paco rabanne - 1Million

پاکو رابان وان میلیون

مردانه
کد کالا : ATR-30649
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات تولید
نام برند : پاکو رابان
کشور مبدأ : اسپانیا
سال عرضه : 2008
کد کالا : ATR-30649
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 150
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
7,600,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    40
  • نمی پسندم
    75
  • - 25 سال
    11
  • + 25 سال
    39
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    36
  • رسمی
    13
تعداد رای های ثبت شده : 308
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

مزون عطر Paco Rabanne در آگوست 2008 ادکلن 1Milion را که آمیزه ای از رایحه های تازه و شورانگبز است در قالب شمش زرین طلا به بازار عرضه کرد. در محیط پیرامون ما ، از معماری ساختمانها گرفته تا لباس ها و لوازم تزئینی و ... ، از این فلز چشم نواز استفاده می شود.

Paco Rabanne در این رابطه می گوید : "در تمام تمدنها و مذاهب طلا همواره برای فریفتن انسانها به کار رفته است. " قالب این ادکلن مردانه مملو از ریزه کاری های طلایی می باشد که نشانگر قدرت، سلامت، تجملات ، دوام و ماندگاری است. این محصول با همکاری سه عطر ساز معروف به نامهای Christophe Raynaud , Olivier Pescheux , Michel Girard ساخته شده است.

عطر افشان این ادکلن را به شما معرفی میکند .

نوع عطر ادو تویلت
برند پاکو رابان
عطار میشل ژیرا، کریستوف رینود، اولیویه پسکاکس
طبع گرم
سال عرضه 2008
گروه بویایی چوبی ادویه ای
کشور مبدأ اسپانیا
مناسب برای آقایان
مناسب فصل زمستان
اسانس اولیه نارنگی ماندارین، نعناع ، گریپ فروت
اسانس میانی رز ، دارچین ، ادویه جات معطر
اسانس پایه کهربا، نعناع هندی ، چرم ، روایح چوبی
نمره کاربران
1Million-پاکو رابان وان میلیون
رایحه
7.3
76 رای
ماندگاری
8.1
112 رای
پخش بو
8.2
110 رای
طراحی شیشه
8.6
76 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند پاکو رابان
اخبار برند پاکو رابان
عطرگرام
نظرات کاربران (141 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
سلام و سپاس جناب ایکاروس عزیز
از وقتی که گذاشتین و پاسخ جامع و مختصر و مفیدی که ارائه شد کمال تشکر و و امتنان رو دارم. پس میشه گفت بو شامل تمام زیر مجموعه هایی میشه که با کیفییت های متفاوت ارائه میشن و عمدتاً تصنعی و مصنوعی و خیلی وقتها بدور از اون حالت نیچر و طبیعی و فابریک چیزی که ما در واقعیت با موارد پیرامون خود تجربه کردیم میشه ولی رایحه همون بهترین حس طبیعی از یک مورد مثل پرتقال , توت فرنگی و غیره.... هستش که برا ما ها اصل بودنش توی تجربیات بویایی قبلی و طبیعیمون حس شده . حالا بهتر حساسیت و دقت شما برای بکار گیری این دو واژه رو متوجه شدم .درست مثل انتخاب دو کلمه توی یه شعره که با وجود معنایی نزدیک بهم نمیتونن بار مسئولیت همدیگه رو برا القاء تمام احساسات یک شاعر به مخاطبش به یک اندازه منتقل کنن . باز هم از وقتی که گذاشتین ممنون و سپاسگذارم .
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
در اینکه جناب ایکاروس فردی به اطلاعات بالا در زمینه ی عطر هستند شکی نیست.ولی سوالی که ذهن منو بدجور درگیر کرده اینه که چطور میشه یه تفر تمام ادکلنای دنیا رو تست کرده باشه چه زنونه چه مردونه و در ضمن یادشم مونده باشه چه بویی میداده و نتهاش به ترتیب چیا بوده و پخش و ماندگاریش چقدر بوده؟!!(تمام ادکلنای دنیا رو برای این به کار بردم که به یاد ندارم کسی ادکلنی رو از ایشون پرسیده باشه و ایشون ندونن اون چیه!)
خداییش ایکاروس جان یه جوابی برای این درگیری ذهنی من بدید.ضمن اینکه جناب عالی متخصص در پزشکی هم هستید و همین گرفتن تخصص وقت زیادی از شما گرفته .از اون جایی که دروس پزشکی سخت هستند و پاس کردنشون نیازمند تمرکز روی دروس هست.
علاوه بر اون کامنتای شما نشون میده در زمینه کتاب های متفرقه(غیر درسی) و فیلمها هم اطلاعات خوبی دارید.
[...]
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
ایکاروسِ عزیز ممنونم،

من دو هفته است در عطر افشان نظراتِ مرتبط به هر کدام از عطر‌ها رو از آغاز مطالعه کردم و این فرهنگسازی و ارتقا نگاه رو کاملاً دیدم. شما باعث شدید من که هیچوقت به افسانه ی گنج باور نداشتم امروز آن را باور کنم ، و همینکه شما با سخاوت کنارِ دوستان و من هستید یعنی هرگز شکافی اتفاق نخواهد افتاد.اما واقعیات رو باید دید.صریح تر به این گنجینه میپردازم تا برای همه روشن بشه که چرا و چگونه من از عمقِ این باور حرف می‌زنم.

فضائی که من در اون نفس می‌کشم زمینِ بازیه تبلیغاتی و تجاریه این کالاست. این زمین قوانینِ خودش رو داره. فروشِ محصولِ تقلبی توسطِ فروشگاه بیشتر از ده هزار پوند جریمه داره ، و خرید‌های انلاین با بیشترین ضریب از حمایت از مشتری محصولِ تقلبی رو در بازار سرکوب می‌کنه تا اینجا همه چیز خوبه. فضای اطلاعاتی‌ و علمی‌ ؟؟ در این زمینِ بازی قوانینِ تجاری و تبلیغاتی باعث شده در قلبِ این هیاهو فقرِ اطلاعاتی‌ به شدت توی ذوق بزنه !! برای مصرف کننده تغذیه ی اطلاعاتی‌ به کانال‌هایی‌ امثال fragrantica و basenote سوق داده میشه که خواننده در همهمه ی نظرات انقدر تنه می‌خوره و سر گیجه میگیره که اون‌چیزی هم میدونسته از یادش میره. حالا اینجا قسمتِ زشتِ ماجرا آغاز میشه .خریدار تخصصی تر میخواد با محصول دیالوگ برقرار کنه ،، مشکلی نیست به سالنِ دیگری راهنمایی میشه به نامِ youtube !!! که امروز با میلیارد‌ها مخاطبِ مداوم دقیقاً اصلی‌‌ترین و خطرناک‌ترین نقطه برای تبلیغاتِ عطر به حساب میاد !!! fragrance community در اینجا به دو طبقه خلاصه میشه. طبقه ی اول : عدّه یی مصرف کننده مثلِ من که تعدادی عطر دارند از میا‌‌نِ اونها صبح تا شب top ۱۰ رو معرفی می‌کنند !! حالا دلیلِ این انتخابِ بهترین از خاطراتِ قرارِ ملاقاتِ روز قبلِ آقا گرفته تا بازخوردی که یک سال پیش توی کالج بهش دادند. رنجِ عطر هاش هم از صد دلار بیشتر نیست. اطلاعاتی‌ هم که میده جلوش از رو fragrantica داره میخونه ! اینها بی‌ خطرند و تاثیرِ خیلی‌ کمی‌ روی مارکت میگذارند.

دسته ی دوم و اصلی‌ : گروهی که وقتی‌ review میدند ، فروشگاه‌ها قبلش انبار‌هاشون رو از اون کالا پر می‌کنند چون از فرداش مشتری آغاز به خرید می‌کنه !!چی‌ میگن توی review ؟؟ """ هیچی‌ "" !! review‌ها دقیقاً مثلِ گروهِ اول با همون وزن حتی گاهی‌ سخیف تر و سبک تر عرضه میشند . اینها کانال‌هایی‌ هستند که روی مارکت تاثیرِ وحشتناکی میگذارند !! تأسف انگیزه وقتی‌ jeremy ویدئو میده فرداش debenhams یا boots توی انگلیس ولوله میشه ! یکی‌ از دوستانِ من قسمتِ فروشِ عطر و ادکلن در Harvey Nichols رو مدیریت می‌کنه و میگه قبل از پرداختنِ اینها به یک عطر به ما اطلاع میدند آماده ی تقاضا باشیم !! و این کانال‌ها در یک مجموعه کار می‌کنند . ch men یا la nuit . ultra male... sauvage ..و و و دقت کنید از کجا به بازار تحمیل شدند !!

از اینها عبور می‌کنیم. میخواهیم بیشتر در موردِ عطر و ساختار بدونیم. میخواهیم با حقایق صورت به صورت بشیم. پامون در یک چاله ی دیگه میفته !!! حالا Bio chemist‌ها با کلاس‌های آنلاین و آفلاین درخواستِ پول می‌کنند !! کسانی که حتی در کلاس‌هاشون شجاعتِ تحلیلِ یک عطر رو ندارند و از نامه ی وکیلِ یک کمپانی تنشون می‌لرزه !! مصرف کننده کجا دستش به یک perfumer میرسه ؟؟ کجا میتونه با یک Bio chemist که perfumery رو تحصیل کرده و تجربه ی آنالیز و تحلیلِ عطر‌های مختلف رو با تجربه و برهانِ علمی‌ بدست آورده باشه هم صحبت بشه ؟؟ کسی‌ که چندین نوع از یکِ نوتِ بکار رفته در یک عطر رو تحلیل کنه !! و تجربه کرده باشه !! یا اگر یکی‌ مثلِ من freak که به زور یکِ نوتِ چای رو تجربه کرده مخالفت می‌کنه با صبر دوباره براش توضیح بده :(

بله، اطلاعاتِ اینچنینی بازار رو تکان میده !! پس در امتدادِ فرمایشِ شما این فضا همچنان کشف نشده باقی‌ میمونه و دقیقا کوکا کولا وار ادامه پیدا می‌کنه !

ایکاروسِ عزیز برای همین دوست دارم ارزشِ حضورِ شما رو یاد آور بشم. به دوستانِ دیگه عرض می‌کنم ،،به خدا این غلو نیست ، واقعیته. می‌دونم شما علاقه به پرداختِ این موضوع ندارید. من رو ببخشید ،اما باید توضیح میدادم.
توی پرانتز (ایکاروسِ عزیز در ضمن دیروز French lover رو خریدم :) یادتونه خیلی‌ وقت پیش به دوستِ دیگری پیشنهاد کردید ؟ :) و باید بگم عاشقانه دوستش دارم ! هنوز زیاد نمیشناسمش اما برای یک ملاقاتِ خاص بهترین گزینه در عطر هام میدونمش، ممنونم )

18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : Jo ‌آرش
جناب سام
ممنون از نظر زیباتون که به درستی اهمیت و ارزش زحمتی که ایکاروس خان میکشند رو یاداور شدید.
ایکاروس خان واسه تمام نظراتتون صمیمانه ازتون متشکریم.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به سام عزیز

سلام و احترام. متن طولانی و بلندی رو نوشتم تا چراغ دیگری در کنار چراغی که شما روشن کردید قرار بدم. اما اون رو به فرصت دیگری موکول کردم که همان زمان هم دلیل این تعویق رو عرض خواهم کرد. برسیم به فرنچ لاور :

در‌مورد فرنچ لاور هم که فکر‌میکنم هبوط angeliques sos la pluie (محصول دیگر فردریک‌مال به قلم جناب النا) بر زمین رو شاهد هستیم. کریستین نوربرگ شولتز در مقاله ای که به تبیین دیدگاه و تفکر‌هایدگر بر خاطره شناسی جمعی و جهان شناسی میپردازه از قول هایدگر‌میگه:
- زبان با نامیدن هستنده‌ها برای اول بار، از آغاز آنها را به ساحت واژه آورد و ظاهر کرد.
بوردون ( عطار فرنچ لاور) انسان بسیار متفکریه و تماما تم کارهاش از نوع پدیدار شناسی مرسوم در اثار هایدگر هست. او هم همانند هایدگر تنها چیزی رو تفکر میدونه که هستی رو بگشاید تا در خدمت پاسداری از حقیقت باشه‌. نامگذاری فرنچ لاور برای این عطر هم یک طعنه ی محکم و سیلی عمیق به بدنه شوآف دیزاینری اخیر فرانسوی در تولیدعطرها با تاسی و تاثیر از معماری اغراقی گوتیک و پست گوتیک کلیسایی بود و هم ساخت واژه ای برای به ساحت درآوردن و ظاهر‌کردن عشق ورزیدن های فرانسوی. چیزی که سالها بود نه در آثار شاعران فرانسوی دیده میشه و نه در سینما و موسیقی شون. برونگرایی جنسی جای همه اینها رو گرفته. شما وقتی اسم یک عطر رو میگذارید " عاشق فرانسوی" در واقع با این نامگذاری منظورتون این نخواهد بود که یک عاشق فرانسوی این بو رو میده. (این مضحک ترین شیوه نامگذاری برای این سطح از عطرسازی هست) . فی الواقع دارید غیبت عاشق فرانسوی تا به امروز رو گوشزد میکنید. میدونید که هایدگر‌ بیشتر از اینکه به فلسفه المان‌تاثیر خودش رو تزریق کنه به فلسفه فرانسوی نفوذ داشت. آنچه که هایدگر در رساله " اومانیسم" انجام داد بوردون در‌ فرنچ لاور انجام میده. ارایه نگرشی متفاوت در رابطه با انسان. مساحت یک انسان جسم او و محیطش اندیشه های او هستن. هر چقدر اندیشه های یک انسان قطر بیشتری داشته باشه محیط اطراف او وسیع تر میشه. بوردون در این اثر به قطر و مساحت و محیط یک عاشق فرانسوی اشاره میکنه و سعی میکنه قطر بیکرانی رو برای او ایجاد کنه تا محیط وسیع تری رو در بر بگیره. واصحا برای اینکار سراغ اینسنس میره. سراغ بخور. و سراغ کندری که خاص مناطقی نظیر عمان و عربستان هست. و سراغ آنجلیکا. چرا بوردون بایستی همچین کاری بکنه؟ پس اون پاسداری از حقیقتی که اول صحبت هام عرض کردم کجا رخ میده؟ آیا همگی اونها اشاره به این نمیکنه که بوردون از قضا کاملا یقین داره چیزی به اسم عاشق فرانسوی ، ایرانی، عمانی، یا هر جغرافیای دیگه ای وجود نداره؟ انسانی که در طول قرن ها قاره های مختلفی رو درنوردیده و مهاجرت کرده قسمتی از خاطراتش رو در هر نقطه از جغرافیا به جای گذاشته. فرنچ لاور بستر و نشمین گاه ِ معلولیت یک انسان در به یادآوری خاطراتشه. تعلیق و سکنایی که در ذهن ایجاد میکنه و راه تفکر‌ رو بر انسان میبنده. چرا که انسان خودش قسمتی از اندیشه ست. نه لزوما اندیشنده. به مرور راجع بهش حرف میزنیم.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
به مهلا
عزیز شما الان بهت بگن فلان شخص چهار پنج قرن پیش به علوم ریاضی، فیزیک، نجوم، طب، فلسفه، و... احاطه داشت باور میکنی ولی جناب ایکاروس رو که با چشات میبینی به اکثر سوالات(نه همشون) در حد توانش جواب میده باور نمیکنی![...] اگه همین ایکاروس برای هر سوال جواب دادن یه پولی میگرفت [...] اونوقت کامل باور میکردین که این حرفا رو از دانش خودش میاره و تقلبی تو کار نیست.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
پاسخ به سیاوش
اولا من از ایشون پاسخ خواستم چون ایشون از برنامه ریزی زندگی خودشون خبر دارن نه شخص دیگه ای
ثانیا شما ایشون رو با افرادی چون خواجه نصیرالدین طوسی و ...مقایسه می کنید؟!
ثالثا وسعت علم امروزی به مقداری رسیده که کسی نمی تونه به همه ی شاخه های علوم تسلط داشته باشه
رابعا من قصد توهین یا زیر سوال بردن ایشون رو نداشتم یا فکر نکردم به قول شما حرفاشون تقلبیه!!! که شما با فعل دوم شخص پاسخ بنده رو بدید.
من فقط برام عجیبه و طبیعی هم هست که عجیب باشه ایشون چطور می تونن 100 تا کار رو به یه نفر معرفی کنن با علم به اینکه کدوم چقدر ارزش خرید دارن و هزار تا جزءیات دیگه مطمءنن با این ذکاوتی هم که خود ایشون دارن اگه کس دیگه ای این جور عملکردی داشت این سوال به ذهنشون میرسید.
من در عجبم چطور این سوال به ذهن بچه های دیگه نمیرسه،شایدم میرسه و میترسن عنوان کنن و به پاسخهایی همچون آقای سیاوش برسند
از عطرافشان عزیز خواهش میکنم از سانسور کردن کامنتهایی که مطالبی قابل سانسور ندارن پرهیز کنه تا دوستان پیش خودشون یه غول از نوشته های سانسور شده تجسم نکنن.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : شهره ‌آرش
به نظرم مهلا خانم سوالی رو پرسیدن که ممکنه برای هرکسی در مواجهه با شخصی که اطلاعات نسبتا جامعی در زمینه های مختلف داره پیش بیاد که براش جذاب باشه به چه صورت میشه برنامه ریزی کرد که تو زمینه های مختلف آدم بتونه دستی داشته باشه. در مورد ارزش خرید هم فکر میکنم با توجه به همین تجربه و اطلاعات آقای ایکاروس پیشنهاد میدن و صد البته که نسبی هست اما نسبیت زمانی که از طرف شخص باتجربه و مطلعی پیشنهادی ارائه میشه به قطعیت نزدیک تر میشه برای همین هست که همه چه در زمینه عطر و چه در دیگر زمینه ها برای مثال درخواست پیشنهاد کتابی از شخصی که متخصص در علمی هست، اعتماد دارن.
با تشکر
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام هم به سیاوش عزیز هم به خانم مهلای گرامی.

من همین چند روز پیش خواهش کردم مکالمه های دو نفره و شخصی رو سه نفره نکنیم. این گلایه ایه که من به سیاوش عزیزم دارم. قبلا این مسئه رو بارها گوشزد کردم و حتی مجبور شدم‌رفتار خیلی تندی با یکی از عزیزان داشته باشم. هرچند میدونم از محبت و لطف و حسن نیت هست اما خب با این موضع گیری های سوم شخص ، مسئله ای که میشه با یک‌توصیح ساده حلش کرد دچار سوتفاهم های بزرگتری میشه. خانم مهلا سوالی رو پرسیدن که من اصلا برخورنده ندونستم. و مایلم این سوالاتِ شخصی، دو نفره بمونن و خودم بهش پاسخ بدم. و به دیالوگ های پینگ پنگی با نفرات سوم و چهارم تبدیل نشه‌ . محبتی که دوستان به من دارند خیلی وقت ها از حد طبیعیش فراتر میره و جنبه مبالغه یا یارگیری میگیره. و شاید بعضا متوجه نباشند که از قضا همین یارگیری ها متقابلا باعث دشمن تراشی میشه‌ . ایشون شواهد ذهنی و دیداری خودشون رو مطرح کردن و حقیقتا فرصت پاسخ نداشتم و الا پاسخ میدادم. مدت زیادی به کامنتهایی که پیام محبت امیز داشتن پاسخی نمیدادم تا تابویی شکل نگیره از بنده و سنت نشه. ما متاسفانه در فصای مجازی با محبت و مبالغه بیش از حد در وصف دیگران به اونها اسلحه ی خطرناکی رو میدیم به اسم مقبولیت عمومی که بعضا در‌جهت شهوت های فکری شون ازش استفاده میکنن. هرگز ابزار شهوت و لذت و سواستفاده ی دیگران نباشیم و دچار تردید شهودی و شاهدی بشیم در ارتباط با ادعای دیگران. ظن خانم مهلا یا پرسش شون یا تردید یا سوالشون طبیعیه. بایستی ایجاد بشه. و بایستی پاسخ بگیرن. همین پرسش ها رو نداشته ایم که اکنون افرادی با کمترین شایستگی اجتماعی فالاورهای میلیونی در فصای اجتماعی دارن.
در‌پاسخ به خانم مهلای عزیز؛
سلام و ازتون متشکرم که من رو میخونید و پیگیری میکنید و پرسش براتون ایجاد شده و به شعورم اعتماد میکنید و سوال تون رو رو در رو میپرسید. اجازه بدید کمی بگذره پاسخ میدم.
برقرار باشین.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد MAHMOUD
مهلای عزیز
یه بار دیگه کامنت قبلیتو بخونی متوجه میشی.نمیخام مساله رو کشش بدم که باز یه جواب از شما یکی از من.ولی کل صحبتات استفهام انکاری بود."چطور میشه تمام ادکلنای دنیا رو تست کرده باشه؟" "به یاد ندارم کسی ادکلنی رو از ایشون پرسیده باشه و ایشون ندونن اون چیه!"مطمئن باش من به جز اسم کاربری ایکاروس چیز دیگه ای هویت ایشون نمیدونم.دلیل اینکه با دیدن کامنتت تصمیم گرفتم جوابشو بدم یه چیز بود.اینکه از دید خودت به قضیه نگاه کردی.اتفاقا اینکه ایشون پزشک هستن زمینه مادی همین کارو فراهم میکنه.شما تصور کن پزشکی پیدا شده که به جای روزی ان ساعت کار کمتر کار میکنه و یه تایمی رو به کار مورد علاقش اختصاص میده.ضمنا مثل من نیست که یه ساله اونم گاها بیاد یه عطرو بررسی کنه.خود من موقعیت برام پیش اومد رفتم بوتیک دوستم و در یه روز سه عطرو بررسی کردم.پس هیچ تعجب نمیکنم که ایکاروس اطلاعات ریز و درشت زیادی داره و قاعدتا سوالی برام پیش نمیاد.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ممنونم ایکاروسِ عزیز ،

هر بار که هنگامِ مصاحبه با یک عطر رزومه و تفکر پشتِ اون رو در اختیار داشتم تونستم باهاش بسیار عمیق رابطه برقرار کنم، یا عادلانه‌ قضاوتش کنم. متأسفانه برداشتِ من از این عطر دقیقا در "سطحِ "نامش بود و کمی‌ با این اسم و عمقِ این نام از "این خانه " متعجب و درگیر بودم ! چه خوب که حالا می‌تونم از زاویه ی درست بهش نگاه کنم.معمولاً این پیچش‌های عمیق در شناختِ عطر رو عاشقانه دوست دارم و وقتی‌ تفکر با عطر سخن میگه می‌تونم تا همیشه پای حرفهاش بنشینم.فکر می‌کنم ریشه ی گرایشم به عطر اساساً همین باشه.

اما امروز شما دریچه ی دیگری به شناخت و آموخته هام اضافه کردید. شما به جغرافیای اجزای تشکیل دهنده ی یک عطر در امتدادِ نام و تفکرِ پشتِ اون اشاره کردید . من تا امروز هرگز نمیدونستم که برای شناختِ یک تفکر چنین ابزاری در اختیار دارم. هرچقدر میگذره بیشتر متوجه میشم که یک عطر ساز تا کجا میتونه در عمق سفر کنه . شگفت آوره ! برای بیشترِ ما انسانها دریافتِ یک منظور و حرف ، عادت وار فقط از طریقِ حسِ بینایی و شنوائی امکان پذیره ، حسِ بویاییِ ما فقط تا مرزِ دلپذیری یا برعکس در روابطمون فراتر نمیره ! در صورتی که نزدیکترین راه برای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری و تفهیم در انسانها از طریقِ بوییدن اتفاق میفته . چند روز پیش شما اینجا بابِ این نکتهٔ رو آغاز کردید، و به دوستان گفتید از پوشیدنِ عطر‌ها با شخصیت‌های متفاوت و عجیب نترسند. اگر با اون عطر به بیانی از شخصیتِ خودشون میرسند از استفاده هراس نداشته باشند. با عطرِ "من" یا بوی "من" با عطر زندگی‌ کنند. ای کاش این زمینه بیشتر در عطر افشان بهش پرداخته بشه .

بی‌ نهایت سپاسگزارم ایکاروسِ عزیز.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
جناب سیاوش
من واقعا متاسفم که بعضی از ما به بلوغ ارتباطات در فضای مجازی نرسیده ایم که به اصطلاح خودمان را درگیر مساءل دیگران نکنیم....
شما وقتی لحن پشت یک جمله را نمیدانید چطور می توانید استفهام انکاری بودن آن را استنباط کنید؟!
چنین برخوردهایی بوده که باعث شده که کمتر کامنتی از بسیاری از دوستان از جمله خانم سحر و... رو داشته باشیم.
این انحصار طلبی کامنت نوشتن فضای جالبی نیست که بعضی دوستان در پیش گرفته اند.
سوالم را پس میگیرم با عرض پوزش از جناب سیاوش نه جناب ایکاروس چون به جناب سیاوش برخورده نه شخص دیگری و از این به بعد سعی میکنم تمام سوالهایی از این دست رو که به ذهنم میرسه همون جا دفن کنم تا بساط جدال راه نیفته.
پوزش از همه.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
پاسخ مدیر : لطفا ادامه پیدا نکنه.
سام عزیز و دیگر دوستان عزیزم سلام

همونطور‌که خود شما هم قبلا‌اشاره داشتید یکی از لازمه های پرفیومری تسلط یا نگرش هنریه. ژان کلود النا یک عطار کم نظیره. اما هنرمند نیست. هنر عطاری رو مد نظرم‌نیست. هنر و هنر رو فلسفیدن مد نظرمه. النا هنر عطاریش که جایگاه او رو بسیار رفیع کرده تکنیک او در چیدن المان های ساده برای خلق یک اثر رفیعه. او پرتقال و فلینت و اوکموس که به کرات در عطرهای مختلف استفاده شده رو به گونه ای زییا در کنار‌هم قرار میده که یک عطر با کیفیت پارفوم‌رو میسازه که ۷۵ میلش فقط ۴۰ دلار قیمت داره. خب این یعنی نبوغ عطار. اما این جنبه رئال عطر هستش. این اسمش art نیست. این اسمش work هست. ما برای ارتقای هنر به دیوانه های هنر نیازمندیم. ما در تغ هرمس پارفوم داستان نداریم. رایحه داریم. چینش صحیح و هماهنگ چند نت ساده با کیفیت پارفوم با قیمت بسیار بسیار پایین رو داریم. که من شخصا شاید تا کنون چهار شیشه ازش تمام کردم چون اعصابم رو به سبب داشتن نت هایی که دوست دارم آروم میکنه. خب این یک شاهکار تکنیکیه نه یک شاهکار هنری‌. (بله. عطاری هم هنره ولی اینجا هنر عطاری مد نظرم نیست)
مثال : لیکویئد ایمیجینری برند خوبی نیست از نظر من. کیفیت ها و پرفورمنس های بسیار بد و پر لکنت‌. اما در راس این برند فردی قرار داره که بیشتر عمرش رو در تئاتر ها و نمایش خانه ها و گالری ها و موزه ها میگذرونه. فردی که سر رشته ای در عطرسازی نداره. نقاشی بوسه ی ابوالهول از فرانس ون استاک ( franz von stuck kis of sphinx ) رو حتما نگاهی بینداز. عطر peau de bete از این برند قطعا و قطعا با الهام از این نقاشی ساخته شده. اما چطور میشه با الهام از این نقاشی عطر ساخت؟ تصویر زنی که نصف بدنش شیر هست و نیمش انسان و در آغوش مردی قرار داره. خیلی خلاصه میشه اینکه شما بستر عطرت باید حیوانی باشه و قلب عطرت زنانه . اما زنانه از چه نوعی ؟ اغوا گر‌؟ فریبکار؟ هوشیار؟ معصوم؟ حیوانی از چه نوع؟ مهاجم؟ حیله گر؟ خونخوار؟ رام؟ تصمیم‌گیری بر سر انتخاب اینها حین ساختن یک عطر مشکله. در واقع رجوع به قلب یک عطر اولین کلید ماست برای کشف اون. Peau de bete که قلبی زنانه و بستری حیوانی داره منو یاد ترکیبی از زن- حیوان میندازه که با توجه به قابی که اطراف کادر هست منو پرت میکنه به این‌نقاشی‌ که گفتم. .
قلب فرنچ لاور چی بود؟ آنجلیکا‌. آنجلیکا به سبب دارا بودن رزین آنجیلیسین تنفس رو آپنوتیک میکنه کمی. یعنی کمی تنفس رو مشکل میکنه. سفت تر و سخت تر یا بهتره بگم عمیق ترش میکنه. رایحه ش سبز و گیاهی و کمی شیرین از نوع داروییه. بیا کی ورد هامون رو بزاریم کنار هم: دارویی. تنفس سخت. گیاهی. این تصویر کسی نیست که در سکوت و تنهایی و بیماری در گوشه ای زندگی‌میکنه؟ آنجلیکا خاص ایسلند و اون نواحیه. فرانسه برای آنجلیکا کشور ِغنی ای نیست. از طرفی هر‌کدوم از روایح در فرنچ لاور نماد دیرینه ی گوشه ای از جهانه‌ . کندر نماد شبه جزیره عربستانه.وتیور از شرق آسیا میاد. و مشک از آسیای میانه. این به ما چه تصویری میده؟ چرا باید روایح یک عطر با اسم اون عطر همخوانی نداشته باشن. این سوالی بود که بار اول که تستش کزدم منو به فکر‌فرو برد‌ . و باعث شد بخرمش فورا و راحتوتر ازش حرف بکشم. این فرد بیمار از تمام مبداهای جهان مهاجرت کرده ( شرق ، غرب ، خاورمیانه. آسیای میانه) و اکنون در تنها مقصدِ تمام مبدا های ممکن ایستاده: مرگ. این در واقع تصویر و آینه ای از عاشق حقیقی هست که در ادبیات جهان وجود داره. قربانی عشق شدن. و بوردون اسمش رو میزاره " عاشق فرانسوی " چون جهان به غلط یا صحیح عشق رو به نام فرانسوی ها میدونه. و بوردون طعنه میزنه که عاشق واقعی اینگونه ست. نه آن چیز سخیفی که شما به مخاطبانتون عرضه میکنید که تصویرتون از عاشق یک‌تصویر شهوانیه. عطر لاو از کیلیان رو تست کنین. عطری شیرین ، گرم و در یک کلام با برون‌گرایی جنسی و عامیانه و چیپ و هرزه. این کجاش تعریف عشق هست؟
آنچه که عرض شد شنای کلی از رمزخوانی یک عطره. من این کنکاش و تلاش برای کشف معماهای عطر رو از هر چیزی بیشتر دوست دارم. رمزخوانی و رمزگشایی عطرهارو. من فو د ابسینث ل آرتیزان با یک سوم قیمت رو به لحاظ رایحه به فرنچ لاور ترجیح میدم. اما به لحاظ داستان سرایی و ارتباط گرفتن باهاش هرگز. یعنی چی که صد میل عطر رو تمام کنم و یک جمله ازش نشنوم. خب اگر هدف فقط بازخورده من با قاطعیت تمام میگم که ورساچه پور اوم، اسپایس بمب فرش و دیور اوم کولون احتمالا به اندازه نود درصد برندهای نیشی که من تست کردم بازخورد میارن و همین الان سفارشش بدن و از سردرگمی خارج بشن. اما خب اگر‌ سیصد و پنجاه هزار تومان پول به دیور اوم کولون دادن یکبار از عطرشون بپرسن واژه اوم که به اشاره به جنس مذکر است آیا در این کار احساس میشه؟ باید حداقل یک‌کلمه از عطرشون جواب بشنون. همین . در حد همین یک پرسش با عطرشون مکالمه داشته باشن.
تا بعد .
با احترام
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد مجید کشاورز
سلام به ايكاروس عزيز
توصيف بسسسسيار زيبا و دلنشيني از فرنچ لاور داشتين. تا به حال از اين زاويه به عطرها دقت نكرده بودم. الان دارم دوباره همه عطرهامو و بويژه اسمشونو تو ذهنم مرور مي كنم. ميشه گفت به دو دسته تقسيم ميشن:
1- عطرهايي كه اسمشون از يك يا چند كلمه درست شده كه نمايشگر مهمترين عناصر يا تم هاي به كار رفته در عطره: گرلن وتيور- توباكو وانيل- عود ايمورتل و ...
2- عطرهايي كه اسمشون روايتگر يه اتفاقه: l'art de la guerre (هنر جنگ) از جووي- jubilation (جشن و شادي) از آمواج و ...
و دسته دوم بيشتر تو برندهاي نيش پيدا مي شن. خب تا اينجا يه صورت مساله خوب تعريف شد. يه صداي زنگي تو گوشم به صدا در اومد. اينكه بايد يه حس شادي يا نبرد از اين عطرها بر بياد. اما را ه حل مسئله رو نمي دونم.
اما يه چيزي رو خوب فهميدم. اونم اينه كه يه پنجره جديد رو باز كردين. حالا غير از تيپ و كاراكتر عطر، روايت و داستان و شخصيت خود عطر هم به لايه هاي مختلفش اضافه شد.مشتاقانه منتظر ادامه اين روايت هستم...
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروس عزیز و بزرگوار سلام و خسته نباشی
کامنتت رو درباره ی فرنچ لاور خوندم و بسیار لذت بردم.این رمز گشایی و رمز خوانی از آثار هنری ست که باعث میشوند ما یک اثر از موتسارت رو بیش از ۱۵۰۰ مرتبه گوش بدیم و خسته نشیم و هر بار چیز جدیدی درش کشف کنیم.
اگر این پیچیدگی و رازآلود بودن این دنیای روایح نبودند مطمئنا این قدر منو درگیر نمیکردند.حسم مثل موقعی ست که تازه وارد دنیای شگفت انگیز موسیقی شده بودم.
دنیای هنر جهانی ست که میخواهد به زندگی معنی و مفهوم بدهد و چیزی بجز عشق قادر به این کار نیست.
بقول فردریک نیچه :تنها دو چیز تو را از رنجهایت میرهاند. عشقی نابهنگام یا مرگی به هنگام.
این دو با هم همزادند.
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
دوست گرامی: ایکاروس
متشکرم. کلیت مطلب دریافت شد. مسلما در حال حاضر در جایگاهی نیستم که بتونم تشخیص روایت یه عطر رو به تنهایی انجام بدم ولی با استفاده از توصیفات شما می تونم تمرین کنم و ورزیده شم. مثلا همین امروز سمپل عطر وتیور اکسترااردینر از فردیریک مال به دستم رسید. حقیقتا نتونستم روایتی مثل توصیف شما از فرنچ لاور رو براش پیدا کنم. از یه قلب شاداب و خاکی به یه بطن دارویی وارد می شد. یه چیزی مثل بطن بویس د ارجنت از دیور. ولی هنوز اون تصویر تو ذهنم شکل نگرفته.
ایکاروس عزیز. مرتب تو کامنت ها می گردم و تقریبا هر عطری رو که اسمی ازش بردید تست می کنم. فعلا اصلا دنبال تناسبش به تیپ خودم یا فصل و ... نیستم. فقط دنبال جستجو و کشف و لذت بردنم. شاید به اندازه حسن کبیری عزیز یا شما در اشتراک گذاشتن تجربیاتم فعال نباشم ولی ترجیح می دم فعلا از زیبایی مسیر سفر لذت ببرم و هر وقت به مقصد رسیدم فعال تر بشم.
لطفا هر موقع عطری به نظر شما رسید که تجربش برام مفید باشه ازش نام ببرید. به دلایلی که گفتم نمی خوام پیشنهاد شخصی از شما بگیرم. اصلا دنبال انتخاب نیستم.
بازم متشکرم.
21 خرداد 1395 پاسخ تشکر
جناب ایکاروس عزیز
با عرض سلام و ارادت
درباره رمزگشایی عطرها. سؤالی که برام پیش اومد اینه که ممکنه تصویر و حسی که من از میدل نت و بیس نت یک عطر دارم با تصویری که شخص دیگه ای داره متفاوت باشه و اصلاً ممکنه تصاور و احساس هر دوی ما با تصویر و حس مورد نظر عطار متفاوت باشه.
از کجا باید تشخیص بدیم اون حس و تصویر برداشتی ما تصویر درستیه و همونه که مورد نظر عطار بوده. مخصوصاً برای امثال من که اول راه هستیم پاسخ به بعضی از این پرسش هایی که فرمودید مبهمه و شاید نتونم پاسخ درستی براشون پیدا کنم. مثلا اینکه این رایحه مربوط به روزه یا شب؟ آرامه یا عصبی؟ و از این دست سؤالها.
ممنون میشم راهنمایی کنید چه تمرین هایی بکنیم تا تصویر و احساس ما از عطر و رمزگشایی ما از عطر همونی بشه که مد نظر عطار باشه؟
21 خرداد 1395 پاسخ تشکر
معین و مصطفی عزیزم سلام.
پاسخ به پرسش شما و مصطفی عزیز رو ترکیب میکنم. نت ها خصوصیات واضحی دارند. دقیقا همانطور‌که سام عزیز هم فرمودن حروف الفبای مشترکی هستن. حتی دقیق تر از حروف الفبا. چرا که یک واژه ممکنه برای مردم زیادی در دنیا نا مفهوم باشه اما یک‌رایحه خیر. وانیل برای اکثریت مردم دنیا یک‌بو رو میده. تبدیل یک‌نت به یک تصویر یا یک حس بخشیش به سبقه مطالعاتی و حس زیبایی شناسی او بر میگرده. اما بخش مهم ترش به تجربه کردن و دیدن های بسیار بیشتر و دقیق تره‌ . همین قسمت از عطربازی هم هست که او رو مهیج تر میکنه. ابتدا ببینید یک نت از کجا میاد. از کدام قسمت از طبیعت. لومیغ بلونش از اولفکتیو استودیو عطر‌متوسط به پایینیه. اما تا حدودی تصویرش تصویری هست که ازش منتشر شده. تصویر تعدادی جوان کنار یک‌ساحل دریایی سفید و درخشنده. درخشندگی و حس انعکاس نور آفتاب و بازتاب نور بر‌ شن ها رو بادیان رومی بازی میکنه. و صندل وود فرنی و شیر برنج مانند و شیرین و شوری که گرم و سرده کاملا حس شادابی و جوونی میده. خب این دو تا رایحه کنار‌هم کانلا اون تصویر رو میسازن. مفهومی که به عنوان سلفژ بویایی عرص کردم هم کارش همینه. در موسیقی شما ممکنه هر هفت نت اصلی موسیقی رو مشابه هم بشنوید. سلفژ موسیقی به شما کمک میکنه گوشتون رو تعلیم بدید و تمایز بین نوای اون ها رو تشخیص بدید. در بویایی هم این قابلیت نهفته و وجود داره. شامه ی ما به دلیل اینکه ازش کاری نمیکشیم در طول عمر بسیار ضعیف شده. ما حین دیدن یک تصویر زیبا در جنگل ممکنه ساعت ها نگاهش کنیم. ازش عکس بگیریم کنارش سلفی بگیریم یا حتی نقاشیش کنیم. ولی آیا شده ده دقیقه عناصرش رو بو کنیم؟؛حال آنکه زنده ترین عنصر زیبایی شناسی در ططبیعت بو هستش. شعر "در نیست" از شاملو مثلا. خب قطعا اگر سر رشته ای از ادبیات و مطالعات مختلفی در‌حوزه های مختلف نداشته باسین درک‌مفهوم این شعر‌ غیر ممکنه. حال آنکه اگر تسلطی بر‌تاریخ سیاسی معاصر کشور داشته باشین متوجه میشین که این شعر برای چه کسانی سروده شده. و در نتیجه با این پیش نیاز همه میتونن برداشت مشترکی داشته باشن. من یکبار در ده سالگی "کله پاک کن" لینچ رو دیدم و متوجه نشدم. بعدها در پانزده سالگی بهد از خواندن صدها رمان و گذراندن مقدمات فلسفه با خواندن کتاب های بسیاری دوباره اون رو دیدم و متوجهش نشدم اما نسبت به دفعات قبلی ارتباط بیشتری گرفتنم. در بیست سالگی باز هم پس از بهبود مطالعاتم اون‌رو دیدم و اتفاق دفعه قبلی افتاد. یعنی بیشتر ارتباط گرفتم. و اکنون در بیست و هشت سالگی پس خواندن پزشکی (به سبب تحربیات مستقیم اجتماعی که داره) و حضور همزمان در‌آکادمی های فلسفه هنر و تجارب مختلف خودم از شهود مختصرم از جهان پیرامون به نقطه ای رسیدم که میتونم ادعا کنم تونستم ۵ درصد اون فیلم رو متوجه بشم (تفکر پشت اون فیلم‌رو). باز هم در زندگی قدم خواهم زد، بیشتر خواهم دید، اشتباه خواهم کرد و یاد میگیرم و سراغ این فیلم یا فیلم های دیگری‌که برام‌همیشه معما بودن میرم.
بعضی از این عطرها حد اکمل پیچش فلسفه و هنر و تاریخ و ادبیات در کنار‌هم هستن. بایستی بیشتر مطالعه کرد. مثلا حداقل خط سیر تاریخ بشر رو بطور مقدماتی دونست. یک خلاصه ی ساده از فلسفه های جهان رو دونست . و هفته ای یک تا دو ساعت زمان گذاشت تئاتری دید. و روزی یک‌ربع حداقل زمان گذاشته بشه برای خواندن رمانی. اینها تصاویر‌ما رو از یک‌اثر بویایی غنی تر خواهند کرد. اما آیا بایستی حتما با اینها شروع کرد؟ خیر. قطعا خیر. یک‌رایحه ما رو به اندازه ی شهودمون به سفر خواهد برد.وهمان سفر‌کوتاه هم خودش غنیمتیه.
--
معین عزیز این 4 گزینه رو رو در اولویت لیست تست بگذار عزیز جان: bois de aces noami godsir
Unum1144
Fille en auguilles serge lutens
Musc kublai khan serge lutens
اینجوری میتونیم دو تایی با هم جلو بریم. و راجع بهشون با هم صحبت کنیم. و رمزگشاییش کنیم. این ۴ تا رو گفتم چرا که کلیدهای مختلفی هستن. منتظر نتیجه خواهم ماند. بعد از این ۴ مورد سراغ ۴ مورد بعدی میریم.
با احترام.
22 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
ايكاورس گرامي
سلام و ارادت. ممنونم به خاطر پيشنهاد خوب شما. با كمال افتخار و قدم به قدم اين مسير رو طي مي كنم. البته من ساكن تهران هستم و ممكنه تهيه سمپل تمام پيشنهادات ارزشمند شما برام مقدور نباشه. هر موردي كه دردسترس بود رو تست و نتيجه رو به شما و همه دوستان اعلام مي كنم (كه البته با بيان ناقص من خواهد بود) و اميدوارم نظر تكميلي شما آروم آروم من رو با اين فضا آشنا كنه. از 4 پيشنهاد اول شما طبق بررسي من 2 مورد زير در دسترسه اينجا كه ظرف يكي دو روز نتيجه رو خوام گفت.
Unum1144
Fille en auguilles serge lutens
22 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
رمز گشایی من از نوشته ایکاروس عزیز این بود که اگر اشتباه متوجه نشده باشم ایشان 28 ساله هستن. واقعاً قابل تحسینه. در این سن به این توانایی بالا رسیدن. واقعاً تبریک میگم جناب ایکاروس عزیز.
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
اینجا فارغ از سن و سال دوستان جمع پرباری شده.
مبالغه نیست. اما جناب ایکاروس و سام عزیز، حسن کبیری و فریار و که SSH که کوچیک همشون هستم، بعد از آشناشدن بیشتر با سلایق و عمق فکریشون تأثیر خوبی روی برنامه ها و رویه ی زندگی شخص بنده داشتن که شاید اگر در چنین جمعی قرارنمیگرفتم همچنان در کنج عزلت خودم در رخوت باقی می موندم.
به خصوص از ایکاروس و سام و فریار و هنرمندعزیزمون حسن کبیری مجددا تشکر میکنم.
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
نویدِ ابو طالبی جهرمی عزیز
شما نسبت به من لطف دارید ، از شما سپاسگزارم.
نوید جان باور کن‌ اینجا همه ی دوستان نظر‌هاشون خوندنیه. حتی اونها که کوتاه و مختصر در مورد یک عطر مینویسند میشه نکتهٔ‌های خوبی‌ ازش برداشت کرد. من اینجا از همه یاد گرفتم از جمله شما نوید جان. راستش اطلاعات در هر مقوله ای‌ ، خارج از ایران گران‌ترین کالاست. یا باید پول و یا زمان براش پرداخت بشه. اینجا مطرح کردم مثلا در موردِ عطر که چقدر دسترسی به اطلاعاتش سخته. شما در کشور‌های دیگه از بس این سخاوت رو نمی‌بینید که اگر جایی‌ بی‌ هزینه هم پیداش کنید بهش شّک می‌کنید ! اتفاقی که در آغاز و اینجا برای خودِ من هم افتاد ! اما الان چند نفر از دوستانم هم فقط مطالبِ عطر افشان رو میخونند. به اکثرِ سایت‌های مربوط به عطر هم قبلا سر زدند اما جوابِ سوال‌هاشون رو در اینجا پیدا می‌کنند.

نوید جان ، من تک فرزندم،تا هزار سال هم خاکِ اینجا برای من غربته. پدر و مادر در فاصله ی دو سال برای همیشه تنهام گذاشتند، و اگر عطر و کتاب نبود تا همیشه توی سکوت می‌موندم . برای همین زمینِ عطر رو برای بیشتر شناختنش با عشق جستجو می‌کنم.

شغل و تحصیلاتم به قانون و حقوق مربوطه و کوچکترین لبخندِ بی‌ جا و احساسی‌ ظریف در اون نیست. شاید اگر یک همکارِ من جملات و عشق ورزیدنِ من به عطر رو بخونه از تعجب مات بمونه !!!!! اما اینجا .. همه ی ما که به گونه‌ای به عطر وصل هستیم از یک احساس و داستان به اون وصل شدیم.همه قصه‌ای مشترک داریم..... پس خوب میتونیم همدیگر رو بفهمیم و دوست داشته باشیم
.امیدوار همیشه " شاد" باشی‌ نویدِ عزیز .
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
درود بر نوید خان جهرمی
انشاله طاعاتتان دراین ماه قبول درگاه حق باشد.
من هم امیدوارم جو خوبی که با وجود ایکاروس و سام عزیز بوجود آمده و سطح علمی سایت را واقعا بالا برده و باعث سر ذوق آمدن حسن کبیری و فریار عزیز و باقی دوستان شده، قدر بدانیم وامتداد دهیم.
24 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به ايكاروس عزيز
سلام و عرض ارادت
از بين 4 كاري كه براي شروع به من معرفي كردين 2 تا رو تونستم تست كنم كه نتيجه رو خدمت شما و دوستان ارائه مي دم. بعد منتظر روايت شما از اون عطرها مي شينيم.
1- UNUM: Opus 1144
خلاصه: عطر بسيار نافذ و باكيفيت و با ماندگاري و پخش بوي بسيار بالا. به نظر من عطر عامه پسند و با بازخور بالا نيست ولي انقدر كامله كه مثل يه كلاس درس مي مونه. دليلش رو در ادامه مي گم.
شرح: تغيير از نت ابتدايي به مياني و پاياني آنقدر محسوس و آرومه كه ميشه به راحتي نت ها رو تفكيك كرد. ضمن اينكه شروع و پايان عطر به دو گروه متفاوت بويايي تعلق داره ظاهرا. عطر يه شروع بسيار قوي سيتروسي-رزينيه داره. يعني با اينكه ميشه روايح سيتروسي مثل ترنج يا ليمو رو حس كرد ولي با روايح قوي ديگه اي تركيب شدن كه به هيچ وجه حس شاداب ندارن. يه جور تركيب روايح آرامشبخش با روايح تيز و سنگين. اگه بخوام با يه مثال فضاي كار رو براتون روشن تر كنم مثل بويي مي مونه كه وقتي وارد يه اتاق تازه رنگ شده ميشين حس مي كنين. هم خنك و هم بيني-سوز! در رايحه مياني يك مقدار تم شيرين به عطر اضافه ميشه و عطر رو ملايم مي كنه. اما همينطور كه به سمت نت پايه حركت مي كنيم اون حس سيتروسي-رزيني اوليه محو ميشه و اون رايحه شيرين قوي و قوي تر ميشه. بعد چندين ساعت (شايد 7-8 ساعت) ديگه خبري از رايحه اوليه نيست و بوي نيمه شيريني كه بايد تركيب مشك و وانيل باشه حس ميشه. درست مثل شروع ماسك قاواژه از فردريك مال. البته اونجا بوي حيواني هم حس ميشه كه اينجا نيست. نت پايه بيش از يك روز كامل دووم مياره.
2- Serge Lutens: Fille en Aiguilles
خلاصه: يه عطر با رايحه باكلاس، عامه پسند تر از قبلي و با پخش و ماندگاري خوب. تغيير رايحه در نت هاي مختلف كمتر حس ميشه.
شرح: شروع عطر رو خوب نمي تونم توصيف كنم چون نمي تونم خوب تفكيك كنم روايح رو. مي تونم بگم تركيب دو تم مختلفه. يه تم دودي ولي نه از جنس شرقي مثل اينترلوده. بلكه يه حالتي مثل دود آتش داره. شبيه عطر وازامبا از پارفام ايمپاير. يه تم ميوه اي-چوبي هم با اين دود قاطي شده و عطر اصلا شيريني نداره. خيلي تلخ. آروم آروم يه نت شيرين به عطر اضافه ميشه و در نت پايه شيريني عطر غالب ميشه. اينكه ميگم شيرين نه مثلا مثل وان ميليون. در واقع تلخ و شيرين. اما تم اوليه عطر رو به خوبي ميشه حس كرد. در واقع فضاي تند اوليه عطر تعديل ميشه.

نتيجه: فعلا با تجربيات كنوني نمي تونم تصويري از اين عطرها براي خودم بسازم و فقط ظاهر عطر رو براتون شرح دادم.
25 خرداد 1395 پاسخ تشکر
معین عزیز سلام

ممنون از توضیح جامع و خوبت. برای کشف یک عطر ابتدایی ترین کار یافتن ساختمان اصلی یک عطره. سپس یافتن در ورودی . و در نهایت یافتن در خروجیه. پس باید بفهمیم چی جزو این ساختمان هست و چی نیست و کدام ها فقط نقش یک همسایه یا پیاده رو رو به عهده داره. در ۱۱۴۴ ساختمان اصلیمون رو وانیل اجرا میکنه. چرا که کاملا برجسته ست و با شوکت و جبروته. تا همینجا رو که متوجه شدیم این میشه تست دفعه اول. و بیش از این ادامه نمیدیم.
یک روز بعد باز دوباره عطر رو تست میکنیم. این بار روی این مسئله تمرکز میکنیم که ما از کجا رسیدیم به این ساختمان؟ چطور رسیدیم به وانیل؟ در مسیر رسیدنمون به وانیل چیا وجود داشت؟ آیا پیچیده بود؟ سخت بود؟ یا نه با یک‌نت سیتروسی خیلی سریع وانیل اجرا شد؟ و وقتی هم تمام شد باید بمونی و نگاه کنی ببینی با چی این ساختمان تمام شد. فهمیدی که پرسوناژ اصلیت وانیله. وانیلش چجوریه؟ شیرین یا سوخته؟ از خصوصیات این وانیل طولانی بودن و روشن بودن و ملایم بودنشه.منو برای مثال یاد روزای بهار میندازه که معتدل و روشن و طولانی هستن. به یک روز بهاری تفسیرش میکنیم. شروع عطر با یک ضربه ی بالزامیک (نه رزینی) و یک ترشی و تلخی برگاموتی هست . این منو یاد یه صبح روشن و مطبوع میندازه. پس تا اینجا قصه خوبه. یک صبح پر‌ امید و با نشاط و عالی. و یک روز روشن و شیرین و خوب. و یک پایان ِ ....‌؟؟ هیچی. پایانی نداره. میبینی که تا پایان عمر عطر فقط همون رایحه رو میبینی. تا آخر خودشه. فقط خودش.
بر میگردم اسمش رو میبینیم: ۱۱۴۴.
سال تولد معماری گوتیک !
شیشه رو نگاه میکنم. بدنه ای سیمانی مانند و مکعبی. میفهمم که این عطر جشن تولد معماری گوتیک هست که میخواد نشان بده گوتیک تا همیشه هست پس برای نشان دادنش میاد شروعی مرکباتی و ترس و خوصمزه رو بوجود میاره و سپس رایحه غالبش رو که توام از شیرینی و نشاط هست رو تا پایان بی اینکه درگیر چیز دیگری بشه و از شکوهش کم بشه ادامه میده‌ . بیشتر راجع به ۱۱۴۴ حرف خواهیم زد. این فقط یک روایت بود. منتطر میمونیم روایت آقای کبیری و سام عزیز (اگر‌ سمپلش رو گیر‌آوردن هم بشنویم). من فقط خواستم چراغی رو روشن کنم و الا که حسابی راجع بهش حرف دارم.

در مورد سرج لوتنس و این عطر خارق العاده ش هم به مرور صحبت میکنیم.
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 complihanicated
به ايكاروس گرامي
از بخش اول توصيف شما لذت بردم و متشكرم. منتظر نظر ساير دوستان و نظر تكميلي شما مي مونم.
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
درود بر ایکاروسِ عزیز ،

بی‌ نهایت سپاس از اینکه قدم به قدم ورود به یک عطر رو توضیح میدید. زمان بندی شما برای جلسه ی دومِ این کلاس بعد از معرفی‌ موارد هم برام جالب بود. دقیقا سرِ وقت این مطلب رو اضافه کردید :) .

چون این موارد عطر‌هایی‌ بودند که به عنوانِ یک سر فصل برای ورود به فضای " اندیشه" در عطر ،شما معرفی کردید، ، چند روزه جدا از خصوصیاتِ scent دارم برداشتم رو در جمله‌های کوتاه نسبت به هر کدام تمرین می‌کنم.. و هنوز به شدت و با وسواس مشغول هستم !

یکی‌ دو روز دیگه بهم زمان بدید لطفا .. :)
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
با درود ایکاروسِ عزیز

قبل از اینکه برداشتم رو نسبت به این چهار عطر عنوان کنم، دوباره از شما ممنونم چون نگاهِ من به عطر رو واردِ یک محیطِ جدید کردید و اتفاقا در طولِ مطالعه ی این موارد سلیقه ی من بسیار تحتِ تاثیر قرار گرفت ،bois و Opus رو هم خریدم !! برای اینکه درگیرِ برداشت‌های متفاوتِ شامه در طولِ scent نشیم زیاد به لحظه‌های عطر نمیپردازم و مستقیم با مفهوم عنوان می‌کنم.

Bois d`Ascese Naomi Goodsir :

دود ، سپس آتش اولین پلان از مفهومِ یک "تحریق" رو روی صحنه برد. روی پرده رنگ آمیزیِ آتش به تصویر در آمد. ابتدای عطر ، مسخ شدن از آتش رو با نوت‌های آغاز تویِ بخورِ مه‌ گونه ی incense که تا انتهای داستان و خاموشیِ این اتفاق با ما بود معرفی‌ کرد. پس عطر قرار بود از یک اتفاق در سینه ی این صحنه آرایی سخن بگه و قرار نبود یک مستندِ کوتاه از دود و آتش رو به نمایش بگذاره. توی این اتفاق همه سوختنی بودند به جز کهربا ،لادن و نوتِ آغاز ... که ریاضت میکشیدند و تفکر رو در سینه ی این اتفاق روی صحنه میبردند. پاکیِ مسخ شده دقیقا میا‌‌نِ آتش.. یا متولد از آتش.. انزوای یک زیبایی در میا‌‌نِ جهانِ پر از دود و احتراق.....

Opus ۱۱۴۴: "" شاهکار ""

قدم زدن در موز ی هنر‌های معاصر که " از سالنِ امروز آغاز میشه و تا دیروزِ دیروز ادامه پیدا می‌کنه "!! اتاق به اتاق در این سالن رنگ‌ها رو به گذشته سیر تر میشند و هر ساعت از عطر یک تصویر ِ متفاوت از زمان رو روی پرده می‌بره. بیشتر از چهارده ساعت ۱۲ نوت روی این صحنه با تکاپو و گریم‌های مختلف یک قرن رو بازی می‌کنند ! بدونِ اینکه رفتن و آمدنِ دوباره ی اونها رو متوجه بشیم !! " بی‌ نظیره این عطر !!

Muscs Koublai khan :

برداشتِ من از این عطر الزاما باید از نگاه Sheldrake به خصوصیات باستانی و قومی در رابطه با این نام اتفاق می‌افتاد. نگاهِ سطحی میتونست به راحتی من رو از عطر دور و دفع کنه. توی این تصویر پازل‌ها کنارِ هم در آغاز برای من یک خصوصیتِ قومی از شخصیت پرداخته شده رو ترسیم می‌کرد. " شکار ! عنبرِ عرق کرده که با رز شرقی شده بود با مشکِ کثیف و با وانیل به قدرت رسیده بود .. یا اسب بود و یا شخصیتِ اصلی‌. و شاید در ادامه civet در scent همیشه متواری یا در حالِ حمله به دیگران بود... متاسفانه خارج از خودِ scent توی ریشه‌های فلسفی از این عطر که به این نام لینک شده برداشتِ من از این فراتر نرفت.. و خودِ عطر هم نتونست جذبم کنه. اما خیلی‌ علاقه دارم بیشتر بشناسمش ..

Fill en Aiguilles :

این عطر رو من از دور میشناختم. اینجا میا‌‌نِ دوستان به کریسمس توی یک بطری معروفه .یکی‌ از دلایلِ خطاب کردنش به این نام در این تناسب ، معرفیه کاج و نوت‌های عطر هستند که عیناً در غذا‌ها و حال و هوای کریسمس بکار برده شدند. باور به اینکه Luten ادبیاتی متفاوت از T muglr داره و شاید اصلا منظورش پوشیدنِ خاطراتِ کریسمس نیست باعث شد کاج‌ها رو کنار بزنم . این بار به جز مفهومی از gourmand یک منظره از زمستان هم پیدا کردم ... و متاسفانه همین و بس. درست وقتی‌ کمی‌ از تجربه نا امید شده بودم ،تصویر‌ای از زمستان متحرک شّد ، عطر دوباره داستان رو ادامه داد و incense و دود چند ساعت از عطر گذشته بود که تصویر رو متحرک و زنده کرد ، جایی‌ از این تصویر نوت‌های چوبی و pine داشتند میسوختند و spices ....
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروسِ عزیز ،

برداشتی که من داشتم اندازه ی کلماتی بود که از این الفبا میدوستم ، امیدوارم نا امید کننده نبوده باشه :) ۲ تا از عطر‌ها رو خریدم و sample‌های دو تای دیگه رو به مقدارِ کافی‌ برای مرور از روی نظر و معرفیه نهائی شما نگه داشتم . همینطور منتظرم تا برداشت‌های دوستانِ عزیز رو هم بدونم .
از اینکه کنارِ ما هستید سپاسگزارم .

27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
bobِ عزیز

ممنون از تشبیهِ زیباتون. بله این عطر شاد نیست. اما منظور در اینجا رنگبندی هست دوستِ من . کریسمس به تعدادی رنگ شناخته میشه که روی بی‌ رنگیه زمستان پوشیده میشه. رنگ‌های سیر ، یکی‌ از شاخص‌ها قرمز هست،یا زرشکی. توی غذا‌های متداول در این مناسبت هم این رنگبندی وجود داره. مثلِ pudding.

bobِ عزیز کریسمس برای بسیاری فضای غمگینی داره. یکیش خودِ من ! اما لذت بردم از تشبیهِ زیباتون،، یکبار با این زمینه عطر رو مرور می‌کنم . ممنونم.
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام و احترام‌.
ممنونم از سام و معین و bob عزیز

ضیق وقت عامل این شده که رکاب همراهی رو از دست بدم. از این بابت عذر میخوام..
در جهان کند و کاو میکنیم. جست و جو میکنیم. و وقتی پیدا نمیکنیم پرده رو میکشیم ، چراغ رو خاموش میکنیم و به جهان اتاق های تاریکی اضافه میکنیم. ما کاشفان اتاق های تاریکیم. یک روز صبح کس دیگری به جای ما از بستر بر میخیزه ، کلیدهای خانه رو نمیبره و باز نمیگرده. ما خالقان دنیای جدیدیم. دنیایی که یا گم میکنیم. یا گم میشیم‌ . یا بدست نمیاریم. از کنار کودکی مون عبور میکنیم بی اینکه دستی به سرش کشیده باشیم. از نوجوانیمون عبور میکنیم بی اینکه به حرفهاش گوش داده باشیم ، با جوانی مون بر سر آنچه که فکر میکنیم از دست داده ایم نزاع میکنیم ، میانسالگی دوران قهرمون با خودمونه و پیری مون رو صرف شماتت خودمون میکنیم. ما انسان هایی هستیم که پشت به آینه می ایستیم و هرگز خودمون رو نمیبینیم. از طبقه ی پنجم تراس بیمارستان به کودک شش ساله ی آفتاب سوخته ی نحیف ِ آلوده به انتظار و بغضی خیره بودم که لُنگ های سرخ کبود رو از دست راست به دست چپ داد ، دست راست رو سایبان چشمش کرد و به ردِ مسیر دور شدن دختر بچه ی همسن و سالش که سوار بر دوچرخه درکنار مادرش خوشحال بود خیره شد‌. لنگهاش رو بر چمنِ خیس ِ وسط بلوار پهن کرد و روشون دراز کشید. من رو دید که از تراس طبقه ی پنجم بیمارستان به او نگاه میکنم. دست تکان داد. خدا رو دیده بودم. خدا رو دیده بودم که برام دست تکون میداد. چشمهاش رو میدیدم. و چشمهاش رو میشناختم. عمری این چشم های در سر کاسه سر ماست. چشم های انتظار کشیدن و حسرت خوردن. اما عمریه که دست هایی شبیه به دست های او رو ندیده بودم.
این رنج ابدیِ نامتناهیِ زبر و زمخت و فرساینده ای هست که در من ته نشین شده. دست هایی که برای تو تکان بخورند و برای تو باز بشند.
این رنج که به هر جمله و تصمیم و تفکر من سنجاق میشه در برداشت های من از روایح هم دخیله. چرا که عطر مخلوق انسان و انسان جزئی از رنجه. اپوس ۱۱۴۴ خواسته هدیه ای برای بزرگداشت سالگرد معماری گوتیک باشه‌ پس بایستی ساختمانی شکوهمند باصع با دیوارهای بلند که به قوس های نوک تیز ختم میشه. اما من یک انسانم. انسانی که این ساختمان رو ساخته. انسانی که آجر به آحر این ساختمان رو قبل از آفرینشِ این بنا دیده. انسانی که قبل از اینکه این بنا رو بسازه تصویر ویرانیش رو دیده. من در ۱۱۴۴ تصویر ویرانی بنا رو میبینم. بنایی که در کمال شکوهمندی و جلالش استوار و سالمه. ۱۱۴۴ افراط در چینش آجرها بر روی هم و در کنار هم هست. حجم غلیظی از آجر که ابتدا با وجودش احساس امنیت میکنی اما بعدش ازدیدن ارتفاع زیاد سقف ها خسته میشی و نهایتا دچار تشویش. ساختمانی که هر چقدر بزرگتر باشه ویران شدنش آسیب زا تره. و ۱۱۴۴ با وجود اینکه در ابتدا هیجان انگیز و شکوهمنده اما خسته کننده و در نهایت تشویش سازه. یک دیوار تا ابد بلند که بواسطه ماندگاری بالا و خطی بودن رایحه ی این عطر تصویر میشه.. ساختمان ها در معماری های گوتیک دیوارهای بلندی داشتن اما در نهایت به یک گنبد نوک تیز ختم میشدن. اما در اینجا من اون گنبد نوک تیز رو نمیبینم. من مبدایی برای اینهمه تقلا و آجر و بلندی نمیبینم . فقط یک دیوار شکوهمند میبینم که تا آسمان و تا حایی که چشم کار‌نمیکنه ادامه داره. همین میشه فرصت کنم و تصویر آجرهایی که در این دیوار کاشته شده رو ببینم و تصویر ویرانیش رو تجسم کنم. مسیر درازی که به هیچ جا ختم نمیشه. مسیر درازی که تماما یک‌صحنه ی تکراری به من نشان میده. تصویری که دقایق اول شکوهننده اما از بس ادامه پیدا میکنه لوث و مکرر میشه. بی هیچ تغییری در جاده و پیرامون جاده. گویی توهمی از یک سفر باشه. دویدن در جای خود.
----
این رو برای همین خواستم تست کنید. دفعات اول که تست میشه شما رو به وجد میاره. گویی صحنه ای رو دیدید که تاکنون کسی ندیده. و حالا میخواید تعریفش کنید برای کسی. ولی وقتی هر روز بی هیچ تغییری همان صحنه تکرار بشه چی؟
سوی مقابل ۱۱۴۴ کدام یکی از این‌چهار تا بود بنظر شما؟
آنچه که من سعی کردم در اپوس ۱۱۴۴ کالبدشکافی کنم توجه به تناسب نشر و ماندگاری بو در کنار مفهومی بود که میخواد القا کنه.
و همچنین پرداختن به اینکه یک رایحه تا کجا میتونه خسته کننده نباشه و هنوزم هم حرف بزنه و حوصله سر بر نباشه.
28 خرداد 1395 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد Jo
Fille en Aiguilles مرور و update !

با سپاسِ دوباره از ایکاروسِ عزیز ، هرچقدر بیشتر ایشون رو میشناسم بیشتر به تسلط و دانایی ایشون در این مقوله واقف میشم.

این عطر از Serge Lutens و سه‌ عطرِ دیگه برای مرور اینجا پیشنهاد شد. بعد از شناختِ بیشتر تازه متوجه شدم هر کدام از این موارد جدا از مفاهیم با تفکر و منظور توسطِ ایشون پیشنهاد شده.

برندِ serge lutes اولین قدم برای ورود به فضای اندیشه در عطر یا حتی ورود به دنیای Niche‌ها , بهترین آغاز برای ورود به این فضا میتونه باشه .این برند از منظور‌های ساده به عمق و مفاهیم میرسه. این هیجان و تجربه وصف ناپذیره ! بعد از مطالعه ی بیشتر و زندگی‌ کردنِ بیشتر با عطر برداشتِ اول من عمیق تر شد. برای ورود ، نامِ عطر به مفهومِ " دختری میا‌‌نِ سوزن ها" (به مفهوم تیزی‌های کاج ) " و زمینه ی کلی‌ِ عطر از پرداخت به جنگل کاج کاملا روشن بود. تاریکی و فضای زمستانیِ عطر ، رنگ بندی که توسطِ میوه‌های خشک به وجود آمده بود و خصوصیاتِ insense .. بعد از تجربه ی بیست کریسمس و بوهای مرتبط ، تعبیرِ رنگ‌ها ، تعلقِ عطر به زمستان، به تصویر کشیدنِ Chimney و یک دودکش ،، جنگلی از کاج ,همه تصاویری سنتی از کریسمس رو تداعی می‌کنه ! کریسمس و معرفه‌های اون در با هفت سین و معرفه‌های اون تفاوت داره. این رو در پاسخ به دوستِ عزیزی که به دلیلِ تاریکی‌ِ عطر اشاره کردند عطر به این تصویر نمیپردازه عرض کردم. خارج از برداشت از سطحِ کریسمس به مفهومِ شادی ، به نظرِ ِ من عطر با منظور این صحنه رو نقاشی می‌کنه . بوی آشنای conifer در عطر باید مخاطب رو به فضای گفته شده معرفی‌ کنه.

به برداشتِ من در تکمیل, تأییدِ اولین نظرم نسبت به عطر ، scent یک نقاشی میکشه. نه‌ بیشتر. و بسیار هم زیبا این کار رو انجام میده. شخصیتِ اصلی‌ که قراره تمرکز روی او باشه توسطِ نامِ عطر معرفی‌ میشه. یک دختر که قراره در یک فضا قرار بگیره.اتفاقا فضا همان کریسمس هست. اما عطر به شادی در اون نمیپردازه بلکه به اندوهِ شخصیت در اون فضا پرداخته . تعبیر‌های بسیاری این دختر رو با چکمه یا شال گردن با رنگهای گفته شده میبینند. این رنگها در عطر وجود داره. این رنگها به جز دختر برای هیچ کدام از شخصیت‌های دیگرِ عطر پوشیدنی نیست. نه‌ زمستان، و نه‌ جنگلی از کاج. عمقِ عطر شخصیت دختر در این جنگل رو به مفهومِ در حالِ فکر بودن، و تاریکیِ scent از غمِ او سخن میگه . دقیقا به یک اندوه و غم در میا‌‌نِ فستیوالی از شادیمیپردازه .

به شدت پیشنهاد می‌کنم این عطر رو مرور کنید. خانمها و آقایون. جدا از مفاهیم خودِ عطر به نظرِ من یکی‌ از بهترین عطر‌های زمستانی هست.
28 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Jo
ممنون ایکاروسِ عزیز ،

۱۱۴۴ بی‌ نظیر رو حالا بشتر از قبل میشناسم. توی ثبتِ تغییراتِ عطر بیشترِ وقتها ازش جا میمونم !

جدا از مفاهیم ، تصور می‌کنم سوالِ شما مربوط به ساختار یا پیچیدگی‌ در عطر باشه. اگر اشتباه نکنم ! فکر می‌کنم Fill en Aiguilles پاسخ به سوالِ شما باشه.این عطر حرف اول و اخر رو در همون ۵ دقیقه ی اول میگه ،، و تغییر یا پیچیدگی در اون ندیدم.

ممنون میشم اگر Serge Koublai khan رو بهش بپردزاید، چون من فکر می‌کنم بیشتر از نگاهِ شخصیت پردازانه ی Sheldrake دارم در عطر عمیق میشم .

سپاس از شما.
29 خرداد 1395 پاسخ تشکر

سلام
و البته عرض ارادت به جناب آقای ایکاروس و بقیه دوستان
من از صحبت های خانم مهلا هیچ برداشت منفی دریافت نکردم و فقط قدرت خارقالعاده بودن آقای ایکاروس رو برداشت کردم و البته غبطه خوردن خودم به فضای ذهن ایشون . سخت نگیرید لطفا . مثبت باشید
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروس عزیز
خوشحالم که این سوال من رو توهین تلقی نکردید همانطور که بعضی از دوستان هم اشاره فرمودند که حس توهینی به اونها هم منتقل نشده.
مشکل فضای مجازی اینه که احساسات و لحنی که پشت نوشته ها هست اون طور که باید منتقل نمیشن،که اگر اینطور نبود این تضادهای برداشتی از کامنتها پیش نمیومد.
بی صبرانه منتظر پاسخ جنابعالی هستم
ارادتمند شما
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
با اجازه دوستان فضای عطر fille en aiguilles رو از نظر خودم تشریح میکنم و دوست دارم که سام عزیز با این فضا کار رو دوباره و چندباره تست کنه شاید که بشود هر آنچه که باید!
fille داستان غم انگیز و شیرینِ عاشقانه ی دختری رنج دیده رو میگه که در نیمه شب سردِ زمستونی بعد از یه برف سنگین که کف پوش خیابان ها و تنه درختان رو سفیدپوش کرده،با پالتویی قهوه ای رنگ و شالگردنی شرابی و چکمه های دخترونه غرق در افکار و خاطرات عاشقانه زیر درختان کاجِ قد به آسمان کشیده و سو سوی چراغ های نیمه جان ِ خیابانی بی انتها ،تنها و بی هدف و بی مقصد قدم میزنه،گاهی اشک میریزه،گاهی لبخند های تلخ بر لبان بی گناهش نقش میبنده و گاهی پکی به سیگار میزنه بلکه این شب سیاه به صبح برسه.
fille به هیچ وجه نمودی از کریسمس نیست از نظر من،این شاهکار اصلا عطر خوشحالی نیست،به شدت غمگینه،خیلی منو تو فکر میبره این لعنتی،خیلی گزنده و زهر داره.
چنان این بو طبیعیه که یکبار که این عطرو پوشیده بودم یکی از دوستانم گفت که فلانی چه بوی خوبی تو هوا هست تو هم حس میکنی؟اصلا متوجه نشد که این بو یه عطره و عطر منه.تا شعاع 200 متریمون هم هیچ کس نبود که فکر کنه بوی عطر کس دیگه ممکنه باشه!
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر

به نظرتون وان میلیون رو یه خانم می تونه استفاده کنه؟ چه جور شخصیتی نشون داده میشه وقتی یه خانم این بو رو بده؟
آیا این کار ریفرموله شده؟پخش و ماندگاریش مثه قبله؟
این کار قویتره یا لیدی میلیون؟
و اگه یه مقایسه ای بین وان میلیون و لیدی میلیون انجام بدین ممنون میشم.
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
مدیر جان محترم...
لطفا لطفا لطفا یه فروم برای متفرقه های عطری! در نظر بگیرید تا سوالات دوستان لابه لای کامنتهای ادبی گم نشه.
29 خرداد 1395 پاسخ تشکر
بله میتونه! اگه نخوام بگم زنونه اس در بهترین حالت کاملا یونیه!
قطعا وان میلیون به لحاظ پخش و ماندگاری قوی تره.
لیدی خیلی شیرینه ؛ زنانگی اش بیشتره ؛ گلی هم هست تا حدی اما وان میلیون اسپایسیه و شیرینی اش کمتره. یکم سنگین ترم هست و سن بالاتر به نظرم. من لیدی رو بیشتر میپسندم. ریوی لیدی هم هست که به نظرم از خودش خوشبوتره ولی پخش و موندگاریش کمتره
31 خرداد 1395 پاسخ تشکر

0
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
0
طراحی شیشه
باور بفرمایید این کار زنونه اس!! :)) من این کارو برای تولد برادرم گرفته بودم ولی حقیقتا روم نشد بهش بدم گفتم بهش برمیخوره !! :)) هیچی دیگه رفتم یه عطر دیگه خریدم براش اینم الان افسرده افتاده گوشه خونه!!
من فکر می کنم سازنده این عطر یه روز بیکار بوده ایده نداشته یه عطر زنونه بی نام و نشان از ته انبارش همینجوری الکی پیدا میکنه یکم نعنا میزنه تنگش که ضایع نباشه و با رفیقش شرط بندی میکنه که من این عطرو مردونه معرفی می کنم قول میدم حداقل یه میلیون نفر اصلا متوجه هم نشن که این زنونه بوده!!! اسمشم محض تفریح میذاره وان میلیون ولی بعد ها میفهمه باید اسمشو میداشته وان هاندرد میلیون!!!!!D:
31 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Fatimah
با سلام بر کاربر فعال...پست زیاد گذاشتید و استفاده کردم....این کارو نمیدونم چرا میگن زنونه س؟! این عطر امضامه و باهاش بهترین ارتباطها رو با مونث ها برقرار کردم...
31 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام آقا نوید ، یه سری چیزا قراردادهای فرهنگی اجتماعی غیر مکتوب هستند که عموما از کودکی در ناخوداگاه ما شکل میگیرند ؛ وحی منزل نیستند ببینید دارم میگم ، قرارداد. شما دو تا نوزاد رو تصور کنین ؛ یکی لباس و سیسمونی صورتی ، اون یکی آبی. به شما بگن برین نوزاد دخترو بغل کنین اصلا ناخوداگاه میرین به سمت صورتیه. ممکنه چهار قدم که رفتین با خودتون بگین از کجا معلوم صورتیه پسر نباشه برم از مادرشون بپرسم اما چی باعث شد همون چهار قدمو برین؟ ناخوداگاهتون. این ناخوداگاه از کجا شکل میگیره؟؟ از قراردادهای اجتماعی نانوشته! وگرنه کدوم علمی ثابت کرده آبی رنگ پسره ، صورتی دختر!؟ کجا نوشته قانون اینه؟ همین عینا درمورد عطر هام صادقه. ببینین دهن به سرعت و به طور ناخوداگاه نماد سازی می کنه. این نماد سازی چطوریه؟ با در کنار هم قرار گرفتن ها. همون استعاره های شاعر ها. زن و گل مثلا . شباهتشون در زیبایی ؛ جلوه گری و لطافته. این از کودکی میره تو مغز و مغز نتیجه میگیره زن = گل. واسه همینه که مثلا یه خانم اسمش مریمه کسی بدش نمیاد حتی اگه شما به یه زبان دیگه ترجمه کنین. اما فکر کنین یه مردی بگه اسم من یاسمنه! مغز نمیپذیرتش. ارور میده که یه چیزی غلطه. در مورد عطرم همینه. عطرهای میوه ای ؛ فلورال بیشتر تداعی کننده زنانگی و عطر های تاریک و سنگین بیشتر تداعی کننده مردانگی هستند. عطرهای خوشمزه و میوه ای و فرش بیشتر تداعی گر سن پایین و هر چه از این دور میشیم تداعی گر سنین بالا. اینکه چرا گاهی میبینیم که این عطرو خیلی ها میگن زنونه است واسه اینه که ترکیب و تجزیه ی نتی اش و لطیف و مهربان بودنش ما رو یاد کاراکتر زن می اندازه. جدیت و خشونتی شما در این عطر نمیبینی. بوکسور نماد ته مردانگیه (هورمون های مردانه به ذات یه مقدار تحریک گر خشونت هستند) ؛ خب؟ شما میتونی این عطرو رو یه بوکسور قبول کنی؟ مغز ایراد میگیره.
ولی خب ما انسانیم و کاراکتر هامون خیلی با هم فرق داره. بنا به کاراکترمونم میریم سراغ عطر ها. چه اشکال داره ، یه آقا ممکنه روحیه حساس و لطیفی داشته باشه مثلا. مثل سهراب سپهری .همه که بوکسور نیستند. خب این آقا میره بیشتر سمت عطرهای فرش یا یونی.
این عطر امضای شماست. شما این عطرو مال خودتون کردین.خیلی هم خوب. مهم اینه که شما این رایحه رو پسندیدی. مهم اینه که دوستانتون با این عطر شما مشکلی ندارند. چی از این بهتر. چه اهمیتی داره قراردادهای نا نوشته اجتماعی!! با هر چی اعتماد به نفس میگیرین اون برای شما خوبه و بس ! به قول متالیکا and nothing else matters
01 تیر 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ‌آرش م. س.
اینکه بگیم یه عطر مثل همین عطربویه نرم و لطیفی داره پس صرفا زنانست رو قبول ندارم.تعریف شما از مردانگی یه تعریف کلاسیکه.امروز مردونگی دیگه تو زور و بازو خلاصه نمیشه و مردانی که قدرت اجتماعی و شخصیت قویتری دارن دارای نفوذ بیشتری هستن هرچند که به روایح لطیفتر علاقه داشته باشن.میل و علاقه به لطافت و زیبایی مردانه و زنانه نداره..همونطور که شما احتمالا شاید خانمی با افکار کلاسیک باشید که به مردان خشن آماده نبرد در رینگ علاقه داشته باشید ازون سمت شاید بانوانی پیدا بشن که دقیقا نقطه مقابل شما هستن و خواستار شنیدن بویه لطیف از طرف جنس مخالف باشن..لزوما قراردادهای نانوشته اجتماعی همیشه در طول تاریخ ماندگار نمیمونن و با تغییر نگرشها و تغییر سبک زندگی ممکن تغیی کنن.امیدوارم سوتفاهم نشه.فقط یه نقد و یه نظر بود.
01 تیر 1395 پاسخ تشکر
با تشکر از مرضیه خانم بابت جواب خوب و درست...بله قراردادها همیشه لازم نیس اجرا بشن...بق قول بچه هاnothing else matterو یا بقول جیم موریسون فقید take it easy baby take it as it comes
حسن عزیز ممنون از شما بابت پاسخ خوب...به امید روزی که هممون امضامونو پیدا کرده باشیم
01 تیر 1395 پاسخ تشکر
آقا حسین من تعریفی از مردانگی ارائه ندادم در کامنتم. مردانگی درست مثل زنانگی یک طیف هستش نمیشه اصلا تعریف مشخصی براش قائل شد.حالا این طیف ابتدا و انتهایی داره که من برای فهم مطلب مثال بوکسورو زدم. هر مردی هم بالاخره یه جایی از این طیف قرار داره. اینکه شما میفرمایید قدرت و هوش مهمتر از زور بازو هستش شکی نیست ، این گفته عقل سلیمه حال اونکه من راجب شکل گیری ناخوداگاه صحبت میکنم که عقل سلیم درش نقش زیادی نداره. بحثش حالا مفصله و مکانش اینجا نیست. بطور خلاصه میگم ذهن خلاصه برداری میکنه از دانسته ها ، از طیف ها ؛با نماد سازی و در این نمادسازی غلو میکنه. مثل کاریکاتور. ابتدا و انتهای طیف رو ملاک میگیره حال اونکه واقعیت یک طیفه.برای همین مرد ها اکثرا نمیپسندن که عطر زنانه استفاده کنند حتی اگه عاشق بوش باشند چون اون هویتی که از خودشون در ناخوداگاهشون شکل دادن یک هویت مردانه است و حاصل نماد سازی مغز خودشون و زنانگی باهاش در تضاده و مغز این تضادو نمیپذیره و براش غیرقابل قبول و گاهی مضحک میاد.حالا هر چقدر این هویت درونی به سمت انتهای طیف باشه اون تضاد شدیدتره و بلعکس.
02 تیر 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش

درود بر مرضیه گرامی
سپاس بابت تحلیل خیلی خوب و بی نقص شما
ممنونم به خاطر اینکه با کلمات ساده جملات شیوایی بجا گذاشتید
شاد باشید و خوشبو
01 تیر 1395 پاسخ تشکر
ممنون . نظر لطفتونه :)
02 تیر 1395 پاسخ تشکر

نوید عزیز : بهتر نیست به جای مونث ها بگیم خانوما یا بانوان یا دخترها. ؟
01 تیر 1395 پاسخ تشکر
آره راست میگینا..من خودم متنفرم از بکار بردن کلمه های عربی و از هرچی بد آید به سر آید....مرسی
03 تیر 1395 پاسخ تشکر

والا توي المان كه مرد ها از ١ ميليون استفاده مي كنن كسي هم تاحالا نديديم بگه اين زنونست اينجا اومدم ديدم همچين حرفي تعجب كردم
05 شهریور 1395 پاسخ تشکر
درود امیر عزیز,,
من هم مثل شما ایران زندگی نمیکنم. اما یک نکته رو باید پذیرفت , فعلا خارج از مقوله ی این عطر.
عزیزانی که داخل ایران زندگی میکنند , خارج از سایه ی تبلیغاتی که ما در اون هستیم , اتفاقا دقیق تر عطر رو قضاوت و نگاه میکنند. اسیر ریویو های سه دقیقه ای کانال هاایی امثال Jeremy نیستند و اتفاقا هایپ در ایران , بر خلاف اینجا , اگر اتفاق بیوفته , در مسیر سلیقه اتفاق میوفته نه مارکت. ضمن اینکه زیبا شناسی در فرهنگ شرق جای دیگری می ایسته .
امیر عزیز,, من چهار سال هست از کنار هر ۲۰ نفری که در خیابون میگذرم ده تاشون بوی one million میدند,پنج نفر دیگه هم invictus ! جدیدا به همت کانال های اینچنینی invictus aqua هم اضافه شده. که تصور میکنم با حادثه ی one million sport بهتر میشد کنار آمد تا این دو عطر جدید این خانه !
در مورد کیفیت این عطر ها گفتگو نکنیم .... که جای خیلی دوری میریم..
فروش این برند در آلمان , بلژیک انگلیس و هلند از همه جای اروپا بیشتر بوده. چون سلیقه ی عمومی و ثابتی در فرهنگ مارکت وجود نداره. از لباس بگیرید تا عطر و و و... تبلیغات به راحتی روی این سردرگمی تاثیر میگذاره .جوامعی که فشن و مد رو تا همیشه از فرانسه و ایتالیا کپی میکنند..از یونیفرم لباس مدرسه گرفته تا لباس در موقعیت های متفاوت تا انتخاب عطر و و سنس و درک از دیزاین و مد ..در اونها اسکلت و تصویری نداره.
بر عکس ...فرانسه و ایتالیا با توجه به غنای سلیقه, و فرهنگ استفاده از این کالا بعد از مدتی کوتاه به پایین ترین میزان تقاضا از این خانه رسید, مردم پس زدند. چون خیلی بیشتر در رابطه با عطر میدونند ,, با این کالا بزرگ شدند و گزینه ها رو میشناسند. و باید بهتون بگم ,, بله بسیاری از مردم در این دو کشور نوع جلب توجه و فریاد اینچنین عطر هایی رو متعلق به جنس ظریف از طبقه ی پایین میدونند.
دوری از هیاهوی تبلیغات , اتفاقا مردم ایران رو هم با سلیقه تر کرده ,, و هم نگاهشون به عطر منطقی تر هست.
بر قرار باشید .
05 شهریور 1395 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : ‌آرش حسن کبیری
اقای سام شما کدوم کشور هستین ؟ خوش به حالتون که از کنار هر 20 نفری که رد میشین 10 تا وان میلیون زدن ! اینجا که ما از کنار 50 نفر هم رد بشیم فقط یکیشون ادکلن زده ! تازه شانس بیاریم اون یکی هم فیک نباشه
در ضمن اونقدرا که گفتین تو ایران ملت تو ادکلن با سلیقه نیستن ! 70 درصد اونایی که ادکلن میزنن اماراتی هست ! چون پولشون به برند های معروف نمیرسه
06 شهریور 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Bane
درود محمد عزیز ..

من brighton انگلیس زندگی میکنم محمد جان. و محل کارم لندن هست.
هر جیغ و فریاد گوشخراشی" " از هر برند آغاز بشه,, ترکش اون اول شامل این شهر میشه قبل از اینکه خاکسترش به لندن بکشه !!
و بله.... در لندن شما در ترافیک پیاده ا , واقعا دست به دعا میشد که یکی از این ده نفر حداقل بوی ملایم و فیک از این برند رو بدند.
در مورد سلیقه ی عطر در ایران ,,, محمد عزیز,, شما وقتی از تبلیغات عطر دور باشید ,, نگاهتون بسیار منطقی تر خواهد بود. فراموش نکنید,, زیبا شناسی شرقی , عمقی دیگر از سلیقه رو داره. صحبت بر پایه ی عطر تقلبی و اماراتی یا اصل نیست دوست عزیز.
من نمیدونم در کدام کشور هستید.. در مجموع ,,شما با فریاد یک عطر فقط در کلاب به جلب توجه میرسید. در سلیقه ی شرقی شما با فریاد یک عطرکاملا "دفع " میشید !!!! تفاوت زیبا شناسی شرقی در اینجاست ! که من بسیار برای سلیقه ی شرقی احترام قائلم , به همون اندازه که برای سلیقه ی غربی از این جنس نیستم!! جنسی که نوع و نگاه دیگری , به جز فریاد رو برای جلب توجه بلد نیست.. نه عرفان,, نه طبیعت,, و نه عمق.. یاد نگرفته ...تربیت نشده..در تاریخش نیست,, در فرهنگش نیست...در شعرش نیست.. فلسفه نمیفهمه...
نر یا ماده گونه نعره میکشه..
و فراموش نکنیم ,,, سلیقه ی ایرانی هرچقدر هم کپی کنه ,, ته نشینی از سلیقه ی ایرانی تا همیشه در اون باقی میمونه. چنین جنسی از سلیقه رو بعد از ۲۰ سال زندگی در اروپا من به جز فرانسه و ایتالیا در هیچ جای دیگه پیدا نکردم. کپی رو چرا,, بسیار... اما سلیقه ی ذاتی , ریشه در فرهنگ رو ,, خیر !
بر قرار باشی دوست عزیز.
06 شهریور 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : محمد صفری amir

abi
10
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
9
طراحی شیشه
بعد از good life که کلا نایاب شده، بهترین عطر مردونه ای که دیدم وان میلیونه
14 مهر 1395 پاسخ تشکر
نمیشه کلی نظر داد..اما وان میلیون فوق العاده س
14 مهر 1395 پاسخ تشکر
نوید عزیز دلمون برات تنگ شده بود. خیلی وقته نبودی
14 مهر 1395 پاسخ تشکر
بله درست می گید نمیشه کلی نظر داد.من نسبت به این عطر حس خیلی خوبی می گیرم یعنی نا خودآگاه فردی که این عطر رو استفاده کرده از نظرم دوست داشتنی هست فکر کنم به آقایون یه جذابت خاص میده.
18 مهر 1395 پاسخ تشکر
بله درست می گید نمیشه کلی نظر داد.من نسبت به این عطر حس خیلی خوبی می گیرم یعنی نا خودآگاه فردی که این عطر رو استفاده کرده از نظرم دوست داشتنی هست فکر کنم به آقایون یه جذابت خاص میده.
18 مهر 1395 پاسخ تشکر

4
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
6
طراحی شیشه
من ازاین عطرخوشم نیومدومقوله عطرواقعاسلیقه ای هست وتوصیه به دوستان که بلایندبای نکنیداین عطرو.به هیج وجه
14 مهر 1395 پاسخ تشکر

سلام دوستان من خارج از ایران زندگی میکنم برام یه چیزی جای سواله چطور میشه ادکلنی که واسه خود کشور اسپانیاست تو خود کشورش قیمتش بالاتر از ایران باشه مگه میشه؟ در ضمن من تا حالا هرچی ادکلن برند بوده رو استفاده کردم کمتر تر از ۱۰ روز ماندگاری نداشته اما تو سایتای فروش ادکلن تو ایران زده ۲۴ساعت.پس لطفا تو خرید ادکلن هاتون دقت کنید
09 آبان 1395 پاسخ تشکر
سلام،خوش بحالتون که حداقل عطر اصل میخرین،اینجا که اگه 24 ساعت ماندگاری داشته باشه خیلی خوبه دیگه عالی میشه،بیشتر عطر ها اینجا در حد دو سه ساعت هست،تازه اگه ارجینال باشه
09 آبان 1395 پاسخ تشکر
آیفون اپل هم بسته به سریال نامبرش قیمت‌هاش فرق می‌کنه؛ ارزان‌ترین قیمت آیفون مخصوص هنگ کنگ و امارات است و گران‌ترین مخصوص انگلیس؛ جامعه هدف باعث می‌شه قیمت‌ها متغییر باشه؛ بعد قیمت بوتیک پاکورابان خیلی گران‌تر است تا قیمت تک فروشی در کشور دیگر؛ چون اون قیمت تک فروشی به صورت عمده خریده و فروخته می‌شه
09 آبان 1395 پاسخ تشکر
سلام. اختلاف قیمت دلایل مختلفی میتونه داشته باشه. یکیش مثلا قاچاق :D خیلیاشم خب ما نمیدونیم واقعا.. مثل سیاست های اقتصادی تولید کننده ها و کشورها..
از نظر ماندگاری که میفرمایید هر چی ادکلن برند 10 روز ! واقعا فکر نمیکنم اینطور باشه و محصولات داخل ایران که اصل هستن، با خارج از ایران تفاوتی داشته باشن (فیک ها که کلا بحثشون جدا هست).
البته برای ماندگاری واقعا نمیشه هیچ عدد دقیقی بگیم، مثلا 10 ساعت یا 2 روز.. برای همه کسایی که عطر استفاده کردن کاملا واضحه که هزارتا چیز به مدت زمانی که یه عطر، وقتی جایی اسپری میشه اونجا باقی میمونه، دخیل هستن.
مثلا اگه عطرو روی یه لباس اسپری کنید بزارین تو کمد، بعد 10 روز برین سراغش آره خب، خیلی از عطرا اینطورن، ولی این اعدادی که توی سایت هایی که میفرمایید اعلام میشه، ماندگاری روی پوست هست و صرفا یه میانگینه.. خوبه که اعلام میشه ولی هیچوقت برای همه یک تجربه یکسان نیست و نتیجه ها قطعا متفاوته..

09 آبان 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Mohsen ShR
سلام
یکی دیگه از دلیل های اختلاف قیمت مالیات هست. مثلا توی نمایندگی اپل تو امارات مال مک بوک تقریبا 200 دلار از ایران گرون تره. من از یه دوستی توی امارات پرسیدم گفت اینجا بیشتر اجاره ها یک ساله هست و یه مغازه کوچیک تو امارات مال سالیانه 1 میلیون درهم اجاره میده.
09 آبان 1395 پاسخ تشکر
ده روز ماندگاری؟!؟! از فرانسه آکوا فارنهایت آوردن واسمون ، کیفیت بالاتری داشت نسبت به داخلی ها اما نه دیگه ده روز (البته شاید منظورتون رو لباس اونم تو کمد بوده که این شامل خیلی ها میشه)
29 مهر 1396 پاسخ تشکر

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