نظرات | کامبیز سخی
ترتیب نمایش
خب خداراشکر مدیر عزیز ما پیام های پاسخ را هنوز محدود نکرده ست ، اینگونه مواقع زودتر عمل میکند ، که نشان از همدردی ایشان با شما دارد ، پس خداراشکر که این فرصت بر من هست !
مطلبی که عرض میکنم فرضیه نیست بلکه کاملا ثابت شده است :
بر شما و همسرتان لطفی بزرگ از سوی پروردگار مهربان و کودک نواز ما اعطا گشته است .
کودکان با بزرگسالان متفاوت اند ، هرچه کودک در سن بزرگتر میشود چیزهایی از وی بازپس گرفته میشود !
کودکان بر ملکوت نزدیکتر اند که تازه از تجربه آن عبور کرده اند ، قسمتی را هنوز به یاد دارند و نادیدنی هایی میبینند که با افزایش سن و تعقیل از ایشان دریغ میشود درست از زمانی که میتوانند به یاد بیاورند !
و اما آن مورد خاص تثبیت شده :
کودکان به همراهی زیباترین فرشتگان مستقیما به بهشت ورود میکنند .
در آنجا تنها انسان هایی هستند که میتوانند به هر موجودی که دوست دارند ( خصوص پرندگان ) مبدل شوند و زندگی آنها را تجربه کنند به لذت و سپس بازپس آیند به کالبد خویش !
مورد شادباش بر شما ، یعنی همان لطف بزرگ پروردگار به شما و همسرتان :
خداوند مهربان ما قانونی بر کودکانی که به هر دلیل پیش از تجربه زندگی از زندان رها شده اند نه تنها بدلیل پاک ضمیری و دوری از گناه بلکه بدلیل حس مطالبه گری ایشان وضع کرده است تا مرهمی بر هر سه ( وی و والدین ) باشد :
او میتواند شافی والدین باشد و شفاعت وی درصد بزرگ و قابل توجهی از گناهان را بر بخشایش شامل شود !
به زبان ساده تر :
این بزرگترین آورده در حیات دنیوی شماست که ملطوفید بر این لطف بزرگ ، بزرگترین غم شما نیست بلکه بزرگترین داده !
خداوند خود را بدهکار هیییچ بنده نکند !
دختر شش ساله ای که چشمهایش را باز کرد اولین جمله اش این بود که به مادر گفت :
برای چه نگذاشتی بمانم ؟ برای چه آنقدر جیغ میزدی ؟ برای چه نگذاشتی بروم ؟ برای چه زجه میزدی و از خدا طلب بازگشت مرا میکردی ؟ چرا نگذاشتی بروم ؟؟
مادر گفت : تو عزیز منی ، کجا بروی ؟
دختر گفت : تو که ندیدی ، تو که نمیدانی ، کار بدی کردی ، تو را نمیبخشم !
اکنون و بعد از سی سال که خود نیز مادر گشته هنوز میگوید : نباید مرا برمیگرداندی !!
خوشبختی ، سعادت ، شادی و لذت بری ی خودتان بر شما مهم نیست ؟ لیک بی شک آن صفات را بر دختر خویش میخواهید ، درست است ؟
پس بدانید او در چنان اوج و قله ای از سعادت و لذت است که حتی فکر اش را هم نمیتوانید بکنید !
انشاله پس از یکصد و بیست سال زندگی پر سلامت و لذت نزد او خواهید رفت و جملات مرا به یاد خواهید آورد و کلمه به کلمه ی آن را به عینه خواهید دید و آن روز مرا بخوانید تا نزد شما آیم و با هم آن لذت ها را به تماشا بنشینیم انشاله و ما نیز از آن ملذوذ شویم !
خدا را شاهد میگیرم که یک از هزار گفتم و اکنون نیز با لبخند این پیام نوشتم بر شما :)
خواهید دید حتی اگر اکنون مرا لایق تمسخر بدانید !
در بیمارستان زنی جیغ میزد و خود را میزد ، همه دورش تجمع کرده بودند به تماشا ، شوهرش هرچه تلاش کرد موفق نمیشد به آرامش ! پدرش فوت کرده بود در آی سی یو .
نزدیک شدم و آرام چیزی به او گفتم و سپس به همسرش گفتم دورش را خلوت کنید . او را به حیاط بیمارستان بردیم و چند جمله بر او گفتم که خلاصه اش این بود که اکنون تنها کسی که مشغول آزار اوست خود شمایید !
و قسمتی از آنچه که آموخته ام بر او به اختصار گفتم ، با لب خندان رفت !
هرچند که گفتم گریه مفید است لیک برای خود و دلتنگی خود ورنه او به شادی شما به تصاعد شاد شود و از گریه شما بر او به تصاعد مشوش !
داستان شما که متفاوت است که ملطوف لطفی بیشمار بزرگ گشته اید و یادتان باشد برخی قوانین در دنیای وارونه به عکس جلوه کند !
یعنی خیری بزرگ به صورت و هیبت شری بزرگ دیده شود لیک " حقیقت " پس از مدتی بلند یا بلندتر نمود کند و هویدا شود !
حتی در این دنیا هم نتایج آن اتفاق را به خیریت وصول خواهید کرد ، چه از سوی دیگر فرزندان به سلامتی و توفیق و سعادت انشاله و چه در سرنوشت خویش !
خیر اصلی را در مکان و زمان خویش وصول خواهید کرد انشاله !
این پیام دلجویی و شراکت در غم نیست ، بلکه به عکس پیامی از قلبی شاد در جسمی شاد است که هماکنون حین تجربه آنهاست ! لذت او را اکنون تصور کنید !
بر تک تک جملات حقیر تحقیق کنید تا حصول اطمینان بر خود انشاله !
زهی سعادت
23 تشکر شده توسط : میثم شفیعی Mahmoudreza ganjali
Insense Ultramarine
لینک به نظر 5 اردیبهشت 1403 تشکر پاسخ به استرلینگ
دوست عزیز جناب استرلینگ
سلام
نام انتخابی شما مرا به روزهای نوجوانی برد که چقدر کارتون رامکال و استرلینگ را دوست داشتم :)
عمر آدمی از طولانی ترین ِ عمرهاست و از سویی عمر هزار ساله ی نوح هم در چشم بهم زدنی بگذشته ست !
این دنیا سراسر تناقض است !
و اما چون احساس کردم ممکن است برخی از دوستان جوانمان به اشتباه بیفتند از خواندن نظر و عطر معرفی شده ی حضرتعالی ( کینگ ) و خریدی اشتباه انجام دهند و سپس معترض شوند به نظر خیرخواهانه شما در معرفی عطور مشابه ارزانتر با عرض عذر نظر شما دوست عزیزم را اصلاح کنم :
عطری که در برند سن سیرو در تشابه با این عطر ( جیونچی اینسنس اولترامارین ) که بسیار هم زیباست ساخته شده عطر تانگو از سری چهارگانه ی ۷۵ میلی شیشه رنگی ست .
رنگ شیشه و جعبه اش قرمز است .
عطری بسیار موفق است در تشابه ایضا رایحه هم همانطور که عرض کردم بسیار زیبا و خاص است !
به نت ها توجه کنید ، خاص و زیباست !
من خود هر دو را دارم و دلیل اینکه خرید را تکرار کردم دقیقا همین خاص بودن رایحه و از سویی توفیق سن سیرو در بازسازی و ایضا قدرت بود .
جیونچی ظریف تر ، زلال تر ، شفاف تر و با کیفیت تر است و تانگو غلیظ تر ، قوی تر ، پرپخش تر و ماندگارتر است .
نکته بسیار مهم :
تمامی عطرهای سن سیرو در ایران عینا و جزء به جزء کپی شده و مدل ایرانی بشدت ضعیف و الکلی ست حال آنکه مدل ترک نه تنها ذره ای بوی الکل نمیدهد بلکه از غلظت و قدرت بسیاری در پرفومنس برخوردار است .
آخرین نشانه های تفاوت بین مدل های ترک و ایرانی اینها بودند :
- مدل ایرانی پس از اسپری بمدت پنج دقیقه بوی الکلی تیز میدهد و پس از آن رایحه عطر بصورت بسیار ضعیف نمایان میشود !
گویی رایحه از ته چاه به مشام میرسد و حتی با چسباندن بینی به محل پاشش هم رایحه قدرت نمیگیرد !
حال آنکه در مدل ترک نمیشود بینی را به محل پاشش نزدیک کرد زیرا احتمال سوزش بینی ( تحریک شدید گیرنده های مخاطی ) میرود !
- ذیل شیشه ی مدل ایرانی لیبل ( برچسب ) ندارد اما در مدل ترک لیبل توضیحات ، غلظت ، میزان ، مشخصات کارخانه و عبارت ساخت ترکیه مقیود است .
خبر ندارم که اکنون چگونه است لیک هر زمان عطری را تست کردید که در تاپ نت بوی الکل مشهود بود تردید نکنید که ساخت ایران است .
البته دوستانی که مصرف کننده ی سن سیرو بوده اند بلافاصله و پس از اولین پاف متوجه اختلاف رایحه و قدرت آن خواهند شد .
امید که مفید باشد بر دوستان جوان ام
از شما نیز بابت این معرفی سپاسگزارم
معطر و موفق باشید انشاله در هر دیداری
19 تشکر شده توسط : nazanin مهربد
Tygar
لینک به نظر 2 اردیبهشت 1403 تشکر پاسخ به کامبیز سخی
ای همه ی دوستان عزیزم
درود و سلام خدمت شما
حضور در کنار شما ایضا دریافت مهر و دعای خیر از سوی شما بر من افتخاری بزرگ و اسباب شادی و آرامش قلب است .
سپاسگزارم !
و اما دلیلی که این مورد را عرض کردم ، علاوه بر استدعای دعای خیر ، یادآوری این مهم بود :
درست و راست است که میگویند : آدمی آهی و دمی ست !
ایضا که میگویند : آدمی را از لحظه ی بعد خبر نیست !
برخی اوقات که عطری بر خود میافشانم ، خود را در آیینه نگاه میکنم و میگویم :
شاید همین رایحه است که بناست همراه من بیاید آنطرف !
یادم هست اوایلی که آونتوس آمده بود به خود گفتم : عاقبت یافتم ! این همان رایحه ای ست که باید همراه من باشد حین دریافت نامه ی آزادی و حین پرواز !
جالب است که شبی که آنطرف بودم از بین همه ی لباسهایم دقیقا همان کت و شلوار و کراوات و پیراهن و کفشی که دوست ترین دارم به تن داشتم اما آنقدر کیفور و شاد و سرخوش و مست بودم که حواسم به این نبود که ببینم چه عطری به تن دارم !
تا بحال به این مورد اندیشیده اید که :
رایحه و بوی عطر در آئینه یا عکس هویدا نیست ، آیا به این اندیشیده اید که چه چیزهایی اینگونه اند اما حضور دارند و چرا اینگونه اند ؟!
و اینکه معنی و فلسفه اش چیست و چرا عطر نیز در این بین است ؟!
خلاصه که کسی ضامن فردا که بماند ، ضامن لحظه ای بعد هم نیست پس از آنچه دارید لذت ببرید !
از هر رایحه ای که عاشقید هماکنون نهایت لذت را ببرید و به بعد موکول نکنید !
در بیمارستان دیدم که تمامی ی آنهاییکه آنجا بودند همگی با حوادثی روبرو شده بودند که حتی فکرش را هم نمیکردند و هرگز باور نمیکردند که هماکنون بر تخت بیمارستان خوابیده اند !
هر شب ده ها نفر به اورژانس اضافه شده بود آنهم تنها یک بیمارستان !
آنقدر زیادند که آمبولانس باید ابتدا تلفنی تخت خالی پیدا کند و سپس بیمار را منتقل کند !
بوی بیمارستان مرا خیلی اذیت کرد !
تنها استراحت و تنوع من در آن ۱۴ روز این بود که بین ساعات ۲ تا ۴ عصر که ساعات ملاقات بود در بخش های بیمارستان بچرخم و ببینم مراجعین از چه عطری استفاده کرده اند !
یا تعجب پرستاران را ببینم از حدس زدن نام عطرهایشان :)
یکی از آنها گفت امکان ندارد عطر مرا حدس بزنید ، گفتم چطور ؟ گفت چون خودم هم نمیدانم اسمش چیست :) برایم هدیه آورده اند .
گفتم کوبا اورجینال واینر عطر شماست !
رفت و شیشه اش را آورد و با چشمان گرد شده گفت آخر چطور ممکن است ؟؟ امروزه هر عطر کلی مشابه دارد !
گفتم هر گل بوی خود دارد مثل شماها که هر کدام در زیبایی بهترین اید :)
پرستاران بیچاره حقوقی ندارند که بتوانند عطور لایق بخرند ، هر چند که هر کدام که راجع به عطر خود پرسیدند گفتم بهترین است و باسلیقه ترین و آفرین به انتخاب شایسته ی شما !
جالب اینجا بود که کمتر از ۵۰ درصد آنها عطر میزدند و آنهم عطرهای مردانه !
به همه گفتم هر کس که علاقمند عطور است خانه اش عطرافشان است .
تنها مردی که در بخش عطر میزد یک نظافتچی بلند قد بنام حسین بود که سبیلی دقیقا مثل هرکول پوآرو داشت و همیشه اصلاح کرده بود و عطر مکسی جدید میزد !
زنها عطر مردانه میزدند و مردها عطر زنانه !
البته طبیعی ست ، آنجا بیمارستان است :)
این را به لبخند عرض کردم ورنه خود اعتقادی به جنسیت عطر ندارم مگر عطوری خاص .
آقا حسین از آنطرف بخش بلند میگفت :
کی بلده چشمک بزنه ؟
همه پرستاران و کمکی ها بلند میگفتند :
من من من من !
کی بلده خوب قرش بده ؟
من من من من !
بیمار یا تیمار :))
آقای دکتر رئیس بخش جراحی اعصاب چه عطری میزد ؟
وان من شاو !
اما چون دیدم وان من شاو اش اصل است که اکنون پیدا نمیشود پرسیدم از کجا تهیه کرده اید ؟
گفت از سفر اروپا خریدم .
دستیارش چه میزد ؟
اورلان دریک !!
جالب نیست ؟؟ اینهمه عطر و روایح جدید ! هر دو هم جوان بودند !
پرسیدند این عطر شما چیه ؟
از توی کیفم شیشه را درآوردم و برایشان اسپری کردم و گفتم : این را خودم ساخته ام ، تاپ نت و قلب اش تامفورد فابلوس است و درای داون اش توسکان لدر .
از نگاهشان معلوم بود که متوجه نشده اند چه میگویم :)
و بعد با تعجب پرسیدند : اینو خودتون ساختین ، شما توی کار عطر هستین ؟؟
گفتم علاقمندم :) و بله ، خودم ساختم .
و بعد نگاهم به نگاه خانمم افتاد که میگفت : حداقل توی بیمارستان ما رو از دست عطر و عطربازی خلاص کن ، بحث رو بردم بسمت طبابت اما اونها ول نمیکردند و میگفتند برای ما هم بساز :)
گفتم اگر علاقمندید به عطر حتما بروید عطرافشان .
پرسیدند عطرافشان کجاست ؟
گفتم ضمن اینکه بزرگترین مرجع عطر برای فارسی زبانان جهان از امریکا تا ژاپن است چون شما پزشک اید بدانید از بهترین پزشکان ایران به تعداد از اعضای عطرافشان اند ، مثل پروفسور اسعدی یا دکتر مدارا و بسیاری بزرگ دیگر از سرتاسر ایران و جهان .
میبینید دوستان عزیزم ، چرا وان من شاو و دریک ؟
این نشان میدهد اغلب مخاطبین دنیای معطرات هنوز فرهنگ انتخاب و خرید صحیح عطر را نیاموخته اند !
مثلا برای پوشاک آموخته اند که باید وقت بگزارند و چندین فروشگاه را سر بزنند ، پرو کنند و ابتدا خود را در آیینه ببینند و سپس از دیگران نظرخواهی کنند !
نظرخواهی از دیگران در خرید پوشاک برای آنانی که بلدند چگونه لباس بخرند آخرین آیتم است که کمترین میزان اهمیت را دارد .
حال آنکه برای عطر دقیقا برعکس عمل میکنند !
یعنی نظر دیگران را در اولویت مینهند و هرگز وقت برای اینکار اختصاص نمیدهند !
وان من شاو و دریک بیشترین نظر مثبت را از نظر " تعداد " به خود اختصاص داده اند زیرا قدیمی اند پس بیش از دیگران در تعداد به گوش رسیده اند !
از دکتر پرسیدم میدانی وان من شاو چیست ؟
گفت یعنی چه ؟
گفتم یعنی کدام برند ، در چه سالی و توسط چه عطاری ساخته است ، نت هایش چیست و جزء چه گروهی ست ؟
گفت نه ! همه دوستش دارند ! اینهایی که گفتید مهم است ؟
گفتم از این نظر که بدانید سلیقه ی شما چیست برای خریدهای بعدی ، بله مهم است ، اینها حداقل است برای خریدار عطر ورنه برای یک دنبال کننده ی هنر عطر ، این اطلاعات ریز و بدیهی ست و خیلی بیش از اینها را باید بداند !
آموزش ایشان وظیفه ی ماست !
هم ماهی را تقدیم ایشان کنید و هم ماهیگیری را بیاموزید .
اشاعه فرهنگ صحیح عطربازی یا حداقل آموزش خرید صحیح عطر وظیفه ی ماست .
حتی اگر یک نفر را به صحت آموزش دهیم میتوانیم مطمئن شویم سهم و دین خود را به این دنیای زیبا ادا کرده ایم و یادتان نرود دوستان عزیزم که دنیا دوار است !
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی !
این جمله یکی از معدود کلیدهاست !
ارادت ها خدمت شما
استدعای دعای خیر
قدردان لطف همگی شما 🌹
30 تشکر شده توسط : Rohaam امیر علوانی
Tygar
لینک به نظر 31 فروردین 1403 تشکر پاسخ به حبیب جوانشیر
دوستان عزیزم سلام
عذر تقصیر بابت غیبت حدود بیست روزه !
چهارشنبه ۱۵ فروردین حوالی نیمه شب در ماشین مشغول پاسخ به یکی از دوستان عزیزمان در عطرگرام بودم که خانم ام زنگ زد که دارم میمیرم و برس و تماس قطع شد !
وقتی بالای سرش رسیدم غرق در خون بود !
تمام صورت و کاپشن و شلوار کرمی اش سرخ رنگ و غرق خون بود !
از پله سقوط کرده بود ، سرش بشدت شکسته و خونریزی میکرد ، دستش شکسته بود و از همه بدتر دو مهره ی T6 و T11 کمرش نیز شکسته بود

