نظرات | TIMELESS
ترتیب نمایش
Prose
لینک به نظر 7 اسفند 1401 تشکر پاسخ به Nilou
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند از عطرهای اجمل که بنظرم رایحه ی واقعا شایسته ای دارند برای بانوان عبارتند از: عطر اجمل شادو زرد رنگ که بسیار توصیه میکنم (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل شادو آمور زنانه رنگ قرمز که رایحه بسیار شاداب میوه ای از انبه و هلو داره (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل عشق مقدس یا همان ساکرد لاو (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل اوروم طلایی رنگ (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل جِید یا همان یشمی رنگ (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل اووک زنانه (فقط محصول اصل امارات)، عطر اجمل انیگما زنانه که بسیار توصیه میکنم پیدا کنید این دلبر را با شیشه عنابی رنگ و رایحه ای خاص و لوکس، عطر اجمل انتایس زنانه مایع داخلی زرد رنگ و رایحه ای واقعا شاداب و جذاب میوه ای داره که قطعا مورد پسندتان خواهد بود، عطر اجمل پرنسس ماسک با شیشه سفید رنگ.
تمامی این عطرهایی که معرفی کردم واقعا روایح جذاب و پرفورمنس بسیار خوبی دارند حتما سعی کنید از فروشگاه های مطمئن و بچ کدهای قدیمی حتی اگر تاریخ انقضاشون هم گذشته باشه، رو خرید کنین.
سپاس از همراهی شما بانوی محترم.............
14 تشکر شده توسط : marjanmohamadi Kity perfumelover
Evoke for Her
لینک به نظر 7 اسفند 1401 تشکر پاسخ به زهرا
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند بله متاسفانه در ایران هم تولید میشود و تاکید میکنم لطفا هرگز اجمل تولید شده در ایران را خرید نفرمایید. فقط و فقط از فروشگاه های معتبر مثل همین عطرافشان که موجود هم دارند خرید فرمایید چراکه نسخه اورجینال تولید شده ی خود شرکت اجمل در امارات را می‌فروشند.
سپاس از همراهی شما بانوی محترم....
12 تشکر شده توسط : یاس رضا یگانه
روی بخارِ شیشه ی دلم نوشتم بی تو هرگز......... که تویی تو سرنوشتم آروم آروم
قطره ی اَشکی چکید و قِصه گوی غربت و دلواپسی شد..... قاصدک باز از سَرِ خونه گذشتو باز بی خبر از تو
از این طلسم بی کسی دلم گرفته.............. آسمونم بی تو رنگ غم گرفته
ناشناسم من توی شهرِ نگاهت.............. دل هنوزم منتظر مونده به راهِت
اما باز می دونم خواب و خیاله..................که تو برگردی دوباره
همیشه دستام تِشنه ی دست تو بوده............. سهم چشمام این شبای تیره بوده
قلب تو از عشق من یه دنیا دوره............... راه عشقم چه غریب و بی عبوره
اما من تا آخر این جاده ی غم............... قصه ی عشقو میخونم
تو آسمون چشم تو پُر از ستاره................. اما این غم توو شبِ من موندگاره
من اَسیرِ عکس ماه روی آبم................. اما اون از من چه دوره
تموم شعرام رنگ تلخِ انتظاره.............. دیگه این دل قصه ی تازه نداره
مینویسم تا قیامت این دلِ من................... پای عشقت موندگاره
...............................................................................................................
فاخری عربی در دانش غربی که شایستگی را در آفرینش عطری چوبی مردانه به نهایت رساندند. رایحه ای بسیار شگفت آور در قلبی از گستره ی تاریکی که در حال تپش و پمپاژ ذرات نور سپید هست. شروعی بسیار غلیظ از لایه ی کهربایی حالت سوخته که انگار مربایی در حال سوختن هست که با روایح ادویه ای بسیار گرم مثل دارچین و شکلات تلخ در بستر آرامش گلی خفیف که شهدی آنقدر اسرار آمیز را تداعی میکند که تا همیشه دوست دارید ته مانده ی این مربای سوخته را حراست کنید. رایحه ی این عطر بسیار غلیظ است و با بونوازی حتی از درپوش شیرینی خاصی که از غلظت زیاد به تلخی میزنه را حس میکنید اما بسیار بسیار اعتیادآور در شامه هاست که مجبور میشوید مدام درپوش را بونوازی کنید. از آن دسته عطرهایی هست که باید بونوزای کرد تا به اسرارش در همان لحظه پی برد چراکه به محض قطع بونوازی، دوباره اسرار این عطر از یاد خواهد رفت و اعتیادش دقیقا در همینجاست.... رایحه ای بسیار غریب که برای آخرین از ما چه مرد یا زن، معماری شده است. آخرینی از اولین پیدایشی که در زمین پدیدار شد و تک و تنها باز در زمین خواهد ماند تا درکی از اولین نگاه در آخرین دیدار، اولین طنین صدا در آخرین آوا را تجربه کند و دیگر هیچ از او، بازآفرینی نشود تا مفهوم آخرین از ما درک شود......
آن روز که هیچ انسانی در زمین باقی نماند، همه ی ما در جرمی 21 گرمی نظاره گر تمام اجرام دنیا خواهیم بود... نظاره گر هر آن چیزی که در زمین برپا کردیم.... نظاره گر هر آن چیزی که از این دنیا میخواستیم و نداشتیم...... نظاره گر هر آن حسرت و آرزویی که داشتیم و نداشتیم........ نظاره گر هر مکان زمان که روزگاری آرزوی آن مکان زمان را داشتیم..... که همان روز دیگر هیچکدام از آرزوها و رویاها بر ما معنایی نخواهد داشت..... چراکه ما به درکی از ماورا رسیدیم که حسرتی از این جهان در جرم 21 گرمی ماها، به پوچی تبدیل خواهد شد........
و آنگاه که در هر نگاه و آوایی از جرم 21 گرمی، هیچ حسرتی باقی نماند، آوایی از ماوراء شنیده خواهد شد که گویی زمان حسابرسی است...... و اینجاست که هراسی در جرم 21 گرمی ما تداعی خواهد گشت و نگاهی بر همین حسرتها و آرزوها خواهیم داشت که اینها چه بودند که ما در حسرت آن بودیم؟؟؟؟؟؟؟ عمری غافل از ماوراء در حسرت وراء بودیم که امروز همان روز ماوراء از ورای ما است......
شاید ذهن، شخصیت یا تمام ما در جوهری از مغز نهفته است که در جسم زمینی ما انباشت شده و روح ما یک آگاهی جاودانه که صرفاً در بدن زمینی ما قرار دارد ساکن است که شاید بتوان به آن، دوگانگی ذهن و مغز گفت. دوگانگی ذهن-مغز دیدگاهی است که معتقد است مغز و ذهن از چیزهای کاملاً متفاوتی نشأت گرفته اند یعنی چیزهای فیزیکی و مواد ذهنی. دوگانه انگاری فرض می‌کند که هر دو نوع چیز در جهان هستی وجود دارد و علم هنوز چیزهای ذهنی را کشف نکرده است. برای اکثر مردم دوگانه انگاری به طور شهودی درست است، زیرا با تجربه ذهنی ما مطابقت دارد. اما علم با آن، کاملاً در تضاد است. مستنداتی وجود دارند که علم ما را مجبور می‌کند بپذیریم که روی زمین مسطح زندگی نمی‌کنیم و واقعاً هیچ جهت مطلقی برای بالا و پایین وجود ندارد. همانطور که برخلاف شهود، علم به ما می آموزد که مکان و زمان مطلق نیستند، بلکه نسبی و منحنی هستند.
