بطری شیشهای و زیبای این عطر دارای درپوشی خوشتراش و زیباست که با کیفیت بالایی در قالب یک تاج طراحی شده است. جزئیات خاص این طراحی زیبا به برانگیختن حس عظمت و ارزشمندی نهفته در این عطر کمک میکنند. ایکس زنانه سنت، ظرافتهای شگفتانگیز و رازهای مقاومتناپذیر را درون آمیزهای منحصربهفرد از باکیفیتترین ترکیبات با همدیگر ترکیب میکند.
با کلایو کریستین ایکس مردانه، عطری چوبی و ادویهای با جلوههای افسونگرانه را تجربه میکنید که قدرت نیرومندترین غرایز جنسی در طبیعت مردانه را بیدار میکند و ردّی سرمستکننده را نیز بهدنبال دارنده این عطر بهوجود میآورد. این عطر که یک جفت زنانه هم دارد، داستان عشق پرشور میان مارک آنتونی و کلئوپاترا را بهکار میگیرد تا تراوشی از جذابیتهای دلربا و فریبنده داشته باشد. ۱۷۸ مورد از بهترین مواد اولیه ناب در ساخت این عطر مردانه سرشار از پیچیدگی عصارهها نقش داشتهاند، ازجمله هل با سویه دلپذیر و زنجبیل با سویه آتشین، درحالی که این دو نت با حالت یکپارچهای درون کره لذیذ ریشه زنبق ذوب میشوند. رگهای از یاس هم با زیبایی خاصی نت میانی را به سطح جذابتری میرساند و سپس بر بستری از جنس خزه درخت بلوط و خسخس آرام میگیرد. در نت آغازین این عطر مردانه با رایحه کمیاب و نفیس هل مواجه میشویم که با فلفل صورتی، زنجبیل و ترنج آمیخته میشود و درنهایت سمفونی انفجاری و گیرایی را برای این عطر میآفریند که فورا حسهای گوناگون شما را تقویت میکنند.
در نت میانی، گل زنبق بهعنوان نمادی از صلابت با هستهای مخملین و باشکوه پدیدار میشود. رگههای جذابی از بنفشه و دارچین هم در نت میانی حضور دارند که حالوهوای پرجنبوجوش بازارهای شگفتانگیز را تداعی میکنند. کلایو کریستین ایکس مردانه که با عصارههای ناب و غلیظ خسخس و خزه درخت بلوط کامل میشود، از شیرینی ظریف و لطیف وانیل هم کمک میگیردد و تعادل هماهنگ و بینقصی را در کنار مایههای گرم دارچین میآفریند تا سرانجام جلوهای خاکیـزمینی و آرامبخش در این عطر شکل بگیرد که یادآور صبحهای شبنمخورده است.
| نوع عطر | ادو پرفیوم |
| برند | کلایو کریستین |
| عطار | گزا شان |
| طبع | گرم |
| سال عرضه | 2001 |
| گروه بویایی | شرقی فوژه |
| کشور مبدأ | انگلستان |
| مناسب برای | آقایان |
| اسانس اولیه | ترنج ، ریواس ، آناناس |
| اسانس میانی | زنبق ، یاس، فلفل قرمز شیرین |
| اسانس پایه | کهربا، وانیل ، خزه درخت بلوط ، خس خس ، سدر ، لابدانیوم، دارچین ، بوته وحشی جاوی |
درودها و ارادت ها
پنجشنبه میخواستم ریویو این عطر را تقدیم کنم لیک از ساعت ۱۲ شب تا ۷ صبح که مشغول اش بودم اتفاقی جالب برایم افتاد که شنیدنش عطر لبخند را بر لبانتان خواهد نشاند که در ذیل تعریف خواهم کرد .
فردایش هم خدمت مادر رسیدم که پس از ۵۴ سااال باسواد کردن فرزندان این مملکت ( معلم کلاس اول ) که اولینشان خودم بودم در چهار سالگی ، بالاخره رضایت داد که رسما بازنشسته شود حال اینکه ۲۴ سال پیش اسما بازنشسته شده بود !
