NASOMATTO - Black Afgano

بلک افگانو را تقریبا تمام عزیزان این محفل میشناسند و نیاز به بررسی کامل و جامع ندارد .

عطری چوبی اروماتیک با رایحه گرم ، تلخ ، تند و یه کوچلو شیربن.
اولین نتی که بمحض اسپری بازمیشه و نبضِ کاررو بدست میگیره اگارووده .
رایحه ی بالزامی و چگالِ اگاروودِ آغشته به کانابیس که با روپوش تیره و تار بخور پوشیده شده .
در ادامه یه حسِ برشته مانند ، رزینی و نیمه شیرین روی تم عودی بالزامی و سبزی خاصِ کانابیس سایه میندازه ، حسی شامه نواز که برای من یه کوچلو کنجد و گرس له شده را القا میکند ، این قسمت برگِ آسِ بلک افگانو است که هیچکدوم از کپی های شرکتی نتونستن بدرستی بازطراحی اش کنند .

عزیزانی که با عطرهای گوالتیری آشنا هستند حتما مستحضرن که ایشون برای ساخت و طراحی از عناصر سینتتیک استفاده میکنه و انصافا چقدرم در اینکار تبحر داره ، تسلط ایشون بر نت های عطر ، طراحی عطر براساس نیازه بازار واقعا تحسین برانگیزه .
شاید برخی تصور کنند کار با عناصر سینتتیک حتما راحتِ و ایشون با انتخاب مواد سینتتیک مسیره راحت را انتخاب کرده .
ما در عطرسازی مدرن ۴۰۰۰ ماده خوشبو و قابل استفاده داریم که سه هزار تای اون سینتتیک و الباقی مواد طبیعی هستند ، برای اینکه بشه با عناصر تمام سینتتیک کار کرد و موفق شد ، نیازه که بخش عمده ای از اون سه هزار ماده را استشمام ،در حافظه بویایی ذخیره و بعدش تمرین و تمرین کرد تا بتوان به بهترین شکل ممکن عناصر همخوان را در قالب یک هرم بویایی همراه کرد .
متاسفانه برخی فروشنده ها و بلاگرها خیلی نافرم و بدجور واژه سینتتیک رو جا انداختن ، جوری که یه جاهایی ادم جرات نداره به طرفدارای فلان برند نیش و لوکس بگه بخشی از عطرای اون برند از مواد سینتتیک تشکیل شده ، شخصا چندبار با گارد برخی طرفداران مواجه شدم .

اجازه بدید کمی بحث سینتتیک رو باز کنم .
در اواخر قرن نوزده میلادی عطرسازی مدرن با سینتتیک ها متولد شد .
عطرسازی مدرن با علم شیمی و مواد سینتتیک ابعاد جدیدی پیدا کرد و دامنه روایح به لطف سینتتیک ها روز به روز گسترده تر شد.
اکنون شیمیدانان قادر به جداسازیِ ترکیباتِ معطر موجود در یک مادهِ خام طبیعی، خالص سازی و به دست آوردن ساختار مولکولی آن هستند .
هنگامی که این ساختار شناسایی شد، متخصص میتونه با استفاده از شیمی آلی، مولکول ها را دوباره ترکیب کند .

امروزه نت های سینتتیکِ محبوب و پرکاربردی داریم که جذابیت های زیادی به هرم بویایی عطرها میدهند 👈 مشک سفید ، امبروکسان ، اتیل مالتول ، سدرامبر ، وتیورول استات ، اورنیل ، ایزو ای سوپر ، گلاکسولید ، کینولین ها ،داماسکون ها و.... .

در دنیای گسترده عطرسازی برخی نت ها از گلی و میوه ای گرفته تا ادویه ای و... بخاطره شرایط محیطی و طبیعی ، شکننده بودن و... قابل استخراج و اسانس گیری نیستند ، علاوه براین به دلیلِ منع شدن برخی عناصر طبیعی ( ممنوعیت یا محدودیت در مقدار بخاطره الرژی زایی و کشتن و آزار حیوانات) از طرف ایفرا و سازمان های محیط زیستی و حمایت از حیوانات ، نمیتوان از برخی مواد طبیعی در ساخت عطرها استفاده کرد و اینجا متخصصین با کمک علم شیمی دست بکار میشن و جایگزین های سینتتیک را برای عطرسازها تولید میکنند که در ادامه به چند موردش اشاره میکنم .

