STEPHANE HUMBERT LUCAS 777 - O Hira

استفان هامبرت لوکاس 777 او هیرا

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-37089
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
مشخصات تولید
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2014
کد کالا : ATR-37089
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    7
  • نمی پسندم
    6
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    0
  • رسمی
    3
تعداد رای های ثبت شده : 33
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

STEPHANE HUMBERT LUCAS 777 O Hira - استفان هامبرت لوکاس 777 او هیرا

محصولی شیک و جذاب که در سال 2014 میلادی عرضه شده است. این عطر توسط برندی مطرح به نام استفان هامبرت لوکاس 777 به بازار عرضه شد و رایحه آن گرم می باشد . عطار آن استفان هومبرت لوکاس می باشد و در دسته عطر های رایحه های شرقی قرار می گیرد. از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به کهربا، چرم ، روایح چوبی، بوته وحشی جاوی ، کهربا، دارچین ، دانه تونکا ، مشک ، وانیل اشاره کرد.

برند استفان هامبرت لوکاس 777
عطار استفان هومبرت لوکاس
طبع گرم
سال عرضه 2014
گروه بویایی رایحه های شرقی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه کهربا، چرم ، روایح چوبی، بوته وحشی جاوی
اسانس میانی کهربا، دارچین
اسانس پایه دانه تونکا ، مشک ، وانیل
نمره کاربران
O Hira-استفان هامبرت لوکاس 777 او هیرا
رایحه
6.3
4 رای
ماندگاری
7.8
4 رای
پخش بو
7.8
4 رای
طراحی شیشه
9.8
4 رای
این عطر برای من یاد آور ...
عطرگرام
نظرات کاربران (15 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
به ماهی نمک سود شده مقداری دارچین و روغن اضافه کنید
09 دی 1402 پاسخ تشکر

چه دلگیری ای که نبودنت تنهایی ابدی انسانی

عطری از اعماق دریاها و نمایشی فراتر از عنبر نایاب. اُ هیرا، تفسیری از فسیل است؛ چالش انگیز، جاودانه، نفیس و بی همتا. هنر استفان هامبرت در ارائه چنین فضایی با استفاده از حجم بالای لادن، رزین‌های گیاهی و نوت‌های دریایی منحصربفرد، ستودنی است. اُ هیرا، تصویری از امبر گریس استخراج شده از اعماق دریاها است، حیوانی، دودی، نمکین و دریایی. بوی تنهایی می‌دهد. اوهیرا مرجع عنبر است شاهکار استفان هامبرت لوکاس نهایت تنهایی است. رایحه اعجاب انگیز، راز آلود و ناب، خالص، پالوده و غنی.

این جواهر ناب تاج کلکسیون اس هاش ال که خالص‌ترین رایحه امبر گریس ساخته شده به دست انسان است. رزین، شور، عنبر دریایی با کمی عنبر فسیل شده، عود و لابدان است. کاملن درخشان و خیره‌کننده مانند یک الماس عجیب و غریب، این برای کسانی است که صرف نظر از قیمت مرتبط با آن، چیزی جز مطلق مطلق نمی‌خواهند. زیبایی ظریف اما آه بسیار نفسگیر است، کامل، گرم، پودری، شیرین، شور، حیوانی و دودی است. داستانهای عجیب و غریب شبهای عربی است. دوستداران و علاقه مندان به غریبه‌های شرقی، این یک الماس است که متعلق به مجموعه شماست ولی حیف نمی‌شه پوشیدش فقط باید بوش کرد تا مستش شد.

اُ هیرا احساس درونی بشر، مخصوصن عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب به نمایش می‌گذارد که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ‌های تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره می‌گیرد. استفان هامبر برای رسیدن به اهداف خود رنگ‌های تند و مهیج و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو و شکل‌های اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ایجاد ژرفانمایی و بدون هیچگونه سامانی ایجاد می‌کند و هر عنصری را که آرامش‌بخش و چشم‌نواز است از کار خود خارج می‌کند.

