Laurent Mazzone Parfums - Army Of Lovers

ال ام پارفومز آرمی آف لاورز

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-36814
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : لارن مزون
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2014
کد کالا : ATR-36814
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 195
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
9,750,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    2
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    1
  • روزانه
    0
  • رسمی
    1
تعداد رای های ثبت شده : 7
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

نام عطر «آرمی آف لاورز» از یک گروه موسیقی سوئدی با همین نام برگرفته شده است که در سال 1987 میلادی تأسیس شد. سازنده «آرمی آف لاورز» درباره نام‌گذاری این عطر نوشته است: «یک شب بارانی در تابستان سال‌ 90 میلادی، دیسکی را روی صفحه گرامافون گذاشتم و ناگهان جادو آغاز شد! آن شب چه حس غریب و باشکوهی در فضا شناور بود که تا ژرفای قلبم را فتح کرد. از آن روز به بعد دیگر یک روز را هم بدون گوش سپردن به این قطعات موسیقی نگذراندم. کاملا واضح بود که از نام «آرمی آف لاورز» برای یکی از عطرهای محبوبم استفاده کنم. پس تا لحظه مناسب و تا رسیدن به آمیزه عطری مناسب صبر کردم. و بالاخره امروز عطر «آرمی آف لاورز» را دارم!».

عطر «آرمی آف لاورز» درست مانند ملودی‌های این گروه موسیقی و لیدر جذاب آنها (الکساندر بارد) حالتی عجیب و شگفت‌انگیز دارد. تنها جواهرسازان ارزش سنگ‌های گران‌بهایی که شکل عجیبی دارند را درک می‌کنند!‌

رایحه‌های سرو و مشک در نت‌های پایه «آرمی آف لاورز» می‌درخشند و رایحه‌های قوی و غلیظ گشنیز، خزه درخت بلوط و نعناع هندی هم به‌خوبی با این رایحه‌ها آمیخته شده‌اند.

برند لارن مزون
طبع گرم
سال عرضه 2014
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه رز ، بنفشه ، گشنیز ، ادویه جات معطر
اسانس میانی نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب صندل سفید ، چوب کشمیر
اسانس پایه مشک ، کهربا، عسل
نمره کاربران
Army Of Lovers-ال ام پارفومز آرمی آف لاورز
رایحه
7.5
2 رای
ماندگاری
9
2 رای
پخش بو
9
2 رای
طراحی شیشه
8.5
2 رای
این عطر برای من یاد آور ...
نظرات کاربران (4 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
خب در مورد این عطر باید به دوستانی که فوبیای رز دارند هشدار بدم چرا که برای لذت بردن از رایحه ی عجیب و غریبش بایستی با حضور رز از نوع تلخ و تاریک و اسپایسی کنار بیایید به خصوص یک ربع بیست دقیقه ابتدایی آرمی آو لاورز ، در ادامه هم البته دست از سرتون بر نخواهد داشت
اگر آرمی آو لاورز رو هنوز تست نکردید پیشنهادی براتون دارم :
مازون نام و فضای ذهنی حاکم بر این کار رو از یک گروه موسیقی سوئدی به اسم
Army of lovers
که در آخرین دهه قرن بیستم از شهرت بالایی در اروپا برخوردار شدن الهام گرفته است ، محبوب ترین قطعه ای که لانچ کردن و حسابی سر و صدا کرد
crusified
یا «مصلوبه» که موزیک ویدئو هم براش ساخته شده ، کافیه سرچ کنین و در یوتیوب تماشا کنید تا فضای این عطر در برابر چشمتون ترسیم و تا حدود نزدیکی به واقعیتش مجسم شود اگر مورد پسندتون بود مطمئناً از پوشیدن این عطر حظ کامل خواهید برد ، رز انیمالیک کثیف و توأمان شربتی و چسبناک ، انیمالیک‌ چرمی خاکی و شیپغ گونه ، دوباره انیمالیک بوزی کره ای و باز هم انیمالیک مشکی امبری و‌ پودری!!!کثیف ترین رزی که تا به حال تجربه کردید ، تصویری بی رحم و سیاه و دلهره آور از لاشه ی متحرک اسبی قشو نشده و بازگشته از دنیای مردگان که تمام زین چرمیش آغشته به شهد و عسل با رز به گونه ای سورئال آرایش شده است ، پر طمطراق در برابر شما قدم بر میدارد و با حدقه ی تو خالی چشمانش به شما خیره می شود تا به قلب تاریکی فرو بروید ، چقدر اروتیک ، چسبناک و چربه رز و ترکیبش با لابدانوم و پچولی شما رو به جنون می کشد ، همین کافیه تا این عطر مسخ تون کند و نتونید به سادگی از کنارش بگذرید...نکته ای در خصوص آرمی او لاورز وجود دارد ، فقط و فقط بایستی بر روی پوست امتحانش کنید و هر چقدر از پوست و بدن داغ تری برخوردار باشید تجربه شما رایحه ای سحرانگیز تر و پر کشش تر خواهد بود ، بار ها و بارها امتحانش کردم حتی بر روی پوست خودم در شرایط متفاوت نتیجه متفاوت ارائه می دهد ، بگذارید صادقانه بگم این عطر طراحی شده تا در داغ ترین و پر حرارت ترین لحظات زندگی شما حضور پیدا کند و چون انتزاعی از تماشاگر جنسی ، قربانیانش رو مصلوب بر شهوت و لذت نظاره گر باشد و به جنون برسد ،
پس آرمی آو لاورز عطری نیست که در زمهریر یک روز زمستانی بر گردن و یقه پالتو اسپری اش کنید و مهمانی بروید یا حتی همراه دوستان خیابان گردی کنید...برای علاقمندان به رز 8 از 10 و برای افرادی که نسبت به این نوت گاردی ندارند 7 از 10 و برای دوستانی که فوبیای رز دارن تقریبا بلااستفاده است و خریدش توصیه نمی شود.
ماندگاری بسیار بالا و پخش متوسط و نزدیک به پوست ، اگر استثنائات رو نادیده بگیریم پخش معمولی از خصوصیات غلظت بالای عطرای اکستریت هست و این هم مستثنی نیست.

[EDITED] 1402/11/24 10:48
23 بهمن 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : جواد وزیری derrick

10
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
من در کل عسل دوست ندارم، بهتره بگم نه هر عسلی. اما بی نهایت بوی عسل کهنه برام دوست داشتنیه.
اینجا رایحه عسل بسیار با کیفیته، بوی عسلِ بسیار کهنه که با رز و مشک تلفیق شده و کمی هم اسپایسیه.
عطر مناسب مصرف روزانه نیست ابدا، رسمی هم نمی دونم اما بهتره اصن اینجوری بگم: هیچ جا به جز چند جا..
سرشار از گرما و شور و رقص و عشقه و من معتقدم این شور و گرما نباید در مقابل دیدگان هیچ فردی قرار بگیره.
استایل: یک پیراهن قرمز یا سفید رنگ، اکسسوری هم هیچی، اما شاید شکوفه ی گلی کنار شقیقه، لا به لای تارهای مو. بیشتر نه! نمیخواد:)
به وقت دیوونه بازی، به وقت رقص، بلند بلند خندیدن، به وقت نگاه های عاشقانه..
**********
زن و مردی سوار بر ماشین به سمت مقصدی از قبل مشخص شده حرکت می کنند. زن روی صندلی چرم جا خوش کرده اما آرام و قرار ندارد و به تماشای مرد اش نشسته است. به باری قدیمی می رسند که در آن ساعت از نیمه شب، هیچ کس آن جا حضور نداشت. اما آن دو با خنده هایشان سکوت آنجا را در هم شکستند. وارد بار شدند، نوشیدنی خوردند و آهنگ گذاشتند و رقصیدند و خواندند:
A time to go, a time to live
A place to be, a love to give
When traveling around the world
My army of lovers
A cherry moon, a night of fun
We dance into the rising sun
I lost my soul in Tokyo
My army of lovers..
گاهی هر دو می رقصیدند؛ اما بیشتر، مرد از حرکت می ایستاد و غرق در حرکات و زیبایی های زن می شد. غرق در آبشار موهایش، سرخی لب هایش که آواز سر می دادند و آن پیراهن قرمز رنگی که بسیار به تنش نشسته بود و قند در دل مرد آب می کرد..
به غیر از بار، قطعا جایی بهتر از خونه وجود نداره.
خونه ای که منبع روشناییش فقط چندتا شمعه.
نیازی هم به عود نیست. این عطر خودش از صدتا عود بهتره. و باز هم army of lovers اما از modern talking غافل نشید، مخصوصا love is a mystery:)
I drank a lot of cool tequilas, should I go or should I stay
My heart told me I need her, but I'm too shy to say
I drank a lot of caipirinhas, I was walking like on air
And I told her that I love her, baby oh I swear
خب بسه دیگه..


