تاباکو دولچه کار شیک و خوشبوییه که یه حس اشنا و گرم ازش میگیرم. منو میبره به 16 سالگی. منو میبره موقعی که رفته بودم ایتالیا، تو شهر گشت میزدم و دنبال بازی دانتز اینفرنو بودن. زمین فوتبالی که از محل اقامت دور بود و تا اونجا میرفتم تا بازی کنم، تا دخترا رو تحت تاثیر بزارم، خمیر پیتزایی که یاد گرفتم، ارزوهای بزرگی که داشتم و هنوز دارم. به موقع هایی که به نظرم دنیا قشنگتر بود، دنیایی که سعی میکردم تغییرش بدم با یه کار بزرگ، با ایجاد یه چیزی، با خلق کردن. همونطور که گفتم تاباکو کار شیک و با کیفیتیه و حس خوبی ازش میگیرم ولی من از سبک بوش خوشم نمیاد، کلا از این سبک بو خوشم نمیاد. پارادوکس، جالبه نه؟ شاید بعدا کاری مورد پسندم قرار بگیره ولی تا اونموقع فعلا سبکی که بهش میگم نه. ولی در باکیفیت بودن این کار شکی نیست. طراحی شیشه چیز خاصی نداره ولی از دیزاین جعبش خوشم اومدم، یه وایب وینتیج ازش گرفتم. دوستان اگه کسی به این کار علاقه داره میتونیم کانکت بشیم.
نسیم مرا آورد به سرزمین های دور
در جست و جوی تو
زیر نور آفتاب توسکانی
میشنوم زمزمه هایی
صدایت را
لبخندت را
همچنان در جست و جوی تو
با راهنمایی خورشید عصرگاهی
بر روی تپه های مواج
همین نزدیکی ها
میبینم موهایی افشون...