JOVOY PARIS - Psychedelique

جوووی پاریس سایکدلیک

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-36419
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : جوووی پاریس
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2011
کد کالا : ATR-36419
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 315
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
15,700,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    75
  • نمی پسندم
    18
  • - 25 سال
    1
  • + 25 سال
    28
  • + 45 سال
    5
  • روزانه
    7
  • رسمی
    26
تعداد رای های ثبت شده : 233
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

«سایکدلیک» از صلح و عشق ابدی حکایت می‌کند. این عطر احیاشده ادای احترام به دوران طلایی دهه 1970 میلادی است؛‌ دورانی که رایحه نعناع هندی را به رایحه‌ای افسانه‌ای و محبوب تبدیل کرد. دورانی که در همه جشن‌ها و جشنواره‌ها، از وایت تا وودستاک، سرشاری شگفت‌انگیز و اسرارآمیز رایحه نعناع هندی در پس‌زمینه کنسرت‌های راک و در میان نسل جوان و سرکش آن روزگار به مشام می‌رسید. اما در دوران ما هم رایحه نعناع هندی با قدرتی رقابت‌ناپذیر جلوه‌گری می‌کند؛‌ شیک‌تر از همیشه و کاملا محبوب و بی‌رقیب. عطر «سایکدلیک» به‌خاطر استفاده خاصش از رایحه نعناع هندی در شاخه عطرهای کلاسیک قرار می‌گیرد و صلابت و شکوه خاصی دارد. «سایکدلیک» عطری نوستالژیک است که درعین‌حال هرگز این‌چنین مدرن نبوده است.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند جوووی پاریس
عطار ژاک فلوری
طبع گرم
سال عرضه 2011
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه مرکبات
اسانس میانی کهربا، رز ، نعناع هندی ، شمعدانی ، لابدانیوم
اسانس پایه مشک ، وانیل
نمره کاربران
Psychedelique-جوووی پاریس سایکدلیک
رایحه
8.4
78 رای
ماندگاری
8.9
78 رای
پخش بو
8.6
78 رای
طراحی شیشه
8.4
78 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند جوووی پاریس
عطرگرام
نظرات کاربران (87 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
سایکدلیک

بهترین منتقد عطر جهان در مورد این کار یک روز خیلی شخصی و در گوشی گفت: پچولی اشرار.
اما مخالفت من رو ضمیمه ش کنید. سایکدلیک یک پچولی سورآل- کلاسیک از آکورد امبر هست . عطری که آکورد امبر رو تا سرحد شیدایی از پچولی آغشته میکنه. سایکدلیک عطر پرفکتی نیست. نقص پشت نقص. پچولی صرفا توی این کار یه رنگ پلاستیکی هست . پچولی اینجا افکت و جلا گرفته ، نقص های ظاهریش روتوش شدن و تصویر نیمه ماسکه ای گرفته . بله بله. مردونه ست. قلدره. تو سرش باد داره و پر جنجال و پر حاشیه ست. منتها ماسکه شده. تفاوت چگوارا و جوونایی با ادای لباس پوشیدن و سیگار کشیدن چگوارا تفاوت بین پچولی در classic patchouli von eusersdorff هست با سایکدلیک جووی.. یا مفهوم امبر آغشته به پچولی رو ambra nera farmacia میشه متوجه شد. اشتباه برداشت نگنید. منظورم این نیست الا و بلا پچولی در سایکدلیک بایستی چگونه میبود. منظور این هست جنس بازی و نحوه ی اجرا بایستی به این درخشانی باشه. حالا هربا هر تیپ و کاراکتری که دوست داره . ما هفت تعبیر برای بو داریم. ما پیزی تحت عنوان بوی شیرین در جهان نداریم. ما مزه ی شیرین داریم. اما هفت تعبیر بزای سنس حس بویایی داریم. یکیش فاسده. میگیم بوی فاسد. بوی فساد. فساد یه رنگ نیست. یه مزه نیست. ما از روی مزه کردن آشغال متوجه بوی فساد نشدیم. یا از روی دیدنش. ما از روی بوی سطل زباله یا بوی گوشت گندیده متوجهش میشیم. میگیم ماهی رو بو کن ببین بوی فساد نمیده. یکی از اون هفت تعبیر بوی فلاوری هست. ما تا حالا گلا رو نچشیدیم. ولی بریم توی یه باغ بدون دیدن گل متوجه حضورش میشیم. سایکدلیک یکی از برتری های عجیبش بازی با هفت تعبیر اصلی بویایی هست: musky, putrid , pungent, peppermint, ethereal, camphoraceous , floral
سایگدلیک خیلی خوب بلده از ترکیباتی استفاده کنه که شما مجبور بشید برای توصیفش از حیطه ی چشایی و بینایی خارج بشید و مستقیما به حیطه ی بویایی برید. این یه کانسپت خوب پشت سایکدلیک هست که درست در لحظه ی ایجادش توسط یه آکورد شیرین لوس و نابجا تنقیر میشه هرچند بازخورد و یا احیانا توجه به سایکدلیک تا حدی از طریق همین مزه ی شیرین هست که دیگه بو نیست. مزه ست.
این رویوی سایکدلیک نیست. این عطر نه این که اونقدر عطر بزرگی باشه که رویو نشدنی باشه ولی بنابر یک ایده و نظر شخصی عطری هست که باید هر کسی بنابر اقتضای احساسات خودش ازش خوشش بیاد یا نه.
7 از 10 نمره ای هست که از من میگیره. فقط و فقط تست در هوای سرد.
15 آبان 1396 پاسخ تشکر
37 تشکر شده توسط : محمد ح. علی حمیدی
واقعا مطالبی که شما بیان می کنید حرفه ای و کامل و با نگارش بسیار زیباییست که بابت این موضوع بسیار بسیار از شما ممنونم
بنده خودم چند وقتی بود که در مورد این مساله که ما برای توصیف روایح اکثرا از حواس دیگرمون بهره میگیریم و دلیل این مساله رو هم از لحاظ روانی و هم فیزیولوژیکی تا حدی بررسی کردم . ولی به این موضوعی که شما اینجا فرمودید که ما برای هفت گروه تعبیر مستقیم بویایی داریم ، جایی بر نخورده بودم و این مطلب شما بسیار کمک کننده بود
ببخشید جناب ایکاروس بنده در مبحث عطر تقریبا تازه کار هستم و بسیار مشتاق به یادگیری و میخواستم ازتون بپرسم که شما برای این مطالبی که میفرمایید جدا از تجربه ی فراوان خودتون ، از چه منابع و سایت هایی که مقاله های معتبر بگذارند استفاده میکنید؟
ممنون میشم پاسخ بدید
15 آبان 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : TH_MEN عليرضا
عرض ادب خدمت ایکاروس عزیز
سایکدلیک رو هرکسی باید خودش کشفش کنه ،،،، این جمله از جناب ایکاروس تو ذهن من حک شده فکر نکنم توصیفی از این قشنگتر راجب سایکدلیک وجود داشته باشه دقیق ، روان و خلاصه
15 آبان 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ssh ایکاروس
امیر حسین عزیز ممنونم.
اکثرشون حاصل تجربه و تماس فیزیکی با عطرهاست. و خب اینکه فکر میکنم بیش از یکهزار مقاله و بیش از یکصد کتاب راجع به عطر خونده باشم. من به اینترنت به چشم یک قتلگاه وشکارگاه برای تجارت دیگران نگاه میکنم و سعی میکنم ساده لوحانه گول فرگرنتیکا یا سایت های این چنینی که راجع به نت ها و غیره اطلاعات میدن رو نخورم. بخوام راجع به عود بخونم میرم مقالاتش رو میخونم. اما هیچ کدام به اندازه قرار گیری در مکان درستش روی من تاثیر نزاشته. و البته کار مستقیم با نت ها و تست فراوان عطرهای تخصصی به هر کسی یک بینش میده که گره میخوره با بینش قبلی خودص از جهان، علم، هنر ، ادبیات و ..