30 دی 1401 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : محسن جمالیان عاطفه نظری
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند سرکار خانم نازنین ستودنی، از مهر و موهبت شما کمال سپاس دارم و بهترین ها را برای شما آرزومندم....
سپاس از همراهی و همدلی شما بانوی ارجمند...
01 بهمن 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط :  Someone Out There Saba  رضا یگانه

5
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
7
طراحی شیشه
ارتش عاشقان طاهرا اسمشو از یه گروه موسیقی گرفته ولی به نظر من پایگاه مقاومت عاشقان بیشتر بهش میاد.( شوخی)
رز_ مشک و امبر ترکیبات اصلی این کار هستن اما رز تو این کار کاملا غالبه اون هم به شکل کلاسیک.
البته اگه رز تو کشور ما نمادعطر مشهدی نبود شاید بهتر میشد این کار رو قضاوت کرد.
از جهت ترکیب رز و مشک شباهت هایی به بارااوندا داره و از جهت ترکیب امبر و شهد لادن شباهت به کام دس گارسونز ۲ داره.
بیشتر مناسب خانم ها و اون هم ۴۰ به بالاست به نظرم. پخش و موندگاری بالایی داره.
10 مهر 1399 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : احمد شجاعی Mahdisss

آرمی آو لاورز

یک مقدمه نوشتم در ارتباط با تحلیل برونگرایی عاطفی نسبت به جنس مخالف از نگاه لاکان دیدم اینجا جاش نیست. اما خودتون حدس بزنید اوضاع چقدر وخیمه در مورد این عطر. ترکیب سه تا از سحر انگیز ترین نت های جهان عطر که در کنار هم نه قول این رو میدن فرد مقابل رو اسیر شما کنن و نه قرار هست فراریش بدن. اما به راحتی متوقفش میکنن . و توقف ، یعنی محو خود.. بگذریم. یکی از بهترین ترکیبات رز و پچولی توی دنیای عطر محسوب میشه که شهدی از امبرینای امبروکسان و امبرینای لادن آن چنان گیرا و مخوف و مگنتیک و جاذبش کرده و به خلسه و تاریکی بردتش که نمیشه به راحتی از کنارش رد شد. اینم از اونهاست که در فصل خودش رویوش رو میزارم.
8 از 10
19 مرداد 1396 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : Rezvani Mehran
ایکاروس جان سلام
میشه حالا که فصل استفاده از عطرهای گرمه، نقدی بر این عطر بنویسی؟
به شدت کنجکاوم ببینم چجوریه
ممنونم
16 آبان 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : محسن ایزانلو زهرا.ع
ایکاروس؛ معجزه ی بالهایت چه بی‌رحمانه در سودایِ لمسِ تنِ سرخ و آتشِ خورشید آب شد!
فتیش بی امانِ بلندپروازی
هیجانِ سرپیچی از ددالوس
شیوعِ تصاعدیِ میل در شریانِ شیشه ای هوس
طلسم شیرینِ یاغی گری
عمودِ هرج و مرج بر افق آرزو
چه کسی می‌دانست این شمایلِ طغیانگر آبستنِ یک عمر آب‌تنی است؟!!
ای تو افسانه... در کدامین هزارتو دست در دستِ مینوتور هستی؟
حال تو... فقط تو...
پنجره ها را به بزم گشایش می‌بری...
که شاید دوباره نور... شاید دوباره... شاید نور...!!
اما نور...
آن ذرات باستانی، فوتون های بازیگوش
درگیر با مفهومِ پیمایشِ تصادفی!
به خانه نمی آیند...
و تو... فقط تو... از تاریکی مینویسی...
اما جهانی کشف نشده و خاکستری در پشت آن پنهان می‌ماند!
تاریکی همواره نور را باردار است!
شبیه به اولین لحظه ی تماشای خورشید
تو خوب میدانی
آغازش... تماما سیاهی است و سپس نور... نور... نور...
عبور کنیم از این یکی...
من اینجا اما شبیه شیمبورسکا...
در سنگی را میزنم. منم! اجازه ورود بده.
می‌خواهم به درونت وارد شوم و تورا مثل هوا نفس بکشم
برو؛ سنگ می‌گوید.
من کاملا بسته هستم! هیچکس را به خود راه نمی‌دهم.
در سنگی را میزنم. منم! اجازه ی ورود بده.
صرفا برای کنجکاوی آمده ام. کنجکاوی که تنها فرصتش زندگی است!
من از جنس سنگم؛ سنگ می‌گوید
ضروری است که جدیت را حفظ کنم
از اینجا برو. من فاقد عضلات خندیدن هستم!
در سنگی را می زنم. منم! اجازه ی ورود بده.
دنبال سرپناهی همیشگی در تو نیستم.
دوست دارم دوباره به دنیایی که در آنم بازگردم.
دست خالی داخل شده و دست خالی بیرون خواهم آمد.
و برای اثبات اینکه در تو واقعا وجود داشته ام چیزی جز کلماتی که هیچکس باورشان نمی‌کند، عرضه نخواهم کرد.
اجازه ی ورود نخواهی داشت؛ سنگ می گوید.
حس همیاری نداری. هیچ حسی جایگزین حس همیاری نخواهد شد!
در سنگی را میزنم. منم! اجازه ی ورود بده.
من دری ندارم؛ سنگ می‌گوید...!!!!
26 آبان 1400 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : محمد جواد رضوانی Mehran
درود برشما دوستان و عزیزانم. یک بار برای همیشه!

بنده مدافع مدارا و هیچ شبه مدارای دیگری نیستم و نبودم. بلکه درونیات خود را دارم و هیچگاه انقدر سطحی نبوده ام که مرید شخصی باشم. من از زنوفانس و کنفوسیوس، اپیکور، اسپینوزا، میرداماد، مولانا، افلاطون، دکارت، داستایوفسکی، هگل، کانت، هولباخ و راسل و پوشکین هزاران دیگر تاثیر نگرفتم که مدارا جای خود دارد!
اینکه اشخاصی کم سواد و تازه زبان باز کرده که شدتِ لکنت و نقص کلامشان باعث معده درد فلک شده از بابت خنده! ایهام، استعاره و جلوس مقامِ ادبیات را بر جایگاه نقد نمی‌توانند به دوش بکشند تقصیر من نیست. اما من کج فهمی نسبت به نوشته هایم را نادیده نمیگیرم. من نمی‌پذیرم هر نابلد تازه ازآنجا آمده ی از کلماتی که ریشه در دردهایم نسبت به جامعه ی خشک دارد مثالی بسازد که شیرین جلوه کند. با خیال اینکه جایزه بامزه ی جریان را به او می‌دهند. مدافعین صورتی رنگ حقوق کسانی که خود زبان دارند!
من تنها کسی بودم که در یک متن رادیکال و غیرمرسوم (که این نوشته را ضمیمه اش میکنم) سعی بر نقد مستقیم مدارا داشتم. حال آن متن مورد فهم صحیح قرار نگرفت! من مدارا را سنگ خطاب کردم! سنگی که دردش سنگ بودن است... درونش است...!! نفرین بر قضاوت و نادانی. نفرین بر عدم تفهیم. نفرین بر جهل.
این چه رسمی است که از نوشته ی دیگران وام میگیرید؟
این چه رسمی است که نفس کشیدن را بر دیگران حرام میکنید.
این چه رسمی است که برای نمکی شدن خود دیگران را به منجلاب متعفن درونتان می‌کشید...

بعد از نوشته مذکور یکی از دوستان در نقدی که به مدارا داشتند اشاره ای به افسانه ایکاروس کردند و من متوجه شدم سوبرداشت آغاز شده.
من ‌'فقط' برای 'ایشان' که برایم عزیز هستند تشریح واقعه کردم. زیرا دوست داشتم ایشان که نوشته مرا محترم دانسته و مطالعه کرده. دقیق تر بداند هدفم با سیر او یکی است! نه در تضاد آن!

بعد از آن توضیح فاطیما در میان پیامی اینطور نوشت
[شصت نفر هم میان به فلانک و بلانک که معلوم نیست کی هستن و “دشمنانِ بی سواد ایکاروس” نامیده میشن لعنت میفرستن و میگن ایرانیان اساتید راندن بزرگانند و حق دارید نیاید استاد اصلا این محفل لیاقت شمارو نداره // و چند لبخند! که از تیر داغ برای من داغ تر بود!

مستقیما به بخشی از نوشته ی من اشاره کردند و نمادی بارز از برداشت فلج! نماد بارز از قضاوت یک درد کهنه. نمادی بازر از نشناختن صحیح جریان. نمادی بارز از تنگ کردن کلام بر دیگران و تمسخر!

منِ جمع بسته شده ما بین شصت نفر؛ بازهم مجبور به سخن شدم! باکمال احترام توضیح و تفسیر کردم مقصودم را... و در انتها حتی از ایشان عذر خواهی کردم! که نرنجند. دقیقا جایی که خود بابت حقیرشدن نوشته ام و از کل به جز کشیده شدنش و برداشت نادرست رنجیده بودم؛ از او عذرخواهی کردم...!!
سوابق موجود است. خواهش میکنم با علم و آگاهی و عدالت مطالعه کنید!

آیا من گناه کردم یک نوشته در ابتدا در این مرجع درج کردم؟ که همواره به کام توضیح آن برایم؟ آیا من گناه کردم که بر این اندیشه بودم که می‌توان همچنان نوشت؟ اصلا من نادان از آنطرف بوم افتاده. اصلا من مرید. من خادم. من نوکر... از شما میپرسم. نوکری من به شما چه. آیا گناه است همه اینها... بزرگان پاسخی... گناه است؟
چرا تمسخر... چرا برداشت نادرست. چرا قضاوت. شما چه دلی دارید...

حال از همه آنها می‌گذرد و برخی که می‌دانم هیچ دورنمایی از چیستی خود ندارند خطاب به شمس در آخرین تفسیر من برای فاطیما می‌برند!

عزیزانم. در فلسفه مفادی داریم مبنا بر تصور و تحلیل!
حال اینکه تحلیل آن پیام را نمی‌دانید حداقل اختیار زبان و جمله های خارج از دستور زبان خود را داشته باشید!
من آنجا گفتم که هیچکس به توهم شمس و بلخی هم نمی‌رسد.
حال شما در این معرکه میخواهید نماد 'من سمت آنم که سمت آنها نیست' باشید خود دانید. اما از شما عاجزانه طلب میکنم فقط زمانی از نوشته ای مثال بیاورید که آنرا به فهم برده باشید نه به برداشت!
من سفری داشتم به سنگاپور! در این کشور محترم چنین کاری جرم است. دادگاهی دارد. جریمه نقدی... لعنت به این بساط نادرست.

در ادامه همه اینها برای اینکه فاطیما دلسرد نباشد برایش در بخش بحث های عمومی، دو پیام نوشتم. که احتمالا نخواند... که سخی پاسخم داد. آه سخی... تو به دادم رسیدی آنجا.
آنرا بخوانید.
سیصد بار دیگر از ایشان عذرخواهی کردم.
بابت چه؟ بابت اینکه به ذات خوب آدم ها ایمان دارم و می‌دانم نیت سو نداشته. می‌دانم که بودنش آبی تر می‌کند این جریان را... می‌دانم که او و باقی دختران اینجا نت های گلدار این عطر هستند که اگر نباشند این جریان چوبی چرمی دودی خفه کننده می‌شود.

من از آدابی که سالها باعث آزار بسیاری از بزرگان تاریخ بوده نقدی نوشتم. بزرگانی که مدارا و من و هفت جدم هیچ اند در مقابلشان!
عزیزانم. جانانم. رها کنید من و نوشته های بیچاره ام را :(

من از مدیریت محترم عاجزانه خواهش میکنم آن دو پیام نفرین شده را حذف را کنند.
بنده. از این برداشت های میرزا حسنی و وارونه که عطری از ادراک در آنها نیست خسته ام و شما نمی‌دانید چقدر!!
فاطیما کجایی که بخوانی... این دقیقا همان است که میگفتم. این همان فراری دادن است جانم.

مرا با مدارا و مدارها کاری نبوده و نیست.
من از ضربی که خود توسط ساختار نابلدان و خشک مغزان خوردم نوشتم.

واقعا بقول یکی از استادهای بزرگم... گاهی باید به جماعت گفت:
جمع کنید!

جناب مدیر خواهشا این یکی را تایید بفرمایید. قطعا ادامه ای در این کشمکش از سمت من نخواهد بود! (تمنا میکنم اون دو پیام رو پاک کن جانم.)
08 آذر 1400 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : Mehran Melody
مسیح صفوی عزیزم سلام
آشفته نشو دوست مسیحا دم من !
نیک میدانم قلب هنرمندان نازک است
چنان شکننده که به آهی میشکند
لیک مطمئن ام دوست عزیز و قدیمی ی ما جناب کامبیز ، منظور نظرشان نه تنها شما نبوده است که با شما و نظر ات همراستا و همداستان بوده است
او نیز همان گفته که تو گفته ای با زبانی دیگر که ایشان زبانی طناز دارند و نیز اهل لبخند اند .
این حکایت سوء برداشت بوده ست !
خانم فاطیما دو هفته ایست غیبت حضور دارند
برایشان در صفحه ی عطرگرامشان پیامی گذاشتم که بدلیل عدم حضور بی پاسخ است
جناب کامبیز نیز احتمالا متوجه این غیبت گشته اند و سعی در رفع آن کرده اند . به زبان خود و همراستا با شما .
همه میدانند که عده ای از عاشقان ایکاروس ، از ایشان بابت غیبت از جمع دوستان گله مند بودند که اولینشان که خلاف جریان شنا کرد حقیر بودم که نگران واکنش دوستان ام هم نبودم که میدانستم دوستان واقف اند که من پیرمردی درویش ام و ایشان درویش نواز و مبادی ی آداب و منادی ی احترام بر پیران . عده ای نیز با تشکر از پیام حقیر ، گله مندی ی خود را بدین واسطه ابراز کردند که شما و سرکار خانم فاطیما نیز از آن دسته بوده اید .
دوست بزرگوار ام که بسی دوستداشتنی هستی
بزرگ ماندن بسی سخت تر است از بزرگ شدن
باید صبور باشی و ببخشایی و باز کوچکی کردن را ادامه دهی
نیک میدانم هر دو را داری . هم محبوب گشته ای در جمع دوستان که براستی لایق اش هستی و هم بزرگ ماندن میدانی .
فرصت نیست حکایتی از سعدی بگویم در این مفتاح
لیک سواب اش ( چکیده اش ) همان است که معروض شد
من نیز چون همه ی دیگر دوستان عاشق ات هستم و از لحظه ی حضور ات واقف بودم که محبوب میشوی به لیاقت که همچون تو ، نادر اند و خدای را سپاس دوستان اهل دل در این خانه فراوان اند و نعمت حضور دارند .
درود بر تو جوان رعنا و نیز کامبیز طناز
و نیز همه ی دوستان اهل دل ام
08 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Rezvani عباس بهرامی
من گذشته‌ام؛
همچون زنی که نمی‌پذیرد توبه‌ی همسرش را
فقط نگه می‌دارد وزن رابطه را...!!

سخی عزیزم؛ ابتدا باید عرض کنم همانطور که مشاهده می‌کنید من خود را مخاطب این کلام قرار دادم! نه شخص...
همواره تفکر برایم اهمیت دارد نه فردیت!

اما حال که کلام به اینجا رسید باید عرض کنم...
آموزگار عزیزم کودکی من مدتهاست که بین ذراتِ پرحرارتِ زمان ذوب گشته! من فرق بین سوتفاهم و سونیت را می‌دانم. فرق بین خودشیرینی و دلسوزیِ بی هوا را هم!!
فقط فردِ ناآگاه و سربه هوا از راه تخریب دیگران به سمت هدف خویش می‌رود. افلاطون می‌گوید قطعا مظهر شر هستند. من می‌گویم مظهر نادانی! شر در خود شیطان عاقل را دارد!
نادان هم نه، بلکه هیچ های توخالی هستند که از بی عواقب بودن جمله سواستفاده می‌کنند و آنقدر گوش آنها را کسی نپیچانده که تمام این کشور را گرفته اند! ناپسند آدابی است که شخصی برای شبه دلبری های وارونه ی جهان سومی دست به توهین های عصر حجری هم بزند! حسی شبیه به 'تو بگرد من میگم اینو بندازن بیرون'
جمع کنید این بساط را که به شما نمی‌آید این رخت!
آقایان چنان مذاب در خیالات هستند که کَترین هپبرن را از داخل ملکه ی آفریقایی و آغوش هامفری بوگارت بیرون کشیدند و به عطرافشان آوردند! من تا یکسال باید قهقه میزدم بعد آن پیام را مینوشتم...
و هزاران بدا به حال آنکه این‌چنین جریانی مدافع حقوقش می‌شود!!
کی به کی است؟ بیایید اصلا یاد النور روزولت بیوفتیم!
مادام پمپادور... اصلا یاد بانو جیانگ چینگ...
سقوط 'بشر' به سمت 'نئاندرتال بودن' گاهی با یک پرحرفی شتاب‌زده و فکر نشده آغاز می‌شود!!

