عطر «الکساندریا 2» شهری نامرئی است که همچون قلمروی از جنس چوب برای خدایان خلق شده؛ آمفیتئاتری باشکوه که شور و احساسات سرمستشده ما را به صحنه میآورد؛ آیینی رازآلود که گوهر درونی شما را فرامیخواند؛ گذرگاهی برای مناسکی سرورآمیز که سرشاری ناب و درونی این عطر را همچون آیینی جاودانه جشن میگیرد. «الکساندریا 2» همچون بخورهای پُردودی است که در تاریکی شعلهورند؛ همچون چشمهای پُر از شور و شوق؛ و همچون نامهای عاشقانه و بلند که انگار وسعتی به اندازه یک کتابخانه دارد. «الکساندریا 2» صمیمیت و جذابیت یک گل رز شکوفاشده را درون خود دارد؛ یا همچون نیمه گمشده یک سیب است، یا نیروی دلنشین سدر، یا وسوسه مرگبار یک گل برف. «الکساندریا 2» رودی از موجهای شورانگیز است که در میانه یک شهر میخروشد؛ آنجا که نت عود کامبوجی همچون ملکهای جادویی به درون روح شما گام میگذارد و صدای ناقوسهای پُرهیاهو میگویند که او به تالار سلطنتیاش بازگشته است، آن هم با دنباله و ردی گرانبهاتر از طلا.
در محصولات برند زرجف خیسی دور والف و محل اسپری در هنگام باز کردن ادکلن رایج است که در برخی موارد باعث خوردگی شیشه می شود و برند زرجف هنوز راهکار مناسبی برای رفع این مشکل اتخاذ نکرده است .
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | زرجوف |
عطار | کریس موریس |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | سیب ، اسطوخودوس ، دارچین ، اقاقیای پالیساندر |
اسانس میانی | رز ، سدر ، گل برف |
اسانس پایه | مشک ، کهربا، وانیل ، چوب صندل سفید ، عود |
دوهفته قبل به همراه خانواده مسافرت تفریحی به پایتخت کشورمان داشتیم. هتل فردوسی محل اقامتمان بود نزدیک میدان فردوسی.ورودی کوچه هتل فردوسی کارخانه قدیمی آبجو سازی آرگو قرار داره. یکروز صبح قدم زنان وارد محوطه کارخانه شدم که بازسازی و تبدیل به گالری شده. سمت چپ حیاط درب چوبی بزرگی قرار داشت، درب را باز کردم و وارد شدم و با زیباترین دیزاین کافه که تا به حال دیدم مواجه شدم. از انجا که به عنوان شغل دوم نجاری هم دارم و کارهای دیزاین هم انجام میدم از بارمن که جوان خوش چهره با موهای بلند و بسته شده به سبک ژاپنی و گل گوشهای زیبا درخواست کردم چندتا عکس از کافه بگیرم. خانم جوانی با پیراهن و دامن بسیار زیبا و موهای کوتاه به سبک آلمانی و رنگ سفید در حال مطالعه و نوشیدن قهوه در کنج کافه بود و بویی بسیار دل انگیز فضای انجا را گرفته بود. شروع به عکاسی کردم، دیوارها از دهه چهل دست نخورده باقی مانده بود، سیاه و کثیف و دود گرفته با اجرهایی که خیلی جاها کاهگل هاش ریخته بود، پیشخوان های کوچک چوبی در فاصله های مساوی که روی ان اواژور کوچکی قرار داشت، نورپردازی بسیار زیبا، کانتر اصلی تمام از متریال مس که بسیار زیبا جلوه میکرد، داکتها و لوله های تاسیسات همگی از جنس مس. سقف و دیوارها دست نخورده باقی مانده بود با اضاف شدن طراحی روز. موسیقی بسیار زیبای پنگوئن از گروه"او و دوستانش" در حال پخش بود، سفارش قهوه دادم و نشستم، بویی که در فضا پیچیده بود ویران گر بود، نتوانستم تحمل کنم و از مسئول بار پرسیدم ببخشید چه عطری اینجا استفاده کردید؟ گفت اینجا هیچ عطر و خوشبو کننده ای استفاده نمیکنیم و عطر مربوط به ان خانم است. موقع خروج نزدیک خانم با احترام سلام کردم و گفتم سرکارخانم لطفا اسم عطرتان چیست؟؟
با خوشرویی و احترام گفت : الکساندرا 2
بوی عطر عجیب با فضا، موسیقی و شخصیت خانم همخوانی داشت....
پنگوئن :
میشنوی صدای پاشونُ
دارن نزدیک میشن و نزدیکتر
دیگه داره تموم میشه نمایش
داریم میرسیم به صحنهی آخر
خو من مثل تو میترسم
خو منم میترسم از مردن
ولی اگه هیچکس یادش نموند
من و تو که یادمونه هنوز
صبح ها قدم میزدیم تو پیاده رو
کنار چندتا کرگدن
شب ها تا صبح میرقصیدیم، یادته؟
چشم تو چشم چندتا پنگوئن
رودها پر از آب بودن، پر از آب بودن
درخت ها سبز، سبز، سبز بودن واقعا
به سیاهی تاریکی شدن
آسونترین راهه دوست من
رفتن و رفتن و رفتن مثل باد
همیشه راحتتره از بودن و جنگیدن
من خوشحالم از اینکه با همیم
خوشحالم هنوز لبخند میزنیم
خوشحالم از این مردن
کنار رویاهای تو و من
بگو هنوز رویا داری
بگو هنوز امیدواری
از اون در هر چی بیاد تو مهم نیست
ما باهاش روبهرو میشیم
چون هنوز رویا داریم
چون هنوز امیدواریم
از اون در هر چی بیاد تو مهم نیست
ما باهاش روبهرو میشیم
چون هنوز رویا داریم
چون هنوز امیدواریم
از اون در هرچی بیاد تو مهم نیست
ما باهاش روبهرو میشیم
یه روزی میرسه که دوباره ما
صبحها قدم میزنیم تو پیاده رو
کنار چندتا کرگدن
شب ها تا صبح میرقصیم باز
چشم تو چشم چندتا پنگوئن
رودها پر از آب میشن
ماهیها برمیگردن به خونه
من و تو بازم با همیم زیر
درختهایی که سبزن واقعا
صبحها قدم میزنیم تو پیاده رو
کنار چندتا کرگدن
شبها تا صبح میرقصیم باز
چشم تو چشم چندتا پنگوئن
رودها پر از آب میشن
ماهیها برمیگردن به خونه
من و تو بازم با همیم زیر
درختهایی که سبزن واقعا