VALENTINO - Valentino Valentina

دوستان دهه هفتادی اگر رایحه آدامس باربی رو به یاد داشته باشین نیازی به تست بوی این عطر ندارین…😄

تابستون قبل کلاس نهم، کلاس های تیزهوشان، دخترکی که هدفمنده اما داره زیگزاگی از جاده خاکی می‌ره
شبا بیدار می‌مونه و تا صبح درس می‌خونه و درس می‌خونه، روزا خسته و هلاک می‌خوابه تا غروب..کله شق و یه دنده‌س و به خرجش نمی‌ره که این برنامه غلطه..می‌خواد ساز و کار دنیا رو برعکس کنه انگار! :))
پلکای خسته‌ش و از هم فاصله می‌ده و نگاهی به اطرافش می‌ندازه..خوابش برده، نه پشت میز، نه توی تخت، کف زمین با کتاب تستی که جلوش باز مونده! نگاهی به ساعت می‌ندازه..2 ظهر؟؟؟ لعنتی!! فقط دو ساعت مونده به کلاس و هنوز 20 تا تست نزده داره!
هول هولکی دوش می‌گیره، حاضر می‌شه و لی لی کنان حین پوشیدن جوراباش کتاب به دست مثل مرغ پرکنده این ور اون ور می‌ره :)) عقربه ها مسابقه گذاشتن انگار!
صدای در میاد..مادرش از سر کار برگشته و می‌خواد برسوندش به کلاس
با عجله از اتاق می‌ره بیرون، به ثانیه نکشیده عقب گرد می‌کنه! عطرش! عطر و یادش رفت! نگاهی به دو عطر جدیدی که اخیرا از مادرش هدیه گرفته می‌کنه..ولنتینو ولنتینا و لالیک لامور! هردو رو دوست داره و همیشه سر انتخابشون گیر می‌کنه! ولنتینا رو چنگ می‌زنه و باهاش دوش می‌گیره و با عجله به سمت در می‌ره
جلوی کلاس گونه مادرشو می‌بوسه و از ماشین پیاده می‌شه، بدون معطلی وارد فلافلی بغل آموزشگاه می‌شه :))))))) با سرعت نور مشغول خوردن ساندویچ فلافل می‌شه و به لقمه ها التماس می‌کنه زودتر جویده بشن! :))
دستاش که بوی انبه گرفتن و می‌شوره و مثل فشنگ از فلافلی بیرون می‌زنه و وارد آموزشگاه می‌شه، سلام و احوال پرسی گرمی با مدیر آموزشگاه می‌کنه و وارد کلاس می‌شه..معلم عزیزش با لبخند ازش استقبال می‌کنه و انگار سلیقه‌ش در عطر خیلی مشابه دخترکه که عاشق هردو عطریه که اخیرا دخترک می‌زنه! و برق نگاهش داد می‌زنه که روش خیلی حساب باز می‌کنه...و دخترکی که خودش رو شایسته این نگاه براق نمی‌دونه و احساس ناکافی بودن می‌کنه...
با عشق وصف ناپذیری که به ریاضی داره غرق کلاس می‌شه، حین انجام محاسبات و فرمول ها، رقص اعداد و سر و کله زدن با جهان گسترده ای که همه چیزش بر پایه منطق و با دلیل و اثباته؛ بوی دلنشین عطرش هم خودنمایی می‌کنه و حالش رو بیش از پیش خوب می‌کنه! راستی اون استرس شدید قبل کلاس کجا رفت؟..خودش هم نمی‌دونست و براش مهم هم نبود، فعلا که خطر رفع شده بود!..و چیزی براش مهم تر و لذت بخش تر از حل مسائل نبود..
متوجه گذر زمان نمی‌شه و وقتی به خودش میاد که مدیر آموزشگاه صداش می‌کنه چون مادرش اومده دنبالش..ولی...ولی هنوز ده دقیقه از کلاس مونده! گویا مهمون دارن و چاره ای نیست..معلمش با شوخی بهش می‌گه خانوم دیر اومدی نخواه زود برو! :))
........

خودش هم نمی‌دونه دقیقا داره چیکار می‌کنه :)) از برنامه غذایی نامناسبی که شامل هله هوله و لیوان های قهوه می‌شه گرفته تا برنامه خواب غیر عادیش! :)) 100 صفحه از کتابی که جدیدا گرفته رو بی‌وقفه می‌خونه، سه قسمت سریال و پشت سر هم نگاه می‌کنه، نقاشی ای می‌کشه و بعد می‌ره سر وقت درس..البته فقط یه درس! انگار باقی درسا جایی براشون نیست! حداقل بین علاقه‌مندی های دخترک! :))
و شاید این برنامه آشفته نشون دهنده افکار آزاردهنده ایه که می‌خواد پسشون بزنه...ناخودآگاه می‌خواد فرار کنه از این افکار مزاحم..استرسی که کمر به از بین بردن روح و روانش بسته و عدم اعتماد به نفسی که راه تنفسیش و لحظه به لحظه تنگ تر می‌کنه...سایه کدر و تیره افسردگی داره یواش یواش زندگیش و در بر می‌گیره..

می‌بخشید، روده درازی کردم :)
اون سال واقعا برام سال سختی بود و استرس تیزهوشان و افسردگی داشت از پا درم میاورد..ولی اون کلاسای ریاضی، معلم عزیزم و عطرهای امضای اون موقعم انگار از اون سال جدان..همیشه جزو بهترین خاطراتم محسوب می‌شن و با هربار بوییدن ولنتینا واقعا حس لذت بخش اون ساعت ها برام تداعی می‌شه..
واقعا این عطر و دوست دارم :)
خوشبو و دلپذیر با پخش و ماندگاری متوسط، سیف و مناسب برای هدیه دادن
شاد و خوشبو باشید

سلام دوستان من یه میگرنی هستم که ۹۰درصد عطر ها سرمو درد میارن
شنیدم این مدل ولنتینو خیلی ملایم و ادامسی توت فرنگی طوره رایحش
خواستم بدونم واقعا بدرد یه میگرنی میخوره ؟ بوی غلیظ توت فرنگی یا بوی گل زیاد توش مشهود نیس؟؟ ملایمتش در چه حده