وقتی اُ هیرا این شاهکار تاریخ عطر می‌بویم یاد تابلوی جیغ ادوارد مونک می‌افتم. معروف‌ترین و ستایش شده‌ترین اثر اکسپرسیونیسم تاریخ. تابلویی که باعث می‌شود بیننده‌اش احساس وحشت ‌کند و انرژی ویرانگری را به نمایش می‌گذارد که نمی‌توان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آن‌ها را مجموعاً «کتیبهٔ زندگی» می‌نامید. مونک چه شورانگیز می‌سراید: آسمان ناگهان به رنگ سرخ‌آبی درآمد. من ایستادم، به نرده‌ها تکیه دادم و تا وقتی که خسته شدم همین‌طور به ابرهای شعله‌ور که به رنگ خون درآمده بودند و شهر را فرا گرفته بودند، نگاه کردم. دوستانم رفتند، اما من آنجا ایستادم و از ترس می‌لرزیدم. من این جیغ ابدی و عظیم طبیعت را احساس می‌کردم.
09 دی 1402 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : Rohaam TIMELESS

اوهیرا بیشتر از اینکه یک رایحه خوش باشه (تعریفی که عامه از عطر دارن ) یک حالت یا حس میتونه باشه
فضای تاریک و مرموز ماحصل روغن های مختلف مثل کاج قیرغان راک رز ، لابدانوم و....
بنظرم به هیچ عنوان راحت پوش نیست
16 فروردین 1402 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : محسن جمالیان امیر علوانی

