«اپوس 7» که براساس پیچشی طوفانی از نتهای ادویهای و صمغهای ناب خلق شده، بازتابی از این موضوع مهم است که علم و دانش تا چه اندازه میتواند اغواگر و فریبنده باشد. «رکلس لدر» با غلظتی سبز از جنس صمغ چسبناک گالبانیوم آغاز میشود و بهطرز چشمگیری هم نتهای باطراوت هل و جوز را شکوفا میکند.
نت آجیلی شنبلیله، پرتوهای دودی و دیوانهوار گیاه ناگارموتا، و فراخوان حیوانی گوستوس و عنبر هم پوسته اصلی و چرمی این عطر را تقویت میکنند، درحالی که چرم ماسکون، چوب صندل و صمغ کندر هم توانستهاند پایانی هماهنگ و هوسانگیز را خلق کنند. «اپوس 7» با برانگیختن احساس آرامش پس از شروع سبزش، به ما نشان میدهد که چگونه یک عطر میتواند دیگران را بهخاطر باهوش بودن شما بهسویتان جذب کند، درحالی که این را هم به ما میآموزد که چطور اغواگری ذهن میتواند قدرتمندتر از اغواگری چشمها باشد.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
عطار | آلبرتو موریلاس، پیر نگرین |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2022 |
گروه بویایی | رایحه های چرمی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | هل ، صمغ گالبانیوم، جوز ، فلفل صورتی ، شنبلیله |
اسانس میانی | نعناع هندی ، چرم ، عنبر، عود، آمبروکسان |
اسانس پایه | مشک ، چوب صندل سفید ، صمغ کندر ، گیاه ناگارموتا، گوستوس |
•آمواژ اوپوس هفت؛
اثری بسیار اصیل با پرداختی هنرمندانه.
ارائهدهندهی نورپردازی، دمای رنگ و میزانسن.
مقدمهچینی نمیکند. کیفیت استثنایی در اجرا، بیدرنگ مؤلف و اثر را معرفی میکند.
رامبرانت
کاراوجو
داستایوفسکی و تولستوی عزیز من
اما نه خود آنها!
بلکه “مخرج مشترکی” فضایی-بصری، که در آثارشان بازنمایی میشود.
موقعیت،فضا و اتمسفر:
آسمان تاریک بود؛ شب. اواسط پاییز و هوایی سرد.
شهر خسته بود و شهروندان بازگشته به اتاقها.
اما داخل؛
نور گرم بود، موضعی. فضا بواسطهی آباژور و شمعی، به قسمتهای سایه-روشن تقسیم میشد.
پلکان، چارچوب پنجرهها، میز، صندلی و کفپوش همگی چوبی بودند.
میز تحریر چسبیده بود به دیوار. درست زیر پنجرهی مشرف به خیابان. خودنویسی هم بود. روی جلد ضخیم و کدر کتابی قهوهای.
مقابل پنجره روی همان صندلی چوبی نشست. کفشهایش از چرمی مرغوب بود که در سایهی زیر میز هم انعکاسی از نور محیط بر رویش دیده میشد.
آباژور پشت سرش بود. در گوشهی اتاق.
شمع لبهی پنجره، مدتی بود که میسوخت. انعکاسی خفیف از چهرهاش بر روی شیشه به او نگاه میکرد.
با مثلثی از نور روی گونهی مخالفش. همان “شاخصه بصری” نورپردازی رامبرانت در پرترههایش.
•نور، دمای رنگ، متریال، موقعیت، فصل، چیدمان و شخصیت، همه ظرفیتی برای ترسیم فضا در این اثر دارند. نورپردازیهای رامبرانت و کاراواجو. خیابانهای داستانهای داستایوفسکی و تولستوی.
معاصرتر در:
سینما: شخصیت جِی.کِی. سیمونز(مدرس موسیقی) در Whiplash در زمان تنهایی بعلاوهی اتمسفر فضایی-رنگی اثر.
موسیقی: Gary Moore و گیتار آسمانیاش.
رایحه:
شروع، اسپایسی-چرمی است و توانمند. با حفظ درونگرایی خود. فضا با نجوای چوبی-ادویهای در پسزمینه عمیقتر شده بیآنکه غلبهی لحنی در تاپنت شنیده شود.
از میانه تا انتها، چرخشی تدریجی به سویهای چوبی-ادویهای، چوبی-صمغی-امبری شکل میگیرد.
اتمسفری خاکی-غبارآلود با تناژی از قهوهای سوخته و مشکی.
جلوهای چوبی-خاکی(به تشخیص بنده) که فوقالعاده است!
قویا دلنشین و اعتیادآور!
رایحه: ۷.۵-۸
ماندگاری: ۱۰ تمام از ۱۰