قسمت اورژانس بیمارستان چه دنیای غریبیست ! پر از فریاد ، پر از ناله و آه ، پر از داد و بیداد همراهان !
همه میگفتند در همه ی عمرمان آدمی به خونسردی و خندانی ی شما ندیده ایم :)
به همه سر میزدم و برایشان موردی را در دل اعلام و درخواست میکردم ( بیش ازین نمیتوانم توضیح دهم )
مردی که کمی از من بزرگتر بود میگفت دیشب به همسرم گفتم مردی آنجا بود که آرامش و خونسردی اش همه را متعجب کرده بود !
چگونه اینطورید شما ؟؟
گفتم وقتی رئیس کسی دیگر است ، وقتی دستور از جایی دیگر صادر میشود ، وقتی درمان پیش از درد اعطا میشود ، وقتی در همه چیز خیری نهفته است ، وقتی خدایی زنده ، دقیق ، بینا ، شنوا و از همه مهمتر مهربان داریم من چرا باید نگران و ترسان و پُرسان باشم ؟؟
پدرش در خیابان سکته کرده بود و به زمین و سرش به جدول خورده بود . در کما بود . دکترها گفته بودند احتمال بازگشت و هوشیاری اش ضعیف است . چهل کیلو وزن بیشتر نداشت ! نهیف !
به پسرش گفتم چیزی برایش اعلام و درخواست کرده ام ، اگر خدا لطف کند و تقدیر به بازگشت باشد انشاله سه روز بعد بیدار میشود . چهره اش میگفت باور ندارد !
سه روز بعد بیدار شد ، پسرش سراسیمه آمد که بیا پدرم بیدار شد !
پیرمرد تا مرا میدید بلند میخندید و مدام این جمله را تکرار میکرد : آقا خوشحال شدم :)
تا دو روز بعد که مرخص شد هر بار مرا میدید همین جمله را بارها تکرار میکرد و میخندید :)
پسرش مدام میپرسید شما چه کار کردید ؟؟ اینکه میگویید اعلام کردم یعنی چه و چه چیز را ؟
میگفتم من ؟؟ من کاری نکردم جز دعا !
و وقتی خدای مهربانی داریم که دعای روسیاه ترین و گنه کار ترین بنده که من باشم را میپذیرد حال شما حدس بزن دعای شما و دیگران چه ها کند !
چهارده روز تمام بیمارستان بودیم !
از کم خوابی و فعالیت ، خودم بیمار شدم آنچنان که دو پنی سیلین ۸۰۰ و ۱۲۰۰ را همزمان تزریق کردند !
رسم بیمارستانهای ایران چنین است :
بیمار از تخت برمیخیزد و همراه به جایش بر تخت میخوابد !
رُس همراه را میکشند !
پس از ترخیص هم ادامه دارد :)
دو عمل جراحی کمر را تجربه کرد ، دستش هم که در گچ است و سرش چندین بخیه خورد .
لیک خدای مهربان ما جای شکر را هماره باقی مینهد !
اکنون نیز با وجودیکه نمیتوانم منزل را ترک کنم مع الوصف حتی فرصت دیدار با شما دوستان عزیزم نیز مهیا نبود از بس ترافیک کارها موجود است !
تا امشب که فرصتی دست داد به عرض سلام و ارادت !