برای شروع نمیخواد کتابی رو خریداری کنید. نت های عطر خودشون یک آموزگار حرفه ای و شامه و قدرت بویایی انسان خودش یک آموزنده ی بسیار باهوش هست. با خود عطرها سر و کله بزنید و مرتبا استشمامشون کنید.
15 آبان 1396 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : محمد ح. Mahmoudreza ganjali
این کار براتون چه چیزی رو تداعی می کنه؟یاد خاطره خاصی می افتید باهاش؟یادمه از اون عطرهایی بود که تو تنهایی و غم همراهتون بود.
خوش برگشتید،امیدوارم اینجا پیام ها دیده بشه،خیل عظیمی از پیام ها رو می بینم
15 آبان 1396 پاسخ تشکر
سلام ایکاروس
خوشحالم از حضورت
هم سوال ازت دارم هم خواهشی، و ممنونم از پاسخت
بنظرت دستریز عطر باعث کاهش کیفیت اون عطر نمیشه؟من دستریزهای نیش و دیزاینرهای مختلفی رو تست کردم اما یه گرفتگی تو عطرها حس میکنم که اجازه نمیده عطر خودش و نشون بده.تا جایی که به اصل بودنشون شک میکنم.
و خواهشم ازت اینه که در مورد گروه های بویایی و نت ها، عطرهایی رو به عنوان رفرنس معرفی کنی که واقعا سلیقمون رو بشناسیم. چون بنظرم برای افراد مبتدی مثل من بدون شناخت این موارد نمیشه رویوها رو بدرستی درک کرد و شناخت درستی از اون عطر بدست آورد.
مثلا نت وتیور برای من یکجا گرم و حالتی چرب و کمی شیرین، یکجا تند و خشک داشته.در عطرهای گری وتیور و انکر نویر سردرد میگیرم، یا تق هرمس سنگینه ولی در عطر گرلن لئو بویسی میپسندم.آخر متوجه نشدم چطور یه عطر وتیوری رو انتخاب کنم که به سلیقه من نزدیکتره.
(چند روز پیش لحظه ایی کنار یک نفر بودم عطرش من و جذب کرد ولی متاسفانه نام عطر و ازش نپرسیدم، بوی شفاف و درخشان و تقریبا خنک، همراه تندی و تیزی خاصی که خیلی پسندیدم.نفهمیدم تندی و تیزی از چوب بود، پچولی بود یا وتیور. بخوام مثال بزنم سبک عطر پرایوت لیبل رو داشت اما نه گرمی و تلخی و قدرت پرایوت لیبل،فقط میدونم تو اون لحظه نه شیرینی حس کردم نه تلخی،نه گلی بود نه حیوانی یا آمبری،میوه ایی و ... در کل تو نام عطر موندم)
سپاسگزارم ازت ایکاروس
17 آبان 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Asad samani
سلام جناب ايكاروس خسته نباشيد واقعا متن شيوا و زيبايى نوشتين منتها بنده زياد عطر شناس نيستم و خيلى جاها متوجه نشدنم منظورتون رو
اين عطر رو امروز تست كردم براى عروسى ميخوام بنظرم حال و هواى عروسى رو داشت يكم بوى گرنس ميده و رسمى بنظرم اومد اما بين اين و تق هرمس و نيش امريكن گلد موندم ميخواستم اگه ممكنه راهنمايى بفرماييد
20 آبان 1396 پاسخ تشکر
کاش در حوزه‌های بیشتری ایکاروس‌های بیشتری داشتیم
17 شهریور 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : محمد ح.  hesam

Psychedelic sixties. God knows that whatever that means it certainly meant far more than drugs though drugs still work as a pretty good handle to the phenomenon.
برگرفته از کتاب one flew over the cuckoo's nest

مسیح در انجیل متی ۵:۳۹ به پیروانش میگه
Do not resist evil
شیطان؟ شیطان باید رسوخ کنه در تک تک ریسپتورهای تو. شیطان؟ پچولی. بد مست و نعره زنان. سیترس رو در همون ابتدا خفه می‌کنه. بر بستری خاکی، با امبر و لابدانیوم آمیزشی تنتریک داره و هر از چندگاهی رایحه ای خفیف از رز.
پچولی کانفورمیست نیست در اکوسیستم ژووا پغی. مجبور نیست بره تراپی. مجبور نیست کدهای اجتماعی رو درونی کنه. مجبور نیست لبخند پلاستیکی بزنه. مثل بقیه پچولی ها در باقی اکوسیستمهای کپیتالیستی موفق تهی.مجبور نیست با یه مشت لی لی پوتی در مورد منطق صحبت کنه. منطق؟
Contra principia negantem non est disputandum
پچولی آزاده. آزاده به وانیل لبخند بزنه و وانیل رو خلع سلاح کنه و شیرینی وانیل رو در آغوش بکشه. و این tableau vivant از دنیایی که پچولی هاش آزادن، آدم رو بدجوری حسرتی می‌کنه.
Do not resist evil
25 بهمن 1401 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali آماتور 2
درود بر بانو پرنیان عزیز و محترم
توصیف بسیار شیوا و روح انگیز شما قابل تحسین بود . لذت بردم . خوش بو باشید 🌹
28 بهمن 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : بابک پرنیان
سلام رضای عزیز. خیلی به من لطف داری و خوشحالم واقعا که لذت بردی. زنده باشی و معطر
29 بهمن 1401 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : TIMELESS  Someone Out There Saba