غروب
هر روزه ، غروب
به تقریب
خصوص در سرمای زمستان
که یادآور مرگست و درختان مرده اند
به یاد آن شب که پریدم ! و دیدم !
تا مباد که فراموش شود که آدمی را الفتی ست با فراموشی
لباسی در خور دیدار یار
همچون همانی ، در آن دیدار
و عطر که مهمترین بخش است
همچون وسواس پری رویان
که این بار چه بپوشم !
و این بار نیز همین پوشم ، چو تقریب به هر بار ، به تقرب
که شایسته ی دیدار یار است به یاری
به سمت ماشین میروم که او نیز سرما دیده ی زمستان است .
گربه ای به سمتم میدود ، دور پاهایم میچرخد
هان ! تو نیز میدانی که میروم به کجا !
و میروم ! به کجا ؟ چه کس داند !
چو هر بار ترانه ای پخش میکنم به سلیقه
تقدیم به یار
و در ذهن مرور میکنم آن شب را
و این آخرین لحظه ایست که با خبر ام
که میبینم ، که میشنوم ، که میبویم !
و می آید به سرعت ! تو گویی او نیز منتظر ست !
و ریز ترین ذره ای از او ، تمام ِ من و تمام دنیایم را زیر و رو میکند به انتهای قدرت !
پس آنگاه
میرقصم ، میگریم ، میروم ! به کجا ؟ چه کس داند جز او ؟
چشمانم دیگر نمیبینند جایی را
به گوشه ای ، آرام میخزم
و مینگرم ، این همه مردم را !
به چه می اندیشند اینان ؟؟
به روز دگر ؟ به نان دگر ؟ تا کجا ؟؟
پس آنگاه به دیدار نمی اندیشند ؟؟
از کجا دانم ! لیک دانم که بسیارند و گوناگون
و دانم کودکی دارند در انتظار دیگر نان !
نمیخواهم اکنون ، فکر ام درگیر نان شود
و چون در ذهن به ماه میروم و باز که مینگرم
هییییچ موجود نمیبینم جز کره ای زیباترین
اینجا دیگر نه نان هست نه غم نان .
و باز ، تنها میشوم ، با او !
به یاد می آورم پرواز آن شب را ، به سرعت باد
تنها میشنیدم ، صدای حرکت باد را در کت و کراوات ام از شدت سرعت !
چه لذتی داشت پرواز به سرعت نور !
پشت چراغ ایستاده ام و گذران عمر میشمارم
مرسدسی میلیاردی کنارم می ایستد . به راننده اش توجه میکنم ، چو هر بار به تعقل و اکتشاف حقیقت ، برخی از ایشان را خدای ما لایق دیده است به ثروت ، و برخی نه ! دلیل هر دو را میدانم .
نمیخواهم او را توصیف کنم که آموخته ام منع ، عواقب دارد
دخترکی پری رو در کنارش و گردنش را نوازش میکند
از سمت دیگر من جوانی به سمت او میدود
شیشه را پایین نمیکشد
ثانیه های عمر تمام شد ، حرکت میکنیم !
در آینه میبینم جوان به سمت سطل زباله ی ساندویچ فروشی میرود
آتش میگیرم ، دور میزنم و دوباره همانجا توقف میکنم
دست در داشبورد میبرم ، مدتی ست به تکرار ، که هر روز تعدادی کاغذ جمع میکنم ، از هزار تا ده هزاری
هر روز به وسع ، تا به حدود چهارصد تکه برسد
برای او فرق ندارد این کاغذ چه میزان صفر دارد
لیک برای ما ، دارد ، که هر چه بیش پس لطف او بیشتر
پس آنگاه میگویم با خدایم
که این آماده شد به وسع ، از فرستاده های خودت
و این چون همه ، از آن توست به اختیار
اولین کس که بیاید به تقاضای کم حتی ، همه بدهم
معتاد است ؟ چه بهتر ، که او دو غم دارد .
ثروتمند است ؟ به من چه کار
قضاوت با من نیست ، که واسطه ام و اسرار ندانم
اولین نفر ، از این لحظه
اختیار این پول با من نیست که خود بروم ، که عهدی دارم .
مرسدس ندارم که پراید ، که این هم خود دادی و منت دارم
خدایا این یک بار اجازه ی انتخاب بده
که دل ام سوخت بر این جوان
چراغ بالای سر روشن میکنم بلکه لباس ام گول اش بزند و بیاید به تقاضا . خدایا بیار اش
نگاهم میکند ، لبخند میزنم
و می آید !
و این معجزه ی امروز من !
نمیگذارم هیچ بگوید و تقدیم اش میکنم
میرود ، می ایستد و دوباره می آید با چشمان خیس
میگوید : آقا میشود پیاده شوی تا تو را در آغوش بگیرم ؟
میخواهم چیزی بگویم اما میترسم فکر کند گریزان ام از آغوش اش .
پیاده میشوم و تنگ در آغوش اش میگیرم
چه لذتی دارد آغوش اش ، چه لذتی دارد آغوش اش
میگرید ، میگریم
و خدا اینجاست ! لذت اش این است .
و الان میگویم که : من نیز چون تو فقیر ام اما هر دو خدا داریم که فرموده فقرا خانواده ی من اند .
و این داد شخصا برای تو
و گفت بگو تو را میبینم و این فراموش نکن
از او تشکر کن و او در آغوش گیر که من خود مثل تو ام
و محتاج او .
و میگوید خداراشکر و میرود
و میگویم خداراشکر و میروم

و بازمیگردم در حالیکه معطرترین ام !
به عطر دیدار
که چشم هایم باریده است آن را !
خدای ، همیشه نزدیک است به دیدار

و این نگفتم که دوستان ام بدانند که من خوب ام !
که از من رو سیاه تر درین دنیا نباشد .
و گفتن اش تمام ثواب اش نابود کرد !
لیک گفتم تا اگر دوستانی از همکیشان ام تجربه نکرده اند ، تجربه کنند که مستی و نشئگی همزمان بچشند به حد اعلا
هر چند میدانم هرآنکه معطر است معطریت داند
امید به دیدار یار
08 دی 1400 پاسخ تشکر
33 تشکر شده توسط : رضا عطردوست حسین توکلی
واقعا روح و روانم مشعوف و معطوف شد با این انشایه حقیقی که نه از روی کسی و یا داستانی بلکه از روی اتفاقات و اموراتی که در این چند ساله عمر میگذرد نشر شد زنده باشید جناب سخیه موثق و موقر.

