RANCE 1795 - L'Aigle de la Victoire

رانس 1795 ال ایگل د لا ویکتویر

مردانه
کد کالا : ATR-36192
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : رایحه های چرمی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : رانس 1795
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2013
کد کالا : ATR-36192
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    8
  • نمی پسندم
    2
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    0
  • رسمی
    5
تعداد رای های ثبت شده : 26
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

RANCE 1795 L'Aigle de la Victoire - رانس 1795 ال ایگل د لا ویکتویر

از عطر هایی با سبک بویی گرم و جذاب و به یادماندنی می باشد که اولین بار در سال 2013 به بازار عرضه شده است. عطار آن جیوانی رانسی می باشد و در خانواده عطری رایحه های چرمی قرار می گیرد. از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، گریپ فروت ، تمشک ، چوب درخت قان ، وانیل ، نعناع هندی ، خس خس ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم ، عود اشاره کرد.

برند رانس 1795
عطار جیوانی رانسی
طبع گرم
سال عرضه 2013
گروه بویایی رایحه های چرمی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
اسانس اولیه ترنج ، گریپ فروت
اسانس میانی تمشک ، چوب درخت قان
اسانس پایه وانیل ، نعناع هندی ، خس خس ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم ، عود
نمره کاربران
L'Aigle de la Victoire-رانس 1795 ال ایگل د لا ویکتویر
رایحه
6.4
11 رای
ماندگاری
8.6
11 رای
پخش بو
8.2
11 رای
طراحی شیشه
8.5
11 رای
این عطر برای من یاد آور ...
عطرگرام
نظرات کاربران (15 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
5
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
آنقدر دوستان ذیل این عطر انیمالیک، انیمالیک سخت پوش کردند که به هر بدبختی بود 50 میل تولید 2015 را گیر آوردم و خریدم ولی واقعا خورد توی ذوقم. به هوای چرم انیمالیک گیلتی رفتم به پیشوازش ولی با چیز دیگه ای روبرو شدم.. هیچ حس انیمالیک حیرت آوری نداشت.هزار بار به خودم گفته توبه ی آخر که از روی نظر افراد بلاندبای کنم ولی هر بار توبه را میشکنم. متاسفم برای خودم
18 آبان 1402 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : سعیده دهرویه هاشم پور
ماسک میلانو مونته کریستو رو تست بفرمایید. یا نیشانه افریکا اولیفانت. اگر به بوهای انیمالیک علاقه دارید.
جکس بوگارت فوریو هم با قسمت مناسبش عطر انیمالیک خوبی هست.
18 آبان 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : هاشم پور بابک
محمود سلطانی عزیز سلام
متأسفانه این عطر که لانچش 2013 بوده ، در سال ۲۰۱۵ ریفورموله شد. تولید ۲۰۱۳ برای خودش هیولایی بود و رایحه ی انیمالیک مشخص و واضح خیلی خوبی داشت ولی تولید ۲۰۱۵ دیگه متأسفانه از قدرت و عربده کشی عطر و همینطور رایحه انیمالیک خبری نیست ولی باز عطر خیلی خوبیه و اتفاقآ الان که ریفورموله شده عطر پوشیدنی تر شده . این عطر از ابتدا هیچ ارتباطی با گوچی گیلتی ابسولوت نداشته . بیشترین شباهت با گوچی گیلتی ابسولوت رو آمواج اپوس ۱۳ داره با کیفیت و پرفورمنس بهتر و عالی‌تر. موفق و پیروز باشی ....یا حق
18 آبان 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : سعیده دهرویه سالمی
ممنون جناب کبیری
19 آبان 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : حسن کبیری
به محمود سلطانی عزیز
با عرض معذرت در نظر قبلی گفته بودم آمواج اپوس 13 که درستش 11 هست.
20 آبان 1402 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : سالمی محمدرضاسپهی

سال 96 سمپلش رو داشتم . یک رایحه ی چرمی _انیمالیک عالی با پخش و ماندگاری غول آسا البته تولید 2013 سال لانچش . گذشت تا پاییز پارسال در یکی از فروشگاه های معتبر وزرا دیدمش ، یکعدد موجود بود با قیمت 1/600 برای 50 میلش ، سریع خریدمش اومدم خانه و بچکد رو چک کردم تولید سال 2015 که این عطر ریفورموله شده بود از دوستان شنیده بودم . قدرت و زور اولیه رو نداره ولی باز هم عالیه . پخش خوب تا 3 ساعت و ماندگاری بیش از 6 ساعت....
بله عطر ریفورموله شده ولی باز عطر تحویل گرفتم نه آب ....عطری اگر پدر مادر دار باشه حتی اگر چندین نوبت ریفورموله بشه باز میشه اسمش رو عطر گذاشت . میشه رایحه ش رو تشخیص بدی و نتها رو تفکیک کنی ولی وقتی بو می‌کنی و هیچی حس نمیکنی .....خب دیگه ببخشید دوستان عزیزم ، اینجاست که ما آب تحویل گرفتیم.....که یک همچین شاهکاری فقط از دست کسانی بر میاد که دستریز میفروشند و گر نه من یک همچین چیزی از هیچ برند و عطر ارجینال ندیدم و نشنیدم....
ارادتمند همه....یاحق
11 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : سعیده دهرویه هاشم پور

ادم و یاد کوچه ها و خیابونهای قدیم شهر لندن در یک عصر که تازه بارون تموم کرده و از لایه ابرا سرخی و انوار زننده خورشید به دیوار های بلند و ساختمونهای اون شهر میتابه میندازه اندکی روایح صحرایی و دسرتی هم به کار داده که در دو تلفیق غیر مشترک شهر لندن و صحرای مصر یاداوری میشه در هوای سرد رایحه بسیار زیبایی داره واقعا 12 بازخورد مثبت در یک روز گرفتم که یکی ازونها واسم خیلی عجیب بود در خیابان داشتم راه میرفتم سوار ماشین شدم و به راه افتادیم تا مقصد دیدم فردی پشت سرم راه افتاده و داره میاد کمی تردید داشتم بیخیال شدم ادامه به راه دادم باز نگاه کردم تا همون فرد پشت سرمه وایسادم اومد جلو و گفت سلام پسر گفتم جانم بفرمایید چرا دارید منو تعقیب می کنید اقای محترم گفت من از تو خیابونی که سوار ماشین شدی دیدم بوی عجیبی میاد که منو از خود بی خود کرد و تا اینجا دنبالت اومدم اونم ماشین گرفته بود اومده بود جایی که میخام برم گفتم جانم الان چه کاری از دستم بر میاد گفت میخاستم اسم عطرتونو بپرسم دیدم سوار ماشین شدی نرسیدم بهت انقدر خندیدم که هر کی رد میشد میگفت خدایا این پسر چشه دیوونه شده ... خلاصه که من تا حالا فقط یه بار باز خورد منفی گرفتم اونم تو چله تابستون سه پافشو زده بودم و رفتم تو ماشین که منو بین راه پیاده کرد راننده
17 اسفند 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : امیر حیدری هاشم پور

برادر بنده هنرمند و البته عطرباز هستند، روزی به من گفتن بنظرت بوی خاصی نمیاد؟ من که ازشون کارهای عجیب زیاد دیده بودم باور بفرمایید بو که کشیدم فکر کردم گوسفند خریده برای سربریدن، و آوردتش توی آپارتمان. اما بعد متوجه شدم که این بوی یک عطره!!!!! دقیقن انگار گوسفند بسیار چرکولکی رو بیاری توی آپارتمان!! اما خواهش میکنم اینجا دیگه فقط راجب خودتون و نظراتتون حرف بزنید و انقدر علایق و سلایقتون رو نکنید توی حلق ملت. یکی میاد میگه بوی فلانها رو میده، یکی میاد میگه من تا چند سال پیش بی دین بودم (بد) و الان شکر خدا بهم وحی میشه. ول کنید بابا برید زندگیتون رو بکنید. انقد کار به بقیه نداشته باشید. اگر همین شمای آدم خوب و پیغمبر، توی یک خانه ی گاوپرست در هند متولد میشدید الان به تمام گاو ناپرستان میگفتید ناخوب. یا اگر از روزی که چشم باز میکردیم فقط مرد با مرد یا زن با زن ازدواج میکرد، الان به انسانهای عادی انگ کثیفی میزدیم. کلن این تفکر ما خوبیم اونا .... نن بقول فلان بزرگوار، پدر همه رو درآورد.
10 بهمن 1400 تشکر
11 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی هاشم پور
با سلام
خانم فریده من مطلبی را که همواره گفته ام دوباره تکرار میکنم.اینجا برای همه جا هست.هیچکس جای هیچکس را تنگ نکرده.شما مطلبی را که می‌خواهید بخوانید می‌خوانید و بالعکس.هیچ کس شما را بزور وادار به خواندن مطلبی نمی‌کند.مبحث عطر خیلی گسترده هست.رایحه می‌تواند همه نوع تاثیری بر روان موجود زنده بگذارد.تا ادعای پیمبری هم ممکن است پیش برود.این نظر مدیر گروه است که چه مطلبی را در معرض دید بگذارد.
شبتون خوش
10 بهمن 1400 تشکر
20 تشکر شده توسط : هاشم پور مروت
یعنی به حدی با کلیت حرف شما موافقم که خدا میدونه. شاید منظور منو متوجه نشدید. من نگفتم کسی نظر نده، اما یادمه زیر بنتلی اینتنس بود به گمانم، یکی نوشته بود این عطر منو یاد پدرم میندازه که همیشه مست بود، چند نفر بهش حمله کردن که نگو و قبحش میریزه و فلان. فکرشو بکن، حتی آزادی رو برای گفتن یک جمله یا خاطره بر نمی تابن این آدمای "خوب". حتی به طرف حق نمیدن بگه پدرم فلان بو رو میداد!!! حرف من اینه که حرفتو بزن، نظرتو بگو، اما لطفن لطفن کمی مطالعه کن، به هرکسی که شبیه تو نیست نگو بد و کثیف و ناجور. حرفتو بزن، عقیدتو بگو، اما دورش زرورق نپیچ. تحمیلش نکن. انقد برای نقد یک عطر، بقیه رو نابود نکن. تا وقتی من بعنوان یک انسان، ضرری برای تو نداشته م، حق نداری بهم توهین کنی. انقد برچسب نزن. غربزده، غرب گرا، منحط!!! و این کلمات شیک ایرانی! یا یادمه یکی به آقای سخی گفته بود شاید حرفاتون حساسیت برانگیزه چون راجب مشروب و رضاخان..و اینها خاطره مینویسید!!!! فکرشو بکن! حساسیت برانگیز، طرف حتی نمیتونه دو خط نظر بی آزار بقیه رو ببینه، این آدمای "خوب"، "غرب نزده"، "نامنحط".
آقای دکتر! جا برای همه نیست تا وقتی که تو باور داشته باشی روش زندگیت درسته و منهم باید مثل تو زندگی کنم. نه! جا برای همه نیست توی دنیایی که میفرمایید.
10 بهمن 1400 تشکر
17 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی هاشم پور
سلام بر شما بانوی محترم من آنطور که باید روح سخنان شما ا درک نکردم.پوزش مرا پذیرا باشید.درود بر شما بانوی پاک سرشت و آزاد اندیش.
11 بهمن 1400 تشکر
11 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
یعنی در تمام سالهای عمرم اینطوری ازم تعریف نشده بود آقای دکتر. ممنونم یک دنیا.
اما اینکه عرض کردم، که یکی از کاربران نوشته بودند که بوی پدرم را میداد که همیشه مست بود، کامنتی مربوط به عطر Evaflor - Double Whisky بود که من فراموش کرده بودم و اشتباهن گفتم بنتلی اینتنس.
بازهم ممنون از تعریف و حس خوبتون. شبتون پر ستاره.
11 بهمن 1400 تشکر
7 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
این حجم از عصبانیت رو درک نمیکنم 🤔 .
اینجا کسی به کسی توهین نکرده ، مبحثی پیش امد و شخص بنده و برخی عزیزان خیلی محترمانه دیدگاهشون را بیان کردن ،کسی نگفت من بر حقم ، تا جایی که من مطالب رو خوندم هر شخص تاکید کرده دیدگاه و "نظر شخصی" من اینه و نخواسته به زور به ملت قالب کنه، من ندیدم کسی به روز بخواد سلیقه و یا علایقش را توی حلق ملت کنه ، اینجا کاربران درک و حق انتخاب دارند و قطعا هیچکس با نظر دیگری دگرگون نمیشه و دیدگاهش رو قبول نمیکنه ، "وحی" به بنده نازل نشده ، نه قبلا "بد" بودم و نه الان "خوب" ، نمیدونم چرا دوزاری برخی کجِ ، من که گفتم خیلیا اصلا نمیدونن دین و مذهب چیه ولی ذات پاک و انسانی دارند و یه جور دیگه با خدا حال میکنند ،
یه عده هستند همیشه از زمین و زمان شاکی هستند ، کلا خود درگیرن ، این جماعت دقیقا کسایی هستند که خط کش دست میگیرن و به زور میخوان فضا و جو رو بسمت دودستگی ببرند .

ندیدم کسی توهینی کرده باشد ولی این کامنت شما پر بود از توهین و افترا و.... .

دوستان محترم و تاج سر عطرافشانی عذر بنده رو بپذیرید ، شخصا در جایی که یه عده انگشت شمار ، هیچ احترامی برای دین و خدا و پیغمبر قائل نیستند و از شنیدنش دین ناراحت میشن ترجیح میدم حضور نداشته باشم .
پایدار و سربلند باشید .
11 بهمن 1400 تشکر
28 تشکر شده توسط : علیرضا ر کاوه
با سلام خدمت جناب علیرضای(alireza .xx) عزیز و خانم گلی محترم و باقی دوستان
بنده با شما هم عقیده و موافقم و از خواندن نظرات پر بارتون لذت میبرم. دوستان، برادر بزرگوارمون جناب علیرضا رو دریابید که از معدود افراد توانمند در حوزه‌ی عطر هستند. و همینطور خانم گلی محترم که نظراتشون بسیار دقیق و اونها رو با تحقیق بیان میکنند.
پیام‌های دوستان رو خواندم و متاسفانه بعضی از پیام‌ها چه پیام‌هایی بودند.
هم از نظر تاریخی غلط و هم دفاع از یک عمل قبیح که در تاریخ ایران سابقه نداشته و هم در دنیا جایگاهی نداره.
از دید روانپزشکی به این پدیده نوعی اختلال جنسی میگن که حتی در حیوانات هم مشاهده نمیشود و بر خلاف نظام خلقت است، نیاز به درمان دارد و کمتر از 50 سال هست که توسط بعضی دولت‌ها بخاطر سیاست‌های خاص مدافع پیدا کرده.
رابطه با حیوانات؟؟!!!!!!
تو سایت مربوط به عطر؟؟!!!!!!!!!
واقعا به کجا داریم میریم.
بنده هم از پیام بعضی از دوستان که احتمالا سهوا بوده و نه از روی عمد، دلخور شدم، اگر عزیزی جمله‌ای گفت که حاوی اهانت به دین بود واقعا جای شرمساری داره، از این جهت که اگر قبول ندارد، از در انسانیت وارد وشخصی که دیندار است را ناراحت نکرده و لااقل اهانت نکند و حق انسانیت رو بجا آورد. پس هرجا به عقاید شخصی با هر دینی چه مسلمان چه مسیحی و چه یهودی توهین شد، بدانید از دید دین غلط است چرا که دین جدای از انسانیت نیست. تو این شرایط سخت و گرانی و کرونا با هم مهربان باشیم و خدای ناکرده دل کسی رو نشکنیم. یا علی
11 بهمن 1400 تشکر
15 تشکر شده توسط : علیرضا ر کاوه
نظرات محدود شده است
عطری که بوی قاتل‌ها؛ قوادها؛ فواحش و خلاف‌کارها می‌ده. این شب‌ها خدا ناباوری و ضد خدا بودن مد روشنفکری و نشانه باکلاسی است در عصر فساد و فحشای سیستماتیک در دنیای پر از پورن و تجاوز و حرمسرای جهانی ایکسویدئوز هم باید عطر رنس ۱۷۹۵ ال ایگل د لا ویکتوی ساخته شود. دنیای مدرن می‌خواهد خوی حیوانی انسان زنده کند همان چیزی که به قول نیچه باعث شد بین انسان و حیوان فرق باشد. تا وقتی انسان می‌تواند جلوی غریزه‌هاش بگیرد با حیوان فرق دارد ولی دنیای مدرن با عادی سازی فحشا می‌خواهد خوی حیوانی انسان زنده کند عطرهای انیمالیک که بوی فساد و فحشا می‌دهند برای همین ساخته می‌شوند بازگشت انسان به عصر حیوانی خود؛ جهان بعد از انقلاب جنسی در دهه هفتاد میلادی ملغمه توخالی بی‌حیایی و س.کس است. اسم رمز هم اکسپریمنتال! جاده صاف کن هم روشنفکران مشغول کارند.

یکی از دوستان گفته این کار عطر آدم‌های درون‌گراست آره خب جفری دامر با آنکه بینایی ضعیفی داشت اما در طول دادگاه هیچگاه عینک به چشم نمی‌زد زیرا جمع‌های شلوغ باعث اضطراب او می‌شدند. عطر یعنی چیزی خوشبو پس هر چیز غیر خوشبویی عطر نیست ضد عطر است ولی خب دنیای مدرن می‌خواهد با افه‌های روشنفکری هر چیز بدبویی به اسم عطر به ما غالب کند ضدعطری کثیف که بوی خانه جفری دامر می‌دهد. قصاب میلواکی محصول دنیای مدرن و انقلاب جنسی؛ کتاب ۱۲۰ روز سدوم نوشته مارکی دو ساد بخوانید ساد این کتاب را که اساس بی‌حیایی دنیای مدرن را شکل می‌دهد زمانی که در باستیل زندانی بود نوشت. دنیای مدرن و ساد با عشق به ستیز برمی‌خیزند تا هرگونه وابستگی و پیمان را درهم شکسته باشد و میل جنسی را فراتر از عشق می‌دانند.

​​​​​​​س.کس و سکولاریسم دنیای مدرن شکل می‌دهند همه چی در راستای سود بیشتر است این جهان پورنوگرافیک فقط دنبال پول است از لخت کردن زنان تا دست به جیب شدن مردان آلت به دست؛ اسمش هم گذاشته آنتلکشوال. آیا دنیای مدرن و جهان سرمایه‌داری با آن همه ادعای حقوق بشر می‌توانند جواب این روزها را بدهند؟ آیا بر این زمانه‌ای چنین پلشت و هولناک می‌توان نامی جز پایان انسان نهاد؟ آیا هنوز می‌توان در صلای رُزا ی سرخ، در دوراهه‌ی گریزناپذیر انسان و حیوان تردیدی روا داشت؟
05 بهمن 1400 تشکر
42 تشکر شده توسط : هاشم پور مروت
بله؛ فرمایش شما را تصدیق میکنم . در این دوره زمانه که هرج و مرج و ابتذال نماد تمدن شده کم نیستند کالاهایی که صرفا به جهت تخریب یا تدخیر انسانیت عرضه میشوند و همواره نگرانی ما از خوراک و پوشاک گرفته تا همین کالای لوکسی چون (عطر) ؛ این است سالم و پاک باشند. یادم است فردی در همین عطرفشان درباره یک عطر نظر داده بود که : حس گناه!! را القا میکند و بازخورد مثبتی از آن نداشت..
من بیولوژیست ام و همیشه به ترکیبات یک محصول چه آرایشی و بهداشتی و چه عطر توجه دارم و بسیار محال میدانم که در عطرهای محرک؛از ترکیبات هورمونی استفاده نشده باشد با این که عطار صرفا ترکباتی گیاهی یا شیمیایی را درج کرده باشد. اینکه می گویند از ترشحات ناپاک انسان یا جانداران استفاده میکنند نمی دانم چقدر صحت دارد ولی بطور کل روایحی که احساسی نامطلوب و خوی حیوانی را برمی انگیزند ترکیبی از نجاسات را به همراه دارند.
برای همین ترجیح می دهم عطرهایی ساده تر و خصوصا برندهایی شرقی را مصرف کنم. کاش با وجود این همه استعداد ناب در حوزه عطر خصوصا صاحب نظران عطرافشان ؛ شرکت های عطر و برندهای با کیفیت و سالم وطنی بوجود آید که مردان و زنان ما را از محصولات نامناسب و مشئوم بی نیاز کند.
05 بهمن 1400 تشکر
17 تشکر شده توسط : هاشم پور کاوه
جناب آرشیتکت راستش من از اول هم با بحث جناب سلطان احساس زاویه می کردم و با کمال احترام به نظرم مقداری در حمله به جامعه روشنفکری و جوی که در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی به وجود اومد افراط کردید. به عنوان روانشناس هم میخوام اشاره کنم که شاید در حق روانشناسی و روانکاوی هم اجحاف شد که بخشی از این اجحاف ناشی از بد فهمی هست که چه در ایران و چه ئر دنیا درباره تئوری غریزه که عمدتا هم تئوری فروید هست وجود داره به این معنی که اغلب معتقدند که این نظریه معتقد به ارضای بی حد و مرز غریزه جنسی هست در حالی که اتفاقا اصلا چنین نیست و اتفاقا برعکس خود فروید بسیار شخص پرهیزکاری بوده ،چیزی که هست اینه که میگه باید اهمیت این موضوع رو در زندگی بشر شناخت و سرکوبش نکرد و سرکوب در مورد آگاهی به اهمیت موضوع هست نه ارضای بی حساب وقتی کل میل جنسی رو تبدیل به یک امر مقدس کنیم و نه امری دارای جنبه های مادی و معنوی اونوقت اون امر رو از دسترس انتقادپذیری خارج کردیم و همین موضوع اتفاقا زمینه ساز انحرافات جنسی میشه و مثلا باعث میشه که کشیش ها به کودکان تجاوز کنند چون کشیش و یا هر فرد مقدس دیگه ای فردی ورای امیال انسانی تعریف کردیم و اینجا پس میبینیم که در اینجا جرم و انحراف جنسی نه از طرف جامعه روشنفکری غربی بلکه از جانب قسمت محافظه کارش هست که داره اتفاق میافته.
در مورد جنبش آزادی جنسی و هیپی گری هم اگرچه در نهایت شکست خورد و انتقادات زیادی بهش وارد هست اما بهتره که نگاهی کنیم به خواستگاه ها و آبشخور هاش تا فهم عمیق تری ازش داشته باشیم
این جنبش در اعتراض به جنگ جهانی دوم و ویرانی هایی بود که از قضا توسط سرمایه داری و احزاب مذهبی محافظه کار مسیحی به دنیا تحمیل شده بود که از قضا همیشه هم دستشون تو تقسیم غنایم با هم یکی بود و تاریخ استعمار هم همین رو میگه. و از اهداف اولیه جنبش هیپیسم هم صلح بوده و میخواستند این صلح رو از طریق اشتراک گذاری همه چیز از جمله رابطه جنسی به دست بیارند که البته قطعا غلط بوده و باز اینجا بگم که روانشناسی معتقد هست که رابطه داشتن با بیش از یک نفر در یک زمان ناشی از ناتوانی در صمیمیت و دلبستگی هست و قطعا پاتولوژیک! ضمن اینکه حرمسرا داری هم در اینور دنیا قطعا جنبه ای دیگه از نگاه حیوانی به رابطه زناشویی بوده. چیزی که میخوام بگم این که انتقاد اونم ار جنس انتقاد تند و تیز هیشه راحت تر از شناخت عمیق هست. ضمن اینکه نفرت دوستان رو هم درک میکنم و با بعضی جاهاش همدلی میکنم و احترام قایل هستم.
05 بهمن 1400 تشکر
25 تشکر شده توسط : هاشم پور rick
درود. بسیار خشنود هستم که در این سرزمینِ بی‌پناه از فلسفه، دانش وَ هنر همچنان سخن گفته میشه. سپاس از شما و باقی دوستان. / جناب معین از آنجایی که من در دانشگاهِ فجور وُ فریب فلسفه خوندم وَ بعد مکانیک میخواستم جسارتا چند مطلب رو خدمت شما عرض کنم. البته در نهایت میزان آن است که شما می‌خواهید وَ به آن میل دارید. مطلع باشید که در هرصورت حکم من هیچ نیست جز احترامِ تمام قد به ایده های محترمِ شما.

حس میکنم شما مرز بین اگزا و هیچ انگاری رو در ذهن محترم خودتون پاک و این دورو که یکی مکتب و دیگری فقط جریان فکری است باهم خلط کردید.

اگزا اتفاقا معتقد است ما معنا داریم و معنای بشر با شناختِ خود آغاز میشه. اصل در اگزا خرد، شناخت، وقوف، احاطه وَ اطلاع است. واقع گراییِ مطلق و ایجاد یک آگاهی جمعی برای مبارزه با هرگونه توهم و خزعبل! اگزا معتقد است ما اصلِ گیتی نیستیم. هدف و کانونِ توجه هم نیستیم! و این وهم بشر رو به بیراهه کشیده وَ باعث شده کله اش بیش از حدِ مجاز باد داشته باشه... :)
شما معتقد هستید ما اصل و اساسِ عالم [درمعنای کلان] هستیم وَ همه چیز دور معنایِ بشر میچرخه؟ / اگزا هیچ جایی نمیگه، وجودیت بی‌معناست! یا عرصه بی مفهوم است. نمی‌گه هدفی نیست؛ میگه هدف 'اون' نیست :)

نباید چند نوشته که در سطوح ادعا میشن زیر مکتب اگزا هستن رو نماد واقع بدونیم... بسیاری از مطالبی که می‌خونیم و می‌فرمایند اگزا است؛ نیست :)

هیچ انگاری. موافق هستم باشما. غیرقابل دفاع ترین جریان فکری است و در ابتدا با میل های سیاسی و اگر اشتباه نکنم اواخر قرن نوزده شکل گرفت (دقیق خاطرم نیست!) و ریشه هاش به شوروی برمیگرده. برای همین هم هست که به وفور در ادبیات کلاسیک روسیه با این عبارت و ایده روبه‌رو می‌شیم.
[البته باید دید از کجا و چه زمانی میاد! دوره ای که این جریان آغاز شد مردم راهی به جز پوچی نداشتن!! همان جایی است که از مرد روس می‌پرسند امید چیست؟ و هیچ جوابی ندارد!!! آشنا نیست برای شما این احوالات؟ باید دید چرا مردم پوچ گرا میشن! نه چرا پوچ گرا هستن!!! تاریخ جانم. تاریخ خیلی چیزها رو برملا میکنه! در آغاز میشد حق داد به این جریان.../ شاید در برخی سرزمین ها هنوز هم!!!]
ایده فلسفی هم نبود وَ نیست بلکه معلم های فلسفه معتقدند یک ضد فلسفه‌ی سفسطه گر و بدون پایه است. اما هیچ انگاری هم نمیگه هدفی نیست! میگه ارزشی وجود نداره. در واقع معتقد است ای انسان تلاش نکن. زحمت نکش. آیند نداشته باش. آخرِ همه چیز مرگ است و بعد از مرگ سیاهی مطلق! در این جریان زندگی فاقد ارزشِ. یعنی اصلا به این نمی‌رسه که بگه معنا هست یانه!! میگه بیخیال باشید و حالش رو ببرید. آخر می‌میریم و تموم. غلط در غلط. چرت در پرت :)

جناب نیچه بزرگترین منتقدِ هیچ انگاری هستند وَ تمامیِ این جریان رو رَنده کردن وَ چیزی ازش باقی نذاشتن. اونم دقیقا جایی که عوامِ فلسفه در اینستا یادبگیر وُ خوشحال در ایران می‌فرمایند نیچه پوچ گرا است :) به حدی این دست افراد شیرین هستند که دوست دارم اونا رو بندازم تو آیس تی سر بکشم :) دیابت های مطلق!

نیچه جمله معروفی در نقد هیچ انگاری دارند که هر طرف نگاه کنید بهش بر می‌خورید : نیهیلیسم به معنایِ بی‌ارزشی ارزش‌ها نیست؛ بلکه به معنای بی‌ارزش 'شدن' ارزش‌ها است. یعنی چی؟ یعنی این جریان میاد و ارزش های مارو از ما می‌گیره. که خب عرض کردم غلط میکنه :)

اما فرمودید انقلاب جنسی. خب ما یک انقلاب جنسی معروف داریم در اواسط دهه 60 قرن بیستم آغاز میشه که یکی از بزرگترین دست آوردهای بشر در راه تکامل و آزادی است! شما باهاش مخالف هستید؟ یعنی معتقدید گی، لز، بایسکشوال، اسکشوال و... باید بمیرن؟ یا سرکوب شن؟؟ یا تو شهر بچرتونیم اونارو؟ یا کلا داشتن آزادی جنسی بد است؟ فکر نمی‌کنم منظور شما این بوده باشه و قطعا من دچار خلط فهم شدم....!!

در مورد همسان بودن یا نبودنِ انسان با حیوان [خاستگاه مشترک/طبیعت] وَ جایگاهِ غریزه و میل؛ هم که داروین و فروید گستره رو شخم زدن :) فقط عرض کنم فروید معتقد است بعد از تنفس میل جنسی پرحرارت ترین خواست انسان است و اگر باهاش درست و علمی برخورد نشه، قطعا فساد و انحراف به بار میاد!! این یکی چی؟ آشنا نیست؟

این فسلفه ها نیستن که مارو به اینجا رسوندن. درست نفهمیدن فسلفه ها و عمل نکردنِ صحیح به مفادِ روانشناسی و جامعه شناسی است که مارو نابود کرده! توهم اشرف مخلوقات و ترس از روبه رو شدن با واقعیت است که این کارو به ما کرده جانم!! توگویی از سایه های بیرون غار همچنان می‌ترسیم!!!

جناب معین همیشه فاصله ای هست بین دیدگاه و واقعیت. بین برداشت و ماهیت. متاسفانه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زیر هجمه اطلاعات زرد و چاخان قرار گرفته! ایران کلایمکس این مسئله است. تمام مکاتب فلسفی تو ایران بد تعریف شدن و به حدی بلوف های فلسفی همه گیر شده که آدم واقعا میخواد یک پوچ گرا بدبخت بشه برای خودش :)
05 بهمن 1400 تشکر
28 تشکر شده توسط : هاشم پور رضا عطردوست
با احترام به نظر همه دوستان

ولی جهان سرمایه داری به صورت کلی «سود» براش مهمه و اینقدر با کلمات و مضامین و تفاسیر بازی می کنه تا «بفروشه» و «هیچ حد و مرزی نمی شناسه».
من نه با فلاسفه مشکل دارم نه با روان شناسا نه جامعه شناسها.

با اصل نظام سرمایه داری مشکل اساسی دارم و به نظرم همه چیز و همه کس از انسان و نبات و حیوان و حتی موجودات فضایی و کواکب و سیارات دیگه دارن قربانی می شن تا سردمداران جهان جیبهاشون چاقتر بشه. البته باز کردن این موضوع از حوصله من یکی خارجه.

05 بهمن 1400 تشکر
23 تشکر شده توسط : کاوه nazanin
سلام و عرض ادب دوباره و ممنون از توجه دوستان.

و اما در پاسخ به جناب مسیح‌عزیز‌. احاطه شما بر فلسفه بافث فخر ماست. بنده در حد مطالعات خودم البته میدونم که اگزیستانسیالیسم در تمام شاخه های خودش معنا ستیز نبود و اتفاقا دقیقا براین نکته متمرکز بود که هرکسی خودش باید معنای زندگی خودش رو پیدا کنه.اما به نظر من نگاه خاصی که برخی شاخه های این تفکر به بحث معنا داشت منجر به تولد البر کامو شد.
ازطرفی درواقع اگزیستانسیالیسم با اصالت دادن به ازادی فردی بیش از هرامری باعث تکلیف ستیزی بشر شد.
و با تقدم وجود مادی انسان بر ماهیت ش به وضوح باعث نفی هدفمندی زندگی بشر شد.
توجه به وجود انسان از نکات مثبت اگزیستانسیالیسم هست اما این وجود از نگاه این مکتب مادیه که خوب نقش باگ های الهیات مسیحی در شکل گیری این دیدگاه رو نمیشه نادیده گرفت.ولی خوب البته در بحث نظریات من فقط میتونم بگم که موافق بی حکمت و بی تکلیف بودن زندگی بشر نیستم.

اما خانم الالیتای گرامی منظور من از انقلاب جنسی انقلاب اول و فروید نیست.و البته که فروید فردی بس پرهیزکار بود. احتمالا این جنبش ابتدای امر ایده های مثبتی هم داشته. اما مگه میشه تاثیر این جنبش رو درامار ۵۰ درصدی تولدهای بدون ازدواج در امریکا و از اون عجیبتر امار ۵۰ درصدی تنهایی همین مادران بعد از تولد فرزند ندید؟
در روانشناسی پیش نیاز سلامت روحی و روانی در هرزمینه ای زندگی سالم در خونواده و برخورداری از حمایت پدر و مادر هست. حالا چطور روانشناسی اگزیستانسیال در برابر این امار ۵۰ درصدی مادران تنهای بدون ازدواج! که سایت alonemothers امریکا منتشر کرده سکوت کرده؟ ایا این سکوت به معنی رضایت از این وضعه یا نمیخوان قبول کنن که این مکاتب خطایایی هم داشتن.
در هرصورت من به شخصه معتقدم که بشری که وجودش رو مقدم بر ماهیتش میدونه و از اون مهمتر به وجود حکمت و هدف در هستی معتقد نباشه مسلما روز به روز هر انچه که احساس کنه مقابل ازادی و لذتش قرار داره رو کنار خواهد زد و در این افق هیچ جایی برای مفاهیمی مثل عشق و خونواده و..نخواهد ماند. همچنان که بزرگان رشته خودتون پیش بینی میکنن که در اینده نزدیک بشر در بحث خانواده به روش اجداد اولیه ش باز خواهد گشت
05 بهمن 1400 تشکر
19 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 ایرن
درود خانوم سحر 🙏.
بنده با جناب سلطان موافقم ، به اسم آزادی های جنسی ، آش بقدری شور شده که بشدت حال بهم زن و مشمئز کننده شده ،کارایی که حتی برای قوم لوط قفل بوده رو در حال حاضر داریم میبینیم ( ازدواج با ح ی و ان ات و ازدواج مرد با مرد که این حق رو دارند از پرورشگاه طفل معصومی را به فرزندی بگیرن)، بنده بعنوان یک مسلمان که شدیدا به اصول خانواده ( پدر ، مادر و فرزند) پایندم هیچ جوره با این مسائل کنار نمیام ، با احترام به نظرات و عقاید دوستان ، اما کلام خدا برای من اصل هست و هر حرف ، نظریه و ایده ای که خلاف قوانین الهی باشد برای من ارزشی ندارد .


اما در مورده استفاده از ترکیبات هورمونی و فرومون در عطر با شما هم نظر نیستم .
ببینید فرومون در عطر بیشتر یک کلاغ چل کلاغ و شایعه ست که دهن به دهن چرخیده و خیلیا باورش کردن ، در این شایعه فروشنده ها نقش مهمی رو ایفا میکنند.

فرومون مولکولهایی هست که حیوانات از خودشون پخش و از گونه همون حیوان دعوت به امیزش و جفتگیری و...، البته فرمون میتونه علامت هشدار خطر بین حیوانات باشد ،
در کل فرومون در حیوانات کاربردهایی گوناکونی دارد که مهمترینش دعوت به امیزش و جفتگیریِ ، این مولکولها که ما بهش فرومون میگیم باعث تحریک حیوان از همون گونه میشه و بعیده که در انسان تاثیری داشته باشد.
نت های انیمال بخاطره محدودیت های ایفرا و نیز قیمت های فوق نجومی که دارند ( یک کیلو سیوت بیش از چهل هزار دلار _ بیش از یک میلیارد تومن ) اکثرا بصورت طبیعی استفاده نمیشن و برندها از جایگزین های سینتتیک استفاده میکنند که این خودش فرضیه فرومون رو تا حدوده زیادی رد میکنه.

با اینکه فرومون در عطر استفاده نمیشه اما حتی اگر فرض کنیم که در فلان ادوپرفیوم ، فرمون استفاده شده ، سوال اینه که ایا فرومون در خارج از بدن حیوان همون کارایی رو دارد ، آیا وقتی از بدن جاندار خونگرم خارج و با هشتاد درصد الکل و حلال ها دیگه ادغام شد میتونه اون کارایی و عملکردش رو حفظ کنه ؟

در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و وجود دستگاهی مثل جی سی ، پرفیومرها میتونن به راحتی هر بویی را بصورت سینتتیک بازسازی کنند ، این بازسازی بقدری شبیه هست که فقط شامه های فوق حرفه ای میتوانند از نمونه طبیعی تفکیکش کنند،
پرفیومرها با استفاده از دستگاه جی سی از بوی گل و گیاه و نوازد و پیتزا گرفته تا طویله ، اسپرم ، ادرار و چیزای حال بهم زن تر را میتونن بصورت سینتتیک بازطراحی کنند .

حس محرک در عطر اغلب از نت های شرقی بوجود میاد که با دوز اندکی از انیمال ها همراه شده ،
معمولا روایحی که گرم و رمانتیک هستند ،مثل کهربایی که با وانیل و مشک سفید پشتیبانی شده بخاطره اون حس گرم و رمانتیکش فضایی رو بوجود میاره که اغلب بهش محرک میگن ، البته نت های زیادی هستند که میتونن فضای گرم و محرکی بوجود بیارن که اکثرا نت های شرقی و اسپایسی با ته مایه ی انیمال هستند ،
نت هایی مثل وانیل ، هل ، صندل وود ، کارامل ، مشک ختن سینتتیک ، سیوتن سینتتیک و....
چند نت و اکورد که حسی گرم و کمی محرک در شب و فضای عاشقانه بوجود میارن 👇
وایت فلورالهایی که با سیوت یا ختن همراه شده اند ، چاکت و قهوه ای که با تنباکوی علفی و لابدانوم پوشیده شده ، اکوردهای پودری زنبق و حاسمین که با چرم و مشک همراه میشن ، اکورد امبری و چرمی با ته مایه ی انیمالیکِ سیوت و... همه اینا میتونن فضایی گرم و رمانتیک را رقم بزنن که معمولا در ریویو بهش محرک میگن .
بنده عطرای محرک زیادی رو تست کردم ولی دوز محرک بودن انقدری نبوده که بگم شخص با بوی اون عطر از خود بیخود مبشه ، عطرای محرک اغلب در فیس تو فیس های عاشقانه و خلوت عشاق خودشون رو یه نمه نشون میدن و همون عطر در استفاده روزانه نه تنها محرک نیست بلکه تبدیل به عطری کسل کننده میشه .
06 بهمن 1400 تشکر
28 تشکر شده توسط : کاوه nazanin
مسیح عزیز
چه موضوع خوبی ! فلسفه ! از کجا آمده ایم و چرا و کجا میرویم ! تاریخ اش به تاریخ حضور بشر است . و چه بسیار کسان ، درین موضوع سفتند !
لیک خیام خودمان بهترین است و قدیمی ترین و از وی آموخته اند اما نتوانسته اند مضاف بر او گویند !
این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست ، که این گوهر تحقیق بسفت !
هر یک سخنی از سر سودا ( ! ) گفتند
زان روی که هست ، کس نمیداند گفت !
و
کس مشکل اسرار جهان را نگشاد
کس یک قدم از نهاد ، بیرون ننهاد
من مینگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است ! بدست هر که از مادر زاد

و راجع به تمامی ی فلاسفه ی جهان :
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال ، شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانه ای و در خواب شدند !

و اما تمامی ی فلسفه ی خیام در این رباعی چکیده شده است که از نظر من که عمر ام را با خیام گذرانده ام بهترین ، پرمعنی ترین و سنگین ترین رباعی اش در فلسفه است و تمامی ی فلسفه ی فیلسوفان در همین چهار خط نهفته است و عجب کولاکی ست این ، و اگر نیک بنگری تمامی ی فلاسفه از همین چهار خط خیام خط گرفته اند و کتابها میتوان ازین چهار ، نوشت :
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست !!!

و اما خیام ، خود ، اینکار کرد :
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره ی این ؟؟
و این درسی بزرگ بر ماست !

ما انسان ها ، اینیم :
مائیم که اصل شادی و کان غمیم
سرمایه ی دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آئینه ی زنگ خورده و جام جمیم !

طولانی شد ! این طنز خیامی هم هدیه به تو و دوستان ام :
گر آمدنم به من بدی ، نامدمی !
ور نیز شدن به من بدی ، کی شدمی !
به زان نبدی که اندرین دیر خراب
نه آمدمی ، نه بدمی ، نه شدمی ؟؟

و ای دوستان اهل فضل ام ، شاد باشید که :
گر کار فلک به عدل سنجیده بدی
احوال فلک جمله پسندیده بدی
ور عدل بدی به کارها در گردون
کِی خاطر اهل فضل رنجیده بدی !

عطر حضور خیام بود که تقدیم شد
معطر باشید دوستان فاضل ام
06 بهمن 1400 تشکر
24 تشکر شده توسط : عباس بهرامی کاوه
گلی جان سلام فرصتی شد که بهت بگم بسیار از برگشتت به عطرافشان خوشحالم و جای خالیت حس میشد و اینکه با نظرت راجع به سرمایه داری موافقم.
06 بهمن 1400 تشکر
14 تشکر شده توسط : nazanin کاوه
سلام بر استاد عطار علیرضا. دیدم جاهایی در نوشته خودتون اشاره به سیوت کردید یا به قول عطرافشان خودمون مشک زباد. از اونجا که نت مورد علاقه من هست و به خصوص در عطرهای نوستالوژیک زیاد دیده میشه ،امکان داره بیشتر در موردش توضیح بدید.
06 بهمن 1400 تشکر
7 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
درود متقابل وسپاس از توضیحات جامع جنابعالی
منظور من از کلمه محرک برای عطر آن اصلاح مخصوص عطربازها که بیانگر جذابیت رمانتیک باشد نبود؛ که آن عطور معمولا روایحی شامه نواز با تم شرقی و ادویه ای و...دارند و بقول شاعر ممد حیات اند و مفرح ذات!. خیر... منظورم از محرک در متن پیشین؛ جنبه منفی آن بود. عطری که فضایی دارک و وهم آلود مئ افریند و یا تاثیر روان گردان داشته و خوی حیوانی را تحریک کند و ممکن است زمینه ساز ارتکاب جرم شود. .معتقدم که فضاسازی این چنین کاملا هدفمند است. در مورد بکاربردن فرمون خودم هم شک و تردید داشتم . اما معتقدم باز آفرینی حتی نوع سنتیک آن روایح مذموم ؛ باید کاری خارج از چارچوب های عطرسازی و اخلاق حرفه ای باشد پس چگونه است که این برندها آزادانه تجارت میکنند؟؟ و هیچ محدودیتی ندارند... مصرف کننده ناآگاه هم صرفا از بابت تبلیغات و رزق وبرق کالا به استعمال آن رو می اورد خصوصا که جوانان بسیار پیرو مد بوده و از فلان سلیقه و ذائقه که مدروز شد کورکورانه پیروی میکنند..
حالا خوبی فصاهایی مثل اینجا این است که بازخورد های دوستان در انتخاب مناسب و متناسب یک عطر با روحیات و کاراکتر فرد میتواند مفید باشد و برخی دوستان عطر را به خوبی و از تمامی جهات کالبد شکافی کرده و حقیقت وجودی اش را هم برملا میسازند که دست مریزاد دارد ...خودم تا چندی پیش شیفته عطری شدم لیکن با خواندن رویو های کاملا تخصصی و حتی نظرهای اجمالی ؛ جمع بندی مناسبی یافته و از آن عطر صرف نظر کردم چون پوشیدن آن عطر را با خلقیاتم هم سو نیافتم.


06 بهمن 1400 تشکر
13 تشکر شده توسط : هلیوس alireza .xx
راستش در پایبندی به ارزش های سنتی و مدرن من جایی در وسط هستم و میگن که تو دعوا بیشترین آسیب رو میانجی میبینه! اتفاقا چند سال پیش در یک کنگره روانکاوی عده ای از اساتید این رشته از آمریکا اومده بودند و داشتند میگفتند که چقدر اخیرا به این نتیجه رسیدند که که فرهنگ شرقی و جمع گرا برای سلامت روان خوبه برعکس تاکیداتی که اوایل قرن بیستم بر فردگرایی افراطی میشد و برعکس ایرانی هایی هستند که به شدت طرفدار فردگرایی افراطی غربی هستند که من شخصا باهاش زاویه دارم چون تجربه اش هم کردم و چیز خوبی نبود. ولی افکار و زندگی های متفاوت رو نمیشه حذف کرد و همه حق زندگی در جامعه رو دارند به نظرم. بعد البته از اونجایی که کار من طوری هست که بسیار راجع به زندگی بسیار خصوصی مردم مجبورم که بشنوم، باید خدمتتون عرض کنم که در بین اقشار سنتی با داعیه اصلا پدیده هایی مثل خیانت،بچه های با هویت مشکوک و از همه بدتر که شرم میکنم بگم رابطه با محارم کم نیست و اینها دیگه تقصیر فرهنگ غرب و فروید بیچاره نیست. به دو تا کتاب ارجاعتون میدم یکی زنان سیبیلو و مردان بی ریش و دومی تن بارگی در عصر صفویه که هر دو مجاز و چاپ شده در ایران هستند تا به ریشه های تاریخی در همینجا پی ببریم.
06 بهمن 1400 تشکر
22 تشکر شده توسط : محسن جمالیان nazanin
باعث خوشحالی شخصی من هست که دوستانی متفکر و اهل ذوق در این جمع حضور دارند. سوالی که گاهی برای بنده پیش اومده این بود که چرا اکثر عطربازانی که در جاهای مختلف دیدم( لااقل در گفته هاشون) افرادی هستند که اهل دیانت نیستند. ولی خوشحالم که دوستانی مثل آرشیتکت، عليرضا، سحر و... حضور دارند که چشم بسته تحت تاثیر بمباران مغالطه ها و تبلیغات جهت دار برای از بین بردن انسانیت قرار نگرفتند و هنوز عطر خدا به مشام میرسه.
بطور خیلی خلاصه و بدون مقدمه چینی فلسفی نظر شخصی من این هست که دنیا به سمت دینداری پیش خواهد رفت و فقط عمل به دستورات دین( دین صحیح و برگرفته از رهبران حقیقی )انسان رو به رستگاری خواهد رسوند. امیدوارم مورد حمله برخی دوستان قرار نگیرم. خخخ
06 بهمن 1400 تشکر
14 تشکر شده توسط : کاوه صادق اف
دوست عزیز و گرامی ی ما
جناب ایزانلو
سلام . اتفاقا برعکس فرموده اید !
من تا کنون عطربازی ندیده ام که با خدا بیگانه باشد ، همگی اهل عشقبازی با خدای اند .
لیک مذهبی بودن یک چیز است و خداشناسی و خداپرستی و انسانی نیک بودن چیزی دیگر .
میتوانند در کسانی همگون
و یا در اشخاصی متفاوت باشند !
عطربازان ، خصوص ایرانیان ، همگی یکتاپرست و نیک فرجام اند ازین بابت انشاله .
06 بهمن 1400 تشکر
25 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور
درود بر شرفت،
زنده باد...
07 بهمن 1400 تشکر
8 تشکر شده توسط : nazanin Dapper
من همیشه باید با بخشی از صحبتهای شما مخالفت کنم:-)
در دنیا هیچ چیز مطلقی وجود نداره،همه چیز نسبیه.
این دیدگاه که نظر من درسته و بقیه غلط، فکر میکنم اشتباهه.
چطور میشه قوانین رو بر اساس کلام خدایی تعیین کرد که دلیل محکمی بر وجود و یا عدم وجودش در دست نیست؟!!!!
البته ازدواج با حیوانات رو من اطلاع ندارم جایی هست یا نه،که اگه باشه اشتباه و ظلمه چون فکر نمیکنم حیوان بیچاره قدرت انتخابی درش داشته باشه
07 بهمن 1400 تشکر
6 تشکر شده توسط : فریده.م Mahmod Akrami
محسن عزیزم درود

دوست دارم بجای کلمه ی دین از آیین استفاده کنم
چون در کشور ما کلمه ی اول بار سنگینی پیدا کرده که مسیر رو برای خودش هم سخت کرده ، پس آیین رو صحبت میکنم

اگر آیین همون ارزش های درونی ما انسانهاست که راه و روش اون بهمون گوشزد میشه ، بسیار دوستش دارم و با آن موافقم

اما اگر دستورات جانبی و بی منطق و بعضا دست برده شده ب اون در طیِ قرن هاست اصلا قبولش ندارم

چند درصد از شما خوانندگان نام پدربزرگه پدربزرگه خودتون رو میدونید ؟؟؟ چیز ساده ای از صد ساا پیشه خودِ شما و خاندانِ خودِ شما با کلی جا مانده و شاهد عینی
؟؟؟؟؟
بعد نوشته ای طی قرنها . قرنهای بی ثبت و بی سند و بدون آرشیو و قفل ، قرن های جنگ و آتش سوزی و استبداد ، دستنخورده مانده باشد ؟؟
باورش برای یک عاقل سخت است و عقل مهمترین چیزیس که خدای یکتا به ما داده

خلاصه که اگه ما از استفاده چیزی منع شدیم در کتابی ، بخاطر آن زمان بوده ، برای آن مردمان افراطی و خوی تند و جنبه ی پایین فکری
الان قرنها میگذرد ، برای ما صدق نمیکند ،
چیزی که بد باشد ، در بهشت که جایزه نمیشود ؟ میشود ؟
از عقلمان استفاده کنیم ، عقل و وجدان دو سنگ نابه الهی در درون ماست ،
بهترین و انسانی ترین قوانینِ امروز هم شاید برای 2000 سال دیگه و زندگی جنگ ستارگانی به درد نخورد
انسان امده برای رشد و تکامل ،
لباس 2000 پیش به تنِ من اندازه نمیشود .

حال این وسط عده ای مترسک هستند یا بهتر بگویم رباتِ انسان نما
میگویند زاهد ما گفته الکلِ آن نوشیدنی در عطر هم نباید باشد
برادر چرا نباید باشد ؟ مگر چکارت میکند از روی پوست ؟
بعد چرا آن پیرِ عزیزه تو که قلبش هم هنوز میتپد و حضور دارد
در موردِ امروزِ ایرانه ما لال است ؟
نمیبیند ؟ ، فتوا نمی دهد ؟ چرا اصل زندگیمان را شفاف نمیکند ؟ به نفعش نیست نه ؟ فقط حواشی را دوست دارد ؟
پس از چه شخصی داری پیروی میکنی جانم و ببین ک نظرات چه عزیزی برایت اهمین دارند !!!

بیش تر جایش نیست ، اولین و اخرین کامنتم در این مورد
و محسن عزیزم مخاطبم نبود سلامی کردم که حرفم رو نیمه شاید منتقل کرده باشم
07 بهمن 1400 تشکر
15 تشکر شده توسط : nazanin Rezvani
درود خانوم آلالیتا وقتتون بخیر 🙏🙏 .
بنده استاد که هیچ نیمچه استادهم نیستم ، شاگردی هستم که نت شناسی را پاس و به تازگی هم ساخت اکورد و جداسازی نت ها از اکورد رو پشت سر گذاشتم و دریایی از یادگیری را پیش رو دارم .

سیوت یکی از هارش و زمخت ترین نت های انیمالیک هست که بخاطره فی بسیار نجومی ، محدودیت ایفرا و زوم شدن سازمان محیط زیست و نهادهای حمایت از حیوانات روی شرکتهای تولید کننده مواد اولیه ی پرفیومری ، اغلب بصورت سینتتیک استفاده میشه .
بنده نمونه سینتتیک سیوت را دارم ، این نت به تنهایی بشدت بدبو و مشمئز کننده ست ،
سیوت شامل کتونهای مختلف مانند سیکلوهگزادکانونِ ، همچنین بخاطره متیل ایندول و اسکاتول ،بویی مدفوع مانند + بوی بد پا میده ،
همین عنصر بد بو بخاطره لاکتونی که داره وقتی رقیق میشه رایحه ش بشدت عالی میشه ، حسی مُشک مانند ، دودی و دارک ، کمی تیز با ته بویی از کره محلی که روش دوغ نشسته ، ترکیبش در دوز پایین با وایت فلورالهایی مثل مریم ، یاس و گاردنیا معرکه و محرک میشه .

بنده تابستانی که گذشت یه نمه صمغ کندر طبیعی را با سیوتِ سینتتیکِ ۶٪ و روغن جوجوبا ترکیب کردم ، سه ماه بهش کهنگی دادم و بعداز مرحله ایج و فیلتراسیون ازش بعنوان یک تثبیت کننده استفاده کردم ،
در طراحی اماتوری یک ادوپرفیوم گلبو شامل ۸۰٪ اکورد گلی ، ۱۲٪ اکورد اروماتیک و سه درصد پایه چوبی ازش بعنوان فیکساتیو استفاده کردم ، دوز تثبیت کننده مذکور را ۱٪ زدم ،
نتیجه ی تمرین👈 سیوت به بیس گلبو بشدت عمق میده ، یک اکورد گلی شامل مریم و یاس با یک پس زمینه انیمال ، عالی و عمیق میشه .

سیوت به بعنوان تک نت و یا در قالب تثبیت کنندگی در عطرهایی با بن مایه فلورال ، شیپغ و یا چرمی که تاکید بر اتمسفری انیمال و سکشوال دارند زیاد استفاده میشه و با اینکه درصدش در ترکیب خیلی پایین هست ولی بازی رو بدست میگیره و بین نت ها یه هارمونی خاصی برقرار میکنه .
سیوت چه طبیعی چه سینتتیک خیلی قوی و استخون داره و بعید میدونم حتی در عطرهای انیمال ، دوز سیوت را بیشتر از ۱ درصد بزنن، اگه سیوت طبیعی باشه که خیلی کمتر استفاده میشه .

بزودی ریویویی از موسک کوبلای خان سرج لوتنز به اشتراک میزارم و سعی میکنم بیشتر به سیوت بپردارم که مثلا سیوت در بستر شیپغ و یا چرمی و یا گلبو چه فضایی رو ایجاد میکنه .
پایدار باشید🙏🙏
07 بهمن 1400 تشکر
37 تشکر شده توسط : محسن جمالیان کاوه
وقت شما هم بخیر و ممنونم از وقتی که برای پاسخگویی گذاشتید 🙏 و موفق باشید در پروژه های عطرسازی.امیدوارم ما دوستان عطرافشانی تون هم شانس تستش رو داشته باشیم.
07 بهمن 1400 تشکر
12 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
اصلن مهم نیست توی ادکلن فلان ماده ممنوعه هورمونی و فرومونی و ترشحات ناپاک انسانی و حیوانی بریزند یا نه (که می‌ریزند) مهم جادوی هیپنوتیزم و تلقین مدیا است دقیقن همان چیزی که الساندرو گوالتیری در جهان عطر به بهترین روش انجام می‌دهد اصلن مهم نیست توی بلک افغانو حشیش استفاده شده باشد یا توی چاینا وایت از هرويین استفاده کرده باشه یا توی لابراتواری در هلند سنتتیکش ساخته باشه مهم تاثیر تلقین بر مغز است که هر کسی که آن‌ها را می‌خرد برای یک چیز می‌خرد. 

اون روز عصر که گوالتیری اومده بود ایران توی باغ شیخ خزعل توی خیابان فرشته وقتی صحبت به بلماژ که تازه لانچ شده بود رسید گفت در آن از مدفوع آدمی استفاده کرده اسم این کارها خوابگری است برای فروش بیشتر و رسیدن به سود بیشتر این است جهان سرمایه‌داری بدون نقاب که به هیچ دین و آیینی پایبند نیست تازه ایلان ماسک برگشته گفته خانواده‌ها نترسن بچه به دنیا برن! بله جهان سرمایه‌داری از کم شدن جمعیت کارگر ترسیده. 
08 بهمن 1400 تشکر
18 تشکر شده توسط : nazanin کاوه
درود آلالیتای عزیز ، ممنون از لطفت🙏 ،
باعث افتخاره چی از این بهتر،
در واقع کمتر از یکسالِ که روی دوتا نمونه مردانه و زنانه کار میکنم ، هنوز کمتر از پنجاه درصد تکمیل شده ، باید ادامه بدم و تا ۱۴۰۲ تکمیل کنم ، یه تغیبراتی باید ایجاد کنم، یه سری نت هارو باید بصورت قطره چکانی کم و زیاد کنم که به نتیجه دلخواه برسم ،
یکی از کارای نصف و نیمه را در حد دکانت و تست بدستت شهریار عزیز رسوندم ، امیدوارم بینی شان اذیت نشده باشد .
بازم میگم باعث افتخاره ، چی از این بهتر که شما دوستان تست و بدون تعارف نقد کنید و اگه پیشنهادی در مورده نت ها دارید بیان کنید ، اتفاقا به چنین چیزی نیاز دارم ، امیدوارم مدیریت محترم عطرافشان اواخر اسفندماه یه دورهمی برگزار کنه که اونجا هم کاربران بتونن از نزدیک باهم آشنا بشن و هم عزیزانی که قصد خرید از عطرافشان دارند همونجا مبلغ را پرداخت و عطرو مستقیم دریافت کنند که دیگه مشکل ترافیک پستی اخرسال رو نداشته باشند ، اگه چنین دورهمی برگزار بشه به تعداده نفرات دکانت پنج میل از هر دو نمونه تقدیم خواهم کرد .
09 بهمن 1400 تشکر
21 تشکر شده توسط : کاوه 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
با کمال میل و افتخار منتظر این دورهمی و تست عطر شما که گویا خیلی هم داره با دقت و ظرافت ساخته میشه هستم.
09 بهمن 1400 تشکر
7 تشکر شده توسط : آرمان Titi
درود خاتون عزیز🙏
والا شما همون اول با شک و شبه انداختن در اینکه اصلا خدایی هست یا نه آب پاکی را روی دست ما ریختید 🙃😌.
ببینید بنده عقیده خودم را بیان کردم و گفتم دیدگاه من اینه و ازش بسیار راضی ام ، البته به کسایی که نگاه متفاوتی به دین دارند و تحت تاثیر غرب هستند احترام میزارم ، هیچوقت بخاطره دیدگاهشون متلک ننداختم ولی بارها بخاطره دیدگاهم متلک و حتی فحش شنیدم ( آزادی بیان رو بعضا تا زمانی قبول دارند که شبیه اونا فکر کنی )
من هیچوقت نگفتم که دیگران باید مثل من فکر کنند ( چهارتا داداش هستیم که سه تاشون دیدگاهشون با من ۱۸۰ درجه تفاوت داره ) ، بغیر از شیطان پرستی به هر نوع اعتقادی احترام میزارم ،
شخصا معتقدم دیندار بودن به ذات ادمی بر میگرده ، خیلیا هستند اصلا نمیدونن اصول و فروع دین چیه و نماز چند رکعت هست ولی ذات پاکی دارند و یه جور دیگه با خدا عشقبازی میکنند .
داداشای خودم و دوستان نزدیکم اکثرا از همین طیف هستند ، مذهبی نیستن ولی دست خیر دارن ، بین خودمون یه گروه خیریه کوچیک تشکیل دادیم و هر ماه به چند خانوار بی سرپرست بسته هایی میرسونیم ، این دوستان خیلی وقتا از جیب و هزینه های شخصی شان میزنن تا بتونن هرماه مبلغ مقرر را بپردازن .

بحث اصلی بنده روی آزادی های بی در وپیکر جنسی بود که مثل یه گوله برفی راه افتاده و تبدیل به بهمن شده و معلوم نیست این بهمن خط پایانش کجاست ، تنوع طلبی رو منظورم هست ، متاسفانه ازدواج با حیوانات که از سر تنوع طلبی و ... باب شده خیلی شیک و مجلسی در برخی کشورا علنی انجام میشه و حتی برخی سیاسیون غربی ازش بشدت دفاع میگنند و خیلی نرم و زیرپوستی دارن قانونی و رسمی اش میکنند .

در ایران بخاطره یه عده مفت خور دزد که در لباس دین مردمو چاپیدن خیلیا دین زده شدن و این مهم رو نمیشه انکار کرد ، ولی دین رو نباید بپای یه عده دزد نوشت و بخاطره عصبانیت بحق ، دین رو تخریب کرد ،
اگه از من بپرسن پست ترین ادما چه کسایی هستند ، بدون فکر کردن میگم اونایی که در لباس دین با انواع و اقسام فساد ، اختلاس و... مردمو دین زده کردن ، اونایی که یه زمانی بخاطره بی حجابی پونز تو سر مردم میکردن و الان وجود خدا و پیغمبر را انکار و.... ،اونایی که سال ۵۷ صدها استاد دانشگاه کراواتی را اخراج کردن ، شعارهای افراطی میدادن رو دانشگاهها خیمه زدن و الان بخاطره سهم خواهی بیشتر نقش اپوزسیون بازی میکنند و.... .

بنده تا همین پنج شش سال قبل هیچ نگاه مذهبی نداشتم، برعکس یه غربگرای دو آتیشه بودم ، توی عمرم حتی یک رکعت نماز نخونده بودم و ادمی بشدت خوشگذران از نوع افراطی ش بودم ، همین قدر بگم که نمایندگی یکی از برندهای مشروب در اقلیم کردستان دست یکی از بستگان درجه یکم هست و مشروبات اورجینال درجه یک مثل نقل و نبات جلوم بود و ....،
اینارو گفتم که بدونید توی خانواده مذهبی بزرگ نشدم .
بنده بعداز ازدواج کم کم مسیر زندگی و دیدگاهم تغییر کرد و اینو تا حدودی مدیون همسرم هستم ، ایشون پزشک هستند ، زندگی با ایشون به مرور باعث شد دیدگاهم تغییر کنه و بشدت از این راضی هستم .
این تغییر دیدگاه نه تنها بهم حس آرامش ، هویت و امنیت داده بلکه باعث موفقیتم در زندگی و کارم شده .
البته از این مذهبییای خشک مغز و متوهم نیستم ، اتفاقا گاهی از این جماعت بخاطره تیپ و ظاهرم و مسافرت های خارج از کشوری که میرم متلک میشنوم ، بهم میگن تو مشکوک میزنی و نفوذی هستی 😉،
( ترکیه و هند بخاطره شغل اولم پارچه فروشی هر سال میرم ، فنلاند هم که خواهرم و همسرش اقامت دارند و دو سال یکبار میرم) ،

کلام آخر ، بنده عقیده دارم نظم افرینش به این زیبایی ، دریا ، خشکی ، گلها ، پرندگان ، میلیاردها سیاره و... همینجوری خود به خود بوجود نیامدن و خالقی دارند که خدای متعال هست ، شخصا بخاطره این همه زیبایی اطرافم ، بخاطره همسر فرشته ام و فرزندان سالم و دسته گلی که دارم و حتی بخاطره قدرت بویایی استثنایی که خدا بهم داده هرروز سجده شکر بجا میارم ،
(فکر میکنم این بحث زیادی داره طولانی میشه و ممکن برای برخی این مباحثِ خارج از دنیای عطر کسل کننده باشد ، بنظرم عزیزانی که میخوان این مبحث را ادامه بدن ، بهتره نظرشان را در قسمت انجمن به اشتراک بزارن )،
09 بهمن 1400 تشکر
29 تشکر شده توسط : alireza .xx کاوه
با سلام خدمت جناب علیرضا اسدی بزرگوار و همه عطر افشانیهای عزیز
فقط خواستم بگم که نه تنها اذیت نشدم بلکه بسیار هم لذت بردم و همونطور که خدمتتون گفتم عطر زنانه شما و یکی از مردانه ها بنظرم قابل عرضه و رقابت هستن و هیچی چیزی کم یا زیاد نبود، با داشتن بیشتر از ۷۰ تا عطر این رو بدون هیچ تعارفی عرض میکنم، فقط امیدوارم دورهمی عطر افشانی سر بگیره و سایر دوستان که واقعا دستی بر آتش دارند هم نظراتشون رو به عنوان منتقد یا مصرف کننده بگن
با تشکر از عطر افشان 🙏🙏🙏
09 بهمن 1400 تشکر
13 تشکر شده توسط : nazanin کاوه
پرونده بعضی چیزها رو آدم دوست داره یک بار برای همیشه ببنده و بذاره کنار اما شدنی نیست.
✳️برای کسانی که معذوریت دینی دارن یک بار برای همیشه بگم در هیچ عطری نه از مشروب و نه هیچ نجاست دیگه‌ای استفاده نمی‌شه، باور کنید نماز هیچ کس با رایحه بازسازی شده مشروبات باطل نمی‌شه و اینکه همون روایح شبیه سازی شده مشروبی هم در عطرها بدون بوی الکل که اتفاقا رایحه مزاحم برای فهم بوی اون مشروب هست بازسازی می‌شه و عموما یا به صورت سنتتیک یا با ترکیب نت‌های طبیعی توهم بوی مشروبی به وجود میاد. در مورد روایح انیمالیک هم همینطوره معمولا روایح شبیه سازی شده هستن، در هیچ عطری چرم به شکل طبیعی استفاده نمی‌شه، در اکثر عطرها روایح انیمالیک از اصل خودشون گرفته نمی‌شن، در موارد معدودی مثل عنبر و سیوت هم حتا اگر از مواد طبیعی استفاده بشه که به دلیل قیمت بالا و قوانین بهداشتی و محافظت از گونه‌های حیوانی خیلی کمه کسی رو نجس نخواهد کرد. در نهایت بله روایح انیمالیک نه به دلیل اشاره به خوی حیوانی بلکه به دلیل وجه تنانه‌شون می تونن محرک باشن و به شدت جذاب و توجه جلب کن.
✳️در مورد فورومون‌ها، باز هم هیچ عطری رو سراغ ندارم ازشون استفاده کرده باشه، تازه حتا اگر استفاده کنن هیچ منطقی نداره که خارج از بدن و موقعیت خودشون همون کارکرد رو دارن یا اینکه یه فرومون حیوانی برای ما اصلا کارکرد محرک داشته باشه، و در مورد انسان هم به نظر من مطلقا وابسته به شرایط و مکان و موقعیته، و خارج از اون معمولا بوهای انسانی مشمئز کننده‌ن، پس این هم برای همیشه بذاریم کنار و به جای فریب تبلیغات برندها رو خوردن به دماغ خودمون اعتماد کنیم. با فرض اینکه روایح یا نت‌هایی می‌تونن حسی محرک یا شهوانی ایجاد کنن تا به امروز هیچ سندی مبنی بر اینکه موردی تجاوز یا چیزی از این دست به واسطه پوشیدن فلان عطر رخ داده باشه ثبت نشده پس بدون نگرانی از اینکه همسرتون یا خودتون با چنین عطری پاتون به جایی باز بشه که نباید سعی کنید ازش لذت ببرید.
✳️به قول یوال نوح حراری دین پاسخ‌های ساده و از پیش مشخصه به سوالات پیچیده و معنویت سوالات پیچیده ست در مورد امور. از، از کجا آمده‌ام تا به‌کجا می روم و از اجتماع تا شکل زندگی، بنابراین من ترجیح می‌دم خودم رو با پاسخ های حاضر و آماده گول نزنم. قصدم توهین به هیچ فرد دینداری نیست به هر حال هر کس مسیری رو برای رسیدن به آرامش انتخاب می‌کنه، کسی مسیر راحت تر و کسی مسیر پیچیده‌تر که شاید به آگاهی یا حقیقتی نیافته ختم بشه فقط شاید.
✳️در هیچ کجای روانکاوی از فروید گرفته تا لاکان حتا یک جمله هم مبنی بر تایید بی‌بند و باری پیدا نخواهید کرد، فروید به همون اندازه‌ای که نشونمون می‌ده سرکوب ویرانگر و مخربه به همون اندازه نشونمون می‌ده حدی از سرکوب ضروریه.
دین و عرف جوامع سنتی در کنار پاسخ‌های ساده کنترل‌گری وحشتناک هم بر همه‌ی امور برای حفظ وضع موجود و امن برای بقای قدرت خود اعمال می‌کنن. ادیان به صورت کلی همواره بیشترین میزان کنترل‌گری رو در به بند کشیدن تن و محدود کردن روابط بین زن و مرد به شدیدترین اشکال اعمال می‌کنن. عموما جامعه‌ای که رابطه‌ی زن و مردش از مجرای قواعد از پیش تعیین شده و گله‌ای می‌گذره جامعه قابل کنترل‌تری هست. معمولا زیر بار این قواعد، احساس گناه و مرز کشی‌ها از عشق چیزی جز یه معامله و قرارداد باقی نمی‌مونه. آنچه فروید برای ما رو کرد میزان مخرب بودن این سرکوب خشونت‌بار بود اما همزمان فروید به ما می‌آموزد که آزادی مطلق و تبدیل خواسته‌های ذهنی (انواع و اقسام فتیش و امیال بی‌حد و مرزی که در ناخودآگاهمان غوطه‌ورند) به امر واقعی نه تنها دردی از اون سرکوب دوا نمی‌کنه بلکه خود منجر به از هم پاشیدن روان آدم می‌شه. در واقع روان ما برای دور ماندن از درد و رنج نیاز به بازی و ماسک داره و کنار گذاشتن همه ماسک‌ها در همه‌ی لحظات به اندازه‌ی همون سرکوب ویران کننده است. سرکوب و آزادی مطلق دو روی یه سکه‌ن، و آزادی فردی بی‌حد و مرز غربی نه از دل فروید و فلسفه بلکه از دل اقتصاد نئولیبر‌الیستی از دهه ۶۰ تبدیل به پایه و اساس ارزش‌های لیبرالیستی شد، در واقع سود اقتصادی بی‌حد و مرز توهمی از آزادی بی‌حد و مرز نیاز داشت.
✳️دین مردسالار، جامعه مردسالار و تاریخ مردسالار ما از رابطه تنانه خارج از مرزهای تعیین شده تابو و گناهی نابخشودنی ساخته، چنین جامعه‌ای اتفاقا خوی حیوانی رو تقویت می‌کنه اما شعار انسانی سر می‌ده، تقلیل عشق به تولید مثل به نام و به بهانه بنیان خانواده، و حراستی بلاهت‌وار همراه با خشونتی مغول‌وار از آن مرزها توحشی رو در ما پرورده که دیگه بخشی از زندگیمون شده. جامعه‌ای که دختر ۱۴ ساله رو به بهانه کمترین رابطه با یه پسر به قتل می‌رسونه، جامعه‌ای که زنش به خاطر بگو بخند تو یه مهمونی با دست و گونه‌ی شکسته می‌افته بیمارستان، جامعه‌ای که از ترس آبرو به شنیع‌ترین شکل ممکن خواهرش رو تکه تکه می‌کنه و به شرافت نداشته‌ش افتخار می‌کنه، جامعه‌ای که زنش رو بابت چند تا مسیج (اصلا شما بگیر خیانت) می‌بره تو بیابون و با کلت ۶ بار تنی رو که به مالکیت اون خدشه وارد شده سوراخ سوراخ می‌کنه جامعه حیوان خوئیه، بسیار بسیار حیوان خوتر از هر جامعه بی‌بند و باری، اگر این سلاخی‌ها که به اسم آبرو و شرف و غیرت رخ می‌ده وحشیانه نیست پس چه چیزی وحشیانه ست؟
جامعه ای که بی دینش در قید و بند همان افکار دین دارشه و دین دارش در قید و بند دینش نیست جامعه منحط و سود طلبیه که آنچه رو خوش نداره پس می‌زنه و آنچه خوشایندشه نگه می‌داره فارغ از هر درست و غلطی. جامعه ما جامعه‌ای خشن، منحط، آشفته، بی‌سواد، فقیر و فرصت‌طلبه که کم کم داره از خوی انسانی تهی می‌شه. این هیچ ربطی به غرب‌گرایی نداره، من بحثم اصلا در مورد خوب و بدی غرب نیست اما چیزی که ازش مطمئنم اینه که ما بی‌چیز و فقیر و تهی‌ایم. از اخلاق و منش گرفته تا هنر و ادبیات، از آغشته کردن کالایی مثل عطر به روشنفکری و فلسفه و هزار و یک اندیشه‌ی پیچیده تا آغشته کردن یه رایحه ساده با خرافات و دین و اعتقاد.
10 بهمن 1400 تشکر
23 تشکر شده توسط : حکایت دوست Amelie
سلام. مجدد به شما
بله اقای علیرضا بنده هم نقدم بر دین و دیندار بودن نبود و ضد دین هم نیستم و نقدم به شما هم نیست.خیلی کلی و در سطح کلان و اجتماع، گفتم ما نمیتونیم بگیم یقینا حرفی که میزنیم و قوانینی که میخوایم تعیین کنیم درسته و اونو تحمیل کنیم به یه عده که شیوه زندگیشون با ما فرق داره،چون ممکنه حق عده ای دیگر رو ضایع کنیم.
بنده هم همجنسگرا نیستم ولی دلیلی هم نمیبینم حقوقشون رو نادیده بگیرم در صورتی که همجنسگرا بودن دو نفر دیگه هیچ صدمه ای به من نمیزنه.
اگه هدف از تشکیل خانواده تولیدمثل هست که ما هم میتونیم مانند حیوانات زاد و ولد کنیم و نیازی به خانواده نیست،اگر مسئله عواطف و احساسات و آرامش هست که دو مرد یا دو زن هم میتونن این رو با هم داشته باشن و حتما نباید جنس متفاوت باشن.
و امیدوارم در کنار خانواده روز به روز شادتر باشید و به موفقیتهاتون ادامه بدید
10 بهمن 1400 تشکر
15 تشکر شده توسط : nazanin Dapper
پاسخ مدیر : سلام عرض ادب
مبحث مورد نظر بهتر است در انجمن مطرح و ادامه پیدا کند
استفاده از شراب طبیعی و ... در عطرها بیشتر ناشی از شایعات و شیطنت هایی هست که برخی عطرسازها برای هایپ کردن محصول ازش سوء استفاده کردن. تصویری از بارائوندا که عطرسازش انگار در حال نوشیدنش هست و امثالهم.
بیشتر بنویسید لطفا. نقدهاتون زیباست
10 بهمن 1400 تشکر
3 تشکر شده توسط : Dragon شهریار اسماعیل پور smaeelpoor.sh
چقدر عالی نوشتین و چه خوب دیدگاه کاملا انسان دوستانه ای دارین
10 بهمن 1400 تشکر
آنجا که توهین و خدشه پسندیده میشد؛
آری. راست میگفتی ما بی چیز هستیم!

به نوشته شما آقای کامران دو ایراد [اساسی] میشه وارد کرد.

یک. اعتقاد دارید عطرها ناخن گیر هستند و اصلا هیچ فلسفه، عرفان، دیانت، اصالت، مَنش، معرفت، چیستی و... در خودشون ندارن وَ در مقامِ تحلیل و پردازش شخصِ ناطق یا کاتب باید همان‌گونه به عطر نگاه کنه که خاله قزی به پاتیلِ قرمه سبزی نگاه می‌کرد!
چه بسا اون نگاه هم عمق داره!! ناخن گیر هم سطحی نیست!

خب. قطعا و حتما این حرف اشتباهه وَ احتمالا مقصود شما این نیست.

دو. عطرها فلسفه و چیستی دارند. ولی ما قابلیت بررسی اون رو نداریم. چرا؟ به صرف ایرانی بودن و هزاران بلای تاریخی که سر ما اومده. به نقل خود شما : من مطمئن هستم که ما بی چیز، فقیر و تهی هستیم. از اخلاق و منش تا هنر و ادبیات و لاب لاب لاب لاب...

شما در جایگاه چشم جهان‌بین به این مسئله واقف شدید؟ یا با تمام هشتاد میلیون ایرانی ارتباط داشتید؟ آیا تصوری از مفهومِ سخیفِ عبارت توهین‌آمیزِ 'بی چیز' دارید؟؟ که اون رو به کُل بسط می‌دید؟؟ شما پدر من رو هم می‌شناسید؟ خودم رو؟ اینکه چه کتاب، رساله، مقاله و... مطالعه کردم؟ چقدر مطلب نوشتم؟ چه اندازه سینما رو میشناسم؟ چه حد به موسیقی آشنا هستم؟ بر سر کلاس چه اساتیدی نشستم و در طول زندگی چه ها تجربه کردم و آموختم؟ آیا شما فکر می‌کنید صرفا ایرانی بودن یعنی مکاشفه نداشتن؟ آیا جمعیتِ خسته، خشن، رنجور و عاصی از نظر شما یعنی فردیت های تماما باطل؟؟ یانه خیلی راحت میخوایید بنویسید منظورم اینا نیست؟؟ کلمات باردارن جناب نمیشه از زیرشون در رفت.

به حدی جمله‌ی شخص شریف شما توهین‌آمیز بود که من موندم عزیزان دقیقا چه چیزی رو پسندیدن! بی چیز! بی معرفت عبارتی بود بر پیکر بیچاره این مردم. [این حرف یک پوپولیست نمایی کثافت نیست!] بله ما بی چیز هستیم در بساط نابرابری. بی چیز هستیم که همواره در جنگ هستیم. بی چیز هستیم که دست‌مان از دنیا کوتاه است و برای خریدن یک نان اشک می‌ریزیم. ما بی چیز هستیم و باید لال بشیم. نباید بنویسیم. نباید بخوانیم. نباید هیچ کاری کنیم. ما حتی آرزو هم نباید داشته باشیم. بله ما بی چیز هستیم جناب کامران. اگزکلی. درست فهمیدی. براوو. چون زمانی که آزادی کف خیابون لخت شد وَ سوز به استخوان غذا بود وُ شلاق چماق می‌خورد وُ گردن میشکست من و شما اغذیه سران باقی موندیم و گرمای پتو به سرما ندادیم! چون بزدل هستیم. چون بلدیم فقط به همدیگه بگیم بی چیز!

بله بی چیز هستیم که من، من لعنتی آرزو دارم اطرافیانم از فرم های نگارش و کلمات تازه سر در بیارن. بی چیز هستیم که با اشتیاق از تراژدی تا سورئال رو میریزیم اینجا وسط تا شاید فقط و فقط یک نفر چشمش آشنا بشه با این محتوا و شمایل و ترکیب بندی.

شما قی کردید روی تمام خواست های بی منت و صادقانه.

اینجا کسی به کسی جایزه نمیده. کسی قربون کسی نمیره. هیچکس هیچکس رو لمس نمیکنه. جز توهین و بی مهری چه حاصل؟

بله من شخصا بی چیز هستم که همین ها رو مینویسم. برای شمایی که انقدر راحت به دیگران توهین می‌کنید. و ناامید می‌کنید یک شخص رو که در تمام زندگی تلاش کرده برای یک ذره بیشتر فهمیدن.

جناب من بسیار انسان شریف و دانا دیدم در این سرزمین. من بسیار دیدم کسانی که آگاهی رو به اسارت نفروختن. من بسیار دیدم کسانی رو که از عالم ترین ها بودند... همه رو با اطرافیان خودت مقایسه نکن جنابِ آقای مطمئن.

جناب کامران. اگر تمام دنیا از نوشته شما لذت ببرند. من اون رو یک توهین تمام قد میدونم به خودم، اطرافیانم و تمام کسانی که دیدم به چشم چه رنجها کشیدن از برای شاید وَ شاید کمی فهميدن و آگاهی!!

ای کاش حرف مفت دادگاه داشت و کلام برای این مردم معنا!

شما تنت بارون نخورده احتمالا. ندیدی یک نفر رو بخاطر دو تا برگه نوشته ساعت 3 شب از جلوی دختر بچه 11 ساله اش با چک و لگد ببرن!! تو کجا بودی اون شب؟؟ چیزت کجات بود؟ توی قاضی ناجور کجا بودی که مینویسی بی چیز هستیم. کجا بودی وقتی علی شوکتی رو تو دانشگاه کشیدن روی آسفالت و بردن... کجا بودی وقتی حراست زد تو گوش ستاره سهیل پور و خون از گوشش باز شد و هیچکس نگفت نزن. کجا بودی که مینویسی ناچیز هستیم. ما ناچیز هستیم. بله... راست میگی.

تمام درد اینجاست که این نوشته رو کسی پخش کرد که فکر میکردم مومن است. افسوس و نفرین بر ندانستن های دائم من.

بی چیز هستیم که هرکی هرچی مینویسه چشم و گوش بسته میگیم نوکر قلم خسته ات هم هستیم. چطور انقدر سنگ دل هستید. چقدر بی رحم شدید شما.

خیابون نبودید؟؟؟؟ لعنتی ها. ندیدید شرف و چیزها رو؟؟؟؟؟ شرم برشما.

آره. نبودید. زخم نخورید که انقدر آروم قربون هم میرید و بی چیز بودن رو تایید می‌کنید. بله... زخم درد داره... ای کاش ندونید چه دردی.

این رو هم پاک میکنم بعدتر. ولی خونی که اون سال کف خیابون پخش شد و تو نبودی ببینی نذاشت ننویسم!! خیلی تلاش کردم و نشد. خون جانم... خون همه چیز است. مردم اینجا خون خودشون تقدیم بانوی رهایی کردن. بی چیز نیستیم ما ای انسان.

چه زیبا نوشت منزوی
خيالِ خامِ پلنگِ من به سوی ماه جهیدن بود/ و ماه را ز بلندايَش به روي خاک كَشيدن بود
پلنگِ من،، دل مغرورم،، پريد و پنجه به خالی زد / كه عشق،، ماهِ بلند من،، وَرای دست رسيدن بود
چه سرنوشتِ غم انگيزي،، كه كرم كوچکِ ابريشم / تمام عمر قفس می بافت،، ولی به فكر پريدن بود
10 بهمن 1400 تشکر
16 تشکر شده توسط : Hani nazanin
دوست عزیزم جناب کامران عزیز
من همه ی کامران ها را دوست دارم چون نام برادرم چنین است :)
سلام
با قسمت هایی از فرمایشاتتون موافق ام
اما در انتهای آن بسیار متعجب شدم . سطح سواد شما بسیار بالاتر است از این نتیجه گیری که همگان به یک خطاب بخوانید !
ما بیسواد و بی چیز و تهی نیستیم !
فقیر ، هستیم در عین ثروتمندی ی اعطایی ی خدایمان که آنچه همه ی ممالک دارند ما یکجا داریم .
ما قدیمی ترین در تمدن و کشف و پرسش ایم .
ما قدیمی ترین در یکتا پرستی هستیم .
ما اصل مطلب خلقت را هزاران ( ! ) سال پیش تر دریافته ایم .
بخواهم ادامه دهم طومار میشود از شروع خدمات کوروش به جهان ِ آدمیت تا کنون !
پس ادامه نمیدهم که تمامی ی اندیشمندان این خانه بر کل یا قسمتی کافی از آن مشرف اند .
اما مشکلی بزرگ داریم که آنچنان بزرگ است که پس از کشف و شهود آن ، تا کنون اصلاح اش مقدور یا شاید مقدر نبوده است :
ادراک ایرانیان از مذهب و یکپارچگی ی آن تا کنون صورت نپذیرفته است . آنقدر که ایرانیان کنجکاو و پرسش گر اند به تمامی ی کشوف و شهودات عالم مسلط ، لیک جمعبندی را نتوانسته اند !!
نیز ایرانیان ِ عام مشکلی بزرگ دارند :
خود را نفی میکنند ! پدران خود را نفی میکنند !
بزرگان خود را لعن میکنند !
بر همه ی دنیا ، مرگ آرزو دارند بجای اینکه از علوم خود چنان بهره ببرند تا بالاترین باشند !
مرغ همسایه را غاز میپندارند حال اینکه دنیا به دانشمندان ایران غبطه میخورند .
ایرانیان سه دسته شده اند :
دانشمندانی که کشف کرده اند و دنیا مدیون ایشان اند .
علمایی که مشرف به بی تدبیری و نا ادراکی ی عوام از مذهب اند .
عوامی که بین این دو ، حیران اند :)
موفق باشید و فراموش نکنید در جمعبندی ای که فرمایش کرده اید ، خود نیز حضور دارید و درست است که دانشمندان خود را هیچ میپندارند اما کل را هرگز هیچ و تهی قضاوت نمیکنند !
10 بهمن 1400 تشکر
15 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
با سلام خدمت جناب مسیح عزیز
معمولا وارد این گونه مباحث نمیشم و قطعا همین شخص باید جوابگوی حرفشون باشن، اما من به شخصه اینطوریم که وقتی میگم ما، منظور خودم و اطرافیانم هست، بعنوان مثال وقتیکه میگم ما غیرت نداریم از مثلا حقوق معلمان و یا آزادی بیان دفاع کنیم، منظورم خودم و اطرافیانم هست و قطعا کسانی هستن که در این راه از جان و مال و ناموسشون هم میگذرن، البته این صرفا یک مثال بود،
برداشت من اینه که ایشون از طرف خودشون و اطرافیانشون این حرف رو زدن، ولی همونطور که عرض کردم خودشون باید پاسخگو باشن
11 بهمن 1400 تشکر
7 تشکر شده توسط : علی رشوند گلی
مسیح جان من بابت سوءتفاهم پیش آمده ناراحت شدم، و مطمئنن مسبب ناراحتی شما ابهام در واکنش آنی من به برخی نظرات بوده. از مدیریت سایت هم عذرخواهی می کنم اگر مطلب من باعث شده که سمت و سوی کامنت‌ها از مقصود اصلیش دور شه.
اما بابت اینکه این اجتماع داره از اخلاق تهی می شه سر حرفم هستم، استثنا برسازنده کلیته نه نافی اون، بله انسان های شریفی هستند که زندگیشون پای شرافتشون و ایمان به حقیقت از دست رفته، بله تک و توک هنرمندانی داریم که پای ایمان به کارشون ایستادن و در مقابل نوچگان سرمایه و قدرت یا به کنجی رانده شدن یا به کل تبعید و رانده شدند، بله بوده و هستند کسانی که در این اجتماع بی حافظه و تهی‌شده سعی در به یادآوری و بازاحضار تاریخی حیرت زا که بر این مردم حذف شده رفته داشته و دارن. اما اینها استثنا هستن و با یک گل بهار نمی شه. اگر تهی و بی چیز نبودیم فقط نظاره گر و تماشاچی از دست رفته و رفتگان و نداشته ها حذف شدگان نبودیم و دانسته و ندانسته شریک این تباهی نمی شدیم.
مسیح جان از مطالبی که تا به حال اینجا نوشتم مشخصه که من عطرها رو ناخن گیر نمی بینم، اما عطرهایی هستند با همان کارکرد ناخن گیر و بله وقتی می بینم برای یک رایحه تکراری و دم دستی که به زور و با دلقک بازی فلان اینفلوئنسر و تبلیغاتچی هایپ شده فلسفه بافی می شه تعجب می‌کنم، وقتی می‌بینم برای یه رایحه گلی ساده پای نیچه و هگل از کتابچه های همه چیز درباره... به تحلیل عطری دم دستی باز می شه و اونجایی که در مقابل رایحه ای پیچیده نیاز به تعمق بیشتره چیزی در چنته نیست، یا وقتی می بینم کسانی که سال هاست در پی عطر و دنیای عطرن هنوز در گیر و دار این موندن که آیا پوشیدن عطری بوزی حلاله یا حرام؟ جز اینکه منجر به واکنشی آنی از سر تعجب و حیرت بشه نتیجه ی دیگری نداره و اینگونه سر رشته سوءتفاهم ها و کدورت ها آغاز می شه (که در این بخش به خودم خورده می گیرم که کار من اینجا این نیست و اینجا هم جای نقد اجتماعی نیست، هر چند گاهی ناگزیر از گریز زدن به مسائلی از این دست هستیم).
اینها همه نشان از یک چیز دارن و اونهم چیزی جز این نیست که این اجتماع برای همه چیز فقط یک متر و معیار داره و هرچیزی با آن معیارش متر نشد شیطانی و غرب زده و گناه آلود است، تاریخ نخوانده و ندانسته‌اش را با همان متر می سنجد آینده ی نداشته اش را با همان و اکنون ویرانش را هم با همان گز می کند و هرگز حتا برای لحظه ای به ذهنش خطور نمی کند که شاید معیار اوست که ناقص است و معیار خود را بی برو برگرد حقیقت غایی می داند و هر چیزی ناساز با آن را ناروا و غلط.
در پاسخ به نظر جناب سخی عزیز هم به همین بسنده می کنم که کمتر تمدنی به غنای تمدن یونان باستان سراغ دارم ولی آیا این دردی از اکنون یونان امروزی دوا می کنه؟ در واقع ما تاریخ خودمون رو هم نداریم و جایی از اون تاریخ منقطع شدیم و فقط برای جبران شرمساری وضع امروزمون از داشته های صدها سال پیشمان حرف به میان می آوریم.
در نهایت روی حرف من با هیچ فردی نبود که شاید بسیاری از کاربران اینجا که می شناسم و نمی شناسمشان هر کدام خود یکی از آن استثناها باشند و شاید خود من ندانسته خارج از استثنا و داخل در جمع باشم.
اولین قدم برای درمان یه بیمار روانی اینه که خود بیمار قبول کنه بیماره، اولین قدم برای دراومدن از این وضعیت هم نه فخر فروختن به دو هزار سال پیشمان بلکه قبول بیماری امروزمان و با نگاهی دیگر بازخوانی لااقل تاریخ پانصد سال گذشته مان است، بازخوانی ای موشکافانه و پرسشگرانه.
امیدوارم این پاسخ بخشی از سوءتفاهم ها رو رفع کرده باشه چون به دلیل ناساز بودن این مبحث با فضای ویژه عطرافشان پرونده این مطلب رو برای خودم همینجا می بندم.
11 بهمن 1400 تشکر
16 تشکر شده توسط : امیر حیدری حکایت دوست
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان.

راستش هرچند به نظر میاد بهتره بحث ادامه پیدا نکنه اما درمورد این مباحث نکته ای به ذهنم میرسه که ترجیح دادم بیان کنم و اون تفاوت های فرهنگی و اجتماعی جامعه ماست.
من فک میکنم که نکته ای که خیلی وقتا ما فراموش میکنیم اینه که در جامعه ایران لااقل در صد سال اخیر باید تفاوت های فکری و فرهنگی دو طیف نسبتا و شاید کاملا متفاوت رو لحاظ کرد که من اسمشو میذارم طیف مذهبی و طیف ملی.
کمتر جامعه ای رو شاید بشه تو دنیا پیدا کرد که این حد ازتفاوت فکری و فرهنگی در بین طیف هاش مشهود باشه و این نکته ای هست که فک میکنم تو مباحث اینچنینی لحاظ نمیشه.واقعا نمیشه گفت کدوم طیف بیش از دیگری محق هست و کدوم بیشتر در طول تاریخ ظلم دیده و بهتره که فرض رو براین بگیریم که حق با همه ست.
مثلا ممکنه در حالی که طیف ملی گرا به نوعی دموکراسی رو بهترین گزینه میبینه طیف مذهبی دموکراسی رو عین شقاوت ببینه و ...و حال این که با فرض صحیح بودن همه عقاید بنده به شخصه نمیتونم تصور کنم مثلا چه نوع حکومتی میتونه بین دو طیف اجماع ایجاد کنه و هردورو راضی نگه داره. البته حکومت مثال هست و این رو به تمام مباحث جمعی میشه تعمیم داد.
راستش من مدتهاست زیاد وارد مباحث مذهبی نمیشم و به شخصه ندیدم که نظر کسی راجع به مذهب طی بحث عوض بشه و مثلا کسی از طیف مخالفین به طیف موافقین بپیونده یا بالعکس.و نکته جالب اینکه تو هر صنفی و در هرسطح سواد از ضد دین ترین افراد رو دیدم تا دیندارترین ها و به طور کلی معتقدم که گرایش افراد در این باره چندان ارتباطی به علوم امروزی نداره و بیشتر امری حسی و شخصی هست که بیش از همه بستگی به نگاه فرد به منبع قدرت و مخصوصا دیدگاهش درباره حکمت و عدل خدا یا منبع قدرت یا هر اسمی که میفرمایید داره که البته بحثی به غایت شخصی ست و به ما ارتباطی ندارد.
11 بهمن 1400 تشکر
20 تشکر شده توسط : کاوه nazanin
کامران عزیز
درود بر شما .
اتفاقا و اگر نیک بنگری ، مهمترین چیز همانی ست که تو دوست عزیزم آن را بی اهمیت میشمارید :
پیشینه !
بام ما بیش تر و بلندتر است که پیش از دیگران ساخته ایم و ارتفاع ، بیش گرفته ایم ! لیک آنکه بام اش بیش ، برف اش بیشتر ، و اکنون زمستان میگذرانیم به جبر روزگار .
در فصل شکوفه که رسیدن اش " ناگزیر " است ، بام ما فرازتر است به جهد و کوشش معمارانی بزرگ که پایه و فونداسیون اش که مهمترین است ، به دانش و جهد ، به جد چیده اند .
این جهان بر تواتر است ، فراز داشتیم و اکنون در زمستان فرود ایم و هر دو را تجربه کرده ایم که دیگران تنها یکی را ، که تازه کار اند !
ما همان بهترین اسب مسابقه ی پیری هستیم که ژنی قوی در خود دارد و در مرحله ی آمیزش ایم و بزودی کرره ای جوان از این ژن متولد خواهد شد ، که قانون درب و پاشنه را میدانید !
لیک درین بین عده ای بی حوصله و ناصبور میشوند و گلایه میکنند ، ناشکیبایی عیب ندارد اما نفی همه چیز و همه کس ، معیوب است .
در ایران ، خِرد جمع در حال افزایش است که این کمکی مضاعف است در فصل شکوفه و بر بام دنیا به تجربه انشاله
شیر که در قفس گرفتار شده را کفتاران میخندند ! اما نمیتوان گفت که اکنون ژن اش ، پیشینه اش و تجارب اش در شکار ، هیچ است و دیگر هیچکدام اینها به کارش نمی آید
به قول اشاره ی مسیح ، ما چون کرم ابریشم ایم که قبل از نعمت پرواز ، جبر اسارت میگذرانیم !

ای همه ی دوستان عزیزم
تجربه ای بس گران بها را که خود بارها و بارها ، آزموده ، دیده و شنیده ام را خدمتتان یادآوری کنم :
هر زمان قافیه بر شما تنگ گردید و حملات از هر سو رو به شدت گرائید و اوضاع و احوال به وخامت رو کرد
آنچنان که مستاءصل شدید
بدانید
فجری بزرگ به مفتاحی عظیم در راه است
و این جمله ی خدای را باید به طلا نوشت :
هان ! که پس از سختی آسایش است سپس و موکد :
بدرستیکه از پی سختی ، آسایش است !

ایران ما اکنون احوال پیری حکیم را ماند که جوانان برنا که مشغول آسایش اند بر وی میخندند
حال اینکه بی خبر اند که او در حال آموزش کودکی ست که ژن خود را دارد و پیش از موعد در حال آموزش حکمت و پرورش تجربه است !
هیچ پیشینه ای ، بیکاره و بیفایده نخواهد بود
این قانون این طبیعت است ، که میبینیم درختان خشک در سال بعد و پس از خروج از زمستان ، بلندتر ، حجیم تر ، زیباتر و پربارتر اند .
ما در حال کسب تجربه ایم در زمستان ، و پیشینه ای داریم که دیگران چنان غبطه ی آن میخورند که دائم از طرفی نفی اش میکنند و از طرفی برای خود ، به دروغ ، پیشینه میسازند !
:)
نمیگویم که ژاپن ، کره و اکنون چین نمادهایی عینی اند که ایشان پیشینه ی ما را ندارند
اما گویم آنکه دیرتر آید ، خوشتر آید !
رئسای جمهور قویترین کشور جهان هر کدام مفتخر اند که میهمان کهن ترین مردم جهان بوده اند از تمدن و معترف اند که از قوانین ما بهره برده اند و سردرب سازمان ملل از اندیشه ی اندیشمندان ما نگاشته اند و هرساله به یک زبان غیر از زبان مادری ی خود تبریک نوروز گویند به فارسی و شعر از شعور ما خوانند به این زبان .
و این را تمامی ی مردم جهان میبینند که صدها زبان زنده و جاری در جهان داریم !

صبور باشید دوستان ام
حتی اکنون و در زمستان ، فرزندان ایران زمین ، به نام آوری ، شهره ی جهان اند !
حال اینکه از مام وطن دور اند ، خوش باد زمانی که از سویی بهار شود و از سویی فرزندان به دامن مام آیند !
صبور باشید دوستان ام
که خدای ما بر همه چیز آگاه است
همان خدایی که این سرزمین را " پربارترین " آفریده است به لیاقت هزاران سال یکتاپرستی !
آسوده باشید دوستان ام که اگر هیچ ندارید
خدایی ناظر و سرزمینی کهن و پدرانی بزرگ و نام آور و پیشینه ای پر فراز و نشیب از تجربه اندوزی و فرزندانی هشیار به این همه دارید !
بیهوده نه ای ، غمان بیهوده مخور

در انتها فکوری و صبوری ی مدیریت محترم این خانه را ارج مینهم و بر ایشان درود میفرستم .
11 بهمن 1400 تشکر
14 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
پاسخ مدیر : نظر مورد مذکور به درخواست شما تایید نشد
سلام جناب سخی

ممنونم که تو این وادی که "مرغ همسایه غازه" شما اشاراتی به "مهد تمدن جهان" می کنید.
اونهایی رو که "تمدن یونان رو غنی ترین ! تمدن جهان می دونن" رو ارجاع می دم به آی-جی-تی-وی از هاکان بایراکجی که در اینستاگرام زیاد رد و بدل می شه؛ در برنامه ای مربوط به سی ان ان ترک در بخشی تحلیلی راجع به تمدن ایران صحبت می کنه و از بی نظیر بودنش بین تمام ملتهای جهان می گه. ایشون می گه " مفهوم و روش امپراطوری و امپراطوری داری رو ایرانیان ابداع کردن و توسعه دادن و رومیها ازش یاد گرفتن و استفاده کردن"
در ارتباط با مشکلات ایران و ایرانی هم "استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن "42 کتاب دارن که به صورت کلی مشکلات ایران توش بررسی شده... از نقاط ضعف تا قوت. من چند تا شو براتون مثال میارم:

ایران و تنهاییش
ایران چه حرفی برای گفتن دارد
گفتن نتوانیم, نگفتن نتوانیم
سخن ها را بشنویم
هشدار روزگار
دیروز,امروز, فردا (مجموعه مقالات)
فرهنگ و شبه فرهنگ
مرزهای ناپیدا
و غیره
ایشون عصاره تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران هستن و به حق و به جا, ریز و درشت مسایل رو زیر ذره بین بردن ؛مطالعه کنین دوستان تا از عقده های حقارت کم بشه.

جناب سخی عرض کرده بودم مشغلم زیاده ولی باور کنین پای ایران که بیاد وسط دلم آتیش می گیره و نمی تونم ساکت باشم. این مملکت خیلی بهش ظلم شده و می شه و وقتی فرزندانش بهش ایراد می گیرن جانکاه تر هم می شه.
با تشکر از عطر افشان به خاطر صبر و حوصلش :)
11 بهمن 1400 تشکر
21 تشکر شده توسط : رضا قهرمانی Mahyar
سرکار خانم گلی ی اندیشمند ما
سپاس
نظری ثبت کردم دیشب که بعد از جناب مدیر تقاضای عدم درج کردم که مبحث طولانی نشود و امروز مجدد تقاضای درج !
از بس که کار مدیر ما کم است زحمت می افزاییم :)
به ایشان جز سپاس و دعا نتوانیم .

گفتن نتوانیم ، نگفتن نتوانیم
ای داد که این حال امروز ماست !

سپاس بسیار بابت معرفی ی کتب ، سرکار خانم گلی ی آداب دان و کتاب دان ما .
حضور اندیشمندانی اهل مطالعه چون شما بر ما مغتنم و پرنعمت است . درود بر شما
نیز درود بر همه ی دوستان اندیشمند و معطر ام
11 بهمن 1400 تشکر
10 تشکر شده توسط : عباس بهرامی رضا قهرمانی
با سلام خدمت جناب اسدی عزیز
نمیدونم برای عطرافشان امکانش هست که مثل اینستا یا گروههای تلگرام و واتساپ تعداد کل کاربران رو درج کنه و یا تعداد ویویی که در طول روز میخوره، یا این امکان نیست
اما مطمئنم که کسانی که مخاطب این سایت هستن شاید چندین هزار تایی و یا بیشتر باشه، تازه این مربوط به اعضای این سایت میشه، و تعداد کسانی که عضو نیستن و فقط چراغ خاموش از مطالب این سایت استفاده میکنن خیلی خیلی بیشتر هست
خود من از سال ۹۲ این سایت رو بصورت روزانه پیگیری میکردم و سال ۹۶ عضوش شدم و دوست دارم اینجا یادی کنم از دکتر ایکاروس عزیز که تا قبل از ایشون من فقط ادکلنهایی رو میخریدم که چند تا از فروشندگان محلی بهم معرفی میکردن و بعد از ایشون با معنی نیش و ... آشنا شدم تازه اون موقع بود که فهمیدم دنیای عطر چقدر بزرگه
اینا رو عرض کردم که بگم مطالب اساتیدی مثل شما و امثال شما دنیای عطر بازی رو برای علاقمندان بسیار بسیار زیاد و بی اطلاعی مثل من چقدر تغییر میده و بزرگتر و زیباترش میکنه و امیدوارم حرف یک و یا چند نفر باعث نشه این همه آدم مشتاق مثل من از کلاسهای درس شما و بقیه اساتید محروم بشه
اصولا طرح مباحث اعتقادی در دنیای مجازی به همین جاهها ختم میشه چون محدودیتهای نوشتاری سوتفاهم های زیادی رو ایجاد میکنه و امکان پاسخ نوشتاری واقعا سخت هست و نمیشه همه این سوتفاهمات رو برطرف کرد
امیدوارم شما و دیگر اساتید این مطالب رو در نظر بگیرید و این دسته از سوتفاهمات رو نادیده بگیرید و با قدرت به لطف خودتون ادمه بدین
همچنین امیدوارم همه کاربران هنگام نگارش به این مطالب توجه کنن و اگر مبحث اعتقادی رو میخوان پیش بکشن یا این کار رو نکنن و یا اون رو بصورت کامل توضیح بدن تا به شخص خاصی توهین نکنن
ببخشید که مطلب طولانی شد
با تشکر از عطرافشان عزیز که امکان این مباخث رو برای ما فراهم میکنه
11 بهمن 1400 تشکر
12 تشکر شده توسط : فریده.م علی رشوند
فقط یه روشنگری بکنم که من تاریخ این تمدن کهن رو نفی نمی‌کنم، ضد ایرانی بودن و عقده‌ی حقارت داشتن نسبت دادن به من کمی زیاده رویه به نظرم.
حرف پیچیده‌ای نمی زنم، بله زمانی که ما سیستم فاضلاب شهری داشتیم لندن و پاریس بوی سگ‌دونی می‌دادن، اما در همین لحظه بخش‌هایی از پایتخت ایران، سیستم فاضلاب درست درمون نداره، پس افتخار اون تاریخ بخوره تو سرمون. نوستالژیای گذشته‌ی درخشان فقط نشان از بیماری اکنون ماست. مینیاتور ما رو غربی‌ها اسم روش گذاشتن، نسخ خطی‌مون رو غربی‌ها تصحیح کردن، تاریخمون رو غربی‌ها نوشتن، پس ما کجای این تاریخ پر افتخار ایستادیم؟ و اون تاریخ کجای امروز ما نفس می‌کشه؟ ما امروزمان را با افتخار گذشته فریب می‌دهیم، گذشته‌ای که حتا خود در شناختنش کمترین نقش را داشته‌ایم و کماکان در لذت تعریف این و آن از هزار سال پیشش کیفوریم کجای امروزمان نفس می کشد، جز این است که تاریخ ما شده ویترین افتخارات سرداری شکست خورده، بدون آنکه فکر کنه چرا چنین در هم شکست و به خاک سیاه نشست.
11 بهمن 1400 تشکر
9 تشکر شده توسط : امیر حیدری حکایت دوست
فقط یه روشنگری بکنم که من تاریخ این تمدن کهن رو نفی نمی‌کنم، ضد ایرانی بودن و عقده‌ی حقارت داشتن نسبت دادن به من کمی زیاده رویه به نظرم.
حرف پیچیده‌ای نمی زنم، بله زمانی که ما سیستم فاضلاب شهری داشتیم لندن و پاریس بوی سگ‌دونی می‌دادن، اما در همین لحظه بخش‌هایی از پایتخت ایران، سیستم فاضلاب درست درمون نداره، پس افتخار اون تاریخ بخوره تو سرمون. نوستالژیای گذشته‌ی درخشان فقط نشان از بیماری اکنون ماست. مینیاتور ما رو غربی‌ها اسم روش گذاشتن، نسخ خطی‌مون رو غربی‌ها تصحیح کردن، تاریخمون رو غربی‌ها نوشتن، پس ما کجای این تاریخ پر افتخار ایستادیم؟ و اون تاریخ کجای امروز ما نفس می‌کشه؟ ما امروزمان را با افتخار گذشته فریب می‌دهیم، گذشته‌ای که حتا خود در شناختنش کمترین نقش را داشته‌ایم و کماکان در لذت تعریف این و آن از هزار سال پیشش کیفوریم کجای امروزمان نفس می کشد، جز این است که تاریخ ما شده ویترین افتخارات سرداری شکست خورده، بدون آنکه فکر کنه چرا چنین در هم شکست و به خاک سیاه نشست.
این مبحث برای من جذابه اما اینجا نابه‌جا به نظر می رسه، این چند سطر رو هم جناب سخی به احترام بی پاسخ نموندن نظر شما به عنوان خاتمه این بحث نوشتم
11 بهمن 1400 تشکر
12 تشکر شده توسط : حکایت دوست Rezvani
سخی عزیزم
خواستم مخالفتم رو خدمتتون توضیح بدم

وقتی شخصی مثل من میگوید مملکت را فقر گرفته
فحشا گرفته
بی اخلاقی گرفته
منظور اکثریت هست ، مثلا نود درصد به بالا
یعنی در جامعه 80 الی 90 میلیونی به راحتی چند ملیونی مورد غیر مشابه هم هست ، بله هست ولی چه فایده

در آینده نزدیک دیگر نیازی به شکل امروز به سوخت های فسیلی نخواهد بود
در زیر ساخت های این کشور هزینه های لازم برای آینده نشده ، ایرانی ها بچه نمیخواهند در این برزخ و پیری جمعیت در سالهای آینده بی داد خواهد کرد
همه چیزِ دولتی از ورزشگاه ها تا بیمارستان ها و خدمات بهداشت عمومی فرسوده و پنجاه ساله اند ،

کشور خشک و بیابان شده
جلگه جنوب از دست رفته و نمکزار شده و شمال نیز روز به روز بدتر

آب های زیر زمینی و روی زمینی هم که وضعیت فاجعه است

فرهنگمان در کف جامعه نابود شده
پول پرستی دین ملت شده
پسرهایمان درگیر اعتیاد و قمار و دور دور
دخترانمان دنبال خودنمایی و پلنگ شدن

پدر به فرزند دروغگو خود آفرین میگوید ک گرگ شده و موفق خواهد بود

برادرم
منابعِ
فرهنگِ ما
طبیعتِ ما
و سیستم ِ ما

به فرض بیگ بنگی از همین امروز ، به سی سال توجه پدرانه دلسوزانه و عاشقانه نیاز داره
از سمت بالاسری و بدنه اصلی جامعه

میشود ؟ میگذارند ؟
اگر هم بشود ، چگونه سی سال ، یا بیست سال نگهش داریم

یه جورایی نزدیک محال است ،
نه آب های زیر زمینی یکساله بر میگردند
نه نخلستان های خوزستان
و نه مَردی و مردانگی که سایه ای ازش نمانده

یکی دو ساله و پنج ساله هم درست نمیشود.

ایرانی که میشناختیم
دارد می میرد
نوش دارویی میخواد از دستِ رستم
و هر روز و هر روز هم باید مصرف شود ، بعد نهار ، قبل از شام

حال دیدی برادر شانسمان یک در چند است ؟؟؟
11 بهمن 1400 تشکر
16 تشکر شده توسط : IRRO  Kamran ahmadzadeh
بی‌نهایت ضربدر صفر؛ سیاه‌چاله‌ای که کهکشان را بلعید.

ساحره‌ی ایجاد رَملِ ناجورِ نصیب رو انداخت روی صفحه‌ی وجود
یک بار در اومد پنج وُ هفت بعدش دو تا هشت افتاد بغل هم
طالع خونده شد که دوخط آزادی، یک عمر اسارت!
ما ولی می‌دونیم اینجا قدِ یک تاریخ اوضاع خراب بوده
خراب چیه؛ قاراشمیش
می‌دونیم یه پای ملت همیشه لنگیده. دیکتاتورساز بودن وُ هجوپرست
مرگ پیمایی های چندمیلیونی؛ از لکاته باکره می‌سازن وُ خونِ باکره‌ها رو میدن دراکولا بنوشه
جایی که بهشت دانته نداشت، تو جهنمِ مکافات، الهیات کمدی شد وُ ضحاکِ نوینِ بی‌حس بر تخت نشست وَ جریان به اینجا رسید که بی چیز هستیم.
تراژدیِ بلعیده شدنِ یک کهکشان توسطِ سیاه‌چاله
سوختن یک ستاره؛ بی‌نهایت ضربدر صفر.

حکایت من با این دست مشتعل شدن‌های ناگهانی شبیهِ اونه که بامداد نوشت. هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنَخاست؛ که من به زندگی نشستم! حکایت دفاع از یک جامعه و آرمان نیست. حُکم بی‌احترامی نکردن به آن‌هاست! این‌که برخی عجیب چیزها در خرجینِ معصوم خود دارند و نباید گفت ما اُمُل هستیم و هیچ از ادبیات، هنر و... نمی‌دانیم! (مقصود شما البته این نبوده هرگز‌)

من مدافع مفادِ هیچ جامعه‌ای نیستم و فکرمیکنم بشر در تعریف و پرداختِ جمعیت به بن‌بست خورده. سراغ فردیت رفت. کله‌اش خورد به دیوارِ کمبود جمعیت، افسردگی، انزوا، خودکشی، و هزاران بندِ دیگه! تَکینگی رو رها وَ برگشت پیش کثرت تو آینه به خودش نگاه کرد دید همون مشکلات رو باز داره چه‌بسا موهاشم داره می‌ریزه! به نظرم تمام فرمول‌های جامعه‌شناسی [تقریبا] شکست خوردن. از سوئد با فردگرایی وَ اتکا به قانون تا ما با شهین جون آخر هفته خونه ننه بلقیس می‌بینمت وَ اتکا به منبر!
ناسیونالیست، پان‌ناسیونالیست، شُوینیست، عشق یعنی بچه محل، انرژی هسته‌ای حق مسلمِ لبنیات وَ هر گندوکثافتِ دیگه‌ای هم با سیستم گوارش من سازگار نیست. به غالبِ تاریخ بشر هم افتخار نمی‌کنم که هرجا کُشتیم وُ تجاوز کردیم نوشتیم به به هرجا کُشتن و تجاوز کردن نوشتیم اه اه! با همین بند به نادر افشاریه افتخار می‌کنیم وُ از حسین صفویه بیزاریم. [اصلِ عظیمِ استثنا فراموش نشه؛ بله. کیومرث، کامبوزیا، بزرگمهر بختگان، بهرام چوبین، آزونکس، آرتاخه، آریوبرزن، رازی، قطب الدین کازرونی، مرداویج، امیرکبیر، فردوسی، خیام، شمس، حافظ، ابن سینا، سعدی، مانی، مزدک، میرداماد، سهروردی و... هم از همین تاریخ هستند وَ میدانم. جانِ حرف چیز دیگر است] معتقدم تاریخ را باید مطالعه کرد تا بفهميم بشر را نه گذشته‌ای هست برای نجات وَ نه خبری از آینده برای اعتماد. باید لحظه رو ساخت و این صرفا یک شعار نیست. سوال؟ حال را چه حاصل از شکوهِ گذشتگان؟ وقتی کتابِ تاریخ بسته میشه. از قلبِ ساسانیان می‌آییم بیرون و اشک خود پاک می‌کنیم چه می‌بینیم؟؟ پاسخ: اسیدپاشی در نزدیک‌ترین جغرافیا به امپراطوری کوروش! قامتِ لحظه رو به جبروت و کبریایِ گذشته نباید فروخت. توگویی تاریخ مرهم شده بر زخمِ کاری ما! اما معلم تاریخی داشتم در دانشگاه که می‌فرمودند: تاریخ ریشه‌ی درخت است. باید تامل کرد چه شد که درخت‌های ریشه‌دار دیگر ثمر ندارند! اصل وَ اهمیتِ تاریخ را تفکر بر چگونگیِ حال می‌دانست و چه زیبا اندیشه‌ای داشت. باخودم فکر می‌کنم گاهی، ما چگونه تاریخی هستیم برای آیندگان؟ برای من این مهم‌تر از گذشته است. این‌که سرفصلِ منزجرکننده نباشیم برای فرداهای دور.

بله بیمار را پذیرشِ عارضه باید. اما اگر به یک شخص مرتب یادآوری کنیم که بیمارِ وَ مشکلِ اساسی داره قطعا شفا به خودش نمی‌بینه! سرخوردگی جانم. سرخوردگی ایجاد میشه.

جامعه؛ یک معیار، یک خروجی؛ روسَریت رو سرت کن دختر!
بله. اما 'اکثریتِ' جامعه یک معیار و مقیاس داره. شما حداقل‌ها رو هم باید ببینی. هرچند کم یا بی‌تاثیر باشن. ولی درکل موافق هستم چه‌بسا چندین سال پیش با همین موضع داستانی نوشتم تحت عنوان 'دودمانِ محدود' که خب شدیدا سانسور شد تا حدی که روی کلمات دست گذاشتن. شخص می‌گفت کلمه 'شَبَق' به معنای هورنی یا همون شهوت پرست رو عوض کن. گفتم چی بنویسم دوست داشته باشی عسل‌؟ گفت بنویس : آن‌گونه شدن :)
آن‌گونه شدم و بیخیال چاپ اون و هر نوشته‌ی دیگری.
همین خط‌کش رو شما تو آرت هم می‌بینی! بعد من ازش مینویسم فکر میکنن جنگ با فردِ. شخص یک اثر مستقل رو از پایه با خط‌کشِ یک اثر دیگه می‌سنجه یا یک ایده کُلی از خوب و بد داره همه چیز رو با همون پردازش می‌کنه. مثل اونایی که می‌گن سینما یعنی هیچکاک. دیگه دوربین باید هیچکاک باشه. میزانسن هیچکاک. تعلیق هیچکاک. محتوا هیچکاک و... این داستان میره وَ می‌رسه به دُگم، ایدئولوژی‌های متعفن وَ هرآنچه که شما از این باب بیشتر می‌دانید وُ من کمتر.

نقل من اینه که هیچ باغبانی برای رفع آفت کُلِ باغ رو آتش نمی‌زنه.

‌خدا، شیطان، خیر، شر، گناه، حرام‌؛ حلال؛ بیا تو بچه هوا سرده!
انسان چکیده‌ای است از باورها. حال این باور میتونه با مدرن‌ترین شمایل خودش رو نشون بده یا با اصولِ کلاسیکِ یک فرقه یا دین. شخصا معتقدم نمیشه ایرادی گرفت. [امیدوارم قاطی نشه با این‌که هرکی هرچی خواست بگه وَ ما هیچی نگیم!] آدم‌هایی هستند که برخی شب‌ها با پارتنر جنسی خودشون سکس نمی‌کنن! یا مثلا یه سری اسامی رو می‌شنون دست خودشون رو گاز می‌گیرن وَ فوت می‌کنن! بقول سهراب جایی بین بیخودی و کشف! من به روستایی رفته بودم پیرزنی از من پرسید اسمت چیه؟ -مسیحا. گفت خدایا توبه. فوت به اطراف. تو مگه مسلمان نیستی؟ :) خب جهان ملغمه‌ای از تمام این‌هاست وَ ما نمی‌تونیم گستره رو از کسی بگیریم. ولی نقد [عادلانه] می‌تونیم بکنیم. اما دلسوزی هم نه؛ قبلا هم اشاره کردم که نیچه معتقدِ دلسوزیِ بدونِ درخواست دخالت محسوب میشه وَ جایی که ما فکر می‌کنیم رسیدیم دیگری هم همین حس رو داره وَ در حقیقت رسیدن هیچوقت شکل نمی‌گیره!! باید یادآوری کنیم به خودمون که سطحِ سنگین وُ ثقیلِ مدرنیته ناگهان برروی پایه‌های متزلزل وُ عاجزِ سنت رها شد. مدرنیته ای که هیچ تصوری از خودش نداره وَ سنتی که پُر از تحریف، تخریب و نقاط ناشناخته است. آدمیزاد مگه چیه‌؟ پُرواضح که شکسته میشه و کُلی نابلدی و اضطراب از جگرش بیرون می‌زنه. مادربزرگِ شاهرخ هنوز به پسرش میگه آقامرتضی و موقعی که میخواد باهاش دست بده چادر رو روی دستش میکشه!! مادربزرگ شاهرخ عجیب غریب آدم مهربون، آرام و بی‌آزاریِ. چه میشه کرد‌؟ هیچی. تا جایی که مهربون وُ بی‌آزار باشیم وَ درونیاتِ آرام داشته باشیم معادله حل میشه. جایی ریاضیات به گره کور می‌خوره که ارشمیدس نمیتونه بگه اورکا اورکا یافتم یافتم وَ جماعت شروع می‌کنن به حکم صادر کردن. که بگید خدا، بگید دین، بگید حرام، بگید حلال، بگید معبد، بگید توالت، بگید حمام، بگید شیطان، بگید آنارشی، بگید مرگ، بگید کوفت...! استقلال فدای پیروزی!
گاها بلوف وَ تناقض هم خفه کننده‌ است. مثلا اشخاصی رو میشه پیدا کرد که می‌فرمایند ما مارکی دوصاد [یا ساد] می‌خونیم وُ پازولینی تماشا می‌کنیم ولی با یک رایحه ی نه چندان هارشِ حیوانی به مشکل برمی‌خورن وَ بیایید بگیرید که بشر را به چاله‌های فراموشی دارن ميندازن! من با مارکی دوصاد یازده سال پیش مثل یک پروژه شخصی برخورد کردم. مطلع عرض می‌کنم؛ اروتیک، منحرف وَ فرقه‌ای ترین عطر در پیشگاه تخیلِ مارکی شوخی محسوب میشه! ذیل عطر 1740 برای عزیزان نوشتم اصلا ایشون خودش رو شَر خطاب میکنه. میگه آقا ما اصراری نداریم در تعریفِ خوبی که شما ساختید قرار بگیریم. من شَر هستم و دنیا به اشرار هم نیاز داره. به انواع و اقسام رابطه‌های جنسی هم فکر میکنم و انجامشون میدم. میل دارم پارتنر جنسی خودم رو ببندم به تخت. هان؟ دقیقا مارکی میگه هان؟؟ چیه؟؟ سادیسم از اقسام اسم این شخص گرفته شده [به نوعی] بعد آقایون نسخه‌ی دوصاد می‌پیچن ولی به یک رایحه حیوانی میگن؟ پیف پیف. فسلفه و اصول رو تحریف می‌کنن. میگن مسخ کافکا یعنی همون که من، تو بچگی به دوستم گفتم: دیدی سوسکت کردم!! میگی آقا این نیست. میگن باشه تو کافکا در کرانه اصلا. میگی یعنی چی؟ میگن همینی که هست. مفهوم زیبایی‌شناسی وَ چیستیِ هنرتجربی هم جا نیوفتاده. همین رو هم بگی می‌فرمایند : باشه تو اصلا یک تجربه‌ی زیبا :) از طرفی بخاطر شرایط موجود همه پارانوئید شدن وَ سوفسطایی به شدت. چیزهایی که برعکسش داره تدریس میشه رو با جدیت بروز میدن. باور کردنی نیست. بعد 36724689/5 نفر هم تاییدش می‌کنن. بامزه نیستیم آیا!؟ پس؟ با شما موافقم که اجزایِ این جامعه باید نقد بشه. نقد چیه؛ باید شخم زده شه از نو بذر بکاریم. اما؟ نه با روشِ توسَری زدن وَ این‌که بدبخت های خُردِ عقب افتاده به خودتون بیایید! یا ما ناچیز هستیم در ادبیات، هنر و...! اینطوری چون نیست وَ یادمون نره من وَ شما یعنی آغازِ تعریفِ اجتماع. تغییر از 'اینجا' آغاز میشه نه 'آنجا'

در خطی نوشتی اینجا جای نقد اجتماعی نیست! بله. اگر اتریش بودیم! شما رو ارجاع میدم به کوچه پس کوچه‌، زیرزمین‌ها وَ پشت‌بام خانه‌ها در شوروی. ایامِ بلوغ کمونیسم و حزب کارگر. امیدوارم متوجه شده باشید منظورم رو. فقط بدونید شخصا از تمام بحث‌هایی که کردم بیزارم. دوست نداشتم نخواستم نمیخوام ولی مجبورم انگار! یک نوع ناچاری که بهش می‌گیم توفیق اجباری! افسوس همین امر باعث شده [احتمالا] کسانی که تا دیروز دوست بودند امروز دیگر نیستند وُ سرشان سلامت.

خلاصه این‌که همچنان معتقدم اون پایان‌بندی اعصاب نوشته‌ات رو بهم ریخت و باعث شد بی‌خواب شه وَ نوشته‌ی فعلی والیومِ محترم وَ هوشمندانه‌ای محسوب میشه برای رفعِ اون بی‌خوابی. زمین بازی تغییر کرد! خرسند که شما توانِ این مهم رو داری و بروز احساسی نداشتی. چه‌بسا انتظاری جز این نمی‌رفت.

جناب کامران مَن صحنه‌های عجیبی دیدم تو این کشور جایی که سرِ شخص ترکید و مویرگ‌های چشمش منفجر شد ولی دختری که تو جوب افتاده بود رو رها نکرد! متوجه‌ هستی حتما کجا، چه زمانی وُ چطور! جایی که تهران عربی حرف می‌زد! آدم‌های خیلی شریف و آگاهی که زیر چنگالِ ردای نارنجی و مشکیِ ظلم کمر خم نکردن. کسانی که بخاطر شهرت و پول تن به کثافت و لجنزار ندادن. ایده نفروختن جایگاه بخرن. استدلر ندادن خودنویس آقایان رو بگیرن! چرا؟ چون جوهر پس میده وَ تن وُ لباس رو به کثافت میکشه!! لکه‌دار میشی...!
شاید کسی اطراف ما باشه که چیزی تو چنته داره. البته این‌ها شما بهتر از من میدونی مبادا خیال کنی تذکر است. خیر. مَقالی بیش نیست.

شهریار. آن‌چنان دوست. هم‌چنان نزدیک.
شهریار عزیزم درود برتو. بله جانم موافقم. اما قطعا متوجه شدی تو این مدت که من خطوط قرمزی دارم که خوش یا متاسفانه با کوچک‌ترین تحریک متشنج میشه و رگ گردن کلفت میکنه. برای خودم مهمه این‌گونه بودن ولی بروزِ این امر اون هم با ادبیاتِ طعنه دار گاها عامل تخریب و ایجاد دشمنی است. اصلاحات لازمه و کلیدها همه خراب! بارها نقد کردم خودم رو وَ گوش چپ پیچوندم که سربه راه باش. اما جاده همچنان در دست تعمیر است! وقتی بی چیز رو خوندم یاد چندنفری افتادم که مفهوم ایستادن هستن برای من. دیدم که چه‌ها هستن. خلاصه با حکم عقل از سمت جناب کامران رفع بلا شد وَ سپاس. چه‌بسا یک امت رو نجات داد. :) / مرسی از توجه شما و سپاس که اهمیت قائل شدی و پوزش که مستقل جواب شما رو ندادم. قطعا دلیلش رو درک میکنی.

کامران عزیز امیدوارم نوشته من رو گزک ندونی که چنین امتیازی برای خودم قائل نیستم. فقط یک مخالفت صریح بود. [واقفم که همیشه زاویه نگاه موثر است و شاید بین نیت شما و دید من تفاوت باشه/اما بروز احساس همیشه آنی است و گریزی نه!] اما تمامش چیزیِ که در دنیای آدم بزرگ ها شکل می‌گیره و خطا نیست.
با آرزوی این‌که خیلی چیزها عوض شه. اندوه که همیشه برای آدمیزاد خوابیدن از بیداری لذت بخش‌تر بوده! با آرزوی تندرستی برای شما و باقی عزیزان که صبوری می‌کنند وَ سپاس از عطرافشان که ناشر تیغ به دست نیست.
11 بهمن 1400 تشکر
17 تشکر شده توسط : Hani مهدی
کامران عزیز عرض احترام.
حقارت ؟ خدا نکند .
شما از اعضاء فکور و هوشمند این خانه اید و سطح سواد شما از بیانتان هویداست .
اگر غیر ازین بود هرگز مخاطب حقیر نمیبودید که اینجانب کمتر با شخصی درین خصوص مباحثه میکنم و تا مشرف به ادراک و شعور وی به مزید نشوم داخل به بحث نخواهم شد .
خب اشکالی ندارد ! سلائق گوناگون است و نیز علائق .
هر کس از پشت عینک خود که به سواد و تحقیق و مطالعه ساخته است میبیند . روش ها یکی ست لیک مسیرها گوناگون اند .
مسیر فکری شما محترم است بر ما .
دانش در ابتدا نزد ایرانیان بوده است لیک دیگران که فارغ اند از تداخل دین در سیاست ازو بهره بردند و ما اندر خم کوچه های تنگ و تاریک مذهب ایم .
ایشان از سواد ما به خدا رسیدند از کانال خدمت به مردم و ما کماکان به دانسته ها بسنده کرده ایم و در مقام عمل نکوشیده ایم .
لیک اینها تجربه است و زمستان در گذر !
انشاله موفق باشید و آرزو میکنم در همان جایی سکنی و عمر گذارید که علقه ی شماست .
من اگر روزی مخیر به انتخاب باشم کماکان از خدا خواهم خواست در این خاک متولد شوم و خواهم بالید به آن .
سپاس بابت احترام به پاسخ به حقیر .
با احترام متقابل
11 بهمن 1400 تشکر
12 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محمد
جوان رعنا علی افتخاریان عزیزم
سلام
مخالفت ؟؟ مخالفت با چه ؟
مگر من غیر ازین گفتم ؟
من با تک تک جملات ات موافق ام
من از امروز نگفته ام ، که بطور کلی گفتم در زمستان ایم و شما به جزء زمستان امروز را تشریح کرده اید .
من از دیروز گفتم و کسب تجربه ی امروز که برای خود ، زمستان ساخته ایم !
دلیل این زمستان میدانی چیست ؟
ساده ست !
شکر نعمت ، نعمت ات افزون کند
کفر ، نعمت از کف ات بیرون کند !
کفران نعمات کردیم و نعمات از کف دادیم و این حق ماست !
باید این زمستان ببینیم .
اما حُسن اش :
این بار سوم است که مذهب ایرانیان را به زمستان میرساند زمستانی خشکسال این بار !
و این تجربه بسیار مغتنم است بر آیندگان .
من زمین شناس ام . از این منظر نیز مصداق دارد :
زمانی که آتشفشان میخروشد و حکمرانی میکند و مواد مذاب همه چیز میسوزاند و خاکستر میکند ، به مجرد آن و به سرعتی حیرت آور ، همه چیز از نو میروید با سرعتی چند برابر و آن سرزمین چندین برابر ِ قبل آن ، سبزی و زندگی بر خود میبیند !
زمستان ، هر چه سردتر و میراننده تر ، بهار اش زندگی بخش تر !
تمام منظور ام این است :
سرزمینی سبز داشتیم ؟ بهترین بودیم ؟ اکنون به خاکستر نشسته ایم ؟
نومید نباشید که تجربه ی ما را هیچ ملت ندارد
پیشینه ی ما را هیچ ملت ندارد
اصلا همین بود که از ما ترسیدند ، تخم نفاق پاشیدند ، تفرقه ایجاد کردند و حکومت کردند بر ما !
به کوتاه زمان ، به تجربه ی گذشتگان ، در حال اوج گیری بودیم که بر زمینمان زدند .
آموختیم که کفران نعمات چه عاقبت دارد
آموختیم دین افیون ملتهاست
سرزمین ما بزودی از دل خاکستر ، سبز خواهد شد
ای کاش زنده باشم ، ببینم و تصدیق بگویم به مصداق !
فرق ما با ژاپن و کره و چین در تداخل دین و سیاست است که امروزه و درین زمستان آموختیم که ما را به خاکستر نشاند ، پس تکرار اش بدور از عقلانیت است .
حال اینکه سرزمین ما ثروتمندترین است به تمامی ی ثروت های جهان .
پس از زمستان ، بهار است !
هیچ در این شک نکنید که قانون طبیعت است و طبیعت را بی قانونی ناشناخته است .
این نومیدی ها ما را به انحتاط نزدیکتر میکند مثل کسی که در مشکلات خودکشی میکند !
این نیز ، دیگر عیب ماست با تاسف !
نمیگوییم که میجنگیم با مشکلات
میگوییم حال که زمستان است باید مُرد و در انتظار بهار نبود که بهار بی معنی ست بر ما و ما بهار نمیشناسیم و هرگز بهار نخواهد شد !
دو راه بر ما موجود است :
یا به سمت مرگ برویم به ناتوانی و عجز و مداوم بگوییم که عاجزیم و نابلد و ناتوان
یا به سمت زندگی به تجربه ی اندوخته و توانایی
هر کس یکی ازین دو انتخاب میکند
ای دوستان دانشمند و فرهیخته ام :
شما کدامین انتخاب میکنید ؟؟
11 بهمن 1400 تشکر
11 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محمد
سپاسگزارم آقای سخی،

ببینید متاسفانه مساله اصلی اینه که اکثر ما کشورمون رو درست نمی شناسیم به قول استاد میر جلال الدین کزازی «اگر بشناسیم بهش دل میبازیم و هرگز ازش نا امید نمی شیم». و مساله اصلی دیگه اینه که آیا مطمئنیم اونایی که ما به عنوان الگو مسخشون شدیم راه درست رو می رن؟ کشور ما کهنساله و اکثر اونها جوان. ایران راهش رو رفته و الانم بیراه نمی ره ولی چون از بقیه پیرتره و شل و ضعیف راه میره ما فکر می کنیم عقبیم! خیر دوستان ما خیلی جلوییم و دیگران تا به ما برسن کار دارن.
مثل این می مونه مثلا همین استاد اسلامی ندوشن رو با این همه تحصیلات و تالیفات و تاثیرات مسخره کنیم و بگیم« این یارو پیری نمی تونه شلوارشو بکشه بالا آب دماغش چرا آویزنونه؟ پیر مرد فش فشوی بی خاصیت! منو نگاه رو دستم پشتک بالانس می زنم!!!!!»
ایران، استاد اسلامی و امثال اونه و بقیه کشورا جوانها و امثال ماها.
خوشبختانه تو همون نوشته اخیرتون که: گفته بودین تایید نشه« متوجه شدم شما به کنه مطلب آگاهین و اون چیزی رو که لازم بوده از ادبیات فارسی دریافت کردین« گنجینه تمدنی ما همون آثار فاخر ادبیمونه که هیچ نکته درش فرو گذار نشده و دقیقا همون غلبه نور بر تاریکی است که در نهایت اتفاق خواهد افتاد».
بله دوست عزیز هم آب بر می گرده هم خاک خشکیده آباد می شه و هم جامعه اصلاح می شه و ایران دوباره خرمی و سرافرازی خودش رو باز پس خواهد گرفت ولی شاید به عمر من و شما قد نده. که همه جانها فدای ایران و آرمان ایران.

برای شناخت ایران این بار از فیلسوف سیاسی ایران کتاب معرفی می کنم و به نوبه خودم به بحث پایان میدم:
تاریخ اندیشه سیاسی در ایران
زوال اندیشه سیاسی در ایران
ملت ،دولت، حکومت و قانون
از سید جواد طباطبایی
انتشارات مینوی خرد ناشر همه آثار ایشونه.
بهتره که فقط نوک دماغمونه نبینیم. هفت هزار ساله این مملکت سرپاست؛ زمین خوردن بوده ولی از پا ایستادن و بلند نشدن هرگز نبوده.

تاریخ همیشه چراغ راه ماست و دقیقا تنها تاریخه که به درد ما ایرانیا می خوره چرا که مثلث زبان، ادب و تاریخ هویت این کشور روشکل دادن.



سپاس بی پایان از مدیریت محترم تارنما
11 بهمن 1400 تشکر
11 تشکر شده توسط : رضا قهرمانی اردلان
دوستان یک موضوعی مطرح شد که من حس میکنم باید بهش جواب بدم اونم اینکه درست ما تمدن قدیمی و باستانی داریم اما مسلما اولین تمدن نیستیم اولین تمدن ها در بین النهرین (ایران و عراق امروزی)شکل گرفته اند نمیشه بهشون گفت تمدن های ایرانی ملل دیگه مثل چین و یا مصر چیزی از ما کم ندارند مسلما موضوع دیگه اینکه متاسفانه هر چقدر در زمان باستان در فتح و جنگاوری و گشودن سرزمین های دیگه توانمند بودیم در تولید علم و دانش از حکومت های هم عصر و رقیب خودمون عقب تر بودیم علت اصلیش هم به این برمیگرده که علم و دانش و خلاقیت برای بروز نیاز به آزادی داره چیزی که در یونان و رم وجود داشت (حتی رشد و شکوفایی دوران اسلامی هم برمیگرده به زمانی که خلفای عباسی آزادی مذهبی بوجود آورده بودند) اما در کشور ما حکومت مرکزی با مشت آهنین به رعایا حکومت میکرد دقیقا همین همین استدلال ها رو میشه برای امپراتوری عثمانی هم صادق دونست حکومتی که تا وین پیش رفت اسمش لرزه به تن حکومت های اروپایی مینداخت همسایه اروپایی ها بود اما در آخر تبدیل شد به پیرمرد مریض اروپا سخن آخر اینکه هر موهبتی که من و شما امروز داریم و انسان 150 سال گذشته نداشت از نتایج عصر مدرن و سرمایه داریه شوروی گولاگ از خودش باقی گذاشت چین هم ایغورها رو در قرن 21 عقیم میکنه این ویترین بدون روتوش حکومت هاییه که فردیت بالاترین ارزش نظام هاشون نیست.
11 بهمن 1400 تشکر
4 تشکر شده توسط : مسیح بسته شده  Kamran ahmadzadeh
نظرات محدود شده است
1
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
سلام
دکانت این عطر رو تهیه کردم
ولی فقط یه بار تونستم بپوشم
واقعا غیر قابل تحمل
رایحه ای که آدم یاد گذر از جلو در طویله های روستایی میندازه
01 خرداد 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : هاشم پور سحر
امروز برای بار دوم باقیمانده سمپل این کار رو تست کردم
عمیقا اعتقاد دارم عطر بد وجود نداره، اینو نه از نگاه آرتیستیک که از نگاه اکونومیکال دارم میگم، چون تو دنیای تجاری امروز یه شرکت برای اینکه بتونه عطری رو در سطح تجاری تولید کنه حتما باید براش صرفه اقتصادی داشته باشه
یعنی یا مثل کارهای دیراینری کلا با هدف سود سازی هست و مخاطب عام داره یا مثل کارهای نیش مخاطب خاص داره ولی در حدی که باز تولید رو توجیه اقتصادی میکنه
ولی از صبح دارم همش فکر میکنم چطوری کسی میتونه این رایحه رو دوست داشته باشه؟
و چطور اینقدری مخاطب داره که تولیدش توجیه پذیره؟
بدون تعارف بخوام بگم خیلی عمیق آدم رو میبره تو فضای محل نگهداری احشام (نه جایی مثا اصطبل بلکه دقیقا مثل طویله با تمام رایحه های انیمالیکش)
رابحه به شدت تاریک، کثیف، انیمالیک، خشن و....
ماندگاری خیلی بالا
پخش زیاد
و باز هم این پرسش تو ذهن من که چطور کسی میتونه از این رایحه آنقدر خوشش بیاد که برای مهمونی مثلا بپوشدش؟
یا مثلا تو تنهاییش بخواد با این رایحه حس لذت بخش تجربه کنه
که این عطر رو به مرحله تولید تجاری برسونه
24 دی 1400 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : هاشم پور سلطان عطربازهای ایران و توران
جناب محمد باقر آبادی
سلام
پرسش و نظرتان در خصوص این عطر کاملا بجاست .
یادم هست قبلا در خصوص عطرهایی که به شامه ی عام ( همه ی ما عطر دوستان ) بدبو هستند مطالبی رو عرض کرده ام اما یادم نیست کجا بود !
شاید در بخش پرسش و پاسخ بوده ست .
سالها پیش مقاله ی بسیار مفصلی درین خصوص خواندم . یکی از جالبترین مقالاتی بود که در خصوص عطرها خوانده ام که هم بسیار متعجب ام کرد و هم بسیار ازو آموختم .
در قسمتی از آن نوشته بود در وادی ی نیش ها برخی از عطرها به سفارش جمعی ( اجتماعی از شغل یا حرفه ) ساخته میشوند .
در قسمتی نوشته بود که حس بویایی چطور عمل میکند و چرا پس از مدتی در معرض یک یا چند رایحه ی خاص بودن ، دیگر حس بویایی به آن روایح واکنش نشان نمیدهد و چرا ؟
خلاصه اش این بود :
عده ای از دامداران بزرگ جهان در کشورهای مختلف که اتفاقا از عاشقان هنر عطر بودند مشکلاتی در خرید عطر داشتند و دیگران یک عطر خاص را جوری تفسیر میکردند که برای ایشان اینچنین نبود و ابتدا فکر میکردند مشکل حس بویایی دارند و سپس و بعد از اشتراک گذاری این مشکل با همکاران خود ، متوجه شدند این مشکل عمومی ست ! یکی از پزشکان متخصص به این داستان علاقمند شد و شروع به تحقیق درین باره کرد . نتیجه اش این شد :
در معرض یک یا چند رایحه ی خاص بودن باعث میشود شخص نسبت به حس آن روایح ، کم احساس یا حتی کربو شود .
مشاغل بسیاری درین لیست حضور داشتند :
دامداران ، کفاشان ، نجاران ، آهنگران ، قصابان ، آشپزان یک محصول خاص ، کارخانه داران ، باغداران و خیلی دیگر .
حال یک مشکل جالب وجود داشت ! :
مثلا آزمایش کردند بر دامداران بوییدن رایحه ی رز را .
نتیجه این شد : اگر رایحه ی رز را به علاوه ی رایحه ی همیشگی ی آن شخص کنند ( مثلا برای دامداران رز را با روایح انیمالیک ادغام کنند ) بسیار بهتر و دقیق تر و با کیفیت تر ، رایحه ی رز را تشخیص میدهد ، تا رز ِ تنها !
متوجه شدند اگر میخواهند برای هر اجتماع از شغلی ، عطر بسازند ، بهتر است روایح همیشگی ی ایشان را که اتفاقا نسبت به آنها کم احساس یا کر بو شده اند نیز در آن عطر دخیل کنند !
به عطر ِ خاصی اشاره نشده بود در مقاله اما قید شده بود که تعدادی از عطرها به این قبیل سفارشات ساخته و جامعه ی هدف ِ خاص خود دارند .
چندین مثال جالب زده بود که فلان مشاغل چه روایحی را متغیر از دیگران میبویند و سپس گفته بود که چه باید کرد .
گفته بود عطرهای انیمالیک ( بر فرض مثال همین عطر ) از محبوب ترین و پرفروش ترین ها هستند در استرالیا ، هلند ، نیوزلند ، اسکاتلند و دیگر همه ی دامداران حرفه ای در تمامی ی نقاط جهان .
و شما درست فرمودید : ازین بابت توجیه اقتصادی دارند .
عطرهای انیمالیک برای دامداران ، رزینی برای کفاشان و چسب سازان ، چوبی برای نجاران و...
که آن رایحه ی خاص را نمیفهمند لیک به واسطه ی حضور آنها ، دیگر روایح اضافه شده ی عطر را به کیفیت هر چه بهتر درک میکنند .
دنیای روایح خیلی پیچیده تر و جذاب تر است از چیزی که ما عطربازان فکرش را میکنیم و امروزه یکی از گسترده ترین مباحثی ست که در بزرگترین کالج های جهان تدریس میشود .
ما فقط میبوئیم و میگوئیم : خوب است ! خوب نیست !
اما فقط تحصیل کردگان این رشته با خبر اند که چه خبر است و درون هر شیشه ، چه دنیای عظیمی ست از دانش !

درباره ی عطرهای خاص ، از این منظر نیز بنگریم .
هرچند خیلی مختصر و مجمل عرض شد لیک امید که فتح بابی باشد در اذهان دوستان عزیزم و انشاله مفید واقع شود .
با ارادت
25 دی 1400 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور

پرداخت چرم در این عطر کاملا باستانگرایانه و بدوی هست یعنی پرداخت پهنی چرم منظور عطار بوده و نمیشه با تعارفات موضوع رو عوض کرد و گفت رایحه دیگه ای داره.
حالا ممکنه یکی دوست داشته باشه بحثش جداست ولی نمیشه واقعیت رو نگفت.
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : هاشم پور پيمان

این نوع عطر ها مسلما مخاطب خاص خودشون رو میخواهند
بیشتر دقت کنید ، بیشتر انسانهای درونگرا به این نوع روایح علاقه نشون میدهند که این افراد در جامعه بخصوص ایران ما کم هم نیستند که تو جامعه باهاشون برخورد میکنیم که از عطر مون سوال میپرسند و حتی بعضی ها دوست دارند بوی عطرشون متفاوت باشه

نیسان افریکا اولیفانت واین ادکلن رنس هر دو به نظرم شاهکار برای علاقه مندان خودشون هستند هر دو رو دارم به نظرم اصلا شبیه نیستند
و جالبه که هر کدام تیپ شخصیتی خودشون رو می خواهند
و به دوستان حق میدهم که کمی سخت پوش هستند که این به خاطر خواست عطار بوده و درخواست مشتری و طالب آن
در ضمن من بوی فضولات انسانی ازشون نمی‌گیرم
مطمینم اونایی که از این روایح خوششون میاد با این تفاسیر ازشون متنفر نمی‌شوند
من که عاشق همه گیر نشدنشون هستم
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : هاشم پور سلطان عطربازهای ایران و توران
هدف من متنفر کردن علاقه مندان از این عطر نیست. صرفا همونطور که ابراز علاقه به یک عطر و بیان اینکه ما رو به یاد چه چیزهای خوبی میندازه طبیعی هست، به همین ترتیب ابراز عدم علاقه و اینکه یادآور چه چیزهای بدبویی هست هم منطقی و طبیعی هست.
اگر کاربرها صرفا عطرهایی که دوست دارند رو بیان کنند و اونهایی که دوست ندارند رو چیزی درباره اش نخوان بگن، به تدریج نظرات بایاس پیدا میکنند. به قول یکی از کاربرهای همین سایت، اغلب ماها بیشتر ضربه خوردیم از به به و چه چه ها، تا ابراز تنفرها، و باعث تحمیل هزینه های اضافی و خریدهای ناموفق میشیم.
در مورد عطرهایی که چرم خشن و بدون پرداخت و تلطیف نشده (و یا با پرداخت کم- مثل همین عطر که بوی ضعیفی از برگاموت و اینسنس و ... در کنار بوی قوی چرم پرداخت نشده وعود هست) همیشه این نوع عطرها مناقشه برانگیز و یا controversial بوده اند. برای مثال نظرات زیر عطر نیشانه آفریکا الیفانت رو بخونید که کاربرهایی اون رو عینا بوی کود حیوانی و پهن دونستند. و یا در کامنتهای زیر عطر هاردلدر ، کاربر گرامی ای که از کامنت من در باره این عطر خوششون نیومده، در مورد هارد لدر گفتن "
"میشه بوی گاو و گوسفند رو حس کرد.البته بیشتر یاداور یه طویله کثیفه تا بوی پوستشون.بوی بزها زمان جفتگیری شدیدا تو فضا پخش میشه...بیشتر یاداور یه اخور کثیفه"
و یا یکاروس در باره هارد لدر نوشته:
"هارد لدر رو تمام عطربازای حرفه ای که از نزدیک میشناسم ، حداقل یکبار بهش حمله کردن و پریشان بودن فضای عطر و تلو تلو خوردن نت ها رو نقص این عطر میدونن"

دونستن این نظرات کمک میکنه به کسانی که تا قصد خرید این عطر رو دارند تا بهتر تصمیم بگیرند. همینطور اینکه بدونیم استفاده این گروه از عطرها در فضاهای عمومی برای بسیاری از افراد میتونه بشدت آزار دهنده هست و تجاوز به حقوق دیگران میتونه باشه.
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : هاشم پور سلطان عطربازهای ایران و توران
قسمت ۴۰۰ سریال ترکی رو میبینم
هنر پیشه زن فیلم کاری میکنه که همسرش فکر می‌کنه داره بهش خیانت میکنه مرده میاد سر از کار زنش سر در بیاره اشتباهی متوجه میشه ،زندگی که تو ۳۹۰ قسمت ساخته شده میره به فنا .
تو اون لحظه میگم من اگه بودم بعد این همه سختی رک و راست از زنم می‌پرسیدم دیونن اینا
یهو خودم رو جای شخصیت واقعی میگذارم میبینم منم بودم احتمال ۹۹ درصد همین کار رو میکردم آفرین میگه به تیم کارگردانی که خوب بلدن من مجبور به همزاد پنداری کنن
اصلا هدف کارگردان اینه
بعد منتظر قسمت ۴۰۱ و.....
این همه قسمت دنبال کردم اگه قرار بود حدس بزنم که دیگه نمی‌دیدم قوه تخیل رو کار مینداختم مثلاً یه سریال برا خودم ریو میکردم
آقا سپهر کامل همه جهات با شما موافقم
بویس میستریکس رو که میزنم حس خفگی بدی بهم میداد یه بار با باس اینتس رو هم زدم دیدم شیرینی باس اون رو برام دلچسب کرد
من روز اول که سوار ماشین بنز دوستم شدم دیدم دنده به جای راهنماست زدم R تو فکر این بودم اینم جای دندس آخه که ماشین عقبی رو مورد عنایت قرار دادم حالا اگه ادکلن بود با اولین پاف این حس رو بهم میداد از شیشه باید پراش میکردم بیرون ،نه ،یه کمی باید بهش زمان داد
ادکلن چرمی و علی خصوص انیمالی روی پوست بهتر جواب میده
الان دیگه میدونم مثلا تو شغل فضای باز من خیلی عطر ها خوب جواب نمیده حتی با ۱۰ پاف
ولی این مدل عاشقش نیستم ولی ۳ پاف از این مدل رنس حس جالب و فریادکشی داره که بعضی وقت ها منو جذب میکنه و سرحال،و در عین حال اصلا دافعه ندارم برام
مثلاً تو محیط بسته به پاف هم احتمال دافعه هست مثلاً میخوای بری پیش دوست یا خانومت این بو رو بدی !!!
مطمینم که کارگردانش میدونسته چی ساخته
چون همین حس رو خیلی از عطرهای با اسم و رسم دار تر نمی تونن که منو به چالش بکشند
بعضی عطر ها علاوه بر تیپ لباسی ، تیپ شخصیتی خودشون و همچنین موقعیت مصرفشون و سن مصرف رو می خواند
مطمین هستم حس خوبی که مثلاً بلک پوشن با اون قدمتش بهم میده رو اصلا نمی تونن انکار کنم چرم و رز تمیز همچنین از کیفیت ساخت رنس با این جسارت و چیدن مهره های ترکیب شدنشون هم برام ستودنیه و قابل تقدیر.
همچنان سعی میکنم بوس میستریکس هم برام روزی جذاب بشه اگه نشد من نتونستم با این عطر ارتباط بگیرم و شاید به کار من نیاد
ممنون
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : هاشم پور Mahdisss
درود؛ من این عطر رو تست نداشتم ولی با جناب سپهر موافقم؛ همینطور که به به و چه چه راه انداختن بقیه، راجع به عطری که دوسش داریم جالبه؛ در نتیجه انتقاد و‌گفتن نکات منفیش هم نباید موردی داشته باشه ...

مسئله دیگه که مطرح هست واسه خرید عطر نیاز هست که وجه های مختلفش دیده شه و اگه همه کامنتا مثبت و یا منفی باشن کمکی به طرف نمیکنه ... پس وجود کامنت های منفی نیز نیاز هست و فکر نمیکنم هیچ عطری توی دنیا اونقدر بزرگ باشه که نشه هیچ انتقادی بهش وارد کرد!

مورد سوم اهمیت بیشتر نکات منفی به نسبت نکات مثبت هست چونکه راجع به نکات مثبت اکثر فروشگاه ها، خود شرکت سازنده، تبلیغات و ... روش مانور میدن اما نظرات منفی خیلی کمتره! و لازمه ما در ایران بالاخره هم شیوه نقد و هم شیوه مواجهه با نقد رو یاد بگیریم و اینقدر جبهه نگیریم نسبت بهش! چیزی که من هنوز نمیبینمش خیلی!!

اغلب کامنت های منفی در عطرافشان با یکی از موارد زیر توسط کاربران پاسخ داده میشه :

۱) شما زود اومدی سراغ عطرهای نیش (بهتره دیزاینری مصرف کنی)
۲) فلانی میگفت خوبه شما نقد وارد میکنی که چی؟
۳) هزار سال بهش وقت بده درکش میکنی! (یعنی یا باید عطری من دوس دارم دوست داشته باشی یا کلا هیچی حالیت نیس! )
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : هاشم پور Salman Ketabchi
در پاسخ به: In The Dark

به نکته جالبی اشاره کردید. به نظرم بهتره یک موضوع در بخش سوالات در این زمینه مطرح بشه و این چیزها بحث بشه. چون متاسفانه جو سایت داره به سمتی میره که تعصب بیموردی در باره خیلی از عطرها و برندها و عطارها داره شکل میگیره، و حتی به طور کلی در کوبیدن عطرهای دیزاینری و ستایش عطرهای نیش.
در این راستا فحشهای جدیدی هم در همین سایت اختراع شده مثل : دیزاینری پوشِ دکانت بازِ دستریز بازِ بلاتریِ بدبخت!
یا میبینیم وقتی دوستانی که تازه میخوان دنیای عطرها رو تجربه کنند و در بخش پرسش و پاسخ از سایر کاربرها راهمنایی میخوان، مثلا یک عطر خنک تابستانی بهم معرفی کنید، با قطاری از اسمهای نیش و گرون قیمت روبرو میشن ، و اینطور برداشت میکنند که عطرهای دیزاینری دون شان هستند و نمیشه با یک عطر سیتروسی دیزاینری در هوای گرم لذت برد.
این دیدگاه بیش از همه اول به خودمون ضربه میزنه و باعث میشه با گول زدن خودمون، خودمون رو از دنیای متنوع و وسیع عطرهای دیزاینری محروم کنیم. کما اینکه من معتقدم مرز بین عطرهای نیش و دیزاینری یک توهم گول زننده هست و بیشمار مثال میشه از عطرهای نیش بیکیفیت و یا برعکس عطرهای دیزاینری بسیار باکیفیت آورد.
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : Salman Ketabchi ایرن
جناب سپهر میخان هرطور شده ازین عطر،یه کولونیالدر یا توسکان لدر بسازن.چرم فقط در عطرای چرمی همه پسند خلاصه نمیشه،باید قسمت انیمالیکشم درنظر گرفت.بنظر من نقد سپهر عزیز کورکورانست و فقط میخاد مخالفتش رو با این عطر و مشابهاتش اعلام کنه.شما میتونی بگی طرفدار این عطر نیستم نه اینکه بخای عطرو بکوبی از نو ریفورمولش کنی.
با بخشی از حرفای in the dark موافقم.عطری که از اول بهش حس خوبی نداری دیگه تا اخرشم نداری فقط اینکه ادم خودشو قانع میکنه که بالاخره این هم یه عطره باید ازش استفاده کنه ولی اون اعتماد بنفسی که عطری که دوسش داری بهت میده رو هیچوقت نمیده.
یه نکته دیگه اینه که اگر کسی شامه خیلی تربیت شده ای داره و طرفدار روایحی که در طبیعتم میشه نمونشو پیدا کرد مثل بوی کود یا خاک هست،اصلا نیازی به تست دیزاینریها نداره،درواقع واسه اینجور افراد مرزی وجود نداره.
ممنون از دوستان عزیزم
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : One Flew Over the Cuckoo's Nest In The Dark
همون طور که افراد میتونند شدت علاقه اشون رو نسبت به یک عطر بیان کنند ، میتونن نکات منفی اون عطر رو بدون توهین به سلایق و اشخاص بیان کنند.
از نظر من این دسته از نظرات برای شناخت بهتر عطر لازم هست و نشون میده که عطر ، عطره پر ریسکی هست ؛ صد در صد اشخاص نمیتونند این موضوع رو از نظرات مثبت یک عطر برداشت کنند.
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : محمد معین سرافرازی One Flew Over the Cuckoo's Nest
به جناب ذبیحی عزیز : (این کامنت من موضوع مجزایی از کامنت های قبلیست)

بنظرم یکی از شیوه های صحیح نقد؛ نقد عطر بر اساس «آنچه که عطر باید باشه» هست ...
یعنی فرضا عطری قراره واسه یه ادم تنها و حس و حال تنهایی ساخته شه نباید بگیم چرا وانیل نداره و شیرین نیس و خانوما خوششون نمیاد؟ و چون اینجوری نیس بده!
عطری هم قراره یه چرم انیمالیک باشه که یه شخصیت مردونه و محکم رو نشون بده، نمیتونیم بهش بگیم چرا زنبق اضافه نمیکنن بهش بشه مث دیور اوم پارفوم ...
یا به خشکی و ادویه ای دودی بودن دزرت از اندی تاور نمیشه گیر داد چون در اصطلاح «آن چیز که باید باشه» هست!

حالا من این عطر رو تست نکردم و نظری در تایید و رد شخص خاصی نمیدم ولی حیطه نقد تا وقتی عطر رو بر اساس «چیزی که میخواسته باشه» بررسی کنیم نظرات منفی و مثبتش قابل احترامه؛ ولی خارج از اون خیلی ارزش نداره مثل این میمونه ادم گیر بده چرا امواج اینترلود تند و مردونس و چرا اکوا دی جیو پروفومو خنک و اقیانوسی!
در واقع نقد عطر بدون در نظر گرفتن هدف عطر و چیزی که عطار میخواسته انجام بده نوعی آب در هاون کوبیدنه!

خواجه نصیر میگه :
«هر چیز که هست آنچنان می باید - ابروی تو گر راست بود، کج باشد»

بعضی چیزا اونجور که هستن، درست هستن! اینترلود اگه تند نباشه درست نیس؛ عطر انیمالیک اگه نرم شه درست نیس و عطر شیرین و گرم هم اگه خشن شه دیگه کاراییشو از دست میده و ذاتش عوض میشه ... همینطور اَبروی انسان که اگه کج (منحنی و زاویه دار) باشه صاف (درست) هست! اگه صاف باشه کج (اشتباه) هست!

در انتها امیدوارم بیشتر به سایت سر بزنید ... شبتون خوش

31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : Hossein Mdz پارسی
In the dark عزیز واقعا حق مطلب رو به درستی ادا کردید.بقول معروف حرف دل منو زدید.
از همصحبتی با شما و دیگر دوستان عزیز بسیار لذت میبرم.
همینکه سر موضوعی بحث میشه و نهایتا به یه نقطه مشترک برسیم یا حتی نرسیم،خیلی تأثیرگذاره.
مرسی دوستان
31 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : In The Dark
ساق پایش بلورین است
گر غلط گفته ام به گردن من !

حضورتان پاینده
01 خرداد 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : عباس بهرامی پارسی

عقاب پیروزی
یک عطر چرمی که از نظر من بدساخت و ناموزون و ناقص هست. (البته این عطر رو چند بار در هوای سرد امتحان کردم). نوتهای چرم انیمالیک و کثیف ( کثیف در حد فضولات انسانی و حیوانی) و کمی عود پررنگترین نوتهای قابل تشخیص در این عطر هستند. نوتهای دیگه ای هم در لحظات اولیه ظاهر میشن که سریعا تحت تاثیر چرم محو میشن.
بدیهی هست که این بو کاملا خاص و متفاوت هست از عطرهای دیگه. اما صرف متفاوت بودن دلیل کافی برای اینکه بشه اسمش رو عطر گذاشت نمیشه.
تنها فایده ای که میتونه داشته از نظر من، استشمام یک بو و ترکیب جدید هست- اون هم در حد چند میل دستریز.
مشابهتهایی با یک عطر چرمی-صمغی دیگه داره به نام Nanban Arquiste که حداقل اون از نظر من موجه تر هست.
به نظر من این عطر نوتهای دیگه ای کم داره که میتونستن متعادل ترش کنن.
اگر نوتهای گلی مثل بنفشه یا برگ بنفشه، رز، یا یاس بهش اضافه کنید ترکیب خوبی میشه.
اما این عطر به تنهایی، نمیتونم اسمش رو عطر بگذارم.
همینطور عطر نیشانه آفریکن لدر هم مشابهتهایی به این عطر داره. اون هم شما رو به یاد حیواناتی در قفس یا اصطبل میندازه که مدتهاست کسی فضولاتشون رو جمع نکرده
29 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : هاشم پور سلطان عطربازهای ایران و توران
جناب سپهر،اینکه این عطر میتونست با رز یا بنفشه یا هرعنصر دیگری متعادل بشه بنظر من کاملا غلط هست.چون با این دیدگاه شما، میشد یه عطر دیگه.هدف عطار از خلق این عطر همین رایحه ایست که شما ازش بعنوان فضولات یاد میکنید.
درضمن اون کار نیشانه،افریکا الیفانت هست که به اشتباه افریکن لدر نوشتید.
29 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور Amir Mohammad
در بیان احساس و نظر شخصی نسبت به یک عطر یا هر موضوع هنری دیگه ای (و هر موضوع سابجکتیو)، چیزی به نام درست یا غلط وجود نداره. این سلیقه شخصی هست، برای همین من شروع جمله ام "از نظر من" هست (و فکر میکنم بخش نظرات برای همچین چیزی هست).
برای مثال ممکنه دو منتقد سرشناس هنری، در مورد یک اثر خاص (مثلا یک قطعه موسیقی و یا یک نقاشی) اثرات کاملا متضادی داشته باشند و در عین حال هر دو منتقد هم طرفداران و مخاطبان خودشون رو دارند که به حرفهای اونها اعتماد دارند، چون سلیقه شون در راستای سلیقه منتقد مورد نظرشون هست.
به همین ترتیب، برداشت آدمها از اینکه چه چیزی موزون هست و چه چیزی زیبا هست و نقطه توازن کجا هست، کاملا متفاوت هست. و اتفاقا یکی از دلایلی که شرکتها فلنکرهای مختلفی از یک عطر میسازن همین اختلاف سلیقه ها هست.
بله، اگر نوت رز یا بنفشه داشت میشد یک عطر دیگه که از نظر من ای کاش داشت، در اونصورت از نظر من موزون میشد. همونطور که عطر معروفی مثل دیور فارنهایت نوتهای غالبش چرم و بنفشه هستند و یا آکوا دی پارما کلونیا لدر کنسانتره ترکیب زیبایی از چرم و رز (در کنار نوتهای سیتروسی و ...) هست و یا توسکان لدر ترکیب چرم و تمشک . هر سه این عطرها هم مورد توجه منتقدین قرار گرفتند و جایزه های زیادی بردن و همینطور تعداد رای های بالای مردم در فراگرانتیکا نشون میده که اقبال عمومی هم به این ترکیبها زیاد هست- درحالی که عطر عقاب پیروزی از 2013 تا الان تنها 108 نفر در فراگرانتیکا بهش رای دادند.

در مورد آفریکن الفانت، بله، از بس عنصر چرم توی ذهنم بود اشتباها افریکن لدر گفتم. ممنون
29 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : هاشم پور Mahdisss

3
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
10
طراحی شیشه
نت ها و ایده ها ، سبک ها و فرهنگ ها ( یادداشتی بر اساس دیدگاههای شخصی)
یکی از مواردی که تو عطر توجه من رو خیلی جلب میکنه بحث ایده و بیان مفهوم با توجه به فرهنگ های مختلف در عطر و مخصوصا عطرهای نیش هست.
از این منظر به نظرم میشه عطرها رو به دو دسته عطرهای عملکرد گرا و عطر های ایده گرا تقسیم کرد.
عطرهای عملکرد گرا به بیان من عطرهایی هستن که در اونها ایده و عملکرد یکی هست. یعنی هدف عطار از ساخت عطر ایجاد و القای فضا و کاراکتری هست که نت
ها مستقیما ایجاد میکنن و مفهوم و استعاره خاصی مد نظر نیست.
به عنوان مثال اکورد های سیتروسی و میوه ای برای القای حس شادابی و سرزندگی،
اکوردهای چوبی برای القای حس استواری و سرسختی، اکوردهای فوژه برای القای حس اصالت و جدیت،
اکوردهای گلی برای القای زنانگی و احساسات لطیف،
اکوردهای دودی و تنباکویی برای ایجاد حس مردانگی،
اکوردهای گورماند برای القای حس خونگرمی ،
اکوردهای صابونی برای القای حس تمیزی،
اکوردهای چرمی برای القای حس اشرافیت،
و اکوردهای شرقی و ادویه ای برای ایجاد حس غنا و رمزالودی به کار گرفته میشن.
اما در مورد عطرهای به اصطلاح من ایده گرا که غالبا در دسته عطرهای نیش قرار میگیرن بیان یک مفهوم اولویت اصلی کار هست. این مفاهیم ممکنه به شکل مستقیم یا غیر مستقیم و استعاری بیان بشه.
معمولا ایده این کارها در نام عطر منعکس میشه. دسته بندی این ایده ها به طور کامل شاید ممکن نباشه چون هرروز دامنه این ایده یابی داره وسیع تر میشه و به رشته ها و حوزه های مختلف کشیده میشه. اما علاقه مندم درباره نمونه های رایج این زمینه های ایده یابی و نحوه انعکاسشون در عطرها صحبت کنم.

ایده های مذهب گرایانه:
مذهب و اماکن مذهبی از اولیه ترین منابع ایده در عطرهای نیش بودن.انواع بخور( اینسنس) و در راس اونها بخور کندر یا فرانک اینسنس عنصر اصلی عطرهای تداعی کننده کلیسا هستن.عطرهای زیادی از فضای کلیسا ایده گرفتن که میشه لاوز از اونوم، کاردینال و اوساکری از جیمز هیلی رو مثال زد.
معابد شرق دور و ایین های مذهبیشون از جمله موارد دیگه این سبک ایده پردازی هستن. تو این عطرها صندل در کنار گلهایی مثل رز و بعضا گلهای خاص این مناطق مثل ییلانگ و بعضی ادویه ها تداعی کننده این ایده هستن. عطرایی مثل تام دائو از دیپتیک چنین ایده هایی رو دنبال میکنن.
در بعضی موارد ایین های مذهبی اقوام مختلف و مخصوصا افریقا و شمنیسم ایده کار هستن که بخور در کنار ادویه جات و صمغ های خاص هر منطقه عناصر این ایده پردازی هستن. عطرهایی مثل وازامبا و کینگدام اف دریمز از نمونه این ایده پردازی ها هستن.

ایده های تاریخ گرایانه:
تاریخ همیشه منبع ایده در هنر بوده و تو عطر و مخصوصا عطرهای نیش این سبک ایده یابی رواج زیادی داره.
شخصیت های تاریخی و رویدادهای مهم تاریخی از زمینه های رایج ایده های تاریخی در عطر هستن.
امبر باوجه کهنه و اسپایسی و راز الودش معمولا از عناصر اصلی عطرهای تاریخ گرا هست.
اکورد رایج دیگه در عطرهای تاریخ گرایانه اکورد انیمالیک هست واصولا تاریخ عطرسازی نوین با تاریخ پرداخت و معطر سازی چرم گره خورده .
در این میان پرداخت های باستانی و مخصوصا پرداخت با پهن از عناصر اصلی عطرهای تاریخ گرایانه هست که به نوعی میتونه اشاره به حضور اسب در فضای مورد نظر باشه.کاستوریوم و مشک سیوت با بک گراند مدفوع و فضولات مانندش میتونه برای تداعی این فضا استفاده بشه که البته در بعضی فرمولاسیون ها این بک گراند حذف میشه.
در بعضی عطرهای تاریخ گرایانه اصرار بیشتری به تداعی فضای چرک در عطر هست و معمولا فقط به این پرداخت پهنی چرم اکتفا نمیشه و نت های اورینی( اوره ادرار) هم به کار اضافه میشن که برای این کار ممکنه از هیراکس استفاده بشه.
رایحه دیگه ای که در بعضی موارد برای تداعی فضا و شخصیت های تاریخی کاربرد داره رایحه عرق بدن هست که معمولا برای بازسازیش از نت خاصی از زیره استفاده میشه و این فضا مخصوصا در همراهی اکورد مشک انیمالیک خیلی واضح تر میشه.
این نوع رایحه ها در برهه ای رواج زیادی بین عطرسازهای نیش داشتن و به نوعی به نمایشگر قشر اشرافی و سلطنتی اروپای قدیم بودن.
عطرهایی مثل سالومه، ماسک کوبلای خان، ماسک مونتکریستو و عقاب پیروزی از جمله این عطرهای تاریخ گرایانه هستن.
پرداخت دودی چرم ( پرداخت با قیر درخت توس) از جمله عناصر دیگه ای هست که میتونه وجه تاریخ گرایانه به عطر بده و نمونه های زیادی رو براش میشه مثال زد. مثل خیلی از کارای برند بیوفورت.

ایده های شرق گرایانه:
شرق همیشه در هنر منبع ایده های پر رمز و راز و بعضا عرفانی بوده.صحرا، هند، خاور دور و..هر کدوم ایده هایی هستن که در عطرای زیادی منعکس شدن.
صحرای افریقا ایده شناخته شده ای هست که برای تداعی اون در عطر معمولا از امبر، لابدانوم و مر استفاده میشه. این ایده در عطرایی مثل تاور ۲، برخان، تاکلاماکان و..نقش اصلی رو داره.
هند و کشمیر از ایده های رایج دیگه در این عطرها هستن .در عطرهایی که از هند و کشمیر ایده میگیرن صندل، ادویه های خاص مثل ماسالا و رایحه کشمیر نقش اساسی دارن.
تریاک و افیون عنصر مهم دیگه خیلی از عطرهای شرق گرایانه هست و علی الخصوص در اکثر عطرهای با پسوند افغان این عنصر نقش اصلی رو داره.
و البته رایحه عود در موارد بسیاری میتونه تداعی کننده اشرافیت شرقی باشه که نمونه های بسیاری از اون رو میشه تو برندای مختلف دید.
و بالاخره بسیاری از عطرهایی که از روغن عطار در اونها استفاده میشه مخصوصا عطرایی که ترکیبات امبری_ رزی دارن میتونن تداعی کننده شرق و فرهنگ عرب باشن که برای این مورد میشه بعضی از عطرای امواج رو مثال زد.

ایده های روستیک:
اصالت روستایی در بسیاری فرهنگ ها و کشورها جذابیت خاصی داره و به عنوان مثال در کشورهای حوزه امپراتوری بریتانیا اصالت روستایی موجب فخر هست و این عطرها معمولا در این کشورها طرفداران پرو پا قرصی دارن .
اکورد هربال تو این عطرها نقش اساسی داره و نت هایی مثل یونجه و ایمورتل و..در کنار نت های خاکی تداعی کننده این فضا هستن.
ایمورتل به طور خاص وجه تاریخی هم داره و مشخصا برای تاکید بر اصالت روستایی کاربرد داره.
برندهایی مثل هیستوریز پارفومز و لورنزو ویلورسی در بسیاری از کارهاشون ایده های روستیک دارن.

ایده های اکسپرسیونیستی:
اغراق گرایی و بیان هیجاناتی مثل ترس و خشم و..از جمله ایده هایی هست که اخیرا به دنیای عطر راه پیدا کرده.
رایحه خون و رایحه هایی مثل رایحه رحم و.. از جمله نت های رایج عطرهای این سبک هست. این رایحه درمواردی با نت هایی مثل گشنیز و ژرانیوم ایجاد میشه و در موارد زیادی به صورت سنتتیک باز سازی میشه.
معمولا ایده عطرهای دارای نت خون از یه فیلم یا یه داستان جنایی و..گرفته میشه. عطر هایی مثل but not today از سورچینلی و فانتاموس از ناساماتو یا بعضی عطرای برند اتت لیبر چنین ایده هایی دارن.
دود و افیون و توهم از عناصر دیگه عطرای این سبک هستن. رایحه ماری جوانا، رایحه دود لاستیک و...برای نمونه میشه اونوم کواندو راپیتا از سورچینلی رو مثال زد.

ایده های اروتیک:
ایده های اروتیک از جمله ایده های پرمخاطب در عطرهای نیش هستن. در اکثر عطرهایی که چنین ایده هایی رو دنبال میکنن رایحه زن ایده اصلی هست.
تاکید بر مشک با رایحه پوستی و نفسانی در کنار نت های پودری ابزار کار اصلی عطار برای بیان این ایده ها هستن.
نت های لاکتونیک( شیر مانند) و بعضی از میوه های دارای فضای لاکتونیک مثل الو و هلو و بعضی گلهای خاص مثل اسمانتوس از نت های دیگه رایج تو این کارها هستن.یه نمونه شاخص تو این سبک عطر فمینیت دو بویس از سرج لوتنس هست.
اما در بعضی از کارهای این سبک به وجه عصیانگرانه این ایده تاکید میشه. برای این کار معمولا در کنار نتهای مشکی و لاکتونیک و پودری اکوردهای مشروبی هم به فضای کار اضافه میشه. به عنوان مثال میشه لاست چری از تام فورد رو مثال زد.

ایده های رمانتیک:
و بالاخره عشق و احساس که فراگیر ترین منبع ایده یابی در عطر هست. رایحه دریا و نت های دریایی مثل انجلیک و جلبک و صدف، رایحه باران و خاک باران خورده،روایح اوزونیک، رایحه بعضی گلها مثل بنفشه و..از جمله ابزار عطار برای بیان این ایده ها هستن.
عطرهای بسیاری رو تو این سبک قراردارن که میشه کارای برندایی مثل فردریک مال و بایردو رو مثال زد.

نکته ای که به ذهنم میرسه وابستگی تام بعضی از این ایده ها به فرهنگ ملیت های مختلف و تفاوت کارکردشون در این فرهنگها هست.عدم اشنایی مخاطب از ایده این عطرها و درک ناقص نسبت به مقوله هنر میتونه سو تفاهم هایی رو نسبت به کارکرد این عطرعا ایجاد کنه و به نظرم نقد بعضی از این عطر بدون اشنایی با این مقوله و ایده ای که عطار مد نظر داشته وکارکردش در فرهنگ های مختلف ممکن نیست.
16 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : هاشم پور matin mo
درود بر شما
خیلی خوب بود.
سپاس فراوان
17 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور architect
ممنونم پارسی جان. خوشحالم که برات مفید بود
17 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور پارسی
آرشیتکت عزیز
چه حالی من کردم با این مقاله ات !
چه لذتی داد .
یه چمدان کوچیکی دارم حدود صد و بیست سی تا شیشه کوچیک اعم از سمپل و دستریز و شیشه آمپولهایی که خودم پر کردم از تک روایح که میشه گفت کارگاه شیمی منه ( از توش عطرهایی در آوردم که اگه خارجی ! بودم یا برند داشتم الان میلیاردر بودم )
فکر نکنم رایحه ای بوئیده باشم که توش پیدا نشه .
دو روزه پس از صدور مقاله ات گفتم بذار خط به خط با آزمایش برم جلو.
.اولا آفرین که اشتباهی نمیشه ازش گرفت یا تغییری داد
خصوصا در قسمت آکوردها
دوم چه کیفی داره که خط و آکوردی که میخونی با همون رایحه باهاش جلو بری
حظی که ازین مقاله بردم شکی ندارم که حتی خودت نبردی !
این بار همین حظ رو برات میفرستم
17 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور
درود و تشکر جناب سخی.
اقا خیلی علاقه مند شدم از نزدیک خودتون و اون چمدون رو ببینم.
17 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : ‌آرش پارسی
قوربوووونت برم
مابیشتر . کی بهتر از تو یا هر کدوم دوستان ؟
قدمتون روی چشمهای منه .
فقط خدا میدونه که چقدر دلم میخواد یکی مثل خودم حتی برای مدت کوتاهی پیشم باشه .
چه لذتی داره مثل کودکی ها اسباب بازیهامون رو پهن کنیم و مشغول بشیم تا لحظاتی فراموش کنیم !
ما جماعت عطار ( به معنی فعال در عطر ) یه جورایی محجور و مفرودیم ! ( اما نه مطرود )
همه ما حتما حتی برای یک بار یا از یک نفر این جملات رو شنیدیم :
باز شروع کردی ؟
دوباره جعبه مارگیری اومد !
فکر نان کن که خربزه آبه !
هی پولاتو خرج این شیشه ها کن !
اییییین همه عطر آخه به چه درد میخوره ؟
فلاااان قدر پول این رو دادی ؟ چی بگم
هم وقت و هم پولاتو دوباره ریختی دور ؟
این همه پول خرج اینا کردی کار بهتر نبود بکنی ؟
باز دوباره عطر خریدی ؟
ازین همه بو گیج نشدی ؟
سر درد گرفتیم آقا !
یکی کافی نیست ؟ برا چیته این همه ؟
هم دوباره بساطت رو پهن کردی ؟
دوباره رفتی سراغ عطر توی عطر فروشی ها ؟
خرج های واجب تر نداری ؟


و اگر تاحالا کسی نشنیده صبور باشید ! میشنوید !
خلاصه عین مواد مخدر باید یواشکی جابجا کنیم .
بعضی وقتا هم بخودمون میگیم نکنه راست میگن ؟!
اما فقط یک گروه نه تنها نشنیده اند بلکه تشویق هم میشن که عجب پرکار و پیگیرند ! آفرین !
حتما حدس زدی ! ادکلن فروشی ها ! عذرشون موجهه .
بنابرین اینروزا بدجوری توی فکرشم . اگه سه چهار نفر عین هم پیدا بشن و شروع کنن که آخ عجب لذتی ببرن.
منکه رخت خوابم رو هم میبرم اونجا !!
همه ما هم عین همیم . و به همین دلیله که هر روز اینجا حاضری میزنیم . خانم زهرا نوشته بود برای یکی از دوستان که چرا داستان یا سفرنامه نوشتی ؟ البته درست میگه . اما توجه نکرده که ماها معمولا فقط مشتری اینجائیم . جای دیگه سر نمیزنیم . بنابرین کنار عطر یا به بهانه عطر بگذارید چیزهای دیگه هم یاد بگیریم . هممون توی همین خونه ایم . کنار هم .
کاش هممون توی یک شهر بودیم . کاش یه محل مخصوص عطارها بود . و کاش های دیگه که اینور نمیشه . مگر اونور !
همتون رو دوست دارم . فدای همتون
18 اردیبهشت 1400 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور
جناب سخی چند عکس از چمدان و کلکسیون زیباتون در عطرگرام بزارید ماهم لذت ببریم
02 خرداد 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور جواد وزیری
مهدی عشاقی عزیزم سلام
چشم جوان . راستش من خیلی تنبلم در عکس .پدرم اینقدر علاقمند به عکس بود که هیچکس به قدر اون آلبوم نداشت .من خیلی تنبلم .دوستانی که ازم دورند اینقدر غر زدند تا صفحه اینستاگرام گذاشتم و حالا غر میزنند راجب عکس .جالبه چندین سال پیش دوستانی از کلکسیونم عکس گرفتند و خودم نه و چند وقت پیش عکس بهترین کلکسیون عطرهای مردانه رو سرچ کردم و عکس کلکسیون خودم اومد !!؟؟ چی شد !؟
اما نه تنها عطرهام که همه چیز حتی لباسهام رو هم توی کارتن گذاشتم دیگه حوصله اش رو ندارم .جمع و جور و درویش وار روزگار میگذرونم .
واما چمدان شیمی ! چشم.
یه فرشته ای کنارم هست که تا چمدون رو میبینه میگه واااای خدااا دوباره اومد ! حق هم داره . وقتی بساطم پهن میشه دیگه هیچی از اطرافم نمیفهمم . شب صبح میشه ظهر میشه و... چندوقت پیش آرشیتکت عزیز سر ذوق آورد من رو و چمدون رو آوردم و با متنش جلو رفتم.
حرف زیاد زدم . کافی بود بگم : چشم !
پاینده باشی جوان
02 خرداد 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور
عالی بود جناب Architect عزیز
این نوع دسته بندی ها که برخاسته از سالها تجربه هست، واقعا ارگنایزر خوبی برای ساماندهی دنیای رنگارنگ عطرهاست...
واقعا متشکرم

جناب کامبیز سخی گرامی
متن آغشته به طنز شما هم حرف دل خیلی از ما عاشقان عطر هست :-)
مخصوصا اون جملاتی که فرمودید از اطرافیان میشنویم و گاهی باید کاملا مخفیانه عطری رو جابجا کنیم تا صدای بقیه در نیاد :-))))
منم امیدوارم محفلی تشکیل بشه که گاهی علاقمندان به عطر، همو ببینیم و گپ و گفتی دوستانه داشته باشیم...
02 خرداد 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : هاشم پور architect
محسن دادجوی باسلیقه عزیز وگرامی
سلام
کاش بشه واقعا !
ما رایحه دوستان طبعی شاعرپیشه و لطیف و طناز داریم و هیچ چیز مثل پیداکردن و درکنار هم بودن با همکیش های خودمون برامون لذتبخش نیست .
کمترکسی درک میکنه حس ما رو . مگر مثل ما باشه .
عطر ؟؟ عطر ؟؟ اینهمه علاقه و پشتکار برای عطر ؟ یعنی ازین مهمتر چیزی نیست ؟
اینه که پیدا کردن یک یاچند تن مثل خودمون و صحبت راجب اییییییینهمه عطر لذتبخشه . وقت کم میاریم !
منهای لذتش خیلی کارها هم با این جمع میشه کرد .
فدای تو محسن دادجوی عزیز
پاینده باد
03 خرداد 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور
سلام دوستان عطرافشانی
در خصوص عطرهای بد بو و کلا روایح زننده مطالبی رو نوشتم در پاسخ به سوال آقای علی افتخاریان در قسمت پرسش و پاسخ ( مصرف عطر شما ) که نتیجه نزدیک به چهل سال تجربه منه . برای رایحه دوستان مفیده هر چند هنوز چیز زیادی نمیدونم و نفهمیدم .
پاینده باد
03 خرداد 1400 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : عباس بهرامی
درود جناب سخی عزیز.
دورادور به سایت سر میزدم و اظهار لطف شما و دوستان رو میدیدم. متاسفانه مدتی به دلیل مشغله شدید نتونستم سر بزنم. ایشالا در اولین فرصت دوباره با هم باشیم.
23 تیر 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Raeisi کامبیز سخی
انشاله . همیشه به خیر و پرخیر به امید خدا .
همزمان داشتیم مینوشتیم !
موفق به یاری ی خدا
23 تیر 1400 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : عباس بهرامی شهریار اسماعیل پور smaeelpoor.sh
سلام جناب سخی
امکانش هست در مورد چمدونتون بیشتر بگید. چه شیشه هایی دارید و از کجا و چجوری تهیه کردید؟ شاید شما یه کمکی به ما باید و ما هم بتونیم تهیه کنیم. ممنون میشم.
08 بهمن 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : ایرن آلالیتا
جناب امیر اسماعیل پور سلام
عرض میشه این سه چمدان و پنج کیف کوچکتر که حاوی ی شیشه های دستریز و سمپل و مینیاتوری و اسانس و تک نت و ترکیبات عطرسازی و غیره هستند به مرور و در مدت زمانی چهل ساله اینگونه شده اند .
پس از مدتی ، کلی شیشه های جور و ناجور و غیر همشکل و نامنظم دور و برم را گرفت که نیاز به تنظیم داشت .
من وسواس نظم دارم که دلیل اش ژن نظامی ای هست که موروثی ست . در هر کاری ، سلیقه حرف اول را میزند !
بنابرین و پس از کلی فکر ، دیدم بهترین و کم خرج ترین کار این است که به بهداری بروم و تقاضا کنم شیشه های آمپول های مصرفی شان را برای من کنار بگذارند که البته درخواستی غیرقانونی ست اما چون مطمئن شدند که برای کار عطاری میخواهم در ازاء یک شیشه عطر دست ساز خودم ، قبول کردند .
شستن شان هم که پروژه ای نفس گیر بود و هست .
سپس همه را منظم کردم . همیشه پنج شش شیشه از آنها درون کیف دستی ام هست که اگر لازم شد استفاده کنم .
برخی دکانت میفروشند و یا برخی را از شیشه ی تستر پر میکنم و بهایش را میپردازم .
۵ ، ۱۰ ، ۱۵ و ۲۰ میلی دارم که به فراخور زمان و عطر مورد نظر استفاده میکنم .
امید که برایتان راهگشا باشد .
خلاصه که به عشق و سلیقه و بودجه و غیره بستگی دارد .
سلیقه اش را دارم که خیلی بهتر و زیباتر انجامش دهم اما بودجه اش را خیر :)
همیشه باید یک پا لنگ باشد ، این قانون این دنیاست !
پول باشد سلیقه نیست ، این دو باشد عشق نیست ، این سه باشد زمان نیست ، این چهار باشد موقعیت نیست ، این پنج باشد حوصله نیست ، این شش باشد تحریم میگوید سلام :)
و الی ماشااله این داستان ادامه دارد ... !
زیرا این دنیا بقول ژاپنی ها محل شادی ی همیشگی نیست و اصلا به منظور غم و تفکر ساخته شده است .
پس اگر درین هیاهو ، یک روز شاد بودی ، قدر اش را بدان که کوتاه است و به دنبال اش غصه ای در کمین است تا ترازو متوازن شود !
اینها ربطی به پرسش شما نداشت ، به ذهن رسید و معروض شد . شاید باید میشد !
موفق و شاد باشی انشاله
08 بهمن 1400 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : عباس بهرامی حمید
ممنون از پاسخ شما جناب سخی
همین تک نت ها و ترکیبات عطرسازی رو از کجا میشه تهیه کرد یا حتی ساخت؟
09 بهمن 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : سلطان عطربازهای ایران و توران کامبیز سخی
جناب اسماعیل پور
خواهش میکنم .
ساخت را که فراموش کنید !
اما خرید ممکن است . در تهران هستند جاهایی که موجود دارند لیک بسیار مهم است که سالم باشند !
پیشنهاد : اگر تک نت ها را فقط برای شناخت رایحه مد نظر دارید ، بهترین کار این است که پنجاه شیشه ی کوچک تهیه کنید و بروید عطاری و تمامی ی گیاهان و موادی را که از ایشان تک نت میسازند و در عطرسازی استفاده میکنند تهیه کنید . اولا هزینه ی چندانی ندارد و دوم اینکه همان کار را برای شما انجام خواهند داد .
موفق باشید
09 بهمن 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : عباس بهرامی alireza .xx

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