Tauer Perfumes - Golestan

تاور پرفیومز گلستان

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-148281
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی گلی
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : تاور پرفیومز
کشور مبدأ : سوئیس
سال عرضه : 2022
کد کالا : ATR-148281
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    1
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 10
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

Tauer Perfumes Golestan - تاور پرفیومز گلستان

محصول سال 2022 میلادی بوده و توسط عطاری مستعد و مطرح به نام اندی تاور ساخته شده است . و در دسته عطر های شرقی گلی قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، گل یلانگ ، لیمو ترش رنده شده، رز ، یاس، شکوفه پرتقال ، گل مریم ، وانیل ، نعناع هندی ، روایح چوبی، عنبر، گل‌آفتابیان اشاره کرد.

برند تاور پرفیومز
عطار اندی تاور
سال عرضه 2022
گروه بویایی شرقی گلی
کشور مبدأ سوئیس
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه ترنج ، گل یلانگ ، لیمو ترش رنده شده
اسانس میانی رز ، یاس، شکوفه پرتقال ، گل مریم
اسانس پایه وانیل ، نعناع هندی ، روایح چوبی، عنبر، گل‌آفتابیان
نمره کاربران
Golestan-تاور پرفیومز گلستان
رایحه
8
3 رای
ماندگاری
7.3
3 رای
پخش بو
7.3
3 رای
طراحی شیشه
9.3
3 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند تاور پرفیومز
اخبار برند تاور پرفیومز
نظرات کاربران (3 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
یکهو داد زد : "آقای راننده؟ فهمیدیم چطور میندازی توی چاله ها. منتها اون دو سه تا چاله ای که ننداختی رو نفهمیدم چطور رد کردی " . مسافران داخل اتوبوس یک صدا خندیدند. پیرمرد به خودش گفت : زهرمار. و مسافرین دوباره خندیدند.. و زیر لبی خودش هم خنده ی شیطنت آمیزی کرد. راننده از آینه ی محدبی که کارش کوچک کردن همه ی ما در تصویر بود ، پیرمرد را نگاه کرد و چیزی نگفت. پیرمرد به پسر جوانی که کنارش نشسته بود نگاه کرد . گفت : " در دو سوم مواقع ، هیچ کاری نکن. چون حوصله ت سر میره. در ۸۰ درصد مابقی به این فکر کن چطور هیچ کاری نکنی. چنین گفت یارو" . نگذاشت جمله داخل ذهن پسر جوان بنشیند و حلاجی شود، گفت : "اینی که تو گوشت گذاشتی خاصیتش چیه؟ کلسیم داره؟ روزی چند بار؟ " . جوان هندزفری را بیرون کشید . به پیرمرد گفت : " بابا جون! حد خودتو بشناس. دندون رو جیگر بزار الان برسی". و هندز فری را دوباره داخل گوشش برد. . نگاهِ پیرمرد متوجه من شد . چشمم را در یک آن گره زد به مسیر نگاهش و سوژه اش را پیدا کرد : گفت حوصله م سر رفته و با لبهای روی هم چسبیده ، لبخند گشاد و کوتاهی نشان داد. گفت : یک سوم ِ این جوونا ، باشگاه میرن الان. مابقی پنجاه درصد دیگه شون دعوا راه میندازن. اینم ریاضی بلد بود و الا با حرف حلش نمیکرد " . جمله برای پیرمردی در آن سن تکان دهنده ، عجیب ، به اندازه و دقیق بود. تق. افتادیم توی چاله ی بعدی . پیرمرد بلند فریاد زد : " اگه آلمان بود ، ۸ یورو بود پس اخماتو وا کن" . دختری که سه صندلی جلوتر بود ارام به کنار دستی اش گفت چه ربطی داشت. پیرمرد شنید. گفت : چون اگه اون اون کوله پشتیت اصلی بود ، زیپش خراب نبود. جمعیت نگاه کجی به پیرمرد گردند . گفت : " اگه آسفالتش قرار بود خوب باشه ، آلمان بود . نبود؟ بفرما کامنت" . از آینه ی محدب راننده پیرمرد را از رد ِ نگاه راننده دوباره دیدم.. پیرمرد نگاه راننده را روی خودش دید . راننده گفت :" شما مثل اینکه زودتر دلت میخواد پیاده بشی". پیرمرد گفت :" وقتایی که حواست نیست ، ردش میکنی ‌.. الان فهمیدم چیه داستان". راننده گفت :"شما ایستگاه بعد پیاده میشین". پیرمرد گفت : " گهی زین به پشت و گهی آن به این ". مردی که جلو نشسته بود به راننده گفت : "آقای راننده شما با این مردم نفهم سر و کله نزن . " . پیرمرد مرا مخاطب حرفهای مخفی اش و امین و صبور خودش یافته بود . ارام گفت : " آدمهای کوچک ، حرف های بزرگ میزنند و آدمهای بزرگ حرف نمیزنند . چنین گفت لوله پولیکا " . . پیرمرد، به دخترک پنج شش ساله ای که با ۶ ردیف فاصله برگشته بود که او را ببیند نگاه کرد و گفت : مامانش به بغل دستیش گفته این پیرمرده چقدر ور میزنه. اینا بچه رو بهتر تربیت میکنن. من سن این بودم ، فکر میکردم فرق من و آقام ، داشتن امتیاز ِ آروق زدن بعد غذا ست ".‌ از جیب کتش چیزی کوچکتر از شربت را بیرون اورد. قطره سنگل بود. برای سنگ کلیه. گفت : "فرق دندون درد و کلیه درد میدونی چیه؟ دومی رو میتونی بندازی دور". و یک قلپ از آن زهرمار تلخ را سر کشید. اتوبوس ، پشت چراغ قرمز توقف کرد.‌ گفت : کجا میری ؟ به من گفت. گفتم : وصال . وصال شیرازی. گفت :" آفرین. همیشه بدون کجا میخوای بری. چون اگه ندونی کجا میخوای بری ممکنه بری به جایی که نمیدونستی میخوای بری. میدونی چیش بده؟ این بده که نمیدونستی میری جایی که نمیدونستی قراره بری. اونموقع تو وقتی میرسی اونجا ، میشی کسی که نمیدونسته میره جایی که نمیدونسته نمیخواسته بره. ولی وای از روزی که نمیدونستی رسیدی جایی که نمیدونستی میخواستی اونجا بری" . بعد صورتش را نزدیک کرد . نزدیک گوشم . طوریکه انگار میخواهد بخش مهم حرفهایش را بزند. آرام و با زمزمه و طمانینه گفت : " واقعا هنوزم داری بهم گوش میدی؟" . بعد قاه قاه زد زیر خنده. و تق . اتوبوس داخل چاله افتاد . پیرمرد گفت : " اگه شب بود ، بدتر بود" . و دکمه ی کت قهوه ای اش را باز کرد. بوی آرامیس 900 پیچید داخل شامه ام. از پنجره ی اتوبوس به خیابان نگاه کرد. نگاهش گیر افتاد به دو گنجشک بر سیم برق. گفت :" شماره ی کفش منو نمیدونست.. من همه چیشو میدونستم. کاست رضا قلی میرزا ظلی رو با آهنربا پاک کردم ، براش شهبال ضبط کردم روش. شهیال دوست داشت. نگفتم شهبال گوش نمیدم. باورت میشه ؟ میدونستم میرزا ظلی دارم میدم ، عوضش شهبال میگیرم .. ولی کاریش نمیشد کرد. صبر کرد صبر کرد صبر کرد ، صاف شبی که نه ماه کامل بود ، نه هوا خوب بود ، نه وفات و تولد و شهادت بود ، نه روز بود ، نه شب بود ، نه سرد بود ، نه گرم بود ، نه قشنگ بود ، نه جاش بود ، نه توش درخت بود ، نه زیر درخت بود ، نه پشت ابر بود ، نه تو پارک بود ، نه تو برف بود ، درست روو همین صندلی وا مونده بود که گفت وصال پیاده میشم. چطور میتونستم به خودم حالی کنم این آخرین چیزیه که ازش قراره یادم بمونه. اتوبوس. اونم ایستگاه وصال شیرازی. اتوبوس آخه؟ من رضا قلی میرزا ظلی دادم لعنتی‌ . دوبار وسط آهنربا کشیدمش. قلبمو انگار بسن غلتک گذاشتن. من خود میرزاظلی بودم که میرزاظلی دادم. میدونستم تو شهبالی که شهبال دادی . ولی نمیدونستم تو اتوبوس میذاری میری . اونم کدوم ایستگاه؟ وصال؟ بالا برم یا پایینش ؟ البته به شما توهین نباشه که وصال میرین ها. کلی عرص میکنم. به والله اگه یخچال پیاده میشد هر صبح ، سنگک ِ سید رو بهونه میکردم از لوطی صالح میپریدم اونجا ، برگشتنی سنگک میخوردم و گریه میکردم. نه که از بس بشینم تو اتوبوس که سنگ کلیه بگیرم. بیا اینو نگاه کن . اینو الان نوشتم ..‌ " . پیرمرد ، رد ِ تیغ کشیده ی روی دیواره ی پلاستیک کنار صندلی را نشان داد . نوشته بود: " اصلا کیستی اگر بوده ای ؟ " . سن این اتوبوس به زحمت به ۱۵ سال میرسید. امل خاطره اش لااقل مربوط به ۴۰ سال قبل بود. جوانکی که کنار پیرمرد نشسته بود برخاست. پیرمرد جا باز کرد و جوان رد شد. گفت بیا اینجا بشین کنار من. ایستادم . راننده اتوبوس توقف کرد. آمد جلو . ابتدا صندلی ها را و بعد دیواره های اتوبوس را وارسی کرد. گفت :" باز که چیزی نکشیدی ؟ دست از سر این یکی اتوبوس بردار. هشت تا خط اتوبوس از دست تو آسایش ندارن. بعد مچم را باز کرد. گفت این چیه توو دستت؟ کجا رو پاره کردی ؟ صندلی کناری را که از آن برخاسته بودم نگاه کرد : "اصلا کیستی اگر بوده ای ؟" مچم را گرفت و به سمت درب خروج اتوبوس برد. به سمت درب خروج که نزدیک تر میشدم ، در آینه ی محدب راننده ، تصویر او را که روزگاری ظلی از من گرفت و شهبال به من داد را دیدم. داخل اتوبوس بود . مچم را از انگشت های راننده خواستم نجات بدهم که نشد. نتوانستم. قسمش دادم بگذارد زیر صندلی ها را ببینم. از صدای داد و شیون و خواهش من ، دو گنجشک که بر سیم ِ سیاه آسمان بودند گریختند.. مسافران گریختند و شهر گریخت و خاطره گریخت و هنه از من گریختند جز من. من که در ایستگاه وصال پیاده شده بودم . یقه ی کتم را مرتب کردم ، دکمه ی بالایی را بستم و در شهری که مرا ترک کرده بود ، منتظر اتوبوس بعدی ماندم. خواستم زیر لب، ابو عطای میرزا ظلی زمزمه کنم که از دهانم دو گنجشک پر کشیدند که بر لب سعدی میخواندند و میرفتند :
عجب است با وجودت که وجود من بماند
تو به گفتن اندر آیی و مرا سخن بماند.
.
.
.
گلستان :
باز هم طبق روال قبل عرض کنم که علت نامگذاری "گلستان " توسط تاور رو نخوندم. مدتهاست تصمیم گرفتم سراغ این پیش گفتارها نرم. هرچند اصلا بد یا غلط نیست اینکار و به نوعی قریحه و شاعرانگی عطار در خلق کانسپتی که میخواد مخاطبش با اون ارتباط بگیره رو میرسونه.
دلیل انتخاب اون بیت از گلستان ، تصویر ِ ویران کننده ی سعدی از مرگی هست که روایتش میکنه. و در این عطر لحظه ی سخن گفتن ِ آکورد رزینی-وودی هست که توسط سیستوس اینکانوس ایجاد میشه که راجع بهش میگم.