بنابراین علم در مورد پرسش ذهن-بدن/ذهن-مغز به ما چه می گوید؟ در حالی که مطمئناً درست است که علم تازه شروع به کشف چگونگی ظهور ذهن یا خود از مغز فیزیکی کرده است، اما با این وجود علم بطور صریح معتقد است که ذهن محصول مغز است و چیزی جز مغز نیست. بعبارتی هیچ جنبه ای از ذهن، شخصیت یا خود ما وجود ندارد که کاملاً مستعد تأثیرات بیوشیمیایی یا بیماری های جسمانی باشد که مدارهای عصبی را مختل می کند. ذهن کاری است که مغز انجام می دهد. این دیدگاه، مونیسم (یا فیزیکالیسم یا ماتریالیسم) نامیده می شود. مونیسم (به معنای واقعی کلمه: یگانگی) معتقد است که فقط یک نوع چیز در جهان وجود دارد یعنی مواد فیزیکی که شامل ماده و انرژی (که با یکدیگر قابل تعویض هستند). مونیسم معتقد است که وقتی ماده به روش‌های پیچیده‌ای سازماندهی می‌شود، بنابراین ذهن یک ویژگی پدیدآمده از ماده و انرژی است. علاوه بر این، ماده به این پیچیدگی عظیم از طریق فرآیندهای خودسازماندهی خود به خودی هدایت نشده دست می یابد، که بیشتر در اُرگانیسم های بیولوژیکی توسط نیروهای تکاملی قدرتمند (دوباره، هدایت نشده) شکل می گیرد. این واقعیت که چنین پیچیدگی مبتکرانه و پیچیده ای به روشی هدایت نشده و بدون یک طراح هوشمند امکان پذیر است، یکی دیگر از آن بینش های ضد شهودی است که توسط علم ارائه شده است و اینکه دقیقاً چگونه این فرآیند ممکن است و چگونه کار می کند تقریباً موضوع کل حوزه علم است.
پس از مرگ چه اتفاقی برای ذهن یا خود ما می افتد؟ اگر مبنایی برای ثنویت وجود نداشته باشد، پاسخ بی‌معنا (بدون جناس) است. لحظه ای که مغز، ذهن خود را از دست می دهد، هوشیاری از بین می رود. اگر این شکست فرآیندهای فیزیکی برگشت ناپذیر باشد، آگاهی برای همیشه خاموش می شود و ذهن که شخصیت، یا ذات آن فرد را تشکیل می دهد، وجود ندارد. اما از آنجایی که انسانها دوگانه‌گرای غریزی هستند، ایده زندگی پس از مرگ برای شهود ما کاملاً منطقی است و این تنها دلیلی نیست که چرا این باور به طور طبیعی برای مردم ظاهر می شود.
مرگ هرگز محبوب نبوده است. به خصوص زمانی که به عنوان انقطاع نهایی و مطلق وجود تلقی شود. تحمل پذیری مشتری مرگ تنها زمانی افزایش می‌یابد که به عنوان گذری صرفا به بهشتی مملو از انواع لذت‌ها در نظر گرفته شود بخصوص برای کسانی که در این زندگی رنج می‌برند یا در محرومیت هستند. انسانها عمیقاً خودمحور هستند و طبیعی است که جهان را در قالب‌های خودارجاعی قرار دهیم. ما نمی توانیم به راحتی جهان را بدون خودمان تصور کنیم، و برای تصور عدم وجود مطلق خود تلاش می کنیم. حتی کسانی که مرگ را بعنوان یک توقف کامل وجود در هر شکلی در نظر می گیرند، تمایل دارند تصور کنند که مُرده بودن چه احساسی خواهد داشت. جای تعجب نیست که باور به زندگی پس از مرگ ایده ای غیرقابل مقاومت و جذاب است که در طول تاریخ به اَشکال مختلف ظهور کرده است. در واقع، اِنکار مرگ ممکن است دلیل وجود اَدیان باشد.
اکثر مذاهب در مورد نوعی جوهر ابدی که از پوسیدگی بدن ما جان سالم به در می‌برد، عقاید مشترکی دارند، که به عنوان ظرف یا وسیله‌ای صرفا برای روح در نظر گرفته می‌شود. از همان مراحل اولیه رشد ماقبل تاریخ، به نظر می رسد که انسانها از مرگ آگاه بودند و درگیر تفکر آن بوده اند. اضطراب در مورد مرگ، انکار مرگ و اَشکال مختلف اعتقاد به زندگی پس از مرگ ابدی و ارواح یا خدایان ساکن و حاکم بر چنین قلمروهایی عملاً هر دینی را در تاریخ و پیش از تاریخ بشر تعریف کرده است. شاید برای برخی انسانها سوال باشد که اگر هدف بزرگتری برای جهان وجود نداشته باشد، تلاش برای انجام هر کاری چه فایده ای دارد؟ چه فایده ای دارد اگر ما به سادگی پس از مرگ وجود خود را از دست بدهیم؟ حتی در میان کسانی که تاریک‌ترین یا بی‌الهام‌ترین نگرش به زندگی را دارند، هر فرد سالم از نظر روانی که دارای همدلی و انسانیت متوسط باشد و توانایی کمی برای فراتر رفتن از خودپرستی و تنهایی را داشته باشد، می‌تواند به اندازه کافی برای انجام کاری، هر کاری، برای کاهش رنج و افزایش شادی به آن توجه کند. در افراد دیگر رنج و شادی دیگران به اندازه خود ما واقعی است و تا مدتها پس از مرگ ما ادامه خواهد داشت. ما ممکن است شک کنیم که آیا وجود خودمان اهمیت دارد یا خیر. اما دیگران به وجود خود ادامه خواهند داد و دیگران پس از آنها نیز همینطور. همه ما تا زمانی که زنده هستیم این فرصت را داریم که روی دیگران تأثیر بگذاریم، و نحوه انجام این کار تا مدتها بعد از رفتن ما برای دیگران مهم خواهد بود. مهم است که به یاد داشته باشیم همه ما فقط یکبار فرصت زندگی داریم که این فرصت ممکن است کوتاه باشد، پس تلاش کنیم آنگونه که شایسته ی خودمان و دیگران هست این فرصت را غنیمت بشماریم.
عطری با روایحی از زندگی و مرگ که گویی در زندگی پس از مرگ، قدم می گذاری تا شایستگی زندگی فیزیکی را در تمام حسرت هایی که داشتی به زندگی از جوهری ابدی تجربه کنی. رایحه ای بسیار اسرارآمیز و اعتیادآور در شامه ها که حتی برای بانوان هم قابل پوشیدن است. رایحه ای غنی از عشق زندگی حتی در مرگ......
کیفیتی بسیار اعلاء در روایح با ماندگاری 3 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس و 8 ساعت روی پوست با پراکنشی متوسط تا خوب در دو ساعت اولیه ی تنپوش.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران.....................
17 تشکر شده توسط : Mahmod Akrami رضا یگانه
توی جاده تک و تنها... یه مسافر توی شب ها...
کوله بار غم رو دوشِش... صد هزار قصه تو گوشِش…
نمیدونم که کجا بود... نمیدونم که کجا رفت!
رو تنش گَردِ مُصیبت... توی مُردابِ حقیقت….
طعم تلخِ یه جدایی... اونو با غم داده عادت...
نمیدونم که کجا بود... نمیدونم که کجا رفت…
فقط اینجا رو نمی خواست... بی صدای بی صدا رفت…
دستای سرد و سیاهش... چشمای مونده به راهش...
یه کسی بوده که رفته... زندگی شده تباهِش…
نمیدونم که کجا بود... نمیدونم که کجا رفت...
فقط اینجا رو نمی خواست... بی صدای بی صدا رفت…
....................................................................................................
یکی دیگر از عطرهای خوب برند اجمل برای بانوان که البته بنظرم برای آقایان هم گزینه ی شایسته ای هست. عطری با روایح گورماند گلی در طبع گرم و تقریبا تند که رایحه ای واقعا دلنواز را در خود نهفته است. شروعی از روایح تند و ترش و تیز از لیمو و ترنج در بستر فلفل که در کمتر از 20 ثانیه به روایح نیمه شیرین و خامه ای تبدیل میشه که بستری چوبی تند مانند را باقی می گذارد. رایحه ی این عطر شاید برای بانوانی که تیپ اسپورت دارند، مورد پسند نباشد چراکه یکم خشونت در عطر حس میشه که شاید برای بانوانی که تیپ پوشش کلاسیک دارند و اکثرا کفش نیم پاشنه مشکی با کت شلوار اداری می پوشند، مناسب باشد. رایحه ی عطر مُسن نیست شاید در لحظه ی تنپوش با اولین حس استشمام حالت مُسن بودن را تداعی کنه اما بعد نیم ساعت که مولکول های عطر کاملا شکسته شدند، خشم رایحه به مهربانی سوق پیدا میکنه ولی همون شخصیت متین و کم حرف در بانوان را می طلبه.... روایح این عطر با اینکه زنانه معرفی شده اما در پتانسیل خودش یه حافظه ی ژنتیکی از مردانه بودن را نهفته است. چراکه رایحه ی این عطر برای بانوانی که شخصیت جدی و متین یعنی طبع شوخ ندارند، به آرایش صورت اهمیت چندانی نمی دهند، به کاشت ناخن یا رنگ کردن ناخن ها اهمیت نمی دهند و هرگز آدامس نمی جوند و با صدای بلند نمی خندند و آرام صحبت می کنند، بیشتر برازنده است و انگار خود این تیپ و شخصیت از بانوان با بونوازی همچین رایحه ای بی اختیار به خریدش ترغیب می شوند که این ترغیب شاید نوعی توارث از حافظه ی ژنتیکی مردانه است که از نیاکان نزدیک جنس مذکر همین بانوان به آنها منتقل شده است.
حافظه ژنتیکی یک پدیده روانشناختی است که رسماً به عنوان "حافظه ای موجود در بدو تولد که در غیاب تجربه حسی وجود دارد و در طول زمان طولانی در ژنوم گنجانده می شود" تعریف می شود. از میان بسیاری از تغییرات حافظه انسان، خاطرات ژنتیکی اغلب مورد بحث قرار نمی‌گیرد، با این حال تأثیرات آن بر زندگی و شخصیت تقریباً هر انسان، شایستگی بررسی دارد. این نوع حافظه ریشه در این تصور دارد که تجربیات مکرر مشترک توسط انسان‌ها از ترکیب ژنتیکی مشابه، به ارث می‌رسد، یا به‌طور دیگری در ژن‌های فرد «ادغام» می‌شود. پدیده حافظه ژنتیکی ذاتاً ظریف و پیچیده است. برای شروع، در حالی که مجموعه ای از انواع حافظه وجود دارد، احتمال اینکه یک فرد به طور ناگهانی وقایع خاصی از زندگی اجداد خود را به خاطر بیاورد بسیار بعید است، اگر کاملاً غیرممکن نباشد. از میان خاطراتی که دارای بالاترین قابلیت پذیرش ژنتیکی هستند، خاطراتِ معنایی در صدر فهرست قرار دارند. با توجه به اینکه حافظه معنایی اطلاعات کلی است که در طول زندگی فرد جمع آوری می شود، اما برخی از محققان در مورد ظرفیت انسان برای به ارث بردن برخی از ویژگی های ذاتی مانند ظرفیت یادگیری، قدرت مغز و البته خاطرات نظریه پردازی کرده اند.
اگرچه بسیاری از ویژگی‌ها و علل حافظه ژنتیکی در این زمان و مکان ناشناخته هستند، اما نظریه‌های مختلفی در مورد آن وجود دارد. اکثر فرضیه های مرتبط، با فلسفه و حتی معنویت پیوند دارند. به عنوان مثال، یک روانشناس به نام کارل یونگ معتقد است که اعتقادات مذهبی و حتی تبعیض نژادی به گفته Rational Wiki به صورت ژنتیکی به ارث می رسد. با این حال، این نظریه ها هنوز ریشه در علم ندارند و در دنیای امروز بسیار قابل بحث هستند. افراد و مطالعات بی‌شماری اظهاراتی را بیان کرده‌اند که تأیید می‌کنند مذهب، تبعیض یا فقدان آن، رفتارهای آموخته‌شده‌ای هستند که برخلاف صفات و فلسفه‌ها، موروثی هستند. نظریه دیگری در مورد حافظه ژنتیکی بیان می کند که خاطرات نیاکان در نهایت در DNA آنها نگهداری می شود و بعداً به فرزندان منتقل می گردد. با این حال، این تنها آغاز نظریه است. برخی از محققان ادعا می‌کنند که مردم می‌توانند با تفکر «جادویی» یا حتی استفاده از تجهیزات خاصی که برای اسکن مغز انسان طراحی شده‌اند، به خاطرات گذشته اجداد خود دسترسی پیدا کنند. با این حال، این نظریه تا حد زیادی توسط علم مورد مُناقشه قرار گرفته است، زیرا یادآوری های ژنتیکی تنها در موجودات زنده اتفاق می افتد، برخلاف سلول های گامِت (سلول های حاوی اطلاعات جنسی).
علیرغم انبوهی از نظریه ها و گمانه زنی ها که پیرامون پدیده خاطرات ژنتیکی وجود دارد، باورهایی وجود دارد که توسط علم و مطالعات موردی مختلف پشتیبانی می شود. این بحث توسط محققان توضیح داده شده است که تأیید می کند در حالی که برخی خاطرات می توانند به صورت ژنتیکی به ارث برسند، فوبیاها نیز می توانند به ارث برسند. به گفته محققان دانشکده پزشکی دانشگاه اموری، موش‌ها در حال حاضر این توانایی را دارند که اطلاعات مربوط به رویدادهای استرس‌زا و آسیب‌زا را به فرزندان خود منتقل کنند. این اطلاعات از طریق تغییرات بیوشیمیایی DNA به اشتراک گذاشته می شود، بنابراین منجر به این تصور شایسته می شود که برخی از هراس ها ارثی هستند. یکی از قوی ترین دشمنان در برابر پدیده حافظه ژنتیکی، تاثیر محیط است. در واقع، این بحث برای مدتی طولانی ادامه داشته است. دانشمندان مختلف در مورد اینکه آیا موضوعاتی مانند هوش، استعدادهای یادگیری، استعدادهای ذاتی، جهان بینی و غیره به طور ژنتیکی برنامه ریزی شده اند یا از طریق قرار گرفتن در معرض محیط های خاص یاد می شوند، نظریه های مختلفی دارند. در بسیاری از جنبه ها، شواهدی وجود دارد که هم از حافظه ژنتیکی و هم از اثرات محیطی پشتیبانی می کند. علاوه بر این، ویژگی‌های خاصی وجود دارد که افراد از والدین خود به ارث می‌برند، مانند نژاد، قد، وزن و کیفیت سلامتی (تا حدی) و غیره.
با این حال، ویژگی های دیگر در واقع تحت تأثیر کیفیت محیط یک فرد قرار می گیرند. به عنوان مثال، انسانها موجودات عادت طلب هستند، بنابراین افراد را بیشتر به عادتها، رفتار و باورهای اطرافیان خود می شناسند. این واقعیت تا حد زیادی به همین دلیل است که بسیاری از والدین و سرپرستان تلاش می کنند تا فرزندان خود را از کسانی که آنها را "تأثیر منفی" می دانند، دور نگه دارند. در سطح پایه، حافظه ژنتیکی تا حدودی بر زندگی روزمره انسانها تأثیر می گذارد. ترکیب ژنتیکی هر فرد، چه خوب و چه بد، به شدت به شخصیت او کمک می کند. علاوه بر این، انتقال خاطرات معنایی کاملاً بر کیفیت رشد و صفات ذاتی تأثیر می گذارد. با این حال، همانطور که قبلاً ذکر شد، میزان به ارث بردن خاطرات معنایی هنوز تحت بررسی علمی است. علیرغم میزان تأثیری که حافظه ژنتیکی ممکن است بر افراد مختلف داشته باشد یا نداشته باشد، اما فاکتور کافی برای زندگی نیست. جنبه های محیطی، تصمیمات شخصی و عادات سبک زندگی هر کدام تأثیرات مهمی بر روی انسان و کیفیت زندگی دارد. علاوه بر این، یک فرد می‌تواند بهترین ترکیب ژنتیکی را در جهان داشته باشد، اما تصمیم‌گیری‌های نادرست مداوم به‌طور مطلق هر گونه شایستگی ارثی درک شده را از بین می‌برد.
قدرت حافظه در نهایت تحت تأثیر عوامل زیادی قرار می گیرد. از دیدگاهی کاملاً واقعی، ژنتیک صرفاً نقطه سر نیزه است. هر روز، افراد در حال ایجاد خاطرات جدیدی هستند که یا فراموش می‌شوند، یا در آینده تغییر می‌کنند، یا با موفقیت در مغز به‌عنوان خاطرات بلندمدت ذخیره می‌شوند. انتخاب های ما نیز بر کیفیت و طول عمر حافظه ما تأثیر می گذارد. حافظه، اعم از ژنتیکی یا غیر آن، به شدت تحت تأثیر کیفیت سلامت روان کلی فرد است. تقریباً تضمین شده است که یک انسان خوب و شکوفا نسبت به همتایان بیمار خود از حافظه عملکرد بالاتری میتواند برخوردار باشد. تناسب اندام عاطفی، رفاه عمومی، و رضایت کلی از زندگی، هر کدام در سلامت روان یا فقدان آن نقش دارند. فراز و نشیب ها بخش هایی اجتناب ناپذیر از زندگی هستند، صرف نظر از اینکه چه کسی هستیم یا از کجا آمده ایم. یادمان باشد که اتفاقات خوب و بد قطعا در یک قسمت از مسیر زندگی اتفاق می افتند و مهم این است که بتوانیم شرایط زندگی را بر اساس کیفیت اتفاقاتی که رخ داده اند، تغییر دهیم و مسیر زندگی را با این تغییرات سازگار کنیم.....
عطری با کیفیت خوب و راضی کننده با ماندگاری دو بار حرکت زمین به دور خود روی لباس و 8 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار قوی در 4 ساعت اولیه ی تنپوش.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران..................
18 تشکر شده توسط : آرش R_N
بازم یه دنیا عاشقم
ای تو گل شقایقم
رو موجِ چشمای سیات
مثل یه دونه قایِقَم
بهارِ من فقط تویی
ای یکی یکدونه ی من
ناز نکن بازم بیا
عزیز و دُردونه ی من
مثل پرنده تو قَفَس
از غم دوریت میخونم
تا عمر دارم منتظرت
همنیجور عاشق میمونم
ای نازنینِ مهربون
تویی تو جون پناهِ من
یه کولِ بار حسرتم
بُگذَر تو از گناهِ من
.......................................................................
مشاهیری دیگر از برند اجمل در معماری عطری تاریک تر از نور در طلوع اعماق غروب عشق که هر شامه ای از آقایان را مجذوب خودش خواهد کرد. شروعی بسیار طوفانی از رُز و زعفران که با گذر 1 دقیقه از روایح عودی و چوبی در بستر تند و تیز ادویه ای قرار میگیره که رایحه ای آنقدر شایسته را تداعی می کند که حس غرق شدن در گستره ی عطر را تجربه می کنید. رایحه ای بسیار گرم که مناسب تنپوش بانوان برای روزهای سرد سال هست و البته برای آقایان نیز از نظر من قابل پوشیدن است چراکه باز هم اجمل در این عطر از حُقه ی معماری روایح استناد کرده که با ادغام شهد گل رُز خواسته برای بانوان این عطر را معرفی کنه اما برای آقایان حتی آقایانی که نسبت به عطرهای بانوان جبهه میگرند نیز بسیار عطر مورد پسندی خواهد بود چراکه شهد درون عطر دارای شخصیت بسیار جدی و متین است. رایحه ی این عطر بخاطر بسیار قوی بودن و غالب بودن نسبت به عطرهای سایر مخاطبان همراه، ممکن است برای شخص تنپوش کننده نوعی عُقده ی برتری را ایجاد کند.
عُقده ی برتری زمانی است که فردی برای فرار از احساس ناامنی بهتر از دیگران عمل کند. در واقع، کسی که طوری رفتار می کند که انگار بهتر از دیگران است ممکن است عُقده برتری داشته باشد. با این حال، اگرچه آنها ممکن است تمایل به اِغراق در دستاوردها و توانایی های خود داشته باشند، اما ممکن است در واقع این کار را برای جبران بیش از حدٌ احساس حقارت خود انجام دهند. به گفته روانشناسان داشتن عُقده ی برتری بسیار رایج است. در واقع، طبق یک مطالعه در سال 2013، اکثر مردم نسبت به خود تعصب دارند و خود را برتر از افراد عادی ارزیابی می کنند. برخی افراد در مورد یک موضوع، مانند ظاهر یا امور مالی، عُقده ی برتری دارند. در حالی که برای دیگران، تلاش برای بهتر جلوه دادن از دیگران به غالب ترین ویژگی شخصیتی آنها تبدیل می شود. برخی از ویژگی های یک عُقده برتری عبارتند از:
ادعای اغراق آمیز در مورد دستاوردها یا توانایی های خود
مقایسه کردن خود مدام با دیگران
جبران بیش از حد نارسایی های واقعی یا خیالی
نادیده گرفتن نظرات یا مشارکت های دیگران و ارزش گذاری بیش از حد برای خود
واکنش بیش از حد به موقعیت هایی که به عمق ناامنی آنها می پردازد
اِخراج کردن، قُلدری کردن، یا سرکوب کردن دیگرانی که ممکن است در کاری در آنها بهتر عمل کنند
درگیر شدن فقط در موقعیت هایی که احساس می کنند جلوتر هستند یا برنده هستند
برای مثال، فردی با عُقده ی برتری ممکن است در صورت برنده شدن از انجام یک بازی لذت ببرد، اما اگر ببازد، فکر می‌کند که بازی احمقانه است. آنها ممکن است سعی کنند رقابت را تعطیل کنند، برندگان را تحت الشعاع قرار دهند، یا نسبت به باخت واکنش بیش از حد نشان دهند، زیرا باعث ایجاد ناامنی در آنها می شود و باعث می شود احساس حماقت کنند.
مفهوم عُقده ی برتری و همتای آن، عُقده ی حقارت، اولین بار توسط آلفرد آدلر، روانشناس اتریشی که مکتب فکری معروف به روانشناسی فردی را پایه گذاری کرد، توصیف شد. یک مطالعه در سال 2022 که بر روی کار آدلر، از جمله نظریه عُقده ی برتری منعکس شد، توضیح می‌دهد که طبق نظر آدلر، به دلایلی که در زیر توضیح داده می‌شود، تربیت دوران کودکی و شرایط سلامت روان، علل بالقوه عُقده ی برتری هستند.
تربیت دوران کودکی: به گفته آدلر، کودکانی که در جوانی بیش از حد نازپرورده بودند، ممکن است عادت کرده باشند که همه چیز را در اختیارشان بگذارند و هنوز این فرصت را نداشته اند که خودشان را به کار گیرند و اعتماد به نفس و توانایی های خود را تقویت کنند. آنها ممکن است احساس حق کنند و فکر کنند که جهان حول آنها می چرخد، که می تواند خلاقیت، ابتکار و شجاعت آنها را کاهش دهد. با این حال، هنگامی که آنها در پیرامون صاحب شغلی می شوند و با دیگرانی که توانایی بیشتری دارند تعامل کنند، ممکن است احساس حقارت کنند. آنها به جای یادگیری همکاری با دیگران و سازگاری، در عوض به عنوان راهی برای اجتناب از کنار آمدن با واقعیت، عُقده ی برتری را ایجاد می کنند.
شرایط سلامت روان: به گفته آدلر، افرادی که با شرایط سلامت روانی زندگی می کنند ممکن است دچار عقده های برتری شوند زیرا ممکن است در کنار آمدن با مشکل مواجه شوند و عمیقاً دلسرد شوند. این به نوبه خود می تواند باعث ایجاد احساس حقارت در آنها و احساس نیاز به جبران بیش از حد شود.
به هر حال اگرچه پذیرفتن کاستی ها به نظر غیرقابل تصور می رسد، اما پذیرش کاستی های شما می تواند با ایجاد انگیزه برای کار سخت و رشد به شما کمک کند تا در هر زمینه ای که دچار کاستی هستید، پیشرفت کنید. از سوی دیگر، جبران بیش از حد می تواند شما را برای ناامیدی بیشتر در زمانی که متوجه می شوید قادر به انجام آن نیستید، قرار دهد. تجربه شکست‌ها می‌تواند دشوار باشد، اما مهم این است که یاد بگیرید که به طور سالم با این تجارب کنار بیایید.
عطری با روایحی از عُقده ی برتری با کیفیتی بسیار اعلاء و شایستگی از گَنجی با ارزش در آرشیو معطر که برای گنجینه های روایح شرقی در طبع گرم، داشتن آن الزامی است. گَنج بودن این عطر بخاطر قیمت مناسب حداکثر 130 دلاری آن است که روایحی با کیفیتی فراتر از واحد فروش آن را یدک می کشد. به یاد داشته باشیم که همیشه واژه ی گنج به مفهوم هر چیز مادٌی خیلی خیلی گران قیمت نیست، چراکه از نظر من همین چیزها منجمله عطرهایی که شایستگیِ بسیار بالایی در شهد درون نهفته دارند نیز از گرانترین گَنج ها می باشد.
عطری برای شخصیت های متین و جدی با ماندگاری 6 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس های ضخیم و حداقل 24 ساعت و حداکثر 36 ساعت روی پوست گردن (حداقل تا حداکثر ممکن از بیولوژی شیمی پوست) و پراکنشی بسیار بالا در 5 ساعت اولیه ی تنپوش.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران....................




16 تشکر شده توسط : Jamal nazemi R_N
چشمِ من گُمشده تویِ پنجره.........نیومدی
گفته بودم واسه خاطر خدا.......... نیومدی
یکی گفت شبای مهتاب بشینم دعا کنم
بالا رفت دستای من واسه دعا.......... نیومدی
دلِ من اَسیرِ چشمای تو شد
حتی واسه اینکه این دیونه رو کُنی رها........ نیومدی
واسه تو نوشته بودم که دلم دیونته
تو گذاشتی به حساب یه خطا........... نیومدی
یکی گفت بغلِ راهه سختِ مجنونی هنوز
سر گذاشتم به دلِ بیابونا.............. نیومدی
یکی گفت برو واسه کبوترا دونه بریز
دلمو ریختم واسه کبوترا.............. نیومدی
خوبیا تموم میشن میرن یجا توو خاطره
مثل تو رفتی سراغِ خوبیو.............. نیومدی
...................................................................................
هدیه ای ارزنده و خودشیفته از برند اجمل به بانوان عاشق روایح تند و گرم چوبی شرقی که علاقه ای بسیار خاص و قوی را نسبت روایح چوبی شرقی حتی برای آقایان نیز تداعی می کند. یکی از عطرهایی است که واقعا فریبای شامه هاست چراکه ابتدا با شروع بسیار محکم و تیز از دارچین آغاز می شود که خیلی سریع در عرض 15 ثانیه به رایحه ای از گل رُز و چوبی نیمه شیرین و نیمه تلخ تبدیل میشه که دوباره ادویه ی دارچین کل فضای هرم بویایی را پوشش میده. رایحه ای که بسیار بسیار قدرتمند از نظر غلظت عجیب هرم بویایی و ماندگاری و پراکنش. واقعا حداقل برای خودم بسیار شگفت آور بود که برای تنپوش بانوان همچین عطر قدرتمندی رو معماری کرده اند، چون خیلی گرم هست و انگار کنار شومینه نشستین و داخل شومینه بجای هیزم، دارچین های ضخیم و بزرگ را تعبیه کردین و با سوختن این دارچین های ضخیم، دود بسیار دلنشینی رو بونوازی می کنین که با گل های رُز طبیعی کنار شومینه شهد خیلی خاصی را ایجاد کرده است و غالبیت روایح رو در بستر گل رُز اما بسیار مرغوب همراه با تلخی و شیرینی نهفته است. قطعا هر بانویی بخصوص بانوان شرقی بایستی حداقل یک عدد از این عطر را در آرشیو معطرشان داشته باشند و حتی هر آقایی. از آن دسته عطرهاست که شامه مذکر با بونوازی ممکن نیست حدس بزنه که این عطر برای بانوان هست. اما تنپوش این عطر برای آقایان هم برای بانوان اصلا قابل تشخیص نیست که خود رایحه متعلق به جنسیت بانوان است. دقیقا فریبا بودن این عطر همین است. رایحه ی این عطر بخاطر طبع بسیار گرم و بوی بسیار دلپذیرش ممکن است منجر به بمباران عشق برای مخاطبان همراه جنس مذکر شود.
بمباران عشق زمانی اتفاق می‌افتد که کسی با نمایش‌های شدید مانند نوع پوشش لباس و یا نوع آرایش و حتی نوع عطر تنپوش شده، توجه و محبت شما را بمباران کند. اگرچه در آغاز یک رابطه عاشقانه می تواند جنبه مثبتی داشته باشد، اما می تواند منجر به خودستایی و سوء استفاده شود. روانشناسان هشدار می دهند که ممکن است این یک تاکتیک عمدی توسط یک خودشیفته یا جامعه شناس در تلاش برای کنترل شما باشد.
بمباران عشق اغلب در آغاز یک رابطه اتفاق می افتد. در ابتدای آشنایی با یکدیگر، ممکن است این شخص را جذاب و به ویژه با دقت ببینید. این شخص شما را به شدت تحسین می کند، به شما می گوید که شما را می ستاید، و اغلب به نظر می رسد که خیلی سریع از نظر عاطفی به شما وابسته می شود. اگر متوجه شدید که به دوستانتان مدام می‌گویید که شریک زندگی‌تان خیلی خوب به نظر می‌رسد، ممکن است از طرف شریک زندگی خود دچار بمباران عشقی شده اید.
بمباران عشقی نیز برای زوج‌ها پس از دعوای بزرگ یا جدایی اتفاق می‌افتد. هیچ ایرادی ندارد که به کسی فرصتی دوباره بدهید، اما اگر کسی شما را تحقیر کرد، سپس طلب بخشش کرد، قول داد که دیگر تکرار نخواهد شد و حرکات بسیار بزرگی ارائه کرد، مانند فرستادن چندین گل رز برای نشان دادن اینکه چقدر متاسف است، محتاط باشید. این مورد به خصوص در موارد خشونت خانگی رایج است، آزارگر شما را مورد آزار قرار می‌دهد، تکرار می‌کند که چقدر شما را دوست دارد و از تاکتیک‌های نمایشی استفاده می‌کند تا دوباره به لطف شما کمک کند تا شما را در رابطه نگه دارد. خطر این است که سوء استفاده کننده نیاز به کنترل دارد و همان چرخه تکرار می شود. آنها رفتار توهین آمیز خود را تغییر نمی دهند و ممکن است به شما آسیب برسانند.
یکی از نشانه های گویا بودن بمباران عشق در مرحله کاهش ارزش رخ می دهد. شریک زندگی شما یک دقیقه مهربان و لحظه بعد ظالم است. آنها به اندازه‌ای باهوش هستند که در جمع همه آنها را دوست داشته باشند، به طوری که دیگران فکر کنند آنها عالی هستند. اما آنها به خصوص در خلوت به سوء استفاده می پردازند. این افراد به طرز شگفت انگیزی در یافتن افراد آسیب پذیر مهارت دارند. به عنوان مثال، طعمه آنها کسانی هستند که به تازگی طلاق گرفته اند، اخیراً از کسی جدا شده اند یا اعتماد به نفس پایینی دارند.
در اولین مطالعه برای تجزیه و تحلیل تجربی رفتارهای بمباران عشقی، محققان با استفاده از یک گروه نمونه متشکل از 484 دانشجوی کالج، ارتباطی بین بمباران عشقی و خودشیفتگی، سبک دلبستگی ناایمن و عزت نفس پایین پیدا کردند. این افراد در آغاز روابط عاشقانه ارتباطات بیش از حد را برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر علایق عشقی خود ارسال کردند. دانشمندان خاطرنشان کردند که انسان های امروزی نسبت به نسلهای قبلی افزایش عمده ای در خودشیفتگی نشان داده اند. بنابراین، چگونه می دانید که عاشق شده اید یا با یک بمب افکن عشق زندگی می کنید؟ برای ارزیابی رفتار خود کمی زمان بگذارید. بعد از اینکه فهمیدید چه چیزی شما را به انجام این کار سوق می دهد، هدف خود را در نظر بگیرید و این موضوع چگونه بر شخصی که دوست دارید تأثیر می گذارد. اگر به طور معصومانه عاشق بمباران عشقی هستید (به این معنی که هیچ قصد یا تمایلی برای تغییر رفتار شریک زندگی خود به نفع خود ندارید)، احتمالاً سبک دلبستگی ناایمنی دارید. شایان ذکر است که اِفراط در محبت خود به دلیل ترس از طَرد شدن یا دلبستگی، با بمباران عشقی به عنوان یک تاکتیک عمدی/توهین آمیز یکسان نیست. علاوه بر این، با صمیمیت، احترام و توجه، زوج های سالم نیز می توانند آسیب پذیر باشند، بنابراین بایستی به یکدیگر اعتماد کنند و از یکدیگر مراقبت کنند. طبق گفته روانشناسان، کسانی که مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته تشخیص داده شده اند، فاقد همدلی هستند. آنها خودمحور هستند و خواستار تحسین هستند. آنها همچنین احساس حق و حقوق بزرگی دارند.
روانشناسان معتقدند: در یک شراکت عاشقانه، فرد مجاز است درباره تغییر عقیده خود بحث کند، زمان بخواهد و ترس ها و نگرانی های خود را در اختیار شریک زندگی خود قرار دهد. سپس امیدواریم که آنها متعاقباً بتوانند با هم راه حل هایی ارائه دهند.
محققان دریافتند که نه تنها بزرگ‌نمایی برای شرکا و خویشاوندان مضر است، بلکه جنبه آسیب‌پذیر خودشیفتگی بیمارگونه که شامل بی‌ثباتی، ناامنی و خشم می‌شود، نیز به شیوه‌ای موذیانه بر شرکای آنها تأثیر می‌گذارد. اگر ابراز ناراحتی کردید و نتوانستید با این بمب افکن عشق مرزبندی کنید، با دوستان و عزیزانتان ارتباط برقرار کنید. می توانید از یک مشاور سلامت روان کمک بگیرید تا شما را راهنمایی کند. به یاد داشته باشید که به خودتان مهربانی و بخشش نیز بدهید. پادزهر بمباران عشقی این است که ارزش خود را بدانید، خودتان را دوست داشته باشید، یک چشم خود را در رابطه باز نگه دارید و سعی کنید آنقدر کور نباشید که به اندازه کافی در مورد شریک زندگی خودتان یاد نگیرید.
عطری بسیار باکیفیت و مرغوب به مانند بمباران عشق با ماندگاری 7 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس حتی با یکبار شستشوی لباس، و 24 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار بالا در 5 ساعت اولیه ی تنپوش.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران..............


16 تشکر شده توسط : Maryam مجتبی
امتدادی از راس الخط عشق در صحرای سوزان بی آب...... از سراب شَلاق شِن های داغ
اِنکساری از پرتوی خورشیددر پوست آب................... از چشمه ی خروشان لابه لای سنگ
.................................................................................................................................
عطری غنی تر از نوبل در خلق رایحه ای بسیار آشنا و غریب که در اوج آشنایی همچون غریبه ای بی همتاست. عطری با شروع بسیار طوفانی تند و تیز از ادویه ای و دارچین در بستر تقریبا ترش شهد مشروبی که همون لحظه ی اسپری این رایحه آنقدر دلنشین است که ترغیب به تخریب شیشه ی عطر می شوید تا تمام گستره ی مایع عطر را بنوشید که بعد از 40 ثانیه به رایحه ای دودی و شیرین اما نه حالت قندی تبدیل میشه و رایحه ای مشروبی دودی با شیرینی بسیار ملایم را بصورت خطی ایجاد می کند. رایحه ی این عطر شاید برای شامه های عاشق روایح مشروبی آشنا برسد اما با گذر یک ساعت از تنپوش، دقیقا غریبگی عطر در تمام روایح مشروبی دودی مشهود خواهد بود. آنقدر رایحه ی گرم و خاصی داره که واقعا اعتیادآور هست که شاید برای برخی عاشقانش، نوعی وسواس اجباری برای مدام بوییدن شهد این عطر را تداعی کند. به نظر من این عطر یکی از افسانه های داستانهای مشروبی در فرگشت تمدن انسان محسوب می شود. داستانهایی که همه ما انسانها از دیرباز تا به امروز به روایت شدن آنها نیاز روانشناختی و شاید حتی بیولوژیکی داریم.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند، یکی از اصلی ترین نیازهای انسان، یکسان باقی مانده است یعنی تمایل به داستان و روایت. اما چرا داستان ها یکی از اصلی ترین نیازهای جامعه هستند؟ روند تکامل چگونه در ادبیات شکل گرفته است؟
برای مثال چارلز داروین بدون شک یکی از متفکرانی است که در بینش ما نسبت به خود و جهان پیرامون، تحولاتی اساسی پدید آورده است. حتماً با نظریه ی تکامل داروین آشنا هستید. بعد از نظریات «داروین» درباره ی تئوری تکامل، دیگر هیچ چیز مانند گذشته نبود و جایگاه بشر در میان سایر موجودات به کلی تغییر کرد. انسان دیگر مخلوقی مستقل نبود، چرا که گذشته ی همه ی موجودات زنده به هم پیوند خورده بود. بنا بر نظریات داروین، بشر، گونه ای بود که مانند سایر گونه های موجودات زنده، روند تکاملی خود را می پیمود.
اما «داروينيسم ادبي» چیست؟ می دانیم نظريه ی تكامل داروين بر حوزه‌ ی زيست ‌شناسی تمرکز بیشتری دارد. پس فصل مشترک نظریه ی تکامل، داروین و ادبیات چیست؟ اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم، نظریه پردازان داروینیسم ادبی بر وجود ذات مشترك در میان انسانها تأکید مي كنند و از نظر آنها، این ذات مشترک است که باعث می شود از یک داستان خوشمان بیاید و با شخصیت اصلی آن همذات پنداری کنیم. اگرچه پیش از ابداع خط، شواهد قطعی از داستان گویی وجود ندارد، اما بدون شک داستان ها هزاران سال است که هسته ی اصلی زندگی انسان بوده اند.
امروزه کم تر پیش می آید دور آتش جمع شویم، اما تحقیقات نشان داده اند یک فرد بزرگسال همچنان، حداقل شش درصد از روز خود را به شیوه های مختلف، صرف داستان ها می کند. شاید از دیدگاه تکاملی، اختصاص دادن این مقدار از زمان و انرژی برای داستان ها به نوعی فرار از واقعیت باشد، اما روانشناسان و نظریه پردازان ادبی، فواید بالقوه ی زیادی را در اعتیاد به داستان ها شناسایی کرده اند. یکی از یافته های مشترک دانشمندان این است که داستان گویی، نوعی بازیِ شناختی است که ذهن ما را صیقل می دهد و در بهبود عملکرد مغز ما تأثیرگذار است. خواندن داستان به ما این امکان را می دهد که دنیای اطراف خود را شبیه سازی کنیم و بتوانیم راهکارهای مختلفی را به ویژه در موقعیت های اجتماعی تصور نماییم.
خواندن داستان، چیزهای زیادی در مورد افراد دیگر به ما می آموزد و تمرینی عملی برای همدلی با دیگران و ایده پردازی ذهنی است. با ارائه ی شواهد و مدارکی برای این نظریه، اِسکن های مغز نشان داده اند که خواندن یا شنیدن داستان ها، بخش هایی از کورتکس (قشر مغز) را فعال می کند که مسئول پردازش های اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، هرچه افراد بیشتر داستان بخوانند، راحت تر می توانند با دیگران همدردی کنند. برخی معتقدند، داستان ها ابزاری برای فرار از واقعیت هستند و اصطلاح فرار کردن در ادبیات معمولاً بار منفی دارد. اما آیا فرار کردن چیز بدی است؟ وقتی در یک موقعیت سخت یا جایی که دوست نداریم، گیر افتاده ایم و کسی راه فرار موقتی پیشنهاد می دهد، چرا آن را نپذیریم؟ بعبارتی داستان ها پنجره ای هستند که دری را به سوی تخیل باز می کنند. با داستان به جایی فرار می کنیم که در آن، کنترل اوضاع را در دست داریم، با افرادی هستیم که می خواهیم باشیم و از همه مهم تر، در طول فرارمان، کتابها می توانند اطلاعاتی درباره ی دنیا و دشواری های آن به ما ارائه دهند.
روانشناسان تکاملی بر این باورند که فرم داستان هایی که از آنها لذت می بردیم، همچنان وابسته به دغدغه های انسان در دوران پیش از تاریخ است. به طور مثال، با تکامل انسان و زندگی در جوامع بزرگ تر، بشر نیاز پیدا کرد که همکاری با دیگران را بیاموزد. زندگیِ راهزنانی که به غارَت دست می زدند و کسانی که از قدرت خود سوء استفاده می کردند، در راستای منافع جمعی انسان نبودند. به همین دلیل، بشر از همان ابتدا از قصه ها به عنوان راهی برای برقراری ارتباط و ساختن هنجارهای اجتماعی مناسب، بهره می گرفت. مطالعات مختلف نشان می دهند یکی از مضامین اصلی در میان داستان هایی که در سرتاسر جهان به محبوبیت رسیده اند، مفهوم همکاری است. دکتر دنیل اسمیت، که در رشته ی مردم شناسی دانشگاه لندن فعالیت می کند، از 18 گروه شکارچی فیلیپینی بازدید کرد و به یافته هایی حیرت انگیز دست یافت. شاید فکر کنید بیشتر داستان های شکارچیان به طبیعت مربوط شود، اما این طور نبود. هشتاد درصد از داستان های آنها درباره ی تصمیم گیری های اخلاقی و معضلات اجتماعی بود. نکته ی مهم این جاست که یافته های این دانشمند، کاملاً منطبق بر نظریه ی تکامل است. با انجام آزمایش های مختلف بر گروه شکارچیان، مشخص شد گروه هایی که بیشترین سرمایه گذاری را بر داستان گویی کرده اند، به بهترین نوع همکاری دست یافته اند.
نظریه ی تکاملی (دیدگاه ژنتیک تکاملی) از رازهای داستان های عاشقانه نیز پرده بر می دارد؛ از جمله این که چرا بعضی قهرمانان زن داستانها، مردان پدرگونه را ترجیح می‌ دهند و برخی نیز مردان گستاخ و هوس باز را می ‌خواهند. مردان پدرگونه ممکن است برای رابطه ی بلندمدت امنیت را فراهم کنند و برای حمایت از فرزندان، انتخاب بهتری باشند. اما بر اساس نظریه ی تکاملیِ «پسر یا مرد جذاب»، عاشق مردی خیانتکار شدن نیز جنبه هایی مثبت دارد، زیرا جذابیت و زیرکی ‌اش که در حافظه ی ژنتیکی او نهفته است به نسل بعدی و فرزندان‌ انتقال می ‌یابد و با این خصوصیات، ممکن است آنها از کامیابی ‌های جنسی بیشتری در نسلهای بعدی برخوردار شوند. بنابراین، اگرچه به احتمال زیاد زنان از زَنبارگی شریک زندگی خود دلشکسته خواهند شد، اما در نهایت، شانس این که ژن های‌ آن مَردها به تعداد پُرشمارتری از نوه‌ هایشان به ارث برسد، بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که با وجود آگاهی از دروغ ها و نیرنگ‌ های مردان بَد در آثار ادبی، باز هم آنها قلب مخاطبان خواننده جنس زن را تسخیر می کنند.
علاوه بر این، با توجه به قبیله گرایی ذاتی انسان، ضدقهرمان ها و شخصیت های پلید معمولاً عضوی از گروهی به شمار می ‌آیند که به جامعه تعلق ندارند. به همین دلیل، اکثر شخصیت های منفی حتی در سینمای هالیوود، لهجه ی بیگانه ای دارند. این بیگانگی آنها باعث تقویت حس فداکاری در قبال دیگران و نیز وفاداری به گروه می شود. بنابراین داستانها عهد و پیمان هایی که بسته و شکسته می‌ شوند که شامل صعود فرد و سقوط دیگران، نقشه هایی که طرح ریزی
می ‌شوند، انتقام، قدردانی، غرور شکسته، عشق های موفق و ناموفق، فقدان و سوگواری است. بنابراین ما باید قدر این گرایش های تکامل یافته را بدانیم، زیرا منشأ مهمی هستند که سبب می ‌شوند داستان ‌ها از زمان‌ و مکان‌ فراتر روند. اگر ما گنجینه ای از تصورات مشترک و مبنای عاطفی یکسانی با نویسندگان آثار ادبی دوران ‌های گذشته نداشتیم، نمی‌ توانستیم از ادبیاتی وَرای زمان خود و همچنین فرهنگی کاملاً متفاوت با فرهنگ خویش لذت ببریم.
عطری با روایح افسانه ای که در ضمیر شهد درونش داستانهایی از گذشته های دور و آینده های رویایی را تداعی می کند. روایحی بسیار باکیفیت در طبع گرم و تند و آتشین با شیرینی بسیار نرم و ملایم که برای هر شامه ای از مرد و زن اشتیاقی کورکورانه در آرشیو معطر را تداعی می کند. رایحه ای ماندگار در یادها که داستانی تخیلی را برای شخص تنپوش کننده از طرف مخاطب بونواز، تداعی خواهد کرد، هر چند مخاطب بونواز برای تنپوش کننده، غریبه ی گُمنام باشد.
ماندگاری برای 4 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس های ضخیم و بافتی و 10 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار بالا در 4 ساعت اولیه تنپوش که به محض ورود به محل کار یا منزل دوستان برای همگان قابل تشخیص است که قطعا نام عطرتان را از شما خواهند پرسید، حتی آنهایی که شخصیت خجالتی دارند.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران..................

19 تشکر شده توسط : مجتبی امیر علوانی
Khamrah
لینک به نظر 1 اسفند 1401 تشکر پاسخ به نازی جاوید
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند سرکار خانم جاوید عزیز از مهر شما سپاسگزارم و انشالله تمامی عطرها را در آرامش و بهداشت روان، تن‌پوش فرمایید و لذت ببرید.
سپاس از همراهی و همدلی شما بانوی محترم......
7 تشکر شده توسط : نازی جاوید رضا یگانه
کلون ژنتیکی توسعه یافته از کریستین دیور ساواج که رایحه ای به مراتب دلنشین تر از ساواج را در خود نهفته است. بار دیگر برند اجمل با استناد از عطر دیور ساواج، رایحه ای بسیار غنی تر و زیباتر از ساواج را معماری کرده است. رایحه ای با شروعی تند و تیز از تلخی ترنج و نیمه ترشی سیب که خیلی سریع در عرض 15 ثانیه به روایح نیمه شیرین و نیمه تلخ تبدیل میشه و یه رایحه ی نرم و ملایم چوبی را تداعی می کنه. بسیار رایحه ی خوشایندی داره خودم از عطر دیور ساواج خوشم نمیاد ولی این عطر واقعا خیلی آرام و نرم کرده رایحه ی ساواج رو که واژه ی رفرنس دقیقا همینجا مفهوم پیدا کرده، چراکه ماهیت هنر معماری عطر دیور ساواج را در خودش حفظ کرده اما یه توسعه ی رایحه ای ایجاد کرده است که شاید شامه های خواهان عطر ساواج دقیقا منتظر همین توسعه روایح بودند. نام این عطر از برند اجمل واژه ی لومینسانس را یدک می کِشد. به بیان خیلی ساده، لومینسانس یک پدیده ی فیزیکی است که طی آن با مکانیسم هایی از یک ماده، نور تولید می شود که انواع مختلف دارد از جمله کِمی لومینسانس، الکتروکمی لومینسانس، بیولومینسانس و غیره..... اما این واژهی لومینسانس در عطر اجمل شاید بخاطر شیشه ی آن باشد که حدود دو سوم شیشه ی این عطر بصورت کروم و براق هست و همچنین درپوش عطر. این واژه لومینسانس در عطر اجمل، می تواند یادآور مسیرهای درمانی اختلالات سایکولوژیکی از طریق نور باشد.
نور درمانی که با نام های فتوتراپی و روشنایی درمانی نیز شناخته می شود، یک روش درمانی است که برای درمان انواع بیماری های روانی استفاده می شود. در درجه اول، از آن برای درمان یک نوع رایج افسردگی به نام اختلال عاطفی فصلی استفاده می شود که به عنوان افسردگی زمستانی یا افسردگی فصلی نیز شناخته می شود. نور درمانی همچنین ممکن است به عنوان درمانی برای سایر اشکال افسردگی، اختلالات خواب یا سایر شرایط مفید باشد. از زمان به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک درمان در دهه 1980، نور درمانی خط اول درمان برای افسردگی فصلی بوده است، که زیرمجموعه ای از افسردگی است که زنان را بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار می دهد و تمایل دارد از سال های نوجوانی تا یائسگی رخ دهد. بی حالی، افزایش وزن، بی علاقگی به معاشرت، تمرکز ضعیف و احساس ناراحتی، تحریک پذیری و بی قراری از علائم رایج افسردگی فصلی هستند. هیچ کس به طور قطع نمی داند که چرا افسردگی زمستانی رخ می دهد، اما به نظر می رسد که با سیستم تولید مثل زنان، انواع هورمون ها و کاهش قرار گرفتن در معرض نور خورشید مرتبط باشد. محققان بر این باورند که این بیماری به دلیل عدم قرار گرفتن در معرض نور طبیعی در روزهای کوتاه‌تر و تاریک‌تر پاییز یا زمستان ایجاد می‌شود و علائم از الگوی فصلی سالانه پیروی می‌کنند. این کاهش قرار گرفتن در معرض نور خورشید بر برخی افراد شدیدتر از دیگران تأثیر می گذارد و باعث افسردگی می شود.
استفاده از نور درمانی آسان است. تنها چیزی که لازم است یک جعبه یا لامپ نور درمانی است که به سادگی آن را وصل کنید، روشن کنید و به اندازه کافی نزدیک به آن بنشینید تا چشم و پوست شما نور را برای مدت زمان مشخصی جذب کند. محققان کاملاً مطمئن نیستند که چگونه یا چرا نور درمانی کار می کند، اما مطالعات نشان می دهد که این درمان علائم را برای بسیاری از افراد تسکین می دهد. تصور می‌شود قرار گرفتن در معرض نوری که توسط یک لایت باکس ایجاد می‌شود، باعث تولید سروتونین شیمیایی مغز می‌شود، درست مانند نور طبیعی. سروتونین که اغلب هورمون "احساس خوب" نامیده می شود، نقش اساسی در عملکرد صحیح ذهن و بدن شما دارد و بر خلق و خو، احساسات، مهارت های حرکتی و خواب تاثیر می گذارد. قرار گرفتن در معرض نور هم ریتم شبانه روزی ملاتونین را بازنشانی می کند و هم سنتز ملاتونین را به شدت مهار می کند. به همین دلیل است که این درمان با کمک به تنظیم چرخه خواب/بیداری برای بهبود مشکلات خواب نیز استفاده می شود.
تحقیقات نشان می دهد که سطوح پایین سروتونین با افسردگی مرتبط است و نور درمانی یک درمان موثر است. در واقع، فواید آن اغلب پس از یک جلسه، که معمولا بین 15 تا 60 دقیقه طول می کشد، مشاهده می شود. یک مطالعه نشان داد که اثرات مثبت بعد از 20 دقیقه دیده می شود، اما مدت زمان بهینه برای جلسات لایت باکس روزانه 40 دقیقه در طول چند هفته است. پس از جلسات نور درمانی، بهبودهایی در هوشیاری، خلق و خو، انرژی، توجه، تمرکز، شادی و سایر نشانگرهای افسردگی مشاهده شده است. علاوه بر این، در حالی که در حال حاضر به طور عمده برای درمان افسردگی زمستانی فکر می شود، نور درمانی به طور فزاینده ای برای درمان سایر اَشکال افسردگی و اختلالات خلقی، با نتایج امیدوارکننده استفاده می شود. در واقع، مطالعات نشان می‌دهد که نور درمانی می‌تواند یک درمان موثر و سریع الاثر برای اَشکال غیرفصلی افسردگی، از جمله اختلال افسردگی اساسی باشد. تحقیقات همچنین نشان داده است که استفاده از لایت باکس همراه با سایر درمان ها مدیریت بهتر علائم را به همراه دارد. اعتقاد بر این است که هجوم نور روشنی که نور درمانی ارائه می دهد از کاهش خلق و خوی افسرده یا اَندوهگین جلوگیری می کند که ممکن است هنگام زندگی در محیطی که فقط سطوح کم نور را ارائه می دهد اتفاق بیفتد. شایان ذکر است نور درمانی برای درمان انواع بیماری های پوستی مانند پسوریازیس نیز قابل استفاده است. با این حال، در حالی که این لامپ ها عمداً اشعه ماوراء بنفش (UV) ساطع می کنند، اما دستگاه های نور درمانی برای شرایط سلامت روان برای جلوگیری از اشعه ماوراء بنفش ساخته شده اند، زیرا اگر بیش از حد جذب شوند می توانند برای پوست و چشم مضر باشند.
عوارض جانبی گزارش شده نور درمانی شامل خستگی چشم، سردرد، تحریک پذیری یا حالت تهوع است. این اثرات نامطلوب معمولاً حداقل هستند و با خاموش شدن دستگاه یا پس از چند روز متوقف می شوند. دور شدن از لایت باکس یا کوتاه کردن مدت درمان می تواند مشکلات نامطلوب را کاهش دهد. دوره معمول درمان با حدود 15 دقیقه شروع می شود و از همان زمان ادامه می یابد تا از هر گونه عوارض جانبی جلوگیری شود. با توجه به اینکه این درمان شامل دارو نمی‌شود، برای کسانی که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از داروهای ضد افسردگی استفاده کنند، مانند دوران بارداری، گزینه مطمئن‌تری است. علاوه بر این، نور درمانی راه خوبی برای تقویت یا پُل زدن درمان برای ایجاد تسکین بیشتر در حالی است که منتظر فواید سایر روش ها هستید.
عطری با کیفیت بسیار مطلوب در قلب تپنده ساواج که ارمغانی از مُدرنیزه شدن عطر ساواج را نوید می دهد. عطری که شایسته ی تولید نور در سلول های پوست مخاطب تنپوش کننده است (بیولومینسانس) که با این نور تولید شده در پوست تنپوش کننده، مخاطبان همراه را مجذوب خودش خواهد کرد. چراکه چشم انسان همواره به سمت نور دیدگان می کند. رایحه ای از پدیده ی فیزیکی لومینسانس در مسیر بیولومینسانس که بعد از تنپوش شدن یا اسپری شدن به پوست و پارچه، برانگیختگی مولکولی از ذرات هدفمند معطر را از خود آشکار می سازد که رسالتی از درخشش در میان نور طبیعی و مصنوعی است......
کیفیتی واقع شایسته در روایح با ماندگاری 2 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس و 8 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار خوب در 2 ساعت اولیه ی تنپوش و شیشه ی زیبا و کروم و شاینینگ و درپوش کروم و درخشان، با حجم 75 میلی لیتر و قیمت 130 دلار.
سپاس از همراهی و شکیبایی بزرگواران............
21 تشکر شده توسط : مجید جوادی Dragon
Khamrah
لینک به نظر 30 بهمن 1401 تشکر پاسخ به نازی جاوید
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند سرکار خانم جاوید بزرگوار، خیلی مبارکه و انشالله مورد پسندتان باشد. من کارهای لطافه رو بسیار میپسندم و این عطر هم یکی از آنهاست. با آنجل شر متفاوت هست اما ماهیت اصلی رو حفظ کرده تا بهش نزدیک باشه و شاید بخاطر اینکه به اسم کپی قانونی ثبت نشه یکم تغییرات دادن واسه این عطر. اما اگر به دید رایحه ی آنجل شر بهش نگاه کنین، فکر نکنم خود رایحه مورد پسند شما باشه اما اگر به دید یه عطر متفاوت اصیل بهش نگاه کنین قطعا رایحه اش مورد پسند شما خواهد بود. نکته ی بسیار مهم در مورد این عطر این هست که حتما بایستی در روزهای بسیار سرد تن‌پوش کنین تا واقعا از شهد آن لذت ببرین که با برخورد باد سرد زمستانی به لباس یا پوست گردن بسیار حس خوشایندی رو تداعی می‌کنه چراکه طبع خیلی گرمی داره و ماندگاری هم که بسیار بالا با پراکنش تقریبا خوب. اما این پراکنش تقریبا خوب به معنای ارزنده بودن روایح عطر و تکنولوژی برای تولیدش هست که بیشتر بر ماندگاری تمرکز کردند. شیشه ی کریستالی ضخیم و زیبا به مانند کریستالهای قدیمی کلاسیک که در ویترین بوفه های منازل بعنوان دکوری تعبیه می‌کردند و هاردباکس واقعا جلوه گر. برای روزهای عید اصلا بهش فکر نکنین که دلزده میشین و ارزش عطر را ضایع خواهید کرد. فقط و فقط برای سردترین روزهای زمستان آن هم فقط دو تا حداکثر سه پاف تا آرام آرام مولکول های عطر شکسته بشن و لذت واقعی را براتون تداعی کنه. انشالله در تندرستی تن‌پوش فرمایید.
سپاس از همراهی شما بانوی محترم....
16 تشکر شده توسط : آلالیتا 🄼🄾🄽🄰

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan