Tauer Perfumes - 03 Lonestar Memories

تاور لانستر مموریز 03

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-44368
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چوبی چایپر
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : تاور پرفیومز
کشور مبدأ : سوئیس
سال عرضه : 2006
کد کالا : ATR-44368
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    20
  • نمی پسندم
    5
  • - 25 سال
    1
  • + 25 سال
    10
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    3
  • رسمی
    7
تعداد رای های ثبت شده : 61
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

«خاطراتِ سوارِ تنها» از غرب آمریکا الهام گرفته شده است “ داستانِ سوارِ تنهایی که شلوار کهنه و کاپشنی چرمی به تن دارد و پس از ماجراجویی طولانی با اسبش در بین طبیعت و درختان خشک، در هوای باز به استراحت مینشیند و قهوه اش را روی آتش و دود هیزم آماده میکند

برند تاور پرفیومز
عطار اندی تاور
سال عرضه 2006
گروه بویایی چوبی چایپر
کشور مبدأ سوئیس
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه شمعدانی ، سالویا اسکلاریا، تخم هویج
اسانس میانی چرم ، یاس، لابدانیوم
اسانس پایه دانه تونکا ، خس خس ، چوب صندل سفید ، صمغ درختچه مر
نمره کاربران
03 Lonestar Memories-تاور لانستر مموریز 03
رایحه
9.3
19 رای
ماندگاری
9.3
19 رای
پخش بو
8.9
19 رای
طراحی شیشه
8.8
19 رای
این عطر برای من یاد آور ...
اخبار برند تاور پرفیومز
عطرگرام
نظرات کاربران (16 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
7
طراحی شیشه
از عطرهای محبوب من. هنر دست اندی تاور، عطار خود آموخته که میدونه چجوری روح و جسم افراد رو تحت تاثیر قرار بده.درباره تولیدش بگم که از صفر تا صد و حتی بسته بندی و ارسال هم اقای تاور حضور دارند.. من تک تک ابعاد این عطر رو دوست دارم. لان استار مموریز یه عطر تاریک و دودی هستش و من رو بیاد یک کابوی خسته با کت چرمی کهنه تو یک شب بهاری خنک میندازه که بعد از بارون نشسته وسط علفزار و آتیش روشن کرده! یه باد تند و تیز هم داره میوزه. تمام نت‌های فهرست‌شده در اینجا وجود دارند، با هم ترکیب می‌شوند و چیزی متفاوت می‌شن. توضیح دادنش سخته ! و درک کاملش برای بینی های مبتدی سخت تر... فقط این رو بگم وقتی میپوشمش جزئی از وجودم می‌شه...انگار در جسم و روحم نفوذ می‌کنه....
خانم ها و آقایون این شما و این هم کابوی تنها و خاطراتش از اندی تاور...
09 بهمن 1402 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : مهدی دهقان Perfumex

سلام بر همه دوستان
۲تا سوال دارم
این عطر برای ۶ماه اول سال مناسبه؟
قیمتش چنده؟
مشابه اقتصای این عطر چیه
ممنون
12 فروردین 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط :  Someone Out There Saba

