JOVOY PARIS - Private Label

درود بر دوستان :
بعد از مصرف دو عدد سمپل اورجینال پرایوت لیبل خواستم نظراتم را بنویسم شاید مفید واقع شود.
در کیفیت محصولات جووی شکی وجود نداره،کیفیت روایح و شفافیت انها واقعا غیر قابل انکار است،پرایوت لیبل یک عطر بر پایه وتیور و پاپیروس هست،البته نتهای ادویه ای و چرمی هم کاملا در ان حس میشوند.با اینکه پاپیروس در هرم بویایی این عطر در تاپ نت ذکر شده،ولی عملا رایحه تند پاپیروس تا انتهای کار همراهتان هست و بنظرم همین تداوم رایحه پاپیروس کمی کار را هارش و تند و زننده کرده و همان رایحه بیمارستانی و دارویی که دوستان ذکر کردند و بنوعی ازش شاکی بودن احتمالا مربوط به همین پاپیروس باشد،کیفیت وتیور ان انصافا بالاست ولی باز هم تحت تاثیر پاپیروس از کیفیت وتیور عملا کم شده و بنوعی تخریب شده!!! عطر تقریبا عامه پسند نیست و حتی شاید بازخورد منفی هم بهمرا داشته باشد ،چون تندی و تلخی توامان برای بسیاری از مردم چندان مقبول نیست،ماندگاری بالای ۱۲ ساعت (البته بعد از ۸ ساعت کاملا از روی پوست احساس میشود)،سیاژ متوسط رو به بالایی داره...عطر با کیفیتی هست ولی بزرگترین مشکل فعلی شباهت زیاد و غیر قابل انکار این عطر با انکغ نواغ اکستریم لالیک هست با یک دهم قیمت !!!! البته کیفیت پرایوت واقعا بالاست ولی نه به اندازه ده برابر در مقایسه با لالیک! برای بنده خرید این عطر با این قیمت(حدود ۷-۶ میلیون) واقعا توجیه ندارد....به همان انکغه نواغ بسنده خواهم کرد .چون پرایوت عملا یونیک نیست....در صورتیکه سایکودلیک را که فول باتلش را هم دارم واقعا خاص و بی رقیبه...شاد باشید

در واقع با تمام تفاسیر و نظرات مختلفی که راجب این کار هست ، به نظرم هر از گاهی باید یه عطر باز این کار رو استشمام کنه تا معنای اصالت یادش نره. در گروه خودش بی شک جزو بهترین و تمیزترین کارها هستش. در نسخه های جدید این برند پرفورمنس کمی کاهش یافته و این خبر خوبی نیست برای دوست داران این برند. کما که سایکدلیک در پخش بو بسیار قوی عمل میکرد ولی اخیرا پخش بوش کمی کاهش یافته.
عطار مورد علاقه من ، بانو زاروکیان واقعا عطار هنرمند و هوشمندی هستند و این در اکثر کارهای ایشون مشخص هستش .

private lable از خانه jovoy
چون خودم ترجیح میدم برای یه کار،آنالوژی رو از اون کار بخونم،تصمیم گرفتم نظر یه شامه مبتدی رو براتون بنویسم
با بوییدن این کار یاد دو تا حالت افتادم به صورت کاملا ناخودآگاه
اول
اگه اعتقاد به زندگی پس از مرگ داشته باشیم ،بیایید انسانی رو فرض کنیم که گواهی صد در صد تایید شده داره که پس از مرگ راهی بهشت موعود میشه، توی Opening داره فک میکنه که آیا میارزه تمام سکرات و شداید مرگ رو تحمل کنه برای رسیدن به اون.و توی dry down با غرور تمام ،پیروزمندانه به سمت گودال مرگ حرکت میکنه
دوم
این سناریو خنده داره ولی خب نمیدونم چرا کاملا حس کردمش
توی داستان سفید برفی نسخه اورجینالش مال دهه 60 و اوایل 70،نامادری سفید برفی سیبی رو آغشته به زهر میکنه ...این صحنه به ذهن مریض حقیر متواتر میشه...نه اینکه خدای نکرده بوی سیب بده ولی یقینا بوی زهر میده...تاکید میکنم زهریه که مطمینی عاقبت خوشی داره یا حداقل راهی جهنم نمیشی
خودم میدونم مریضم :))

فضای عطر جووی پرایوت لیبل ترکیبی دوست داشتنی از پچولی و وتیور را در اختیار شما قرار می دهد که این ترکیب افسانه ای در ابتدا بوی تندی و تیزی را به شما عرضه می دارد این این خاصیت وتیور است. سپس بویی گرد و غباری و دوست داشتنی ایجاد می شود و وتیور خشک و خاکی را در پیش زمینه قرار می دهد. خشک شدن همه چیز مربوط به یک خس خس چوبی لرزان با لمس پچولی است. کاملاً دوست داشتنی این عطر شکوفا می شود و بسیار مهربانانه باز می شود. در حقیقت هر چه طولانی تر روی پوست بماند زیبایی بیشتری پیدا می کند و بیشتر از آن لذت خواهید برد. مطمئناً عطر جووی پرایوت لیبل یک عطر کاملا زنانه نیست ، اما یک عطر مردانه کاملاً مردانه هم نیست!

عطر Private Label یک رایحه قوی و متراکم است بنابراین ، هیچ مرکبات و یا هر چیز تازه ای را انتظار نداشته باشید زیرا شما در بسیاری از عطرهای مردانه طبقه بالا این گونه نت ها را خواهید یافت.

کیفیت بسیار بالا این عطر شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد و با روشی باشکوه و زیبا احساس می کنید میلیونر هستید عملکرد عطر جووی پرایوت لیبل از همه جنبه ها فوق العاده است.

این عطر بسیار خاص برای فصول سرد سال بسیار مناسب است و مهم نیست تیپی کژوال یا رسمی داشته باشید مطمئنا با این عطر نظر جنس مخالف را به خود جلب خواهید نمود و بازخورد خوبی را از این محصول دریافت خواهید کرد

چرا انقدر باتل این Jovoy ها زشته :(((( چطور انقدر نمره بالا گرفته طراحی شیشه‌اش؟
آدم اصلا رغبت نمی‌کنه که بخرتشون. 😭

درود بر اعضای محترم؛
سه تا عطر بودن که بعد از بلایند بای کردن و تست اولیه، حسابی تو ذوقم خورد ولی بعد از مدت کوتاهی عاشق سه تاییشون شدم حتی بسیار بیشتر از بقیه عطرهام. یکی همین پرایوت لیبل نسخه 2017 عطرافشان، یکی مانسرا رد توباکو و یکی هم کاستوم نشنال پور هوم ادوتویلت که هیچکدوم رو بنظر من بدون تست نباید خرید. پرایوت لیبل نسخه 2017 پرفورمنس وحشتناکی داره بنظر من و بار اولی که پوشیدم از همسرم که تو بحث عطر و ادکلن بسیار سخت گیره، برعکس انتظارم، بازخورد بسیار خوبی گرفتم. از کاستوم نشنال هم بازخوردهای خوبی گرفتم و پرفرورمنسش هم خیلی خوبه و بهترین بازخوردها رو از مانسرا رد توباکو گرفتم که پرفورمنس هیولایی داره واقعا. هر سه عطری که اینجا نام بردم، درسته که هیچ شباهتی بهم ندارن اما تو یه نقطه مشترکن و اونم اینکه شاید اولش هارش و وحشی و خشن باشن اما باید یه مقدار بهشون زمان بدیم تا هارمونی و رقص نت ها و سمفونی زیبای روایح رو شاهد باشیم. هنوز بعد از 20 ساعت، رایحه زیبای پرایوت لیبل رو روی پوستم بصورت اسکین سنت حس میکنم. خدایا از تو بی نهایت سپاسگزارم که حواس پنجگانه و خصوصا حس زیبای بویایی رو به ما عطا فرمودی که از روایح زیبای این دنیا لذت ببریم.

برای استشمام این رایحه نیاز به پرداخت هزینه ندارید فقط تا میرید بیمارستان اگه یادتوت باشه تو بخش تزریقات چه بویی میومد دقیقا همون بو و رایحه ,افزون بر یک چوب که چرم سوخته و مواد مذابش ریخته روش رو داره اصلا باهاش حال نکردم پخش بوش اوایل کار تا نیم متری میره ولی بعدش دیگه باید دماغو بچسبونی تا بوش بیاد ماندگاریش نسبتا خوبه واقعا انتظارات دیگه ای میرفت با این همه تعریف و تمجید که ازین عطر شنیده بودیم یا حق

وای که چقدر برام خاطره انگیز بود اولین ملاقاتم با P.L ... فراموش نمیکنم روزی رو که با دوستم (م.ج) برای تست چندتا ادکلن رفتیم ... ، توی یک روز سرده زمستانی، خسته و بی رمق، با کت شلوار و لباس های سنگینو اوور سنگینتر روی اونها و پاهایی که ده ساعت توی کفش های خوش شکل مردانه، اما خسته کننده و آزار دهنده حبس شده بود و لحظه شماری میکرد برای آزادیشون توی خونه و ماساژ آب گرم.. که یهو و توی یک لحظه همه چیز برای من متوقف شد و ماشین زمان به سرعت منو به جنگل های گلستان و ارتفاعات جهان نما برد توی همون ساعت، توی همون فصل، پاهام تا بالای ساق توی برف بود، روی صندلی چوبی کنار آتیشی با دود ملایم نشسته بودم و فقط بوی چرم و جنگل سرد با برف و چوب آتیشی رو حس میکردم... اینقدر برام جذاب و واقعی بود که چندبار صدا زدن دوستم رو نشنیده بودم و از خواب پریدمو دیدم ایستادم و م.ج میگه کجایی پسر!!؟ نظرت رو بگو !؟ خوبه یا نه ؟! و همون جا بود که P.L رفت توی لیست نخریدن های من... چون میدونستم عاشقش شدم و لحظه به لحظه فارق از هر فصل و شرایطی باید این بو رو استشمام کنم، میترسیدم توی مسافرت باشم و دلم بخواد با بوی این عطر سفر کنم به همون جایی که اولین بار باهاش رفته بودم و توی دسترسم نباشه! با خودم میگفتم نکنه بگیرمو برام عادی بشه و دیگه نتونم تک تک نت هایی که تو لحظه های اول پاشش شروع به عوض کردنشون میکنه رو حس نکنم! و از اونجا بود که تصمیم گرفتم هیچوقت این معجزه ی بهشتی رو نخرم و فقط هر روزی که دوست و همکار عزیزم (م.ج) اونو بزنه از درب ورودی شرکت تا اتاقمون لبخند بزنم و چشم بسته راه برم و تا رسیدم پشت میزم بگم مرسی :) ممنونم که امروزم رو ساختی دوست خوب من...

سلام
اين كامنت نظري در مورد اين كار كم نظير جووي نيست .
بلكه حال و هواي اين روزهاي جهان و انسانهاي غريبش من رو بر اون داشت كه يكي از داستانهايي كه بسيار دوستش ميدارم از يكي از نويسندگان مورد علاقه م رو در اينجا و ذيل اين عطر بنويسم :

پلی بودم سخت و سرد، گسترده به روی یک پرتگاه.
این سو پاها و آن‌سو دست‌هایم را در زمین فرو برده بودم،
چنگ در گِل ترد انداخته بودم که پابرجا بمانم.
دامن بالاپوشم در دو سو به دست باد پیچ و تاب می‌خورد.
در اعماق پرتگاه، آبِ سردِ جویبارِ قزل‌آلا خروشان می‌گذشت...
هیچ مسافری به آن ارتفاعات صعب‌العبور راه گم نمی‌کرد...
هنوز چنین پلی در نقشه ثبت نشده بود.
بدین سان، گسترده بر پرتگاه، انتظار می‌کشیدم،
به ناچار می‌بایست انتظار می‌کشیدم.
**هیچ پلی نمی‌تواند بی‌آن‌که فرو ریزد به پل بودن خود پایان دهد**
‏یک بار حدود شامگاه - نخستین شامگاه بود یا هزارمین، نمی‌دانم -، ‏اندیشه‌هایم پیوسته درهم و آشفته بود
و دایره‌وار در گردش. حدود شامگاهی در تابستان،
جویبار تیره‌تر از همیشه جاری بود
ناگهان صدای گام‌های مردی را شنیدم!
به سوی من، به سوی من. - ای پل، اندام خود را خوب بگستران،
کمر راست کن، ای الوار بی‌حفاظ،
کسی را که به دست تو سپرده شده حفظ کن.
بی‌آن‌که خود دریابد، ضعف و دودلی را از گام‌هایش دور کن،
و اگر تعادل از دست داد،
پا پیش بگذار و همچون خدای کوهستان او را به ساحل پرتاب کن.
‏مرد از راه رسید، با نوک آهنی عصای خود به تنم سیخ زد؛
سپس با آن دامن بالاپوشم را جمع کرد و به روی من انداخت.
نوک عصا را به میان موهای پرپشتم فرو برد
و درحالی‌که احتمالاً به این‌سو و آن‌سو چشم می‌گرداند،
آن را مدتی میان موهایم نگه داشت.
اما بعد - در خیال خود می‌دیدم که از کوه و دره گذشته است که - ناگهان با هر دو پا به روی تنم جست زد
از دردی جانکاه وحشت‌زده به خود آمدم،
بی‌خبر از همه‌جا. این چه کسی بود؟ یک کودک؟ یک رؤیا؟ یک راهزن؟ کسی که خیال خودکشی داشت؟ یک وسوسه‌گر؟ یک ویرانگر؟
سپس سر گرداندم که او ‏را ببینم. _ پل سر می‌گرداند!
اما هنوز به درستی سر نگردانده ‏بودم که فرو ریختنم آغاز شد،
فرو ریختم، به یک آن از هم گسستم
و قلوه سنگ‌های تیزی که همیشه آرام و بی‌آزار از درون آبِ جاری چشم به من می‌دوختد، تنم را تکه‌پاره ‏کردند....

پل-كافكا

جوووی پاریس اینسیدنت دیپلماتیک یا جوووی پاریس پرایوت لیبل ؟ مسئله این است! اگر بخواي يك عطر عالي با پرفمورمنس عالي بگيري كدوم يك رو انتخاب ميكني ؟
خوشحال ميشم نظرتون رو با ذكر علت به صورت كوتاه بگيد .