Filippo Sorcinelli - Reliqvia

فیلیپو سورسینلی رلیکویا

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-45581
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی :
عطار :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : فیلیپو سورچینلی
کشور مبدأ : ایتالیا
سال عرضه : نامشخص
کد کالا : ATR-45581
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    9
  • نمی پسندم
    4
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    7
  • + 45 سال
    1
  • روزانه
    1
  • رسمی
    7
تعداد رای های ثبت شده : 46
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

Filippo Sorcinelli Reliqvia - فیلیپو سورسینلی رلیکویا

از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به درخت کاج ، ادویه گل میخک ، شکوفه پرتقال ، آمیریس، صمغ درخت مصطکی، نعناع هندی ، چوب صندل سفید ، چوب کشمیر ، چوب گایاک، روایح دودی، پرتقال، جوز ، تنباکو ، لامی ، انگور فرنگی سیاه اشاره کرد.

برند فیلیپو سورچینلی
کشور مبدأ ایتالیا
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه درخت کاج ، ادویه گل میخک ، شکوفه پرتقال ، آمیریس، صمغ درخت مصطکی
اسانس میانی نعناع هندی ، چوب صندل سفید ، چوب کشمیر ، چوب گایاک، روایح دودی
اسانس پایه پرتقال، جوز ، تنباکو ، لامی ، انگور فرنگی سیاه
نمره کاربران
Reliqvia-فیلیپو سورسینلی رلیکویا
رایحه
8.7
10 رای
ماندگاری
8
10 رای
پخش بو
7.9
10 رای
طراحی شیشه
9.2
10 رای
این عطر برای من یاد آور ...
نظرات کاربران (14 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
10
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
این عطر رایحه بشدت دارکی داره برای کسانی که تجربه ای از این دست روایح ندارند و صرفا از شیشه و اسمش خوششون اومده به هیچ وجه توصیه نمیکنم بوی صبحگاه قبل از طلوع درکنار آتش که مقداری کندر توش دود میکنه و باران نمناک و باد و صمغ درختان کاج و بوی ذغال نمناک رو تو ذهنتون تصور کنید!
02 شهریور 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : محمدحسن عدالت هاشم پور

7
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
کُندر...کُندر...کُندر....

انگار که مدتها در معرض دود کندر بودید‌..
در یک مکان مرطوب که رطوبتش باعث شده دود بر لباستون بشینه...
عناصر دیگه هم به وضوح حس میشن البته ولی کندر به مراتب قوی تره.
جالب بود واسم رایحه اش..
از اون روایحی که زمان روشون تاثیر نداره. عطری طراحی شده که زمان رو از گذشته تا به امروز و آینده قراره حمل کنه.
مثل دود کندر...ritualistic..ancient
درسته که بر پایه ی محیط کلیسا و المنت های اون طراحی شده ولی کندر باستانی تر از این حرفهاس.
به اولین بار که روی آتش رفت...
نمیدونم چندهزار سال پیش و چه کسی اولین بار رایحه ی‌ صمغ سوخته ی کندر و دودش به مشامش خورد و آیا بر حسب اتفاق بود یا که چی... هرچی که بود، ماندگار شد...
و نسل هاس که در همه ی مراسم ها، از کلیسا گرفته تا معابد مخصوص آیین های paganism حضور داشته. از شرق به غرب..
از اسپند دودکن مادر بزرگم تا..... دیگه نگم برات...
این عطر هم قراره ماندگار بشه.. فقط و فقط بخاطر کندر سوخته اش... که گویا یکمی هم خیس شده.

🕯🙏🏻🕯
24 تیر 1402 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : هاشم پور حامد.ج
با اینکه این کار واسه تابستان نیست ولی خب گویا مشامم بهش معتاد شده.
گهگاهی میپوشم واس دل خودم و هر دفعه بُعدی جدید ازش واسم هویدا میشه..
به معنای واقعی یه اثر هنری هست.


04 مرداد 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : هاشم پور حامد.ج
کندر واقعا مجذوب کننده هست و وقتی باهاش آشنا بشی دیگه نمیتونی ولش کنی. رایحه کندر در این عطر خیلی طبیعی و و باکیفیت تقریبا مشابه بوئیدن ظرف کندری باکیفیت هست که پودر و خرده های کندر در تهش جمع شدن. رایحه رایج کندر در عطرها، همین رایحه "ظرف کندر" هست و نه رایحه ای که از سوختن و دود کردن کندر ایجاد میشه. به همین دلیل اطلاق "دودی" به عطرهای کندری تناسبی نداره.

پی نوشت: کندر رو میتونید از عطاریها تهیه کنید و نسبتا ارزون هست. فقط موقع خرید توجه کنید که دو نوع کندر داریم (بگذریم که بعضیها ممکنه سقز رو به اسم کندر بهتون بفروشن). کندر نر و کندر ماده (شاید درختش نر و ماده داره یا شاید از دو گونه متفاوت هستن). کندر نر همون کندر خوراکی هست که چندان تلخ نیست میشه مثل آدامس جویدش (البته کمی قلق داره و باید اولش با دندانهای جلو و بطور سطحی جویده بشه تا خوب خیس بشه و نرم بشه). کندر نر در بازار بلورهاش کوچکتر، روشن تر (زرد شفاف معمولا) از کندر ماده هست. من گاهی چندتا بلور کندر نر رو پودر میکنم و در قهوه حل میکنم (به سختی حل میشه) و طعم فوق العاده ای به قهوه ام میده (لطفا باریستاها ایده من رو کش نرن!)
کندر ماده که بهش کندر آتیشی یا دودی هم میگن، بلورهای درشت تر و تمیز تری داره ولی رنگش به قهوه ای نزدیکتره . برای جویدن مناسب نیست چون خیلی تلخه ضمنا بلورهاش شکننده هست و آدامسی نمیشه و در عوض توی دهان مثل آب نبات به آرامی حل میشه. طعمش کمی نعنایی و تند هست.
برای دود کردن، کندر (نر یا ماده) رو میتونید روی ذغال گداخته یا یک سطح داغ فاقد شعله بگذارید. بوی دود کندر نر و ماده متمایز هست. من بوی کندر ماده رو بیشتر میپسندم و به بوی دود سقز شبیه تره و عمق و غنای صمغی چوبی بیشتری داره.
ضمنا تکه های سقز (صمغ درخت بنه) رو هم میتونید دود کنید و بوی چوبی صمغی بسیار منحصر به فردی داره .
قرار گرفتن زیاد در معرض دود صمغها مضر هست. لطفا در محیطهای دارای تهویه و برای مدت محدود انجام بدید.
05 مرداد 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi
بنده هم گاهی اوقات عصرها بعد از دوش و حمام این عطر رو به موهای سینه ام میزنم و دراز میکشم جلوی کولر و از انتشار رایحه توسط باد کولر و پیچیدن بوی کندر توی دماغم لذت میبرم!
18 شهریور 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : هاشم پور محسن جمالیان

10
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
لذتی از سر خستگیِ مفرطِ جویدنِ کندری تلخ!

کندرِ خوراکی نرم است، لابه لای شیار دندان جا خوش می کند، هرچه بیشتر جویده تلخ تر خواهد شد.
میخِ میخکگون فرو می رود بر دیوارِ افکار؛ کندری آنقدر جویده، سنگ شده، فورانِ رگه های تلخ بر حلقی گرفته؛ و کسی چه می دانست آنجا چه خبر بوده و است؟!
تلخی اما کفایت نمی کند!
باید پر شود تمامِ او از فریادش! باید که زندگی کند در او و رگ و پی و پیشانی اش!
دود و بخورش از جا بلند شد.. آن یکی را محکم تر میانِ دندان هایش فشرد.. صدای دندان قروچه با فریادِ چوب آمیخت.
چوبی به آتش کشیده که شعله اش خیالِ خفتن نخواهد داشت!
دگر بار رنجی شیرین و لبخندِ دلفریبِ شکوفه ی پرتقال بر لبانی تشنه!
لذتی از فرطِ خستگی و جویدنِ کندری تلخ!
غلتان میان افکارِ افسار گسیخته، گم گشته میان دامنه بی حد و مرز احساسات آدمی!
.........
برای بوییدنِ رِلیکویا باید دانست که نصیبه ی بشر از ازل تا به امروز رنج بوده و درد و مصیبت!
تلخ، شیرین، بی انتها!
04 خرداد 1402 پاسخ تشکر
39 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali هاشم پور

هنگامی که در جلجتا مسیح را می‌بردند که بر صلیب کشند ، العاذر مرده ای که به معجزه ی مسیح زنده شده بود در صف تماشاگران ایستاده بود و سخت با خودش چالش داشت که منجی مرا دارند می‌برند که بر صلیب کشند و من کاری برایش نمیکنم که در نهایت با کشمکش فراوان با خودش زیر لب زمزمه کرد : مگر خود نمی خواست ور نه می‌توانست....یعنی او خودش می‌خواهد که بر صلیب کشیده شود و گر نه کسی که مرا از نو زنده کرد ، نمی‌تواند خود را نجات دهد...
و این حقیقت تمامی قهرمانان بنی بشر است . ابر انسان‌هایی که خود سبک زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند. بهشت شان جنگل شوکرانهاست و شهادتشان را پایانی نیست.
به ابتذال زندگی می‌خندند و به شکوه رنج ، درد ، مبارزه و مرگ میبالند...
این عطر داستان شهیدان تاریخ است علی الخصوص مسیح...اگر زندگیتان شبیه شهداست ، این عطر عطر شماست ور مرد خواب و خفتی رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن....
08 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : مهدی هاشم پور
درود جناب کبیری. یاد شعر زیبای «مرگ ناصری» از شاملو افتادم...ممنونم از متن زیبای شما 🌾
08 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : هاشم پور Rezvani

«برمی‌خیزم و در دردهای شب قدم می‌زنم»
یکی از غیرپوشیدنی‌ترین و سنگین‌ترین عطرهاییه که به زندگیم بو کردم. حس میکنم داره از مچ دستم دود بلند میشه، دود سوختن کندر. "آنچه باقی می‌ماند"؛ بازمانده، عتیقه... اونطور که الیاده می‌گه اشیایی که زمانی متصل به بدن مقدس بودن بعد از این دارای "امر قدسی" شده‌‌ان، مارسل موس در نظریه عمومی جادو هم به تماس به عنوان یکی از ابزار جادو برای انتقال امرقدسی اشاره داره؛ نکته این‌جاست که از این منظر امرقدسی در عین تقدس، ناپاک و ممنوعه.
از همون آغاز بوی کندر و صمغ (چنان‌چه در نت‌ها اومده صمغ درخت مصطکی) چنان توی صورتت میزنه که انگار داری توی زیرزمین‌ها، توی کاتاکومب‌های متروک و تاریک یه کلیسای رها شده پشت سر یه اسقف کور و قوزی راه میری که از قصه‌های بورخس یا اکو بیرون اومدن، اینقدر تاریکه که فقط میتونی مسیر بو رو دنبال کنی، گویا از شکوفه درخت پرتقال و پرتقال شیرین و انگور سیاه هم استفاده کرده، نه این‌که نتونی استشمام کنی، اما در مقابل این همه چوب و دود، اینا شبیه روزنه‌های استوانه‌ای نوریه که کم رمق از خلل و فرج سقف به راهرو پیشِ روت میتابه تا در فضا حجم دود رو بیشتر ببینی، نه چیزی دیگه. و این فضا نقش مهمی در فهم این عطر بازی می‌کنه.
بعدتر بدون اینکه ذره‌ای از بوی کندر کم بشه میتونی کشمیر رو هم حس کنی و این حس فقط معطوف به شامه نیست، انگار اسقف برای اینکه اشتعال عودسوزش کم نشه مدام توش چوب میریزه. این نور سوختن، تنها نوریه که میتونی توی این تاریکی عمیق ببینی. باقی فقط روزنه‌های فرعیه.
این عطر اینقدر بُخوری ادامه پیدا میکنه که واقعا قابل پوشیدن نیست ولی قطعا اعتیادآوره. به نظرم عطریه که فقط و فقط باید در انزوای روحی و در شهودی‌ترین حالت بو کرد و با ردا پوشید(شبیه تعریفی که آروو پرت از موسیقی خودش ارائه میده). اینقدر بخوری که من بعد از چهل دقیقه تازه بوی صندل به مشامم رسید، اون موقع انگار تازه رسیدی به محراب. بعد اسقف برمیگرده و تو خودت رو میبینی، هم در چهره‌ی اسقف، هم در چهره‌ی مسیح وقتی دارن به گور میسپارنش، و از جای زخم کهنه‌ی چشم‌ها و دست مسیح خون نیومده ، صمغ ماسیده و داره چکه مي‌کنه، چکه مي‌کنه روی مچ دستت، چکه می‌کنه روی گردن،‌چکه مي‌کنه روی چال زیر گلو، این چکه همون رلیکویاست... (پیشنهاد می‌کنم حین تست کردن عطر به قطعه‌ي hierosgamos از پروژه‌ی Metatron omega گوش بدید.)
در نهایت هم این جملات طاهربن جلون رو علاوه میکنم:
"برمی‌خیزم و در دردهای شب قدم می‌زنم
حزن من چون قدیسه‌ای است که پشت چرخ نخ‌ریسی نشسته است
خاطرات آن زندگی که آن‌را نزیسته‌ام
ظاهر می‌شوند چون درختانی که از برای افروختن از ریشه درآمده‌اند..."
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : کورش اچ هاشم پور

عجب حلوای قندی تو ، امیر بی گزندی تو

عجب ماه بلندی تو ، که گردون را بگردانی
13 دی 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : Rezvani هاشم پور

اين روزا دل و دماغي براي استفاده ي عطر نيست، براي هيچي نيست.
روزي ك اينو تست كردم برام غير قابل تحمل بود حس ميكردم توي دخمه گير افتادم. اين عطر براي اين روزاس
31 شهریور 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
ادکلن ها آرزو شدند برای خرید یه ادکلن معمولی باید یه ماه کار کرد یعنی سی برابر دنیا باید کار کرد برای یه ادکلن معمولی ۲۰۰ دلاری وقتی همونم میخری نمیدونی کار درستی کردی یا اشتباه عذاب وجدان میگیری یه چیز رو میخری نمیتونی با دل خوش استفاده کنی برای خرید یه ادکلن دویست بار با خودت کلنجار میری آخه کجای این دنیا اینجوریه ؟ از چیزای پولی که محروم شدیم الان از چیزهای رایگان محروم شدیم دو تا عکس ادکلن تو اینستاگرام می‌دیدیم الان نمیشه دید.

دلخوشی روایح خوش بود که آن را هم دیگر انگیزه ای نیست.
31 شهریور 1401 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi

به بینی من این عطر به آرامیس هاوانا شباهت داره،شاید به خاطر تنباکو و میخک باشه.
در هاوانا بوی صابونی حس میشه ولی اینجا یه مرکبات اضافه داره
شروعش من بوی زیره رو به وفور حس کردم،البته چند سالی میشه زیره رو نبوییدم ولی فکر کنم در حافظه بویاییم مونده باشه،و این حافظه برای آرامیس هاوانا هم صادقه
دوستان عزیز اگر کسی نظری درباره حضور یا عدم حضور زیره در این عطر داره خوشحال میشم بهم بگه
11 شهریور 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi
گفته ام رو پس میگیرم،فکر کنم نمیشه اینقدرها به حافظه بویایی اعتماد کرد.
کنجکاو شدم و رفتم هاوانا رو تست دوباره داشتم،شبیه دونستنش به عطرهای دیگه مثل پولو سبز راحتتره تا این عطر.شباهتهایی بین هاوانا و رلیکویا حس میشه ولی نه به اون اندازه ای که من در کومنت قبل گفتم
تشکر
13 شهریور 1401 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi

یادگار

لغت Reliqvia برگرفته از لغت لاتین Reliquiae است که معادل لغت Relic در زبان انگلیسی و به معنای :

_آنچه باقی میماند
_ یادگار

میباشد.

این عطر از فضای کلیسای صلیب مقدس در شهر سنیگالای ایتالیا الهام گرفته شده است
این کلیسا از معروفترین مکان های مقدس در جهان میباشد و با هنرهای معماری ، نقاشی ، حکاکی ، مطلا و... که روایت گر داستان حضرت عیسی میباشند ، بسیار با شکوه و زیبا مزین گردیده و تمام فعالیت های هنری آن تحت
مدیریت فیلیپو سورچینلی میباشد.

کلمه Reliqvia در مکتب حضرت عیسی به تمام یا قسمتی از بدن حضرت عیسی و مادرش حضرت مریم و یا اشیایی که با بدن آنها در تماس بوده اند اشاره دارد .

عطر Reliqvia تداعی گر دیوارهایی است که با چوب طلایی حکاکی و برجسته کاری شده ، مزین شده است ، از دود مقدسی میگوید که شما را به سمت محراب با شکوه کلیسا هدایت میکند.

بالای محراب یک نقاشی با قاب بزرگ طلایی و بسیار چشم نواز قرار دارد که حمل بدن مقدس حضرت عیسی به سمت مقبره را به تصویر کشیده ،
در آنجا مجسمه چوبی بدن حضرت عیسی که از آثار قرن هفدهم است نگهداری میشود و هر سال یک بار در مراسم آیین مذهبی نمایش داده میشود.


عطر Reliqvia از رنج حضرت عیسی در آخرین ساعات عمرش که با میخ به صلیب کشیده شده بود سخن میگوید ، صبر و مقاومت اما تسلیم نه...
از بخور خوشبو و انگور دوران مقدس با شما سخن میزند...

عطر Reliqvia برای شما یادآور زمانی است که گذشته است ولی مقدس مانده است ،
از گناه کردن و فاسد شدن و توانستن و گناه نکردن میگوید...

فضای این عطر کاملا مقدس است.

عطری چوبی صمغی دودی و معطر با طبع گرم

نت های بالا: نعناع هندی، بخور، چوب کشمیر، چوب گایاک، چوب صندل

نت های میانی: شکوفه های پرتقال، کاج اسکاتلندی، میخک، صمغ مصطکی(بوی سقزی)، صمغ آمیریس( نوعی صمغ با بوی کاج و مرکبات)

نت های پایه: صمغ المی( بوی کاج و مرکبات)، پرتقال شیرین، انگور فرنگی ، جوز هندی، نت دودی، برگ تنباکو

[EDITED] 1401/01/19 20:17
18 فروردین 1401 پاسخ تشکر
34 تشکر شده توسط : هاشم پور مهدی

جخ امروز
از مادر نزاده‌ام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.

نزدیک‌ترین خاطره‌ام خاطره‌ی قرن‌هاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دست‌آوردِ کشتار
نان‌پاره‌ی بی‌قاتقِ سفره‌ی بی‌برکتِ ما بود.

اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینه‌ی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضی‌ام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطی‌ام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و
این
کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!

به یاد آر
که تنها دست‌آوردِ کشتار
جُل‌پاره‌ی بی‌قدرِ عورتِ ما بود.

خوش‌بینیِ‌ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.
گاوآهن بر ما بستند
بر گُرده‌مان نشستند
و گورستانی چندان بی‌مرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.

کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.

به یاد آر:
تاریخِ ما بی‌قراری بود
نه باوری
نه وطنی.



نه،
جخ امروز
از مادر
نزاده‌ام.
(احمد شاملو)
**********************************************
رلیکویا عطری هست به شدت شرقی ، ادویه ای و صمغی.
چیزی که من برداشت میکنم: یک دوز بالای اینسنس به همراه زنجبیل خیلی واقع گرایانه، بعلاوه رایحه تخم اکالیپتوس (همچنین تخم درخت نسبتا کوتاهی از خانواده اکالیپتوس که در پارکها دیده میشه و میوه های گرد ریز چوبی به حالت خوشه ای داره) و سقز (مصطکی-صمغ بنه).
برای ما ایرانیها احتمالا یادآور فضای عطاریها و بازارهای قدیمی هست و ممکنه چندان هیجان انگیز نباشه. اما به شدت طبیعی و باکیفیت و اعتیادآور هست. بیشتر مناسب جمع هست تا خلوت و تنهایی.
پخش و ماندگاری خیلی زیاد. در طول مدت ماندگاری، رایحه تغییر چندانی نداره
14 بهمن 1400 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : Eli aa nazanin

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