نظرات | رضا عطردوست
ترتیب نمایش
با سپاس فراوان از گرامیان بوترابی و دراگون بابت پاسخگویی و کمکتان
3 تشکر شده توسط : Dragon بامداد آریافر
Anvil
لینک به نظر 17 مرداد 1401 تشکر پاسخ به ارژنگ بوترابی
با درود خدمت جناب بوترابی گرامی
اگر امکانش باشه یه مقایسه ای بین این و پگاسوس انجام بدین و اینکه اگر کسی پگاسوس را داشته باشه آیا این عطر برایش تکراری خواهد بود.
شادکام باشید
5 تشکر شده توسط : 🄼🄾🄽🄰 سالار كلوچه
با درود به همراهان گرامی
یونیک لاکچری آکدنیز
عطری آکواتیک، گلی میوه ای، چوبی و چرمی
عطر به وضوح سه نت مختلف را به شما ارائه میدهد. در لحظه اسپری و نت ابتدایی رایحه آشنای آکواتیک دریایی با قدرت به مشام می‌رسد ولی به هیچ وجه حس فرش و تازگی ندارد و تا حدودی در سبک مگاماره است اما نه به آن شدت و غلظت. اینجا نت آکواتیک کاملا بوی یک دریای واقعیست در یک هوای گرم و دم کرده که انگار ماهیگیران در کمی آنطرفتر در حال کشیدن تورهای ماهیگیری شان به ساحل هستند. آب اینجا خیلی شور نیست. به نظر من رایحه دریایی را که تداعی گر دریای آکدنیز هست را خیلی خوب بازآفرینی کردند هرچند این رایحه برای منی که با بوی آبزیان میانه خوبی ندارم چندان جذاب نیست، چیزی که در مگاماره شدتی دوچندان دارد.
بعد از حدود نیم ساعت روایح دریایی شروع به کم رنگتر شدن می کنند و روایح گلی و میوه ای و لاوندر خودشان را بالا می‌کشند، اینجا نت دوم و میانی عطر شروع میشود و تا یکساعت بعد عطر تبدیل به یک عطر شیرین و میوه ای و گلی معمولی با ته بویی از همان نت دریای می شود که اگر آن ته بو را فاکتور بگیرید حتما به مشامتان آشنا خواهد بود، مثلا برای من یادآور عطر جی پارلیس ای ام د جاینت است. این بخش عطر کاملا می تواند یونی باشد.
و اما نت پایانی با پدیدار شدن روایح چوبی و یک چرم آشکار و سبک (که نوع چرمش حداقل برای من تا حدودی یادآور وسپرو جروبوئم بود) خودنمایی می کند. در این مرحله عطر یک عطر چوبی و چرمی با طبع خنک و معتدل است که در بستری کم رمق از روایح آکواتیک و گلی میوه ای قرار گرفته تا چوب و چرم کاملا نرم و صیقل خورده شده و عطر بتواند همچنان خلق و خوی تابستانی خود را حفظ کند هر چند به عقیده من قابلیت تبدیل شدن به یک عطر معتدل را داراست.
در مورد پخش و ماندگاریش تعاریف زیادی شنیده بودم و به نوعی این را رقیب سرسخت مگاماره می‌دانستند و خیلی سایتها حتی نمره پخش و ماندگاری را ده دانسته اند ولی به نظر من اگر پخش مگاماره ده باشد این هشت نمره می‌گیرد ولی ماندگاری بی پایانی دارد و تا چند روز نت پایه را روی لباس خود احساس خواهید کرد (البته در حدی که خودتان و کسانی که نزدیک شما باشند) که این حد از ماندگاری هم می تواند کلافه کننده باشد و عجیب است که با این همه داستان‌ها در مورد محدودیت‌های اعمالی ایفرا و کم شدن نا امید کننده پرفورمنس ها، برندهایی مثل این و اورتوپاریسی از این ور بام افتاده اند، شاید هم یک دهن کجی باشد به همه بهانه های برندهای بزرگ.
اگر کسی از دوستان بپرسد که این یا مگاماره؟ جواب من این خواهد بود که آکدنیز خوشبوتر و خوشپوش تر و همه پسندتر از مگاماره است با پرفورمنس پایین‌تر اما کاملا خوب و ماندگاری تقریبا برابر.
در پایان عرض کنم که گرچه هیچ یک از سه مرحله عطر را نپسندیدم و به قول گفتنی عطر من نیست ولی بدون شک یکی از بهترین تجارب من در تغییر نت‌ها بود. در هیچ عطری این چنین تغییر روایح را به این زیبایی و وضوح تجربه نکرده بودم، در واقع شما در سه مرحله، سه عطر کاملا متفاوت را تجربه خواهید کرد(یکی بخر سه تا ببر) که اگر مثل بنده آماتور باشید و هر یک از سه مرحله را جداگانه تست کنید، تشخیص اینکه این عطر همانست واقعا آسان نخواهد بود.
با پوزش از طولانی شدن
شادکام باشید
25 تشکر شده توسط : علی آرش م.
با درود به همراهان گرامی
در سالهای ابتدایی قرن حاضر آقای ژاک کاوالیه با خلق عطرهای انقلابی، پرچم دار عطرهای خنک وتلخ بود و به عم من حداقل دو تا از آنها جزو شاهکارهایش محسوب می شوند که حتی امروز هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند و تازه به نظر می رسند: آکوا بولگاری و ایسی میاکه بلو.
شرکت ایسی میاکه هرچند در سالهای اخیر چندان مطرح نبوده ولی در آن سالها جزو بازیگران اصلی صنعت عطر بوده و طرفداران زیادی داشت.
اگر شما الان قصد خرید یک عطر خنک تابستانی داشته باشید، اولین و بیشترین پیشنهاد متعلق به خانواده سیتروسی ها و سپس آبزی ها خواهد بود هرچند این نوع عطرها دارای روایح فرحبخش و نشاط آوری هستند ولی علیرغم اختلافاتی در نت ها و هرم بویای، در کل از فرمول یکسانی طبعیت کرده و حس مشابهی دارند و برای استفاده در نیمه اول سال مخصوصا اگر مثل من تنوع طلب باشید، کسالت بار خواهد بود.
هرچند در تاپ نت ایسی میاکه بلو روایح مرکباتی نوشته شده است ولی غیر از دقایق اول آنچه که استشمام کرده و شاکله اصلی عطر را تشکیل می دهند، نت های سبز و آروماتیک(به ویژه رزماری) خواهد بود با سبکی جالب و متفاوت از آنچه تجربه کرده اید. در دقایق اولی که عطر را اسپری می کنم با خودم می گویم که چرا رنگ شیشه سبز نشده و با این حجم از روایج سبز و حس بودن در یک محیط جنگلی یا سرسبز با رنگهای تیره، چندان حس بلو و آبی ندارم، اما با رسیدن به درای داون عطر، علاوه بر آن ویژگی سبزی که حالا کمی کم رنگتر شده، به تدریج خنکای قابل توجهی مشام شما را نوازش میکند. گویی در میانه چمنزار و جنگل، کم کم نسیم خنک و مرطوبی را روی پوست خودتان حس می کنید و آنجاست که متوجه دلیل رنگ آبی شیشه می شوید. آبی که حداقل به سلیقه من خیلی خنک تر و دلچسب تر از روایح سیتروسی و یا دریایی است. در انتها هم همین رویه با اضافه شدن اندکی نت های چوبی کم کم رو به افول می رود. از آن عطرهایی است که تفکیک روایح حداقل برای من آسان نیست و چه بهتر که ذهنم درگیر جزئیات نباشد و از معجزه ترکیبی روایح لذت ببرد. کیفیت و کانسپت عطر عالی و فراتر از روال عطرهای حداقل دیزاینری است و به نظر شخصی من یکی از بهترین های خنک تاریخ است .هرچند بسیار مورد استقبال عطربازان و حتی عموم قرار گرفته ولی خوشبختانه هیچوقت هایپ نشد و خاص مانده و حتی هنوز هم مشابه چندانی ندارد.
این عطر در سالهای اخیر ریفورموله شده و به جای 125 میل در شیشه های 75 میل تولید می شود، ضعیف تر شده و طبق آنچه شنیدم (خودم امتحان نکردم) روایح سبز و رزماری که امضای خاص این عطر بود کم رنگ شده و تبدیل به یک عطر سیتروسی شده است. علیرغم تعریف و تمجیدهایی که کردم شاید خیلی عطر همه پسند و باب میل عموم نباشد و توصیه می شود قبل از خرید تست شود.