رایحه را بگو :
وایت فلورال که در میان پرده روایت میشه ، پرده ی رویین و ویترین رایحه ، حضور وایت فلورال چوبی نیمه مشکی نیمه پودری نیمه صابونی هست که به لطف یک نرولی ِ لوند ِ ملیح تعادل بین صابونی -سیتروسی-مشکی به هیچ سمتی سنگینی نمیکنه . اگر شامه رو به مثابه دستی که ورقه های پرده رو کنار میزنه در نظر بگیرید میتونید میان پرده های متعدد و متفاوتی از عطر رو پشت این سطح ظاهری لمس کنید . عطر در خودش چندین میان -آکورد داره ، که وجهه های متعدد عطر رو برای شامه ی کنجکاو و بیقرار تله گذاری میکنن .
از یک انیمالیک -ایندولیک ِ شگفت انگیز که باید از دالان رز-جاسمین-ایلانگ عبور کنید تا یک انیمالیک-چوبی ِ بیمار ِ مسموم ِ هذیان گو که لحظه ی عبور از مریم به پچولی هست.اما رایحه مدیون ِ روح وسوسه کننده ، گرم ، نشاط آور ، ارامش بخش و پر نفوذ و عمیق نتی هست که اینجا "گل آفتابیان' ترجمه شده. در ایران خود دوستان هم بهش میگن "سیستوس" در اصطلاحات روزمره ولی میتونید اسمش رو بگذارید "رز-سنگی" . سیستوس اینکانوس ، خواهر سیستوس لابدانوم هست. جالب شد . نه؟ بله همون لابدانوم معروف. هر دوی اینها رزینی -وودی-بنزوئینی هست رایحه شون و اصلا رزی نیست. هرچند در این عطر بسیار مختصر صرفا جهت کمی و فقط کمی تاریک کردن و ایجاد بعد سنسوال رایحه ی ایندولیک مریم ، سراغ رز هم رفته. سیستوس اینجا رزینی-وودی-نیمه خاکی هست و بنزویینی نمیشه. کاملا از دقیقه ی ۵ ام اون تغییر چرخش مسیر عطر وقتی ایجاد میشه یک رایجه ای میاد بالا که براتون هم دوست داشتنیه هم اگزوتیک هست هم اگه به عطرای رزینی عادت ندارید ، احتن
مال خیلی زیاد اولین فیدبک تون اینه که عاشقش بشید . علی رغم تمامی این میان پرده ها کلیت ِ عطر چون قدرت اجرای اتمسفر بالا و دمنده ای داره ، از فاصله ی کمی دور و از منظر مخاطب ، عطری فلورال-امبری-سیتروسی با یک سطح کمی زبر از شهد ِ شیرین و نارکوتیک رزینی هست . اما با دمای تقریبا معتدل و پذیرا و میهمان پذیر . از فاصله ی بسیار نزدیک و در صورت اسپری زیاد شاید وجهه ی ِ امبری-پودری-وانیلی کار تشدید بشه در شامه ی مخاطب و آکوردی نیمه وینتیج بگیره که باعث بشه وایب ِ زنانه ی مسن ازش بگیرید. هرگز بیش از نهایتا ۵ اسپری انجام ندید.

عطر واقعا عطر فصای داخل نیست چون نیاز به دمیدن و از هم گسستن لایه هاش داره.

۷ از ۱۰ . کار خوش ساخت و نت های بسیار با کیفیت.
بازخورد : اکثرا بالاخره به عطرهای وایت فلورال فیدبک میدن واقعا. ولی فیدبک از نوع "واو" نیست هرچند "واو -افکت" در این کار ترکیب " ایلانگ-رز-مریم-رزین" هست که خیلی خوش بر و رو و جذابه. اما بازخورد منفی فقط یکبار شنیدم شخصا ازش.
28 بهمن 1402 پاسخ تشکر
50 تشکر شده توسط : Farnaz سعید

سلام و روز خوش خدمت دوستان عزیز:
قطعا گلستان اندی تاور، نگاره ایی هنرمندانه و شکوهی بزرگ و افتخار آمیز برای ما ایرانی ها به حساب می آید.
تراوشی گلگون و اشرافی با نهایت ظرافت که در عین زیبایی و قدمت ، قدرت خود را نیز به رخ خواهد کشید.
به طور کلی گلستان عطریست با محوریت فلورال که بسیار هنرمندانه که بواسطه ترنج و لیمو حسی با طراوت و تازه را در آغاز کار از خود به نمایش می گذارد.خیلی سریع حجم قابل توجهی از یاس و نت های سفید گلی در آغوشی شیرین و کاملا با صلابت از یالانگ و شکوفه پرتقال ظاهر خواهند شد. میدل نت عطر جایی به اوج شکوه و زیبایی می رسد که نتی شفاف و بسیار واقع گرایانه ایی از گل مریم به رایحه اصلی کار تزریق می شود و لذت استشمام را دو چندان می کند.حضور و قدرت مریم به گونه ایی است که بقیه نت ها را تحت تاثیر قرار می دهد. در ادامه آکوردی مرطوب، واضح و بسیار رمانتیک از رز کمی این قدرت نمایی و فخر فروشی مریم رو کنترل خواهد کرد که به نظر شخصی من در این مرحله رایحه اصلی عطر بسیار زنانه و البته کمی انیمالیک می شود.این حس انیمالیک بواسطه خلوص و شفافیت نت مریم است که در اثر ادغامش با رز ،چنین آکورد انیمالیکی را شکل داده است. رایحه ایی بسیار رویایی و لوکس که شیرینی و غلظت اولیه عطر را کمتر بروز میدهد و سعی دارد فضای جذاب و روح نوازی از نت های فلورال را به مخاطب خود عرضه کند.رایحه ایی فوق العاده ظریف که کاملا عمیق و اشرافی طراحی شده. شخصا از استشمام میدل نت این عطر آرامش خاصی پیدا کردم و خیلی برام جذاب و لذت بخش بود.
درای داون عطر و آغاز نت پایانی هم رایحه ایی است که قلبی آمبری - وانیلی دارد. وجود وانیل مجددا کمی نت پایانی و ماندگار عطر را شیرین کرده. البته حضور توامان پچولی و نتی فلورال که برای من خیلی شبیه به گل نرگس بود، این آکورد آمبری را کمی خاص تر کرده اند.در اواخر عمر عطر نیز خراش هایی چوبی در خفیف ترین شکل ممکن به این آکورد وانیلی اضافه خواهد شد که رایحه را کمی پودری و مخمل گون کرده است.
در کل با عطری یونی سکس و بسیار جذاب و خاص طرف هستیم که از پخش و ماندگاری قابل توجهی برخوردار است.
پرفومنس و شفافیت اجزاء این عطر خصوصا در نمایش روایح فلورال بسیار بالا و قدرتمند در نظر گرفته شده است.
شادی و آرامش را برای همگی آرزومند هستم.
29 آذر 1402 پاسخ تشکر
45 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Farnaz
سلام سعید جان
دستت درد نکنه بابت رویوی این عطر . خیلی مشتاق شنیدنش بودم . آیا رایحه ی این عطر رز کاملآ واضح و بولده یا در حاشیه و کم رنگ ؟ خیلی ممنون از پاسخت دوست عزیزم ...یاحق
29 آذر 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : سعید رضایی شوشتری جواد وزیری
سلام خدمت دوست خوب و قدیمی حسن خان کبیری:
حسن جان یادمه خیلی با رایحه رز میونه خوبی نداشتی. باید خدمتت عرض کنم نه؛ نت رز به آن شکلی که بخواهد شاکله و ستون اصلی کار رو در اختیار بگیره و خیلی بولد باشه نیست. فقط در مقطعی با حضور خودش حجم آکوردهای فلورال که نت مریم در راس آنها قرار دارند را معتدل و کمی مرطوب خواهد کرد. اما قابل تشخیص نیز خواهد بود و شامه را در حد معقولی درگیر خواهد کرد. در کل آقای تاور در عطر گلستان مانور و تمرکز خودش در آکوردهای فلورال را بیشتر بر پایه مریم و اندکی یاس در نظر گرفته است.
شاد و سالم باشی
02 دی 1402 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : شهریار اسماعیل پور smaeelpoor.sh Mehran

8
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
گلستان زیبا، یک عطر گلی کهربایی،الهام گرفته از کاخ گلستان تهران
دعوت برای تنفس هوای یک باغ گل بزرگ دریک روز بهاری
در اولین اسپری:روایح مرکبات تازه و شاداب ابتدا یلانگ یلانگ و در ادامه ترکیب ترنج و پوست لیمو حس شادابی به عطر میبخشن،رفته رفته سروکله نت های میانی پیدا میشه(روایح گلی)که بیشتر رز توش مشهوده یه شیرینی گلی ملایمی ایجاد میکنن ولی شیرینیش اصلا تند و زننده نیس و خیلی ملون و لطیف کار شده و در آخرم نت های آرام بخش وانیل و کهربا بربستری چوبی.با اضافه شدن نعنا هندی عمق وجه عطربیشتر شده و هر لحظه حس ارامشو به آدم منتقل میکنه.عطری خاص و با کیفیتیه طبعشم تقریبا میشه گفت معتدله
22 آذر 1402 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : امیر رنجبر Sajad

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