[EDITED] 1402/04/25 12:08
24 تیر 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی امیر علوانی
کامبیز خان اونروز که این رایحه را تفسیر کرد اشک در چشمان من حلقه زد .کانسپتی در خور این عطر اصیل و نجیب که برگرفته از فضای عرفانی و ربانی هست که هنگام استفاده ازین عطر فضای محیط را آکنده می‌سازد. فضایی راستین و فضایی پر از سکوت که سکوت در آن فریاد می‌زند عطر سنگین است ولی فضای عطر بر خلاف مورتال اسکین با اینکه سنگین است ولی نورانیست مورتال اسکین آخر تباهی و تاریکی را در ناسوتی ترین وجه ممکن به تصویر می‌کشد و اوهیرا نور و روشنایی و عروج را در لاهوتی ترین وجه ممکن.این کار فقط از چند عطار ساخته است یکی از آنها عالیجناب استفان لوکاس هامبرت است.عطری نه برای خوشایند و بازخورد که برای کمک به خلصه معنوی در مکان و زمان مناسب .عطریست که یک عطر باز تاکید میکنم عطرباز باید داشته باشد .چون مورد پوشش آن در طول زندگی برای یک فرد عادی ممکن است از تعداد انگشتان یک دست فراتر نرود.از جناب سخی و همچنین از شما که مطلب جناب سخی را به گوش جان نیوشیدید سپاس.
24 تیر 1402 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : جواد وزیری شهریار اسماعیل پور smaeelpoor.sh
جناب سخیِ نيك پندار و نیک گفتار و نیک رفتار:
بارها و بارها این متن را خوانده ام و لذت برده ام و بر شما درود فرستاده ام. و در آینده باز هم خواهم خواند… پاینده باشید 🌷

بی آزاری و سودمندی گُزين
كه اينست فرهنگ و آبين و دين
27 اسفند 1402 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : احمد شجاعی امیرعلی نجاتی

شباهت های نزدیکی به امواج هانر مردانه داره . همون بوی پوست گردو مانندکه یه ذره نمکی تر و شفافتر
07 دی 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : معین هاشمی ایرن

دوستان عزیزم سلام
او حیرا
ترجمه شده ی مقاله ای نایاب که بدلایلی مسکوت شد . این ریویو گزیده ای زان مقاله ی مذکور ، نیز مضافاتی از حقیر است که حیف ام آمد دوستان عزیز عطرافشانی ام مطلع نباشند .
استفان هامبرت لوکاس
عطار شاعرپیشه و منزوی ی دنیای عطرها . ایده گزین ، ایده پرداز . عطر نمیسازد که شعر مایع !
جهت کانسپت و حصول ایده به نقاط ایده ساز جهان سفر کرده ست . با متافیزیک مانوس است . مطالعه درین خصوص ، نیز علوم ، حکمت حکما و بزرگان قدیم ایران دارد
انتخاب عدد ۷۷۷ اشاره ی او به این علوم و تقدیس عدد ۷ است که از حکمای ایران زمین مورد اشاره بوده ست .
او سعی کرده ست حتی با طراحی ی شیشه ، درب و نیز اشکال مندرج ، ارتباط خود با تقدس را به مخاطب القا کند نیز معرفی ی خود نماید . او راه خود با دیگران را زین طریق و بدین واسطه منفک ، جدا و رها کرده ست .
منتقدی میگفت او در خلق ، منحصر بفرد عمل میکند ، مکانی مقدس میجوید تاریک و پرت ، مسکوت و برز و سپس در ذهن طی العرض میکند تا از هر مقصد رایحه ای مهیا کند .
راجع به این عطر بسیار نظر از کارشناسان و منتقدین صادر شده است .
خود در گفتگویی با دوست منتقد اش گفته است :
مایل به تفسیر کارهایم نیستم . دوست دارم برداشت مخاطبین ام را بشنوم که بسیار ایده های جدید از ایشان بدین واسطه دریافت کرده ام . هرچند میدانم برخی از کارها نیاز به هدایت ( ذهن مخاطب ) دارند .
تا بحال اندیشیده اید که جبرائیل در کدام نقاط جهان فرود آمده ست ؟ باید نقاط متفاوتی باشند ! لیک هیچ سابقه ای مکتوب وجود ندارد . جز یکی ! غار حیرا ( حرا )
یک غار کوچک چطور آن حجم حضور را پذیرفته ست ؟
بی شک فضایی متفاوت است .
نیز عظمت حضور این همه انسان که حول خانه ای منسوب میگردند . قرن هاست ! شروع این اتفاق عظیم ، از آنجا بوده ست .
مدتها فکر کردم چه نوتی در موسیقی میتواند آن محل و فضایش را اجرا کند !
و چه نتی در عطر ها !
بچگی هایم در صحنه ها و مکانهای مقدس در فیلم ها ، حضور روح القدس را همراه با صدای بم ، پر طنین ، لرزاننده و رعب آور اوووو میدیدم !
به عنبر رسیدم ! که خود عمیق است در اعماق اقیانوس .
وزین است ، حجیم است نیز بُعدی عرفانی در خود دارد
باید سنگینی ی کوه هم در آن باشد . فضایی نمور که خنکای نسیم ِ وزان از نم نیز تداعی شود در آن گرمای حضور
و از همه مهم تر ، هیجان و رعب آن لحظه هم درو باشد که این آخرین ، ایده پرداز من بوده ست !
نت ترس کدامین است ؟
حس تعریق از حضوری نامعلوم و ناشناخته . عرقی سرد !
سرمایی شور که گرمای حضور ، مهو اش نمیتوان کردن !
نیز ، بوی تنهایی ! تنهایی ای در میان این جمع کثیر !