اگر اشاره ای به آن نوشته نمیشد و قضاوت مرید چشم و گوش بسته نبود این همه نام شخص سوم هم وسط نمی آمد! من متاسفم بابت این موضوع و بسیار شرمسار.

دوستان عزیزم درود برشما. من بین شما عزیزانم امیدها دیده ام و این ناامیدی ها را به یک پشیز نمیخرم! واکنش من بروزی بود لازم! خسته ام واقعا. تاکی... باید بفهمند کلام آدم ها، زیرانداز هر کس و ناکس نیست!
08 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Rezvani Mehran
من از یک چیز در زندگی ام خیلی منتفع شدم و از این خیرها دیدم هر چند خنده دار است لیک عمیق !
اینکه اغلب اوقات در برابر بسیاری میگویم :
من نادان بودم و نفهمیدم :)
و میگذرم
و نیز پندی بسیار بزرگ از دنیا آموخته ام :
هرگز دو چیز را در زندگی ات نگو
آنچه که نیستی
و از آن مهمتر
همه ی آنچه که هستی

میفهمم چه میگویی مسیح عزیزم . روزگارت به آرامی انشاله
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Rezvani عباس بهرامی
سلام و عرض احترام به همه دوستان عزیزم:
عاجزانه خواهش میکنم از همگی ......
جسارتا اینجا نه پادگان است و نه مکتب اکابر که پایه خدمت و مرید و مرشد بازی داشته باشه.
اینجا فضایی است برای بیان آزاد و نقد و بررسی و گفتمان در باب عطر و رایحه در چهارچوب قوانینی که هممون قبل از عضویت در این سایت پذیرفتم و هممون به نوبه خودمون درش فعالیت میکنیم. نظراتمون رو برای کمک و یادگیری و راهنمایی در انتخاب عطر و رایحه برای هم نگارش میکنیم نه برای جنگ و ستیز و دلخور کردن همدیگر. من همه دوستان عزیز عطر افشانی را دوست دارم و سعیم در گذاردن احترام به جمیع دوستان هست و همیشه در طی این چند سال به این موضوع رسیدم که وقتی جو سایت دوستانه و با آرامش هست بار فنی و علمی آن در حد بالاتری می ره و محبت بین بچه ها بیشتر شده.
امیدوارم که غیبت برخی دوستان عزیز مثل فاتیما مهربان علی جان و ایکاروس و .... در پی مشغله کاری باشه نه دل آزردگی و ناراحتی.
در هر صورت مسیح جان باز هم ازت میخوام که صبور باشی و بزرگوار و با گذشت و اگه سعی در بسط هدفی که هممون داریم و آن رسیدن به دنیایی خوشبو و لطیف و مهربانتر از چیزی که در حال حاضر همگی داریم در آن زیست میکنیم و آزارمون میده، هست تو هم اگر میتونی و دنبال رسالتی که عرض کردم خدمتتون هستی، بردبار باش و حتی اگر ناخواسته ناملایمتی هم دیدی ( چیزی که من بار ها در سایت باهاش مواجه شدم) از روی گذشت و بزرگی ازش چشم پوشی کن . یقینا نگارش و کلام زیبای تو فقط و فقط با همان لطافت ، مهربانی و طبع هنری که داری بهممون میچسبه برادر ((((((:
امیدوارم فاتیما جان هم با اون ریویو های بامزه و مفیدش دوباره به جمعمون برگرده و همگی با آرامش عطر ها و روایح رو برای هم تعریف و نقد و بررسی کنیم.
پیروز باشین دوستان
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : nazanin کامبیز سخی
سلام مسیح جان وقتت بخیر عزیزم
خیلی ها میان که برن، معدود میان و همیشه میمونن، خیلی ها هم میان و کم پیدا میشن و دوباره برمیگردن(تناوب). بعضی کاربرها در مقطعی اومدن و بعدها به هر دلیلی تصمیم گرفتن که دیگه نباشن. این تصمیم با خودشون بوده، نه امدنشون اجباری بوده نه رفتنشون. کسی که دوست داشته باشه مینویسه و کسی هم دوست نداشته باشه نمینویسه و با اصرار و خواهش هم نمیشه یه فرد بالغ رو وادار به نوشتن یا ننوشتن کرد.

تا وقتی برگ درخت ها سبزه هر باد و بورانی هم بیاد برگ ها سر جاشون میمونن ولی وقتی موقع ریختنشون برسه میریزن، هرچقدر هم تلاش کنی نمیتونی برگ های زرد رو روی درخت نگه داری، با کوچکترین نسیمی میریزن. حالا باید گفت نسیم مقصره یا برگ آمادگی ریختن رو داشت و اون نسیم فقط یه تلنگر بوده؟!
آدمها هم همینن! هر چیز و هر کسی به موقع میاد، به موقع هم میره و حرف و حدیث ها و اتفاقات بهانه است!
اون هایی که قراره با ما بمونن بدون هیچ تلاش خاصی از طرف ما میمونن و اون هایی که رفتنین میرن. با عذرخواهی و التماس و غیره فقط شاید برای مدت کوتاهی بشه متقاعدشون کرد که با ما بمونن، اما در نهایت بالاخره خواهند رفت!

بعضی کاربران شاید هیچوقت برنگردن، شاید هم برگردن اما برگشتنشون بستگی به این داره که فضای سایت رو به اندازه کافی مناسب ببینن که از قضا شما هم بخش مهمی ازش هستی :) همین ریویو های هنری و حرفه ای شما و بررسی های سایر کاربران دعوت کننده افراد حرفه ایه و غیر از این نیاز به چیزی نیست!

شما شخصیت مسوولیت پذیر و متواضعی داری اما عزیزم برای گناه نکرده عذرخواهی میکنی! از کجا معلوم رفتن فلان کاربر به دلیل دلخوری از بهمان کاربر بخاطر فلان نظر باشه! چه میدونیم تو دل هرکدوم مون چی میگذره!
بعد از مدتی بررسی نوشتن همه مون یه جایی خسته میشیم و فقط یه تلنگر ممکنه نیاز باشه برای رفتنمون!
ریویو حرفه ای نوشتن بصورت پیوسته کار طاقت فرساییه، بعد از مدتی به استراحت نیازه. بذار یه مدت باتری شون رو بزنن به برق هروقت پر شدن خودشون اگه قرار باشه برگردن حتما برمیگردن :)
راستی آواتار قبلیت رو با اینکه اخمو بودی بیشتر دوست میداشتم :))
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : Rezvani Mehran
در تایید فرمایشات جناب شوشتری و دیگر عزیزان.باور بفرمایید حس میکنیم تقریبا همگی بعد از یک روز کاری سخت جهت رفع خستگی و تمدد اعصاب وارد این خانه عطر قشنگ میشویم بنده استدعا دارم این دنیای خوشبو و زیبا را برای خود جهنم نکنیم.اگر احیانا دلخوری و اختلاف نظری پیش آمده به دیده اغماض بنگریم.درگذریم.ببخشیم .دیگر به آن فکر نکنیم .ذهن و روح خود را مشوش و کسل نکنیم .دنیا کوتاه و زودگذر است.قدر لحظات را بدانیم و از آن برای مفرح کردن ذات خود و بقیه استفاده کنیم.همیشه مشکل و تناقض هست اغماض کنیم و اغماض و اغماض
شاد باشید
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : Rezvani nazanin
سلام آقای صفوی… خیلی متاسفم اگر باعث شدم سوتفاهمی پیش بیاد… من نه از شما نه از هیچکس دیگه ای نرنجیدم یعنی اصلا دلیلی نبود اخه :) هم من هم شما هم بقیه دوستان نظراتمون رو گفتیم و به هیچکس هم توهینی نشد خدایی ناکرده.
در یه مورد دیگه هم بگم که سوتفاهم شده ظاهرا ، توی متنم اصلا به پیام شما طعنه ای نزدم( و چه اتهام سنگینی :دی). منظورم به بحث های چند ماه پیشتر بود؛ جملاتی که رد و بدل میشده و متعجبم میکرده رو عینا تکرار کردم. اگر همچین برداشتی شده من از همین تریبون اعلام میکنم که اعتراض دارم به این حکم خلاصه:)) سلامت باشید…
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : کامبیز سخی nazanin
درود جناب شوشتری ، بنده چند سالی بود عطرافشان را مرور میکردم ولی بخاطره یه سری کشمکش ها و حاشیه ها ... عضو نمیشدم و ترجیح میدادم در سایتای داخلی فقط بیننده باشم ، ولی یه تایمی اگه خاطرتان باشد فضای عطرافشان بعنوان بزرگترین مرجع ایرانی عطر داشت بسمت پرداختن به عطرای کپی میرفت و سعی کردم عضو بشم و به اندازه سواده ناچیزم در حوزه عطر ، پروسه ساخت شرکتی ها رو با اینکه نزدبکترین دوستانم را بمعنای واقعی کلمه از من آزرده خاطر کرد توضیح بدم و به اندازه خودم نزارم فضای هنری عطرافشان بسمت کپی افشان شدن بره ، البته خوده شما ، جناب افتخاریان و عزیزانی دیگر در این مسیر نقدهای مفیدی را ارائه دادید که بسیار کارساز بود ، البته همون تایمم توضیح دادم خیلیا به هر دلیل نمیخوان زیاد هزینه کنند و دوست دارن عطرای کپی بخرن ، هیچ اشکالی ندارد فقط سعی کنن از شرکتای معتبر بخرن چون هر جنس کپی قابل اعتماد نیست ، دوم اینکه شاید عزیزانی بگن بررسی عطرای کپی هم که مثلا چقدر پخش وماندگاری دارند و میزان شباهتشان چنددرصد هست لازمه و میتونه برای عزیزانی که دنبال این گروه هستند مفید باشه ...، بله لازمه و بنظرم در دیج...لا که انواع و اقسام عطرای کپی عرضه میشه ذیل هرکدام دهها نظز ثبت شده و همچنین این مدل عطرا به راحتی در فروشگاهها و حتی هایپرمارکت ها در دسترس هستند و میشه قبل از خرید به راحتی رفت و ازشون تست گرفت ، حتی خیلیاشون حجمای پایین هم دارند که با پنجاه تومن هزینه میشه خرید .
در کل واقعا حیفم میومد مرجع هنری عطر ایران بسمت پرداختن به عطرای کپی بره و عزیزانی که تازه میخوان وارده عطربازی بشن را به جاده خاکی سوق بده ، خداروشکر با ریویوهای شما ، دکتر دادجو ، معین ، کامبیز ، مسیح ، روحانی و... این فضا روز به روز داره بهتر میشه و تقاضا میکنم همین مسیر درست را بدون حاشیه و با احترام بهم ادامه بدین .

الانم علت غیبتم دلخوری از هیچکس نیست و اتفاقا دلتنگتون هم میشم ، راستش بنا به دلایلی دوسه ماه از حضور در جمع گرمتان محروم هستم .
پایدار و سربلند باشید ، اواخر بهمن ماه به جمع گرم شما عزیزان برمیگردم.
با تشکر از شما عزیزان و عطرافشان🌹🙏
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : احمد شجاعی nazanin
دوستان عزیزم قبلِ هرچیز از شما سپاسگزارم که این کودکانه های گاه و بیگاه را تحمل و بالاوپایینِ نوباوه مرا را با بلوغِ متعالی خود پاسخ می‌دهید.

اما عزیزانم بدانید که من هم در این جریان زیر اهرم جبر قرار دارم و تشبیهی هستم برای مثالِ 'زمان غلط، مکان غلط'! یک یادداشت در زمان نامناسب (گویا) نوشتم و همان شد آفت این مرجع و دیدگان و حوصله ی شما عزیزانم! اگر شرمسارم به این علت است که هیچگاه یاد نگرفتم در این بیغوله باید ایده و نظر را به لب کوزه ای برد و آبش را نوشید!! [مقصود از بیغوله مرجع عطرافشان نیست!!]

آموزگارهای عزیزم. سخی و شوشتری بزرگوار.
فرمودید صبر؛ تحمل. چشم عزیزانم.
اما بدا به روزی که بخاطر فشارها صبر خود را از تحمل و تحمل خویشتن را از شکیبایی قرض بگیرد!
همانطور که همه مطلع هستید صبر را مخزنی است و هر مخزن را گنجایشی! شما فکر کنید من در پیامد یک متن کوتاه! تا امروز بالغ بر چهار یا پنج بار طومار نوشته ام. برایم قابل هضم نیست که یک فرد با رزومه ی مشخص هم در هوس ناجی شدن ظهور کند و این بار در بی هویت ترین روش کنایه بزند به بخش مهمی از آن نوشته ها فقط و فقط برای 'مثلا' به دست آوردن دل یک شخص.
چه فرقی می‌کند الف یا ب؟
آدمی را مغز و هوش امتیاز است نه جنسیت!
این چه عادتی است که وقتی خانمی به ما تازید می‌گوییم. ولش کنید! دختر است. این مصداق بارز خیانت به حقوق زن است. این مصداق واضح کوچک شمردن آنهاست. مثالی بارز برای ضعیف و جنس دوم شناختنشان! من اما نه... با ایشان گونه ای برخورد میکنم که با برادرم! که چه بسا دخترانی دیدم از برادر نزدیک تر و زنانی از پدر حامی تر! و از نظر من فاطیما زبانی دارد سرخ و فکری سبز... نیازی به شبه دفاع های من کوچک و آن همه کوچکتر ندارد. با آنچه من شناختم از او، بازخواهد گشت. و فقط سیاهی برای من و ما می‌ماند. چه بسا پشیمانم که نامش آوردم به غلط. آخ که نمی‌دانید چقدر شرمسارم که در نبودش به او تازیدم. این ننگ حاصل همکلامی با نابلدان است. اُفت.

سوگند که آن دسته ی اول از همه درنده ترند و اگر دختری در گوشه ی رینگ آنها باشد نه بوسه بلکه مشت به پیکرش می‌زنند! (شخص خاصی مدنظر من نیست!!)
حال برخی برای پیروی از ویترین های روشنفکرفارسی، و با،، باخبر شدن از اینکه فمنیست بودن و زن را بانو خطاب کردن مد شده، بدون آگاهی از چراییِ غیبت شخص آوازِ 'برگرد تا خونه از عادتت سیر نشده' سرمیدهند. جمع کنید که شما همان‌هایی هستید که زنان را کنج نشین کرده اید و بوی فاعل گونگی های متعفنتان اتمسفر این کشور وارونه را مسموم کرده.

بله. آدمی دلتنگ دوستانش می‌شود. علیرضاهم برای دوستش نوشت. اما مردانه. بامعرفت. کوتاه... بدون هرگونه گزند و دلشکستنی. درود بر آداب علیرضا.
تو با نوشته ی یتیم من چکار داری شبه مَردِ غیرمومن!
بدا به حال دایره واژگانی که خود را وام دار جملات دیگران کند
بدا به حال ذهنی که خیر و شر را نشناسد
بدا به حال شخصی که سلیم نباشد!
بدا به حال آنکه نداند با چه کسی دقیقا طرف است!!!

نیچه در 'اینچنین گفت زرتشت' می‌نویسد :
افسوس! آیا در دنیا خطایی بزرگ تر از خطای 'دلسوزها' روی داده است؟ آیا در دنیا خطایی بیش‌تر از خطای دلسوزها دردورنج به بار آورده است؟ بدا به حال کسانی که بالای دلسوزی اشان هیچ هوف دیگری ندارند!
روزی شیطان با من گفت خدا نیز دوزخ خود را دارد؛ دوزخ خدا عشقِ او به انسان‌هاست! باز به تازگی از او شنیدم که می‌گفت : خدا مُرد! دلسوزی‌ او به انسان ها اورا کشت!!!

دلسوزی در شریف ترین مقام خودش دوزخ است و می‌کُشد! حال اینکه ایشان دلسوز هم نیستند!