9
رایحه
8
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
رازیست پنهان ، همزیستی من و این مخلوق روانگردان
من چند سالی هست این دوست داشتنی رو همیشه در کنارم داشتم و خواهم داشت ولی باور کنید هنوز که هنوزه نمیتونم براش ریویوی دقیق و اصولی بنویسم و دلیلش هم اغواگری و چند وجهی بودن این عطر هزار چهره هست.
من تو شرایط مختلفی توی این سال ها این عطر رو پوشیدم و اگر اغراق نباشه هر دفعه حسی جدید و تازه از رایحه این عطر دریافت کردم. بعد از تغییراتی اندک در نت آغازین که از سال 2017 در این عطر رخ داد و حجم و گزش پچولی اولیه کاهش پیدا کرد ، رایحه کار کمی گورماند و خوشمزه شد و نت وانیل و رز به کار گرفته شده یکمی کار رو متعادل تر کرد. این تغییر رایحه نه تنها باعث دلزدگی عاشقان این عطر نشد، بلکه به اعتقاد من شدت لذت و اغواگری کار رو بیشتر هم کرد.
((روانگردان)) الحق نامی شایسته و دقیق برای این عطر از خانه JOVOY هست. در نسخ اولیه و نمونه های اولین سال لانچ شدن این کار، طراحی، شدت ، قدرت و شفافیت نت پچولی به گونه ایی بود که مخاطب رو دچار جنون آنی میکرد. خیلی ها واقعا از این رایحه لذت نمی بردند ولی این عطر به گونه ایی طراحی شده که نا خودآگاه توجه و کنجکاوی سلول های مغز مخاطب رو به خودش جلب میکنه. رایحه ایی اعتیاد آور و
در آخر پیشنهاد میکنم دوستانی که هنوز این عطر رو تست نکردید به سراغش برید و کمی کیف کنید.
13 شهریور 1401 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : امیرعلی نجاتی سانیار

نمی‌دانم چرا مردم انتظار دارند هنر را درک کنند درحالی که این حقیقت را قبول دارند که خود زندگی هم قابل درک نیست؟

ديويد لينچ

سایکدلیک جووی الهام گرفته شده از فرهنگ روان گردان (سایکدلیک) است و تلاش دارد تاثیرهایی مشابه استفاده از داروهای روانگردان (مواد مخدر و محرک) با رایحه ایجاد کند. شاید همین یک خط باعث شود کسی وسوسه شود و آن را بخرد و وارد جهان‌های موازی شود. ولی نه اشتباه نکنید شما نمی‌توانید بدون پیش زمینه فکری و فرهنگی حتا ذره‌ای سر از کارش در بیاورید. اگر یهو بروید فیلم اریزر هد دیوید لینچ ببینید خوب معلومه هیچی ازش سر در نمیارید و فکر می‌کنید با یه فیلم سردرگم طرف هستید. شما قبل از اینکه فیلم‌های دیوید لینچ ببینید باید بوف کور صادق هدایت؛ سرشب بت‌ها فردریش نیچه؛ مسخ فرانتس کافکا خوانده باشید. باید ساعتها محو تماشای تابلوی جیغ اثر ادوارد مونک شده باشید. باید خیلی از راه‌ها را رفته باشید. مثلن در یک عصر دلگیر روز جمعه زمستانی وقتی سرمای شدید خورده‌اید؛ و دوست دخترتان ترکتان کرده و تمام بدنتان پر از چرک و عفونت شده؛ و دارید از تب می‌میرید سرتان را به شیشه سرد اطاق چسبانده باشید به حیاط نگاه کرده باشید و به این فکر کرده باشید...

ادوارد مونک درباره تابلو جیغ می‌گوید:

«یک روز عصر قدم‌زنان در راهی می‌رفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب می‌کرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شده‌ام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگ‌ها جیغ می‌کشیدند. این بود که جیغ از سه‌گانهٔ کتیبه پدید آمد.»

شما قبل از اینکه سایکدلیک جووی بو بکشید بروید solo Sorrow دیوید گیلمور را گوش کنید ببینید می‌توانید با این اثر موسیقیایی ارتباط برقرار کنید؟ اگر نه پس هنوز نمی‌توانید سر از این عطر در بیاورید. برای این مراقبه عطریایی یک سری پیش زمینه‌ها لازم است. سینمای دیوید لینچ رازی است سر به مهر همچون رانندگی در شاهراهی گمشده آنهم در شب تار. شاهراهی پر پیچ و خم، دهشتناک و افیونی. خفن‌ترین عطرباز خاورمیانه در آن شب اثیری تابستانی چه عاشقانه سایکدلیک جووی از جعبه‌اش در آورد و بو کشید. شیشه‌ها و شیشه‌ها پشت سر هم تمام کرده بود که به آن شب پر از مکاشفه رسید.
24 آذر 1396 پاسخ تشکر
30 تشکر شده توسط : Mohammad Mahmoudreza ganjali

.
■ آلن رب گری یه ، برگمان، فورد،رنوار ، تروفو ، اوزو ، هرتزوگ ، بونوئل، وایدا ، میزوگوچی ، ویلیام وایلر، لینچ ، مورنئو، دسیکا، پازولینی ، زاک تاتی و..
.
■ نولان، تارانتینو ، پولانسکی ، تورناتوره، فینچر ، ایناریتو، اسکورسیزی، جیمز کامرون ، پیتر جکسون، ریدلی اسکات و..
.
.
یک دسته ی سوم و چهارم و پنجمی هست که جای مناقشه و دعوا ندارن ور این بحث فعلا.
.
دسته ی دوم به نظر اسامی پر شکوهی در بینشون هست. کی میتونه ادعا کنه از دیدن اینسپشن لذت نبرده؟ اما این دسته ی دوم ماگزیمم کیفیتی هست که سینمای امروز داره خلق میکنه.
صحبت بر سر این هست که چی میشه که از صد نفری که این کامنت رو میخونن احتمالا کمتر از پنج نفر از کارگردان های دسته اول فیلم دیدن. البته دیدنشون فخر تیست. اما سوال فقط این هست که چرا این دسترسی عقیم مونده؟ چرا مستقیما قلب یک پیغام رو تاچ نمیکنیم ؟ واضحه. صنعت سرمایه داری. این صنعت ما رو در حد سطحی ترین پدیده از یک مصرف کننده ی over the counter تقلیل میده. قفسه های خودش رو پر زرق و برق میچینه و قفسه هایی که براش به معامله ختم نمیشه رو به انبار منتقل میکنه. ما با سطحی ترین شکل از هرچیزی در جهان کنونی رو در روییم. تهرانی های قدیم یک ضرب المثل دارند که وقتی سیل بیاد آشغالا میان بالا. یک سیل از سرمایه داری آمد و الان تا چشم کار میکنه همه حا آشعال ریخته. شعر اشغاله. موسیقی اشغاله. فیلم آشغاله.

این واضحا توهین به کسی نیست. این اتفاقی هست که در جهان سرمایه داری رخ میده و مرتبط با قشر خاصی نیست. شما دی یدی از گرلن رو استشمام کنید متوجه میشید چه کلاه بزرگی سر همه مون رفته که مجبوریم امروز برای یک شیشه عطر دیزاینری چهارصد هزار تومان پول بدیم. شما arpes londe رو استشمام کنید ، میتسوکو، ول د نوی و چه و چه.. چرا که تا اون زمان سرمایه داری هنوز به هنر ناخنک نزده بود. اما الان یکی از شکارگاهای اصلیش هنر هست. باز هم میگم اینکه امروزه همه چی در کیفیت " آشغال" تجمع پیدا کرده توهین به کسی نیست. این اتفاقی هست که عملا داره رخ میده. گرلن از 1930 تا 1950 هرچی خلق کرده شاهکاره. الان سی تا فلنکر آلبالو داره. سیتا فلنکر مختلف شالیمار داره که یکیش هم به حوالی شالیمار اصلیش نمیرسه. سوای مباحثی که در مورد محدودیت استفاده از بعضی نت ها میدانیم علت اصلی این سقوط کیفیت، عدم تعهد نطام یرمایه داری برای خلق یک کالای مناسب هست. او زبان بشر رو به واسطه سینمای مضحکش به کلماتی خلوت و بی کیفیت تقلیل میده تا ارتباطش رو برای خوانش داستایوفسکی و کنراد و بورخس و جیمز جویس از بین ببره و سرگرم ادبیات بی مایه ی امروزی کنه. و الا که مگر میشود بیش از یک قرن از ادبیات قرن نوزده بگذره و هنوز ولو یک اثر چشمگیر در اون کیفیت خلق نشه.

این وسط ذوق نا از دیدن لاوز اونوم به همین خاطر هست. دوق ما از بوئیدن انوبیس پاپیلون ارتیزان. اینکه افرادی بدون احتیاطات سرمایه داری و جمع و منهای سود و صررشون دارن تنها برای عشق شون فعالیت میکنن. و الا که یک شیشه لاوز با کیفیت اکستریت در یک قانون سرمایه داری بایستی رقمی معادل 5 تا 6 برابر این رو میداشت.
.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali محمد جواد رضوانی
تا وقتی میتسوکو گرلن هست دیاگلیو روجا داو کجاست؟ حالا اثر روجا پقفوم شارپ‌تر باشد؛ به نظر شما گرلن نمی‌توانست میتسوکو را آنچنان شارپ بسازد که قیمت تمام شده‌اش سر به فلک بزند؟ اینکه شما خارج از بدنه صنعت سینما بتوانید فیلم بسازید حالا هر چقدر بدون صحنه‌های پرخرج خیلی با ارزش‌تر از این است که وسط هالیوود با تمام پول و امکانات آن فیلمی بسازید که تکنولوژی از سر کولش بالا برود.

کریس نولان در شوالیه تاریکی برمی‌خیزد توی اون سکانس حمله به وال استریت؛ داره می‌گه انقلابی‌های جنبش ۹۹٪ امریکا تروریست هستند!!! کل فیلم بیانیه‌ی کاپیتالیسم علیه حرکت‌های اعتراضی - و به طور مشخص - اشغال وال‌استریت است. اون سکانس خیلی گل درشت؛ دغدغه نولانی: وال استریت بسته شه هالیوود بسته می‌شه دیگه من نمی‌تونم بلاک باستر بسازم. وای که من بی‌زارم از بلاک باستر. بلاک باستر چیست؟ فیلم‌های بسیار پر خرج و عظیم که معمولن طولانی‌تر از زمان فیلم‌های عادی هستند و پر آب و رنگ ساخته می‌شوند و از دکورهای عظیم استفاده می‌کنند. این فیلم‌ها با توجه به هزینه‌ای که در بر داشته‌اند باید فروش سرسام‌آوری بکنند تا به سوددهی برسند. بلاک باستر هم معنای پرخرج را با خود دارد و هم معنای پر فروش را. برای مثال فیلم هایی مانند برباد رفته ( 1939- Gone With The Wind )، تایتانیک ( 1998- Taitanic)، جنگ ستارگان ( 1977- Star wars ) و ... .

۵۰ سال از مرگ یاسوجیرو اوزو گذشته است. حالا دیگر در توکیو ـ شهری که شیفته‌‌اش بود و داستان‌‌ آن را چونان ارمغانی جلیل در سرگذشت سینما باقی گذاشت ـ نیز هیچ نشانی از او نمی‌توان یافت. واپسین اثر اوزو، پیش از مرگ، نام سحرآمیز «بعدازظهر پاییزی» را بر تارک خویش داشت. آن‌جا، در پایان، از زبان هیرایاما می‌شنویم: «آخرش تنها شدم!» این آخرین کلامی است که از بوطیقای سینمایی اوزو بر جای مانده است! در کدام فیلم او بود که مردی تنها در تاریکی می‌نشست و برای خودش چای می‌ریخت یا خودش را باد می‌زد یا سیبی را پوست می‌گرفت؟ و در کدام فیلم‌ِ دیگرش‌ بود که شبِ ناشادِ زنی درظاهر خو‌ش‌بخت اما در دل اندوه‌زده را نشان ‌داد که دعوت به کنسرت بتهوون را نپذیرفت و در قعر شب، تنها در خیابان، راهیِ خانه شد؟

باری، «تنهایی» رازِ بوطیقای او بود. بوطیقای ناامیدی که در آن «همه می‌ترسند: از مرگ دیگری، از آینده، از حقیقت و از زندگی. به یکدیگر وابسته‌اند، چون از تنهایی در هراس‌اند؛ اما میان جمع هم نگران تنهایی از کف‌رفته خویش‌اند.»... و این، سینما است در شکل متعالیِ آن: بوطیقای تنهایی؛ بوطیقای ملال... فرانتس کافکا، آن پیشگوی بزرگی که اندکی پیش از کارل درایر، رنوآر، اوزو، آنتونیونی، تروفو، برگمان، برسون و بعدها فون‌تریه، لینچ، هانکه، بلا تار، لئو کاراکس، آندری زویاگینتسف، و آقای وودی آلن، از منظومه شوم انسان دوران ما پرده برداشت در خاطراتش چنین نوشته است که: «ما می‌‌خواستیم برج بابل بسازیم اما به جای آن چاه بابل را حفر کرده‌ایم.»

از سرگذشت دهشت‌ناک سده‌ای که به تازگی گذشته است، آشکارا پیداست که کافکا حقیقت را گفته بود. او از جداافتادگی و تنهایی انسان زمانه ما نوشت؛ فروپاشی عواطف و روابط انسانی، و معناباختگی و ژارگونیِ زبان را هشدار داد‌؛ از دشواری‌ها و شکنجه‌‌های زیستن در برهوت رابطه، و از سرگردانی و ملالِ ابدیِ آدمی ـ آن‌جا در قعر بابل پرده برکشید. یکی از مشهورترین داستان‌های کافکا نام‌اش «حُفره» است؛ داستان حیوان بی‌نامی که با وسواس تمام سرگرم حفر سوراخ و بنا گذاشتن پناه‌گاهی زیرزمینی است، که نرم‌نرمک به جای جان‌پناهی امن و محکم، تله‌ای از کار درمی‌آید بی هیچ راهِ گریز. زیر پوست حیوان و آن‌سوی حالات حیوانی، کافکا کمدی سیاه سرگردانی تاریخی و تراژدی شکست هستی‌شناسانه ابناء بشر، و اگر دقیق‌تر بگوییم: سرنوشت فرجامینِ انسان دوران ما، را جست‌و‌جو می‌کرد.

همانقدر که با کتاب سازی مخالفم با عکس‌سازی هم مخالفم؛ عکس‌سازی روح عکاسی می‌کشد؛ فقط به درد لایک گرفتن می‌خورد وگرنه هیچ ارزش هنری ندارد. اگر هدی رستمی عکاسه پس بهمن جلالی چیه؟ اگر نولان کارگردانه پس اوزو کیه؟

کریس نولان کارگردان نیست یک تکنولوژیست است. اگر سرمایه تهیه کننده‌‌های هالیوود نبود هیچ وقت فیلم‌های بلاک باستر ساخته نمی‌شدند برای همین است در اسکار جایزه بهترین فیلم می‌دهند به تهیه‌کننده. ولی در ونیز؛ کن؛ لوکارنو؛ سن سباستین و ساندنس جایزه بهترین فیلم می‌دهند به کارگردان. قرمز و سرخ باهم فرق دارند. ماتیک قرمز؛ لاک قرمز و... ولی خون سرخ؛ شهید سرخ؛ لاله سرخ؛ رفیق سرخ؛ گل سرخ.

در عصر بلاک باسترهاست که مارلی و رامون مولویزار فروش می‌روند. دیگر کسی برای گرلن و هرمس تره هم خورد نمی‌کند. زنده باد لاکچری.
25 آذر 1396 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali nazanin

هربار و هربار که این کارو تست میکنم با خودم تعهد میکنم ساده از کنارش رد شم ، اما بارها و بارها منو تو خودش غرق میکنه....
سایکدلیک مجنون دنیای عطره ، مثله یه مست و لایعقله سرگردان میمونه که روزی بزرگترین عالم شهر بوده.
میل به فرار از چهارچوب ، میل به قرار نگرفتن در قاموس یک عطر ، سرکشی و بی پروایی
عطر خودشو انکار میکنه ، لحظات اولیه کشمکشیه بین تلخی و شیرینی ، پچولی و مشک فضا رو تلخ میکنه و بعد گذر چند لحظه وانیل و رز از تلخی کم میکنن ، به هر سمتی که رایحه خودش رو میبره با افساری به گردنش برمیگرده همون مسیر رو و فضارو مبهم تر میکنه .
شاید به همین علت این اسم رو براش برگزیدن ، چون مارو تو یه فضای معلق ، مبهم و متضاد قرار میده که مغز نمیتونه تشخیص بده این رایحه تلخه یا شیرین ، تنده یا ملایم .
عطر روانگردانه چون خودشو بهت دیکته نمیکنه ، تورو به ایهام میبره و اجازه میده هوشیاری و مغز انتخاب کنن مسیر حرکت رایحه رو . روایح طوری دیزاین و به صف شدن که با مغز بازی کنن ، یه هزار توی بویایی که ذهن بصورت ناخودآگاه میخاد ازش عبور کنه و کشفش کنه و هربار میبینه از اول شروع کرده. شاید همینه که کمتر کسی پیدا میشه ذهنش درگیر این کار نشه . یه رایحه قدرتمند ، با صلابت ، مرموز و تو دار به نظرم ، یه نیش تمام عیار که مثه فریاد زیر آب میمونه ، میشنویش اما نمیفهمی چی میگه.
مجنون دنیای عطر حضرت سایکدلیک
22 بهمن 1402 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی Mahmoudreza ganjali

جووی پاریس سایکدلیک. هیچوقت فکر نمی کردم با عطرهای خاکی گیاهی بتونم کنار بیام. اولین مواجهه م با این عطر هم همین حس رو القا کرد. چون همین چند روز پیش در فضای بسته روی یه پیراهن تمیز امتحانش کردم. یه عطر تند و جدی و سنگین. مرکباتش فقط همون لحظه اول حس میشه ولی بعد رایحه چوبی گیاهی تندش غالب میشه. یک ساعتی که گذشت فضای اتاق به شامه من تا حدی بوی نامطبوعی گرفت (مثل بوی عرقی که روی یه رایحه چوبی نشسته باشه) البته اونقدری نبود که آدم رو فراری بده. نمیدونم این رایحه خودشه یا بخاطر این بود که توی فصل نامناسب و فضای بسته تستش کردم. بعد از اون هر چی سراغ اون پیراهن می رفتم و بوش می کردم بیشتر شیفته ش می شدم. که فکر کنم مربوط به اون قسمت مشک و وانیل خوردنی آخرشه که فیوریت من و اکثریت خانم‌هاست. در مجموع اگر اون تجربه جزو ساختارش نباشه عطر شیک و منحصر به فردیه. با پخش بوی و ماندگاری خیلی خوب. به نظرم این عطر دو روی متفاوت داره. یه طرف یه رایحه محکم و شیک مردانه که در عین جذاب بودن آدم رو به عنوان مخاطبش در یه فاصله مشخصی نگه میداره و اجازه نزدیک شدن بهش نمیده. و روی دیگه ش که مربوط به درای داون کار هست بسیار صمیمی، اغواگر و دلبرانه است. که از اون جدیت کار کم می کنه. در کل یه عطر با رایحه شیکِ به ندرت شنیده شده از یه آقای میانسال جوان جذاب.
_سن پوشش تقریبا بالای ۴۰ سال. با تیپ رسمی. کژوال هرگز. یکی از آقایون گفته بود با رکابی اوکی هست ( پناه بر خدا!!!!!!) _مهمانی های رسمی و موقعیت های اداری.
_به هیچ عنوان یونیسکس نیست و صد در صد مردانه است.
_برای قرارهای عاشقانه صرفا اولین قرار که رسمی هست و قراره یه تصویر مردانه شیک و تکرار نشدنی از شما در ذهن مخاطبتون بسازه (توصیه می کنم زیر ۳۵ سال به هیچوجه استفاده نشه. چون این عطر در عین حالی که ممکنه روی تن یه فرد ۴۰ ساله جسور، زیبا و جذاب جلوه کنه روی تن یه جوان ۳۰ ساله حس پیری، درونگرایی و خستگی القا می کنه. البته اینو برای آقایونی گفتم که بازخورد مخاطب از جنس مخالف براشون مهمه وگرنه نظر شخصی ام اینه که اگه آدم خودش از رایحه ای لذت می بره نباید بخاطر نظر دیگران اون احساس لذت رو از خودش دریغ کنه.

روزتون عطرآگین
11 خرداد 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : محمد ح. غلامرضا نیک پور

8
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
اين عطر دقيقا من رو ياد سيد بارت مى اندازه وقتى كه به زيرزمين خانه مادرى پناه برد و تا اخر عمرش اونجا منزوى ماند.
هميشه فكر ميكنم حال و هواش در اون زيرزمين يه همچين بويى داشته!!!
نابغه اى كه دچار فروپاشى روانى ميشه
چشمانى گيرا اما مرموز و مريض
معروف و محبوب
در زيرزمين دور از هياهو
اما احتمالا پر هياهو در ذهن اشفته خودش
حتما عطرش همينه!!!

ريويوى جناب نجاتى من رو دوباره به يادش انداخت.

موفق باشيد

ياحق
22 بهمن 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : مهریار احمد شجاعی

سایکدلیک بهترین اسمی بود که میشد برای این عطر انتخاب کرد. هیچ وقت نفهمیدم با این عطر چند چندم، گاهی چنان شیفته اش میشدم که روزها همراه جدانشدنیم میشد و گاهی هیچ حسی بهش نداشتم.
دیروز از صبح تا شب چند جای مهم باید میرفتم، جهت احتیاط عطر رو هم با خودم بردم تا تمدیدش کنم، بماند که چه ها شد و اون وسط ها از دستم سر خورد و ترکید و من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...
با این اوضاع احوال دلار قدر داشته هاتون رو بیشتر بدونید که ممکنه عطر هم برامون تبدیل به کالایی دست نیافتنی بشه...
08 اسفند 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : محمد ح. X
اوه اوه عجب مصیبت و فلاکتی امیدوارم دیگه یه همچین اتفاقی نیافته ولی راجب این عطر گاها اشتباهاتی میشه و اشتباه میکنیم من خودم بعضا تا هشت پاف میزدم و کسی ازم نمیپرسید تا یه روز خواهرم گفت دارم از سر درد میترکم تازه تو هوای ازاد از 8/9 متری بوش به مشامش خورده بود و بهم گفت کم تر اسپری کن این عطر خیلی وابسته به مشامه وقتی اسپری میشه رو لباس سریعا نت هاش راه نفوذی استنشاق و میبندن و دیگه زیاد احساسش نمیکنیم و فکر میکنیم عطر از رمق افتاده دریغ ازینکه بوش کل محوطه رو مستولی کرده و بعضا نباید بخاطر اینکه باز خورد نمیگیریم از عطری اینو مدنظر بگیریم که عطر بی جون شده چون یک عطر خاص و فقط یه ادم خاص میتونه ازتون بپرسه و ازش تجلیل کنه و موجب بازخورد بشه پس نباید هر عطریو همیشه تجدید و تمدید کرد بخاطر اینکه بینی خودمون دیگه احساس نمیکنه و از کسی باز خورد نمیگیریم پس همون دو تا چهار پاف برای این عطر بنظرم کفایت میکنه در سرما و عطر پر باز خوردیم نیست با توجه به رایحه خاصش موفق باشید.
30 مرداد 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : X ماری
خیلی عجیبه. مشکل من با عطرهام اینه که چرا بازخورد نمیکیرم و گاهی انقدر عصبی میشم که دوست دارم عطرمو بزنم بشکنم. هرچند دلم میسوزه برا عطرم وقتی این حس رو بهش پیدا میکنم. برام عجیب بود نوشتین عطری که قیمتش انقدر بالاست براتون بازخورد نداشت. دنیای عطرها واقعا دنیای عجیب غریبیه
09 مهر 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : سالمی Saeed Faramarzi
پول بیشتر، عطر عجیب تر.
بیشترین بازخورد مثبت برای عطرهای نه چندان گرون هست. چون فقط خوشبو هستن، نه بیشتر.
09 مهر 1402 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : محمد ح. سعیده دهرویه
مثل اینکه همینطوره ☹
09 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : سالمی X
درود خانم ماری علی رغم عطر های دیزاینری که بعضا اونارو لوکس خطاب میکنند عطر های خاص و نیش کمتر بازخوردی در پی دارن دلیل موجه:امکان اینکه تا به حال جایی به مشام فرد استشمام کننده نخورده باشه درصد بالایی داره و فرد به جای اینکه اسم عطرو بپرسه و ازش تعریف و تمجید کنه بیشتر اذهاناتش تحت تاثیر قرار میگیره و با خودش میگه این چه عطر عجیبیه ولی عطر لوکس با توجه به قیمت پایین تر خوشبو تر و پر باز خورد تر هست در عموم مردم چون اگر بخواهیم تعمیمانه حساب کنیم مردم از عطر های نیش فراری اند چون دو قشر خاص و عام داریم و توصیه من اینه که اگر میخواید عطری بزنید که علاوه بر خوشبویی و لوکس بودن باز خورد بالایی در پی داشته باشه بهتون (وری) از برند |ژک ساف| و معرفی میکنم بسیار خوشبو لوکس پر بازخورد ولی این عطرو (جووی پاریس سایکدلیک) حیفه در عموم مردم و به صورت روزانه استفاده کنید بیشتر یه قرار دونفره بسیار خاص و یا یک مجلس بسیار مهم ایضا شبانه استفاده کنید و من براتون در همچنین موقعیت و زمانی باز خورد از یه عطر نیش رو تضمین میکنم موید باشید.
11 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : X ماری
مرسی از شما آقا مهدی. پاسختون کاملا منطقی و بجا بود. اتفاقا من چند وقته دارم فکر میکنم برای استفاده روزانه برم سراغ برندهایی مثل آرماف مثلا و عطرای خاص رو نگه دارم برای موقعیتهای خاص. از برند ژک ساف اسم بردین یاد یکی از همکارام افتادم که همیشه یکی از مدلهای ژک ساف رو استفاده میکرد و عطرش خط بوی قشنگی داشت طوری که اسمشو پرسیدم. ولی بازهم نمیدونم چرا دلم راضی نمیشه
11 مهر 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : سالمی Mehran
اصلا یک واژه براش هست به اسم new to niche که برای افرادی هست که میخوان از دیزانری ها برن به محدوده نیش ها.
ولی اینکه یک دفعه بگیم تمام نیش ها بوی خاص و عجیبی دارن هم نمیشه. فقط به عنوان مثال کارهای کرید. ولی لوکس بودن واقعا در کارهای دیزانری وجود نداره چرا که ازش زیاده. یکی از خصوصیات لوکس (نه تمامش) خاص بودنشه. ولی واقعا انتخاب سخته چرا که باید نسبت به جایی که میریم و آدم هایی که انتظار داریم باهاشون ملاقات داشته باشیم عطر انتخاب کنیم.
بخوام بگم کار لوکس چیه، میشه عطری که 1. دیگران باهاش آشنا هستن ولی مشابه ندیدن،2. نسبت به مکان و زمان انتخاب مناسبی هست،3. نسبت به استایل ما انتخاب مناسبی هست ،4. نسبت به افرادی که قرار هست ببینیم هم انتخاب مناسبی هست و 5. خود بو هم از مواد ارزون یا دم دستی نباشه (مثلا بوی توت فرنگی یا فندق شاید هر چهارتا رو تیک بزنه ولی لاکچری نیست)
از نظر من چند انتخاب راحت و لاکچری میشن:
1. زرجوف ناکسوس
2. بریکورت سابورسیف
3. لآرک ممویر
بازخوردهاشون واقعا عالی هست، در عین سادگی خاص هستن و عمق دارن، و تقریبا همیشه میشه ازشون استفاده کرد.
اگر کارهای کرید رو نگفتم چون به نظرم به اندازه کافی خاص نیستن و به اندازه کافی عمق ندارن.
نقطه مقابل میشه کاری مثل آمواژ ممویر که اصلا با هیچ چیز ست نمیشه.
11 مهر 1402 پاسخ تشکر
فرمایشتون کاملا متینه جناب اقای X ولی یک عطر بعد از دیزاین شدن مسلما به دو دسته بویایی خاص و عام تقسیم میشه و در این مورد هیچ شکی نیست ولی یک عطر وقتی محدوده ای که صرفا با مشام بازی میکنه و خوشبویی رو به ارمغان میاره رو رد میکنه نیش خطاب میشه و یک عطر نیش علاوه با رایحه اش حکایت خاصی رو ترسیم میکنه و به یه سویی یا یه زمان یا یه مکان یا یه موقعیت یا یه خاطره اشاره میکنه و حتی قدرت اینو داره که یک پرسپکتیو و یا یک منظره در ذهن متبادر کنه برای مثال (عطر ساهارا نویر از برند تام فورد) اگه تست داشته باشید یا تا به حال به مشامتون خورده باشه بدون جهت گیری به سمت دیگری دقیقا یک صحرای خشک و تفتیده و یک کلیسای بسیار قدیمی رو براتون تداعی میکنه و این دو مکان رو به طرز عجیبی در ذهنتون خطور میده و نیش بودن از این عطر به شدت میباره یا عطر های برند اندی تاور و یا بیوفرت لندن و یا برند گریتی و یا عطر پیو د ایلرز استارک بسیار نیش و خاص هستند و
12 مهر 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : X
نیش به عطرهایی گفته میشه که نه یک شرکت بزرگ بلکه حاصل تولیدات یک کارگاه یا شرکت کوچک شخصی هستن. مثل کارهای گولتیری که خودش عطار عطرهاش هست یا کرید که کار خانوادگی هستش.
البته بعضی برندها مثل آمواژ هم نیش حساب میشن در حالی که عطرهاشون رو عطارهای مختلف طراحی میکنن ولی با توجه به معنایی که براش لحاظ شده که عطار اصلی صاحب شرکت خودش باشه باز نیش هست. البته این نیست که هر کسی که دلش خواست عطر بسازه بشه نیش پرفیومر بلکه باید یک بک گراند داشته باشه و همچنین دلیلی داشته باشه که داره عطرهای خودش رو تولید میکنه و یکی از دلایل متفاوت بودن بوی نیش ها همین دلیلی هست که عطار عنوان میکنه. به صورت مثال آقای گولتیری گفت: به نظر من عطرهایی که در شرکت ها بزرگ تولید میشن فاقد روح هستن، من هم همیشه مجبور بودم کاری که از من خواسته میشه رو طراحی کنم برای همین تصمیم گرفتم عطرهایی رو طراحی کنم که دارای روح باشن و بیانگر احساساتم باشن. در آخر هم باید امضا داشته باشه و کارهاش خاص باشه و معروف بشه تا بهش نیش پرفیومر بگن. برای همین خیلی ها هرچند عطر تولید میکنن ولی نیش پرفیومر نمیشن.
تامفورد یک عطر دیزاینری هست، هرچند که عطار کار بلک اورکید همون عطار کار اینتلود هستش.
ولی یک محدوده ای وجود داره که دیزاینری ها اون سمت تر نمیرن چرا که اگر فروششون کم بشه ضرر میکنن و نیش ها هم این سمت تر نمیان چرا که شهرتشون زیر سوال میره. برای همین هست که نیش یک محدوده داره.
12 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : مهدی وحید رضایی

فوق العاده ... روان گردان ... فوق مردانه ... پر قدرت ... پخش عجیب غریب ... بمب پچولی ... توی کلکسیون هر عطربازی باید باشه ... واقعا بعضی از عطرها اصلا جایگزین ندارن ... توی هوای سرد به خودت بزن و هر جایی وارد شی اونجا در تصاحب خودته !
29 شهریور 1402 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی محمد ح.

10
رایحه
10
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
جووی - سایکِدِلیک
اگه مرحوم جیمی هِندِریکس زنده بود احتمالا عطر امضاش سایکدلیک میبود! :)

کلمه سایکدلیک الهام گرفته شده از دهه ۶۰-۷۰ میلادی هست که آهنگ هایِ سایکدلیک راک، و مصرف قرص های روان گردان در اون دوره رواج داشت ...
هیپی ها و جوونایِ طرفدار راکِ اون زمان که یک حالتِ آزاده و رها داشتن و ماریجوانا هم مصرف میکردن، واسه روپوشیِ بوی ماریجوانا، از عصاره های پچولی (نعنا هندی) استفاده میکردن که به دلیل قیمت مناسب و داشتنِ بویِ غالب و ماندگار با پخش بالا، کاملا پاسخگو بود واسشون ...

این ازون عطراییه که زیاد نمیشه واسش ریویو نوشت و باید خودتون تستش کنین ... همزمانی که میتونه زننده باشه، خوشبو هم هست؛ با کت شلوار ست میشه، با رکابی هم میشه پوشیدش :)))
در عین حال که پیش خودت فکر میکنی اگه بزنی اینو و بری بیرون همه میگن این دیگه چیه!!؟ همزمان هم ته دلت میدونی کلی بازخورد مثبت میاره ...
چیزِ عجیب و جالبیه، حتی اگه خوشتون هم نیاد، واسه قلقلکِ حس بویایی تستش توصیه میشه ... نیم ساعت اول واقعا به چالش میکشه حس بویایی رو، حس میکنی بوش آشناست اما یادت نمیاد چیه ... حس یه نوع خوردنی میده که نمیدونی چیه! :) در یوتیوب، توی یه ریویو به بویِ بیسکوییتِ از مریخ اومده تشبیه شد ...! واقعا بوی بیسکوییتِ مریخی میده! :)
علاوه بر شباهت به بیسکوییت یه جاهاییم بویِ کیک شکلاتی مانند میده اما نه از نوع با کلاس و شهری و تر تمیز بلکه تا حدی ناآشنا و عجیب ... اگه یه نفر از فضا برگرده و بگه فضاییا توی تولدشون یه نوع کیک میخورن و سایکدلیک بوی اونه، کاملا باور پذیره :))

دهه ۶۰-۷۰ میلادی بستر تغییرات زیادیه در هنر، موسیقی و لایف استایل، همینطور که اون دهه‌ دوره‌ی همه گیری و عادی شدن آهنگ ها و لایف استایل هایی هست که تا قبلش عجیب محسوب میشد؛ عطرِ سایکدلیک نیز از ابتدا تا انتها نمودِ عادی شدنِ یک رایحه عجیبه ...

جووی در سایکدلیک فقط به اوردن پچولی توی عطر بسنده نکرده که یه برداشت سطحی از اون دوره محسوب شه! بلکه علاوه بر استفاده از پچولی، برداشت هایی از تِم و حس و حال اون دوره رو به زبانِ عطر ترجمه کرده ...
سایکدلیک در قید و بندِ نگرانی ها و مشکلات نیست، با اینکه رایحش یکم عجیبه اما زیاده روی نکردن و اصلا چالشی و بد نیست ... و حس و حال راحتش باعث میشه از رفتن به پمپ بنزین تا دیدار با رییس ناسا هم بشه ازش استفاده کرد!

پخش و ماندگاریش هم همچنان خوبه؛ تستش پیشنهاد میشه ... روز خوش.
21 بهمن 1399 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : Hani مرتضی حسین نژاد
اخ اخ بحث هیپی ها و لایف استایل های عجیب و دهه ۶۰ ۷۰ میلادی شد، جا داره بگم که رواج صنعت پ..ن و بیشتر این فساد های اخلاقی غرب که توی رسانه ها میبینیم و توی زندگی مردم رواج پیدا کرده و الان شده ‘’روشن فکری’’ و ‘’آزادی’’ که اگه باهاش مخالفت کنی به عنوان یه انسان عقب مانده و متحجر بهت نگاه میکنن حدودا در بازه دهه های ۵۰ تا ۷۰ میلادی کلید خورد،کتاب هایی که جناب Alfred Kinsey نوشت و باعث خیلی اتفاقات شد و امثال
Hugh hefner بنیان خانواده رو سست کردن، چه اسیب های روحی و جسمانی و فردی و اجتماعی که وارد نکردن به مردم،حالا توی همین جوامع یه چیزی مثل قصاص بده چون جان افراد با ارزشه اما جلوی این مسائل که باعث از هم پاشیدن خانواده ها و طلاق و مشکلات روانی و ... میشه گرفته نمیشه، الان متاسفانه کشور ما هم به‌همین سمت داره میره از لحاظ فرهنگی،روز به روز داره احترام و حیا نسل جدید کمتر میشه،
در مورد سایکودلیک هم بگم که خیلی عجیبه من هر بار تست میکنم بوش یجوره متفاوته یه بار شیرینیش بیشتره یه بار کمتر،حالا یا مشکل از بینی منه یا شرایط محیط و لباس و ... تاثیر میذاره
21 بهمن 1399 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : ع میرزایی Hani
خدا امواتت رو بيامرزه،لذت بردم
03 اسفند 1399 پاسخ تشکر
چقدر خوبه که به اجزای سازنده عطر، بسنده نکنیم و با تامل در اسم اون، با فلسفه اون عطر هم بگیریم.
تشکر از متن ارزشمندتون
15 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : پارسی In The Dark
درود جناب دادجو؛ خوشحالم که مفید بوده واستون

به نکته جالبی اشاره کردید و منم به شخصه همیشه در ریویو ها سعی کردم به غیر از رایحه، در حد توان خودم به حس و حال، کاراکتر و فلسفش بپردازم اگه اون عطر پتانسیلش رو داشته باشه و اگه درکش واسم مقدور باشه؛ چونکه چندین سال بعد ما یادمون نیس در ۳ ساعت پس از شروع عطر کدوم ۳ نوت با هم ترکیب میشدن اما مسلما یادمون خواهد بود چه خاطراتی باهاش ساختیم، چه حسی ازش گرفتیم و در راستای رسیدن به چه کاراکتری کنار شخصیتِ خودمون قدم به قدم همراهیمون کرد ...

نکته دیگه اینکه اشاره بیش از حد به نوت ها به نظرم خیلی مفید نیست؛ یعنی بذارید با یه مثال ساده بگم :
شما لیمو رو فرض کن که نوت ساده ای محسوب میشه، همین لیمو ساده میتونه حالت گازدار و شارپ داشته باشه (سرجوف فیرو)، میتونه پوست لیمو و ترکیب با خود لیمو باشه (سرجوف رنسانس)، میتونه حالت لیموناد طور یا یخ در بهشت لیمویی بگیره (هرمس تق فرش)، میتونه با ته بوی یکم شیرین ترکیبِ آبنبات لیمویی بگیره و ... و هرکدوم ازین حالت ها، رویِ حس و حال و کاراکتر مجزایی تاکید میکنه ...

حالا دیگه نوت های پیچیده تر مثل چرم، عود، امبر و ده ها نوت دیگه که نوشتن حالت های مختلفش صفحه ها طول میکشه رو فرض کنید چقدر متفاوت و‌ پیچیده میتونه شه؛ لذا فکر میکنم اگه ما توی ریویویی بگیم این عطر ترکیب امبر، چرم، وانیل و ... هست خیلی مفید نیس! چون هر کدوم ازون نوت ها چندین وجه دارن و حالتِ مفید ترش اینه که ما بگیم هرکدوم ازون نوت ها چه وجهی یا چه وجه هاییشون در عطر استفاده شده و ترکیبش با سایر وجه های بقیه نوت ها چی میشه، چه حسی میده و به کجا ختم میشه!

واسه همینم نوشتن ریویوی بعضی عطر ها و توصیف رایحشون خیلی سخته، مثلا هفته هاست سعی کردم ریویو خورشید جده از استفن هامبرت و چند عطر دیگه رو بنویسم که هردفعه خیلی طولانی میشه و قیدش رو زدم!

حس میکنم در سایت، زیادی روی نوت ها مانور داده میشه و چه بهتر که اساتید که مسلما سوادش رو هم دارن با گفتن حس و حال، داستان، کاراکتر و ... توصیف رایحه رو ساده تر کنن و همگی در کنار هم بیاموزیم و لذت ببریم ...

شبتون خوش
15 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : Hani Mehran

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