جناب دکتر اسعدی گرامی
اگر جسارت نباشه نام کاربری انتخابی شما تقریبا هم نام بنده است و تو این مدت باعث اشتباه همراهان و حتی خودم شده و در بعضی موارد حتی جا خوردم که من کی این پیام را نوشتم و ذیل همین عطر نیز سرکار خانم شقایق به احتمال زیاد کامنت من را با شما اشتباه گرفتند و با اسم آقای دکتر خطاب قرار دادند.
اگر مقدور باشه تغییری بدید که تفاوت واضح تری داشته باشه و اگر نه بفرمایید من این کار را میکنم.
با عرض پوزش و سپاس

سرکار خانم مونای گرامی
با اینکه به ندرت در بحثهای گروه شرکت میکنم ولی با توجه به کامنتها و بدون کوچکترین قصدی در مرزبندی و یا جبهه گیری احساس کردم یک کم داریم یکطرفه به قاضی می‌رویم و می‌توانیم از زاویه دیگر و شاید کمی عمیق تر و موشکافانه تر به موضوع نگاه کنیم.
موردی را که مطرح کردید در بسیاری موارد به ریشه های فرهنگی و نگاه ابزاری به زنان برمی‌گردد و برای قرنها زنان نه تنها در ایران بلکه در کل جهان و به ویژه در خاورمیانه به عنوان جنس درجه دو شناخته شده اند و به درستی که دردناک است اما به عقیده بنده چیزی که دردناکتر از حالت اول است این مسئله است که در اثر قرنها القا فرهنگ و جامعه و مذهب، مشاهده می‌شود که تعداد زیادی از زنان جامعه این نقش دوم داشتن را پذیرفته اند.هرچند هر روزه تعدادشان در اثر آموزش، تحصیل و ارتباط با دنیای بیرون کمتر و کمتر می شود ولی بی انصافیست که از نقش مردان در بازگرداندن عزت و جایگاه واقعی زنان در خانواده و جامعه و حمایت‌های جانانه آنها برضد تمام باورهای نسل‌های گذشته و فرهنگ جامعه سنتی به راحتی گذشت.
مورد بعدی که می‌خواهم بیان کنم مدتها مورد تحقیق و بررسی و مطالعه من بوده و میشه گفت تقریبا تمامی دانشمندان علوم روان، خودشناسی و حتی عرفان هم نظر هستند که آنان که آزار می‌دهند بی شک مورد آزار قرار گرفته اند. آنانکه بی احترامی می‌کنند بیش از آن بی احترامی دیده اند. آنان که بیشتر اهل گله و شکایت هستند بیشتر گله و شکایت دیده اند و نکته جالبش اینست که لازم نیست این بی حرمتی ها از دیگران باشد بلکه عمدتا از جانب خودشان است و در لایه های عمیق تر شخصیتی خیلی از افراد خودشان را دوست نداشته و احترامی برای خودشان قائل نيستند و این خشم و عدم رضایت از خود بر سر دیگران آوار می‌شود. علتش هم اینست که همه ما در ناخوداگاهمان می‌دانیم که این چیزی که الان هستیم بسیار کمتر از چیزیست که می‌توانیم باشیم!
دنیای بیرون ما انعکاسی از دنیای درون ماست و ما هر تصوری در مورد خودمان داشته باشیم دیگران نیز همانطور با ما رفتار خواهند کرد. بعضی از افراد نقش‌هایی در زندگی‌شان پذیرفته اند که لاجرم دیگران نیز مطابق همان نقش با آنان برخورد می‌کنند.
هرچند تمام مواردی که عرض کردم به هیچ عنوان رافع مسئولیت انسانی ما و توجیه کننده اعمال ناشایست ما نیست ولی بیایید از این زاویه نیز به داستان نگاه کنیم که شاید بانوی همسایه شما در زندگی زناشویی اش فقط نقش خانه‌داری و پرستار بچه ها در ازای یک سایه بالاسر داشتن را پذیرفته. شاید در پس ذهنش داشتن یک تصویر رمانتیک از زندگی را مسخره می‌داند و اعتقادی به آن ندارد و هدف زندگیش را در بزرگ کردن بچه و ترو خشک کردن افراد خانواده می‌داند. شاید آنقدر به شوهرش بی توجه هست که حتی چشم چرانیش را نمی‌بیند. شاید می‌بیند و می‌گوید همه مردها جون به جونشون کنند همین هستند و فکر نکرده شاید دلیلش خودش باشد. شاید اصلا اعتقادی به این که زن و شوهر باید برای هم بهترین باشند ندارد و فکر می‌کند زن که رفت خانه بخت فقط کارش کلفتی است. شاید نمی‌داند طبق تحقیقات بیش از هفتادهشتاد درصد اختلاف همسران ریشه اصلی اش عدم رضایت جنسی از یکدیگر است حتی اگر در ظاهر موارد دیگر را عنوان کنند. شاید چشمهای شوهرش بارها به دنبال تفاوت و تنوع و رنگ و زیبایی در خانه گشته ولی خسته شده. شاید شوهرش بارها تفاوت فاحش توجه به فرزندان و خودش را شاهد بوده و خشمش از بابت آنست که حتی گفتنی هم نیست. شاید بارها مورد بی مهری و توجهی خانمش قرار گرفته و چه کسی گفته فقط خانم ها نیاز به توجه دارند. شاید هم نقشی که خانمش برای او و خودش نوشته بازی می‌کند. شاید.... کسی چه می‌داند؟!!

با درود بر سخی بزرگوار
آقا دمت گرم عالی بود و کلی لذت بردم.

درود بر مایکل دوست داشتنی
برادر جان با تمام وجود احساسات تو و همه را درک میکنم ولی الان وقت مناسبی برای جدایی و تنهایی نیست اتفاقا الان زمان جمع شدن و یکی شدن است.
امیدوارم هرجا که هستی شاد و پیروز باشی و بدانی که امید بزرگترین شعله ایست که نباید در دل هیچکس خاموش شود.
در پناه یزدان پاک

درود بر محمد گرامی
به نکته مهمی اشاره کردید این همان ماتریکس برند سازی است که متاسفانه افراد زیادی را گرفتار خودش میکند و این توهم که هر محصولی زیر پرچم آن برند خاص، برچسب بهترین را می خورد و به مصرف کننده القای اصالت، ارجینال بودن و استفاده از یک محصول فوق العاده را می کند. این امر به ویژه در صنعت عطر رایج تر است. خیلی از عطرها در برندهای کمتر شناخته شده هستند که اگر زیر لوای برندهای بزرگ بودند ارزش خیلی بالاتری پیدا می کردند و به چند برابر قیمت با رضایت کامل مشتری به عنوان محصولی ویژه و اصیل به فروش می‌رفتند.
به راستی امروزه عطرهای اورجینال خیلی کمی در جهان تولید می شوند و بیشتر آنها حتی از طرف برندهای بزرگ، برگرفته از عطرهای قدیمی (با کمی تغییرات و بروز سازی)، عطرهای کمتر شناخته شده و فلنکرهای متعدد و بی‌مصرف از تولیدات قبلی شان است.
عطرهای ارزشمند نسبتا زیادی هستند که با کیفیت خوب و قیمت مناسب و منصفانه می‌شود خریداری کرد به شرطی که دربند نام و برند نباشیم و به دانش و شامه خودمان اعتماد داشته باشیم.
با سپاس

ایسی میاکه پالس آو د نایت
عطری صمغی، چوبی، دودی با آکورد تنباکویی
یکی از عطرهای مردانه و گرم و جذاب ایسی میاکه است. بعد از بوی کندر واضح اولیه دیگر خیلی تغییر نت‌های آنجنانی را نتوانستم متوجه بشوم. ترکیبی از نت‌های چوبی، چرمی و آکوردی که برای من بوی تنباکوی داشت از آن نوع تنباکوهای دوست داشتنی که نه زیاد آلبالویی هستند و نه خشک و بی روح، بلکه از آن تنباکوهایی که مرطوب و خوشبو و صیقل خورده هستند. جالب است که هیچ یک از دوستان به این آکورد اشاره نکرده اند، شاید بهداشت شخصی من باشد. پرداخت چرم در این عطر اصلا به مانند عطرهای چرمی مرسوم نیست و اگر کسی به تصور یک عطر چرمی آن را استشمام کند شاید تو ذوقش بخورد. چرم فقط به افزایش حالت تلخی عطر کمک کرده است.
یکی از نکات جالب توجه این عطر که در اسم با مسمای آن هم درج شده، ضربان دار بودن عطر است به صورتی که از میدل نت به بعد هر وقت محل اسپری را بو کردم یکی از سه وجه عطر (چوبی، دودی چرمی، تنباکوی) را به صورت غالب حس کردم و این ویژگی، باعث جذابیت بیشتر عطر برایم شد. اگر کمی پخش و ماندگاری بیشتری داشت می توانست یکی از گزینه های خرید هم باشد.
به نسبت جنس رایحه، ماندگاری متوسط و پخش کمی دارد. به داوری من کاملا مردانه، بیشتر رسمی و برای مردان جاافتاده مناسب است.
با امیدی روزافزون به روزهای زیبا
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود، دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سّر غیب
باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

شهریست پُر ظریفان، وَز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر می کنید کاری

با درود بر شما جناب گلستانی
با سپاس از توضیحات خوبتون لطفا در مورد پخش و ماندگاریش هم بفرمایید.

با درود به دوستان گرامی
رالف لورن پولو بلو
عطری میوه ای سیفی جاتی، گلی و کمی چوبی
با شروع اسپری عطر که به نظرم بهترین قسمت آن است روایح خیار و خربزه و مرکبات با حسی تر و تازه و خنک، (انگار که درحال تهیه میان وعده خنک در ظهر چله تابستان هستید) به مشام می‌رسد و واقعا می تواند حس خنکای درونی خوبی ایجاد کند.
به تدریج روایح گلی هم از راه می‌رسند و عطر را لطیفتر کرده و از آن حالت میوه ای صرف خارج میکنند و در انتها اگر تلقین نکرده یاشم خیلی کم روایح چوبی به متن کار اضافه می شود.
پولو بلو عطریست ساده و بی ادعا که برای ایجاد حس و حال خوب و فرش و خنک طراحی شده و اگر انصاف بدهم به خوبی از عهده این کار برمی آید. هرچه هوا گرم‌تر باشد بهتر خودش را نشان می دهد البته که آفتاب مستقیم هر عطری را نابود می‌کند. می‌شود به عنوان یونی مورد استفاده قرار گیرد. پخش و ماندگاری در بچ های قدیمی متوسط است و بیشتر با تیپ های راحت تا نیمه رسمی سازگار تر است. در زمان خودش و به نسبت نت هایی که در آن به کار رفته عطر متفاوتی بوده و از جمله عطرهای خنک و تابستانی است که خارج از عرف مرکباتی های رایج است.
در کل به سلیقه من یکی از عطرهای خوب برای روزهای گرم سال است هرچند که دیگر کلاسیک شده ولی هنوز کارش را به درستی انجام می‌دهد و دوستش دارم.
شاد و پیروز باشید

با درود حسین سلیمی گرامی
از لاین دیور سووج ورژن الکسیر شاید حداکثر 30 درصد دی ان ای نسخه اولیه را دارا می باشد بطوریکه می‌توان آن را یک عطر مجزا از این لاین در نظر گرفت.
الکسیر عطری گرم، ادویه ای، چوبی با پخش و ماندگاری بسیار بالا و کاملا مناسب فصول سرد سال است.
البته نسخه پارفوم از این لاین نیز به نسبت دو نسخه قبلی گرم‌تر بوده و قابلیت استفاده در فصول خنک را دارد ولی پخش و ماندگاری به اندازه الکسیر نیست.
پس اگر به رایحه نسخه اولیه علاقمند هستید و دوست دارید رایحه در همان مایه ها باشد، پارفوم ولی اگر پخش و ماندگاری بالا و کیفیت و ارزش رایحه بیشتر مد نظر شما باشد، الکسیر.
شاد و پیروز باشید