و اما پاسخ دوست عزیزمان جناب جوانشیر
قبل اش عرض ارادت و تشکری داشته باشم از دوست شیکپوش و گرانقدرم جناب مجتبی طالبی بابت لطف همیشگی شان به این حقیر .
و اما لیر کردن :
لیر کردن قاعده و قانون یکتایی ندارد !
چرا که برای هر جنس ، هر گروه ، هر عطر با هر دما ، هر فصل ، هر زمان ، هر مکان و هر اقلیم جغرافیایی قاعده ی خاص خود را بر اجرا میطلبد !
این قاعده چگونه روشن میشود ؟
پاسخ اش یک کلمه است : تجربه !
باید تجربه کنید تا نتیجه ی مطلوب را حاصل کنید !
لیک چند قاعده ی کلی را بدون ترتیب عرض میکنم که به یاد داشته باشید :
- لیر کردن بر پوست با لیر کردن بر پوشاک متفاوت است .
همیشه ابتدا نتیجه را از طریق آزمایش بر پوست تجربه کنید .
- بهترین نقطه پوست جهت آزمایش لیر ، ساعد دست در قسمت درونی ست .
- فاصله ی ۲۰ سانتی متری را حتما رعایت کنید .
- پس از هر بار پاشش از هر عطر بجهت لیر ، صبر کنید عطر خشک شود و سپس عطر بعدی را لیر کنید .
این قاعده برای پوشاک نیاز به رعایت ندارد بلکه در برخی عطور بهتر است معکوس باشد !
- هرگز قبل از پایان لیر کردن ، عطرها را به تفکیک نبویید !
لیر کردن که تمام شد یک دقیقه فرصت دهید و در معرض تهویه باشید ، سپس ببویید !
- مبحث لیر کردن دو یا چند عطر با تراز مولکولی متفاوت ( از نظر ابعاد مولکولی ) کمی پیچیده و طولانی ست ، به باز کردن و تفسیر اش نمیارزد :)
تنها تجربه کنید !
- میتوانید یک عطر را همچون یک گلبرگ در درون کاسبرگی دیگر بپیچانید !
یعنی یک عطر را بیفشانید ، سپس عطری دیگر را بر آن لیر کنید و دوباره عطر اول را بر آن بیفشانید !
- مبحث پاشش بسیار مهم است :
نگزارید دو عطر چنان افشانده شوند که بصورت قطره در آمده و بر پوست شما بلغزند !
چون این ادغام است و نه لیر کردن و ادغام بکلی با لیر کردن از همه نظر متفاوت است !
مبحث ادغام مبحثی بسیار گسترده است که نیاز به دانش و تجربه ای بسیار دارد ، ادغام نادرست میتواند دو عطر را به سرعت تخریب کند و تقریبا در نود درصد ادغام ها این اتفاق می افتد حال آنکه در لیر کردن این درصد معکوس است !
- عطر سنگین تر همیشه باید زیر باشد یعنی اول افشانده شود !
مگر بخواهید آن را گلپیچ کنید !
این کلمه گلپیچ را خودم انتخاب کردم :)
یعنی همانطور که در بالا گفتم یک عطر را در دل عطری دیگر مخفی کنید !
مثل اینکه بر یک جسم یک قلب تازه انتخاب کنید !
- عطر جسم هماره باید عطر فصل باشد و عطر قلب را میتوان از عطور فصل مخالف انتخاب کرد
- نتیجه ی لیر کردن عطور از دو گروه متضاد با هم ، همیشه مطلوب نیست !
- قدرت را هماره به یاد داشته باشید ، که هماره باید همطراز یا نزدیک باشند !
مثلا نمیتوان اینترلود را با عطور نرولی لطیف لیر یا حتی گلپیچ کرد !
اگر انجام دهید چه میشود ؟
اگر حتی نتیجه مطلوب سلیقه واقع شود ، تنها برای چند لحظه عمر دارد !
- لیر کردن آنچنان لذت دارد که به محض حصول نتیجه مطلوب و یافتن رایحه ای همسو با سلیقه ایضا رایحه ای خاص و ویژه برای خود ، دیگر نمیتوانید ازین تجربه دست کشید و مدام به فکر تجربه ای دیگر و تحصیل رایحه ای دیگر خواهید بود !
- عطری به مشام شما رسیده که نامی برای آن پیدا نمیکنید ؟
تا کنون چنین رایحه ای نبوییده اید ؟
رایحه ای خاص و ویژه است ؟
پس مجری اش ( صاحبش ) لیر کرده است !
- لیر کردن هزینه ای ندارد بلکه تنها عشق ، کنجکاوی و کوشش میطلبد !
- لیر بر پوشاک از قواعدی دیگر تبعیت دارد .
- مبحث امکان ادغام حین لیر کردن بر پوشاک تقریبا منتفی ست .
- پس از حصول نتیجه و کسب رایحه ی دلخواه از طریق آزمایش بر پوست ، آزمایش را بر پوشاک نیز انجام داده و نتیجه را ذیل همان صفحه یادداشت کنید .
- پوشاک با جنس مختلف ، نتایج مختلف حاصل کنند ، بهترین پوشش برای معطریت هماره پوشاک نخی ست !
- پوشاک مصنوعی شاید در پرفومنس قویتر ظاهر شوند لیک جنس رایحه و ترتیب انتشار را تغییر و در بسیاری عطور تخریب میکنند !
- تعریق بدن ، عطر را بر پوشاک نخی تخریب نمیکند حال آنکه در پوشاک مصنوعی نتیجه معکوس است !
- یادتان باشد پوشاک مصنوعی رایحه را تغییر میدهند پس هرگز برای آزمایش لیر مناسب نیستند !
- کت و کلاه های پوست طبیعی حیوانات از قواعد پارچه های طبیعی و نخ ( کتان ) تبعیت میکنند و اتفاقا در پرفومنس رکورد دار اند !
اما برای لیر کردن به دلیل تخلخل بالا مناسب نیستند !
و اصلا چون برای شستشو بایست در مدت طولانی و طی مراحلی خاص انجام شود بهتر است عطر بر آنها افشانده نشود مگر برای دوستانی که عطر امضاء دارند !
- نکته بسیار مهم :
حتما دفترچه ای به لیر اختصاص دهید و در هر پاراگراف نام دو یا چند عطر لیر شده را همراه با ترتیب لیر و سپس نتیجه ی آن یادداشت کنید !

دوستان عزیزم ، هرآنچه که اکنون به ذهن مشوش ، آشفته ، خسته و پراکنده ی من رسید درین خصوص تقدیم کردم ، امید که مفید واقع شود .
مرا و این زن بیچاره را از دعاهای معطر خود بی نصیب و بی بهره نگذارید لطفا که سخت به دعای خیر شما دوستان عزیزم نیازمندیم .
خیر هماره در مسیر شما باد انشاله و جسم و روحتان از هر گزندی به دور باد
🌹
36 تشکر شده توسط : Rohaam پيمان
Opera
لینک به نظر 10 فروردین 1403 تشکر پاسخ به احمد شجاعی
دوست عزیز جناب احمد شجاعی
سلام
بله . هر دو مورد میتواند درست باشد لیک بدانیم که در هر صورت و خواست یا ناخواسته ، عطر یک کالاست ، یک محصول است که بایست فروش رود و مصرف شود تا دوباره فروش رود !
اولا با وجود تقاضای بالا رفته در تعداد نفرات ، هنوز هم تولید ( تیراژ ) از فروش و مصرف سبقت دارد !
یعنی همه ی عطرهای تولید شده فروش نمیروند با وجودیکه تقاضا بیشتر شده ست ! چطور ؟
برندها و محصولات در تعداد بالا رفته اند .
شنیده اید آیا که در چند سال اخیر تمامی ی برندهای مهم توسط غول های این صنعت خریداری ( خورده ! ) شده اند ؟
این سیاست ، چند هدف را دنبال میکند که اهم آن اینهاست :
- تنظیم میزان تقاضا با فروش
- تنظیم قیمت در برابر پرفومنس بجهت فروش هرچه بیشتر
- تقابل با شرق ِ بیدار شده !

قبلا هم عرض کرده ام :
صنعت هماره هنر را میخورد و تفاله اش را غی میکند !
توجیه اش هم این است که : صنعت ، خود یک هنر است !
لیک همیشه جای " حس " این میان خالیست !
فرض کن یک خطاط در زمانی که سیم اش متصل است یک بیت شعر را انتخاب کند و خطاطی کند ، حال همان خط را فرض کن کامپیوتر نقاشی کند آنهم بهتر و اصولی تر !
و شمای بیننده هر دو را تماشا کنید !
اگر شما اهل دل باشید تفاوت را درک خواهید کرد !
و اما پاسخ پرسش شمای دوست :
نیش را کنار بگذاریم و تنها به دیزاینر بپردازیم ، هرچند یادتان باشد امروزه دیگر نیش کمتر معنی دارد و همگی به تعریفی دیزاینر شده اند و این همیشه تقابل بین نیش و دیزاینر بوده است !
یعنی نیش دارد کوچکتر میشود ( برخلاف عقیده بسیاری ! ) و این اتفاقا اگر دقیق و نیک بنگریم اتفاقی نیکوست ! و اما :
ساخت عطر یونی هماره ریسک کمتری دارد بجهت فروش !
عطرهای مختص زنان همیشه بهتر فروش میروند و این ، دلائل متعددی دارد لیک عطور مردانه کمی پر ریسک تر اند و هر عطر مردانه باید مقصد خود را بجوید که این مقصد درصد کوچکی از کل را شامل میشود !
یک نکته ی بسیار ریز اما خیلی مهم :
برندها یاد گرفتند ( خصوص پس از ساواژ ) که برای فروش بهتر ، همیشه چیزی بیش از تبلیغ نیاز است :
حضور یک زن !!
اگر پای یک زن در میان باشد پس آن عطر بهتر و سریعتر فروش میرود !
از سویی زنان خود میدانند چگونه تبلیغ کنند !
اصل : معطرات در اختیار زنان است !
این یعنی چه ؟ مثالی میزنم :
فرض کن من و شما نشسته ایم و شما میپرسید : فلانی عجب بوی خوشی دارید ، شنیده ام شما عطربازید ، نام این عطر چیست ؟
و من کلی راجع به این عطر بر شما تعریف و تمجید کنم . دیگر مردان نیز بگویند : عالیست !
و شما سر راه منزل ، بخرید !
پس از اولین تست :
شما بگویید : به به !
خانم بگوید : اه ، پیف !
کار تمام شد ! آن عطر اگر درون آشغالدانی نرود حداقل در کمد پنهان میشود ! برای چه وقت ؟
روزی که هرگز نمیرسد :)
حال معکوس اش را فرض کن !!
چه میشود ؟
آن عطر تمام و کمال استفاده خواهد شد !
آیا این زن ذلیلی ست ؟
شاید نادان ها بگویند بله !
لیک هوشیاران و حتی عقلا خواهند گفت :
این قانون خلقت است !
پس نتیجه چه شد ؟ :
عطر گرچه محصول و کالایی صنعتی ست لیک محصولی منحصر بفرد و خاص است که فروش آن مستلزم رعایت بسیاری موارد است که مهمترین اش این است : هنر !!؟
راجع به این نوع از هنری که الان عرض کردم تفکر کنید !

صنعت نمیتواند این یک هنر را بخورد و تفاله اش را غی کند !
این یک را نمیتواند !
حتی وقتی منشاء آنها ( مثلا گلها ) صنعتی شده اند !
خیلی دلائل میتوانم بر شما بگویم که چرا برندها بر عطور یونی بیشتر اقبال دارند لیک همین یک کافیست که :
یک پای مهم همه ی عطرها زنان هستند پس باید رد پای آنها در هر عطری باشد !
حتی عطور تماما و کمالا مردانه ، باید مورد تایید ایشان باشد ! ورنه :
شما پس از دریافت چند نظر از زنان اطراف خود ، دیگر هرگز نخواهید پوشید :)
این ماجرا را فرای داستان زن و مرد و تسابق همیشگی آنها بنگرید و در عمق و" ریشه" اندیشه کنید !
عطر از زنان شروع شد ، با زنان ادامه دارد و با زنان خاتمه خواهد یافت !
آنچنان که اگر کسی " مادر " از دست دهد ، دیگر هرگز بوی مادر نخواهد شنید !
با ارادت
یک مورد فراموش ام شد :
عطر بر جسم مینشیند لیک بر جان ( روح ) میتراود خویش را و نکته ی مهم این است در دنیای معطرات که :
روح جنسیت ندارد !
جنسیت مختص جسم است و نه جان !
🌹
32 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن
با جناب مهیار محمدی موافق ام در خصوص ساواژ .
با جناب آریکسو هم ایضا !
عجب !
مگر میشود با هر دو دیدگاه که در تضاد کامل با هم هستند موافق و همرای بود ؟؟
در خصوص ساواژ ، آری ، میشود !
میشود گفت که هر دو کاملا درست میگویند !
هم ایراد ، وارد است به این عطر و هم نمیتوان بابت آن ایراد ِصحیح از آن و استفاده اش گذشت !
ما عطربازان عطرهایی داریم و استفاده میکنیم که متنفر نیستیم از آنها اما دوستشان هم نداریم لیک استفاده میکنیم ! چرا ؟
چون یکی از تجارب عطربازی به این دانش منتهی میشود :
برای خوشبویی باید عطری را انتخاب کرد که سلیقه ی عام باشد و به مزاج مردم ، خوش بو و تعریفی باشد !
خوشبویی یعنی چه ؟
یکی از شاخه ها و دانش های عطربازی این است :
باید عطری روزانه داشته باشی که عوام دوست دارند ، خوشبویی یعنی این !
یعنی این مردم اند که خوشبویی ما را تعریف ، تشخیص و تمجید میکنند !
هرچند که عطرهای این گونه ای ، اصلا منطبق با سلیقه ی تغییر کرده در طول ساااالها و سختگیر و باسواد شده و حرفه ای ی حس بویایی تربیت یافته ی ما نیست !
یعنی اگر عطرهای مورد سلیقه ی خود را استفاده کنیم اگر راستگو باشند خواهند گفت :
پس از اینهمه تجربه و تحقیق و هزینه ، در طی اینهمه سال ، رسیده ای به این عطرها ؟؟!
سوال :
آیا عطرباز برای مردم عطر میزند یا برای خود ؟
از حضرت مسیح پرسیدند : شاه از ما مالیات میخواهد ، بدهیم ؟
حضرت ، تصویر شاه را بر سکه تماشا کرد و فرمود : پول شاه را به شاه بدهید پول خدا را به خدا !
یعنی هرچیز در جای خودش زیباست !
یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد !
یعنی ما برای اجرای سلیقه ی خود در عطربازی ، مکان ها و زمان های بسیاری داریم لیک عوام از مای عطرباز توقع دارند خوشبوترین باشیم نه حرفه ای ترین !!
در عطربازی خوشبویی با حرفه ای بویی اغلب در تضاد اند و تنها در دسته جاتی اندک میتوانند همسو ، همره و همسلیقه باشند !
ساواژ در تسابق با آونتوس خلق شد برای کسب درصدی از بازار که تماما یا در اختیار آونتوس بود یا لالیک نوآر !
تحقیق ، مطالعه ، هزینه و آمارگیری !
از هر چهار در حد اعلا استفاده شد ، و الحق موفق شدند .
مقصد و مقصودشان عطربازان بودند ؟
خیر ، عوام بودند هرچند میدانستند برای مدتی کوتاه میتوانند از آمبروکسان بهره بگیرند برای اخذ تایید عطربازان !
میدانستند آونتوس و لالیک نوآر هر یک در گروه خود ماندنی هستند لیک ساواژ نه !
به همین خاطر الکسیر را خلق کردند و از گروه رایحه منحرف شدند لیک جواب نداد ! چرا ؟
چون در گروه جدید به قله نرسید و عطور دیگری در قله ایستاده بودند قبلا !
این را نمیدانستند ؟
چرا ، لیک سعی کردند بر قیمت مانور دهند و رقابت کنند با عطور در قله ایستاده ، به همین خاطر نسخه ی ۱۰۰ میل ساخته نشد تا قیمت بطری در قیاس با آنها کاهش هرچه بیشتر یابد !
هیچ رایحه ای به اندازه ی ساواژ بازخورد نمیگیرد از عوام ، خصوص زنان برای مردان !
حتی هنوز !!
عوام نمیدانند آمبروکسان چیست !
خیلی ها هنوز هم اسم ساواژ را نمیدانند لیک با وجودیکه شاید بارها بوییده اند هنوز میگویند : عجب بوی خوشی دارد این عطر !
اما آونتوس و لالیک را بیشتر میشناسند !
راجع به این بارها فکر و تحقیق و تجربه و پرس و جو کرده ام . گویی نام و رایحه ساواژ را فراموش میکنند و این خیلی عجیب است !
گویی هر بار برایشان تازگی دارد !
تحقیقات من میگوید این مرتبط است با نت های ساواژ خصوص آمبروکسان رمزآلود !
لیک خسته کننده در طول زمان و استفاده مکرر خصوص برای ما عطربازان محقق که مدام در حال تجربه روایح گوناگون ایم !
لیک عوام ( حس بویایی آنها ) هرگز در معرض این تجارب نیستند .
خلاصه که ای دوستان عزیزم اینگونه است که میتوان گفت هر دو دوست بزرگوار ما صحیح فرموده اند !
و در انتهای عرایض ام سلام بر شما :)
و انشاله هماره در معرض و مرکز توجه و تحسین مخاطبین باشید !
نوروزی نو را تجربه کنید بلطف خدایمان 🌹
35 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali عباس بهرامی
دوستان عزیزم سلام
مدتی هست که سمپل سوسپیرو اُپرا توسط دوست عزیزم جناب امیر علوانی بر من هدیه شده ، لیک صبر کردم تا در یک روز مهم مثل روز جهانی عطر یا نوروز تست اش کنم ! چرا ؟
تعریف اش را شنیده بودم از خیلی دوستان که آخرینش همین دوست عزیزم جناب علوانی بود و اساتید منجمله جناب شوشتری عزیز و دقیقا به خاطر جناب شوشتری ، این صفحه را بجای صفحه ی سوسپیرو انتخاب کردم بجهت ثبت نظر ، که ماءخذ سوسپیرو و زرجوف ایضا عطار هر دو عطر یکیست و تنها تفاوتی که این دو عطر دارند غلظت است که برمیگردد به سال تولید .
داستان تفکیک سوسپیرو و زرجوف را که همه میدانیم لیک محصولات یکی ست .
غلظت را شخصا قیاس نکرده ام لیک چند تن از اساتید فن فرموده اند .
و اما ، امروز روز سوم است که پس از تست بر پوست ، تنها دو پاف کوچک از سمپل بر زیرپوش ام زدم و : واو :)
هنوز با قدرت باقیست ، میدانید که افشانه های سمپل بسیار ریز پرتاب اند ! یعنی حتی سه پاف از سمپل برابر نمیشود با یک پاف از باتل اصلی !
با وجودیکه عادت به دوش روزانه دارم دل ام نیامد زیرپوش ام را تعویض کنم :)
حق با دوستان ام بود !
عجب رایحه ای دارد این عطر !
اولا دو چیز همزمان دارد که هر یک بسیار بر من مهم اند : گل یلانگ که در بهترین نقطه قرار گرفته که همان قلب عطر باشد ، و دیگری :
وانیل سیاه !
رایحه ی وانیل به فطرت سفید مایل به کرمی ست ، در تمامی عطرها اینگونه است لیک وانیلی که رایحه اش سیاه شده باشد بسیار نادر است !
کار هر عطاری نیست !
تا کنون تنها آلبرتو موریاس و کریس موریس را کشف کرده ام که موفق بوده اند در خلق آن !
این عطر بر همگان عالیست لیک بر دوستداران وانیل ، شاهکار است !
من خودم از عاشقان وانیل نیستم لیک وانیل سیاه چرا :)
دوست دارم وانیل را و هیچ مشکل با او ندارم لیک عاشق اش نیستم مگر وانیل سیاه یا وانیل خالص که زهری بسیار تلخ است !
دیگر این که عطری سنگین است ، برای سن بالای ۵۰ بسیار عالی و منطبق است .
مردان را شاعرپیشه و لطیف و زنان را مدیر و جدی معرفی میکند !
یا : جوانان پخته و دل پیر و با وقار ، چه مرد چه زن ، عطور سنگین و تیره بشدت بر ایشان نیز مینشیند .
یک درس و نکته مهم در خصوص سن عطرها :
دوستان عزیزم منظور از سن عطر ، سن جسم شما نیست بلکه سن روح شماست !
این مهم یادتان باشد !
عطرها ارتباط مستقیم با سن شما دارند لیک نه سن جسم شما که سن روح !
سن روح را ابتدا نوع تربیت و منش ، روش و پرورش خانوادگی و سپس دانش و آموخته های شما و آداب و مطالعات و در کل : تجارب شما مشخص میکند !
ما پیر داریم که چون کودک است و جوان داریم که چندین پیر را درس میدهد !
سن جسم در عطرها موردی اشتباه است .
توصیه : حتما بر پوشاک استفاده کنید این عطر را به دو علت :
- ماندگاری حداقل پنج برابر میشود !
- رایحه بکلی ( اگر ریز و دقیق شوید ) تغییر میکند ! خصوص گل ها و چوب ها نمودی بیشتر دارند !
پرسش : در مجالس ، زنان و مردان بر پوست استفاده کنند هر یک یا بر پوشاک ؟
تست کنید تا پاسخ را بیابید :)