از عاشقان دریاست و قرار است به بندر انزلی روند ادامه زندگی را همراه برادرم و مرا از آنچه که هستم تنهاتر کنند :(
رایحه خاک پایش را سرمه کنم به چشم ، که سالهای اخیر راه رفتن برایش مشکل شده بود به کهنسالی لیک عشق کودکان او را لنگ لنگان به مدرسه می کشاند به بوئیدن رایحه باسواد کردن ایشان !
از معدود باقیمانده بستگان ، هیچ یک آنجا نیستند لیک باو گفتم خدا بس است بر هر "کس" ، و میگفت چند روزیکه برای تهیه خانه آنجا بودیم دیدم که از مهربانترین ِ مردمان اند ساکنین انزلی و رشت .
برای آرامشش دعا کنید لطفا که دعای معطریون بواسطه ی حضور مداوم فرشتگان گرد ایشان ، مقبولترین است نزد خدای ما !
و اما پنجشنبه شب چه گذشت بر من :
ساعت ۱۲ ، تمیز و شاد نشستم به عشقبازی ، دکانت های ریویو نشده مهربد نازنینمان را به ردیف چیدم و چشمم به یک شیشه خیره شد !
آنزمان ( پارسال ) که عطرها رسیده بود ، بر روی یک شیشه نوشته بود : ایکس !
اما ... !
اما نقطه "ی" در ایکس را ، مهربد عزیز من به شکل "تیک" نوشته بود !
تقریبا اینطور : v
من چه خواندم : اپکس Apex !!
با خود گفتم : واو ! اپکس ! راجع بهش هم شنیده ام هم خوانده ام . خصوص ریویو دوستانی مثل روهام را به خاطر داشتم .
پریشب ، با خود گفتم : خب ، شب اش امشب است به کشف رمز و راز روژا داو :)
دربش را باز کردم و بوئیدم : دی !
دو پاف بر آرنج زدم .
راستی این را بگویم : چند شب گذشته بود از تست ویدیان لندن ؟؟ نمیرفت که !!
عاقبت با لیف و صابون به زور رفت :)
خلاصه ، دو پاف اپکس زدم بر ساعد .
پس از مدت کوتاهی :
یعنی چه ؟؟
یادم هست که اپکس چایپر چرمی فروتی و سبز رایحه بود که ! این که اورینتال رزینی است !!
یعنی خراب شده ست ؟؟
هیچ نشانه از تخریب ندارد که نت ها به کیفیت در حال رقص و خروج اند !
عطری دیگر را درین شیشه ریخته ست ؟ بعید است ، مهربد هم منظم است هم دقیق .
تا ساعت ۶ و نیم مشغول بررسی نت ها ، خروج و یادداشت آنها ، مراجعه به صفحه اپکس و حتی خواندن تک تک ریویوها بودم .
گیج شده بودم اساسی :)
نت هایی که باید : هیچکدام نبودند !
نت هایی که نباید : همگی به قطار در حال رقص و دهن کجی به من :)
هیچ حدسی راجع به ایکس نداشتم ، پس چگونه فهمیدم ؟
رفتم سراغ عطرگرام مهربد چون اغلب تصویر عطرهایش آنجا هست ، گفتم بگذار شیشه اش را ببینم و در آن از تصویر دقت کنم بر چند و چون :)
و یکهو تصویر کلایو ایکس را دیدم و تازه فهمیدم : این کلمه ، ایکس بوده ست :))
چه گفتید ؟؟ پزشکان بد خط اند ؟
اتفاقا خود مهربد هم گفته بود لیک واقعا بدخط نیست !
درس اش برای من :
میبینی ؟ که یک نقطه چه میکند ؟!
میتواند یک شب تا صبح ، مرا حیران کند !!
