم، رفتم چندپاف از دکانت این کار رو روی نقاطی که فرمودین تست کردم. چقدر لذتبخش تر شده بود بوییدن این کار همزمان با خوندن ریویوی شما.
در خصوص بازخورد اینکار ، حتی مقاوم ترین افرادی که سعی میکنن در مورد عطر بقیه هیچی نگن ، هم به حرف واداشته میشن و تحسین میکنن این عطرو.
از همین برند کلایو کریسچن، از نوبل کالکشن، لاین آرت دکو ، یه کاری هست به نام بلوند امبر. اگر امکان داره برای این کار هم ریویویی مرقوم بفرمایید. به گمان بنده، اون کار هنوز یه سر و گردن از ایکس ماسکولین بالاتر هست.
به راستی که کلایو کریسچن، رولز رویس صنعت عطره. باوقار و سلطنتی و شیک و پرتوان.
درود کامبیزخان که با آمدنت این محفل در حال پژمردگی را روح تازه ای دمیدی دوباره عطرآگین کردی،کاش بقیه اساتید هم دوباره فعالیت کنند تا دوباره همه جا عطر افشانی شود.
کامبیز خان میبینی که همه از آمدنت خوشحالن یاد دکلمه مرحوم هوشنگ ابتهاج آن پیر فرزانه افتادم (میبینم آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را آن جشن بزرگ روز آزادی را).
جناب سخی که هر وقت شما رو میبینم ناخودآگاه یاد هنرپیشه معروف بالیوود میتون چاکرابورتی میفتم که هم خوشتیپ هم خوش استایل بود.و کلامتان که انگار از صمیمیت میاد و به قول قدیمی ها هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
استاد سخی عزیز که به زیبایی تفسیر میکنی و برای ما شاگردان مانند معلمی میمانی که سر جلسه سر تا پا گوش هستیم چون شیرین تدریس میکنه و با عشق و ذوق آموزش میده.بنده نهایت سپاس و تشکر از شما استاد عزیز دارم که با عشق اینجا هستید و برایتان آرزوی تندرستی،موفقیت روزافزون از ایزد منان خواستارم.
درود جناب سخی عزیز
طبق فرمایش شما دو پاف ناکسوس به خط آرنج دست راست و دو پاف پیور هاوان به خط آرنج دست چپ زدم، این دو عطر قبلا به مشامم بسیار به هم شباهت داشتن با روشی که شما فرمودید تازه دارم متوجه میشم که چقدر این دو متفاوتن، نت مشروبی پیور مالت تو پیور هاوان هم هست ولی قبلا برام خیلی کمرنگ بود ولی الان به وضوح احساسش میکنم.
شیک پوش عطرافشان
جناب ترسا ی زیبانام
که شباهت ها دارد به ناصر ملک مطیعی خوشنام :)
ارادت و احترام تقدیم به شما
خوشحالی حقیر بیش است ازین باب !
بر قلب و نظر تک تک معطرین این منزلگاه زیبا واقف ام ، چه آنانی که مینویسند و چه آنان که آن نوشته را تایید کنند بجهت عدم تکرار ، که پیام قلب ایشان را دریافت کنم که قلب ها بهم مرتبط اند .
اردوی عطرافشان هماره معطر به امید انشاله
هیچ امیدی زیباتر از امید به دوستی نیست که امید به خدا نیز از همین دست است !
صبوری میکنیم تا روزگار امید بزرگ
که قدر این مقدر میدانیم همه !
امید به شادی مام وطن
ارادت ها
علی موسوی عزیزم
درود بر شما
تفاوتی ندارد که کجا هستند ، اینجا یا ترکیه !
هر کجای ذیل این سقف کبود که باشند میدرخشند همچون همه ی فرشتگان خصوص ایرانیان .
لیک برایم سوال است که چرا هر شخص اعم از مرد یا زن ، عکس کسی دیگر را بجای تصویر خود بگذارد ؟!
هیچکس از هیچکس زیباتر یا بهتر و اعلی تر نیست که همگان نزد او یکسانند و از سویی مهمتر : هیچکس نازیبا خلق نشده است مگر اینکه خود در آن دخالت کرده باشد !
هر گل به چشم سلیقه ای ، زیباترین است .
برخی اما سلبریتی ای را دوست دارند بسیار لیک با اینهمه ، هیچکس لایق نیست جای کسی دیگر بنشیند که :
هر کس ، خودش ، در مرکز پرگار هستی نشسته است !
غم انگیز است که کسی حسرت دیگری را بخورد از هر بابت !
البته این جمله ای همگانی ست و منظورم شخصی خاص یا مثلا سرکار خانم ایلی نیست که اتفاقا نوشته های ایشان را مطالعه کرده ام که چقدر زیبا ، لطیف و ظریف هم مینویسند !
