سلام دوستان عزیز وقت همگی بخیر 🍃
دوست دارم بدونم عطر امضای اطرافیان و نزدیکانتون که تو ذهنتون مونده و اون شخص رو با اون رایحه میشناسید چیه ؟
درود بر شما آقا سورنا بزرگوار و دیگر عزیزان جان.چه پرسش زیبایی.من رو بردی به سالهای دور .پدر دوست داشتنیم به وان من شو و آزارو پوران هوم خیلی علاقه داشته و بیشتر معطر به این دو نازنین بوده البته همچنان وفادار مانده هر چند وان من شو در حال حاضر اصلا آن جادوی عجیب نیست.دو عزیز از دست رفته و از نزدیکان که بعد از اصلاح صورت Old spiceو هر دو معمولا معطر به آرامیس900.مادر در آن زمان یادمه از برند کلینیک استفاده میکرد و اما خودم دیوانه و مجنون و افراطی در خرید و استفاده از عطر و در واقع واژه امضا در مورد خودم معنا نداشته باشه چون دیوانه وار عطرهای زیادی از کلکسیون خودم را دوست دارم اما بیشتر از همه عاشق هوبیگنت فوژه رویال و آتلیه کلون فیلتر سیلان و پیشنهاد زیبای خود شما شنل اگویست پلاتنیوم هستم.همسر جان مثل خودم عاشق آتلیه کلون فیلتر سیلان میباشد.دختر نازنینم عطر تونکاد از لابراتوریو الفتیو و پسرم هم عاشق رالف لورن پولو بلو نسخه ادوتویلت میباشند.سپاس از پرسشی که کردی.
درود و نور
قبلاً عزیزی تو زندگیم بود فرنچ لاور فردریک مال استفاده میکرد خوشبختانه عطری نیست که همه گیر شده باشه وگرنه خاطرات خوبی یادآوری نمیشد...
واقعا ایشون خوش سلیقه بودن بابت اتفاقات تلخ متاسفم امیدوارم رایحه ی فرد بعدی سراسر خاطرات خوشی رو برای شما یادآور بشه ممنونم ازتون دوست عزیزم 🌹
درود بر شما آقا سورنا بزرگوار و دیگر عزیزان جان.چه پرسش زیبایی.من رو بردی به سالهای دور .پدر دوست داشتنیم به وان من شو و آزارو پوران هوم خیلی علاقه داشته و بیشتر معطر به این دو نازنین بوده البته همچنان وفادار مانده هر چند وان من شو در حال حاضر اصلا آن جادوی عجیب نیست.دو عزیز از دست رفته و از نزدیکان که بعد از اصلاح صورت Old spiceو هر دو معمولا معطر به آرامیس900.مادر در آن زمان یادمه از برند کلینیک استفاده میکرد و اما خودم دیوانه و مجنون و افراطی در خرید و استفاده از عطر و در واقع واژه امضا در مورد خودم معنا نداشته باشه چون دیوانه وار عطرهای زیادی از کلکسیون خودم را دوست دارم اما بیشتر از همه عاشق هوبیگنت فوژه رویال و آتلیه کلون فیلتر سیلان و پیشنهاد زیبای خود شما شنل اگویست پلاتنیوم هستم.همسر جان مثل خودم عاشق آتلیه کلون فیلتر سیلان میباشد.دختر نازنینم عطر تونکاد از لابراتوریو الفتیو و پسرم هم عاشق رالف لورن پولو بلو نسخه ادوتویلت میباشند.سپاس از پرسشی که کردی.
سلام و درود جناب وقوعی بزرگوار
ماشاالله به این خانواده ی خوش سلیقه و ادکلن باز
روح رفتگان عزیزتون در قرین آرامش انشاالله که خداوند عمر طولانی به پدر و مادر گرامیتون عطا کنه و همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشید
بله متوجه هستم آدم وقتی ادکلن های زیادی تو آرشیو داشته باشه دیگه عطر امضا داشتن کار سختی میشه ولی همیشه همونطور که ذکر کردید یکی دوتا کار حکم سوگلی و عزیز دردونه رو دارند
منم برند آتلیه کلن رو دوست دارم جناب وقوعی برند بی آزار و دوست داشتنی هست
ممنونم از همراهی شما دوست بزرگوارم مفتخرم به داشتن دوستان عزیزی مثل شما 🌹
سلام سورنا ی همیشه عزیز.
