DEMETER FRAGRANCE - Petrichor

دیمتر فرگرنس پتریکور

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-35350
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : رایحه های معطر
عطار :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : دیمتر فرگرنس
کشور مبدأ : ایالات متحده
سال عرضه : 2017
کد کالا : ATR-35350
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    1
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    0
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 1
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

DEMETER FRAGRANCE Petrichor - دیمتر فرگرنس پتریکور

محصول سال 2017 میلادی بوده و و در دسته عطر های رایحه های معطر قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به آب ، خاک زمین اشاره کرد.

برند دیمتر فرگرنس
سال عرضه 2017
گروه بویایی رایحه های معطر
کشور مبدأ ایالات متحده
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه آب ، خاک زمین
نمره کاربران
Petrichor-دیمتر فرگرنس پتریکور
رایحه
10
1 رای
ماندگاری
8
1 رای
پخش بو
8
1 رای
طراحی شیشه
8
1 رای
این عطر برای من یاد آور ...
نظرات کاربران (7 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
عطر عاشقانست عشاقی که به هم نرسیده اند

عبرتیست برای عاشق شدگان و همدمیست برای جدا شدگان و نفسی است برای مردگان.
اگر به روایح اگزوتیک و غامض و عجیب و بسیار متفاوت علاقه مندید بسیار انتخاب خوبیست چند نکته در مورد رایحه توضیح بدم واستون شاید نظرتون بیشتر جلب شد به این شاهکار بی بدیل این عطر بنظرم فضا سازه تا یک رایحه خوشبو شما اگر دقت بفرمایید عطر هایی وجود داره که به مناظر و مناطقی خاص اشاره و جهت گیری میکند مثل (دیپتیک تمپو) که یک جاده پر مه و هوای خاکستری مانندی رو تداعی میکند یا (ساهارا نویر) از تام فورد که صحراها و تلماسه های بیابانی و کلیسایه بسیار قدیمی رو تداعی میکنه یا (ممویر) از امواج که یک نیمکت کنار دریا با افقی بسیار سرخ را تداعی میکند که فردی منتظر و دل شکسته بر روی آن نشسته است یا (وازمبا) از امپایر دی پارفوم که مناطق جنگلی و افریقایی رو تداعی میکند عطر دیمتر فرگرنس پتریکور هم یک فضای بسیار جالب و متفاوت کاملا متفاوت که من تا حالا یه همچین حس عجیبی نسبت به یک عطر نداشتم واقعا ادم دلش میگیره دلتنگ یکی میشه که اصلا وجود نداشته بوی باران روی خاک بوی نم کشش ندم فضای بسیار عجیبی داره امیدوارم خودتون تستش کنید تا بفهمید چه شاهکاریه.
30 بهمن 1402 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : امیر علوانی ایرن

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
درود فراوان خدمت کاربران گرامی

فرگرنس دیمتر : برندی لوکس و نیش که مشخصا در کشورمون بخاطر واردات کم و بعضا شناخت کمتر نسبت به عطرهای اوزونیک مهجور مونده بنده خودم از طریق امازون تهیه کردم.,
پتریکور از فرگرنس دیمتر:⇦ صدای کلاغ ها, ساعت شش صبح, اول مهر ماه, هوا بسیار دلگیر و ابری, شروع اولین باران پاییزی که بر خاک مرده برخورد میکند بوی مرگ!بوی مرگ؟اره بوی مرگ وقتی باران میبارد خاک باکتری هایی تولید میکند که بر اثر مراوده و اصطکاک اتمی و مولکولی این نوع باکتری ها برای تولید مثل بویه بسیار خوشایندی به ارمغان میاورد که مشخصا این نوع باکتری ها از استرپتومایس به وجود می آیند که این عنصر خود تولید کننده اثر ژئوسمین هست که این نوع باکتریال خود تولید کننده هسته اتمی اکتینومایست هاست که بیشتر طعم و مزه خاکی و حالات نم گون و گسی ایجاد میکنه حالتی مثل خوردن خاک نه بوییدن آن C12H22O یک فرمول برای فرایند ساخت همچین عناصریست که باید این طیف را بگذرانند تا بتوانند به صورت سنتتیک یه همچین رایحه را تا 80 درصد بسازند از رشته کلام ابتدای کار خارج نشویم بحث بوی مرگ بود! زیباست اگر مرگ این بو را میدهد من میخواهم تمام لحظه هایم را نفس نکشم تا در یک نفس تمام آن نفس ها را نفس بکشم و برای اعاده آن همه نفس خاموش شوم و دیگر هیچ وقت نفس نکشم زیباست مرگ, تو را از خودت ترک میدهد تا خود را یابی زیباست مرگ, زنده بودنت را میگیرد تا از دوباره متولد شوی زیباست مرگ, به تو یاد میدهد در دنیایی که حتی روحت تورا ترک میکند از بقیه هیچ انتظاری نداشته باشی بی فرجام...زیباست مرگ!زیبا نیست؟!.

29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : Mehran derrick
بسیار زیبا. اگه این عطر یادآور قارقار کلاغهای پاییزی و نم خاک و بارون و هوای گرفته و عبوس پاییزی باشه واقعا ارزش داره توی لیست تست قرار دادم🥺🤗
30 بهمن 1402 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : ایرن Perfumex

واقعا لذت بردم چه گفتگوهایی بین شما دوستان در پس کوچه های عطرافشان شکل گرفته و ما بی خبران 🤦‍♀️
05 مهر 1401 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی کاوه

سلام
کسی اطلاع داره کجا میشه اینکار رو گیر آورد؟
کنجکاو شدم.
05 مهر 1401 پاسخ تشکر

در جهان ذره ها؛ مرگ، بویِ باران را آبستن بود...!
بازهم پائیز با شمایلی سرخ و نارنجی اتمسفر اطراف مارو پرکرده. اتمسفری که بعد از بارش باران پُر از بویِ خاک میشه! پُر از بوی نم و آسمان...! انسان ها غالبا مجذوبِ نیرویِ گرانشِ رایحه ای هستند که پس از باران تو فضا پخش میشه.
اما؛ آیا واقعا بوی خاک؟ واقعا بوی آسمان و باران؟
آیا تمام اون اعجاز فقط بر اثرِ برخوردِ باران با خاک ایجاد میشه؟ شاید هم معاشقه ای است ملکوتی بین عالم بالا و پایین که آنچنان آکوردهای دوست داشتنی رو خلق میکنه. شاید هم اون رایحه ی جادویی حاصلِ سجده و بوسه ی دوباره ی فرشتگانِ افسانه ای بر ذات آدم باشه.
پاسخ در شاعرانه ها و با رویاپردازی میتونه هیجان انگیزتر هم بشه اما علم این بار هم رازهایِ شعبده بازِ خیال‌بافِ قصه ها رو برملا کرده!

بوی باران، خاک نمدار؛ رایحه ای است که بخش عظیمی از اون مربوط به جهان مردگان میشه!! :)

در بطن و جوهرِ خاک باکتری هایی وجود دارن که مواد ازبین رفته (پوسیده) رو به ترکیباتی (آلی) با ساختارِ شیمیایی ساده تر تبدیل می‌کنن. این ایجادهایِ تازه تبدیل به موادی مغذی و کودمانند میشن و تاثیر مستقیم برروی رشد گیاهان و بقای کلیِ خاک دارن! [این باکتری اَکتِنومایسیت (Actinomycete) نام داره و تاجایی که من متوجه شدم در زبان فارسی بهش 'پرتوقارچ' گفته میشه!] یکی از محصولات و فرآورده های شیمیایی که توسط اکتنومایسیت ها ایجاد میشه یک ترکیبِ آلی به نام جیئوسْمِن (Geosmin) [تلفظ رایج در زبان فارسی : ژئوسمین] هست که در واقع بخش عظیمی از بوی خاکی [Earthy] که ما از ذرات و ماهیتِ خاک دریافت می‌کنیم زیرمجموعه ی فعالیتِ همین ترکیب قرار می‌گیره.
اما نکته ای تیره در مورد این ترکیب وجود داره! اکتنومایسیت ها فقط با مرگ چنین ترکیبی رو تولید می‌کنن! در واقع در زمان تولید هاگ، جیئوسمن ایجاد میشه اما ذات باکتری ازبین میره!
در دوره ی خشکی و گرما این فعالیت‌ها کاهش پیدا میکنن ولی با شروع فصل بارندگی به دلیل افزایش رطوبتِ محیط این روند سرعت بیشتری به خودش می‌گیره و هنگامی که آبِ باران به سطح خاک برخورد میکنه جیئوسمن بصورت ذرات سیال و معلق، در هوا پخش و توسط باد به حرکت در میاد و در شمایلی مرطوب'خاکی'چوبی'خنک وارد بینی هایِ جستجوگرِ ما میشه و اینطوریِ که میتونیم بوی باران! رو استشمام کنیم.

بله‌؛ بوی باران، بوی مرگ! این سیاره ی شگفت انگیز.
خودکشیِ فداکارانه ی اکتنومایسیت، عامل ایجاد جیئوسمن میشه تا ما کنارِ پنجره های نیمه باز و بیخیالِ انسانیِ خودمون بایستیم و بی تفاوت به تمامِ آنچه پیش آمده،، نفسی عمیق بکشیم و به فردی که نزدیکمون ایستاده با حالتی فرزانه وار و عاشق پیشه نگاه کنیم و با طبعی شاعرکُش، چشمانی خمار و صدایی چندرگه در گوش چپش بخوانیم:
آه باران! شیشه پنجره را باران شُست؛ از دل من اما، چه کسی یاد تورا خواهد شست؟

بوی باران سوگواریِ باشکوه جیئوسمن برای اکتنومایسیت هاست...!!

اما شگفتی این سیاره ی پرنور همچنان ادامه داره...
یکی از عواملِ دیگه که تو ایجاد اون رایحه ی عجیب و پرجاذبه تاثیر داره مخلوطی از روغن های گیاهی است! روغن هایی که در دوره های خشک و گرم در جانِ برخی گیاهان ایجاد و سپس برروی سنگ ها و خاک ترشح میشن و هنگام ریزش باران این ترشحات شانه به شانه با جیئوسمن در مسیرِ لذت آدمیزاد قدم برمیدارن :)

مابین همین عجایب با یک رساله یا مقاله روبه رو شدم تحت عنوانِ 'حساسیت های بویایی نسبت به انانتیومرهای جیئوسمن' (Odor sensitivity to geosmin enantiomers) که توسط جُئِل پِرُواسی (Joelle Provasi) و اِرنست ایچ پُلَک (Ernest H. Polak) جمع‌آوری شده بود و به این مهم اشاره میکنه که سیستم بویایی انسان به شدت نسبت به جیئوسمن تمایل داره و در برخورد و شناسایی اون حساس عمل میکنه به طوری که برخی افراد قابلیت تشخیص و شناساییِ بوی جيئوسمن رو با غلظت یک واحد در تریلیون (1 ppt) هم دارن!
[هر یک واحدبرتريليون برابر با یک نانوگرم بر کیلوگرمِ!! در واقع دوستان بینی ندارن، نانوسنج با حساسیت به فاکتور جیئوسمن رو صورتشون نصب شده!]
شمایل ریاضی:
ppt --> parts per trillion
1 ppt = 1 nanogram/kilogram (ng/kg)
1 nanogram = 0.001 microgram!
1 microgram = 0.000001 gr :-|

سال ١٩۶۴ دانشمندان استرالیایی [به دقت دو دانشمند به نام های ایزِبِل جوی بیع(ر) (Isabel Joy Bear) و آرجی
توماس (R.G. Thomas) رایحه ایجادشده پس از باران رو 'پِتریکور' (Petrichor) نامگذاری کردند! این اسم/کلمه ریشه یونانی داره و از تجمیعِ Petra به معنای صخره (سنگ) و Ichor تشکیل میشه. جالبه، در اساطیر یونان Ichor به مایع یا خونی گفته میشه که در رگ های خدایان و فناناپذیران جاری بوده! میشه اینطوری تفسیر کرد که بوی باران رو به جاری شدن خون خدایان برروی سنگ ها و خاک تشبیه کردن! :)



بله عزیزانم... باران، خاک، جنگل! در معنای کلان‌، 'طبیعت'
این ها ریشه در دیرینه و سلسله آدمیزاد دارن و برای اجداد غارنشین ما نمادی از حیات و تولد دوباره بودن. خدایانِ یونانی به هنگام باران به زمین میومدن و مایا ها به وقت باران دست به سمت آسمان بلند می‌کردند و به دنبال افسانه های خود میگشتن و خونِ دختران و پسران بی‌گناه رو باران از روی آسفالت سرد و خشن شست و با خود به کام تبخیر برد! آن خون و خون ها... به ضیافت بوسه ی خورشید رفتند و تبدیل به نور گرمی شدن که ندایِ رهایی در حرارتش نهان بود!!

این فقط 'نه' یک رایحه و لذت گذرا بلکه گرانش و کششی ذاتی است با طعم پرعطشِ رهایی!

باران بر روی خاک می‌باره و بذری کوچک از خیساخیسِ خاکِ مهربان، بختکِ 'نبودن' رو کنار می‌زنه و به لمسِ باشکوهِ 'بودن' می‌رسه! اینک، حیات و حال جوانه زدنِ دوباره ی رنگ سبز...!

باری؛ ذره ای که از جان میگذره تا ما به دودمان خودمون وصل بشیم. مرسی باکتری عزیز :)


Andy Tauer, Pentachords verdant
Etat Libre d`Orange, Hermann a Mes cotes...
Demeter, Petrichor
Demeter, Rain
Liquides Imaginaires, tellus
Neil Morris, City Rain
Clean reserve, Rain 2016

عزیزانم هیچکدام از این عطرها نمی‌تونن به گرد پای طبیعت برسن. بعضی غبار بعد از باران هستند، بعضی حس طوفان دارن، بعضی صرفا اکواتک هستن، بعضی حال و هوای گوگردی و خاطراتی از اُزون دارن و همگی نیاز مُبرَم به فعالسازی قوه ی تخیل! شما باید با ذهن خودتون به کمک نت ها برید...!
باران و خاکِ کهن کجا... این بلندپروازی های خام کجا :)


ای کاش آدمیزاد به دنبال بوی خاک و باران بین درس های شیمی نمیگشت. کاش به جای این همه عطر که مدعی عطر باران هستن، سیاره ای بارانی تر داشتیم! ای کاش پنجره هایی بیشتر؛ ای کاش اکسیژنی بیشتر؛ ای کاش تنفسی عمیق تر در جهانی آزادتر...!

گاهی 'لذت، حَظ و حسِ آزادی' چیزی نیست جز استشمامِ بوی باران در کشاکِش سخت دوران!
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
37 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی ماتیو دلارو
سلام

در ادامه فرمایشات پربار مسیح فرح بخش

یکی دیگه از علت های بوی خوش نم باران رعد و برق هست
رعد و برق می تواند اکسیژن و نیتروژن را از هم جدا کند که طی فرایندی دوباره با هم ترکیب شده و اکسید نیتروژن – از ترکیبات مورد نیاز برای ایجاد اوزن – را تشکیل می دهند، این مولکول معطر است و بوی شبیه کلر می دهد.

رعد و برقی باشید
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : شایسته مهریار
ممنون از این توصیف علمی و جامع کاش اونی هم که بوی گربه میده رو هم تشریح میکردید از همین برند .
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : Melody مسیح بسته شده
به به جناب صفوی چه نثر زیبایی چه توصیف زیبایی چه تشبیهاتی و چه استعارتی و کنایاتی و تشخیصی.بدون انحراف از مسیر اصلی دادن اطلاعات همزمان ازین نگارشتون لذت برده و میبرم هرچه بیشتر مینویسید متون بالغتر میشوند.چقدر احساس خوبی دارم که این بخت را دارم که این دست نوشته ها را بخوانم.
پاینده باشید
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی مهریار
درود بر شما...
کیتن فور :) دمیتر ادعا میکنه بوی تن بچه گربه هارو بازسازی کرده! اما قطعا اینطور نیست. چرا؟ چون این عطر،، قلبِ تپنده و پرحرارتِ بچه گربه ها رو در خودش نداره! گرمایِ زنده بودن؛ امتیازِ اصلیِ بوی تن گربه هاست :)
اما بدون پیش فرض، این عطر برای 'من' خیلی خوشایند بود!
مثل اکثر مخلوقات دمیتر یک رایحه خطی داره.
مشک خیلی بزرگ که کاملا پودری هست و اطرافش چیزی شبیه به وانیل شیرین خامه ای حس میشه! عمیقا تلاش کردن فضا پودری، خامه ای و کُرکی به نظر برسه. تا حدودی هم موفق بودن :)
بطورکلی خیلی حس و حال نت کشمیر وود داره... مشک، وانیل، چوب... // مشکی پودری کُرکی، شیرین وانیلی خامه ای با خطوط باریک و روشن چوبی که رگه های خیلی خیلی سبک انیمالیک هم اطراف مُشک حس میشه... (امکان داره حس مصنوعی بودن از کلیت عطر دریافت کنید!!!)
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : nazanin بامداد آریافر
ما درونِ خود لبخند می‌زنیم
اکنون اما همین لبخند را پنهان می‌کنیم
لبخندِ غیر قانونی
بدان سان که آفتاب غیر قانونی شد؛ حقیقت نیز!
ما لبخند را نهان می‌کنیم، چنانکه تصویر معشوقه‌مان را در جیب
چنان که اندیشه‌ی آزادی را در جغرافیای نهانِ قلب‌مان
-یانیس ریتسوس.

درود جناب بوترابی...
با اشاره ی شما حسی برام ایجاد شد... شهدوشکر :)
گویا بودونبود پنهانِ نوشته رو در گوش شما زمزمه کردم!

باران در حال باریدنِ؛ شاید از این خاک جوانه ای رویید، که باغ ها نماد سبزی هستن نه جولانگه آفات!

با امید به این‌که باغ همه ی ما بدون آفت باشه!
ارژنگ عزیزم برای شما آزادی و عدالت رو آرزو میکنم و سپاس بابت اینکه از این نوشته ی کوچک ساده عبور نکردید.
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : nazanin بامداد آریافر
مرسی از توصیف. دارم فکر میکنم بوی کرکی چه جور بویی میتونه باشه .به طرز بدی توی ذهنم بوی پشم گوسفند یا سگ و گربه خیس تداعی میشه ، خدا و همراهان عطرافشان من رو ببخشند
11 آذر 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : nazanin Melody
گربه خیس :) خیر جانم.
تاکید: بوی کُرک نه! فضای پودری کُرکی.
تصور کنید 10 سی‌سی آب؛ یک‌بار توسط افشانه تو فضا پخش بشه، یک‌بار توسط سرنگ!! [کرکی از نظر من همون افشانه است]
مثل فرش های شَگی :)

[هرجا من از اصطلاح 'فضای کُرکی' استفاده کردم شما تصور کنید اگر اون رایحه یا گامِ خاص شمایل فیزیکی پیدا می‌کرد شبیه به سالیوان تو انیمیشن monsters Inc میشد :) ]

خارج قسمت. کُرک و پشم
قطعا مطلع هستید که ساختار کُرک با خودِ پشم فرق هایی داره. کُرک دارای تارهای بسیار ظریف، نازک (مویین) و مخملی هست و عادت های حیوانی چرمی و تلخ از سرش افتاده!
پشم اما تراکم بالا داره، خیلی زیاد به خصوصیات پوست حیوان (بز، گوسفند و...) نزدیکه و در مدل های ابتدایی کاملا حیوانی، تلخ'شور، پوستی (نه حتی چرمی! بلکه بسیار حیوانی تر) و گرم برخورد میکنه و رایحه هایی از گوشت و خون داخلش احساس میشه.
12 آذر 1400 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : nazanin بامداد آریافر
مسیح عزیز
اشاره کردید به اجداد غارنشین انسان. این موضوع جالبی هست که من خیلی وقتها بهش فکر میکنم: سلیقه بویایی انسان از دیدگاه تکاملی، و دوست دارم چند خطی بهش اضافه کنم.

میدونید که داروینیسم و نظریه تکامل تدریجی، ادعا میکنه که اغلب توانایی ها و ویژگیهایی که موجودات زنده دارند، در راستای کمک به بقای نسلشون شکل گرفته (در یک فرایند بسیار طولانی و در تعامل با محیط و سایر رقبا و موجودات) بر طبق اصل "بقا برای برازنده ترین".
حس بویایی هم از این قائده مستثنی نیست. نظریه تکامل تدریجی داروین همونطور جایگاه انسان رو تغییر داده (نسبت به انچه قبل از داروین تصور میشد) همینطور از زیبایی ها هم ارزش زدایی کرده. با این دیدگاه، انگشت اشاره از زیبایی پدیده ها برگشته و در عوض به سوی مغز و فایده پدیده ها در راستای بقا اشاره میکنه. پرسشی مثل "چرا اندام اسب اینقدر متناسب و موزن هست؟" تبدیل شده به پرسش: " چرا در نظر انسان اسب موجودی موزون و دوست داشتنی هست؟ اسب چه فایده ای میتونسته به انسان برسونه که در طی زمان مغز ما طوری تغییر یافته که اسب رو دوست داشته باشه؟"

به همین ترتیب، خیلی از سلایق ما، ریشه در خاطرات انباشته شده در طی میلیونها سال (و شاید صدها میلیون سال-چون اجداد ما تک سلولی ها بوده اند) در ژنهای ما دارند. طبق نظریه تکامل، به جای اینکه بپرسیم: "چرا بوی گل سرخ اینقدر دوست داشتنی هست؟" باید پرسید: " دوست داشتن گل سرخ چه فایده ای برای اجداد ما داشته که ما به تدریج طوری تکامل پیدا کرده ایم که بوی گل سرخ رو دوست داشته باشیم؟".

برای مثال، ما جوری ساخته شده ایم (بخوانید تکامل پیدا کرده ایم) که بوی مردار (لاشه) رو از فاصله زیاد تشخیص میدیم و این بو برای ما بسیار نامطبوع و غیر قابل تحمل هست. دلیل تکاملی: بوی مردار نشان دهنده وجود بیماری، حیوانات شکارچی، و یا یک عامل متخاصم هست و دور ماندن از چنین محیطی به نفع بقای انسان هست.
ما هم نسبت به بوی باران بسیار حساس هستیم (حتی حساس تر از سگ) و هم اینکه این بو برای ما خوشایند و دوست داشتنی هست. چرا که برای انسان اولیه مهم بوده که بدونه شروع فصل بارشها کی هست؟ و آیا این خاک به اندازه کافی غنی هست؟

سایر سلایق (preference) بویایی ما هم میتونن توجیه تکاملی داشته باشند. از جمله:
چرا در زمستان بوهایی که به اونها بوی "گرم" میگیم دلنشین هستند؟ بوهایی مثل چرم، دود، چوب، بوهای شیرین؟

چرم: پوست حیوانات نقش لباس انسان رو در زمستون داشتن و برای بقای انسان ضروری بودند. پس ما باید طوری تکامل پیدا میکردیم که از بوی پوستین و چرم خوشمون بیاد، بخصوص در زمستان.
دود و چوب: آتش در زمستان نقش مهمی در بقای انسان داشته.
بوهای شیرین و آجیلی: با شروع فصل سرما غذا کمیاب میشده و از طرفی انسان نیاز به غذاهای پرکالری داره برای گرم ماندن. پس باید میوه های شیرین، عسل، دانه های خوراکی (آجیل) رو جمع میکرده .

و بوهای خنک چی هستند و چرا در فصل گرما به این بوها علاقه مند میشیم؟
بوهای آکواتیک : برای انسان ضروری بوده که در مجاورت آب زندگی کنه و زیاد دور نشه ازش. بخصوص در فصل گرما.

بوی گل و سبزه: نشان دهنده غنی بودن اکوسیستم هستند و در محیطی که گل و سبزه وجود داشته باشه، علفخواران و شکار هم هست، علاوه بر وجود میوه ها و زنبور (و عسل) .
همینطور بوهای میوه ای، بوی نوزاد، ... هم توجیه تکاملی شون سرراست هست.
12 آذر 1400 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : nazanin 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
یارب از ابر " هدایت " برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین
تا به بوی ات ز لحد رقص کنان برخیزم
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم
باران ِ حافظ
عطر تن ِ یار :)
12 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
درود برشما.
باید یک بار بنویسم بله و هزاران بار دقیقا!
بخشِ عظیم از آن‌چیزی که ما باید در این گستره متوجه بشیم همینِ جانم. ذات؛ اصل، کُنه، سِرشت... جوهر!
کجا هستیم؛ کجا می‌رویم؛ قطعا مهم هستن
اما از کجا و چرا آمدیم، بسیار بسیار مهم تر!

بله... داروین! تکامل، فرگشت، تحول...!

تمام این قصه ی پرپیچ و خم از اونجایی شروع شد که یک آبزیِ کوچک و سربه هوا طمعِ لمسِ خاک رو در سر کوچکش پرورش داد و در این بین آدمیزاد، ماهی سیاه کوچولویی شد که در پی کشف حقیقت و لمس واژه ی 'رسیدن' بود!
تمام آنچه فرمودید بخشی از همان چیزیِ که اجداد ما به آرزویِ رسیدن به شیرینِ لب و انحنای اندامش از غارها بیرون میومدن.
بله. ما به باران، جنگل، خاک، آتش، دریا و... وابسته هستیم؛ همچون باستان!
ما همچنان در عطش کشف آسمان و راز ستاره هاییم.
این محصولِ 'کششِ ذراتِ همشکل' محسوب میشه.
من، تو، ما... با ستاره ها! یکی هستیم جانم :)
جنس کربن رها در اتمسفر زمین با کربنی که پس از خاکستر شدن از ما باقی می‌مونه یکی هست، و همین کربن روی مریخ و ماه هم وجود داره :))
حکایت هیجان انگیز تر از این صحبت هاست!
ما به آتش، خاک، آب، باران میل داریم. چون خود ما همین ها هستیم. ما فیزیک هستیم. شیمی، ریاضی، نجوم، کوانتوم... :)

آقا اجازه؟ میشه من ادبیات یا فلسفه باشم؟
-نخیر. برو ته کلاس بشین / چشم :(

ای کاش هیچوقت توهم اشرف بودن در سر بشر ایجاد نمیشد
که آدم نه مسیر، نه هدف و نه مقصدِ این عرصه ی باشکوهِ، بلکه جزو، پاره، خُرد و قمستیِ کوچک با کشش های وحشی و ذاتی وام گرفته از طبیعت، که برای لذت و تجربه به اینجا اومده.
خیر. به اینجا نیامده... اینجا بوده! ما از لحظه شروع حیات بودیم... فقط در شمایلی دیگر :) قدیم هستیم نه حادث!
یک روز آبزی کوچک! یک روز انسان... روز بعد؟ :)


افسوس! پدران غارنشین ما خیلی زود به ادراکِ 'پرتاب' رسیدند و از آن به بعد تاریخ دوتکه شد و تا همین امروز همه چیز بر مبنایِ پرتاب و سرشکستن پیش رفته وَ رایحه ها وُ درونیاتِ شاعرانه ی آدم، جای خود رو به کُشتن و وحشی گری دادن.
در دوره نئاندرتال ها، قبیله یا گروهی که پرتابگر قدرتمند و چماق مستحکم تری داشت شکارهای بیشتری میتونست داشته باشه و سرزمین های بزرگتری رو تصاحب می‌کرد!
این ضدفرهنگ و آداب قلچماقی برای شما آشنا نیست؟؟
بله جانم. ما هیچ فرقی با عصرسنگ نداریم!
چه بسا بدتر هم شدیم.
قبیله های خونخوار به جای سنگ، موشک پرت و به جای غزال، آدمیزاد رو قلع و قمع می‌کنند!
همچنان اصلِ آدم،، وحشی گری، شکار و پرتاب است!
حق؛ برابری؛ ادراک؛ ایستادگی؛ عدالت؛ آزادی...
فریادِ ما می‌فهمیم، ما نمی‌خواهیم، ما تن نمی‌دهیم، حقِ ما این نیست و...
فهمِ شعورِ 'ما' و خروج از مَنیت و خودخواهی!
این کلیدواژه های افسانه ای، در غارها، مابین نقشی که پدرانمان بر سنگ ها زدن باقی موند!
ما همچنان غار نشین هستیم! فقط اسم غارهای ما آپارتمان شده! ما هنوز مانور جنگی داریم، مرز داریم. زن و مرد، بالا و پایین
ما همچنان قوی و ضعیف داریم
همچنان حاکم داریم! همچنان رعیت و برده داریم... اسیر!
انسان فقط لباس عوض کرده! اما از لحاظ عقب افتادگی هیچ فرقی با نئاندرتال ها نداره!
حال در این بین که پروژه ی شکست خورده ی 'آدم' در حال سقوطِ کامل هست و برروی زمین، نیشِ یک حشره ی کوچک آدم ها رو میکشه، سایه جنگ نور آفتاب رو به سرقت می‌بره و کلام سبزِ آزادی قربانی سیاهی حاکم میشه
جایی که نود درصد اقیانوس ها هنوز کشف نشده، برخی مجنون،، تصمیمِ سفر به مریخ و زندگی در اونجا رو گرفتن و یک مُشت همیشه دهان بازِ متعجب از اونها طرفداری میکنن.
یک عمر قهقهه باید زد نسبت به توهم و کالی بشر!

بقول بیل گیتس. من ترجیح میدم برای واکسن ایدز سرمایه گذاری کنم تا برم ایستگاه های فضایی برای تعطیلات!

انسان... این جاندارِ عجول و متراکم!
یک روز، ما بین تمام این بلندپروازی ها.
طبیعت، برای همیشه لامپ بشر رو خاموش خواهد کرد!!
انسان؛ این پروژه ی شکست خورده ی پرادعا!

خارج تر از قسمت!!
ویل اسمیت تو مستند یک صخره عجیب! حال و هوای بشر و زمین رو بسیار زیبا تشبیه و بیان میکنه...
میگه شما یک قطره آب در یک اقیانوس بسیار بسیار طوفانی رو تصور کنید! ملکول های این قطره در آرامش تمام، بی خبر از دنیای بیرون و در توهم امنیت در حال زندگی هستن! اون هم دقیقا در جایی که اقیانوس در طوفانی عجیب قوطه ور هست!
اوضاع و فهمِ انسان نسبت به کهکشان و حیات هم اینگونه است!

ما ملکول های ضعیف، سرخوش و بی خبر :))


سپهر عزیزم از آنچه تو گفتی بسیار دور شدم.
افسوس که من هزارهزار پرت گویی دارم.
باشد که ببخشی. اما جانم قطعا و حتما شما اصل اساسی رو بیان کردید و من با شما موافقم.

پیشنهاد میکنم در این بی ربطی های مداوم در صورت تمایل مستندهای بی ربطی که بهشون اشاره میکنم رو هم تماشا کنید. :)
Cosmos: a spacetime odyssey 2014
One strange rock 2018

از این دو مهم تر کتاب 'منشاانواع' نوشته داروین :)
ترجمه دکتر نورالدین فرهیخته رو تهیه بفرمایید. نسخه قدیمی هست. (چاپ دهه 60 و 80)
فکرمیکنم بشه تو اینترنت به صورت pdf پیداش کرد.
با زیر پا گذاشتن قوانین کپی رایت دانلود بفرمایید :)
این زیباترین کار زشتی که میشه انجام داد!!
12 آذر 1400 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : nazanin بامداد آریافر
خیلی زیبا بیان کردید مسیح عزیز
و ممنون از مراجعی که پیشنهاد کردید
12 آذر 1400 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : nazanin 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
چه یاداشت جالبی.ازصفحهLes LIQUIDES IMAGINAIRESبا کمک دوستان پرت شدم اینجا درست افتادم وسط جمع سوته دلان.سالهاست در پی بارانم اما باران از ما گریزانه هیچ عطری فضای دشت بعد بارونو نمیده همه ادعا کردن اما نتونستن .زادگاهم وسط دشتیه پر از درمنه بعد رگبار بهاری فضا پر میشه از بوی باران خاک خیس چوب ورایحه سبز وهربال درمنه اگه روزی روزگاری عطاری از اسمان بیاد واین فضا رو بازسازی کنه همه عطرامو خیرات میکنم اما میدونم که من میرم واین عطار نمیاد .تنها عطری که تا حدودی تونسته به این وادی نیم نگاهی بندازه Le Sillage Blanc Parfums Dusita ست که اینم باز خاک خیس وبارونو کم داره.ممنون
12 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : Perfumex امیر علوانی

من میخواممم این عطروو
23 آذر 1399 پاسخ تشکر
پاسخ مدیر : سلام عرض ادب
این برند در برنامه خرید آینده می باشد

این برند عجب چیز عجیب و غریبیه ، نیش ب معنای واقعی . نیش یعنی خلق این روایح ک دیمیتر میسازه.
10 بهمن 1397 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : سلطان عطربازهای ایران و توران
سلام جناب
شما کارهای دیمیتر رو از کجا تهیه می کنید ؟
چون من با این برند از دو سال قبل آشنا بودم اما نه جایی برای خرید بود نه برای تست
11 بهمن 1397 پاسخ تشکر
سلام منهم فقط بررسی کردم از راه دور!
11 بهمن 1397 پاسخ تشکر

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