و اما چقدر خندیدم به جمله ات : فاطیما گل که اشکش درب مشکش است :))
اتفاقا خود ما نیز درین منزل یک فاطیما خانم گل داریم که بسیار هم زیباتر است هم گل تر و خوشبوتر !
غایب است با تاسف اجالتا
امید که مراجعت کند که از پیشگامان ما بود در ریویو عطور زنانه
ایضا خواهر عزیزم سرکار خانم فاطمه فیضی که برای من عزیزترین است .
خلاصه که گلهای ما خوشبوتر اند و معطریت بیش دارند .
ارادت ها
ساعت از ۸ شب گذشته بود ، از سالن ورودی و سپس پله ها به سمت ورودی مترو سرازیر شدم ، سالن ایستگاه نسبتا خلوت بود ، بوی آشنایی در لحظه شامه ام را نوازش کرد، از آن رایحه های کلاسیک که اگر یکبار به مشامت خورد براحتی فراموش نخواهی کرد، هوا سرد بود و گرمی بوی عطر خودنمایی میکرد،
به مسافران نگاهی انداختم ، میخاستم ببینم از روی تیپ و چهره اشخاص میتوانم حدس بزنم ، بوی عطر متعلق به کدام شخص است، این بار اولم نبود، همیشه عادت داشتم خود را محک بزنم و از روی تیپ و چهره اشخاص ، آنرا که عطری تنپوش کرده تشخیص دهم.
مرد میانسالی چند متر دور از من توجهم را جلب کرد ، قدی بلند با پالتو مشکی و لباسی که میشد حدس زد یا ازآن ور آب خریداری شده ، یا برند است و گرانقیمت ،
هنگام سوار شدن با عجله خودرا نزدیکش رساندم و کنارش نشستم،
بار دیگر درست حدس زده بودم ،منشاء رایحه ایشان بود.
دقیقه ای بعد نام ایستگاهش را گفت و از من پرسید چند ایستگاه دیگر باید پیاده شود،
بعد از راهنمایی او ، من نیز از سرشوق با ایشان وارد گفتگو شدم. با کلماتی نافذ و شمرده سخن میگفت از اینکه ساکن سوئد است و برای دیدن برادر به وطن آمده، از اینکه مردم در چه شرایط سختی روزگار میگذرانند و از خرید وسایل بهداشتی ناچیز و ابتدایی هم ناتوانند ، نام عطر را پرسیدم ، پیر کاردین پور مونسیور، همان عطری که چندین سال پیش باتل سرخالی آنرا در بازار کویتیهای آبادان به قیمتی مناسب همراه عطر پلو بلو خریداری کرده بودم ،
براستی رایحه ها چه خاطراتی را که برایمان یادآوری نمیکنند.
امشب هم قسمت این بود با شخصی همکلام شوم که خاطره ای از دفتر روزگار را بر من ورق زد .
پاینده باشید و تندرست.
بانو فیروزه عزیز مبارکتون باشه . به شادی و سلامتی بپوشید و لذتش رو ببرید . ممنونم که اسم منم آوردید . خیلی عطر سنگین و رنگین و برازنده ای است برای محیط های مختلف .
شخصا چون عطر های خنک دوست دارم خیلی فرقی نمیکنه به قول دوستات بوی عطری هایپ شده باشه یا نه. خیلی بوی شیک و دلنشینی داره ، برای عطر امضا و قرار های دوستانه عالیه. اولش تلخه و بوی سیب سبز توش خیلی غالبه که نزدیک ترین بویی که میتونم بهش تشبیه کنم اونتوس نسخه کلن هستش که بوی سیب سبز مثل وای غالبه تو نت اولیه. بعد از حدودا ۲۰ دقیقه شیرین میشیه و یه بوی معتدل و ملایمی میده. ولی خیلی به لحاظ ماندگاری و پخش بو معمولیه.
آروماتیک ، سبز ، آیریسی
برعکس اسمش اصلا اکواتیک و آبزی نیست و هیچ نت آبی هم نداره. به هرحال از معدود کارهای زنبقی خنک هست.
کلیت برام حس پاستیلی و آدامسی داره ولی چیزی از شیک بودنش کم نمیکنه.
عمر رایحه بسیار کوتاه هست که در شروع زنبق بولد هست و تا نیم ساعت حضور داره و رایحه عمر ۱ ساعته داره ( چه بسا کمتر)
بعد از همون نیم ساعت رایحه کاملا اسکین سنت هست.
با اینکه نسخه سال اول رو دارم ولی ایراد اصلی این عطر پرفورمنس ضعیف هست. که لطافت رایحه هم کمکی بهش نکرده.