ما دو نوع مواد سینتتیک در عطرسازی داریم :

۱- سنتزی ها : موادی که صرفاً از طریق واکنش های شیمیایی به دست می آیند و ساخته دست بشر هستند ، مانند استر ، کالون ، مالتول ، آلدئید ، لاکتون ها، مشک های ماکروسیکلیک ، متیل یونون ها ( برای نت های بنفشه ) و....

۲- جدا سازی شده از عناصر طبیعی :
بعنوان مثال از گل یاس در لابراتوار بیش از ۳۰۰ ماده بدست میاد که بعضی از اونها بخاطره ماهیتی که دارند در عطرسازی قابل استفاده هستند ، یکی از اون جداسازی شده های یاس اسمش متیل دی هیدروجاسموناتِ که تمی مرکباتی با ماندگاری خیلی خوب دارد ، پرفیومرها در ساختاره عطرهای سیتروسی برای قوام دادن به ماندگاری مرکبات اغلب این ماده را با ترنج و لیمو همراه میکنند ،
چند مورده دیگه از جداسازی شده ها 👇
ایندول (موجود در یاس و برخی وایت فلورالها) ،
ژرانیول (موجود در گل رز یا شمعدانی) ،
اوژنول ( موجود در میخک ) ،
لینالول ( موجود در اسطوخودوس و گشنیز) ،
وتیورول ( موجود در وتیور هائیتی یا جاوا) ،
سدرول ( موجود در سدر ) و ... .

سنتز چه چیزی رو برای عطرسازی به ارمغان آورده ؟
استفاده از سنتز در عطرسازی مزایای زیادی دارد ، مولکول های مصنوعی که از سنتز بدست میان با گسترده کردن مواد معطره ای که بعدا بخشی از میزکار پرفیومرها میشن ، جذابیت های زیادی به عطرسازی مدرن داده و همین دست پرفیومر را برای انتخاب و طراحی بازتر کرده .
علاوه بر این ، سنتز و نت های سینتتیک خیلی وقتا به عناصر طبیعی یک هرم پروبال میدهند ،
بعنوان مثال برای ابعاد دادن به یک وانیلِ طبیعی که رایحه اش دو چندان جذاب ،اغواگر و شهوانی بشه، میتوانیم یک ماده سینتتیک مانند وانیلین یا اتیل مالتول رو که رایحه کاراملی دارد باهاش همراه کنیم .

نقش سنتز در فلورالها :
سنتز به عطرساز اجازه می‌دهد تا یه سری نت‌های گلی رو بازطراحی کنه که برای تقطیر و اسانس گیری بسیار شکننده هستند ، گلهایی مثل یاس بنفش ( لیلاک )، پیچ امین الدوله ، فریزیا ، گل صدتومانی ، موگه و... که بعداز تقطیر تغییر ماهیت میدن و اون رایحه ای رو که به باید عطرساز نمیدن ،
فرآیند استخراج هرچه باشد 👈 تقطیر با بخار ، استخراج با حلال های فرار یا موارد دیگر ، هیچ کدام نمی توانند بوی اصلی این گل ها را بازسازی کنند ، این مشکل با سنتز و مواد سینتتیک جبران میشود .
( مثلا فریزیا بخاطره ظرافت ، شکنندگی و مواد معطره کمی که دارد بعداز تقطیر و کلی هزینه , روغنی که ازش بدست میاد یا اصلا شبیه فربزیا نیست و یا بقدری رایحه اش ضعیفِ که برای پرفیومر بلااستفاده میشه ) .

نقش سنتز در فروت ها :
باید بدانید که نت های میوه ای طبیعی در عطرسازی بسیار کم هستند ،
مواد سینتتیک امکان بازطراحی میوه هایی که استخراج اسانس آنها غیرممکن است را ممکن میسازد ،
میوه هایی مانند توت فرنگی (C16) ،
هلو (C14) ، نارگیل (C18) ، گیلاس شبیه سازی شده از ترکیبِ C16 ( توت فرنگی ) و بنزالدهید ( بادام ) و ... .

از اینطرف یه سری نت های انیمالیکِ طبیعی مثل سیوت و مشک ختن داریم که بخاطره ممنوع شدنشان از طرف ایفرا با سینتتیک هایی مانند سیوتن و ماسکن جایگزین میشن .