10
رایحه
10
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
این چه بوییه؟
_اینجا انقدر سیگار و تنباکو دود کردن، بوشون رفته به خورد دیوارا. الانم بوی دوده که داره از درز دیوارا بیرون می زنه!
راست می گفت! هرچند چیزی برای دیدن وجود نداشت؛ اما دیوار های قهوه ای رنگِ سوخته، اونقدری خشک شده بودن به با خودم گفتم: حتما یه روزی پوستشون کنده میشه.
چشمم به میز و صندلی های چوبی بود ولی توی یه مبل چرمی فرو رفتم. من گرمایی، کافه گرم، چرمِ زیرم داغ.
یه مرد در گوشه ترین قسمت کافه، نشسته پشت میز چوبی، دستکش چرم به دست، تنباکو آتیش می زد و بعد از هر پک، گوشه ی لبشو از داخل گاز می گرفت. سرشو بالا آورد و زل زد به من. مستقیم، خیره به مردمک چشمام. دیدمو تار کرد، عنبیه رو سوراخ کرد، زجاجیه رو شکافت و تیری زد وسط عصب بیناییم. کورم کرد! من کور بودم ولی به چشم دیدم نشسته کنارم و داره دستکش های سیاه چرمیش رو تاب میده.
قهوه می خوام! تلخِ تلخِ تلخ. قهوه اشو آوردن و بلافاصله، یه نفس سر کشید. داغِ داغ!
نسوخت؟ _نسوخت. نه از داغیش، نه از تلخیش!
کی بود؟ _ 38 ساله، تنها، بی کس، بی حوصله، غرق..غرق در چی رو نمی دونم. یعنی ازش پرسیدم ولی چیزی نگفت.
خیلی بی مقدمه گفت: حوصله ی خودمم ندارم. گفتم چرا، گفت نمی دونم. گفتم چرا تنهایی، گفت نمی دونم. گفتم کسیو داری، گفت نمی دونم. گفتم تو چی انقدر غرق شدی، جواب نداد. گفتم دنبال چیزی می گردی، بازم جواب نداد. گفتم من چیکار کنم برای تو، جواب نداد. ده تا سوال دیگه پرسیدم، بازم جواب نداد. هر کدومو ده بار پرسیدم، جواب نداد که نداد.. از جاش بلند شد، دستی به کتش کشید و دستکش هاشو دوباره پوشید. متفکرانه سرشو تکون داد و گفت: مکالمه ی خوبی بود. و رفت!..
دختر جون! هووی! کجا سِیر می کنی؟!
اهم، یه یه دمنوش گلگاوزبون به من می دید؟
دمنوش نداریم ما. فقط قهوه داریم، اونم تلخش!
رفتم سر چهارراه وایسادم، دور و برمو نگاه کردم. ساعت چند بود؟ من کجا بودم؟ دختر گل فروشی بهم نزدیک شد.
دختر خانم ساعت چنده؟
ساعتای ما چندسالی میشه که از کار افتادن...
گل! گل داری؟ یااس! گل یاس بهم بده..
خیلی وقته کسی اینجا یاس نمی فروشه. ولی..رزهای خوبی دارم.
باشه باشه، بده. رز بهم بده. زیاد! بیست سی تا شاخه بهم بده!
اووو آبجی دلت خوشه ها! بیا یه شاخه بیشتر ندارم، همینو بگیر تورو به خیر و مارو به سلامت..
وایسااا! پولشو نگرفتی!! کجا رفتی!!..

پاشو غذارو آوردن! عجب بابا، این تو کافه ام می گیره می خوابه!
چشمامو باز کردم و دوستامو دیدم، پاستای روی میز و لیوانِ دمنوشِ یخ زده ی من، پسری که سرشو با دستاش گرفته بود و سیگار می کشید، اون میز و صندلیِ خالیِ کنجِ کافه. لیوانمو برداشتم و گلگاوزبون سرد شده رو جرعه جرعه نوشیدم. پشتش یه یخ از داخل ظرف برداشتم و توی دهنم گذاشتم و جویدمش؛ اما، فایده نداشت..
با پالتو نشسته بودم وسط یه سونای خشک و فقط به این فکر می کردم که کاش زودتر زمان بگذره و من برم خونه!