دقت کردی مرحوم مغفور جنتالمکان حضرت برنارد چنت (رحمتالله علیه) چه نقش پررنگی در نسلهای گذشته ایفا کرده؟
از انواع آرامیس بگیر تا جادوی تکرارنشدنی کلینیک و ...
من که هنوزم عطر امضای خودم رو پیدا نکردم
علاقه اصلیم به روایح چایپر هست اما نیاز به القای حس «نجابت» هم دارم
دیگه فعلاً بی خیال چایپر شدم و رفتم سراغ تراژدی لرد جورج و جدیداً هم دارم روی الکساندرا2 کار میکنم. انگار یه نجیب بودن خاصی توشون هست.
اتفاقا چند شب پیش در پاسخ به عزیزی که عطر امضاء برای شغل وکالت میخواستن یک مطلب طولانی نوشته بودم و توسط مدیر سایت رد شد! (علتش هم رو هم میدونم. متن حاوی کلماتی بود که نباید میبود)
:))))
بگذریم
خلاصه مطلب این بود که به آقای وکیل گفتم عطر امضای تو باید یه جورایی «جسارت» رو منتقل کنه.
اما برای یک معلم این «جسارت» ممکنه خوب نباشه و القای حس «نجابت» براش اهمیت بالاتری داره
نمیدونم درست گفتم یا نه. ولی خب فعلا چنین عقیده ای دارم
سلام سورنا ی همیشه عزیز.
دقت کردی مرحوم مغفور جنتالمکان حضرت برنارد چنت (رحمتالله علیه) چه نقش پررنگی در نسلهای گذشته ایفا کرده؟
از انواع آرامیس بگیر تا جادوی تکرارنشدنی کلینیک و ...
من که هنوزم عطر امضای خودم رو پیدا نکردم
علاقه اصلیم به روایح چایپر هست اما نیاز به القای حس «نجابت» هم دارم
دیگه فعلاً بی خیال چایپر شدم و رفتم سراغ تراژدی لرد جورج و جدیداً هم دارم روی الکساندرا2 کار میکنم. انگار یه نجیب بودن خاصی توشون هست.
اتفاقا چند شب پیش در پاسخ به عزیزی که عطر امضاء برای شغل وکالت میخواستن یک مطلب طولانی نوشته بودم و توسط مدیر سایت رد شد! (علتش هم رو هم میدونم. متن حاوی کلماتی بود که نباید میبود)
:))))
بگذریم
خلاصه مطلب این بود که به آقای وکیل گفتم عطر امضای تو باید یه جورایی «جسارت» رو منتقل کنه.
اما برای یک معلم این «جسارت» ممکنه خوب نباشه و القای حس «نجابت» براش اهمیت بالاتری داره
نمیدونم درست گفتم یا نه. ولی خب فعلا چنین عقیده ای دارم
سلام و عرض ادب خدمت جناب متین راد بزرگوار
بله اسمی که گفتید رو سرچ زدم و متوجه شدم عطار ادکلن های کلاسیک بودند بین عطار ها دو نفر رو دوست دارم یکیش خانم زاروکیان که متخصص درست کردن روایح تلخ خاکی چوبی ،یکیشون هم آقای مرآتی کاشانی
ادکلن هایی که انتخاب کردید واقعا ویژه هستند مخصوصا برند زرجف که برند مورد علاقه ام هست و واقعا روایحی که میسازه شیک و با پرستیژ هستند
داشتن ادکلن امضا از یک طرف خوبه دیگه دیگران آدم رو با اون رایحه میشناسند و به قولی هرجا اون رایحه رو بو نوازی کنند یاد ما میوفتن اینم یه جور تصاحب محسوب میشه
از طرف دیگه اون حس تنوع طلبی آدم رو ارضا نمیکنه ولی من با حرف شما مبنی بر اینکه داشتن تعدد انتخاب ها ممکن آسیب رسان باشه موافقم به همین دلیل خودم سعی میکنم تو هر دوره ی زندگیم حداقل دو تا کار استفاده کنم تا اون زمان و اتفاقاتش با اون رایحه گره بخوره خیلی هم نیاز به انتخاب های متعدد نباشه یک امضای مدت دار محسوب میشه
ممنونم از پاسخ دهی دوست عزیزم
چه اسم زیبایی انتخاب کردید آب روان
احساس آرامش رو القا میکنه
سلام و عرض ادب خدمت جناب متین راد بزرگوار
بله اسمی که گفتید رو سرچ زدم و متوجه شدم عطار ادکلن های کلاسیک بودند بین عطار ها دو نفر رو دوست دارم یکیش خانم زاروکیان که متخصص درست کردن روایح تلخ خاکی چوبی ،یکیشون هم آقای مرآتی کاشانی
ادکلن هایی که انتخاب کردید واقعا ویژه هستند مخصوصا برند زرجف که برند مورد علاقه ام هست و واقعا روایحی که میسازه شیک و با پرستیژ هستند
داشتن ادکلن امضا از یک طرف خوبه دیگه دیگران آدم رو با اون رایحه میشناسند و به قولی هرجا اون رایحه رو بو نوازی کنند یاد ما میوفتن اینم یه جور تصاحب محسوب میشه
از طرف دیگه اون حس تنوع طلبی آدم رو ارضا نمیکنه ولی من با حرف شما مبنی بر اینکه داشتن تعدد انتخاب ها ممکن آسیب رسان باشه موافقم به همین دلیل خودم سعی میکنم تو هر دوره ی زندگیم حداقل دو تا کار استفاده کنم تا اون زمان و اتفاقاتش با اون رایحه گره بخوره خیلی هم نیاز به انتخاب های متعدد نباشه یک امضای مدت دار محسوب میشه
درود مجدد سورنا ی عزیز
راستش خواستم پاسخت رو بخونم رو رد بشم برم که نتونستم. چون جملهای گفتی که مجبورم کردی کمی رودهدرازی کنم :)
از طرفی هم با شناختی که ازت دارم احساس میکنم بعضی مطالب ممکنه برات جالب باشه و علاقمند به دونستن اونها باشی. بنابراین پیشاپیش بابت زیادهگویی و چهبسا طولانی شدن این مطلب عذرخواهم.
هرچند همه اینها بستگی داره به اینکه مدیر محترم سایت، یهویی دکمه رد تایید رو نزنه!! (نمیدونم چرا جدیداً یه حسّی بهم میگه این بزرگوار نشسته و درحال خوردن چای، از روی سرگرمی و تفریح، نصف کامنتهای منو رد میکنه)
نکته مهم: مثل همیشه شوخی کردم جناب ادمین. به دل نگیری عزیز دل :)
باری
نوشته بودی:
... ولی من با «حرف شما» مبنی بر اینکه داشتن تعدد انتخابها ممکنه آسیبرسان باشه ...
عزیز دلم. این جمله از من نیست. یعنی در حدی نیستم که شعور و درک و فهمم به این مرحله رسیده باشه که قادر باشم چنین عبارت سنگینی بگم. البته متوجه هستم که منظورت این بوده که این جمله رو از من شنیدی. ولی خب وسواسم بهم اجازه نمیده که یک جمله به این سنگینی و مهمی به اسم من ثبت بشه!
این جملۀ به ظاهر ساده، پشت سرش کلّی داستان بوده و حاصل یک عمر تحقیق و تلاش استاد روانشناس امریکایی پروفسور بری شوارتز(Barry Bchwartz) هست.
برای اینکه کمی بهتر بشناسیش و تصور نکنی با یه استاد معمولی طرف هستیم، همینقدر بگم که فقط 40 سال تدریس در دانشگاه سوارثمور(Swarthmore) پنسیلوانیا داشته و الان بازنشسته شده و استاد مدعو دانشگاه کالیفرنیا، برکلی هست. خلاصه غولیه واسه خودش.
جمله بالا هم نقل قول از کتاب معروف دشواری انتخاب (The Paradox Of Choice) نوشتۀ این بزرگوار هست که در دنیا محبوبیت بالایی داره و شنیدم به فارسی هم ترجمه شده ولی ترجمه سلیس و روانی نداره که پیشنهاد کنم بخونی. اصلاً مدتهاست به کسی پیشنهاد کتاب خوندن نمیدم. والا بخدا. بیکاریم مگه :))) چند تا نکته اصلی کتاب رو میگم انگار کل کتاب رو خوندی
دکتر شوارتز در این کتاب، انسانها رو به دو گروه تقسیم میکنه:
مکسی مایزر (maximizer)
ستیس فایسر (satisficer)
دو عبارت فوق، معنای دقیق فارسی ندارن. یعنی دارن، ولی حق مطلب رو ادا نمیکنن.
اما توضیح که بدم متوجه خواهی شد.
مکسیمایزرها همونایی هستن که دنبال انتخابهای متعدد بوده و «خیلی سخت راضی میشن» یعنی میره برای خرید مثلا یک تیشرت. 16 تا مرکز خرید و مال رو زیرپا میذاره و آخرش هم اگر یه دونه بخره، نه تنها راضی نیست بلکه مدتها با خودش فکر میکنه شاید میتونستم بهترش یا ارزونترش رو گیر بیارم. شاید فروشنده سرم کلاه گذاشته. شاید ...
مکسیمایزرها همونایی هستن که ازدواج میکنن، اما یک عمر در ناخودآگاهشون «رضایت» ندارن و میگن ممکن بود بتونم همسر بهتری پیدا کنم! اصلا همین جوک معروف: (اونی که شب ازدواج از همه ناراحتتره خود داماده ،که تو قسمت زنونه تازه متوجه میشه چه کلاهی سرش رفته و چه چیزهایی رو از دست داده!!) اشاره غیرمستقیم و ایرانیزه همین مکسیمایزر بودن ما ایرانیهاست.
مکسیمایزر بودن ماست که باعث میشه 20 عطر رو امتحان کنیم اما همچنان 200 رایحه دیگه رو زیرنظر بگیریم و بعد از تست اون 200 رایحه بازهم «رضایت» نداریم و دنبال 2000 رایحه دیگه هستیم که تست کنیم. همونی که ازش با عبارت تنوعطلبی یاد کردی که خب الزاماً معنا و مفهوم دقیقاً یکسانی با هم ندارن.
برعکس مورد فوق، ستیس فایسرها هستن که «خیلی زودتر و راحتتر به رضایت میرسن» طرف میدونه یه تیشرت آبی با فلان مشخصات میخواد. از مغازه اول یا دوم پیدا میکنه و با «رضایت» مرکز خرید رو ترک میکنه و دیگه فکرش درگیر این نیست که سرش کلاه رفته. ازدواج میکنه و با خودش میگه قراره با این همسر منتخب خودم یک عمر زندگی کنم و پرونده تمام دختران و پسران دیگه رو در ذهنش میبنده. ستیسفایسر همونیه که میگه قرار نیست من 2هزار رایحه تست کنم تا از بین 200 تاشون به 40 رایحه مطلوب برسم. همینکه بتونم به یک یا دو عطر مورد علاقه که ازشون حس خوب و «رضایت» میگیرم بسنده کنم برام کافیه.
این رو هم اضافه کنم که قضیه فوق صفر و یکی (یا صفروصد) نیست. یعنی این نیست که یکی حتما مکسیمایزر باشه و یکی حتما ستیسفایسر و قرار باشه دورشون سیم خاردار بکشیم! نه. بقول پروفسور صحبت از یک طیف هست(مثل طیف رنگها) نه دو گروه انسان کاملا مجزا از هم
نتیجهای که پروفسور میگیره اینه که علیرغم اینکه سازمانها و شرکتها و برندها در دنیای امروز، ما رو به سمت مکسیمایزر بودن سوق میدن (مثل تنوع بسیار زیاد کالاهای مصرفی و اینکه این حسّ دروغین رو در ما ایجاد میکنه که ما حق انتخاب و در نتیجه آزادی بیشتری داریم) اما در زندگی واقعی، موضوع کاملاً برعکسه.
هرچقدر در این نمودار یا طیف، به سمت ستیسفایسر بودن بریم (و با ذکر چندین مثال میگه که تعدد گزینهها رو کم و کمتر کنیم) به «رضایت» بالاتری در زندگی دست پیدا خواهیم کرد و همونطور که میدونی و نیاز به گفتن نیست عنصر «رضایت» یکی از عناصر کمیاب دنیای امروزه :)
در پایان، این رو هم اضافه کنم که انتخاب(که اینقدر ساده تصورش میکنیم) معمولاً توسط بخش نئوکورتکس مغز انجام میشه که بالاترین میزان انرژی در بدن انسان رو میگیره. جایی میخوندم(فکت علمی ازش ندارم) که انرژیای که مغز انسان مصرف میکنه، میتونه یک لامپ 40 وات رو روشن کنه!!! (جای دیگه 25 وات نوشته بود)
همین موضوعه که باعث میشه موقع انتخاب (مثلا پای دی.ج..یکالا یا عطرافشان یا هر سایت دیگری نشستی و میخوای انتخاب کنی) هم بیشتر گرسنه میشی و هم اگه اهل دود باشی، مصرف سیگارت تا چندبرابر بالاتر میره.
شرمنده بابت زیادهگویی
امیدوارم ذرهای به دردت خورده باشه
مانا باشی و برقرار
پ.ن: ادمین جان ارادت داریم! بخدا زحمت کشیده شده بابت نوشتنشون :))))
درود مجدد سورنا ی عزیز
راستش خواستم پاسخت رو بخونم رو رد بشم برم که نتونستم. چون جملهای گفتی که مجبورم کردی کمی رودهدرازی کنم :)
از طرفی هم با شناختی که ازت دارم احساس میکنم بعضی مطالب ممکنه برات جالب باشه و علاقمند به دونستن اونها باشی. بنابراین پیشاپیش بابت زیادهگویی و چهبسا طولانی شدن این مطلب عذرخواهم.
هرچند همه اینها بستگی داره به اینکه مدیر محترم سایت، یهویی دکمه رد تایید رو نزنه!! (نمیدونم چرا جدیداً یه حسّی بهم میگه این بزرگوار نشسته و درحال خوردن چای، از روی سرگرمی و تفریح، نصف کامنتهای منو رد میکنه)
نکته مهم: مثل همیشه شوخی کردم جناب ادمین. به دل نگیری عزیز دل :)
باری
نوشته بودی:
... ولی من با «حرف شما» مبنی بر اینکه داشتن تعدد انتخابها ممکنه آسیبرسان باشه ...
عزیز دلم. این جمله از من نیست. یعنی در حدی نیستم که شعور و درک و فهمم به این مرحله رسیده باشه که قادر باشم چنین عبارت سنگینی بگم. البته متوجه هستم که منظورت این بوده که این جمله رو از من شنیدی. ولی خب وسواسم بهم اجازه نمیده که یک جمله به این سنگینی و مهمی به اسم من ثبت بشه!
این جملۀ به ظاهر ساده، پشت سرش کلّی داستان بوده و حاصل یک عمر تحقیق و تلاش استاد روانشناس امریکایی پروفسور بری شوارتز(Barry Bchwartz) هست.
برای اینکه کمی بهتر بشناسیش و تصور نکنی با یه استاد معمولی طرف هستیم، همینقدر بگم که فقط 40 سال تدریس در دانشگاه سوارثمور(Swarthmore) پنسیلوانیا داشته و الان بازنشسته شده و استاد مدعو دانشگاه کالیفرنیا، برکلی هست. خلاصه غولیه واسه خودش.
جمله بالا هم نقل قول از کتاب معروف دشواری انتخاب (The Paradox Of Choice) نوشتۀ این بزرگوار هست که در دنیا محبوبیت بالایی داره و شنیدم به فارسی هم ترجمه شده ولی ترجمه سلیس و روانی نداره که پیشنهاد کنم بخونی. اصلاً مدتهاست به کسی پیشنهاد کتاب خوندن نمیدم. والا بخدا. بیکاریم مگه :))) چند تا نکته اصلی کتاب رو میگم انگار کل کتاب رو خوندی
دکتر شوارتز در این کتاب، انسانها رو به دو گروه تقسیم میکنه:
مکسی مایزر (maximizer)
ستیس فایسر (satisficer)
دو عبارت فوق، معنای دقیق فارسی ندارن. یعنی دارن، ولی حق مطلب رو ادا نمیکنن.
اما توضیح که بدم متوجه خواهی شد.
مکسیمایزرها همونایی هستن که دنبال انتخابهای متعدد بوده و «خیلی سخت راضی میشن» یعنی میره برای خرید مثلا یک تیشرت. 16 تا مرکز خرید و مال رو زیرپا میذاره و آخرش هم اگر یه دونه بخره، نه تنها راضی نیست بلکه مدتها با خودش فکر میکنه شاید میتونستم بهترش یا ارزونترش رو گیر بیارم. شاید فروشنده سرم کلاه گذاشته. شاید ...
مکسیمایزرها همونایی هستن که ازدواج میکنن، اما یک عمر در ناخودآگاهشون «رضایت» ندارن و میگن ممکن بود بتونم همسر بهتری پیدا کنم! اصلا همین جوک معروف: (اونی که شب ازدواج از همه ناراحتتره خود داماده ،که تو قسمت زنونه تازه متوجه میشه چه کلاهی سرش رفته و چه چیزهایی رو از دست داده!!) اشاره غیرمستقیم و ایرانیزه همین مکسیمایزر بودن ما ایرانیهاست.
مکسیمایزر بودن ماست که باعث میشه 20 عطر رو امتحان کنیم اما همچنان 200 رایحه دیگه رو زیرنظر بگیریم و بعد از تست اون 200 رایحه بازهم «رضایت» نداریم و دنبال 2000 رایحه دیگه هستیم که تست کنیم. همونی که ازش با عبارت تنوعطلبی یاد کردی که خب الزاماً معنا و مفهوم دقیقاً یکسانی با هم ندارن.
برعکس مورد فوق، ستیس فایسرها هستن که «خیلی زودتر و راحتتر به رضایت میرسن» طرف میدونه یه تیشرت آبی با فلان مشخصات میخواد. از مغازه اول یا دوم پیدا میکنه و با «رضایت» مرکز خرید رو ترک میکنه و دیگه فکرش درگیر این نیست که سرش کلاه رفته. ازدواج میکنه و با خودش میگه قراره با این همسر منتخب خودم یک عمر زندگی کنم و پرونده تمام دختران و پسران دیگه رو در ذهنش میبنده. ستیسفایسر همونیه که میگه قرار نیست من 2هزار رایحه تست کنم تا از بین 200 تاشون به 40 رایحه مطلوب برسم. همینکه بتونم به یک یا دو عطر مورد علاقه که ازشون حس خوب و «رضایت» میگیرم بسنده کنم برام کافیه.
این رو هم اضافه کنم که قضیه فوق صفر و یکی (یا صفروصد) نیست. یعنی این نیست که یکی حتما مکسیمایزر باشه و یکی حتما ستیسفایسر و قرار باشه دورشون سیم خاردار بکشیم! نه. بقول پروفسور صحبت از یک طیف هست(مثل طیف رنگها) نه دو گروه انسان کاملا مجزا از هم
نتیجهای که پروفسور میگیره اینه که علیرغم اینکه سازمانها و شرکتها و برندها در دنیای امروز، ما رو به سمت مکسیمایزر بودن سوق میدن (مثل تنوع بسیار زیاد کالاهای مصرفی و اینکه این حسّ دروغین رو در ما ایجاد میکنه که ما حق انتخاب و در نتیجه آزادی بیشتری داریم) اما در زندگی واقعی، موضوع کاملاً برعکسه.
هرچقدر در این نمودار یا طیف، به سمت ستیسفایسر بودن بریم (و با ذکر چندین مثال میگه که تعدد گزینهها رو کم و کمتر کنیم) به «رضایت» بالاتری در زندگی دست پیدا خواهیم کرد و همونطور که میدونی و نیاز به گفتن نیست عنصر «رضایت» یکی از عناصر کمیاب دنیای امروزه :)
در پایان، این رو هم اضافه کنم که انتخاب(که اینقدر ساده تصورش میکنیم) معمولاً توسط بخش نئوکورتکس مغز انجام میشه که بالاترین میزان انرژی در بدن انسان رو میگیره. جایی میخوندم(فکت علمی ازش ندارم) که انرژیای که مغز انسان مصرف میکنه، میتونه یک لامپ 40 وات رو روشن کنه!!! (جای دیگه 25 وات نوشته بود)
همین موضوعه که باعث میشه موقع انتخاب (مثلا پای دی.ج..یکالا یا عطرافشان یا هر سایت دیگری نشستی و میخوای انتخاب کنی) هم بیشتر گرسنه میشی و هم اگه اهل دود باشی، مصرف سیگارت تا چندبرابر بالاتر میره.
شرمنده بابت زیادهگویی
امیدوارم ذرهای به دردت خورده باشه
مانا باشی و برقرار
پ.ن: ادمین جان ارادت داریم! بخدا زحمت کشیده شده بابت نوشتنشون :))))
سلام و درود مجدد خدمت جناب متین راد عزیز
اولا که واقعا بابت توضیحات مفیدی که ذکر کردید ممنونم چون زمانی که در پست یکی از دوستان این کتاب رو معرفی کرده بودید من رفتم تو اینترنت سرچ زدم حتی تو برنامه طاقچه هم پیداش کردم منتهی چون کتاب خوندن تو گوشی بسیار سخت (جنایات و مکافات رو با برنامه فیدیبو خوندم اونم چون موقع خرید سرم کلاه رفته بود و کتاب فیزیکی که خریده بودم ترجمه خیلی بدی داشت منم دیگه راهم سمت انقلاب کشیده نمیشد از حرصم رفتم تو فیدیبو با ترجمه سوروش حبیبی که مترجم آثار روسی هستند و کارشون عالی خوندمش ولی بعدش توبه کردم که دیگه هیچوقت با گوشی کتاب نخونم )
خلاصه نسخه ی فیزیکی رو هم در چند سایت دیدم ولی همون طور که خودتون هم اشاره کردید در برنامه طاقچه هم بعضی دوستان گفته بودن ترجمه اش خیلی بده منم که زخم خورده ام از این موضوع دیگه پیگیری نکردم
این توضیحات خلاصه و مفیدتون کمک کننده بود ممنونم
در یکی از پست های عطرگرامم به این موضوع اشاره کرده بودم که تعدد انتخاب اذیتم میکنه اینکه از یک محصول حالا بگیم همین ادکلن به عنوان مثال سه تا با کیفیت عالی داشته باشم رو ترجیح میدم به اینکه بیست تا ادکلن معمولی داشته باشم یعنی تلاشم بر اینه که اون هوس انتخاب کردن رو با کیفیت تلافی کنم که هم پولی تو جیبم نمونه که بیشتر بخرم هم اونقدری اون تعداد کم عالی باشن که بهونه ای نداشته باشم :)
ممنونم از پاسخ دهی دوست عزیزم
چه اسم زیبایی انتخاب کردید آب روان
احساس آرامش رو القا میکنه
البته فکر کنم رو انتخاب چندتا از این عطرامضاها تاثیر داشتم.
همه مون آب روانیم!