اگر دنبال عطر زنبقی تابستانه هستین گزینههای زیادی ندارین و این یکی از گزینههای خوب و کمتر شنیده شده هست که شما رو متمایز میکنه.
نمیدونم به این مورد برخوردین یا نه اما توی بازار دو تا اسد با رنگ آبی موجوده و روی این دوتا اسد هر دو روش نوشته زنزیبار ولی رنگ یکی آبی روشنه و یکیش آبی لاجوردی، میخواستم بدونم این دوتا با هم فرق میکنند ؟چون توی کامنتها هم نظرات بسیار متناقض بود گفتم شاید علت این تناقض همون تفاوت رنگ و محتویات باتل باشه،
چون دوستمم همون آبی روشن رو داره و من خوشم اومده بود از بوش،و تفاوت رنگی مطمئنم به نوع عکاسی و زاویه نور ربطی نداره واقعاً رنگها فرق میکنه، ولی الان اغلب سایتها اون آبی لاجوردیو رو دارند
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید که آیا با هم فرقی دارند؟
عطر میتیور از برند لویی ویتون یک عطر شامه نواز است که خوشبختانه از سرنوشت عطر ایمجینیشن فاصله گرفته و گمنام مانده ، البته شخصا ایمجینیشن را با اینکه یه سری نقد بهش دارم اما در مجموع رایحه اش را می پسندم و بزودی ریویو کاملی ازش به اشتراک میزارم .
برگردیم به میتئور ,, به عقیده بنده این عطر در میان سه عطر برتر لویی ویتون جای میگیرد ( حداقل جز تاپ تری کارای خنک و ترند لویی ویتون است ).
این عطر صرفاً مجموعهای از مولکولهای معطر نیست بلکه یک روایت بویایی است که با ظرافت و جسارت بیننده را به سفری چند لایه دعوت میکند . تمرکز اصلی این عطر نه در انفجار اولیه بلکه در تکامل سیال و پیچیدگی ظریف نتهای آن نهفته است.
عطری که قدرت و زیبایی لحظات زودگذر اما یه یادماندنی را به شما هدیه می دهد .
از همان لحظه اول، عطر ادعای خود را مطرح میکند.
نتهای آغازین برخلاف بسیاری از عطرهای مرکباتی که با یک انفجار تیز و غیرشفاف آغاز میشوند ، ورودی نرم و دعوت کننده دارند. این مرکبات نه صرفاً یک هیجان زودگذر، بلکه حسی از طراوت آفتاب خورده را القا میکنند که بلافاصله حس سکون و آرامش را در ذهن بیدار میسازد، این شروع نویدبخش یک تجربه طولانی و متفکرانه است .
در میانه مسیر جایی که عطر به هویت اصلی خود نزدیک میشود، کیفیت اجرای مواد اولیه به اوج خود میرسد.
نتهای میانی با پیچیدگی ظریفی نمایان میشوند که نشاندهنده مهارتِ پرفیومر در ترکیب بندی است.
این بخش جایی ست که احساسات عمیق تر میشوند.
هر نت به جای سردرگمی و رقابت با دیگری، در یک هارمونی دقیق به کمک رایحه اصلی میآید .
این ساختار به عطر اجازه میدهد تا به جای ماندن در یک حالت ثابت ، به شکلی ارگانیک و زنده حرکت کند، گویی که یک پارچه ابریشمی در حال حرکت است .
پایان این سفر جایی ست که روحِ واقعی عطر آشکار میشود. نتهای پایه با گرمی و عمق چشمگیر خود لنگرگاه این رایحه هستند .
این پایان بندی به وضوح روحیه لوکس و جسورانه برند را منعکس میکند. این نتها نه تنها ماندگاری را تضمین میکنند، بلکه به عنوان راوی خاطرات عمل میکنند؛
رایحهای که پس از ساعتها، با ظرافتی پنهان، یادآور حضور شما باقی میماند.
این عطر برای کسانی ست که به دنبال رایحهای هستند که با آنها صحبت کند، عطری که با هر مرحله از روز داستانی جدید را روایت کند.
این یک انتخاب مدرن است که در عین حال به ریشه های کلاسیک احترام میگذارد و با اجرای بینقص نت هایش ، تجربهای حسی و به یاد ماندنی را به ارمغان میآورد .
بررسی رایحه : خنک ، شیرین و ترش با رگه هایی از تلخی و تندی که در دسته عطرای سیتروس آروماتیک قرار میگیرد .
آکورد ابتدایی اینکار سیتروسی و شروعِ آرپژ آن بعنوان اولین نتی که باز میشود و بستر اصلی عطرو شکل میدهد پرتقال ماندارین است .
شروعی خنک ، تمیز و شیرین از ماندارین که با رایحه ترش و رگه های سبز برگاموت هم آغوش شده .
در کنار نت های سیتروسی ، تم لیمو مانند و نیمه صابونی سیترال حضور دارد که به عنوان نت پشتیبان به آکورد مرکباتی عمق میبخشد . همچنین نرولی به زیبایی در بطن این آکورد به کار رفته تا با صیقل دادن نتها و تزریق رایحه آروماتیک و سبز خود ، حس تمیزی و طراوت مرکبات را تقویت کند .
آکورد میانی اینکار اسپایسی و نت غالب آن رایحه فلفلی میباشد .
در بک گراند میتیور، فلفل ، کمی جوز و رگههایی بسیار کمرنگ از هل را میتوان حس کرد که با تمِ اسپایسی ، تند و نیمه شیرین خود نتهای سیتروسی را متعادل کرده و رایحهای توصیف ناپذیر و توهمی از شبه فوژه خلق میکنند .
تضادی دلنشین بین خنکای مرکبات و گرمای ادویهجات در جریان است ، البته با غلبه محسوس مرکبات .
پرفیومر به زیبایی دو اکورد سیتروسی که بستر اصلی هست و اسپایسی که نقش بک گراند را دارد با نازکه ای چوبی ، نیمه سبز ( شبیه پوست گریپ فروت ) ، کمی خاکی و تاحدودی دودی و غبارآلود از وتیور و رایحه مخملی ، امبری و سدر مانند ایزو آی سوپر ادغام کرده و اوج زیبایی میتیور را در بیس نت رقم میزند .
ادغام وتیور و ایزو آی سوپر که هر دو تم چوبی دارند، برگ آسِ پرفیومر برای تکمیل ضیافت رایحهها در بیس نت است.
ممکن است برخی پس از تست اولیه شباهتهایی با پرسیوال از مارلی ، سی کی وان از کالوین کلین و یا پلاتینیوم از شنل احساس کنند و آن را نسخهای بهروز شده از گزینههای مذکور بدانند در حالی که شباهتهای ظاهری در آغاز ممکن است وجود داشته باشد اما میتیور عمق ساختاری بیشتری دارد، با گذشت زمان تفاوتها و تغییر ریل آشکارتر میشوند و از همه مهمتر کیفیت و شفافیت نتهای به کار رفته در آن یک سر و گردن بالاتر است .
مرکبات به کار رفته در این عطر به هیچ وجه با مرکبات استفاده شده در آثار مارلی و امثالهم قابل قیاس نیست ،
کیفیت ایزو آی سوپر و کاشمری که لویی ویتون به کار میبرد و امضای پنهان بسیاری از کارهای خنک و ملایم این خانه عطرسازی است با نمونههای استفاده شده توسط برندهای ترند قابل مقایسه نیست .
طراحی رایحه این عطر توسط یکی از پرفیومرهای خلاق صنعت عطرسازی آقای ژاک کاوالیه انجام شده است. کاوالیه یکی از پرفیومرهای سرشناس شرکت فیرمنیخ سوئیس و شارابوت فرانسه (زیرمجموعه کمپانی روبرته) است.
او تخصص بالایی در خلق عطرهای سیتروس آروماتیک و اورینتال وودی دارد.
آثاری چون تایگار و گیان از بولگاری، میتیور و سور لا روت از لویی ویتون، کافی بریک از میسون مارتین مارژیلا ، M7 از ایوسن لورن و نویر د نویر از تام فورد تنها گوشهای از کارنامه این پرفیومر بزرگ است.
تا کنون چندتا بازطراحی اماراتی و داخلی از اینکار تست داشتم اما هیچکدام نتوانستند حتی نزدیکش بشن و اصلا گزینه های مناسبی برای درک حداقلی از رایحه میتیور نیستند .
ماندگاری : ۶ از ۱۰•
نشر بو : ۶ از ۱۰•
محبوبیت رایحه : ۸ از ۱۰•
ارزش خرید نسبت به قیمت : ۶٫۵ از ۱۰
سلام و احترام به سخی عزیز و دیگر معطران عطرافشان ... جناب سخی واقعا خودتون خوشحالی بچه ها رو خوندید که تا چه حد منتظر بودند و بودیم ، صمیمانه خوشحال مون کردین [ امید برگشت به اردو]
امیدوارم دیگر دوستان هم اگر معذوریات ندارن زودتر برگردن ! جناب ایکاروس عزیز ، مسیح بزرگوار ،مهربد مهر آفرین ، جناب روهام عزیز که همیشه با عکسای لوکس و ناب ذوق زده مون میکرد و همه عزیزان و همچنین متین راد بزرگوار که هرکدوم از متن هاشون جای یک چالش رو باز میکردن ... ممنون از حضور گرم تون🙏🌹🙏
این عطر میتونست از برند davidoff باشه، اون موقع یه کار دیزاینری متوسط روبه بالا و مقرون به صرفه بود و از جیب شهید کِنِدی هم برای تبلیغات خرج نمی کرد...
سلام دوست عزیز جناب ehsankgr
نسخه اکستریت اینکار یجورایی با خود بویس امپریال تفاوت داره...
اون رایحه خنک و چوبی آبزی در اوپنینگ تبدیل شده به یه رایحه چوبی تند...
در کل نسخه اکستریت اینکار دوام بیشتر و پخش بوی قوی تری داره...
اما نسخه بویس امپریال خوشپوشتر و خوش بازخورد تره...
با توجه به حجم ۳۰ میل کار هم از نطر اقتصادی خریدش در حال حاضر بصرفه نیست..
اما در صورتی که از نظر قیمتی مشکلی ندارید تهیه اش خالی از لطف نیست...
کار خوب و قوی ای هست...
امیدوارم کمکی کرده باشم 💐
این عطر در ابتدا مقداری مشابه کالان هست، بوی فلفل که در شروع کار مشخص میشه این شباهت رو تا حدی به وجود میاره. بعد از دقایقی بوی فلفل محو میشه و روایح مرکباتی خودش رو نشون میده که این روایح شباهت زیادی به گرین لی دارن. ولی به هیچ عنوان مثل گرین لی اون حس ترشی شدید رو نداره بلکه لطیف تر هستش.
برعکس گرین لی که ۳۰ دقیقه بیشتر عمر نمیکنه این عطر تا حدود ۲ ساعتی خود نمایی میکنه و به بادی سنت کاهش پیدا میکنه. کلید اصلی این عطر عرقه، با شروع عرق کردن مجدد پدیدار میشه ولی بیش از ساعتی عمر نمیکه و دیگه محو میشه.
رایحه ی این عطر همه پسند و تن پوشش راحته، درسته که حس ارزون بودن رو نداره ولی خوشبختانه در این روایح رقیب خیلی زیاد هست و رقباش خیلی سر تر هستن. کارهایی مثل ارولفا و الیزیوم. در این نوع کارها فقط داشتن شروعی متفاوت کافی نیست. به نظرم د مارلی در کارهای چوبی خیلی قوی تر عمل میکنه ولی در این روایح چندان قوی نیست.
در نهایت عطر خوبیه، همه پسنده، تن پوشش راحته، کیفیت مواد اولیه اش خوبه، ماندگاریش قابل قبوله و رقباش از خودش بهترن.
به این عطر ۷.۵ از ۱۰ میدم و با توجه به قیمت ۷. اگر خیلی اون فلفله چشم شما رو گرفته خوب کالان تهیه کنین. همون فلفل با ۱۰۰ برابر قدرت بیشتر هست. ولی برای این عطر نه فقط در نیش ها بلکه کارهای دیزاینری زیادی هستن که دل شما رو با قیمت کمتر بیشتر به جا میارن.
من در مورد گرین لی این رو یادم رفت بگم، اگر شروع خیلی مرکباتی دوست دارین فیرو از زرجوف رو مد نظر داشته باشین.
دوستان عزیزم
درود بر تک تک شما
چند مورد راجع به این عطر ( کلایو کریستین X مردانه ) بایست مضاف کنم :
- اول اینکه اصلاح کنم پخش و سیاژ را :
هر دو عالی .
این دومین عطریست پس از ویدیان لندن که سیاژی عالی دارد !
کهنه کار عطربازان میدانند : قدیم قریب به اتفاق عطور دارای پرفومنسی عالی بودند خصوص سیاژ که این آیتم سیاژ مدتهاست رنگ باخته است در عطور .
علت آن تغییر فورمولاسیون عطور است ، ایضا غلظت و کیفیت ( از حیث بکارگیری مواد طبیعی ) .
هرچند که مواد آزمایشگاهی ( سنتتیک ) اگر باکیفیت باشند پخشی قویتر دارند لیک سیاژ همچون پخش عمل نمیکند ، سیاژ قوی اینروزها کمیاب است !
وقتی با دو پاف آنهم از افشانه ی سمپل و باز آنهم فقط در یک نقطه ، این میزان سیاژ حاصل شود پس ببینید با اسپری نرمال و طبق قوائد تا چه حدود استحصال میشود !
- دوم : حدسم در مورد ستون عطر کامل نبود !
اینهم یک مورد مجهول دیگر از X جناب شان !
مشک و صندل سفید را هم به کهربا مضاف کنید !
قبلا گفته ام که چگونه نت های ستون را استحصال و کشف کنید :
- پس از نزدیک شدن به انتهای پله پایه یا همان درای داون ، محل پاشش عطر را زیر آب سرد بگیرید بمدت چند ثانیه .
- اگر فرصت کافی دارید : عطر را جهت تست به خط درونی آرنج شسته شده دست خود بیافشانید . پس از اتمام درای داون ، برای مدت طولانی نت های ستون ، رایحه ای قوی و کاملا مشخص دارند .
نکته : نت های ستون پخش یا سیاژ ندارند و برای کشف کافیست بینی خود را به خط آرنج نزدیک کنید .
یک بار آزمایش کنید و از دقت این مورد و کشف راحت نت ها لذت ببرید :)
نکته برای تست عطور بر خط درونی آرنج :
تمیز بشوئید اما با حوله خشک نکنید ، بگزارید حرارت پوست شما رطوبت را خشک کند .
مهمتر : پس از اسپری عطر ، آرنج خود را برای چند ثانیه ببندید تا عطر قبل از تبخیر ، به لایه بیرونی پوست شما نفوذ کند .
یکی از راه های کشف حساسیت به یک عطر خاص یا ماده ای خاص از ترکیبات عطور هم همین است ، اگر پوست حس خارش گرفت نتیجه آزمایش مثبت است ( آلرژی دارید ) اما اگر اتفاقی نیفتاد یا حتی کمی تغییر رنگ داد بسمت قرمزی ، نتیجه منفی ست .
تقریبا مثل تست پنی سیلین که زیر پوست ساعد تزریق میکنند ، لیک مولکولهای ترکیبات عطر فررارند و از حفره های تعریق و تنفس پوست عبور میکنند .
یعنی : هر عطر جدیدی را هرچند که اصیل و ممتاز ترکیب یا گران قیمت باشد ، برای بار اول حتی روی لباس هم تست نکنید زیرا میتواند آلرژی تنفسی یا سردرد ایجاد کند !
خصوص عطور فوق ممتاز امروزی ی بازار ما :)
به روشی که عرض شد تست کنید ابتدا ، از باب همخوانی با حس خود .
- سوم : روی کاغذ رایحه ای شبیه به گیاه ناگارموتا نیز دریافته بودم که یادم رفته بود جزء نت ها بنویسم .
- چهارم : بازخورد را فراموش کردم که حدس بزنم ( آزمایش نکرده ام ازین باب ) :
با توجه به تجربه ام در خصوص روایح و عطور بازخوردگیر ، این عطر بی شک بازخوردگیر است از جنس تحسین .
مگر اینکه با پوشش هات ، یعنی قرمز آتشین یا رنگهای تند همین طیف پوشیده شود .
یادتان باشد :
عطور گرم و داغ با دیگر دسته جات ( یخ ، سرد ، خنک و معتدل ) کاملا متفاوت اند !
اینها را نمیتوان با هر رنگی پوشید ورنه حتما بازخورد منفی حاصل میکنند !
حتی در اوج سرمای زمستان !
حداقل میگویند : عطر خوبی نیست !
چرا اینگونه میشود ؟
یعنی هر دو قید منفی میگیرند ؟
منفی در منفی که مثبت میشود :)
خیر ، پاسخ صحیح ، این راز مهم است :
مخاطبین شما ، قبل از "بوییدن" عطر شما ، عطر شما را "میبینند" !
یادم هست قبلا مشروح توضیح داده ام لیک یادم نیست کجا :)
دریافت عطر شما = نوع و رنگ پوشش + عطر
فرمولش این است .
یعنی اگر من یک عطر کژوال را با کت و شلوار کلاسیک بپوشم ، حتی اگر صد میلیونی باشد ، کسی نخواهد گفت : واااو !
اما اگر یک عطر ارزان کلاسیک بپوشم : واو را دریافت خواهم کرد :)
یا :
یک عطر هات با پیراهن قرمز تند ، نتیجه اش این است : عطرتون خیییلی تنده ، سردرد میاره !
اما اگر با رنگ مشکی بپوشم و یک دستمال زرشکی در جیب کت یا نهایتا کراوات زرشکی یا صورتی : عطرتون زیباست !
آزمایش کنید ، بسیار ساده است :
یک عطر واحد را با پوشش های مختلف تست کنید !
اگر مثل من محقق باشید درین باره :
دفترچه ای داشته باشید ، اسم عطر را بالای صفحه بنویسید و نتایج هر پوشش را ذیل آن :)
آنوقت تعجب میکنید که چرا برخی روزهای مساوی ( آب و هوا و دما ) بازخوردهای متفاوت میگیرید از یک عطر واحد !
مثلا :
اسم عطر گوالتیری یادم نمیآید اکنون !
همان که از ادغام آمواژ ، لالیک نوآر و بلک افغان ساخته است :
- با پوشش قهوه ای : واااو !
- با پوشش نخودی : خیلی زیباست !
- با پوشش سفید : هییممم ، خوبه !
- با مشکی : بد نیست ، یکمی تنده فقط !
( برای مشکی ی خنثی ، تند مینماید )
- با خاکستری : نمیدونم ، یه جوریه !
- با طیف آبی : این دیگه چه بوئیه ؟ کدومه ؟؟
- با زرشکی : خییلی تنده !!
- با پیراهن قرمز تند : اووف ، سرم درد گرفت !
میبینید ؟
چه چیز مهم ، یک عطر واحد را تا این درجه متغیر میکند در بازخورد ؟!
عطر شما را اول میبینند بعد میبویند !
تا حالا دقت کرده اید به این سوال :
چرا همیشه عطر آدم های باشعور ، موءدب ، متین ، موقر ، منظم و شیک پوش خیییلی خوشبوست ؟!
همان عطر بر تن یک آدم شلخته ، چرکول یا بی ادب یا بی شخصیت : پیف است ؟!
دقت کرده اید ؟؟
عطر شما علاوه بر رایحه ، بر آیتم های دیگری نیز وابسته است و بستگی دارد !!
همیشه تاکید کرده ام : معطر باشیم !
معطر بودن ، چیزی ورای عطر زدن است !
شیشه ی عطر به تنهایی کافی نیست !
حتی اگر میلیارد بیارزد !
چندین سال پیش جوانی را دیدم که سیاه بود ، فکر کنم یکسال حمام نکرده بود ، زمستان بود ، برایش لباس بردم و هرچه کردم ببرمش حمام نیامد ، لباس را پوشاندم و یادم نیست چه عطری داشتم برایش به مقدار زیاد زدم .
فقط یادم هست عطری اسپایسی بود با تمرکز بر فلفل صورتی ای خیلی قوی .
از کجا یادم مانده ؟ اینجا :
فردا ظهر درب نانوایی بودم که او نیز آمد یک نان بگیرد ، دو زن جوان هم بودند ، نان را گرفت و رفت ، بوی عطر ، با کیفیت تمام میآمد هنوز .
یکی از زنان گفت : این بوی چه بود ؟؟
دیدم که مشغول تفکرند درین باره .
آنیکی گفت : بوی آشغال و کثیفی بود دیگه !!
این درس هرگز فراموشم نشد !
من گفتم : بوی آشغال خوشبوتر از بوی پلیدیه ، عوضش هم قلبش بوی گل میده و هم به وقتش بوی گل میده ( جوان دلپاکی بود )
خلاصه که : آنها که اهل خوشبوئی اند دقت زیادی لازم نیست داشته باشند لیک عطربازان و اهالی معطرات دقتی بیش لازم دارند از تنها : پوشیدن عطر !
دوستان عزیز معطرم
هرچند که هوا از چندین جبهه سرد است و ناپاک لیک گرمای مهر و معطریت شما بر آن میچربد به انتشار پاکی ها و پاس ها !
عطری کمیاب باشید
ارادت 💐
این عطر در ابتدا چوبی به نظر میاد اون هم از چوب هایی خیس و سنگین. انگار تازه وارد یک جنگل باران زده شدیم که طوفان درخت ها رو شکسته و زمین رو خیس کرده و بعد از ساعتی انگار طوفان و باران تمام شده و اون بو جای خودش رو به سبزی جنگل و درختان شکسته میده. و در کل طول کار بوی چرم مصنوعی. این عطر و عطر اوردوز یک حس قدیمی و تکراری دارن که احساس میکنم به خاطر نوع مشکی باشه که استفاده میکنن. ولی تغییر نوت ها به این شکل چیزی نیست که من توی اون عطرهای قدیمی دیده باشم. متاسفانه به خاطر این بو میتونه به شدت سردرد آور باشه برای همین بدون تست به هیچ عنوان سراغش نرین.
ماندگاری این عطر خوبه ولی عطرش لیفت نداره، من قبلا در مورد بعضی عطر ها در مورد لیفت کم صحبت کرده بودم ولی اینکه این عطر با این رایحه و او د پارفوم بودنش انقدر لیفتش کم باشه برام عجیب بود. تنها راه لیفت دادن به این عطر استفاده روی آستین هست که با حرکت دادن دست لیفت بگیره یا روی محل ترشح عرق مثل زیر بغل. البته میشه لیر کردش با ایسوسوپر که من به شخصه پیشنهاد نمیدم.
شیشه این عطر کیفیت خوبی داره و بهتر از شیشه اسپری این عطر هست که بسیار عالی کار میکنه. برعکس بعضی برندها که برای پر فشار کردن اسپری کلی عطر مصرف میکنن این عطر با حداقل مقدار بهتری رو به ارمغان میاره.
در نهایت به این عطر بدون در نظر گرفتن قیمت ۸ میدم ولی با در نظر گرفتن قیمت ۸.۵. قیمت این عطر نسبت به رقبا خوبه و شیشه و اسپری این عطر به دل من نشسته. این نیش ها با توجه به فروش کمی که دارن خیلی وقت ها توان مانور زیادی روی شیشه ندارن و اینکه این شیشه و این اسپری رو انتخاب کردن به نظرم کار خیلی خوبی بوده.
اینکه چرا بهش ۸ دادم کیفیت نه چندان زیاد مواد اولیه هست. درسته در خرید شیشه هزینه کرده ولی در مواد اولیه نه.
در بین نسخههای مختلف لیبر، این یکی رو زیاد دوست نداشتم. تند و بیلطافت بود. برعکس لیبر ادوپارفوم که بالانس زیبا و لطیفی بین وانیل و اسطوخودوس و انگور فرنگی سیاهه.
درود بر شما استاد گرانمایه و دیگر دوستانم
چقدر زیبا و کامل و دوست داشتنی نوشتید.کیف کردم.خود برند لوکس و نیش عطار بسیار چیره دست عطر بسیار خاص (لااقل برای خودم)توصیف هنرمندانه شما هم در عطرافشان کار را تمام کرد.خوشبختانه فرصت تست این عطر دست داد بنده هم مدهوش و سرمست هنرنمایی و رقص نتها در این عطر شدم.از کشور انگلستان و فرانسه و روسیه بسیار تنفر دارم چون هشتاد درصد بدبختی ایران زیر سر سیاستهای این سه کشور است.اما انگلستان و فرانسه در ساخت عطر حرف بسیار دارند(البته در کنار ایتالیا که گویا رقیب سرسختی برای ایشان است و کمی اسپانیا)تمام این چهار کشور به کنار ررندهای انگلیسی یا عطر تولید نکردند یا اگه تولید کردند واقعا خوش ساخت و هنرمندانه خلق شدند.نمونه بارز همین کلایو کریستین یا برند پنهالیگونز در یک سطح پایینتر الکتیموس واقعا کارهای زیبایی دادن بیرون.به هر حال استاد دوست داشتنی بسیار لذت بردم از نوشته زیبای شما.از پاک آفریدگار مهربان آرزوی تندرستی برای مادر بزرگوارتان دارم.شاد و تندرست باشید.
ریتمم و انرژی آرام و کنترل شده ای داره و جز عطرهای همیشه سیف بوده.شروع عطر مثل اولین نفس هوای خنک کنار دریاست.
پرتقال ماندارین و آلدهیدها میآیند، تمیز، شفاف، کمی صابونی اما نه مصنوعی.اینجا حس دوش گرفتن بعد از یک تمرین خوب را دارد وقتی بدن هنوز گرم است اما ذهن شفاف شده.
هیچ تیزی آزاردهندهای نیست فقط یک تازگی مردانه که بیش از آن که اسپرت باشد مرتب است.در میانه راه کمکم فضا نرمتر و عمیقتر میشود.نرولی و فلفل ملایم وارد بازی میشوند نه تند نه جسور بلکه دقیق.
اینجا عطر از خنکی صرف فاصله میگیرد و شخصیت پیدا میکند.
مثل مردی که فقط ورزشکار نیست اهل فکر است،اهل سکوت، اهل تعادل.در آخر وانیل لطیف، دانه تونکا، کمی مشک سفید و چوبهای تمیز با خودشون یه گرمای ملایم میارن،بویی که وقتی نزدیک میشوی حسش میکنی.
«قضاوت من تمام شد،بقیهاش با بینی شما»
با درود خدمت دوست گرامی و بزرگوار
عرض کنم در عطرگرام بنده ذیل عطر فیکورس موردی را مطرح کرده بودید که همانجا پاسخ را در حد بضاعت برایتان نوشتم. خواستم یادآوری کنم یک وقت خدای ناکرده حمل بر بیادبی نباشد. یا حق
چقدر زیبا چقدر عالی ریویوهای شما واقعا آدم رو به وجد میاره و چه جالب که رنگ رایحه رو هم توضیح دادید و من شخصاً تازه دارم از شما می آموزم که رنگ پوشش ها هم بر قدرت رایحه تأثیر میگذارند... بسیار جالب و آموزنده دست مریزاد💐💐🌹👏