[EDITED] 1401/12/11 20:45
11 اسفند 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : سانیار امیر اشتری
نازنین جان واقعا تحسین می کنم این همه سواد و هوشت رو عزیزم ..
ایکاش می تونستیم بیشتر از چهار تا نظر پای عطرافشان از وجودت استفاده کنیم :/
14 اسفند 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : کاوه محمدرضاسپهی
سلام خانم راحیل
خیلی خیلی لطف دارید شما به این دختر پر و بال شکسته:) من هرچیزی که دارم رو از این جمع یاد گرفتم و هنوز کلی راه نرفته پیش رومه:)
قدر دان همگی شما هستم و امیدوارم آقای مسیح، خانم هانی، خانم ملودی و خانم پرنیان عزیز هم زودتر برگردن. جاشون خیلی خیلی خالیه و من بسیار دلتنگم.
14 اسفند 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : نازی جاوید پرنیان
یادمه تو بچگی تیتراژ آخر کارتون لوک خوش شانس همیشه تلخ بود برام _ داره کجا میره ؟ .... چرا همش میره ؟ _ ما دوست داریم خودمون قوی ، محکم یا به قول امروزیا کول نشون بدیم ، اما کیِ که ندونه پر زخمیم ، اصلا این جغرافیا رو اگر بشه با چهار کلمه توصیف کرد احتمالا همین چهار تا مناسب ترین باشه احتمالا : هراس از دست دادن . از دست دادن یه دوست ، از دست دادن یه کافه ( تعطیل شدن ) ، از دست دادن یه برنامه تلویزیونی ....از دست دادن امید .


ای کاش اگر برامون مقدور بود نریم .
14 اسفند 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : Rohaam مهدی دهقان
سلام عزیزممم .. راستش یه مقدار از دغدغه هام و بال و پر ریخته برات نوشتم ولی متاسفانه تأیید نشد در هر صورت خوشحالم که اینجایی از نظراتت در مورد عطر ، فیلم و کتاب استفاده می کنیم.
موفق باشی
22 اسفند 1401 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : امیر علوانی کامبیز سخی

10
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
7
طراحی شیشه
همچنان ریویوی رایحه این عطر کار من نیست جانم
اما از احساسی که بهم میده در این نیمه شب مینویسم .

باید بریم به یه روز ازچندین سال پیش
بهش گفتم چرا دیگه نمیتونستی باش بسازی گفت همه اس از روزی شروع شد که رفتم کلاسای فلسفه و منطق
اون جا بود که دیکه زبون من تغیر کرد
زبون همو نمیفهمیدیم.

پی نوشت؛ من از اون به بعد همیشه میترسیدم که فلسفه بخونم چون ذهن من خودش چنان sophisticated کار میکرد و فکر میکرد که اضافه شدن سافیتیکیتدنس فلسفه میتونست نتیجه ایی جز تنها شدن نداشته باشه! ( تنها که نه یعنی در واقع معدود افرادی میتونن هم زبونت باشن از اون به بعد حتی از بین بروبچ فیلسوف هم باید یه فلسفه ی هم زمینه می یابیدی!! )

میترسیدم جان من
و هنوز میترسم
میترسم برم و اونچیزا یاد بگیرم که تو یاد کرفتی
که اگه یاد بگیرم میشم این رایحه ….

پی نوشت؛ یه بخشی از این فرار رو قصد دارم تا اخر امسال بشکونم
میخام نیچه بخونم !
ای کاش عاقل باشم و نخونم ولی میدونم نمیشه جان من!

بعله باید این عطر رو زد و نیچه خوند!
( حکمت شادان )
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : سالار كلوچه Dragon

10
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
7
طراحی شیشه
زمستون داره سر میاد! فرصت من برای زدن این عطر هم داره به پایان میرسه ….
اگه دارینش این روزا یه بار دیگه بزنین و برین زیر برف بارون هرچی

صفر دو رو یک بار وصف کردم ولی این کار رو هنوز نمیتونم
این کار عمق بیشتری داره … میبره منو به دنیای خاصی.
به عزیز در بند گفتم این کار رو با نیویورک این د رین تلفیق کنه!