نسخه های 125 میل طبق فرمول اصلی تولید شده اند ولی هم گرانتر و هم کمیاب تر از نسخه های 75 میل هستند. پخش و ماندگاری به نسبت عطرهای خنک کاملا راضی کننده بوده و در صورت اسپری روی لباس نخی یا کتان می تواند تا چهار ساعت به اندازه یک دست، هاله ای اطراف شما ایجاد نماید البته کلا عطرهای خنک باید بیشتر و در نقاط مختلف بدن و لباس اسپری شوند تا عملکرد بهتری داشته باشند.
در کل اگر به دنبال یک تنوع اساسی در بین عطرهای تکراری خنک می گردید که سطح به مراتب بالاتر و ارزش خرید زیادی داشته باشد این عطر را در نظر داشته باشید.
شاد و سرافراز باشید.
27 تشکر شده توسط : حسین رفیعی IRRO
جناب سخی با درود
در این مورد با شما کاملا هم رای هستم. این حرف شما منو یاد خاطره ای انداخت که در همین راستاست. دایی پدر من هر چند اصالتا هل اردبیل بودند ولی چون پدرشان ملاک و بسیار ثروتمند بودند بطوریکه در آن زمان تاجر طلا و جواهر و عتیقه جات بودند و به واسطه شغلش تقریبا بیشتر سال را در باکو اقامت داشتند. مادر بزرگ مرحومم از آن روزگاران و خدم و حشم و معلم سرخانه و اسباب و اثاثیه عتیقه خاطرات زیادی می گفت و این ادامه داشت تا رسید به انقلاب نامبارک کمونیست و مبارزه با تمام پولدارها و قشر ثروتمند. در آن بگیر وببند پدرِ مادر بزرگم او را که حدودا یازده ساله بود با دو برادر کوچکتر از خودش و به همراه مادرشان و کلی اشیا قیمتی راهی اردبیل می‌کند تا خودش بعد از رتق و فتق امور به آنها محلق شود ولی همان آخرین دیدارشان بود و تا امروز سرنوشتش معلوم نشده و نتوانستیم از سرانجامش سرنخی یا خبری بدست بیاوریم.
غرض اینکه دایی مرحوم پدرم بسیار حس نوستالژی به باکو و ترانه های آذری و موسیقی مقامات آنجا داشت و وقتی سکینه خانم و مخصوصا زینب خانم (از خواننده های معروف آذربایجان) اگر برنامه داشت هوش از سرش می پرید و تمام حواسش به تلوزیون بود که فقط به زور آنتن 18 شاخه و بوستر می گرفت. اما تکیه کلامی داشت که من از زمان بچگی شنیده بودم و تقریبا همه فامیل به شوخی آنرا نقل می‌کردند. ایشان می گفت خداوند موسیقی و آواز را خلق کرده که فقط خانم بخواند، صدای نکره مرد بدرد آواز خواندن نمی خورد!!
خیلی وقته به این قضیه دقت می کنم که بهترین عطرهای مردانه ساخت عطارهای خانم و بهترین عطرهای زنانه ساخت عطارهای آقاست. مثلا خانم زاروکیان، راندا هممی و به ویژه خانم لارسن (به نظر من مردانه ترین عطرهای تاریخ را ساخته) را درنظر بگیرید که عطرهایی مثل اپیک من، تانگو، پرایوت لیبل، انکر نویر و بنتلی اینتنس نمونه ای از ساخته های ایشان است. همینطور بهترین عطرهای زنانه مثل لانکوم لاویست بله، تیری موگلر الین، میس دیور، کوکو شنل مادمازل (بوی واقعی یک بانو) و خیلی های دیگر توسط ژاک کاوالیه، اولیور پولژ و فرانسوا دماشی و.. خلق شده اند.
از آنجائیکه زن ومرد مکمل هم آفریده شده اند و مقرر شده کمبودها و نیازهای همدیگر را برطرف کنند ودر کنار هم به آرامش روحی و روانی و جسمی برسند پس طبیعی است که یک زن بهتر از هر کسی بفهمد که یک مرد ایده آل باید چه بویی بدهد و برعکس، هیچ کس بهتر از یک مرد نمی‌داند که یک زن ایده آل باید چه رایحه ای داشته باشد.
انگیزه من از این متن این است که این مورد دلیل علمی و قانع کننده ای دارد و باید هر جنسی جذاب ترین عطرهای جنس مخالف را اعلام کند و این درست ترین است.
