سیلور عود
عطر «سیلور عود» که سرزندهترین و باشکوهترین تجربیات زندگی در لحظات سختی و استقامت را بازتاب میدهد، همچون یک نقاشی خاص نمایان میشود؛ نقاشی خاصی در قلمروی روایح و بوها، یک نقاشی ویژه از رمان «سرخ و سیاه» (رمان فرانسوی مشهور در قرن نوزدهم، نوشته استاندال)، همان رمانی که قهرمان جاهطلب و باهوشی به نام ژولین سورل داشت. سسیل زاروکیان با عطر «سیلور عود» میخواهد به امضای خاص کمپانی سازنده که با سنت داستانسرایی پیوند دارد، ادای احترام کند؛ یک عطر ادو پارفیوم با سرشت چوبی و کهربایی که به گرانبهاترین نتهای عود در عالیترین شکوه آنها حیات میبخشد و آنها را به تصویر میکشد.
«سیلور عود» که از مضامین نهفته در رمان «سرخ و سیاه» الهام میگیرد (مخصوصا مفاهیمی مثل سردرگمی، اشتیاق و ویرانگری)، تنشهای خاص میان ایدئالیسم و رئالیسم را به تصویر میکشد؛ تناقض میان اندیشیدن و حس کردن، و البته قدرت ویژهای که در میل به داستانسرایی وجود دارد.
این عطر که با تقطیر مولکولی نعناع هندی، عصاره ناگارموتا و عصاره سدر ویرجینیایی شروع میشود، نتهای آغازین غیرمنتظرهای میآفریند که شما را سردرگم میکند. در ادامه، طیف وسیعی از نتهای چوبی نمایان میشوند تا از یک روند تکاملی عمیق خبر بدهند. در نتهای میانی این مخلوق خاص، عصاره عود آسام با کیفیت نابش به رقص درمیآید و به عصاره عمیق و ناب وانیل ماداگاسکار پیوند میخورد تا رقص دوتایی زیبایی از نتهای متضاد را داشته باشیم. درنهایت هم نتهای کهربای خاص آمبراروم، عصاره چوب درخت قان، عصاره چوب گایاک و فیبر بیدستران بهخوبی روی پوست حک میشوند و پخش بوی تیره و عمیقی را بهوجود میآورند، درحالی که نتهای چوبی و دودی هم در چرخش پایانی به این نتها اضافه میشوند.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
عطار | سسیل زاروکیان |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2022 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | نعناع هندی ، سدر ، گیاه ناگارموتا |
اسانس میانی | وانیل ، عود |
اسانس پایه | چوب گایاک، چوب درخت قان ، فیبر بیدستران، نوعی کهربا |
این عطر،آرامشی بود که به قیمت انزوا حاصل میشد.
دیوانگی با مناسبات زمانی تناسب دارد؟بله.
چون زمان بیانگرٍ ترتیب است و ترتیب بیانگر کیفیت فعل.
اما هر عدم تناسبی، دیوانگی هست؟ خیر، بایدمثالی بررسی کرد.
مثلا، اسپری این عطر در گرمای تابستان دیوانگیست؟ قضاوت با شما.
مرتبه اول، در ظهر یک پاف از سمپل به پوست زدم، گفتم خدای من چه کاری بود،فورا شستم.
همچنان بو حس میکردم. بعد روزها ارام آرام در سمپل رو باز میکردم و با احتیاط بو میکردم.
امشب که خنک شده،اسپری کردم.
اجازه دادم انفجار بخوابد ، تحمل سخت و شومی بود؛تنهامیل قویتر سبب این تحمل شد. میل به کشف ادامهش.
به طور شگفتانگیزی بوی ملایم و شیرین و خامهای،مثل شهد، احساس کردم.
کمی بوی پلاستیک اسباببازی یا پاککن هم درونش حس کردم.
چوب مرطوب،اندکی دود.
این عطر،آرامشی بود که به قیمت انزوا حاصل میشد.