امبر گریس ، لادن ، رزین های گیاهی ، نت های دریایی ، حیوانی ، دودین ، دریایی ی نمکین و دیگرانی که همگی این شعر و شعور را سروده اند هر چند مرجع و رجوع مکتوب ، همان عنبر بوده ست .


اوحیرا مرجع است . بوی تنهایی میدهد . نفیس ، بی همتا و جاودانه . اینها مشروح مخاطبین است .
لیک حقیر میگویم ، اوحیرا شعری ست از لحظه ی شعور

دوستان عزیزم ، خدای را سپاس که در عطرافشان اساتید و نظر پردازان زبر دست و زیبا قلم بسیار حاضر اند که کار را برای کاهلانی چون من آسان کرده اند که بدین واسطه خواندن لذت بخش تر از نگاشتن میسر شده ست .
لیک برخی از عطرها بواسطه ی کمیابی یا بیش بهایی و نبود احتمال و امکان تست ، مسکوت یا کمتر مورد توجه و نقد واقع گردیده اند . به سبب حضور برخی از ایشان در دستریزهای حقیر در فرصت های مقتضی شرحی از ایشان تقدیم خواهم کرد .
این چند روزه اوهیرا مورد توجه و نقد دوستان عزیزم واقع شد که شایسته دیدم اطلاعاتی از آن هر چند حقیر به حضور تقدیم کنم . به شرح روایح نپرداختم که دوستان ام ذیل همین صفحه به زیبایی متذکر و مشروح نموده اند .

طی العرض : خواندن این نکته نیز خالی از لطف نیست . این با آن طی الارض متفاوت است . در کتابی خواندم طی الطریق دو نوع است .
طی الطول که تنها مقصد هدف است
طی العرض که نیم نگاهی نیز به مسیر ِ هدف دارد

امید که مفید بوده باشد .
با آرزوی بهترین ها برایتان

[EDITED] 1400/09/06 20:01
06 آذر 1400 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : Rohaam عباس بهرامی

استفان هامبرت با اوهیرا فضای اسرارآمیز و معنوی "غار حرا" را به تصویر کشیده ، عطری شرقی با محوریت اکورد عنبر و دُز بالایی از لابدانوم .
شخصا تا حالا چندتا عطر که در هرم بویایی فقط اسم "یک یا دو نت" ذکر شده را تست کردم ،بدون استثنا از همشون روایح دیگه ای هم میگرفتم ، احتمالا عطارشون نت های مخفی را در قالب تثبیت کننده طبیعی بکار گرفته.
قبلا توضیح دادم در ساختار عطر از یه سری تثبیت کننده برای ايجاد تعادل در فشار بخار و کاهش فراريت استفاده میشه که به دو دسته طبیعی و صنعتی تقسیم میشن .
خوده تثبیت کننده های طبیعی که بیشتر مورده استفاده برندای نیشِ به دو دسته تقسیم میشن :
الف- تثبیت کننده صمغی ،گیاهی مثل صمغ لادن ، مر ، کندر ، بنزوئین ، گل حنا و ژرانیوم .
ب- تثبیت کننده حیوانی ماننده سیوت ، ختن ، زباد ، تونکین و...... .
برند استفان هامبرت ادعا کرده در هرم بویایی فقط امبرگریس استفاده شده در حالیکه بنده به وضوح اکورد کهربا با محوریت صمغ لادن (لابدانوم) و بنزوئین + یه سری نت های مبهم چوبی و حیوانی را حس میکنم .

در ابتدا یه بیس عنبریِ بخوری شده با ته مایه ای موم دار، گزنده و انیمالیکی داریم که با رایحه ی رزینی لابدانوم همبستر شده و فضایی دارک ،کمی روغنی و خشک ، اسپایسی ، نیمه شیرین و تلخ را رقم میزنه .

در بطن بنزوئین رو میگیرم که به فضای عنبری عطر یه حس کهنگی شبیه قفسه های قدیمی کتاب میده ، همین بستر کهنه و نیمه شیرین با تمی غبارآلود، کافوری و چوبی در هم تنیده شده و در کناره بیس عنبری ، انیمالیک و رزینِ غالب ، فضایی خلسه اور و عرفانی را بوجود میاره‌ .

برای کسایی که به عطرای عنبری علاقه دارند گزینه ایست عالی که حتما باید تست کنند ، عطر سیفی نیست و با این قیمت نجومی و حجم پنجاه میل به هیچ وجه چشم بسته خرید نکنید و حتما قبلش دستریزش را تست کنید.
31 شهریور 1400 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : nazanin الناز

نهنگ عنبر
ایکاروس
سه شبانه روز است میخوانم میخوانم میخوانم
نابغه ای مجنون
نویسنده ای مشتاق
داستان پردازی خلاق
یاد خواننده ای از مرتاض های هندی افتادم که شروعی غلیظ وانتهایی دیوانه وار میخواند و غرق میشد
یاد مجلسی خصوصی وخاص افتادم درمحضر گروهی پنجاه نفره از کردها که دایره وار نشستند شربتی خوردند و همگی تنبور زدند وپسین دقایقی دیوانه شدند خود وحاضران را به آسمان بردند پروازمان دادند و آرام بر زمین نشاندند درحالیکه چشمهامان چون خون سرخ شده بود از سرعت پرواز
یاد اسبهای وحشی ای افتادم که به سرعت باد بسوی خورشید میدویدند در غروبی از پاییز
یا پلنگی که دیوانه بسوی ماه میپرد بر لب قله ای پرتابگر
شوریدگی عالمی دارد برای چشمهای تیزبین مستی هوشیار
غلط های املایی پی در پی !
زمانی که از عطر میگوید گویی اشتیاق فوران کننده اش با دقت سر سازگاری ندارد با سرعت اما چرا !
یاد شعرایی افتادم که سراسیمه بدنبال کاغذ وقلم میگردند تا مبادا شعری که آمده نیامده برگردد !
نزدیکی به او درین هنگامه فوران عشق هنر ماتادوری میخواهد ! ورنه لذت تماشای نمایش بی نظیرش را به زخم خواهی داد.
دیدی که چطور روشن کرد نور ساخت وتمام شد
و پروانه ها حیران از خزان نور
یاد عقاب افتادم که پرواز میکرد و دیگران از دامنه در آسمانش میدیدند نگران و ناراحت که چشمان عقاب تیز است واز بالا مینگرد !
لیک نهنگ عنبر سنگین است اما شناور
اقیانوس ها بزرگ است ؟ اعماق تاریک ؟
دیری نمیپاید نور می آید و نور تاریکی نه میداند نه میتواند ومن این بار میدانم
درود به همه عاشقان عطر نشانه ای از بهشت
به امید دیدار
21 اسفند 1399 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
به کامبیز عزیز.
ممنونم از متنت.باهات همراه و همرای شدم.ایکاروس روشنایی بود.
21 اسفند 1399 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : امیر هوشنگ طاهری کامبیز سخی