باورهای غلط :
باورهای غلط در مورد مواد سینتتیک فروان است و ما اغلب ایراداتی از جمله : عطر خوب عطری است که فقط طبیعی باشد یا عطرهای جدید همه مصنوعی هستند و... را بارها شنیده ایم،
با اینحال بدون مواد سینتتیک عطرسازی به این نقطه نمیرسید .
بدون آلدهید هرگز شنل فایو خلق نمیشد ، بدون کومارین و لینالول جیکی گرلن ،
بدون اتیل وانیلین شالیمار ، بدون کالون اکوا دی جیو و دهها عطر اکواتیک ، بدون C14 ( هلو ) میتسوکو گرلن و و و ..... وجود نداشتن .
با تمام مواردی که عرض شد + ممنوعیت و محدودیت های ایفرا آیا هنوز هم تصور میکنیم فلان عطرهای سه چهار میلیونی و حتی ده میلیونی تمام طبیعی هستند و بودن سینتتیک در عطر یعنی اون عطر خوب نیست ...

در پایان باید بگم خوده سینتتیک ها بلحاظ کیفیت گریدهای مختلف دارند ، بعضی از اینها قیمتهاشون نه تنها نسبت به مواد طبیعی ارزون نیست بلکه گرونتر هم هستند .

شش سال پیش تو یه رستوران بودم ک یه آقا جنتلمن اومد از بغله میزمون ردشد و میز بغلمون ک چندتا دختره شاااخ میگن داف میگن بودن ازش پرسیدن آقا اسمه عطرت چیه!؟گفت بلک افگانو...

خلاصه این موند تو ذهنه من تا چندماه بعدش پونصدوسی هزاره اون سال دادم یه شیشو خریدمو بهترین بازخوردی ک ازش می‌گرفتم این ک چ بوی عجیبی میدی!!!هیچوقتم هیچ خانمی نپرسید آقا اسم عطرتون چیه؟!
و من بعدها فهمیدم یا بد فهمیدم یا کج فهمیدم این بود که آقا اسم عطرتون چیه؟ شروع یکی از شعرهای معین هستش که میگه تو رو اون لحظه که دیدم.... چرا؟ چون اقامون جنتلمنه ایول :)
نتیجه گیری اینکه خیلی رو قدرت رایحه ها برای بازخورد حساب باز نکنید فاکتور سومه... نوع لباس و صد البته اخلاق زیبا تاثیرش بیشتره که الحمد الله این روزها هیچکدومش رو ندارم :)

چشم انسان همیشه عادت کرده به نور نگاه کنه و هر جا که دنباله نور هست، چشم انسان همانجا را ردیابی می‌کند. عطر بلک افغان بنظرم عطری هست که در زمان تن‌پوش، مخاطب شما حس می‌کنه داره به گرما نگاه می‌کنه نه نور، و همین شاید در نگاه عموم ناپسند جلوه کنه...
اما من این عطر رو بعنوان گدازه های نور در گرمای تاریک در نظر میگیرم، که این گدازه های نور بایستی به اندازه تن‌پوش شوند تا در چشم عموم به نور سفید سایه روشن تبدیل شوند...
هربار این عطر رو تن‌پوش میکنم فقط یک پاف به داخل کت یا پالتو یا روپوش بیمارستانم اسپری میکنم که با گذشت زمان خودش پاساژ بشه به تارپود لباسم و آرام آرام با نور سفید سایه روشن خودشو از دور به نمایش بگذاره برای عموم...
و جالب اینجاست که باهربار تن‌پوشم از این عطر، همکاران یا حتی خود بیماران بستری شده هم ازم سوال میکنن این چه عطریه؟! و من با گفتن اسم بلک افغان اصلا هیچکس باورش نمیشه... همه میگن نه ما بلک افغان رو میشناسیم بوش خیلی تند و زننده هست اما این درسته یکم شبیه اما بلک افغان نیست!!!
نکته دیگر این هست که من فقط و فقط در سردترین روزهای زمستان این عطر رو تن‌پوش میکنم با همان یک پاف به داخل لباس، تا با سرمای زیاد پیرامون و رفت و آمد در محیط کار، باعث پراکنش بسیار آرام و لطیف این عطر میشه که وقتی کسی از پیشم عبور می‌کنه و عطرمو حس می‌کنه، فکر می‌کنه این عطر از یه شخص دورتر داره پخش میشه نه از من... بخصوص چون هوای پیرامون سرد هست و مخاطب با اون حس سرمازیستی در حال عبور از کنار من هست، حس گرمای ملایم این عطر رو برای یه لحظه درک می‌کنه و دقیقا همون جاست که دلبسته این عطر میشه و این دقیقا بنظرم نکته عطف تن‌پوش صحیح و بجای بلک افغان هست...
به هر حال من این عطر رو دوست دارم و نه بخاطر خودم بلکه بخاطر مخاطبی که برای لحظه ای میخواد گرمای ملایم در سرمای سوزناک رو حس کنه....

بخاطر می آورم زمانی که از اهالی خانه عطر نبودم بلک افغانو هیچ جذابیتی برایم نداشت چقدر طول کشید که چقدر روایح مختلف را بارها استشمام کنم تا زمانی که چنین کاری را استشمام میکنم بدانم چه گوهریست این رایحه تاریک و تلخ، بعضی روایح اصلا برای حس خوب ساخته نشده اند برای بازخورد نیستند هرکدام آن ها حرفی برای گفتن دارد و برخی از آن ها از امید سخن می‌گوید و برخی از آن ها از پایان، برخی از آن ها از عشق می‌گوید، برخی از آن ها از نفرت، هر کدام آن ها فضا و حس و حال منحصر به فردی دارد و مناسب هر فردی نیست، گوالتیری هر یک از عطرهایش سخن می‌گوید این سخنان را همه نمی شنوند همان طور که نیچه فرمود: کسانی که می‌رقصند در چشمان کسانی صدای موسیقی را نمی شنوند همیشه دیوانه بنظر می آیند؛
کارهای گوالتری حرف می‌زند آن هم حرف های متمایز ........

یک نظریه ای در ادبیات هست که می شود به همه شاخه های هنر بسطش داد به اسم مرگ مولف، به طور مختصر توضیح میدهد اگر ما هر اثر هنری را فارغ از این که مولفش کیست و ان مولف چه تاریخچه ای و مقبولیتی دارد در نظر بگیریم دست بالا را در بهره برداری از ان اثر هنری من مخاطب دارم نه مولف و مولف مجبور است رضایت مخاطب را در خلق اثارش در نظر بگیرد تا اثر مقبول شود، وگرنه دچار استبداد نظری میشویم و مجبوریم در نقد ان اثر به ساز مولفی که مرجع فکری جمع کثیری است برقصیم و هر انچه آفرید را ستایش کنیم حتی اگر کمتر باب میل ما باشد و در حالت اعجاب اورتری حتی ناخوداگاه ما تمایلات و منطقی که تا بحال به ان اعتقاد و اعتنایی نداشتیم برای ستایش از ان اثر می بسازد بدون این که خود اگاه ما متوجه باشد ، چون تمایلات منطق سازند! یعنی اگر من عاشق گوالتیری باشم و این عشق از عشق به روایح مورد علاقه خودم جلو بزند ذهن من منطق و دلیلی برای دوست داشتن هر انچه گوالتیری خلق کرد را می سازد و این همان محدودیتی است که ما خود خواسته در دامش افتادیم! بلک افغان کار بشدت تکنیکالی هست، یعنی هر شرکت و عطاری نمی تواند حتی به پرفومنس اصلی نزدیک شود، اما نه تنها سلیقه جمع زیادی از افرادی که در منطقه جغرافیایی ما زیست می کنند نیست حتی ازار دهنده هم هست، همین برای نپوشیدن این عطر در جمع های عادی کفایت می کند ، مانند این هست که شما برای یک مهمانی خانوادگی فیلم مهر هفتم برگمان را در نظر بگیرید و وقتی در همان دقایق اول هیت گرفتید دائم درباره اینکه بابا شما نمیدانید این چه گوهری هست و چه فیلنامه ای و چه کنایاتی و چه تکنیکی و چه دکوپاژ محشری دارد این اثر توضیح بدهید،اگر بلک افغان را دوست دارید بدانید اثری است که باید در تنهایی از ان محظوظ شوید مکر ان که شخصیتی کاریزماتیک، و های لول از نظر مالی اجتماعی داشته باشید!! انگاه ناخود اگاه اکثریت منطق میسازند برای زیبایی عطرتان!!

با سلام خدمت دوستان
بلک افغان
شاخصه ای از تحریک کننده ذهن و جسم
استفاده کنندگان بلک افغان کسانی هستن که ذهن و روحشون همیشه نیاز به محرکه ای دارند
عطری حاوی سرخوشی و هیجان
شروع رایحه عود و مشک رو به معنای واقعی نشون خواهد داد
کمی بعد رایحه کاملا چوبی شکل به خودش میگیره که برای همگان قابل استشمام هست
کمی بعد ترکیبی آکوردیک که در بستر روایح چوبی و شاهندانه و برگ ماری .. هستش شکلی مخدری که سرخوشی از آن بهره میگیرد به مغز سرایت خواهد کرد
در آخر بوی نعناع هندی تیزی غالب و رگه های ترکیبی عنبر با وانیل به صورت کم و زیاد شدن در عطر فضایی دلنشین رو ایجاد خواهد کرد
بلک افغان رو میشه اولین قربانی شرکت های تولید عطر فیک و های کپی نام برد

سلام
این عطر رو همه میشناسیم، دوستان به طور جامع تمام زوایای این عطر رو بررسی کردن،من فقط حسی که بهم میده رو تشریح میکنم. شروع تلخ وُ گزنده وُ سیاهِ بلک افغان در بستری وسیع ولی کم عمق از شیرینی باعث شد بار اولی که رایحه این عطر رو بوییدم منو میخکوب کنه. حالا بعد از بارها استفاده از بلک افغان ،هجوم روایح سیاه،غنی،عمیق و گُنگ، فضایی مملو از وهم و خلسه و سرخوشی رو برام ایجاد میکنه. این عطر همانند کشوری که اسمشو ازش گرفته فضایی سورئال داره. اگه وقتشو دارید و به کتاب خوندن علاقه مندید، همینطور ساختار اجتماعی افغانستان و واقعیتِ سورئالِ جاری در این کشور واستون جالب هست پیشنهاد می کنم کتاب بادبادک باز رو که داستانی گیرا و جذاب داره مطالعه بفرمایید.

با سلام خدمت عطرافشانیهای عزیز
باید بگم این کار قربانی مشابه سازی های بسیار زیاد و در نتیجه افت میزان باز خورد در بین مصرف کنندگان شد.
فارغ از محصولات بسیار نازل مشابه که از نام درخشان نسخه اصلی استفاده کردن، بلک افغان نسخه اورژینال، یک کار بسیار با کیفیت و ماندگار در تمامی این سیاره است.
من تعصب خاصی در عطریات ندارم
ولی زمانی نظر افراد رو میشه در یک بحث مورد توجه قرار داد که همگی از نسخه اورژینال استفاده کرده باشند که این مورد رو حداقل در این کشور و این بازار خیلی دور از واقعیت میبینم.
همیشه شاد و سلامت و معطر باشید دوستان💐

بلک افگانو (افغانو)
در اینکه این عطر یکی از شاهکارهای خلق شده توسط عطار مشهور جناب گولتیری هست ، هیچ شکی نیست!
در اولین اسپری از این عطر طوفانی از روایح چوبی سنگین شروع میشه که تا حدودی در اولین برخورد ممکنه اعماق مجرای تنفسی (بینی) شمارو تحریک و تا حدودی احساس سوزش درش بوجود بیاره که تماما ناشی از لبه‌های خشن و برنده نوت‌های مورد استفاده در خلق این اثر هست،
به بیانی دیگر میشه گفت نهایت دست‌ودلبازی رو خالق برای خلق این عطر بکار گرفته!
یک رایحه تیره که هرچه بیشتر بگذره تیره تر ،غلیظ‌تر و سنگین تر میشه ،
بلک افگانو چهره یک بانو با چهره پوشیده با روبنده و چشمانی سرمه کشیده به رنگ قهوه‌ای تیره که تا حدودی صورت آفتاب سوخته‌ای داره رو در بنده تداعی می‌کنه،
وزش شن‌های ریز صحرا که زیر تنور آفتاب کاملا گداخته شدن!

بلک افگانو یعنی این…
همین!

بلک افگانو مردی با شخصیتی مرموز و خطرناک
اصلا به جنس مخالف اعتنایی ندارد و به دنبال جلب توجه دیگران نیست
کارکتر نوری با بازی زیبای نوید محمد زاده در سریال قورباغه اگر یک عطر امضا داشته باشد قطعا بلک افگانو خواهد بود.