اگر بخواهم پله های هر دو استفاده ( پوست و پوشاک ) را بر هر دو دسته شرح دهم طولانی میشود . تنها همان نکته ی فوق که عرض کردم کافیست . میتوانید خود در منزل آزمایش کنید . در ذیل ترکیبی از هر دو را عرض میکنم به اختصار :
- پله اول ، تاپ نت :
تاپ نتی پرهیاهو دارد از میوه های شیرین و نرم شده و لهیده خصوص میوه های گرمسیری .
رز سرخ هست اما نه آن رزی که شما نگران اش باشید هرچند که کاملا غلیظ است و پربها !
این پله پخشی بسیار قوی و غلیظ دارد .
نکته مهم : هرگز این عطر خصوص پله ی نخست را از نزدیک نبویید مگر درای داون !
این نکته را در ذهن داشته باشید که : عطرها و پله هایی که پخش بسیار قوی دارند اگر از نزدیک بوییده شوند ضمن احتمال خسارت به گیرنده های بویایی و کور کردن آنها حداقل برای مدت کوتاه تست و استفاده از همان عطر ، باعث میشود بویی زننده دریافت کنید ! بویی شبیه پیاز رنده شده و بیرون از یخچال مانده !
این را در یک مقاله مفصل خواندم و خود نیز بارها آزمایش کرده ام !
روایح بسیار پرپخش ، در ابتدای ظهور ، از نزدیک بوی پیاز مانده و از دور بوی بهشت میدهند ! این مورد ارتباط با ترکیبات پخش کننده عطر دارد .
نکته دیگر که مشابه است :
هر عطری که شما استفاده میکنید برای شخص شما بویی و برای دیگران بویی دیگر دارد !
حتی خود شما میتوانید همان دیگران باشید و این نکته را آزمایش کنید :
یک روز بر خود بیفشانید و روز دیگر بر یکی از نزدیکان ! میبینید که رایحه تغییر کرده است !
درصد اش در عطور مختلف گوناگون است .

- پله دوم ، قلب :
واو !
یلانگ عزیز میرسد و دیگر نمیرود خداراشکر :)
تا انتهای عطر که بسیااار طولانی مدت و ماندگار است میماند هرچند در درای داون ظریف تر میشود !
چرم هم مشخص است .
جوز هندی و کهربا بویی ادویه ای و شیرین و عمیق به رایحه میدهند .
این پله هم پخش خوب دارد و ماندگار است .

- پله سوم ، درای داون :
قلب هنوز باقیست اما چوب ها ( وتیور و سدر ) از راه میرسند و رایحه را بسیار پخته تر ، تاریک تر ، عمیق تر و مرطوب تر میکنند .
پچولی هم به زیبایی به چوب ها کمک میکند ایضا به عمق رایحه .
و وانیل ! که در کنار چوب ها ، ادویه ها و گل ها به رنگ سیاه درآمده به رایحه !
زیباست الحق رایحه درای داون بر پوشاک !
رایحه ای بسیار سنگین ، باوقار ، باشخصیتی شیرین اما جدی و آداب دان !
یکی از قویترین سیاژها را دارد در درای داون البته سیاژ در عطرها ارتباط مستقیم با غلظت دارد و از غلظت زرجوف و تولیدات جدید بی خبرم لیک سوسپیرو اُپرا عالیست در سیاژ بطرزی که روز سوم است که در حال پخش سیاژ است !
پوشش : مختصر بگویم : بر باتل و درب ( مشکی مات و طلایی ) دقت کنید ، خود کاملا گویاست که چه بپوشید در مجالس و چکونه بپوشید و از چه رنگ هایی استفاده کنید .
مکان و زمان : مجالس رسمی در فصول سرد .
این عطر ، روزانه نیست هرچند که هر عطری را میشود روزانه استفاده کرد لیک حیف است و بهتر است هر عطر در زمان و مکان خود پوشیده شود .

از جناب شوشتری بابت پیشنهاد و جناب علوانی عزیز بابت ارسال سمپل بسیار متشکرم :)
ارادت ها خدمت همه شما دوستان عزیزم
🌹
33 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن
L'Eau d'Issey Pour Homme Summer 2015
لینک به نظر 4 فروردین 1403 تشکر پاسخ به صالح111
جناب صالح
سلام
دوست عزیز و کاربلد ما آقا حسین تشریف ندارند با تاسف !
و چون من دوست اش دارم بجای ایشان پاسخ میدهم :
به دلیل اینکه پرفومنس بر شما بی اهمیت و بجای آن ، رایحه و بازخورد ( در صورت شارژ مکرر ) بر شما پراهمیت است بین آن سه عطر نامبرده ی شما این عطر قابل تر است :
جان وارواتوس آرتیسان
این را هم بدانید که عطرهای این برند تقریبا همگی در رایحه کم نظیر لیک در پرفومنس ضعیف اند .
اما بجهت بازخورد ( در صورت شارژ مکرر ) هم کم نظیر اند !
موفق باشید انشاله :)
23 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن
Dark Musk
لینک به نظر 3 فروردین 1403 تشکر پاسخ به مهدی کنعانی
دوستان عزیزم
روز جهانی عطر بر شما مبارک و معطر باد !
امروز مهمترین روز است برای ما عطربازان و عطردوستان
اجازه دهید مطالب مهم و جالبی را در خصوص همین روز ایضا در مورد " عطر " بر شما تقدیم کنم :
اولا واژه ی perfume را از کلمه ی fume به معنای دود گرفته اند !
یعنی همان دود معطری که از سوزاندن چوب ها ، برگ ها و صمغ های مختلف در مراسمات مختلف حاصل میکردند !
یک پرسش بسیااار مهم :
عطر در کجا اختراع شد و اولین عطر را چه کسانی ساختند ؟
اولین عطر در جهان در قرون وسطی به روش تقطیر توسط دانشمندان ایرانی در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد ساخته شد که در عطردان هایی از جنس مرمر نگهداری میشده و امروزه در حفاری های باستانی کشف و پس از آزمایشات تخصصی به اثبات رسیده ست !
جایی خواندم که برخی هنوز بوی عطر میدهند با قدرت !
پورسینا مخترع و مبتکر تقطیر معطرات بود به قصد مصارف پزشکی و دارویی و سپس خوشبویی !
زکریای رازی با خلق الکل این هنر و صنعت را دگرگون کرد !
خشایارشاه از عطر گران بهایی استفاده میکرد بنام لبی زوس !
در نگاره های باستانی تخت جمشید تصویر پادشاهی هخامنشی منقوش است که در پشت سرش دو خدمتکار ایستاده اند که یکی ظروف عطر و عطردان در دست دارد و دیگری عطرسوز !
عطرسوز وسیله ای بوده برای سوزاندن صمغ ها و چوب ها و برگ ها و دیگر ترکیبات خوشبو کننده خصوص عود و کندر !
در قرن ۹ میلادی یوسف کندی کتابی نگاشت بنام شیمی عطر و تقطیر که در آن به معرفی تجهیزات معطرگیری و یکصد روش عطرسازی به تفصیل پرداخته است !
هنر عطرسازی پس از صادرات این دانش از ایران ، در مصر و بین النهرین ( ایران پهناور آن دوران ) توسعه و خصوص مصریان از چهار عنصر یاس ، صمغ کندر ، سوسن سفید و عسل در عطرسازی بهره ها بردند .
حتی در کشف و اولین ورودها به معابد و مقابر فراعنه و مصریان باستان ، مکتشفین به محض ورود با رایحه ای بسیار قوی و عجیب از این چهار نت روبرو میشدند که پس از آزمایشات تخصصی مشخص شد مصریان بجهت مومیایی فراعنه ی بزرگ از معطرات استفاده های فراوان و خاص میکرده اند !
این رسم از ایرانیان آغاز شد در خاکسپاری بوسیله ی عصاره گل رز که قبل از ورود جسم آن را بر دیواره مقبره میپاشیدند تا فرشتگان به کمک متوفی آیند و اکنون نیز سنت گلاب پاشی کماکان ادامه دارد !
جهانیان ، ایرانیان را به رز میشناسند و از سویی رز در نزد ایشان به معنی عشق است پس ایرانیان مردمانی عاشق پیشه و معشوق جو و خوشبو هستند در افکار و مندرجات مورخین !
در کتب تاریخی در یادآوری اموال داریوش هخامنشی ( سوم ) به ۱۴ عطرساز زبده و خبره از ۴۰ عطرساز همیشگی دربار اشاره شده و یاد شده که همیشه در دربار شاهان ایرانی چهل عطار مشغول کشف ، ترکیب و ساخت معطرات جدید بوده اند برای مراسمات داخلی و خصوص خارجی که استفاده از عطور جدید در مجالسی که بزرگان چند کشور همسایه و رقیب حضور داشتند جزء مهمترین مشغله های فکری ایشان بوده است و قید شده که دستمزد ماهانه ی عطاران درباری جزء بالاترین دستمزدهای ماهانه بوده است !
که مورخین ، پزشکان ، حکما و شعرای دربار نسبت به ایشان حسادت میورزیدند هم از جهت میزان حقوق و هم از جهت تعداد ( ۴۰ نفر ) !
برخی اوقات از مطالعه ی تاریخ عطر در ایران زمین بجای شادی و فخر غصه میخورم ایضا غبطه به سبقت غرب از شرقی که هم مهد دانش معطرات است هم سرزمین پهناور و طلاگون ترکیبات آن خصوص همان رز مشهور ایرانی که آرزوی غربی هاست و محل حسادت ایشان !
بگذریم !
دوستان عزیزم این مطالب مهم بود بر شما و چون میدانستم این اهمیت را نزد شما معطریون ، تقدیم کردم با احترام !
روز جهانی عطر بر شمای صاحب آن مبارک !

دوست عزیزم جناب مهدی کنعانی
ضمن سلام و تبریک نوروز
بدون هیچ شک دانهیل دیزایر بلو از بهترین هاست لیک از رایحه و پرفومنس نسخ امروزه بی خبر ام :)

شاد باشید دوستان عزیزم و بدانید معطریت جهان چه از عطر و چه از دانش متعلق به پدران مفتخر شماست لیک بنا به دلائلی که خود میدانید در تسابق از ما به سبقت عبور کردند لیک هنوز سوت پایان مسابقه نواخته نشده است :)
روزگار نو خوش در پناه خدا
30 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن
دوستان عزیزم سلام
قبل از هر چیز حلول سالی دیگر و نوروزی دیگر را خدمت همگی شما خوش بویان و خوش خویان مبارک باد گویم ، از خدا میخواهم این حلول ، به واقع و به حق ، حلولی میمون و مبارک باشد بر همه ی ما و نه چون گذشته و احوال آن !
کمترین حق بر اهالی خوشبویی این است که کنکاش کنند در همه ی روایح تا بهترین را بیابند !
که این ، هیچ ارتباط با ثروت و نمایش آن ندارد که اهالی ی سرزمین روایح ، به دنبال گمگشته ی خود میگردند و بهشتی را جویند به رایحه ، که سالهاست از او دور مانده اند و حتی آثارش را که بر مردم دیگر سرزمین هویداست ، بر ایشان در این گستره ی جغرافیایی ناپیداست حال آنکه ساکنین این سرزمین ، سزاوارترین اند بر تجربه بهشت که صاحب آن را هزاران سال است که میشناسند و مدح او گویند و راه او جویند و بوی او بویند !
عطر بر دوستداران اش ثروت نیست ، فخر نیست ، تبعیض و تمایز نیست ، حتی غذا نیست که والاتر است از ایشان !
عطر بر ایشان خود ِخداست !
همان خدایی که میجویند او را و هر کس ، از راهی بر وی رسد و ما اهالی خوشبویی از راه عطر و معطرات خدای خویش میجوییم !
و یافتن خدای ، باید بر هر بنده سهل و میسر باشد ، نه چون امروزه دشوار بر اهالی معطریت !
باشد توانایی جستن و یافتن حتی به هزاران !
آمین !

و اما دوستان عزیزم عیدی این درویش حقیر بر شما بزرگواران این منزلگاه معطر دو برگ سبز است به تقدیم از این عطر ( تونی آیومی ) و دیگر سوسپیرو اُپرا که بواسطه ی مهر دوستان عزیزم مهربد و امیر علوانی بر حقیر ارسال شدند .

تونی آیومی مانکی اسپشیال
زرجوف - ایتالیا

قبل از هر چیز عرض کنم این نکته ی مهم را که آثار و روایح این عطر بر پوست و پوشاک کاملا متفاوت و مجزاست !
مثلا بعنوان یک مثال از چندین :
صندل وود بر پوست چنان ضعیف است که قابل به چشمپوشی ست حال آنکه بر پوشاک یکی از قدرتمندترین و پرجلوه ترین نت هاست که اصلا فرمان پله را در دست میگیرد خصوص اینکه در ظهور ، به زمان چرم حاضر میشود و هر دو در کنار هم یکی از زیباترین روایح را تقدیم شما میکنند و دیگر اینکه شمعدانی ( رز ) هم در کنار چرم بسیار زیبا میشود !
افشاندن بر پوشاک نخی ضمن تغییر در بروز نت ها و ترتیب ظهور آنها ، رایحه را نیز کاملا دیگرگون جلوه خواهد داد !
بر پوست نت ها با سرعت بالا تغییر میکنند .
اثر این رایحه بر پوشاک به مراتب زیباتر است به سلیقه حقیر و بر دوستان کهنه کار خصوص رز دوستان ، این نوع استفاده را توصیه میکنم !

نکته دوم : این عطر رز ندارد !
بلکه نوعی از شمعدانی ست که رایحه رز آن قویتر است از یاس . همه ی ما میدانیم که رایحه شمعدانی مخلوطی ست از رز و یاس ، و انواع شمعدانی ها از بابت میزان قدرت و ظهور هر یک از آنها ( رز و یاس ) طبقه بندی میشوند .
حال چرا شمعدانی آنهم با این قدرت ؟
در این عطر از نت زیبا و متفاوت پشن فروت یا همان میوه گل ساعت استفاده شده ست و اصلا یکی از ارکان زیبایی رایحه در کنار پچولی ، اوست و پشن فروت زمانی در عطرها به اوج و کمال زیبایی میرسد که با یکی ازین دو رایحه مزدوج شود :
یاس و یلانگ یلانگ .
پس چرا بجای شمعدانی مستقیما از یاس استفاده نشد ؟
دو دلیل دارد :
- اول اینکه کفه ی جنسیت به سمت زنانه سوق پیدا میکرد بیش از مقداری که هست .
- دوم اینکه یاس در کنار دارچین ، مشک و خصوص لابدانوم ، بالانس رایحه را از تعادل خارج میکرد . قسمتی از رایحه این عطر مدیون لابدانوم است که روایح چرمی ، مشکی ، کهربایی شیرین را در خود دارد و نت های چرم و مشک عطر را که در بین نت ها نیز جداگانه حضور دارند تقویت میکند .
پشن فروت رایحه ای آبدار شیرین و ترش و تند و استوایی دارد . میوه های استوایی را که میشناسید : انبه ، آناناس و نارگیل .
میگویند پشن فروت نتی بازیگوش است !
یعنی شیطنت دارد و شاداب و محرک است .
یکی از بهترین مراجع پشن فروت عطر passion الیزابت تیلور ۱۹۸۷ است .

عطر را بر پوست تست کردم مثل همیشه لیک برای استفاده بر پوشاک بیفشانید !
مدتی کوتاه پس از تست خانم ام از دور گفت : بوی شربت آلبالو میاد :)
اول پله های عطر را بر اساس مزه نام ببرم :
- پله اول : شیرین ، ترش و بوزی
- پله دوم : شور و کمی تند ( فلفلی )
- پله سوم : تلخ

ترتیب ظهور نت ها "
- پله اول ، تاپ نت :
شمعدانی ای قوی در شاخه رز و سپس پشن فروتی قدرتمند و زیبا و از پی آن رایحه رام ظهور میکند .
از قلب عطر صدای طپش پچولی و چرم کاملا به گوش مشام میرسند !

- پله دوم ، میدل نت ، قلب :
پچولی نتی قوی ست در این عطر و هر بار در کنار نتی تازه که ظهور میکند ، آکورد و نمودی جدید از خود نمایش میدهد ! گاهی تند است گاهی خاکی گاهی خشک و گاهی خیس !
چرم از دیگر نت های قوی عطر است که تقریبا در کل عطر ( سه پله ) نمود دارد و نت دیگر قلب دارچین است که او نیز خصوص در درای داون هم حاضر است علاوه بر قلب .

- پله سوم ، درای داون :
لابدانوم ، کارامل ، وانیل و مشک به ترتیب میرسند و در انتها صندل وود اثری خفیف از خود بروز میدهد .
ستون های عطر مشک و صندل وود هستند که دیگر نت ها بر آنها سوار اند .

به اختصار عطر با رایحه ای گورمند بوزی شروع میشود و با رایحه ای چرمی رزی ، پچولی ، وانیلی دارچینی ادامه می یابد و سپس با پودری خامه ای همراه و با رایحه ای مشکی صندلی به اتمام میرسد .
تعریف اصلی رایحه عطر :
این عطر رایحه ای خاص دارد !
از آن خاص هایی که برخی میپسندند و برخی خیر ! آمار آنها که نمیپسندند بسیار بیشتر است !
چطور ؟ فقط آنها میپسندند که از اهالی روایح باشند یعنی عطرباز باشند !
مخاطبین عام ، عطر را بوی خوش میدانند و مینامند ، هر رایحه ای غیر ازین با مذاق ایشان سازگار نیست !
مخاطبین عام معمولا نخواهند پسندید زیرا به نوعی میتوان رایحه را اینطور معرفی کرد :
جدید ِخاص ِ عجیب !
کاملا متکی به پوشش است ، تنها با پوشش راک و راک جاز همخوانی دارد !
قدرت این را دارد که نظر مخاطبین شما را از حدود مادون منفی تا ماوراء مثبت متغیر و هدایت کند !
این عطر الحق برای مجالس موسیقی ( از نوع مرتبط ) و رقص آن بسیار کاراست و کاملا با پوشش مناسب آن مجلس مچ و هماهنگ میشود ، به طرزی که اطرافیان شما را به جستجوی خویش ترغیب کند و بازخوردی از جنس تحسین تقدیم شما کند !
لیک در هر جای دیگری که دیگر عطرها و روایح با قدرت در هماهنگی حکومت کنند کارایی ندارد یا بازخوردی از جنس تعجب تقدیم شما کند !
هرچند که در پله درای داون از عجیب بودن ، خاص یا نامتعارف بودن رایحه کاسته میشود .
خلاصه که :
عطربازان میگویند : واو !
و دیگران میگویند : دی !!
:)
بلاند بای ممنوع است پیش از تست لیک تست را حتما توصیه میکنم به دوستان عزیز عطربازم .
شک دارم کسی خرید این عطر را تمدید کند نه بخاطر اینکه رایحه ای خاص دارد بلکه به این خاطر که در هر مجال برای ایرانیان قابل استفاده نیست و یک بطری برای یک عطرباز کافیست .
در مجموعه ی عطرهای ما عطربازان حتما عطرهایی هست که از نظر دیگران عجیب یا غیر قابل استفاده است لیک در تنهایی های ما غذای روح و اسباب اندیشه و محرک تفکر !
یک مورد را فراموش کردم و آن پرفومنس بسیار قدرتمند این عطر است !
پخش بسیار خوب خصوص در تاپ نت ، ماندگاری بسیار خوب بر پوست و بر پوشاک به درجه عالی میرسد و سیاژ نیز بسیار مطلوب است .
در جمع عطر بسیار زیبا ، قدرتمند و متفاوتی ست !
این رایحه را دوست داشتم ، مهربد عزیزم متشکرم :) من از عشاق روایح گلی خصوص رز و یاس و شمعدانی و یلانگ ام ، هرچند گلی نیست که دوست نداشته باشم !
این روزها آمار اشخاصی را که به عطرافشان هدایت میکنم بسیار بالا رفته است :)
چون حال مردم حتی اندکی که تغییر کند آنوقت عطر برایشان پراهمیت میشود .
این را دقیق از میزان بازخوردهایم متوجه میشوم و هر کس که راجع به عطرم یا نام او میپرسد میگویم : از دوستداران عطر هستید ؟
هرچند جواب را میدانم که تنها دوستداران عطر بازخورد میدهند ، و تا میگویند بله ، میگویم بجای تقدیم ماهی ( نام عطر ) ماهیگیری و فن آن را تقدیمت میکنم که همانا سایت عطرافشان است ! و وقتی میپرسند عطرافشان چیست میگویم در کل دنیا هیچ سایت ممتاز عطر برای فارسی زبانان نداریم ! برخی شاید به " متوسط " برسند !
میپرسند عطرافشان ممتاز است ؟
میگویم خیر !! چون ورا و مافوق ممتاز است بر هر فارسی زبان دوستدار عطری ! هر کس عطر دوست دارد " باید " عضوی از اعضای عطرافشانی باشد که بزرگترین و خبره ترین مردان و زنان فارسی زبان جهان را در خود دارد به افتخار !
شما هم هستید ؟
من ؟ من ِ حقیر و کوچک هم هستم در کنار دوستان بزرگ ام به افتخار ، من نیز چون شما مشغول یادگیری ام ازین دریای معطر دانش :)
امروز به کسی گفتم : اشخاصی آنجا هستند که آرامش و لبخند اکنون من بواسطه ی آنهاست !
آن خانه تا این درجه مهم است !

دوستان عزیزم در یک جمله سالی معطر را برای شما آرزو میکنم که وقتی عطر باشد خدا هست و هر مکان و زمان که خدا باشد پس هیچ آرزو محال نیست !
آرزوهایتان مجاب بلطف او
ارادتمند 🌹
40 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محسن

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir