JOVOY PARIS - Psychedelique

جوووی پاریس سایکدلیک

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-36419
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : جوووی پاریس
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2011
کد کالا : ATR-36419
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 300
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
14,900,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    75
  • نمی پسندم
    18
  • - 25 سال
    1
  • + 25 سال
    28
  • + 45 سال
    5
  • روزانه
    7
  • رسمی
    26
تعداد رای های ثبت شده : 233
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

«سایکدلیک» از صلح و عشق ابدی حکایت می‌کند. این عطر احیاشده ادای احترام به دوران طلایی دهه 1970 میلادی است؛‌ دورانی که رایحه نعناع هندی را به رایحه‌ای افسانه‌ای و محبوب تبدیل کرد. دورانی که در همه جشن‌ها و جشنواره‌ها، از وایت تا وودستاک، سرشاری شگفت‌انگیز و اسرارآمیز رایحه نعناع هندی در پس‌زمینه کنسرت‌های راک و در میان نسل جوان و سرکش آن روزگار به مشام می‌رسید. اما در دوران ما هم رایحه نعناع هندی با قدرتی رقابت‌ناپذیر جلوه‌گری می‌کند؛‌ شیک‌تر از همیشه و کاملا محبوب و بی‌رقیب. عطر «سایکدلیک» به‌خاطر استفاده خاصش از رایحه نعناع هندی در شاخه عطرهای کلاسیک قرار می‌گیرد و صلابت و شکوه خاصی دارد. «سایکدلیک» عطری نوستالژیک است که درعین‌حال هرگز این‌چنین مدرن نبوده است.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند جوووی پاریس
عطار ژاک فلوری
طبع گرم
سال عرضه 2011
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه مرکبات
اسانس میانی کهربا، رز ، نعناع هندی ، شمعدانی ، لابدانیوم
اسانس پایه مشک ، وانیل
نمره کاربران
Psychedelique-جوووی پاریس سایکدلیک
رایحه
8.4
78 رای
ماندگاری
8.9
78 رای
پخش بو
8.6
78 رای
طراحی شیشه
8.4
78 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند جوووی پاریس
عطرگرام
نظرات کاربران (87 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
سلام.
این اولین کامنت من در سایت است و در زمینه عطر حرفه ای نیستم.این عطر رو با دکانتش تست کردم.
این‌عطر یه حس عجیبی داره.یه جور نم که حس میکنی توی ی زیر زمینی قدیمی هستی که دیواراش نم داره.یه شیشه ادکلن قدیمی پیدا میکنی که یه بوی گرم داره و توی خنکی زیر زمین نمدار پخش میشه.حتی تا بوی اولش تنده احساس میکنی از این نم خاکی نفست میگیره.خیلی دوست داشتنیه.ولی از اطرافیان بازخورد خوبی نگرفت.یکی گفت آدم این همه پول بده بوی زیر زمین خونه مادر بزرگ رو بده؟
آخرش فقط اون گرمی و بوی مشک میمونه ولی نمیدونم بخاطر چیه که حس میکنی هنوز بوی خاطره انگیز اولیه داره میاد در حالی که واقعا نمیاد.
06 اردیبهشت 1397 پاسخ تشکر

این چندروزی که هوا دوباره خنک و بارونی شده بود جون میداد برای سایکدلیک
ترکیب اون حس خاکی پچولی با نتهای کهربایی وانیلی و اون بوی بیسکوئیت مانندش خیلی جواب میداد تو این هوا
29 فروردین 1397 پاسخ تشکر

دوستانی که این کار رو خریداری کردند ایا درب بطری خودش به سمت پایین میره برای جا انداختن یا با فشار معمولی دست باید درب بطری رو بست؟منظورم اینه که شل و ازاد هست گودی داخل درب به نسبت سر شیشه یا باید با فشار دست درب رو به پایین هدایت کرد؟
29 اسفند 1396 پاسخ تشکر
سلام درش محکم و حین باز کردن هم و در اوردن در باید محکم بکشم صدا هم میده ...... یه پچولیه قوی پرخاشگر وحشی موندگار و با پخش بالا اما همراه با یه شیرینی مضحک
29 اسفند 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : مهدی
سلام
درب ش با اندکی فشار روش قرار میگره، اما قفل نمیشه روش و آزاده ( شُل نیست ولی)
25 فروردین 1397 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : مهدی

10
رایحه
10
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
قدرتمند قدرتمند قدرتمند
یکی از بهترین پچولی هایی که تو عمرم استفاده کردم
اگر مث بنده عاشق رایحه پچولی هستین حتما حتما حتما تستش کنید
نیم ساعت بهش فرصت بدین تا نشون بده چه اعجوبه ایه !
12 اسفند 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Arian

خيلى كم پيش اومده كه يه عطر بخرم و بعد يه مدتى دلمو نزنه ، به جرات مى توان گفت كه بهترين patchouli واسه منه طوريكه واقعا بهش اعتياد پيدا كردم و موندم چطورى كسى تونسته يه همچين نيرويى خلق كنه
نت ابتدايى وانيل خيلى ضعيفه و و امبر در انتها واضح تره و در كنار پچولى يه تلخى اعتيادآوره
نمى تونم ازش بگذرم وقتى باهامه انگار يه احساس سرزنده بودن دارم كه منو گيج مى كنه و خوبم
08 اسفند 1396 پاسخ تشکر

کلا تصویر من از سایکدلیک تصویر یک مرد (یا زن) هیپی است که دیگر هیپی نیست! و کمی هم غمگین است و گاهی هم به جاهایی میرود که جای او نیست.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ssh
پشت سرم یک پنجره هست بازش کردم هوای تازه رو نفس میکشم بارون نم نم میباره رعد و برق میزنه هوا زیاد سرد نیست اما خیلی خنکه توی راه بودم باد گهگاه تند میشد چتر رو بزور نگه داشته بودم از زیر درخت ها رد میشدم بوی چمن و گیاه ها و یاس و... بعضی درخت ها نمیدونم چه درختی هستن که گلهایی مثل بوی یاس دارن ! بوی گل و گیاه توی هوا پیچیده بود.
دیشب تصمیم گرفته بودم یک کار پچولی محور خوب بخرم الان که نشستم کنار پنجره خیلی دارم نبود یک رایحه پچولی رو توی این هوا احساس میکنم پچولی ای مثل سایکدلیک توی این هوا واقعا اثراتی مثل روان گردان داره !
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : azi

نمی‌دانم چرا مردم انتظار دارند هنر را درک کنند درحالی که این حقیقت را قبول دارند که خود زندگی هم قابل درک نیست؟

ديويد لينچ

سایکدلیک جووی الهام گرفته شده از فرهنگ روان گردان (سایکدلیک) است و تلاش دارد تاثیرهایی مشابه استفاده از داروهای روانگردان (مواد مخدر و محرک) با رایحه ایجاد کند. شاید همین یک خط باعث شود کسی وسوسه شود و آن را بخرد و وارد جهان‌های موازی شود. ولی نه اشتباه نکنید شما نمی‌توانید بدون پیش زمینه فکری و فرهنگی حتا ذره‌ای سر از کارش در بیاورید. اگر یهو بروید فیلم اریزر هد دیوید لینچ ببینید خوب معلومه هیچی ازش سر در نمیارید و فکر می‌کنید با یه فیلم سردرگم طرف هستید. شما قبل از اینکه فیلم‌های دیوید لینچ ببینید باید بوف کور صادق هدایت؛ سرشب بت‌ها فردریش نیچه؛ مسخ فرانتس کافکا خوانده باشید. باید ساعتها محو تماشای تابلوی جیغ اثر ادوارد مونک شده باشید. باید خیلی از راه‌ها را رفته باشید. مثلن در یک عصر دلگیر روز جمعه زمستانی وقتی سرمای شدید خورده‌اید؛ و دوست دخترتان ترکتان کرده و تمام بدنتان پر از چرک و عفونت شده؛ و دارید از تب می‌میرید سرتان را به شیشه سرد اطاق چسبانده باشید به حیاط نگاه کرده باشید و به این فکر کرده باشید...

ادوارد مونک درباره تابلو جیغ می‌گوید:

«یک روز عصر قدم‌زنان در راهی می‌رفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب می‌کرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شده‌ام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگ‌ها جیغ می‌کشیدند. این بود که جیغ از سه‌گانهٔ کتیبه پدید آمد.»

شما قبل از اینکه سایکدلیک جووی بو بکشید بروید solo Sorrow دیوید گیلمور را گوش کنید ببینید می‌توانید با این اثر موسیقیایی ارتباط برقرار کنید؟ اگر نه پس هنوز نمی‌توانید سر از این عطر در بیاورید. برای این مراقبه عطریایی یک سری پیش زمینه‌ها لازم است. سینمای دیوید لینچ رازی است سر به مهر همچون رانندگی در شاهراهی گمشده آنهم در شب تار. شاهراهی پر پیچ و خم، دهشتناک و افیونی. خفن‌ترین عطرباز خاورمیانه در آن شب اثیری تابستانی چه عاشقانه سایکدلیک جووی از جعبه‌اش در آورد و بو کشید. شیشه‌ها و شیشه‌ها پشت سر هم تمام کرده بود که به آن شب پر از مکاشفه رسید.
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : Mohammad Mahmoudreza ganjali

.
■ آلن رب گری یه ، برگمان، فورد،رنوار ، تروفو ، اوزو ، هرتزوگ ، بونوئل، وایدا ، میزوگوچی ، ویلیام وایلر، لینچ ، مورنئو، دسیکا، پازولینی ، زاک تاتی و..
.
■ نولان، تارانتینو ، پولانسکی ، تورناتوره، فینچر ، ایناریتو، اسکورسیزی، جیمز کامرون ، پیتر جکسون، ریدلی اسکات و..
.
.
یک دسته ی سوم و چهارم و پنجمی هست که جای مناقشه و دعوا ندارن ور این بحث فعلا.
.
دسته ی دوم به نظر اسامی پر شکوهی در بینشون هست. کی میتونه ادعا کنه از دیدن اینسپشن لذت نبرده؟ اما این دسته ی دوم ماگزیمم کیفیتی هست که سینمای امروز داره خلق میکنه.
صحبت بر سر این هست که چی میشه که از صد نفری که این کامنت رو میخونن احتمالا کمتر از پنج نفر از کارگردان های دسته اول فیلم دیدن. البته دیدنشون فخر تیست. اما سوال فقط این هست که چرا این دسترسی عقیم مونده؟ چرا مستقیما قلب یک پیغام رو تاچ نمیکنیم ؟ واضحه. صنعت سرمایه داری. این صنعت ما رو در حد سطحی ترین پدیده از یک مصرف کننده ی over the counter تقلیل میده. قفسه های خودش رو پر زرق و برق میچینه و قفسه هایی که براش به معامله ختم نمیشه رو به انبار منتقل میکنه. ما با سطحی ترین شکل از هرچیزی در جهان کنونی رو در روییم. تهرانی های قدیم یک ضرب المثل دارند که وقتی سیل بیاد آشغالا میان بالا. یک سیل از سرمایه داری آمد و الان تا چشم کار میکنه همه حا آشعال ریخته. شعر اشغاله. موسیقی اشغاله. فیلم آشغاله.

این واضحا توهین به کسی نیست. این اتفاقی هست که در جهان سرمایه داری رخ میده و مرتبط با قشر خاصی نیست. شما دی یدی از گرلن رو استشمام کنید متوجه میشید چه کلاه بزرگی سر همه مون رفته که مجبوریم امروز برای یک شیشه عطر دیزاینری چهارصد هزار تومان پول بدیم. شما arpes londe رو استشمام کنید ، میتسوکو، ول د نوی و چه و چه.. چرا که تا اون زمان سرمایه داری هنوز به هنر ناخنک نزده بود. اما الان یکی از شکارگاهای اصلیش هنر هست. باز هم میگم اینکه امروزه همه چی در کیفیت " آشغال" تجمع پیدا کرده توهین به کسی نیست. این اتفاقی هست که عملا داره رخ میده. گرلن از 1930 تا 1950 هرچی خلق کرده شاهکاره. الان سی تا فلنکر آلبالو داره. سیتا فلنکر مختلف شالیمار داره که یکیش هم به حوالی شالیمار اصلیش نمیرسه. سوای مباحثی که در مورد محدودیت استفاده از بعضی نت ها میدانیم علت اصلی این سقوط کیفیت، عدم تعهد نطام یرمایه داری برای خلق یک کالای مناسب هست. او زبان بشر رو به واسطه سینمای مضحکش به کلماتی خلوت و بی کیفیت تقلیل میده تا ارتباطش رو برای خوانش داستایوفسکی و کنراد و بورخس و جیمز جویس از بین ببره و سرگرم ادبیات بی مایه ی امروزی کنه. و الا که مگر میشود بیش از یک قرن از ادبیات قرن نوزده بگذره و هنوز ولو یک اثر چشمگیر در اون کیفیت خلق نشه.

این وسط ذوق نا از دیدن لاوز اونوم به همین خاطر هست. دوق ما از بوئیدن انوبیس پاپیلون ارتیزان. اینکه افرادی بدون احتیاطات سرمایه داری و جمع و منهای سود و صررشون دارن تنها برای عشق شون فعالیت میکنن. و الا که یک شیشه لاوز با کیفیت اکستریت در یک قانون سرمایه داری بایستی رقمی معادل 5 تا 6 برابر این رو میداشت.
.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali محمد جواد رضوانی
تا وقتی میتسوکو گرلن هست دیاگلیو روجا داو کجاست؟ حالا اثر روجا پقفوم شارپ‌تر باشد؛ به نظر شما گرلن نمی‌توانست میتسوکو را آنچنان شارپ بسازد که قیمت تمام شده‌اش سر به فلک بزند؟ اینکه شما خارج از بدنه صنعت سینما بتوانید فیلم بسازید حالا هر چقدر بدون صحنه‌های پرخرج خیلی با ارزش‌تر از این است که وسط هالیوود با تمام پول و امکانات آن فیلمی بسازید که تکنولوژی از سر کولش بالا برود.

کریس نولان در شوالیه تاریکی برمی‌خیزد توی اون سکانس حمله به وال استریت؛ داره می‌گه انقلابی‌های جنبش ۹۹٪ امریکا تروریست هستند!!! کل فیلم بیانیه‌ی کاپیتالیسم علیه حرکت‌های اعتراضی - و به طور مشخص - اشغال وال‌استریت است. اون سکانس خیلی گل درشت؛ دغدغه نولانی: وال استریت بسته شه هالیوود بسته می‌شه دیگه من نمی‌تونم بلاک باستر بسازم. وای که من بی‌زارم از بلاک باستر. بلاک باستر چیست؟ فیلم‌های بسیار پر خرج و عظیم که معمولن طولانی‌تر از زمان فیلم‌های عادی هستند و پر آب و رنگ ساخته می‌شوند و از دکورهای عظیم استفاده می‌کنند. این فیلم‌ها با توجه به هزینه‌ای که در بر داشته‌اند باید فروش سرسام‌آوری بکنند تا به سوددهی برسند. بلاک باستر هم معنای پرخرج را با خود دارد و هم معنای پر فروش را. برای مثال فیلم هایی مانند برباد رفته ( 1939- Gone With The Wind )، تایتانیک ( 1998- Taitanic)، جنگ ستارگان ( 1977- Star wars ) و ... .

۵۰ سال از مرگ یاسوجیرو اوزو گذشته است. حالا دیگر در توکیو ـ شهری که شیفته‌‌اش بود و داستان‌‌ آن را چونان ارمغانی جلیل در سرگذشت سینما باقی گذاشت ـ نیز هیچ نشانی از او نمی‌توان یافت. واپسین اثر اوزو، پیش از مرگ، نام سحرآمیز «بعدازظهر پاییزی» را بر تارک خویش داشت. آن‌جا، در پایان، از زبان هیرایاما می‌شنویم: «آخرش تنها شدم!» این آخرین کلامی است که از بوطیقای سینمایی اوزو بر جای مانده است! در کدام فیلم او بود که مردی تنها در تاریکی می‌نشست و برای خودش چای می‌ریخت یا خودش را باد می‌زد یا سیبی را پوست می‌گرفت؟ و در کدام فیلم‌ِ دیگرش‌ بود که شبِ ناشادِ زنی درظاهر خو‌ش‌بخت اما در دل اندوه‌زده را نشان ‌داد که دعوت به کنسرت بتهوون را نپذیرفت و در قعر شب، تنها در خیابان، راهیِ خانه شد؟

باری، «تنهایی» رازِ بوطیقای او بود. بوطیقای ناامیدی که در آن «همه می‌ترسند: از مرگ دیگری، از آینده، از حقیقت و از زندگی. به یکدیگر وابسته‌اند، چون از تنهایی در هراس‌اند؛ اما میان جمع هم نگران تنهایی از کف‌رفته خویش‌اند.»... و این، سینما است در شکل متعالیِ آن: بوطیقای تنهایی؛ بوطیقای ملال... فرانتس کافکا، آن پیشگوی بزرگی که اندکی پیش از کارل درایر، رنوآر، اوزو، آنتونیونی، تروفو، برگمان، برسون و بعدها فون‌تریه، لینچ، هانکه، بلا تار، لئو کاراکس، آندری زویاگینتسف، و آقای وودی آلن، از منظومه شوم انسان دوران ما پرده برداشت در خاطراتش چنین نوشته است که: «ما می‌‌خواستیم برج بابل بسازیم اما به جای آن چاه بابل را حفر کرده‌ایم.»

از سرگذشت دهشت‌ناک سده‌ای که به تازگی گذشته است، آشکارا پیداست که کافکا حقیقت را گفته بود. او از جداافتادگی و تنهایی انسان زمانه ما نوشت؛ فروپاشی عواطف و روابط انسانی، و معناباختگی و ژارگونیِ زبان را هشدار داد‌؛ از دشواری‌ها و شکنجه‌‌های زیستن در برهوت رابطه، و از سرگردانی و ملالِ ابدیِ آدمی ـ آن‌جا در قعر بابل پرده برکشید. یکی از مشهورترین داستان‌های کافکا نام‌اش «حُفره» است؛ داستان حیوان بی‌نامی که با وسواس تمام سرگرم حفر سوراخ و بنا گذاشتن پناه‌گاهی زیرزمینی است، که نرم‌نرمک به جای جان‌پناهی امن و محکم، تله‌ای از کار درمی‌آید بی هیچ راهِ گریز. زیر پوست حیوان و آن‌سوی حالات حیوانی، کافکا کمدی سیاه سرگردانی تاریخی و تراژدی شکست هستی‌شناسانه ابناء بشر، و اگر دقیق‌تر بگوییم: سرنوشت فرجامینِ انسان دوران ما، را جست‌و‌جو می‌کرد.

همانقدر که با کتاب سازی مخالفم با عکس‌سازی هم مخالفم؛ عکس‌سازی روح عکاسی می‌کشد؛ فقط به درد لایک گرفتن می‌خورد وگرنه هیچ ارزش هنری ندارد. اگر هدی رستمی عکاسه پس بهمن جلالی چیه؟ اگر نولان کارگردانه پس اوزو کیه؟

کریس نولان کارگردان نیست یک تکنولوژیست است. اگر سرمایه تهیه کننده‌‌های هالیوود نبود هیچ وقت فیلم‌های بلاک باستر ساخته نمی‌شدند برای همین است در اسکار جایزه بهترین فیلم می‌دهند به تهیه‌کننده. ولی در ونیز؛ کن؛ لوکارنو؛ سن سباستین و ساندنس جایزه بهترین فیلم می‌دهند به کارگردان. قرمز و سرخ باهم فرق دارند. ماتیک قرمز؛ لاک قرمز و... ولی خون سرخ؛ شهید سرخ؛ لاله سرخ؛ رفیق سرخ؛ گل سرخ.

در عصر بلاک باسترهاست که مارلی و رامون مولویزار فروش می‌روند. دیگر کسی برای گرلن و هرمس تره هم خورد نمی‌کند. زنده باد لاکچری.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali nazanin

دیدید وقتی پول زیادی جای ی عطر میدید همش دوست داری خودتو مجبور کنی که دوسش داری و عطر خوبیه ، این عطر دقیقا از همون عطرهاست ، تا الان چهار پنج بار تستش کردم و میتونم بگم خودمو کشتم که به خودم ب قبولونم که عطر خاصیه ولی متاسفانه خاص هست ولی از نوع ناجورش و دیگه حاضر نیستم تحملش کنم، کاری ب کیفیتش و نیش بودنش ندارم ، برا من که ی چیزی مثل گلاب از نوع مدرنش بود و بس ، ارزش خریدش زیر صفر
اصلا بدون تست سمت خریدش نرید ،
نیازی به گفتن نیست که نظر شخصی من بود
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : محمد ح. رضا ح
مهدی جان سلام
کاری به این عطر ندارم و کلی میگم.
برای بنده تجربه شده که وقتی مثلا" روی 10 تا بلاتر دارم عطر ها رو تست میکنم، اون اسمه که رو بلاترا نوشتم خودش خود به خود برام حب و بغض ایجاد میکنه. مثلا" اگه اسم یک عطر گرون یا نیش هستش انگار یه جورایی با خودم میگم چقدر بوش حرفه ایه ولی وقتی اسم یه عطر بی نام و نشان هست با خودم میگم چه سنتتیکه یا چه چیپه. البته شاید واقعا" اینطور باشه و به خاطر اسمها نباشه. (نظر شخصی)
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : ماتیو دلارو Shahrokh
سلام دمت دوست گرامی
بنده یک دستریز از این عطر تهیه کردم،بار اول که اسپریش کردم واقعا گیج شدم،خیلی برام سنگین بود اصلا نتونسم باهاش ارتباط بگیرم برا همین دست نخورده گذاستمش کنار،ولی چند شب پیش خواستم برا یکی از دوستام نشونش بدم تو فضا اسپریش کردم،این سری رایحش اون سنگینیه ابتدایی رو نداشت،نمیدونم علتش چی بود،ولی هنوز هم حس میکنم نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : مهدی
سلام مهدی جان
هر چند برعکسه شما سایکدلیکو خیلی دوست دارم و اونو عطری فرمولیک و با کیفیت میدونم ولی با نظر کلی شما موافقم
هر دو عطر مارلی اکاستر و جووی سایکدلیک برای من گنگن ولی کیفیت هردو عالیه
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : مهدی
کلا" خرید عطر گران بدون حداقل یکبار تست دقیق اشتباهه، چون اگه هزار نفر هم ازش تعریف کرده باشن، باز هم ممکنه به سلیقه ی شما نخوره. بلایند بای کردن عطر بالای 100 تومن پرریسکه فکر میکنم.
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Shahrokh TH_MEN
پرفیومر عزیز اکاستر عطریه که وضوحی گنگ داره نوت اولیه و ثانویه کلن یکیه شاید در زیر پوستش تغییراتی حاصل شه ولی خروجیه کار یک رایحه خطی گلابیه.متاسفانه اکثر کارهای مارلی خطیه حتی بهترین کارش که کارلایله.کارلایل خیلی خوبه.اکاستر یک اشتباهه.
اما سایکلیک با اینکه شروع جنگ طلبانه و تند داره و اصلن پچولیه رامی نیست.اما در نوت ارامش همین پچولیه که هنرمند میشه و ارام میشه همیشه با مشک مشکل داشتم.حتی تو بهترین عطرها مثل 1144...
اکاستر کیفیت نداره.
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : سلطان عطربازهای ایران و توران
رضا میگن باش ارتباط نمیگیرن و پرفیومر عزیز میگن براشون گنگ هست....برای این عطر توی شناسنامه ی عطری ایش زده یونی،که میدونیم یونی بودن یعنی همم برای مصرف زنانه و هم مردانه،اما من هیچ شاخصه ی واضحی از عطرهای زنانه و همینطور مردانه درش بصورت بارز نمیتونم پیداکنم،حس میکنم این یونی بودن کمی باید بالاو پایین بشه،این عطر کمی قدم فراتراز یونی بودن میزاره،این عطر برای خود انسان تعریف شده،برای "من"هر ادمی.یک عطر خنثی و بی تفاوت که نه نشانی از لوندی ها وظرافت های زنانه داره و نه نشانی از ضمختی و سنگین بودن و قدر بودن....یک مرد رو.این عطراز خصیصه هاش هست که بی تفاوت به عکس العمل های شماباشه...طوری که وقتی پلک میزنه،نمیتونین بفهمین داره شما رو تایید میکنه یا تکذیب...حس میکنم کسی که این عطر رو میپوشه،هم باید همچین ادمی باشه...یاتوی همچین حاا ل و هوایی از روزهاش باشه،یک حال صامت و بی تفاوت که زبانش رو درکام نمیچرخونه و حرف نمیزنه باهاتون...فک میکنم اگر گنگه یا ارتباط نمیگیره،از ویژگی های اتعریف شده برای این عطره...
من دوستش دارم شبیه به هیچ عطر از قبل تست شده ،توی بازه ی عطرای تستی ایم نیست
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : مرتضی رضا قهرمانی
جووی به نظر من یک هنر مدرنه
در واقه سبک نقاشیه واقعگرایانه نیست.
بازخورد نقاشیه تو در تویی هیت که با فکر باید اشیای واقعی رو از غیر واقعی تشخیص داد.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ‌آرش سلطان عطربازهای ایران و توران

نمیدونم چراحس میکنم میتونه وتیور هم داشته باشه،انگار یک رگه هایی از گری وتیور تام فورد توش باشه...
23 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Ali lotfi

دوست داشتم زودتراز اینها،تستش میکردم..ولی پیش نیومدتا الان..تست کردن بعضی از عطرها برام مهم هست و جز حتمنی هام برای تست میشن..از حالت شرقی ایی که گفته شده کمی واهمه داشتم ولی تصویرم و تعریفم از شرقی بودنش اینجاکاملا بهم میریزه،حس میکنم روی دیگر شرقی بودن تعریف شده...حضور حجمی تند از یک سری گیاهان کوبیده شده و له شده و یک سبزی دوراز نشاط و روشنی رو درشروع کارحس میکنم،هیچ گونه گرما و حس گرم و صمیمیتی ازش ومیگیرم...نمیتونم وانیل وامبر رو بکشم ازش بیرون،بوی خش داری داره،صاف نیست انگارگرد و پودر خاکی که ای خورده رو پاشیدن توش..من رو میبره بهچنندسال پیشم وقتی با خزه های پوشالی سبزمرده ای مصنوعی پای گلدون درخت تزیینی خونه بازی میکردم،بوی خاک الود و سبزی که خودش نیست،سبز نیست....کاملامتفاوت از عطرهایی که بو کردم...لحظه هایی بوده که حس کردم این یک عطر نیست...
دوستش دارم گس و خش داره برام..
23 آذر 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : In The Dark TH_MEN

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