ساعت ۷ که تازه فهمیده بودم و کارم تمام شده بود ، دیدم ابدا انرژی ندارم به نوشتن ریویو ! چشمانم پیش از خودم خوابیده بودند به نبود انرژی :)
کلایو کریستین X برای مردان
گزا شان ( آفرین به این عطار همه کاره )
انگلستان ، 2001 ، گرم ، اورینتال فوژه ( قسمت فوژه اش از دید من ضعیف است )
چرا نامش x است ؟ دو دلیل دارد به نظر من :
- اولا همه چیز درونش هست !
رزین ، چوب ، انواع ادویه ، خاک ، میوه ، دود ، پودر ، سبزی و مزه که غالبش شیرینی ست !
اما دومی که خیلی مهم ، عجیب و منحصر بفرد است :
- هیچ نتی تمام نمیشود بلکه مدام نت های جدید اضافه میشوند جهت تغییر رایحه !
این یعنی چه ؟
در عطرها ، نت هایی می آیند ، خاموش میشوند و نت هایی جدید نمودار میشوند و آنها هم جای خود را به دیگری میدهند !
اینگونه ، پله ها معنی میگیرند .
طبیبی میرود ، طبیبی دیگر میآید ، طبیب جسم میرود ، طبیب جان ( حبیب ) میآید !
یاد علی حاتمی و هزاردستان :)
اما درین عطر ، هیچ نتی خاموش نمیشود فقط قدرتش کم و زیاد میشود و مدام نت های جدید به لیست اضافه میشوند تا تغییر را پدید آورند در رایحه !
تجمیع و تخفیف دارد ، نه بیداری و خواب نت ها !
مدام سنگین تر میشود وزن رایحه !
در محور مختصات ، محورهای اضافه شدن نت ها و زمان ، و تلورانس هر یک از آنها در مورد این عطر متفاوت است .
گویی جناب گزا شان نوآور ما میگوید : عطارید ؟ عطرباز یا عطرپیشه اید ؟
پس این مجهول را معلوم و کشف کنید :)
نت ها و پله ها
این عطر پله ندارد به معنی مصطلح ما عطربازان ، مقدم و موسط و موخر دارد به نوعی ( اینهم که شد همان ! نمیدانم چگونه بگویم :)
سرآغاز :
عجب هلی خدا !
یکی از زیباترین هل هایی که دیده ام ، یعنی بوئیده ام :)
هل ناب ، که برگاموت و زنجبیل و اکالیپتوس را هم به رقص با خود ترغیب و دعوت میکند !
بعد از مدتی کوتاه فلفل صورتی هم از دیدن رقص آنها قر بر کمرش مینشیند و به جمع میپیوندد !
فلفل سیاه هم که جفت اوست ، او را تنها نمیگزارد این بین :)
در بک گراند ، یک نور رزینی هم میتابد بر صحن که منبع اش چیست و کجاست :
لابدانوم ناز !
که فکر کنم قبلا شرح اش داده ام :
رایحه ای کهربایی ، انیمالیک ، شیرین ، چوبی ، مشکی ، کمی چرمی و خشک و گرم دارد ! عجیب بوئیدنی ست !
کجاست ؟
دور است از تاپ نت لیک چون قدرت دارد نورش از منبع ( که گمان کنم در انتهای قلب یا پایه باشد ) به ما در تاپ نت میتابد !
نکته :
در صفحه ی عطر ، در پله ی نخست نام ریواس و آناناس را دیدم !
از نظر این حقیر نابلد ، این عطر ریواس و آناناس ندارد که اگر داشت شاید زیباتر از اینی که هست هم میشد .
ریواس یکی از زیباترین روایح را داراست :
رایحه ای سبز ، کمی ترش و کمی خاکی .
ترشی اش از جنس سیتروسی نیست بلکه ترشی ای از جنس گلی ست ، یک ترشی پاکیزه . دوستداشتنی ست !
ریواس را در تاپ نت بکار میگیرند اغلب ، تا این پله را به قدرت ، پویا و پر توجه کنند .
آناناس را هم که همه میشناسید ، هم خودش را تجربه کرده اید هم نوشیدنی اش را هم رانی اش را و هم رایحه اش در آونتوس و دیگر عطور آناناسی !