ابوترابی عزیزم. باورتان نمی‌شود من گاهی پشت ترافیک برای شما عزیزان مینویسم! بعضی اوقات با رجوع دوباره به آنچه نوشته ام متوجه میشوم که مثلا فلان آکورد را که استشمام کرده ام اصلا در نوشته قید نکرده و یا آن کهربا را بیشتر رنگ بخشیده ام! شاید این شوق را برخی نشناسند. اما من بی نهایت طالب این هستم که هرچه میدانم برای دیگران فریاد کنم و هرچه می‌دانند با جان دل گوش! و با شما موافق هستم جانم.

ایرج عزیز... آری... من خود می‌سوزانم و خاکستر میکنم. این ارثی است که از پدرانم به من رسیده... اما تر و خشک اگر خود به این آتش نیایند من را میل به سوزاندن هیچکس نیست! اما برادرم. چشم. سعی می‌کنم ارام تر از این باشم. اما مسیح نه! مسیح همین بی سروسامانی است که میبینی!!!

مهیار عزیزم بله... جملات شما قابل تامل بود و این درس به تمرین خواهم نشست. اما آواتار قبلی... بله. :) جالب اینجاست که تصویر فعلی متعلق به این روزها نیست. خاطراتش برمی‌گردد به سال 90!




به ایزانلو گفته بودم دیگر نقل این درد نخواهم کرد. اما وعده شکستم! ننگ هزارباره برمن! چقدر زود!
اما فقط نمیخواستم محبت غلیظ شما جانانم بی پاسخ بماند.
باشد که ببخشید این نماد هرج و مرج را.
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Melody nazanin
درود برتو...
خانم یک روز هالیوودبلوار... یک روز عطرافشان!! خوشابحال شما! :))

فاطمیا تمنا میکنم از این به بعد هروقت خواستی برای مدتی نباشی، لطفا قید کن به قهر رفتی یا دلت خواسته بری وَ کار داشتی وُ به من وُ ما هم مربوط نیست! (باقی خانم های محترم... شما هم همینطور عزیزانم. خواهشا!)

اوووو تا بلخی و شمس و حاجیه خانم کاترین رفتند دوستانت!
جگر نوشته منو خواستند در بیارن بامزه ها، که نذاشتم البته :))
من از دیشب انقدر مطلب تایپ کردم رماتیسم انگشت شصت گرفتم.

اتهام؟
جانم من نوشتم: ما استاد راندن، دل شکستن، آزردن و... هستیم.
شما بعد از آن نوشتی: حال یک سری (شصت نفر) می‌گن ما ایرانی ها استاد راندن هستیم!
می‌فرمائید قضاوت من بوده؟ بنظرم باید دقت بیشتری میشد در اینجا! یک از سمت شما! دو قطعا از سمت من!
اصلا دلیل آن همه توضیح من برای شما همین اشاره بود!!
چه خوب میشد حداقل بعد از مطلبی که برات نوشتم شفاف سازی میکردی... کاترین جان درهرصورت خوشحالم که برگشتی. هالیوود دیگه جای زندگی نیست :)) [مزاح میکنم. جاداره بفرمایید من مگه شوخی دارم باتو؟ لطفا گوتیه لبل رو بپوشید قبلش!]
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : Rezvani Melody
جناب آقاي بوترابي عزيز
فرمايشات شما بي نهايت متين و درخور توجه بود. سپاس
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : nazanin کامبیز سخی
سلام و سپاس علی عزیز:
من هم ممنونم از کمک ها و دانشی که با ما به اشتراک میزاری ..بله داستان سفرت به فرانسه رو میدونم و انشالا زودتر با کوله باری از تجربه برمی گردی . ما رو هم بی نصیب نزار برادر موفق و پیروز باشی در راه رسیدن به اهدافت. ارادت .
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : neda شهریار اسماعیل پور smaeelpoor.sh
سلام
علی آقا البته بگذارید قبل از اینکه سایت رو برای مدتی ترک کنید بنده هم از همین فرصت محدود استفاده کنم و مخالفت خودم رو با این نظر شما ابراز کنم (چون من دوست ندارم درباره کاربرهایی که حضور ندارن صحبت کنم یا بر علیه شون جبهه گیری کنم)
من خودم یکی از اون افرادی بودم که علاقه داشتم به معرفی عطرهای ارزون قیمتی که جایگزین عطرهای گرون قیمت میتونن باشن (بماند که این اصطلاح "جایگزین" و "مشابه" و "کپی" هرکدومشون میتونن روزها بحث و جدل در سایت ایجاد کنند) به حصوص با این وضعیت دلار. فکر میکنم همینکه افراد زیادی هستند که مایلند درباره چنین عطرهایی اطلاعات کسب کنند خودش توجیه کننده لزوم چنین بحث هایی هست. کاربرانی که علاقه ای به این عطرها ندارند هم میتونند این جور کامنتها رو صرفا نادیده بگیرند. به قولی:" عیسی به دین خود و موسی به دین خود".
ضمن اینکه هنوز معتقدم علت اصلی جبهه گیری در برابر خیلی از عطرهای ارزون، دو عامل هست:
1- این یک واقعیت هست که خیلیها میخوان رایحه های خاصی انحصاری بمونه و در دسترس عموم قرار نگیره. برای همین توجیهاتی رو ایراد میکنند که این عطر مخصوص تیپ و شرایط خاصی هست و مثلا شما نمیتونید بوی بلک افغان بدید درحالی که کنار خیابون منتظر تاکسی هستید یا اتوبوس سوار میشید. احتمالا من هم اگه 10 میلیون پول به یک عطر داده باشم و بعد بدونم که شرکتی با 300 هزار تومن عطر مشابهی ساخته که برای اکثریت مردم تفاوت قابل تشخیص نیست، دچار افسردگی میشم.
2- خیلی ها ناخودآگاه با دیدن برچسب قیمت یک عطر درمورد کیفیت و استاندارد بودن یا نبودنش برداشت میکنند. برای مثال یکی از کاربران محترم در سایت که از مخالفان سرسخت عطرهای مشابه و جایگزین و .... هستند، در عطرگرام خودشون عطری رو به عنوان جایگزین پرایوت لیبل گرون قیمت معرفی کردند که بعد از سرچ متوجه شدم که این عطر فقط در سایتهای ایرانی برای فروش موجود هست (و البته از نام یک برند معروف مشروبات استفاده شده و سایر سایتهای فروش خارجی که با این اسم هستند صرفا مشروبات با این اسم دارند نه عطر).

به هر حال این واقعیت که سایت عطرافشان فروشگاه عطر هم هست و بالطبع نظراتی که ما ثبت میکنیم درباره عطرهای مشابه جایگزین (که ممکنه در سایت موجود نباشند) میتونه تاثیر منفی بر فروش سایت بگذاره، باعث تفاوتهایی بین ماهیت این سایت و مثلا سایتی مثل فراگرانتیکا میشه. و این دلیلی هست که من تصمیم گرفتم چنین کامنتهایی رو محدود کنم مگر عطرهای مشابهی که در سایت هستند و یا تازه لانچ شدند و در سایتهای ایرانی هنوز موجود نیستند.
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : nazanin derrick
اسامی همه دوستان خوبم در عطرافشان شاید یادم نیاد :مسیح خوش بیان، سخی بزرگوار، فاطیمای گرامی، علی دوست داشتنی، سعید رضایی مهربان، آرشیتکت عزیز و....... خواهش میکنم بیایید عهد ببندیم دیگه دنبال گیر دادن به این و اون نباشیم و صبرمون در احترام به نظرات دیگران رو بالا ببریم و زودرنج نباشیم. حیفه که جمع هنرمند و هنردوستی مثل جمع عطردوستها در اینجا بخاطر بچه بازی هر چند وقت یکبار متشنج بشه و دوستامون برنجند و قهر کنند
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : nazanin رابین هود
دوستان عزیزم سلام
در بین همه ی نظرات در خصوص غمگینی ی هنرمند عزیزمان مسیح عزیز ، که همه خواندنی ست ، چه لذت ها بردم از نظر مهیار عزیز !
فقط همین قدر بگم که حال ام را خوب کرد
میبینید یک نظر و نگارش درست تا چه حد میتواند آرام بخش باشد مثل دارو !
چه تشبیه و استعاره ی زیبایی
زنده باد مهیار عزیزم

مسیح عزیز دیدید جوان رعنا !
منکه گفتم سوء تفاهم است :)
دوست عزیز همه ما آمد ، آنهم با لبخندی جدید و زیباتر از پیش ! سرکار خانم فاطیما منظور است .
اصلا ایشان اهل این داستانهای قهر نیستند .
منکه گفتم ایشان " گمان کرده اند " که رفتن ایشان به آن دلیل بوده ست .
با دوست عزیزم ارژنگ هم کاملا موافق ام .
و این را هم به نظر درست دوست عزیزم جناب شوشتری اضافه کنم که
هر کجا انسان هست جنگ و جدل هم هست
مگر از این طبیعی تر هم داریم
فقط به قول ایشان چون اینجا خانه ای معطر هست باید معطر هم پاسخ داد
و تو ای مسیحا دم ، توانا ترینی درین رشته !
با حکمت ، که معطرترین است پاسخ ده :)
ضمنا راجع به عکس قبلی ، با مهیار کاااملا موافق ام :)
لازم نیست هنری چون مسیح ، منشور ، محو یا در سایه باشد ! باید چون خورشید بر ما بتابد :)
قربان خدایمان بروم که همه چیز زیبا و معطر است
خصوص اکنون :)
09 آذر 1400 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : Rezvani عباس بهرامی
محسن ایزانلوی عزیز
سلام
چه نظر زیبایی ! چه معاهده ی دلنشینی !
لیک در هر خانه ای که آدمی در آن حاضر است آدمیت هم حضور دارد
گفتگو هست ، اختلاف هست ، تعدد سلائق ، حسادت و خیرخواهی ، خرد و کلان ، بزرگی و کوچکی ، موی سپید و سیاه ، خاطره و مخاطره ، حکمت و ظلمت ، لبخند و غم ، آموزه و انحراف ، ادب و کوتاهی ، نور و تاریکی ، بخشش و خست ، مهر و بیمهری ، شادی و کسالت ، خرد و عقب ماندگی ، صبوری و عجولی ، نیک جویی و بدخواهی و آنچه از آدم و آدمیت خیزد ، همگی هست !
نمیتوان در هیچ جمعی ، آدمی را از آدمیت منفک کرد که این از خرد و حکمت به دور است .
اما یک چیز را باید در نظر داشت
چون این خانه معطر است کوشش شود نظرات به مهر عطراگین باشد و در صورت اشتباهی ناگزیر ، منادی به مهر دعاوی کند .
کاش عطرها خود زبان داشتند تا نیاز به دخالت زبان آدمی نبود که هر کجا زبان آدمی به کار آید نیک و بد هر دو از آن خیزد که گریز و گزیری از آن نباشد !
هنر زبان چرخاندن به نیکی ، هر کس را نشاید که پشتوانه ای عظیم میخواهد به عظمت مردان خدا .
و حکایت عیب و هنر مرد و زبان سرخ و سر سبز را همگان دانند و بسیار سخن حکیمان درین باره است .
امید که این آرزوی زیبا محقق شود
با ارادت به همه ی دوستان مهر دوست
10 آذر 1400 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
سلام و عرض ادب خدمت دوستان محترم ، سپهر عزیز بابت تاخیر در پاسخ معذرت🙏🌹
بزرگوار من که نگفتم خرید یا توصیف عطرای کپی ممنوع.
جز اون دسته ای که بقول شما از دیدن کپی عطرشان افسرده میشن و میخوان در انحصار خودشون باشه که اصلا نیستم چون هم با کارم و هم با ذاتم در تضاده ، ایام بچگی و نوجوانی ام در شرایط سختی گذشت که با لطف خدا توانستیم پله پله بالا بیایم و الان اوضاع و احوالِ قشر متوسط به پایین و زحمتکش جامعه را بخوبی درک میکنم و هیچ مشکلی با کسایی که به هر دلیلی کپی میخرن ندارم و روزانه حداقل به پنج شش نفر برای انتخاب شرکتی ها مشاوره میدم .
بنده بخشی از حرفه و کارم ، کارشناسی ، مشاوره و ... در مجموع همکاری با شرکتهاست ، حتی احتمال اینکه با یکی از دوستان و داداش بزرگم «۱۴۰۲» شرکت کپی عطر و بادی اسپلش بزنیم و در کنارش در اقلیم کردستان روی برندسازی کار کنیم بسیار زیاده .
بابت یه سری نقدهام نسبت به شرکتی ها هنوزم دوستانی از من دلگیرن و میگن ممکن مخاطب متن را کامل نخونه و به اشتباه تصور کنه همه شرکتها بی کیفت هستند البته من بارها گفتم شرکتی ها دو دسته معتبر و نامعتبرن و اشاره کردم معیار معتبر بودن چیه که عزیزان حداقل جنس مطمعن بخرن .
=========
با نظرتون در مورده اینکه برخی با دیدن کپی عطر گران قیمتشان ناراحت میشن موافقم ولی نقطه مقابلشم وجود داره 👈در دنیای عطربازی دوتا ذهنیت نیمه منفی داریم : گروه اول "بعضی" بچه مایه دارها هستند که همه چیزای خوب رو فقط برای خودشون میخوان و دوست ندارند از عطر گران قیمتشان حتی یک کپی با کیفیتی به مراتب نازلتر ببینند .
گروه دوم: یه سری افراد هستند که بخاطره شرایط سخت زندگی نمیتونن به راحتی هر نوع عطر گران قیمت رو بخرن و "تعداده انگشت شماری" از این طیف از اینکه یه عده به راحتی هر عطر گرانی رو میخرن ناراحتن(جنس ناراحتی از جنس ناعدالتی ، نابرابری و...) و فکر میکنن با عطرای کپی بنوعی حال بچه مایه ها رو گرفتند ، در کل ته ذهنیت هر دو طیف کمی حسادت با دوز کم و زیاد خوابیده.
اینایی که میگم حرف همینطوری و رو هوا نیست بلکه بخاطره مشاوره دادن در دوسال اخیر ، با همچین اشخاصی سروکار داشتم ، طرف میاد میگه کدوم شرکت اونتوسش بیشترین شباهت را با اونتوس اورج داره میخوام حال یکی از اقوام پولدار و مغرورم که اورجینالش رو داره بگیرم .
=======================
عزیزم سو برداشت نشه ، قطعا نیت شما خیر و کمک به کاربران بوده و من منظورم کلی بود نه شخص ، یه تایمی در عطرافشان بررسی عطرای اورجینال به حاشیه و فضا روز به روز بسمت بررسی عطرای کپی میرفت و این برای مرجع تخخصی عطر ایران خیلی برازنده نبود ، خاطرم هست همون ایام یکی دوتا از بلاگرهای معروف داخلی ، در استوری هاشون اینو دستمایه طنز کرده بودن و به طرفداراشون میگفتن عدم حضورشان در عطرافشان بخاطره چنین مباحث و... که من با اون بلاگر بشدت مخالفت کردم و میتونم بگم جر و بحثم با اون شخص منو بسمت ریویو نوشتن در عطرافشان سوق داد .
( بنده عقیده دارم بخش نظرات عطرافشان یه محفل هنری مثل هنر نقاشی که عشاقش در گعده یا گروههای تلگرامی جمع میشن و از هنر ، تکنیک های نقاشی ، تابلوهای جدیدی که دیدن و خاطراتی که در اون هنر تجربه کردن تعریف و از تجربیات هم بهره میبرن).

دوست محترم و عزیزم👇👇👇
شرکتی ، جایگزین یا کپی با هر برچسب و اسم و نشان همه از یک فرمول ساخت پیروی میکنند که البته برخی شرکتها جهت فروش سریع و تامین مَس مارکت برخی ایتم های مهم مانند ایج یکماهه و خنک سازی شش روزه را حذف و یا به ۲۴ ساعت خنک سازی اکتفا میکنند .
وقتی یک مجموعه عطرسازی تیم طراح ، پرفیومر و... ندارد و برای ساخت عطر ، اسانس ۱۰۰٪ سینتتیکِ کپی شده را از شرکتهای اروپایی یا اسیای شرقی تهیه و توسط شیمیست میاره روی ۱۵ تا ۲۵درصد و ... این غیر اورجینال حساب میشه که بعضیا بهش مشابه ، بعضی کپی و اکثریت شرکتی میگن .
تفاوت کیفیتِ شرکت ایکس با شرکت ایگرد در👈 کمپانی سازنده اسانس (خیلی مهم که اون مایع کپی شده محصول سی پی ال ،چارابوت و... باشه یا شرکتهای اسیای شرقی ) ، گرید اسانس ، درخواست ارزان سازی اسانس توسط برخی شرکتهای عطرساز برای پایین اوردن قیمت و همچنین نوع اتانول و استالایزهاییست که استفاده میکنند .

