نظرات | TIMELESS
ترتیب نمایش
از کودکی شیفته ی موسیقی های استاد بزرگ مجید انتظامی و استاد فقید بابک بیات شدم که از موسیقی فیلم بویِ پیراهنِ یوسف و موسیقی فیلم شکار این شیفتگی شروع شد. خدا میدونه چقدر این موسیقی ها رو گشتم که نوار کاستش رو پیدا کنم اما نبود. هر وقت هم روزهای وفات میشد این موسیقی ها یعنی تراک آرزو از آلبوم بوی پیراهن یوسف و تراک شماره ی 19 آلبوم فیلم شکار از تلویزیون پخش میشد و من هر جای خونه بودم سریع میومدم جلوی تلویزیون تا بهش گوش کنم. این موسیقی ها دیونم میکردن و عدم دسترسی همیشگی بهشون حس ناامیدی واسم داشتن.
یه معلمی داشتیم به اسم آقای چاووشی که واسه درس ریاضی دوم راهنمایی واسمون میومد. یه آقای لاغر اندام قد بلند زمان شاهی که ماشین مرسدس بنز 180 سرمه ای داشت. صورت اصلاح شده و کت شلوار سرمه ای هم میپوشید. همیشه ازش عطری شبیه همین عطر میومد که یا اون زمان دانهیل ادیشن داشت یا همین عطر هنلی بود. اون روز سه شنبه بود که فرداش بخاطر وفات تعطیل رسمی بود. موقع بازگشت از مدرسه به خونه داشت بارون میبارید چون نزدیک های ثلث اول بود و آقای چاووشی با ماشینش اومد از جلوی ما که سه نفر بودیم رد شد اما جلوتر توقف کرد و ما که نزدیک شدیم گفت سوار شین تا یجایی برسونم. من جلو نشستم و بوی ادلکن هنلی یا دانهیل ادیشن آقای چاووشی که صدای قطرات بارون به شیشه ی جلو و سقف که هر از چند ثانیه هم برف پاک کن رو میزد و موسیقی بوی پیراهن یوسف از رادیوی ماشینش، آنقدر منو غرق کرد که دیگه اصلا اونجا نبودم. چقدر حس خوبی داشت...چقدر فضای عمیق احساسی رو تداعی کرده بود...چقدر صداها واقعی بود...چقدر حتی صدای رعد و برق آسمانِ خاکستری واقعی بود...چقدر بوی خاصی میومد...
روزگار گذشت و امروز عطر هنلی از برند میلتون لوید رو خیلی شانسی از یه فروشگاه تست کردم. که ای کاش تست نمیکردم. چراکه منو همون لحظه بُرد به سال 76 و آن روزگار و بویِ پیراهنِ یوسف......
واقعا عطرِ بویِ پیراهنِ یوسف بود...عطرِ گمگشته ها و نه گمشده ها....عطرِ آخرین گمگشته در اولین پیدا شده....عطرِ پسرِ نوجوانی که نباید اینجوری احساسات رو درک میکرد...عطرِ پسرِ نوجوانی که در اوجِ کودکی و نوجوانی، حس عشق را درک میکرد... اون زمان ها هیچ پسری از بچه های محل و مدرسه مثل من نبود. هیچ پسرِ هم سن و سال خودم اصلا نمیتونست اینجور موسیقی ها رو درک کنه و همشون کاست های اَندی و کوروس رو دوست داشتند. نمیدونم چرا من اینجوری بودم اما خوشحالم که خداوند منو اینجوری آفریده و این موهبتِ خیال و درک رو به من هدیه فرموده که از کودکی از وقتی که حتی دبستان هم نمیرفتم، عمق موسیقی رو درک میکردم که از موسیقیِ فیلمِ کَشتیِ آنجلیکا این درک در من شروع شد تا به امروز.
......................................
رایحه ای بسیار نوستالژیک در قلب زمان، از آنکه برای دیروزهای ما بود. شروعی تند و تیز از فلفل و پوستِ ترنج در بستر خزه بلوط که تقریبا رایحه ی خطی دارد اما بسیار کلاسیک برای مردان کلاسیک. رایحه ای از مردانی که هنوز به اصولِ مردانگی و سلیقه ی مردانگیِ خودشان از جوانی تا به امروز پایبند هستند. رایحه ای از مردانی که شاید از اولین استفاده ی این عطر، تا به امروز و تا هر زمان که زنده باشند، این عطر بعنوان شخصیتِ آنها باشد. رایحه ای از شخصیتِ مردانی که همیشه صبور و شکیبا هستند. رایحه ای از شخصیتِ مردانی که نظم در زندگی برایشان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
کیفیت خوب در رایحه ی نوستالژیک، مناسب تنپوش آقایان در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش خوب و راضی کننده و برچسب قیمتی بسیار مناسب.
سپاس از همراهی بزرگواران.....
26 تشکر شده توسط : علی @lirez@
سال 86 بود که تازه پلی استیشن 3 خریده بودم مدل فت با هارد 160 گیگ مشکی که آخرین مدل فت در پلی استیشن 3 بود. اواسط آذر ماه این عطر اس تی دوپونت نویر را خریدم. با اولین بونوازی از تستر فروشنده، خیلی مورد پسندم شد و یک شیشه خریدم. با تمام علاقه ام به سیستم های صوتی و تست انواع مختلف سیستم ها، از نظر من هیچ سیستم صوتی در حد و اندازه ی خروجیِ کارت صوتی پلی استیشن 3 نیست و همینطور هیچ سیستمی در دنیا، رقص نور بسیار خاص و منحصربه فرد پلی استیشن 3 را ندارد که هنگام پلی کردن موسیقی از هارد یا پورت یو اس بی پلی استیشن 3، نمایی از سیاره ی زمین از فضا را بصورت سه بُعدی همراه با طلوع و غروب ستاره ی خورشید را نمایش می دهد که علاوه بر صدای بسیار بسیار رسا و بی مانند از آمپلی فایر S-MASTER و صدای دالبی از نوع DTS HD-MASTER AUDIO، این نوع تصویر بجای رقص نور، واسم ستودنی است.
برخی عطرها روایح آنقدر دلنشینی دارند که بعد از حمامِ شب به پوست گردنم اسپری می کنم و با یه ترکیب کاپوچینو + قهوه ی فوری بُن مانو گلد، میشینم به گوشنوازی موسیقی که دیشب هم همین عطر اس تی دوپونت نویر را پوشیدم و با کاپوچینو و قهوه ی گلد بُن مانو به موسیقی بی کلام با عنوان تولد دوباره (Rebirth) از دستان هنرمند استاد علیرضا حیدری، از سیستم پلی استیشن 3 گوشنوازی کردم و لذتی بسیار عمیق را تجربه نمودم. طنین صدای بسیار زنده که واقعا انگار این موسیقی دوباره همونجا برای من متولد شد در اون رقص نوری از سیاره ی زمین از فضا و همراه با رایحه ی آرامش بخش عطر اس تی دوپونت نویر.
به نظرم در همه چیز برای تجربه ی لذت واقعی و عمیق از هر چیزی، بایستی هارمونی در ابعاد همان چیزها را ایجاد کنیم. یه عطر هر چقدر هم گران قیمت باشد، اگر هارمونی لازم برای لذت واقعی را براش ایجاد نکنیم، باز هم فقط بخاطر گران قیمت بودنش هست که لذت کاذب را برای ما تداعی می کند نه لذت واقعی و عمیقش را. و برعکس، یه عطر هر چقدر هم ارزان قیمت باشد، اگر بتوانیم هماهنگی محیطی یا شرایط محیطی را براش ایجاد کنیم، آنقدر غنای لذت خواهد داشت که گویی گرانترین عطر جهان است.
من فکر می کنم عطرها شرایط ابداع لذتی بی انتها را دارا هستند که شاید ما از خیلی از آنها، غافل هستیم. چراکه به نظر من، عطرها حتی در تداعی شدن رویاها و کابوس های خواب شبانه هم می توانند نقش داشته باشند و شاید عطرها یک فاکتور سوئیچینگ برای تداعی شدن رویاها و کابوس های شبانه باشند.
........................................
شروعی تند و تیز از پچولی در سرای هِل که پوششی از فندق و ادویه ی میخک بهش ادغام می شوند تا رایحه ای مخملی شکلاتی از نوع دِراژه های فندقی داشته باشد. رایحه ای تلخ ادویه ای و شیرین ملایم شکلاتی که کمی حالت سوخته دارد اما واقعا خوشبو و عام پسند است. مناسب تنپوش آقایان در روزهای سرد با ماندگاری تقریبا خوب روی لباس و راضی کننده روی پوست و پراکنش متوسط تا ضعیف در باتل زیبا و برجسته کاری شده. عاشقان عطر لالیک انکر نویر، این عطر مورد پسندشان خواهد بود.
پ ن: برچسب قیمتی برای ماندگاری و پراکنش شاید راضی کننده نباشد بخصوص برای نسخه های جدید، فلذا حتما قبل از خرید روی پوست و پوشاک تست کنید.
سپاس از همراهی بزرگواران.......
28 تشکر شده توسط : هاشم پور حسین رفیعی
دیشب داشتم کمد آرشیو قدیمی ام رو بررسی می‌کردم چندین عطر قدیمی آکبند دست نخورده پیدا کردم از آرشیوم که یکیش همین عطر تاباک بود. حس خوب واسه ایستای زمان که این 13 سال چگونه گذشت. 13 سال پیش این عطر رو خریده بودم و اصلا استفاده نکرده بودم. دو پاف اسپری کردم، اولش یکم تیز است اما یک دقیقه بعدش خیلی نرم میشه، تیزآبی از زنجبیل و فلفل در بستری از سدر و‌ مشک و پچولی آمیخته می‌شود تا یه رایحه‌ای چوبی نیم ادویه‌ای را مهیا سازد. رایحه خوب است اما اونی نیست که برای همگان خوشایند باشد.این عطر در مقابل عطرهای دیگری که با نام تاباک در آرشیوم دارم، قدرتمند نیست چه در رایحه و چه در پرفورمنس. آن زمان هم نمی‌دونم چرا اینو خریدم یا شاید بخاطر اینکه عطرهای تنباکویی جدیدی نداشتم اینو خریدم.
به نظرم یه عطر خوب وقتی ما باهاش می‌تونیم ارتباط بگیریم و همینطور افراد پیرامون هم باهاش ارتباط میگیرن، دیگه وسوسه ی استفاده ی مداوم در هر فصل مختص خودش را ایجاد می‌کند. این عطر هم با اینکه مناسب پاییز و زمستان است اما من در 13 سال پیش برای پاییز و زمستان از همون اجمل شادو مردانه و اجمل شادو 2 مردانه و سپیل آدام فور اور استفاده می‌کردم چراکه واقعاً خیلی بازخورد آفرین بودند. هم قیمت کمی داشتند و هم اینکه عطر مخفی بودند یعنی اصلا کسی اونا رو نمی‌شناخت اون سالها. و همین باعث سکرت موندن اون عطرها می‌شد.
کیفیت خوب در رایحه، مناسب تن‌پوش آقایان در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش متوسط در حجم 50 میلی لیتر.
سپاس از همراهی بزرگواران....
26 تشکر شده توسط : nazanin محمدعرفانی
به نظرم برخی از عطرها بایستی همینی که هستند تولید می‌شدند تا برای یادمان روزگار دوران نوجوانی، هیچ پیچیدگی خاصی نداشته باشند. چراکه یادآوری خاطرات کودکی و نوجوانی و اوایل جوانی در سال‌های دور، نیازمند اولین حس سادگی است. اولین حس سادگی که در کمترین زمان، توان بازگشت و بازسازی خاطرات سال‌های دور را داشته باشد.
عطر مردانه ی رصاصی بلو نیز دقیقاً یکی از همان عطرهایی هست که بایستی به همین شکلی که الان هست، تولید می‌شد. رایحه‌ای ساده اما دلنشین که خیلی راحت می‌تونه برای بچه‌های دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ خاطرات و ایام نوجوانی و جوانی را تداعی کند.
تصور کنید اگه یه عطر پیچیده‌ای مثل زرجوف آلکساندریا ۲ یا عطر بولگاری فالکار در دهه‌ی ۶۰ یا ۷۰ تولید می‌شدند، آیا به نظرتان واقعاً الان می‌توانستند اون خاطرات دوران نوجوانی یا جوانی را برای امروز تداعی کنند؟؟
البته عطرهایی مثل کارون پوران هوم، کارون یاتاقان، اوپیوم مردانه، آرامیس طلایی، آرامیس 900 و برخی دیگر هم هستند که شاید آن زمان روایح پیچیده‌ای داشتند اما خود پیچدگی روایح عطرهای فوق، باز هم در یه سادگی کلی خلاصه می‌شد که امروزه با بونوازی همین عطرها، می‌توان خاطرات سال‌های دور را بازسازی کرد.
من فکر می‌کنم هنر کیمیاگری در معماری عطرها در همین است که بتوان سادگیه ابدی را درون گستره‌ی مایعی خوشبو، نهان کرد که زیستن با اون رایحه در گذشته، برابر زیستن دقیقاً همان روزگار در آینده برای مخاطب باشد. چراکه حتی مغز انسان در حفظ کردن یه جمله‌ی ساده یعنی جمله‌ای که محتوای مفهومی خیلی ساده‌ای داشته باشد را خیلی سریعتر انجام می‌دهد تا حفظ کردن یه جمله‌ی پیچیده از واژه‌های فلسفی عمیق.
در عطرهایی مثل بست لومانی، برادران میلتون بخصوص عطر آمریکا عقاب نشان، رصاصی رومانس، رصاصی چاستیتی، رمی مارکویز و همین رصاصی بلو، دقیقاً همین سادگی رایحه باعث تداعی شدن خاطرات زندگی در سالهای دور شده است.
شاید سال ۱۳۷۷ بود که این عطر رو دیدم، فکر کنم مادرم واسه پدرم خریده بود و رایحه رو‌ خیلی دوست داشتم. اما سالها بعدش خودم آمریکا عقاب نشان را خریدم که کمی از این عطر تندتر بود یا شاید نسخه‌ی اینتنس شده ی این عطر بود چون واسم مشابه اومد رایحه ی هر دو عطر. امروز برای اولین بار این عطر رو خریدم و بسیار لذت بردم از عمق سادگی در پیچیدگی خاصی که ناظم این عطر هست. رایحه‌ای که شاید مدعیست: در اوج بی‌نظمی، یه نظم خاص حاکم است.
رایحه‌ای شاداب و حال خوب کن، بخصوص بعد از دوش شبانه قبل از خواب، حتی در این هوای سرد زمستانی، که بعدش چای تازه دم از سه ترکیب محمود معطر خارجی، احمد آروماتیک خارجی و جهان کره نشان با برگ‌های خشک شده ی شاهسپرم، همراه با موسیقی بی‌کلام با عنوان در انتظارت از استاد محسن اونیکزی، لذتی از سادگی را تداعی کرد.
لذتی که انگار با دوتا باتری سایز آلکالاین، یه سیستم صوتی ۱۰۰۰ وات خروجی واقعی (RMS) رو داری باهاش موزیک گوش نوازی می‌کنید.
کیفیت خوب در رایحه، عام پسند و بی آزار، قدیمی اما مدرن، مناسب تن‌پوش آقایان در تمام فصول با ماندگاری و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران....
31 تشکر شده توسط : @lirez@ Sepehr s
بر اساس شاخص مایرز-بریگز (MBTI) انسانها در 16 نوع شخصیت تعریف می شوند. یکی از این 16 نوع شخصیت در شاخص فوق، گروه ENTJ هستند. شخصیتی که همیشه برونگرا، شهودی، متفکر و قضاوتی هستند. این گروه از شخصیت ها را بعنوان روحیه ی فرماندهی هم توصیف می کنند که افرادی قاطع با اعتماد به نفس بالا و صریح در تصمیم گیری هستند. البته شخصیت ENTJ دارای نقطه ضعف هایی هم هستند که عبارتند از: بی حوصله بودن، بی احساس بودن یا احساساتی نبودن، تهاجمی بودن و غیرقابل تحمل بودن.
به نظر من این عطر تروساردی نیز برای شخصیت های ENTJ بیشتر همپوشانی دارد. چراکه ماهیت رایحه با اینکه در محوریت چرم ادویه ای است اما یه سرسختی و حالت تهاجمی نیز در این رایحه پنهان شده که برای شخصیت های احساساتی، وفادار به ارزش ها و باورها، درونگرا (ISFP) شاید چندان خوشایند نباشد.
همیشه معتقدم ما در انتخاب هر چیزی، ابتدا شخصیت و سجایای اخلاقیِ ما آن چیز را مورد پسند قرار می دهد تا انتخاب بر اساس معیارهای مادّی. فلذا حتی انتخاب عطرها نیز با اینکه ما ابتدا آن را تست یا بونوازی می کنیم و در صورت خوشایند بودن برایمان شاید آن را خرید کنیم اما این خوشایند بودن رایحه، ابتدا از طریق شخصیت ما که حاصل تکامل ژن های مسئول شخصیت و سجایای اخلاقی با تعامل معیارها و استانداردهای انتخاب محیطی می باشد، صورت گرفته است. بعبارتی، ما قبل از اینکه رایحه ی یه عطر مورد پسندمان باشد، اون رایحه بسیار سریع با همان اولین بونوازی در شخصیت ما مورد پسند قرار گرفته است تا تداعی شدنِ بوی خوش برای ما.
به همین دلیل است که هر انسانی دارای سلیقه و ذائقه ی متفاوتی نسبت به درک و مفهوم روایح است. چراکه همه ی انسانها در تشخیص نوع رایحه مثلا تلخ یا شیرین یا ترش، حس مشترکی دارند اما انسانها در مفهوم و درک هر رایحه از تلخ و شیرین و یا ترش، متفاوت از همدیگر خواهند بود، چون شخصیت هر انسان منحصربه فرد است که طیِ آن، ژنتیک هر انسان خاص خودش است.
.....................................
عطر تروساردی بیهایند د کورتین شروعی سریع و خشن ادویه ای از میخک در گازِ پوست ترنج دارد که بعد از 4 تا 5 دقیقه یه حالت چرم حیوانی گلی به خودش می گیرد که نیمی به تلخی و نیمی به شیرینی بسیار ملایم خامه ای مانند سوق دارد. بعد از اولین اسپری، حتی از درپوش عطر هم بونوازی کنید، رایحه ی چرمی حیوانی خامه ای را حس می کنید که شاید برای شامه های چرم حیوانی تلخ پسندان، آنچنان مورد پسند قرار نگیرد. بنابراین قبل از خرید نیاز قطعی به تست دارد. اما بعنوان یه عطر چرمی انیمالیک یا بالزامیک که حالت تلخ و شیرین خامه ای دارد، ارزنده است. اما عطری نیست که به امضا در فصول سرد تبدیل شود.
کیفیت شفاف در رایحه، مناسب تنپوش آقایان در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران.....
32 تشکر شده توسط : آقای مظفری حسین رفیعی
Eclix
لینک به نظر 5 بهمن 1403 تشکر پاسخ به marjanmohamadi
سپاس از همراهی شما بانوی فرهیخته...
12 تشکر شده توسط : Telecaster مهربد
تابحال هر کسی که در مورد اتفاقات ماورا بهم میگفت بخصوص ماوراهایی مثل بختک شبانه یا جن ها و امثال اینها، خیلی اهمیت نمی‌دادم. یعنی نه باور می‌کردم و نه رد می‌کردم. یا شاید باور می‌کردم اما قبول نمی‌کردم. تا اینکه آخرین جمعه‌ی مهر ماه امسال، بعد از استحمام این عطر از تیزیانا را پوشیدم قبل از خواب شبانه و بعد حدود سه ساعت خوابیدم.
همیشه بصورت جنینی می‌خوابم که بیشتر به طرف راست بدنم می‌خوابم. یادم نیست خواب چی می‌دیدم اما ساعت ۴ صبح اینا بود که یه لحظه حس کردم یه چیزی قشنگ اومد دراز کشید سمت چپ بدنم و تمام حجم و جرم و سنگینی اونو کاملا درک کردم. اونقدر سنگین بود که من هرکاری کردم نتونستم از جام بلند شم و خیلی عجیب تر اینکه چشمام هم باز نمیشدن اما هوشیاری کامل داشتم و حتی نتونستم حرف بزنم یعنی اصلا نتونستم دهنم رو باز کنم. اون ماورا تا فکر کنم دو سه دقیقه سمت چپ بدنم بود و دیگه به هر طریقی بود چشمام رو باز کردم و تونستم تا نصف بدنم بلند بشم و در همان لحظه دیدمش!!!!!!! بله واقعاً دیدمش... توو انعکاس نور چراغ فتوسل که بیرون اتاق خوابم روی پریز بود، اون ماورای تاریک یا سیاه رو دیدم از پنجره‌ی اتاقم بیرون رفت!!!!!
یعنی اون لحظه، جوری ترسیدم که حتی اگه از مرتفع ترین ساختمانها به پایین پرت می‌شدم، اینجوری نمی‌ترسیدم. البته این مدل ترسیدن از ترسیدن چیزهای دیگه یا حداقل از ترسیدن چیزهایی که برات مفهموم یا معنا دارند خیلی متفاوت هست. و فکر می‌کنم مفهوم واقعیه حس ترس در همینجا واسم ترسیم شد. که من ترس زنده رو درک کردم یا ترس زیستی رو درک کردم.
با اینکه سیاهی فقط نبود نور است و نه وجود رنگ، اما من اونو به رنگ سیاه دیدم. درست مثل اندازه یا جرم سایه ی یه انسان بود. من ۱۷۸ سانت قامتم هست و فکر کنم سایه ی اون به اندازه ی قامت من بود یا شاید کمی کوچکتر. از اون شب دیگه از این عطر ترسیدم. نمی‌دونم شاید خود روایح برخی عطرها قادرند بیوفیزیک یا متافیزیک زمان را هم تداعی کنند که من اون شب، همچین چیزی رو تجربه کردم و دیگه زیست باور پیدا کردم به این تجربیات.
....................
رایحه‌ای بسیار خوشبو و عام پسند، که برای شامه ی من از ابتدای اسپری وانیل و مشک و زنبق بیشتر نمایان می‌شوند که شاید یادآور سایر عطرهای جنسیت زنانه باشد. ماهیت رایحه در طبع گرم و شیرین هست که روی لباس رایحه‌ای از تلخی بادام اما بادام بکار رفته در صابون‌ها یا عودها، نیز احساس می‌شود. قدیما کرم دست و صورتی بود به نام شاندیز و ساویز که منو یاد رایحه ی اون کرم ها هم میندازه.
در عطرهای چوبی گلی مشکی، سلیقه ی من بیشتر بر مبنای تلخی غالبتر، است اما این عطر هم با اینکه شیرینی غالبتر است، ولی باز هم خوشایند است و حس تمیزی و نشاط را تداعی می‌کند.
کیفیت خوب و شفاف در رایحه، مناسب تن‌پوش آقایان در منزل و بانوان در پیرامون برای فصول سرد با ماندگاری و پراکنش خوب در باتل زیبا.
سپاس از همراهی بزرگواران....
30 تشکر شده توسط : حسین رفیعی سانیار
Evoke Midnight Edition
لینک به نظر 4 بهمن 1403 تشکر پاسخ به دانیال
با احترام
بله دوست گرامی، برند اجمل از سال ۱۹۵۰ تاکنون پیشرفت‌های نوینی را داشته است. با کشت مزارع بسیار وسیع در هندوستان با کاشت بیش از یک میلیون درخت برای پرورش گیاهان مورد نیاز عطرسازی و از همه مهمتر، کارهای انسان دوستانه برای مردمان ضعیف هندوستان، برند اجمل را نزد من بسیار معظم تبدیل کرده است.
عطرهایی هم که تولید می‌کند واقعاً خوب هستند بخصوص عطرهای مقرون به صرفه ی اقتصادی اجمل که اگر با قیمت‌های امروز بازار ایران مقایسه کنیم بخصوص با محصولات ایرانی یا سایر محصولات اماراتی، متوجه می‌شویم که این برند چقدر رعایت انصاف در حق اقتصادی مشتری را در نظر گرفته است. کیفیت در ماهیت رایحه، کیفیت در باتل ها، کیفیت در ماندگاری و پراکنش، بازخوردهای خوب، برچسب قیمتی مقرون به صرفه. واقعاً دیگه از یه عطر چه انتظاری باید داشته باشیم.
همین دیشب عطر اجمل شادو (مایع آبی رنگ) رو پوشیده بودم، که یه عطر مقرون به صرفه است اما هر جایی رفتم از عیادت دوستم که تازه جراحی کرده بود تا باشگاه و حتی واسه خرید نان باگت در پروتئین سرای، این عطر مورد پسندشان شد و صاحب مغازه ی پروتئین سرایی سه تا داداش هستند و یکیشون گفت دکترها همیشه ادکلن های گرون قیمت میزنن.... در حالیکه من یه ادکلن خیلی ارزان قیمت زده بودم و بهش گفتم هیچ چیز در این دنیا اونجور که به نظر میاد نیست، چون اونجور که هست اصلا به نظر نمیاد..... البته منظور منو متوجه نشد و خندیدن.
شاید بعضی وقتها یه چیز ارزان قیمت، خیلی گرانتر خودشو نشون بده و برعکس شاید هم برخی مواقع یه چیز گران قیمت، خیلی ارزانتر خودنمایی کنه....
به هر حال از سال ۱۳۸۱ با برند اجمل آشنا شدم و از مقرون به صرفه های اقتصادی این برند در طبع گرم و تلخ، اجمل شادو واسم از سال ۱۳۸۸ بهترین بوده و خواهد بود. متاسفانه فیک این برند و بخصوص تولید ایران این برند بازار ایران را اشباع کرده است و فقط کسانی که در سالهای قبل از نسخه‌های اورجینال این برند استفاده کرده‌اند، متوجه روایح اصلی با فیک می‌شوند. افسوس که عطرافشان از برند اجمل موجودی ندارد که البته فکر کنم چون نسخه‌ی اورجینال را پیدا نکرده است، برای همین در سایتش ویترین نمی‌کند. وگرنه می‌توانست مثل سایر سایتها که قبلا معتبر بودند، نسخه‌های فیک یا ایرانی را ویترین کند برای فروش.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران....
27 تشکر شده توسط : سانیار ALEXANDRIA
شاید تنها وجهِ اشتراک نور و تاریکی در این است که ما نمی توانیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم.
شاید خودِ ماهیتِ نور از تاریکی آفریده شده است. اما ماهیت تاریکی و نور از چیست؟ چرا همواره نور را جذب و تاریکی را دفع می کنیم؟ چرا همیشه از نور بعنوان سرچشمه ی مهربانی ها و لطافت و از تاریکی بعنوان منبع پلیدی و سختی یاد می کنیم؟ نقش زمان در ماهیت نور و تاریکی چیست؟ ادغام نور با تاریکی چگونه ممکن است؟ و اگر نور و تاریکی در تضاد همدیگر باشند، پس چرا نور همیشه به دنبال تاریکی و تاریکی همواره در جستجوی نور است؟؟؟
......................................................................
یکی دیگر از عطرهای شایسته ی برند اجمل با رایحه ای بسیار شامه نواز و عام پسند در طبع تقریبا معتدل از نوع ادویه ای که واقعا جذاب است. به نظر من این عطر فقط برای شب های بارانی آرام اما همراه با رعد و برق، بهترین خودنمایی را دارد. اواسط شهریور چندین شب باران بارید با نسیم بسیار خنک خداوندی، که این عطر رو در یکی از اون شبهای بارانی پوشیده بودم. داخل ماشین موسیقی عشق باران (Rain of Love) اثر بسیار زیبای استاد علیرضا مهدیلو را داشتم گوشنوازی می کردم، در متن این موسیقی بی کلام طنین صدای رعد و برق و صدای ریزشِ قطرات باران همراه بود که دقیقا انعکاس طراوت باران و صدای خشم آسمان از نور و تاریکی لحظه ای رعد و برق بود. و رایحه ای از نور و تاریکی لحظه ای در تَرنُمِ طراوتِ قطراتِ سبزِ باران، که اَرمغانِ زندگی را هدیه آورده است.
رایحه ای از طراوتِ بافت نرمِ نارنگی بر شبنم جا مانده در تمشکِ پناه گرفته کنارِ رودِ دل نازکِ مهربان که با گرمایشِ زعفرانِ همیشه شاداب، آرام و متین از شهدِ مُشک همراه می شود تا طراوتی از طهارتِ عشق را هدیه سازد بر عاشقانِ مهتاب.
عطری بسیار باکیفیت در رایحه ای متین و نجیب، در باتل بسیار زیبا و خوشرنگ و چشم نواز و صیقلی و براق، مناسب تنپوش آقایان در شبهای بارانی با ماندگاری خوب و پراکنش متوسط تا خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران....

26 تشکر شده توسط : سانیار ALEXANDRIA
Aramis Vintage Edition
لینک به نظر 3 بهمن 1403 تشکر پاسخ به Mehdi alyari
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند بله رایحه در طبع گرم و تلخ و تند و تیز هست و مناسب شبهای فصل پاییز و زمستان. طرح شماتیک باتل شاید دلیل خاصی هم نداشته باشد و یا شاید بخاطر ماهیت رایحه برای آن زمان در اروپا و هواپیماهای ملخی با خلبان هایی که پوشش بارانی چرم میپوشیدن باشد. برای من بیشتر یادآور فیلم های جنگی تاریخی آلمان با پیشوای بزرگ هست مثل قلعه ی عقابها، استالینگراد، مکس مانوس، پَست فطرت های لعنتی، فیوری.
بهترین ها برای شما...
23 تشکر شده توسط : سانیار ALEXANDRIA

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan