JOVOY PARIS - Private Label

یکی از کارایی که شبیه پرایوت لبل معرفی شده بود لارنت پیر پرایوت هست که تصمیم گرفتم بررسیش کنم.

یه برند ایرانی که سعی میکنه شبیه خارجیا باشه. اما این کافی نیست.
تو اولین اسپری رایحه شباهت هایی به پرایوت لبل داره‌. اما به طرز عجیبی بوی تریاک سوخته میده.
بچه که بودیم معمولا جمعه هامیرفتیم روستای مادربزرگم. روستای خیلی زیبا و خوش اب و هوایی بود با معماری سنگی کهن و خیلی زیبا و عجیب.
اما این روستا یه ویژگی عجیب داشت و اون اینکه تقریبا تمام مردای بالای ۳۰ سالش معتاد به تریاک بودن که اخیرا ماری جوانا جاشو گرفته از جمله شوهر خاله ما که هیچوقت این اتش منقل تو خونه ش خاموش نمیشد.
این عطر لارنت پیر دقیقا منو میبره به اون لحظه که این فامیلمون بعد از یه پک طولانی و نفس گیر سوخته تریاک رو جدا میکرد و تازه شو میذاشت.
و انگار که بهم میگه: ان لحظه هزار بار تقدیم تو باد.‌.

البته بعد از حدود یک ساعت کار شباهت بیشتری به پرایوت لبل پیدا میکنه ولی دیگه دیر شده و اون پرفورپنس اصلی رو از دست داده.

به دوری محو از خاطر نگردد قد رعنایش،، فراموشی ندارد مصرعِ موزونِ بالایش...! بعد از مدت‌ها. دوباره برخورد با سازه‌ای از جنس سوم! تلاشی مصرانه برای به‌یادآوردنِ تمامِ آن‌چه از یاد بردی. پچولیِ اسیدگونِ کهنه و کپک‌زده که بر جانِ کبره بسته‌ی وتیور می‌چکد و تا مغزِ استخوان‌ش را می‌سوزاند. آن‌طرف‌تر انفجارِ دوردستِ کافوری و گذری خدشه‌دار از چرم و اتمسفری دودگرفته تیره در اطرافِ مفهومِ رزین و تابوتِ چوبی که جسمِ نیمه‌جانِ اثر را به سمتِ مغاکی خاک گرفته و محزون می‌برد. جانداری مرثیه‌گون و دل‌آشوب که بعدتر برروی سنگ مزارش نوشتند پرایوت لیبل! در صفحه‌ای از دفترچه‌ی بی‌سروته‌ام برای این عطر نوشته‌ام نگاه بی‌تفاوتِ یک رهگذر به گورستانِ از یادرفته‌ها! یعنی چه؟ چرا؟ امروز حتی نمی‌دانم چه احوالی بود که باعث پیدایشِ این کلمات شد. چه شیرین است از یادبردن. به‌راستی که فراموشی تنها درمان و چاره‌ی ما در این قرنِ بوگندوست. از مردم صدرنگ سیه‌پوشی به،، وز خلقِ فرومایه فراموشی به،، از صحبت ناتمامِ بی‌خاصیتان،، کنجی و فراغتی و خاموشی به... خلاصه یادباد روزهایی که پرایوت لیبل سرخیِ یاقوتِ آسمان ما بود. کسی پرسید امروز آسمانِ تو چه‌رنگی‌ست؟ آبی جانم. اما طیفی مشکوک ازآن. توگویی وهم است...!

پرایوت لیبل عطری خاص و برای من بشدت دوست داشتنی ست.
خانوم زاروکیان از پرفیومرهای مورده علاقه ام هستند( البته بعداز ایزابل دوین)، چندتا از کارای این پرفیومر رو تست کردم و بلا استثنا از همشون لذت بردم ، یه عمق خاصی تو کاراش هست که به سادگی کشف نمیشه و همین جذابش کرده .

زاروکیان وتیور و پچولی را محور اصلی پرایوت لیبل قرار داده و سعی کرده بیشتر زوایای خاکی و کافوری پچولی و رگه های تاریک ، چوبی و دودی وتیور را به تصویر بکشه ، برای این فضاسازی از وتیور بوربن که تمی تلخ ، چوبی و دودی دارد استفاده کرده ،
همچنین بکارگیری از زوایای خاکی ، چرک و کافوری پچولی ...
پچولی در پرایوت لیبل طی یک فرایند تقطیری در خلأ زیاد و دمای کم تقطیر شده و روغنش حاوی مقادیر زیاد نورپچولنول و آلفاگوآئین هست که روی بُعد خاکی و کافوری پچولی تاکید دارد ( اونایی که به بوی کافور اشاره کرده بودن در واقع اشتباه نکردن و برعکس باید به شامه ریزبین شان تبریک گفت ، درسته که بیس کافوری غالب نیست و کاملا با وتیور و چرم پوشیده شده ولی بازم اون زیرمیرا بصورت تک بعدی رگه هایی کمرنگ ازش حس میشه).

بررسی کوتاه👇👇👇
بمحض اسپری رایحه ی تاریک ، هارش و خراشیدۀِ وتیور و پچولی باز میشه و شروع پرایوت لیبل رو رقم میزنه ،
شروعی چوبی ، خاکی ، کمی کثیف ، کافوری ، دودی و دارک که با لمس چرم اوردوز کرده و فضارو بشدت تیره و تار میکنه .
چرمی خشن ، تلخ و تارگون که ملغمه ی قان ، لابدانوم و ایلان اون رو فضاسازی و با وتیور و پچولی همراه کرده .
در پس زمینه عطر یه حس تمیز و خشک شامه را قلقلک میده ، این بیس وقتی میاد کناره چرم فضای جالبی رو بوجود میاره که برای من تا حدودی شبیه کاغذ کاهی ...

در ادامه تمی اروماتیک بعلاوه رگه هایی چوبی شبیه سدروس و صندل با وتیور همراه شده و لبه های خشک و چوبی اش را پررنگ میکنه .
جنس وتیور در پرایوت لیبل ، وتیور بوربنِ که در لالیک مشکی هم استفاده شده ، این نقطه اشتراک یه کوچلو لالیک انکرنویر و اکستریم رو تداعی میکنه .

در بطن و لای اون تلخی چگال ، رگه هایی شیرین و رزینی رو میشه حس کرد ، شیرینی کمرنگی که از لابدانوم و بنزوئین تزریق شده و یه حس بسیار خاص و شامه نواز به عطر داده .

بعداز یکساعت پچولی ، چرم و وتیور را همچنان داریم ، با این تفاوت که وتیور و چرم قدرت گرفتن و حسی چوبی ، نیمه دودی ، نیمه خاکی و خشک رو القا میکنند .

پخش و ماندگاری نمره متوسط به بالا میگیره ، عطری مردانه و فرمال که بیشتر برای سی سال به بالا مناسبِ .
پرایوت لیبل عطر خاص و قابل احترامی ست ، اما سعی کنید تحت تاثیره نظرات و فیدبک های مثبت بدون تست قبلی خرید نکنید چون رایحه اش کاملا فیفتی فیفتیِ و سلیقه های متفاوت رو حتما در نظر بگیرید.

سلام ،عطر پرایوت لیبل را خریده بودم وقرار بود برام بفرستند با پست ،شب پیش خودم گفتم ببینم چی خریدم و از آنجایی که سایت عطرافشان میدونستم قوی عمل میکنه وارد شدم و شروع کردم به خواندن نظرات ،یکی دو تا تعریف و توصیف ناگهان رسیدم به بازخوردهای عجیب که نمیخوام تکرار کنم بوی چی و چی میده ،ولی در این بین عزیزی که بوی میت را پیش کشیده بود مرا سر جایم خشکاند،کاش میشد حالم را شرح دهم ،واقعا احساس کردم از درون تهی شدم ،گذشت ،یه روز اداره کار میکردم بسته رسید ،اولا دلم میخواست هیچوقت نرسه ،ولی خب بسته را انداختم کمدم اون پایین جایی که آت و آشغال میریزم،ظهر برداشتم گذاشتم رو صندلی عقب ماشین و اومدم خونه.خدای من شاهد دستم نمیرفت بسته رو باز کنم یه جورایی میترسیدم مخم و خورده بود اون جریان میت ،شب شد و بسته همانطوری مونده بود ،بعد شام بسته رو باز کردم با ترس و دلهره عجیب ،چون یکی از بزرگان فرموده بودند تو سرما تست کنید ،رفتم بالکن ،یکم به شیشه کج و مووجش نگاه کردم ،دلم میخواست بدو بیراه بگم و اونم متوجه بشه .سرتون و درد نیارم ،پدر مرحومم تازه فوت کرده بودننو مراسم یک ماهی میشد که تمام شده بود،باورم کنید بقدری دستام میلرزید که مونده بودم ت سرما چیکار کنم ،فکر کردم به خودم و لباسام نزنم یه تیکه دستمال کاغذی برداشتم دوتا پاف زدم به دستمال و یکم بوش اومد و برگشتم اتاق دستمال و گذاشتم جلوی کامپیوتر و نشستم ،یه سیگار روشن کردم ،بوش میومد با ترس و تردید آرام بوییدمش ، پس کجا بود اون بوهای عجیبو ناجور ،من یک ساعت یه ربع به نه زمستان همانند شروع دایی جان ناپلیون ،عاشق شدم ،دیوانه شدم ،مست شدم از خود رهیدم ،خدای من چه حس زیبایی چه عطرو بوی قوی و مردانه و پرصلابتی ،نیمه گمشده خود را یافته بودم ،پیش دوستان عهد میبندم تا زنده ام فراموشت نکنم پرایوت ،تا هستم تا نفس میکشم تو همراهم خواهی بود ،دوست عزیز و پنهان پیداشده من ، با تشکر

عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیزم.
زاروکیان دوست داشتنی،مگه میشه این بشر کار بد داشته باشه؟
گل سر سبد شاهکارهایی که زاروکیان تا به امروز طراحی کرده چیزی نیست جز همین پرایوت لیبل.
زاروکیان یه امضای خاصی تو کاراش داره که عطراشو به شدت عمیق و نافذ میکنه،چیزی که در تانگو،رویال توباکو و… هم شاهدش بودیم.
پرایوت لیبل به غایت تلخه،اونقدری که هیچ نرمشی داخلش احساس نمیکنید.کیفیت و شفافیت نت ها نیازی به توضیح من نداره،جلوی شما یکی از بهترین کارهای تاریخ عطرسازی گرفته.
خیلی به کاربرد این عطر فکر کردم.پرایوت لیبل عطر قرارهای دونفره یا دیدار با دوستان و اشنایان نیست.
پرایوت لیبل برای روزهای تنهاییه،روزهای که حوصله هیچ کسو ندارید و دلتون نمیخواد کسی دور و اطرافتون باشه،برای روزهاییه که دوست ندارید به هیچکس نرمش نشون بدید و نیازه که قاطعیت خودتونو به رخ بکشید.
به عقیده من پرایوت لیبل یک آلفای به تمام معناست.
برای سن بالای ۳۵ ۴۰ سال به همراه استایل رسمی تیره به شدت جذاب و نافذه ولی به هرحال چندان خوش بازخورد نیست(به خصوص از سمت بانوان) و همونطور که گفتم دور و وریاتون رو فراری میده:)
با ارزوی بهترینها برای دوستان عزیزم

پدرم که زنده بود همیشه کت و شلواراشو میداد می‌بردم خشکشویی همونجا می ایستادم تا اطو بشه و میاوردم.. شبهای سرد زمستان وقتی صاحب خشکشویی کت و شلوار داغ را که تازه از زیر پرس درامده بود را میزاشت لای روزنامه و مینداخت روی دستم تا میرسیدم خونه بوی کت شلوار اطو شده و روزنامه عطری را میساخت که هنوز که هنوزه از خاطرم نمیره... برای من پرایوت لیبل اون خاطره را میسازه

سلام خدمت همه دوستان:
به نظر من نزدیک ترین کار از لحاظ رایحه و تا حدودی پرفومنس کار با اختلاف عطر privet از برند laurent perier هست.
دوستانی که از رایحه پرایوت لیبل جووی لذت می برند حتما این کار رو تست کنند. با قیمتی حدود 2 میلیون تومان میتونین لذت ببرید از این رایحه.
البته باید عرض کنم privet از برند laurent perier یک کپی محض نیست و حرف هایی برای خودش داره و دارای شخصیت و هویت مستقلی هست.

پرایوت لیبل جووی

سال قبل که به دیدن اورارا کررا رفته بودم سسیل زاروکیان رو دیده بودم . خانمی با قد بلند و رویاهای بلند تر ، تند گو و وسواسی و کم حوصله در عین حال لجوج و سراسیمه. این خصوصیات هرآنچه هست که اتمسفر پرایوت لبل رو هم میسازه . پرایوت لبل عطری هارش ، باصدای بلند، با لهجه ای خشن و دورگه حاصل از پچولی لاتین و منحصر بفرد جووی هست که در اتمسفر خودش هوای متراکم و غلیظ و سیاه و سم گونه ی وتیور بوربن رو داره. عطری کاملا عاصی و در عین حال خود رای و با دانش و عاقل منتها سختگیر و لجوج و پرچانه. این ساختمان بندی حاصل تاکید فیکساتیو ها بر دو نت بیشتر از سایرین هست وتیور بوربن و پچولی لاتین. عطر سخت پوشی هست و برای اخذ بازخورد عمومی نباید سراغش برید. با اینحال میتونه امضای شخثی برای کسی باشه که وجهه ای سخت گیر ، خود رای و غیرقابل نفوذ داره. روی دیگر این عطر با نت هایی مشابه اما آرام و صلح جو ، اینسیدنت دیپلماتیک محصول 2017 جووی هست که اونجا عطری مبادی آداب و خوش بیان داریم.
6 از 10 نمره ی من به ساختار عطر هست که میتونست بدون ادای سخت گیر بودن عطری قوی و محکم باشه و برای این منظور به وتیور خودش اینقدر تاکید نکنه به گونه ای که وایبی پترو و روغنی از دلش بیرون بیاد.
صمنا پرایوت لبل عطری هست با پخش بوی بالا و ماندگاری متوسط تا خوب.
صحبت ها پیرامون این عطر زیاد هست و به مرور شاید چند نوبت دیگه راجع به ابعاد دیگه ش صحبت کردیم .

نهایت جدیت و جسارت رو من در پرایوت لیبل یافتم نفوذ بی حد و حصر، عصبی و بسیار دیکتاتور، همراه وسواس کوچکترین لطافت و مهربانی در این عطر شاهد نبودم،

شارپ، نافذ، وایلد، تلخ، دلهره آور، پر رمز و راز، عمیق، شباهت هایی با دورو احساس کردم که دورو نیز از این فضا مستثنی نیست همینقدر نافذ و با جدیت، این عطر برای یک فرد معمولی، خوش مشرب، بدون شک جز بازخورد منفی به همراه نخواهد داشت، کاراکتر بسیار مخصوصی رو لازم هست، زیر سی سال به این عطر فکر نکنند، برای فردی مغرور، پوششی کاملا تیره، بسیار سخت در ارتباط گرفتن، جدیت تمام، بدون لبخند، همراه نظم و وسواس امضای بی همتایی هست،

نسخه ی جدید رو تست داشتم پرفورمنس عالی بود و بیشتر از این برای چنین رایحه ی سخت و بدون انعطافی تاثیر معکوس خواهد داشت.

درود

درک عطر های هنری سفری ست که همراه شدن با آن نیازمند درک والایی ست و زمان زیادی میبرد ولیکن سفری ست که در اندک فیلم و یا موسیقی می‌توان آن را تجربه کرد ؛؛

درک پرایویت لیبل آیینه روحی، صیقل خورده می‌خواهد،
دلی سوخته و روحی پخته میخواهد، همان است که به هنگام سوختن باید آن را بویید تا همراه تو بسوزد ؛؛

همچون آتش زبانه می‌کشد و شلاقی بر روح توست، باید در هنگام سوختن آن را نوشید تا سوختن تسریع یابد و پایان پذیرد ؛؛

آنچه که ما فکر می‌کنیم، فاصله زیادی با آنچه که هست دارد قرار نیست ما گل سرخ را معنا گذاری کنیم، لازم نکرده، آن ها خود معنای محض اند، آن کس که (بی من) می‌نگرد و می‌شنود درک می‌کند، می‌فهمد، و در نهایت در میابد !

گل سرخ مجنون عشق است و از فرط عشق به خود میپیچد همچون کهکشانی عظیم :)

فکر نکنید، تصور نکنید، خیال نپردازید، بگذارید خود سخن بگوید، بشنوید، کمی بشنوید ؛؛

آینه‌ت دانی چرا غماز نیست
زآن که زنگار از رخش ممتاز نیست ؛