SHISEIDO - Zen for Women

یکی از اسرار عطرهای بهاری لِیِر کردن این عطر با همه عطرای وایت فلوراله .. ولی بیشتر از همه خودم از ترکیبش با اسکندل روژا لذت می برم یعنی بوی اوایل بهار رو میده .. بوی مرکباتی گل گلی که خودم عاشقشم . گفتم پشنهاد بدم تست کنید و اگه دوست داشتین نظرتو بدید

ونوس نوشت کاش عطرها انقد با خاطرات عجین نمیشدن!
این کاش رو خاستم پررنگ زیر تو بنویسم …

می بینی عمو سخی
این رایحه برای من زمانی دوست و همنشین دیرینه بود.
هنوز هم به تن من میشینه
حتی انقد که بازخورد هم میاره ولی …
ولی درونم شعله میکشه! شعله های سرد از زمانه ی ناازمان …
.
.
.
بیدار میشم
چشمامو میشورم
و خوابی که دیده بودم رو به خاطر میارم که درش دوران نازمانه رو بهم میخاستن بدن و من در به در دنبال زمان حال میگشتم …
با وحشت بیدار شدم.
مطمین شدم که نازمان روزهایی که تن پوشش میکردم گذشته! تموم شده!
اره درسته .

نفس عمیقی کشیدم اب زدم به صورتم و روزمو شروع کردم.
.
.

رایحه اما ؛
تابستونی نیست
بهاره و اسفند ماهه است
اگه مشک دوست نداری ممکنه نپسندی .
خنک نیست گرم هم نیست ..
یک کار قدیمی اما خوب .

موندگاری خیلی نیست در حد امتیاز ۵ از ده
پخش بو بهتره ۶ از ده

کار رمانتیکی هم نیست …
میتونه عطر روزانه باشه.

سلام دوستان. دیشب باشتباه این عطر رو روی عطر کوکوشانلم که غالباً زمستون ها می پوشم اسپری کردم. همه چیز خوبه ولی نت یاس زننده شده و کمی تلخی و شیرینی و بلاتکلیفی دو عطر آزاردهنده .
از دوستانی که در زمینه عطر و نت ها تخصص دارن خواستم بپرسم آیا پوشیدن عطرها با هم کارِ درستیه ؟ چون من دوست ندارم کسی متوجه بشه چه عطری پوشیدم و بنظرم این ترفند خوبیه ..
پیشاپیش سپاسگزاری می کنم از عزیزانی که پاسخ میدن

من همیشه دنبال رایحه هایی خلاف عرف عطرای زنونه هستم که بیشتر بوی گل و شیرینی توش غالبه، برای خانومایی که مثل من هستن این عطرو پیشنهاد میکنم با اینکه شاید دوباره تمدیدش نکنم ولی جزوه کارایی هست که از داشتنش راضیم

امضای دو سال پیش من …
عطر سنگینی بوده البته برای حوالی بیست تا بیست یک سالگی ! به هرحال این کار شاهکاره و قدیمی نمیشه.
هر کی بوشو شنید پرسید ازم
البته که انتخاب من از سر عشق بود و نه گرفتن بازخورد.

بسیار عالی

دوستان عزیزم سلام
چه به من بخندید و چه نه ، بدانید که من بیش از اینکه از عطور مردانه استفاده کنم از زنانه ها استفاده میکنم :) البته قبلا هم گفته ام .
عطرهای مردانه را فقط برای تست و تحقیق و یا یکسری را مثل عطرهای سورچینلی یا هامبرت در تنهایی و خلوت و سکوت لذت میبرم .
بیرون رفتن هم که معلوم است ، عطرهایی میزنم که مردم دوست دارند .
عمده ی عطربازی ی من در خانه است که دوش میگیرم و مینشینم و کیف عطرهای دم دستی ام را باز میکنم و شیرجه میروم درون اش :)
حال ازین رودخانه ی معطر چه ماهی ایی بگیرم و مشغول شوم بستگی به شانس دارد یا دیدن عکس یا ریویو اش در عطرافشان .
خلاصه که در خانه ی لذتها یا زنانه اند عطرهایم یا یونی . شب ها و سکوت ها را با برخی مردانه های نوآر یا سنگین همنشینی میکنم که خلسه آور اند .
عطرهای زنانه کیف اش بیشتر است برایم و جالب است بدانید خانم ام معکوس من است :)
عمده ی عطرهای مرا او برمیدارد و البته حق ندارم دست به عطرهای او بزنم . همان ضرب المثل معروف که میگوید مال خودم مال خودم مال تو نیز مال خودم :)
منتها دستریزهای زنانه ام الحمدلله در امان اند و چند شیشه هم که دارم قایم کرده ام و وقتی میگوید این بوی کدام است میگویم خودت داری :) گرچه هرچه جلوتر میرویم حرفه ای تر میشود و کار من سخت تر :)
این آقای میشل آلمیراک واقعا کار اش درست است ، مفهوم لذت از رایحه را خیلی خوب بلد است ، چندین شاهکار عطور را این عطار خبره به ما معرفی کرده است .
همین الان مشغول لذت ام از رایحه ی این عطر !
از معدود عطرهایی ست که از اول تا آخرش را دوست دارم . الحق عالیست . آخر اش که کولاک است عجب بوی سنگین و دودی ای دارد .
مناسب زنانی با پرستیژ بالاست ، زنانی مدیر .
آنهایی که میترسی در چشمهایشان نگاه کنی :)
همانها که با چشم حرف میزنند ، همانها که نمیدانی به چه دلیل اینقدر بهشان احترام میگذاری ! کاریزمای خاصی دارند آنها . مثل ماده شیرها که حتی شیرهای نر به آنها کرنش میکنند ، دیگران که بماند که همگی شکار آنهایند :)
ساخت چنین رایحه ای کار هر عطاری نیست خبره میخواهد و رایحه دان ! یعنی کسی که بداند زبان نت ها و روایح را .
همه چیزش در اعتدال است ، کم و زیاد ندارد و درکل سرودی دلنشین خوانده اند در این کُر !
وقتی بوی خورش سبزی میپیچد در خانه ی ما که عاشقش هستم میروم سراغ عطری که لذتبخش است برایم تا کلکسیون ام تکمیل شود و کیف ام کیفور :) جای شما سبز !
یکشنبه ها روز خوبی ست . روز حضرت مسیح است . یک مسیح هم که خودمان داریم خداراشکر .
ترفند خاصی را که این نابغه در چیدن نتها به کار برده کشف کرده اید ؟
لطافت را برده در تاپ و درای داونی کاملا سنگین و مردانه چیده است برای انتهای شکوهمند عطر اش و سپس پُلی هنرمندانه بین این دو چیده که چنان میطپد که آدم دوست دارد عطر را در آغوش بگیرد و ببوسد !
البته فکرهای بد نکنید :)
خلاصه که عاشق اش هستم . چه گل هایی ! چه نت هایی ! چه بوهایی ! چه لذتی .
آقا ژاپن کار اش درست است . سامورایی اند دیگر !
عطرهای زنانه را خیلی پیگیری نمیکنم به یک دلیل مهم : اینکه کمتر آنها را بشناسم تا اگر بوی جدیدی به مشامم خورد هیجان تحقیق اش از بین نرود !
الحق زنان لیاقت این عطرهای لطیف و لذتبخش را دارند و بهترین ِ روایح متعلق به آنهاست .
شاد باشند و شاد باشید انشاله

عطار این عطر شخصیه به اسم میشل آلمیراک ،کسیه که دیویدف زینو رو طراحی کرده،دیور فارنهایت طراحی کرده
ولی نمیدونم جرا این ادکلن با ماندگاری بسار پایین طراحی کرده.
یه برند دیگه ژاپنی هست به اسم اسی میاکه اون رایحه هاش خیلی سطح بالاتره.
این کار هم خیلی لطیف مهربون دوست داشتنیه،شروعش به شدن قشنگتر از پایانه.
من بیشتر بوی میوه حس کردم

سلام به بهترینا

شیسیدو زن رو فروردین ماه واسه مامانم کادو گرفتم (بلایند بای،البته با توجه به نظرات دوستان عطر افشانی) به نظرم میشه گفت یه کار همه پسند باشه
یه بوی نرم بی آزار و دوست داشتنی داره،یه شخصیت مهربون و محبوب که همه دوسش دارن و با همه سر سازش و دوستی داره
واسه کسی که بوی ملایم و میوه ای گلی دوست داره پیشنهاد میشه
واسه من به عنوان یه فرد عادی که خیلی از رایحه ها تخصصی ندارم، یه آرامش و حس و حال خوبی داشت یه ته خنده ی آروم میاره رو لبام :)

دوستان عزیزم سلام
امشب اتفاق خنده داری افتاد گفتم شاید لبخندی به لباتون بیاره
دوستی دارم عطرفروشی ی بزرگی داره و من رو هم خیلی دوست داره
مشغول عطربازی بودیم
فروشگاه شلوغ بود و همه حرف میزدن
سرنگ رو روی رگ خط آرنجم گذاشته بودم که کمی عطر بپاشم
دیدم همه ساکت شدن و چپ چپ نگاه میکنن
گفتم بله ! عمل ما بالاست ! به تزریق رسیدیم
توی شلوغی یه خانمی اومده بود و میپرسید :
آقا این چه عطری بود که پریروز به مچ و ساعد مانتوی من زدید ؟
دوستم ام هرچی بو کرد نفهمید . گفت یادم نیست
چند تا اسم گفتن و گفت نه
گفت اما از شانس خوبتون این دوستم اینجاست
مطمئن ام میفهمه
و با دست اشاره کرد که بیا و ببو
همینطور که داشتم میبوئیدم یاد یه کارتونی افتادم
بچگی های ما یه کارتونی بود که سه تا شکارچی بودن عین هم . با تفنگ روی دوش
یه سگ داشتن که بهش اشاره میکردن و فقط میگفتن :
اووه !
یعنی مشغول شو
اونم بو کشان میرفت و اینها هم دنبالش !
من ازینطرف در حال بو کشیدن میخندیدم
و همه از آنطرف چپ چپ نگاه میکردن که چرا ؟
تعریف که کردم ده دقیقه همه میخندیدن
خنده ها که تموم شد گفتم :
این زن هست خانم
هر دو باهم گفتن آره درسته
تا وقتی بیرون میومدم هنوز همه میخندیدن
و میگفتن آقا دمت گرم مدتها بود اینقدر نخندیده بودیم
شادباشید دوستان معطر ام