سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
«خاطراتِ سوارِ تنها» از غرب آمریکا الهام گرفته شده است “ داستانِ سوارِ تنهایی که شلوار کهنه و کاپشنی چرمی به تن دارد و پس از ماجراجویی طولانی با اسبش در بین طبیعت و درختان خشک، در هوای باز به استراحت مینشیند و قهوه اش را روی آتش و دود هیزم آماده میکند
برند | تاور پرفیومز |
عطار | اندی تاور |
سال عرضه | 2006 |
گروه بویایی | چوبی چایپر |
کشور مبدأ | سوئیس |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | شمعدانی ، سالویا اسکلاریا، تخم هویج |
اسانس میانی | چرم ، یاس، لابدانیوم |
اسانس پایه | دانه تونکا ، خس خس ، چوب صندل سفید ، صمغ درختچه مر |
« مردی که لیبرتی والانس را کشت! »
اول با تشکر از مدیریت عطرافشان بابت پاسخ به درخواست بنده و اضافه کردن صفحه این عطر به سایت؛ خب بریم سراغ ریویو :
منبع الهام اندی تاور برای ساختِ لون استار، دوره ای از زندگیش هست که در ایالت تگزاسِ آمریکا زندگی میکرده؛ به ایالت تگزاس، Lone Star State نیز میگن و پرچم ایالت هم هنوز یک تک ستاره در طرحش هست!
تگزاس از ایالات سنتی آمریکاست و جامعه مردسالار، تیپ های کلاسیک و با الهام از کابوی ها هنوزم در اونجا رواج داره و حتی در مرکز ایالت یعنی شهر Austin در بعضی بخش ها هنوز هم پلیس ها با اسب و لباس کابوی مانند تردد میکنند تا به فرهنگ گذشتشون احترام بذارن؛ همه این موارد به اضافه وجود بیابان های دنج و هوای گرم و ... دست در دست هم میده و بستری خلق میکنه تا منبع الهامِی شه در راستای خلقِ عطری شاهکار از اندی تاور! عطری که در واقع بنظرم ادای دِینی به کابوی هاست!
اگه از طرفداران سینما باشید احتمالا فیلمِ «مردی که لیبرتی والانس رو کشت» اثر جاودانه جان فورد رو دیدید؛ در اون فیلم کاراکتری وجود داره به نامِ «تام دانِفین» با بازی جان وینِ بزرگ؛ تام شخصیتی خوشتیپ، محکم، مغرور، جسور، شجاع و با قلبی مهربان هست ... پس از اتفاقاتی تام به مزرعه و کلبه تنهایی خودش که در اونجا پرورش اسب هم داره، پناه میبره و اینجا میشه به ویژگی هاش، ویژگی «محزون» رو هم اضافه کرد!
کاراکترِ لون استار مموریز منو یادِ تام میندازه!
بویِ چرمی به اندازه انیمالیک که بویِ پالتو چرمی کهنه و بوی اسب میده و رایحش حس و حالِ از پس سختی براومدن، صلابت و اصالت به همراه داره؛ بوی دودی-چوبی که شبیه بویِ سوختنِ کنده درخت هست و فضا رو کمی محزون و معنوی نیز میکنه و فضای گلی کلاسیک و با قلبِ امبری نشات گرفته شده از صمغ مرمک هم بیانگر قلبِ گرم و مهربانِ کابویِ داستان ما در پس ظاهر با صلابت و روحِ محزونش هست! که در مجموع، تصویری در ذهن میسازه از کابویی خسته که از پسِ سختی ها بر اومده و در کنار هیزم به استراحت و تفکر نشسته و گرمایِ آتش، همنشینِ گرمایِ درونش هست!
همینطور که شروعِ فیلمِ «مردی که لیبرتی والانس را کشت» بازگشت و فلش بک به زندگیِ گذشته تام از طریق خاطراتِ یکی از دوستانش هست؛ شروعِ عطر لون استار مموریز هم بازگشت به خاطراتِ کابوی ها توسط ما هست!
بنظرم عطرِ خوب باید دارای عمقی باشه که از عالم ماده و مصرف گرایی فراتر بره؛ مثل لون استار که پس از استفاده، به محض اینکه چشمامون رو ببندیم، واقعیت و تصور، و زندگی و فیلم، ترکیب میشن و خودمون رو در هیبت تام دانفین با بازی جان وین میبینیم!
کابویی محکم، اصیل، با قلبی مهربان و روحی محزون؛ چکمه و پالتویی چرمی به تن داریم، رنج و خستگیِ زندگی در ذهن، قلبی مهربان در درون و در خلوتِ خود تنهایی کنار هیزم هایِ شعله ور نشسته ایم!
اینجا در تنهایی پر از انسانیت هستیم و ........ کات!