=====================
در اخر بارها دیدم عزیزانی میگن ،خیلیا تحت تاثیر نام برند الکی به به و چهچه میکنند و یا بلعکس... ، دوستان محترم و گلم این برای همه و حداقل کسایی که توی این هنر اصولی زحمت کشیدن و هزینه کردن صدق نمیکنه ، کسی که ادعای عطرباز بودن دارد اگه قراره با پکیج و اسم برند گول بخوره و نتونه یه عطر خوب رو از عطر بی کیفیت با هر شکل و پکیجی تشخیص بده بنظرم اون عطرباز یا مشکلات سینوسی حاد داره و یا استعداده بویایی اش ضعیفِ ... .

اتفاقا بنده با اخوی و دوستانم برای به چالش کشیدن و ارزیابی حس بویایی و همچنین جنبه فان ، برای هم دکانت تهیه و موقع تحویل ، برچسب و اسم عطر را مخدوش و محو میکنیم ، طرف مقابل بدون اینکه بداند مایع داخل اون دکانت چه عطریِ ، هرم بویاییش چیه و محصول کدوم برند هست باید نتهای پایه و غالب و همچنین کلیت عطر ، را تشخیص و به کیفیت نمره بدهد ( این فان و چالش را قبلا در بخش انجمن به دوستان پیشنهاد دادم و توصیه میکنم برای محک زدن و به چالش کشیدن خودتان امتحانش کنید)
اگه شخص به مرحله ای رسید که بدون دیدن هرم بویایی و بدون اینکه بداند باچه عطری طرف هست ،تست بگیره و بتواند نت های غالب را تشخیص و در مورده کلیت رایحه دو خط ریویو بنویسه باید به خودش احسنت بگه چون توانسته شامه اش را اصولی تربیت و تقویت کنه .

[ امروز فرصتی کوتاه پیش امد و اومدم نظرات دوستان را مرور و حال کنم ولی با دیدن یه سری حواشی واقعا حالمون گرفته شد، عزیزان سعی کنید احترام همدیگرو داشته باشید و قشنگ نیست بخاطره یه انتقاد ولو انتقادی غیرمنصفانه به شخصیت شخص توهین کنید ، میشد با آرامش و بدون متشنج کردن فضا خیلی محترمانه در چند خط جواب اون جوان رو داد حالا یا قانع میشد یا نه ، من از مدیریت عطرافشان خواهش میکنم اگه امکانش هست اون لایک تشکر را کلا بردارید چون کم کم داره جو سایت رو از حس رقابت به رقابت ناسالم و کینه و دو دستگی میبره ].

دوستان گلم اگه سوالی پرسیده شد و تا بهمن ماه بی پاسخ ماند به بزرگی خودتان ببخشید، البته اگه مثل امروز فرصتی پیش امد حتما به سایت سرمیزنم.
مخلصتان علیرضا اسدی.
17 آذر 1400 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : nazanin dani
جوان پویا و جویا علیرضای عزیز
سلام علیکم و رحمت اله ! اقر بخیر :)
اول بگو بدانیم آیا از اروپا همراه مائی ؟
اگر بله که روزی نیمساعت وقت برای ما بگذار لطفا و از عطرهای آنجا بگو و اینکه چه خبر است ، چه میخرند ، چه میزنند ! البته اگر فرصت تحقیق مهیا باشد .
اگر نبود که قابل درک است .
ضمنا یادت نرود سوغاتی با خود بیاوری :)
که همانا اطلاعات است از همه چیز :)
شاد و موفق و جوینده ای یابنده باشی انشاله
18 آذر 1400 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
سلام و عرض ادب کامبیزجان ، وقت شما هم بخیر 🌹🙏 .
فدای تو داداش عزیزم لطف داری شما🌹 .

راستش دیگه جوانی را رد کردم و در آستانه ۳۴سالگی هستم و از الان اسید معده و... دارم و هرجا میرم نایلونی پر از قرص و دارو همراهم هست 😉 .
بله در حال حاضر خارج کشور هستم ، کامبیز جان فعلا خیلی بیرون اموزشکده نرفتم ، قطعا دفعات بعد که برای گشت و گذار بیروم رفتم روی این موضوع جالبی که فرمودین تحقیق میکنم، البته یکبار بیرون رفتم ولی بقدری فکر و ذهنم پیش بچه هام بود که خیلی به فضای اطرافم توجه نکردم و اصلا نفهمیدم کی رفتم و برگشتم .
انشالله بعداز اتمام دوره مقدماتی هنگامی که برگشتم اگه مدیریت محترم عطرافشان اجازه بدهد عکسای شخصی را که در این مدت از فضای شهر ، اموزشگاه ، لابراتور ، تمرینات و از همه مهمتر عکسایی که از مراحل اسانس گیری میگیرم را در که عطرگرام همین سایت عطرافشان به اشتراک میزارم و ذیل عکسای تمرینی و لابراتوری توضیحاتی از نحوه اموزش و تمرینات را درج میکنم که شاید برای بعضی عزیزان جذاب باشه .
دوست عزیزم، من قرار بود دوسال پیش برای گذراندن دوره های پرفیومری بیام که از شانس من زد و کرونا اومد و تمام برنامه هامون رو عقب انداخت ، طی این دوسال با کمک و راهنمایی داداش بزرگم که خوش شانس بود و قبل از کرونا دوره تکمیلی گرس را با قیمت خیلی پایینتری نسبت به الان گذارنده ، روی رایحه شناسی و ساخت اسکلت بندی اکوردها تمرین کردم و خودمو برای این روزا اماده کردم ، با تمام این تمرینات و پیش زمینه ذهنی ، هفته گذشته بقدری استرس داشتم که رنگم مثل گچ سفید شده بود و خواب رو از چشام گرفته بود ، استرس یکطرف و دوری از فرزندانم یکطرف ، بشدت دلتنگ دختر و پسرم بودم و هستم 💓 💓😘😘.
کمتر از دوهفته دیگه بخاطره کریسمس بمدت یکهفته میام ایران یا سلیمانیه و مجدد باید برگردم و تا اواخر بهمن ماه باز اینجام ... اواخر بهمن میام ایران ،و انشالله برای دوره های تکمیلی فروردین ماه دوباره میام که اینبار بمدت ۹ ماه باید باشم ... .
راستش ما یک برنامه کوتاه مدت و یک برنامه بلندمدت را ترسیم کردیم و داریم روی کلاس های رایحه شناسی ، شرکت سازی عطر و اسپری و مهمتر از اینا روی برندسازیِ عطر بصورت جدی کار میکنیم ( یه برند ایرانی درخور که هم کیفیتش مناسب و هم قیمتش معقول و منصفانه باشه ) ، خیلی دوست داریم اینمورد را در کیش افتتاح کنیم ولی اینطور که بوش میاد احتمالا مجبوریم بخاطره یه سری مسائل این مهم را در اقلیم کردستان رقم بزنیم ،فعلا داریم پیش میریم تا ببینیم شرایط در ماه های آینده و سال جدید چطور رقم میخوره .
سوغاتی هم به روی چشم عزیزدل حتما،
نکات مهم و جالبی رو که فرمودین حتما با دقت بالا پیگیر میشم و انشالله همه رو بصورت عکس در عطرگرام همین سایت با توضیحات به اشتراک میگذارم.
با تشکر از شما دوستان محترم🌹🌹🌹🌹🌹
با تشکر از مدیریت محترم عطرافشان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 .
19 آذر 1400 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : nazanin Sajjad
علیرضای عزیزم سلام
چه اخبار خوبی . خدارا شکر
و اما هر وقت دلتنگ یا نگران فرزندان شدی به این مهم فکر کن :
فرزندان تو ، خدا دارند که میلیاردها بار از تو قوی تر است
پدر اصلی ی فرزندان تو ، اوست . تو پدر کوچکی !
و خدایی که تو را به دستور ، به ماموریت میفرستد ، خود بهتر میداند که چطور از فرزندانت مراقبت و مواظبت کند .
تو فقط از این دستور و ماموریت خدا ، حظ خود برگیر .
روزی یک بار هم تماس بگیر تا دلتنگ نشوی .
امروزه که با این دم و دستگاه ها ، انگار که همه بغل دست هم نشسته ایم
الان وقت این است که یک چشمت به خارجی ها باشد یک چشمت به کار :) البته که این شوخی بود :)
انشاله با اخبار خوب برگردی
موفق و شاد انشاله
19 آذر 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