4
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
استفان هامبرت لوکاس اوهیرا.
نت های این کار فقط امبر گریس ذکر شده اما رایحه با تصوری که من از امبر گریس داشتم تفاوت داره.
در واقع من یه بوی صمغی_ ادویه ای گرم و شور و تاحدی انیمالیک و حتی دودی حس میکنم که بسیار کهنه به نظر میرسه والبته مسلمه که دیگه امبر گریس طبیعی رو نمیشه تو هیچ عطری پیدا کرد.
جناب ایکاروس اعظم هم ذیل همین عطر توضیح دادن که تو کارایی مثل این کار رایحه امبر رو از تقطیر فسیل امبر یا با ترکیب مواد مختلفی مثل صمغ استیراکس و لابدانوم و وانیل به دست میارن که من نمیدونم اینجا از کدوم روش استفاده شده ولی فک میکنم با توجه به رایحه همون ترکیب موادی مثل صمغ استیراکس و لابدانوم و ..باشه.
من شخصا این رایحه رو از صندوقچه های توی انبارهای قدیمی استشمام کردم که البته شاید مثلا اونا هم تو این صندوقچه ها یه کم عنبر میذاشتن که وسایلشون خوشبو بمونه.
فک نمیکنم با قیمت حدود ۵۰۰ دلار و همچین خاطره ای از این رایحه شانسی برای فروش تو بازار ایران داشته باشه.
پرفورمنس کار خوبه و به نظرم مناسب ۴۰ سال به بالا و فصل سرده.
24 آبان 1399 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : Hamid complihanicated
سلام جناب architect
ی کار نیش از ی برندی که بسته بندی شیکو باکلاس داشته باشه واسه هدیه میخواستم معرفی کنید. رایحه گرم و چوبی تلخ ترجیحا. زیاد سنگینم نباشه.
ممنون.
24 آبان 1399 پاسخ تشکر
سلام. من باتوجه به تمام فاکتورها فک میکنم بهترین پیشنهاد تو کارای چوبی تلخ و نسبتا گرم که سنگین هم نباشه شاگیا از مارلی هست
البته اگه کار گرم وتلخ مد نظرتون نبود سانتال ۳۳ رو پیشنهاد میدادم
24 آبان 1399 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : پارسی مهدی
اپیک از امواج هم البته کار ارزنده ای هست ولی کمی تم کلاسیگ والبته عودی داره
24 آبان 1399 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : مهدی حامد
البته درکل هدیه دادن عطر نیش اونم از نوع چوبی و تلخ کار پرریسکیه.مثلا من و داداشم هردو کارای تلخ و چوبی دوست داریم درصورتی که من پرایوت لبل رو میپسندم و اون نه.فاکتورهای زیادی تو این پیشنهاد دخیلن از قبیل سن و تیپ شخصیتی و..
از طرفی گروههای بویایی خیلی زیادی تو دسته بندی چوبی و تلخ قرار میگیرن . از وتیور گرفته تا اینسنس و اگاروود و..و ممکنه منظور شما از چوبی تلخ با منظور ایشون فرق کنه.
اما در کل با توجه به فاکتورهای بالا و با فرض اینکه رایحه خود چوب مدنظر باشه و پخش و موندگاری هم خوب باشه و انچنان هم کار کلاسیک و سنگین نباشه و قیمت و بسته بندی و..همون شاگیا به نظرم واقعا ارزنده ست که کاملا مشابه بای کیلیان کروئل ۱۴ ملیون تومنی هست.
24 آبان 1399 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : مهدی حامد

نمی توان منکر کیفیت و شفافیت رایحه شد.اما واقعیت این است که اسم عطر و عطار خیلی بزرگتر از خود عطر است.به شخصه از نظر اقتصادی و تا حدودی رایحه امبر سلطان سرج را به این ادوکلن چند ملیون تومنی ترجیح می دهم.
05 مرداد 1398 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : رضا عطردوست مجید سلطانی

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