#ضد عطر دوست داشتنی من
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : سالار كلوچه Dragon

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
همينطور كه داشتم با كلكسيون كوچيكم سرگرم ميكردم خودمو كه البته بسيار با وسواس انتخاب و خريداري شده چشمم خورد به اين عزيز دل ، هواي داخل خونه سرد بود و شيطون رفت توو جلدم و گفت دو پاف اسپري كن ببينيم چطوره ، برادرم فورا چشاش گرد شد و گفت عجب بويي، خودم كه ديگه حيرانش شدم ، بوي اتيش و هيزم و گل. اين لنتي از همين الان هزينه ي يه كاپشن چرم مشكي لوكس براي زمستون رو دستم گذاشته. از همين الان ميتونم قيافه اونايي كه از كنارم رد ميشن و بوي هاي كلاس اين كار رو استشمام ميكنن رو تصور كنم ، و البته هركي اسمش رو بپرسه هيچوقت راستش رو نميگم 😈
06 تیر 1401 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : مهرداد بابک نوجوان

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
من امروز اين كار دستم رسيد .
دهنم باز مونده ازين همه شكوه. نميدونم اصلا چي بگم 😍
فقط براي من نوشته ادو تويلايت ، اميدوارم پخش موندگاري خوبي داشته باشه.
بوي دود و اتيش و گل . اينجوري نيس كه فك كني مگه كسي دوس داره همچين بويي بده ، منم تا قبل اينكه دستم برسه كلي استرس داشتم ولي واي واي ازين همه زيبايي. عجيب و يونيك ، تازه الان هوا سرد نيست اينجوريه واي به حال هواي سرد و يخي 🔥🔥
واقعا كيف كردم از اين همه هنر . از دوست عزيزم جناب امير محمد عزيز و بقيه دوستان عزيزم تشكر ميكنم كه باعث شد اين كار رو بلايندباي كنم و خوشحالم از انتخابم..خوشبو باشيد
15 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : علیرضا موسوی Sepehr s
به سالار عزیز
دوست گرامی خوشحالم که خریدهای چشم بسته شما هم مثل من تا اینجای کار مطابق میل و سلیقه پیش رفته. یجورایی شبیه برنده شدن تو یه قرعه کشیه. لذتی که به آدم میده قابل مقایسه با خرید حضوری نیست واقعا. ضمنا نشون میده که بعضی از اساتید در عطرافشان چقدر مسلط عطرهای مختلف رو بررسی کردن که تا این حد کمک میشه به خریدارانی مثل من و شما.
16 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : nazanin رضا یگانه
دقيقا همينطوره كه ميفرماييد. هر بلايندباي موفق مجوز خريد بعدي بدون تست هستش متاسفانه 🙂
16 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط :  Someone Out There Saba  فریده.م
تبریک
اودتویلت درسته
در داخل بسته امضای اندی تاور هم باید باشه.
16 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : سالار كلوچه F.E
مچكرم . بله امضا جناب تاور هم داخلش هست. ادم كيف ميكنه اين پكيج و بسته بندي رو ميبينه 🙂
16 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط :  Someone Out There Saba  فریده.م

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
اصلا اينطوري نيست كلي راجع به يك كار تحقيق كنم و كامنت هارو زيرو رو كنم و بعد تصميم به بلايند باي بگيرم يعني خيلي خواستم اينطور باشه ولي در اخر نتونستم. يك كامنت كافيه كار خودش رو بكنه.
اميدوارم بعد مگاماره و توباكو فرانك بوكلت اين سومي هم همون باشه كه من ميخوام 😔
13 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : رضا یگانه مهدی ارجمندی
درود
سالار جان حتمن تست کن.این عطر رایحش سنگینه...تو ذهنت مثلن یک عطر اودی رو مجسم کن ایا میتونی همه جا بزنی...البته مگاماره که فرمودید خودم یک ناسزای مودبانه به گوالتیری دادم و گفتم حالت ناخوشه بخدا...شوخی

بلایندبای 03 مثل خرید یک کتاب چشم بستس که تو ذهنت الیس در سرزمین عجایبه ولی کتاب فرنکشتاین ماری شلی در بیاد.....
تست کن تا خرید راضی کننده ای داشته باشی.

موفق باشید
13 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : mehrdad ابراهيم عباسی راکی
خيلي ديره 😂
توو اداره پست منتظر نشسته براي توزيع .
البته اگه باب ميلم نباشه خوبي ش اينه كه يادم ميمونه ديگه نبايد بلايندباي كنم و شايد از اين لوپ بي پولي و عاشق عطر بودن بيام بيرون .

13 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : mehrdad ارژنگ بوترابی
سلام سالار،عرض کنم که این عطر یه فضای چرمی دودی شدید با شفافیت بالایی داره و بوی آتش و چوب سوخته رو به خوبی ترسیم کرده.!حالا ببین اگه سلیقه ات به چنین روایحی نزدیکه و علاقه داری میتونی باهاش کنار بیای
14 اردیبهشت 1401 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : علیرضا موسوی nazanin

لجاجت باعث شد این عطر رو تست کنم و فرار کنم ازش ..بدم بیاد ازش ..خوشم بیاد ازش.. لذت ببرم ازش و در اخر بخرمش.

یک موقع یک عطر رو تعریف میکنن و ریویو میخونیم میرویم و میخریمش با خود میگوییم چه بویی داره ولی بعد از چند بار استفاده رهاش میکنیم تو کلکسیون
یک وقت میریم یک عطر میپسندیم و باهاش زندگی میکنیم .با اینکه 02 دارم ولی نتونستم با نبودن این کنار بیام.


این عطر یک عطر پیچیدست و در عین حال ساده.اول یک دنیای مه الود و بعد سادگی و شفافیت یکی دوتا از بچه ها قشنگ از این عطر صحبت کردند

.شخصی بعد استشمام عطر نظری داد تعجب کردم گفت بوی گل رز و عودی میده در صورتی که رز توی روایح نیست.

بدرد مهمونی رفتن خونه خاله نمیخوره ولی بدرد این میخوره باهاش بری بگردی پیاده روی کنی و در فضای باز باهاش صحبت کنی.خرید کنید و از گرماش لذت ببرید .
گرمای عطر بغلت میکنه و تلخیش بی محبتی بهت میکنه .عین امپولی ممونه که وقتی درد داری بهت تزریق میشه و اروم اروم مسکنش رهایت میکنه.

مثل ۰۲ عطر بولد نیست ولی انتشار و ماندگاریه خوبی داره .از نظر کیفیت مثل اونه.ولی بهتر و بدترش رو خودتون باید بسنجید.در درای داون بوی گل میده

بدرد بلایندبای نمیخوره باید ببینی چند سالته و چی میخوای و کجا میخوای برید.روونتر از این نمیتونم عرض کنم

اصلن یاد یک سوار تنها نمی افتم با لباس چرم و اسب و .من نه کابوی بودم و نه در غرب وحشی....چرنده ....حیف این عطر..یکی تو فرگرنتیکا گفته بود من رو یاد مدمکس میندازه بجا کابوی..به نظرم ارزشش بالاتر از این تشبیهاته.و اگر صحبت یاداوریه منو یاد یک یوژپلنگه سیاه میندازه

بوی چرمش کمه ولی عالیه و تونکا و صمغ بولد نیست.یاد کارهای اونوم منو میندازه.

رایحه سیم سوخته و اتیش گرفته نمیدونم من که حس نمیکنم.بعضیا گفتن الرژیکه و سر درد میاره..برای من اگر طبعم خوش نباشه اکثر عطرا سردرد برام میاره.

یک لحظه به سرم زد با بنتلی اینتنس مقایسش کنم احساس کردم بنتلی در برابرش مثل یک رایحه سنتتیک میمونه بیشتر توضیح نمیدم شاید دوستی ناراحت بشه.بنتلی در قیاس با بسیاری عطرهای اسپایسی اسموکی چرمی صمغی میشه قیاسش کرد به نظرم....خلاصه فهیدم که هنوز جا دارم برای اموختن و متبحر شدن.
اگر دوساعت این عطر رو پوشیدید و کسی گفت بوی گل ... و میدید...اینو کجای دلم بگذارم...و درسته.


ماندگاری بالا
انتشار متوسط
کیفیت عالی

8 از 10 مناسب سنین 35 به بالا .
ماند

[EDITED] 1400/11/13 12:13
12 بهمن 1400 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : فرهاد ح Haddock

در خونِ خود غوطه‌ور...!
سایه‌ی، شبحِ موهومِ نیستی برروی پیکرش
می‌خزد به سمت بقا! به سمتِ هم‌چنان...!
تلاشی غم‌انگیز برای فرار از تباهی
افسوس! نشد، نمی‌شود، نخواهدشد
بعد از مرگ... زیر آفتاب سوزان
همانجا که بویِ نفت خام در اتمسفرش پيچيده بود!
پوستِ گردنَش شکافته شد
جاندارِ بداختر و ناشناخته ای از بین استخوانِ قفسه سینه اش بیرون زد
برروی پای خود ایستاد...
گرسنه بود. همچون نوزادی تازه متولد شده
به یاقوتِ کبودِ قلع و قمع شده نگاه کرد!
لاشه ی تکه پاره شده‌ی یک افسانه...
آری! جسد، طعمه‌ی طمعِ جاندارِ جهنمی شد
شبیه به لاروِ عقرب که برای زنده ماندن مادر خود را می‌بلعد
جاندار خون دور لبانش را پاک کرد وَ باصدای بلند خندید.
پژواکی ترسناک در سلولِ پنج ضلعی جهانَش پيچيد
کسی از بالا این حادثه را تماشا میکرد
چندین سلول پنج ضلعی...
و ما، یک طعمه بی دردسر برای جاندارِ زندانی در سلول شماره سه!

در خیال من شماره‌ی سه، شماره‌ی دو رو بلعیده وَ شماره‌ی دو ابتدا در خودش حَل وَ سپس در وجودِ شماره‌ی سه هضم شده!


اوایل پاییز؛ تو یک شب ساقط و بیش‌ازحد سرخ
سه قطعه ی مرثیه مانند از 'آی اَم نُ هیرو' رو دائم گوش می‌کردم!
حادثه ی شماره سه رو بوییدم...
آخ... احساس کردم قلبم استخوان داره!
هم‌زمان به شماره دو فکر وَ این تصویر درسرم ایجاد شد...
چنان چرم دودگرفته، ژنده و افسرده ای من از این عطر گرفتم در اون شب؛ چنان گریه ای می‌کرد. آنچنان اضمحلال و زوالی داشت که دلم به حال خودم، او و تاور یکجا سوخت. چرم تو اون شب برای من آکوردی بود بین نت های درد، عارضه و هجران!

برای همین دَر 'برکورت فرح' نوشتم: نه! تو از سرزمین صورتی ها هستی؛ کجا دیده ای تکه ای چرمِ سیاه سوگوارِ از دست دادن باشد...!!

هرلحظه رَوان و احساسم یک نوع برداشت از این دست هنرها برام ایجاد میکنه! تصورم اینه که احساساتم توسط مجموعه ای کنترل میشه که خارج از بدنم قرار گرفته [گویا] افسارش دست کسیِ که هیچوقت نمیتونم پیداش کنم. ولی مطمئنم تو همین خونه است!!

باری. دوست داشتم از اون شب سوگنامه ای بنويسم
یکی رو استخدام کنم؛ نوشته رو برای من و خودش باصدای بلند بخونه
بعد بشینه برای من، چرم، شماره دو، تاور، خودش وَ کل این دنیای مجهول یکجا زار بزنه!!
افسوس؛ که در دستان من هیچ هنری نیست.
این دست های بی دلیل! عضوِ جن زده‌ی بیخودی
من، نمیتونم بنویسم... دیگه... نمیتونم.

I am no hero
Nights of wonder - stars - dark earth
27 آذر 1400 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : محمد جواد رضوانی علیرضا موسوی
مسیح جان،مسیح نامه را خواندم،
میدانم که از این خلقت (03) بازخوردی واپس گرفتی ولی به نظر من این مخلوق سیاه نباید به دنیای صورتیها بیاید(در این دیار که می زیم همش دروغ و گناه و درده) چون زیباس.....من قبلن در مورد اونوم سمفونی اف پیشن واونوم اپوس این اشتباه(منظور فقط خودم)رو کردم..در ممویر خودم رو راضی کردم که ممویر اول وقت با ممویر بعد از ظهر فرق میکنه....
بعضی عطرها بسیار گول زننده هستند مخصوصن با دستریز و دکانت .....شاید دارم توجیح میکنم در هر صورت دنیای انسن و اسپایس خیلی نزدیک به هم شده و مبتدی مثل من اگر ده تا عطر کدر و چروکیده تست کنه اصلن فراری میشه .
29 آذر 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : nazanin Hani
درود برشما...
صورتی کنایه ای بود به برکورت فرح... که خطاب به آکورد چرمِ مهربانِ اون عطر نوشتم : شیرینِ تب دار، چرم دیده ای که ژنده پوش باشد و اشک بریزد؟ نه! تو از سرزمین صورتی ها هستی. کجا دیده ای تکه ای چرمِ سیاه، سوگوارِ از دست دادن باشد...!
اون تکه چرم سیاه... تو تاور شماره سه زاده میشه! (دردنیای من)
اگر تمایل داشتی به فرح سر بزن. خرابه یِ بی صاحبِ اون نوشته هنوز اونجا زندگی میکنه...

دستریز :( بیزارم! وَ هیچوقت تهیه نمیکنم.
فقط گاهی، شاید دوستی... محبتی...!
اگر توانم رسید باتل...اگر موجود بود سمپل... اگر نه، تماشا تماشا و حسرت!
دستریز خیانتی است (اجباری/وَ قابل درک) به خودمان، عطار و تمام مولکول‌هایی که میلِ فرار در آنها بالا است!! برای همین داغِ ملاقات با بسیاری از عطرها تو دلم موند!

رضای عزیز واپس... واپس... ارتکابی بود بَس سقوط کرده
تو اون شب اندی تاور کنار من نشست و تمام سیاهی ها رو از جگر لخته شده ام بیرون کشید...
من نمیدونم... اصلا نمیتونم بدونم که چطور یک هنر تبدیل به آنچنان مخلوقِ عصیانگری میشه...
من دود بیخودی حس میکنم... ادویه کمتر... گاهی رز و یاسِ بی دلیل...
نمیدونم چه مُشکی بوی حرم میده...
اصلا یادم نیست حرم ها چه بویی میدادن! یا چه شکلی بودن!!!!
ترنج رو به توان ده میرسونم...
اکورد کهربا رو هیچوقت سرخ دریافت نمیکنم...
من مکانیزمِ بویایی ام پرت وُ پلاست وَ عمیقا متاثر از درونیاتم!
یک هسته خودآزار درون من زندگی میکنه. ثقلِ این هسته گرانش وحشتناکی داره نسبت به جذبِ تیرگی های هنر و فلسفه...! وَ من مطمئنم شماره سه یک تیرگی نجیب و زخم و زیلی داخلش وجود داره.

اما در آخر جانم... نوشتی زیستن...
رضای عزیز ما کجا باید یاد میگرفتیم؟ زیست را پیش نیازی است... جغرافیا! اجتماعی! مدنی! دینی...!
معلم های بد چرا به ما گوشزد نکردند...
معلم های ناجور و وابسته...
معلم های چوب به دستِ خُرد و کوچک...
هیچکس چرا به ما نگفت... هی! حواست رو جمع کن...
اینجا مِدوسا جَوون میخوره و ضحاک مدوسا رو...!
29 آذر 1400 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : منوچهر نورمحمدی nazanin

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