به شخصه کوکو مادمازل انتخاب اولم است و بعد می نایت رز که عطر اصلی خانم خودم هست و لانکوم لاویه است بله، بوکت ایدل، بامب شل، رودریگز صورتی، گود گرل و برای خانمهای جا افتاده و سنگین پوش هم بلک اوپیوم و جاسمین بولگاری را بسیار می پسندم.
شاد و خوشبو باشید
18 تشکر شده توسط : نازی جاوید رضا یگانه
مونا گرامی با درود
بطور کامل با شما موافق هستم. با توجه به قیمت های نجومی این روزهای نه چندان خوب، بعضی از دوستان همراه نیز از جمله جناب سخی بزرگوار که همین یکی دو روز پیش کلی اطلاعات در مورد برند خوب رایان تردیشن دادند، قبل ها لزوم انجام اینکار را یادآوری کرده اند. به نظر بنده این کار به چند دلیل بایستی توسط عطر بازها و کسانی که عطرهای زیادی را تست کرده و یا می کنند، صورت بگیرد:
یکی اینکه الان بیشتر، عطر برندهای معروف و یا عطرهای کم یاب نیش (که البته آنها هم خواهان خود را دارند) مورد توجه قرار می‌گیرد و کمتر به عطرهای خوش قیمت با کیفیت پرداخته می شوند چون واقعا اینگونه عطرها نیاز به کشف دارند و از عهده هر کسی برنمیاد چون لازمه آن داشتن روحیه اکتشاف، بدون افتادن به ورطه تعصب است.
دوم اینکه با شناخته شدن و فروش عطرهای ارزانِ خوب در واقع یک حمایتی هم از شرکت های تولید کننده آنها می‌شود که محصولی با کیفیت و قیمت مناسب را به بازار روانه کرده اند.
سوم اینکه برخی از دوستانی که توان مالی بالایی برای خرید نداشته و یا به هر دلیلی نمی توانند و یا نمی خواهند هزینه زیادی بکنند، احساس می کنن که چون عطرهای گران قیمت ندارند قادر به لذت بردن از دنيای روایح نیستند و دچار سرخوردگی می شوند و این درحالی است که بسیار عطرهای خوش قیمت خوب وجود دارند که آنها نمی شناسند.
در این مدت انصافا دوستان بسیاری از جمله آقایان آرشیتکت، سخی، علیرضا، افتخاریان، معین سرافرازی و.. در این زمینه کارهای خوبی معرفی کرده اند. خود من هم تا آنجایی که تجربه نموده ام چند عطر خوش قیمت باکیفیت معرفی کردم و به این کار ادامه خواهم داد.
در پایان از شما و سایر بانوان فعال و عطرباز و همچنین سایر همراهان بزرگوار دیگر خواهشمندم که در این مورد اهتمام بیشتری به خرج بدهید تا افراد بیشتری از دنيای زیبای معطر بهره مند شوند.
شاد و سرافراز باشید.
20 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
مایکل گرامی با درود
همونطور که در تجربه خودم از این عطر نوشتم اگر از عطرهای تلخ و خنک و غیر مرکباتی خوشت میاد میتونه به عنوان یک عطر روزانه و دم دستی و به عنوان تنوع بین عطرهای تابستانی با روایح تکراری به کارت بیاد، ولی توقع بالایی نباید ازش داشته باشی.
اون توصیفات دوستان در مورد نسل‌های قدیمی این برند یک وقتی تو را به اشتباه نیندازد، به عقیده من دهه های هفتاد و به ویژه هشتاد و نود میلادی، از هر جهت دوران طلایی عطر سازی بوده و از سال 2000 سقوط این هنر به ورطه سودآوری صرف بدون توجه به حقوق مصرف کننده و سو استفاده از اعتماد مشتریان به حافظه تاریخی خود از برندها و بلعیدن شرکت های کوچکتر توسط غول‌های اقتصادی کلید خورد و هر روز دارد این شیب بیشتر می شود.
شاد و پیروز باشید
15 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی ارژنگ بوترابی
با درود به همراهان گرامی
کلوین کلاین اترنیتی ادوپرفیوم
عطری فوژه آروماتیک، سبز و تلخ و جدی
یکی از عطرهای خوب برای کسانی که به دنبال عطری خنک، سبز، روزانه، بدون مرکبات ولی با تمی جدی و مردانه و مدیریتی هستند. ترجیحا برای 35 سال به بالا و کسانی که تارهای سفیدی در میان موهای سر و صورتشان به چشم می‌خورد.
