یک لحظه، یک تجربه حسی، میتواند درک کودک از جهان را کاملا تغییر بدهد. برای کریستوفر چانگ (مدیر بخش خلاقیتهای هنری آمواج)، چنین لحظهای اولین بار وقتی اتفاق افتاد که او در دهه 1970 میلادی با شهر نیویورک مواجه شد ــ فرهنگ خیابانی چشمگیر، تنوع گسترده، منظرهها، صداها و بوهای این بزرگترین شهر جهان در دورانی پرفرازونشیب که دروازهای تازه را بهروی امکانات بیپایان زندگی میگشود. عطر ایمیتیشن درواقع تلاش کریستوفر چانگ برای به چنگ گرفتن آن سرزندگی و شادابی است.
ایمیتیشن مردانه بازتابی از نیویورک دهه 70 را با روایح چرمی هوسانگیز و نابش به تصویر میکشد. عطری که آمیزهاش با جلوههای الکتریکی مرکبات و ادویهها شروع میشود تا بتواند حس آفتاب کورکننده و شدیدی که روی آسفالت خیابانهای شلوغ میتابد، تداعی کند. نت چرم در مرکز ایمیتیشن مردانه در کنار سرشاری و لطافت جیر، شادابی و خلوص رز و همچنین بافت کرهای زنبق و درخشش بنفشه قرار میگیرد. نتهای پایه و اتمسفرساز ایمیتیشن مردانه هم از نتهای ادویهای، دودی و حیوانی سرشته شدهاند تا اصالت هیجانانگیز یک دیسکوی پُر از دود را به شما منتقل کنند. ایمیتیشن مردانه شما را به مکان و زمانی پر از هرجومرج و زیبایی میبرد ــ و البته ماجراهای بیپایانی که به دنبال آن خواهند آمد.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
طبع | خنک |
سال عرضه | 2018 |
گروه بویایی | رایحه های چرمی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | جوز ، فلفل ، بالنگ |
اسانس میانی | رز ، بنفشه ، ریشه زنبق |
اسانس پایه | نعناع هندی ، خس خس ، چرم ، صمغ درختچه مر، فیبر بیدستران |
شروعش مثل سفر از واقعیت در خوابه.
لیموی خشک و فلفل سیاه، سرمای شب نیویورک دههی هفتاد رو زنده میکنن.آسفالت خیس و نور نئونها در چالههای آب شکسته، و هوا پر از بخار و بوی دود تاکسیهای زرد. با همین شروعش بهت میگه من عطر یک فیلمم نه یک گل.
یه انفجار از لیمو، جوز و فلفل، که نه برای طراوت، بلکه برای بیرحمی حقیقت طراحی شده.احساس میکنی داری از خیابان بارانزدهای رد میشی که بوی چرم، دود و رطوبت درش پخش شده.وقتی نتهای میانی بالا میان فضا تغییر میکنه.رز وارد میشه اما نه اون رز کلاسیک عاشقانه.اینجا رز خسته و خاکستری است انگار گل پژمردهای که وسط یک خیابان افتاده،کنارش زنبق و بنفشه میان تا حس پودری و خاکی بده.در این مرحله شبیه به یک مرد در آستانهی میانسالی که لباس چرمیاش هنوز بوی باران میده، سیگار نیمهسوخته لای انگشتانش و در چشمانش نوری هست که نمیتونی بفهمی غمگین یا عاشق.در نتهای پایانی همهچیز فرو میریزه چرم سنگینتر میشه، پچولی خودش رو بالا میکشه، و مر فضای عطر رو مثل دود بخور یک کلیسای قدیمی پر میکنه.یه گرمای دودی که از عمق زمین میاد.بوی چرم، خاک، و بخار کندر باهم ترکیب میشن و یه فضای مذهبی و مدرن خلق میکنن.
پرفورمنس قوی داره،پخش بو و ماندگاری بالایی دارد.