تصویر ها | احسان

این مادمازل و لیدی واقعی چنان مرموز و با متانت قدم برمی‌داشت که به محض ورودش به مجالس کمتر کسی این جرات رو داشت که گردنش به سمت کسی که در حال همراهیش بود بر نگردونه همراهان این مادمازل همیشه تو مرکز توجه باید قرار می‌گرفتند چون با یکی از فاخر ترین ها و خوشبو ترین های زمان خودشون همراه شده بودند دقیقا شبیه اشراف زاده ای که به محض ورود به مجالس بسیاری از لرد ها برای بوسیدن دست این پرنسس زانو می‌زنند. پرنسس دونا از عمارت بورسالینو پرنسس با وقار و متین ولی در عین حال پر از اغواگری. اشراف زاده ای که با غمزه های چشمان خمار و گربه ای و کشیدش هر پرنسی رو به خاک و خون میندازه لباس طلایی و زردش مثل شعله های آفتاب میدرخشه و تلالو اون همچون تیر های آغشته به زهر عشق به قلب عشاقش می‌نشینه و یکی پس از دیگری از پا درشون میاره و به سلسله ی موی دوست دچار میشن. کلاه قرمز خودش که با هنری بسیار بسیار ظریف روی موهای طلایی زیباش نشسته و توسط یکی از بهترین های کلاه در دنیا یعنی بورسالینو واقع در تورین (متاسفانه این کمپانی کلاه دوزی که معتبر ترین کلاه دوزی دنیا هم در نظر گرفته می‌شد ورشکسته شد) دوخته شده رو فقط کافیه از سرش برداره تا با هر کدوم از هنرنمایی انگشتانش هفت هنر رو در قلب عشاقش نفوذ بده و قلب اون ها رو برای خود کنه؛ بله چوب کشمیر و چوب صندل و گل بنفشه، گل یاس،پرتقال ماندارین، گرفروت، امبر، گل پرتقال آفریقایی، رز، هلو ،یاس بنفش و یلانگ یلانگ که همرنگ ردای خود بانو هست در قلب عشاق مثل تیرهای آغشته به زهر عشق می‌نشینند و وقتی با کمر باریک و اندام اغواگرانه ی عجیب و غریب خودش در سراسری عمارت پر پیچ و تاب و قدیمی خودش قدم میزنه فقط کافیه فردی از پنجره ی عمارت لحظه ای چشمش به این پرنسس خوش سیما و اغوا گر و خوش ردای ما بیوفته تا همچون مسخ شدگان به تسلیم او دربیاد و روایح دلپذیر این بانو اون رو تا سراپرده ی جنون برسونه و به غزل ( در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت اتفاق بیوفته) جامع عمل بپوشاند ( این عطر انقدر برای خانواده ی ما با ارزش بود که من با اینکه سال هاست که تمام شده ولی از شیشه اش نگهداری میکنم حیف که فکر نکنم دیگه تولید بشه و حداقل میدونم که تو ایران نایابه)

پادشاه عطر ها و عطری که هیچ وقت نمیشه ترکش کرد و حس کردن رایحه اش مثل اعتیاده ولی اعتیادی شیرین و لذت بخش. ناخودآگاه هر روز من باید چند بار به کمد خودم برم و این عطر رو استشمام کنم. این پادشاه باوقار و فروتن همون شوالیه ی کهنه کاریه که مریدان خودش رو سال هاست افزایش میده و همه دور میز گرد جمع میشن برای تجربه ی یه حس برتر ، سخنگو و تئورسین و استراتژیست اصلی اون میز گرد کسی نیست جز شوالیه ی سبز، قهرمان سنگینی و وقار ،پادشاه کبیر پوران هوم از سرزمین کارون. حس وقار و غرور و افتخار از این بزرگوار فوران میکنه. حس ریشه دار بودن حس اصالت حس متانت، همه و همه در این عطر خودنمایی میکنه. لوکس بودن و اشرافیت در عین سادگی و مملو از اصالت. فقط کافیه این شوالیه ی سبز رنگ کلاه خود آهنی ۸ گوشه اش رو برداره تا بدون زدن هیچ شمشیری به خاک خون بندازه عشاقش رو. این شوالیه ی سبز کهنه کار جوری من رو مرید خودش کرد که امضای من شد و به هیچ وجه هم نمیتونم نسبت بهش خیانت کنم انگار دور میز گرد بهش قسم وفاداری یاد کردم.

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2025 Atrafshan