در ابتدا با وجود سیب و اسطوخودوس، شاید فکر کنید که یه فوژه کلاسیک صابونی و قدیمی دیگه ولی با ورود به بخش میانی و اضافه شدن روایح سبز و تلخ و جوز، یک حس مدرن و جدیدی را دریافت می کنید و به مقدار زیادی از آن حالت کلاسیک خارج می شود ولی رگه هایی از آن را هنوز هم می توانید بیابید.
معمولا در میان عطرهای خنک و تابستانی چنین جنس رایحه که دارای کیفیت قابل قبولی هم باشد، زیاد پیدا نمیشود اما این عطر با توجه به برند معتبر (هرچند میان رده)، بازه قیمتی مناسب و پخش و به ویژه ماندگاری بالاتر از متوسط در رده عطرهای خنک ( البته با استفاده دست ودل بازانه) ، می تواند ارزش خرید خوبی به عنوان یک عطر روزانه داشته باشد.
شاد و پیروز باشید
18 تشکر شده توسط : Mehran محمدرضاسپهی
با درود به دوستان گرامی
آمرداد بلو بلادد پرینس
عطری خنک، کمی شیرین، مرکباتی و گلی با رایحه ای ملایم از برندی با کیفیت و کمتر شناخته شده با سازنده ایرانی است که برای دوستداران روایح ملایم بسیار مناسب است. از آن عطرهایی که کاملا مناسب محیط های اداری و کاری و کلا محیطهای بسته و جمع های خودمانی بوده و بوی همه پسندی هم دارد و بر خلاف رنگ رخسار تیره و خشنی که دارد، رنگ رایحه اش سفید رنگ است هر چند با توجه به جنس رایحه عطر ضعیفی هم نیست. عطر با بوی مرکباتی و گریپ فروت و رزماری و هل شروع میشه و اندکی بعد روایح گلی به کار اضافه می شوند و در آخر هم وتیور و کمی سدر رایحه را به سمت چوبی شدن سوق می‌دهند ولی پایه اصلی رایحه همان مرکبات و رزماری (البته نه مثل ایسی میاکه بلو) و هل و گل یلانگ یلانگ هستند.
از آنجایی که عطر به شدت برایم آشنا بود با کمی تحقیق متوجه شدم که شبیه عطر لاگوست سفید هست و چون دکانتش را موجود داشتم همزمان تستشان کردم و باید بگم کاملا درسته و شباهت بالایی به هم دارند. جالب است که سال تولید این عطر 2011 و سال لانچ لاکوست 2014 است پس باید بگم که لاگوست یک کپی نعل به نعل از عطر امرداد پرینس است منتها کمی با غلطت کمتر، گویی که اگر لاگوست ادوتویلت باشد این عطر ادوپرفیوم است و به نسبت این عطر روایح گلی بیشتر و نت های مرکباتی کمتری دارد.
این عطر دو سه سال پیش حدود دو و نیم قیمت داشت که برای اون زمان (انگار مثلا دارم در مورد چند دهه قبل صحبت میکنم) رقم خیلی بالایی بود ولی الان هم قیمتش تقریبا همان حدود است و به نظرم به نسبت ساير عطرهای خنک و تابستانی عدد معقولی است که برای یک عطر با کیفیت، دارای نت های شفاف و از یک برند خوب میپردازید. اگر سایر محصولات این برند را هم بررسی بفرمایید می بینید که محصولاتی با لول بالا و حرفه ای ارائه کرده است که توانسته حتی نظرات عطربازها را هم به خود جلب کند.
در کل عطری خوب، متین، ملایم، آرامش بخش، همه پسند، تا حدی یونیکس و با ارزش خرید بالاست که پخش و ماندگاری خوبی هم دارد. عطر رسمی نیست ولی با تیپ های نیمه رسمی و کژوال به ویژه با استایل روشن و پیراهن سفید مردانه خیلی خوب جور می‌شود. درضمن پکیج و بسته بندی خیلی شیک و زیبایی هم دارد که در عطر گرام تصاویرش را به اشتراک گذاشتم.
شاد و پیروز باشید
19 تشکر شده توسط : ژیوان Dragon
درود بر مسیح شاعر
جایی که مه حواس اتمسفر را پرت می کرد و رطوبت جان از خشکی می گرفت..!!
خلائی حزین در کشاکش مفهوم انتزاع و ناسازه ای مطرود در بطن یک اساس بیگانه...
ده دقیقه برای خط اول زمان برد و خط دوم را ده بار خواندم!! و به سبلان خیره شدم گویی جوابم را آنجا میجویم!!
مسیح بزرگوار، نوشته هایت گاه آنچنان استعاره و کنایه و تشبیه و رئال و سورئال را درهم میامیزد که مجال درنگ را نمی دهد، گویی که با وقفه در خواندن، این کلمات آتشین از دهن میفتند و حس شان را به سردیِ فراموشی می سپارند، پس خود را می سپارم به سیل جملات و مفاهیم ونقل قولهای بریده بریده و مستقل و کلماتی که مثل رگبار به ذهن شلیک میشوند و آخ که تمامی ندارند و ...
مسیح گرامی من در سالهای پایانی دهه چهارم زندگی هستم و هم سن و سال و هم رشته جناب سخی دوست داشتنی هستم. در این سالها به قدر ره توشه ای توانستم قطره ای از اقیانوس علم و فلسفه و عرفان و هنر و ادبیات و تجربه بردارم و علاقه وافری به شعر و به ویژه به شعر کلاسیک دارم و حافظ، این یگانه دوران. این را گفتم که بدانی وقتی میگویم مسیحِ شاعر، پس جنس شعر و ذهن سیال و شهود را به قدر نیاز میشناسم و در کمال صداقت میگویم: علیرغم اینکه با تمام عقاید و نظرات و گاها نگاه تلخی که ناشی از روحیه حساس و طبع نازک هنرمندانه است، نیستم(این نگاه را هم میشناسم چون خودم بسیار تلخ تر بودم) ولی به نوشته هایت، عقایدت، دغدغه مندی که داری و به ویژه مهارت فوق العاده در تصویرسازی و ترکیب کلمات حیرت آورت، بسیار احترام قائلم.
و این را هم بگویم بسیار خرسندم از بودن در چنین جمع فرهیخته و کم نظیر که با افسوس باید بگویم که در فضای امروز میهنم این را کم میبینیم و امید که قدر همدیگر را بدانیم و سپاس از تمام عزیزان فقط به خاطر بودنشان.
واما چیزی که مرا ترغیب کرد بالاخره دست به نوشتن ببرم وچه زیبا در جملات آخرت آوردی سکوت است سکوت. مفهمومی که مرا مدتیست اسیر خود کرده و یا بهتر بگویم مدتیست می خواهد مرا از اسارت نجات بخشد. سکوت به تمامی لبریز از جمع اضداد است اگر بخواهی با دلیل و منطق به سراغش بروی، چون از جنس این جهان نیست.
فقط سکوت است که میتواند ما را از شر این قطار سریع السیر زندگی خلاصی بخشد که تمام رنگها و نورها و زیبائیها را تبدیل به سایه ای تیره و کدر و خاکستری از پشت پنجره نشُسته اش میکند.
با سکوت می توان دست از سر تجزیه، تحلیل، برهان و قضاوت برداشت.
با سکوت میتوان پای درد دل عندلیبان و سر سفره نیلوفران نشست.
با سکوت می توان صدای پای آب را شنید، زیر باران رفت، چشم ها را شست و خانه دوست را پیدا کرد.
با سکوت می توان از پروانه ها عشق بازی آموخت و به پای شمع سوخت.
با سکوت می توان پرده پندار را درید و از توهم دانایی رها شد.
با سکوت می توان آسمان و زمین را به هم دوخت و تمام مرزها و فاصله را درنوردید و وارد فضای یکتایی شد.
و سکوت شجاعت کشیدن ترمز اضطراری این قطار سریع السیر و با یک حرکت انتحاری شیرجه در دنیای واقعی و خلاصی از دست عینک متاورسی است که برچشم ما زده اند و آلوده کردن روح خود به نور حقیقت و کتمان ویروس واقعیت است.
و همانند فیلم snowpiercer رهایی از ترس ایستادن و انقلابی درونی برای توقف قطار و آنگاه ...
به زندگی خوش آمدید
شاد و پیروز

19 تشکر شده توسط : nazanin 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir