بسیاری از حیوانات، از جمله پستانداران، در برخورد با جهان به شدت به حس بویایی خود وابسته هستند. با این حال، مردم اغلب فرض میکنند که این مورد در مورد انسانها صدق نمیکند. در واقع، تحقیقات در مورد چگونگی تأثیر بو بر قضاوتها، تصمیمات و رفتارهای افراد، از تحقیقات در مورد حواس دیگر مانند بینایی، لامسه و شنوایی عقب مانده است. این واقعیت با توجه به اینکه، همانطور که محقق آلمانی هلن لوس و همکارانش معتقدند: "بدن انسان به طور غنی از غدد آپوکرین و چربی برخوردار است که صدها ترکیب شیمیایی را در مقادیر متغیر تولید میکنند و به هر فرد امضای شیمیایی منحصر به فردی میدهند، تعجبآور است."
درک ما از بو اخیراً پیشرفت کرده است. مقالهای اخیر (2023) توسط هلن لوس و تیمی از دانشمندان اروپایی سعی در خلاصه کردن مجموعه ی رو به رشد کارهایی که اثرات بو در انسان را بررسی میکنند، داشته است. در این فرآیند، محققان چندین نظریه در مورد بویایی را رد میکنند.
اولین نظریه این است که حس بویایی انسان توسعه نیافته و بیاهمیت است. در واقع، محققان به کارهایی استناد میکنند که نشان داده است بویایی انسان یک حس قدرتمند و حساس است. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که همسران در روابط زناشویی یا همسالان کودک میتوانند یکدیگر را صرفاً بر اساس بوی بدنشان تشخیص دهند؛ مادران نیز میتوانند نوزادان خود را شناسایی کنند و برعکس (این توانایی در مادران افسرده مختل میشود) و نشان داده شده است که نوزادان بر اساس بو به سمت سینه مادر خود جهتگیری میکنند. علاوه بر این، تحقیقات نشان داده است که انتشار گازهای فرّار (مولکولهایی در فاز گازی که از یک منبع مُعیّن ساطع میشوند و ممکن است از طریق هوا به یک موجود زنده ی گیرنده برسند) از نقاط مختلف بدن انسان "از نظر شیمیایی در امتداد ابعاد اجتماعی معتبر اِدراکی مانند سن، جنس، فردیّت و سلامت قابل تمایز هستند." به عبارت دیگر ما میتوانیم با اطمینان، پیر را از جوان، مرد را از زن، بیمار را از سالم، از طریق بو تشخیص دهیم.
همچنین، "اگرچه تأثیرگذارترین ترکیبات در این امضاهای شیمیایی هنوز نیاز به شناسایی دارند، اما طبق تحقیقات نشان داده شده است که قابل درک و یادگیری هستند و معانی متعددی برای گیرندگان دارند." تحقیقات نشان دادهاند که انسانها میتوانند به طور قابل اعتمادی بوی بدن خود و همچنین بوی بدن خویشاوندان و دوستانشان را تشخیص دهند. همچنین تحقیقات نشان داده است افرادی که هنگام ملاقات احساس "کلیک" میکنند یعنی روابط سریع و گرمی با یکدیگر ایجاد میکنند، "بوی مشابهتری نسبت به آنچه که به طور تصادفی انتظار میرفت، دارند." فلذا شباهت در بوی بدن همچنین "با تعامل اجتماعیِ بهتر بین غریبهها مرتبط است."
تحقیقات با استفاده از ثبت دوگانه EEG (الکترواِنسفالوگرام مغزی) از تعاملات مادر و نوزاد (در مقابل غریبه و نوزاد) نشان داده است که هماهنگی بین مغزی بالاترِ مادر و نوزاد هنگامی که بوی مادر وارد تعامل غریبه و نوزاد میشود، از بین میرود. علاوه بر این، پاسخِ ترسِ معمول به حضور غریبهها با ورود بوی مادر، خود از بین میرود. به عبارت دیگر، به نظر میرسد بوی مادر بیش از آنچه قبلاً تصور میشد برای شکلگیری دلبستگی سالم ضروری است. علاوه بر این، تحقیقات معاصر نشان داده است که چگونه بویایی در انتخاب جفت انسان و روابط عاشقانه نقش دارد. به عنوان مثال، مردان، بوی بدن زنان را در مرحله باروری چرخه قاعدگی زنان جذابترین میدانند و نشان داده شده است که ترجیح بوی همسر با مدت زمان، رابطه ی همبستگیِ مثبت دارد.
محققان نقش بو را در تحریک افراد برای پاسخهای عاطفی تطبیقیِ خاص مورد بحث قرار میدهند. به عنوان مثال، افرادی که سطح بالایی از اضطراب اجتماعی دارند، "رفتار مرتبط با کنارهگیری (رفلکس وحشتزدگی) بارزتری را هنگام مواجهه با نمونههای تعریقِ مرتبط با اضطراب نسبت به افرادی که سطح پایینی از اضطراب اجتماعی دارند، نشان میدهند." علاوه بر این، افرادی که اضطراب اجتماعی بالایی دارند و افرادی که سابقه بدرفتاری در دوران کودکی دارند، "واکنش متفاوتی نسبت به نمونههای تعریقِ مرتبط با اضطراب نشان میدهند." به طور خلاصه، انسانها قادر به برقراری ارتباط شیمیاییِ ظریف و قابل توجهی از طریقِ حس بویایی هستند.
نظریه ی دوم این است که «فِرومونهای» انسانی در کنترل رفتارِ جفتگیریِ انسان فعال هستند. فِرومونها به عنوان «موادی که توسط یک فرد به بیرون ترشح میشوند و توسط فرد دوم از همان گونه دریافت میشوند و در آن واکنش خاصی، به عنوان مثال، یک رفتار مشخص یا یک فرآیند رشدی، آزاد میکنند» تعریف میگردند. فِرومونها در بسیاری از گونهها شناسایی شدهاند و جستجو برای نسخه ی انسانی آنها شدید بوده است، که تا حدی با مطالعات مربوط به اصطلاح همزمانیِ قاعدگی، تقویت شده است: یعنی تمایل گزارش شده ی چرخههای قاعدگی برای همزمانی در گروههایی از زنان که با هم زندگی میکنند و تصور میشد که چنین همزمانی ناشی از فِرومونها باشد.
افسوس، اگرچه این تصور به طور گسترده منتشر شده است، اما نادرست است. مطالعات متعددی سعی کردهاند اما نتوانستهاند اثر همزمانی را تکرار کنند. این اثر، هنگامی که یافت میشود، اغلب با توجه به همپوشانی ذاتی در چرخههای قاعدگی زنان، به بهترین وجه با برخورد ساده توضیح داده میشود. جستجو برای فِرومونهای انسانی فراتر از این یافته ی معروف نیز به همین ترتیب به جایی نرسیده است. محققان نتیجه میگیرند: «تلاش برای یافتن فِرومون انسانی همچنان بینتیجه مانده است. هنوز هیچ ترکیبی در مواد فراّر انسانی (فِرومون انسانی) جدا و اثبات نشده است که بدونِ قید و شرط و به طور قابل اعتمادی رفتارهای کلیشهای را آزاد سازد یا پاسخهای فیزیولوژیکی را تحریک کند.»
در مجموع، تحقیقات ثابت کرده است که حس بویایی انسان در واقع بسیار توسعه یافته است. ما میدانیم که ترکیبات فراّر منتشر شده در هوا توسط دیگران به راحتی شناسایی و پردازش میشوند و اثراتِ آگاهانه و پنهانِ بیشماری ایجاد میکنند. محققان نتیجه میگیرند: «بو تأثیر قدرتمندی بر حوزههای مختلف زندگی، از جمله همکاری، انتخاب جفت، فرزندپروری و وضعیت عاطفی دارد.» آنها خاطرنشان میکنند که واکنشهای فردی به مواد فراّر توسط متغیرهای داخلی و خارجیِ متعددی از جمله شخصیت، وضعیت روانی، زمینه ی اجتماعی، انتظارات و آمادگی تکاملی شکل میگیرد. آنها همچنین خاطرنشان میکنند که واکنشهای بویایی با سایر حواس ادغام میشوند و ممکن است گاهی اوقات ورودیهای حواس دیگر را تأیید، نقض، تکذیب یا رد کنند.
در نهایت، مواد فراّر «در نواحی اجتماعی و عاطفی مغز پردازش میشوند، نه نواحی صرفاً بویایی مغز، که در طول تکامل با دقت شکل گرفتهاند اما همچنان در برابر عوامل روانشناختی امروزی انعطافپذیر هستند.» به عبارت دیگر، مانند سایر حواسِ ما، زیستشناسی، سختافزارِ کالبد را طراحی میکند اما روانشناسی، نرمافزارِ رفتار و صفات ثانویه را برنامهریزی میکند.
چالشهای پیش رو برای این حوزه قابل توجه است. اولاً، مرتبسازی رایحههای متعدد ساطع شده توسط انسانها در درجات و ترکیبات مختلف و ربط دادن آنها به واکنشهای رفتاری یا بدنی خاص، کاری دلهرهآور است. علاوه بر این، کار بر روی حس بویایی باید نسبت به تأثیر زمینه، حساس بماند و از عجله برای تعمیم از نمونههای کوچک به کل و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر خودداری کند. با این وجود، به دلیل افزایش دسترسی به تکنیکهای پیشرفتهای که امکان اندازهگیری تغییرات پویا در مواد فراّر و شناسایی ترکیبات فعال در افراد با رفتار طبیعی را فراهم میکنند، ممکن است پیشرفتهای بزرگی در راه باشد. محققان حدس میزنند که اصول ارتباط شیمیایی میتواند در آینده برای «تنظیم حالات عاطفی فردی، مانند کاهش اضطراب و افسردگی با استفاده از نشانههای ایمنیِ بویاییِ خاص» مورد استفاده قرار گیرد.
(منبع: کتاب زیست روانشناسی عطرها، انتشار 1402)
سلام و عرض احترام
وسپاس فراوان بابت مطالب خوبی که به اشتراک میگذارید جناب اسعدی بزرگوار
کلاس درسیست ارزشمند این مطالب پیوسته و مفید
سلام و عرض احترام
وسپاس فراوان بابت مطالب خوبی که به اشتراک میگذارید جناب اسعدی بزرگوار
کلاس درسیست ارزشمند این مطالب پیوسته و مفید
با احترام و عرض ادب
ماه بانوی فرهیخته از همراهی و عنایت شما سپاسگزارم و برایتان آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون دارم...
درود و عرض ادب و ارادت قربان
خیلی خوشحالم که در این محفل دانش آموخته ی استادِ نخبه و عطر آگین تفکری چون جناب تان هستم و در محضر شریف و مکتب گرانقدرتان مشق صدق، ارادت و آموختن مینمایم و در حضورتان درس پس میدهیم به نیکی و نیک نامی...
مطالب کتاب تان بسیار علمی، جامع و کاربردی هستند و از این که در این جا زحمت میکشید و برای ما به اشتراک میگذارید یک دنیا سپاسمندم🙏🌹
برای شما از خداوند منان تندرستی و طول عمر با عزت خواهان و خواستارم✨
درود و عرض ادب و ارادت قربان
خیلی خوشحالم که در این محفل دانش آموخته ی استادِ نخبه و عطر آگین تفکری چون جناب تان هستم و در محضر شریف و مکتب گرانقدرتان مشق صدق، ارادت و آموختن مینمایم و در حضورتان درس پس میدهیم به نیکی و نیک نامی...
مطالب کتاب تان بسیار علمی، جامع و کاربردی هستند و از این که در این جا زحمت میکشید و برای ما به اشتراک میگذارید یک دنیا سپاسمندم🙏🌹
برای شما از خداوند منان تندرستی و طول عمر با عزت خواهان و خواستارم✨
با احترام و عرض و ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند از همراهی و همدلی شما سپاسگزارم و برایتان آرزوی موفقیت و شادکامی روزافزون دارم...