البته ناگفته نماند : شبهی از آن در پله دوم هست اگر دقیق شوید لیک قابل به نام آوری نیست .
میانه رایحه یا همان پله دوم :
چه ریشه زنبق نازی ! همچون کره لطیف است .
هل کماکان هست اما دورتر ایستاده ست .
اما ، جان ام به این یاس و بنفشه و زنبق !
چه تابشی از جنس زیبایی ، از یاس و بنفشه ! لبخندشان چشیدنی ست :)
زنبق به رایحه پودر پاشید ، و تا نام پاشش آمد دارچین هم پاشیدن گرفت بر رایحه !
این پله ، لبخندی شیرین دارد .
فلفل صورتی و سیاه که بودند بماند ، پاپریکا نیز ملحق میشود به ایشان .
از سویی میخک نیز به گلها میپیوندد و مدام نزدیکتر میشود به مرکز .
هیچ رایحه ای درین عطر پس از حضور ، صحنه را ترک نمیکند ، تنها دور و نزدیک میشوند به مرکز رایحه که ما مشغول حس آنیم !
رایحه سبز میشود با حضور افتخارآمیز : سدر ! اکنون رنگ رایحه سبزی تیره است با حضور قویتر : سدر و میخک !
سه فلفل نیز بر رایحه عمق میدهند ، از دور که نگاه میکنیم : عمقی زبر است که ناشی از فلفل هاست که فراز و فرودشان رایحه را زبر میکند چون سمباده ی درشت !
دارچین به این قدرت میبازد !
رایحه ی صمغی رزینی هم در بک گراند میتابد کماکان که همان لابدانوم عزیز است .
حرارت تابش این نور ، آتشی روشن میکند که دودش به ما میرسد درین مرحله از رایحه !
از سویی ، گویی بر آتش خاک میریزند به قصد خاموشی لیک نه فراموشی ، که رایحه خاک مدام وسعت می یابد که نشان از نزدیک شدن اوکموس و وتیور دارد در پله ی انجام و آخر !
انجام عطر ، قله ؟
راستی قله ی عطور کجاست ؟
قلب ؟ پله ی دوم که قلب است و مرکز !
تاپ نت ؟ پله اول که اگر نگوئیم اول ِ راه است ، به سرعت محو شود !
بعید است کسی به قله برسد و تماشای آنهمه زیبایی را به تعجیل بفروشد !
ضمنا در عطور از بالا به پایین ننگرند که مدام رایحه نازتر و فرازتر شود !
پله سوم ؟ اینکه هم پایه است هم ستون و هم عمق ِعمیق رایحه عطر !
پس کجاست قله ی هر عطر ، که چنان شوق پرواز میدهد بر ما ، که بر قله ایم و زمین و زمان ، دامنه های سبز و رنگارنگی گلها تحت نظر ، بال بگشائیم و چون عقاب سوار بر نسیم شویم و به پرواز پر واز کنیم !
در کجای عطر بر قله ایستیم به اشتیاق پرواز و انجام ؟!
و اما :
کهربا می آید که دست به دست لابدانوم دهد به تقویت !
رایحه ملموسا میل به شیرینی مضاعف کند .
از سویی وانیل هم به آنها میپیوندد .
جمع این سه ( لابدانوم ، امبر و وانیل ) زورشان در شیرینی میچربد به تلخی ی خاک گونه ی اوکموس و وتیور !
ایضا حرارت آن سه ، به رطوبت این دو !
این دو ( اوکموس و وتیور ) که شکایت کنند به این بی عدالتی و ارتداد مساوات ، چه کس می آید به قضاوت ؟؟
جناب استیراکس !
یا همان بوته وحشی جاوی !!
بوته است ، اما وحشی !
رای به کدام سو دهد ؟ قوی یا ضعیف ؟
خودتان بخوانید :
بوته وحشی جاوی جناب استیراکس :
اصالتی مدیترانه ای دارد لیک با ترانه میانه ای ندارد ! تعدادی از ایشان را تبعید کرده اند به جنوب ایران ، اما کماکان اصالتی چایپری ( قبرسی ) دارد !
نام ایرانی اش حسن لبه است !
اگر خراشش دهید با صمغی زرد مایل به سفید به جنگ شما میآید که بیهوش شوید از رایحه اش :
صمغی ، رزینی ، قوی ، شیرین ، گلی ، فلفلی و وانیلی !
رایحه حاصله عطاری :
گرم ، دودی ، ادویه ای ، رزینی ، بالزامیک ، کمی چرمی و عمیق .
یادآور دود بخور مراسم مذهبی و چرم کهنه است .
ترکیب عالی با : کهربا ، مر ، چرم ، وانیل و ادویه .
در عطرهای : شرقی ، چرمی و رزینی صمغی کاربرد دارد .
رایحه عطر را تاریک ، اشرافی و عرفانی میکند .
معمولا در پایه حضور دارد .
در کتاب قانون پورسینا نیز حاضر است !
نسبت به رایحه کندر ( که از دوستانش است ) تاریکتر و چرمی تر .
دیگر خودتان حدس بزنید رای را و اینکه کدام جبهه قویتر شوند در انتشار رایحه ! هرچند که اوکموس و وتیور نیز به این سادگی ها نبازند !
ستون عطر :
برای یافتن ستون عطر ، که نت ها بر آن سوارند باید تا فردا ظهر صبر کنم لیک بر حسب تجربه میتوانم حدس بزنم که کهربا باشد .
تجمیع نت ها :
برگاموت ، هل ، زنجبیل ، اکالیپتوس ، فلفل صورتی ، فلفل سیاه ، پاپریکا ، ریشه زنبق ، زنبق ، یاس ، بنفشه ، دارچین ، میخک ، کهربا ، وانیل ، سدر ، لابدانوم ، اوکموس ، وتیور ، استیراکس ، خاک خشک .
رنگ رایحه :
سبز تیره ، بنفش تیره ، خاکی و قهوه ای .
پرسش : دانستن رنگ رایحه به چه درد میخورد ؟
پاسخ : دانستن آن کمک بسیاری میکند در انتخاب پوشش شما ، به تضعیف یا قدرت بخشیدن به هر یک از نت ها .
مثلا : رنگ قهوه ای ، رایحه چوبی عطر شما را تقویت کند
سبز : رایحه سدر و سبزی را
رنگی : روایح گلی را
کرمی : رزین و صمغ و خاک را
چه رنگی متضاد این رایحه است که نپوشیم یا با آنها برخی نت ها را ضعیف کنیم ؟
آبی ، سفید .
قرمز رایحه را غیر قابل تحمل میکند ، معنی اش این است که : اعتراض خواهید شنید بر انتخاب عطر :
پیف ، آقا سردرد گرفتیم :))
مشکی : آرام اش میکند ! خفیف میشود و تحمل پذیرتر !
پرفومنس : ( البته این نسخه ارسالی مهربد )
ماندگاری : عالی
پخش : بسیار خوب
سیاژ : خوب
دیگر نمیدانم چه باقی مانده ، از سویی صبح شد دوباره و ساعت ۷ شد !
خوب که اکثر کارهایش را همان پنجشنبه کرده بودم ورنه به این سادگی تمام نمیشد ، عطری قوی ، عمیق ، شلوع و پر سروصداست . الحق قدرتمند است و نامش مصما دارد بر وجودش .
بطریش را ندیدم اما برادر و خواهرانش را دیده ام قبلا ، زیبایند و لایق و اشرافی .
برندش هم که نامدار است و عطارش هم که نامدارتر !
عاشق مولکول ۰۲ اش هستم و علاقمند به کل فعالیتش .
در معدل : عطر قابلی ست .
قیمت : مناسب اش است ( کاری به ارزش پول خودمان ندارم ، هرچند زمانی برابر بود تقریبا با دلار و انقریب به پوند میرسید طبق برنامه )
دوستان نازنینم ، امید که مفید باشد .
روزی سراسر معطریت را آرزو میکنم برایتان .
ارادت ها تقدیم به شما
💐