AMOUAGE - Epic for Men

به علی حسینی
دوست عریز ،منم مثل شما عود رو دوست ندارم ولی این کار کمپلکس هست و بوی مشخص عود نداره.دو کار بتون پیشنهاد میکنم تست کنید.شبیه اپیک نیستند ولی کیفیت رایحه بالاتر نباشه کمتر هم نیست.
۱-Aqua di Parma Leather
2-Atelier Gold Leather

تأملی بر Fille en Aiguilles از برند Serge Lutens
عطر با بوی تلخ وتیور و کمی بعد برگهای درخت کاج شروع میشود.شیرینی میوه های خشک بوی تلخ عطر رو خیلی خوب بالانس میکنند.
نتهای عطر بینهایت شفاف و متمایز اند.کمی بعد از عمر عطر بخور و ادویه های ترد اضافه میشوند و تا آخر بوی تلخ ملایم شده ی چوب و برگهای کاج به مشام میرسند.
یه شاهکار بینظیر ،یه کار تکان دهنده ی چوبی و آروماتیک.بر خلاف وازامبا که فقط رایحه ی زیبا دارد و نه بوی خوش، این هر دو را با هم دارد:رایحه ی زیبا و بوی خوش و شیک.
این عطر برام تداعی کنند ه ی انسانی ست که زیر باران رنجها و مشقات زندگی کمر خم نکرده و همچنان سبز،نستوه و استوار پابرجا ست.
انسانی که تعهد به کسی ندارد و همین دلیل هیچگاه دچار اندوه برگ ریزان خزان نمیشود.
تصویر انسانی که علیرغم تنهایی عریانش هیچگاه امید ش را از دست نمیدهد و برای دیگران و اطرافیانش سایه سار دارد و تکیه گاه ست.
بر خلاف پرایویت لیبل که سرشار از نفرت ،عصبیت و خشم فرو خورده است این آزاد،رها و شادمان است. چرا که هیچ توقعی و انتظار ی از کسی ندارد و خود نیز به کسی تعلق خاطر ندارد و این راز نیک بختی و سعادت اوست.
خرید این کار برای عاشقان روایح چوبی و تلخ از نان شب واجب تر است!

به آقای کبیری عزیز
چه وصف فوق العاده ای داشتین از این کار serge lutens
لذت بردم و خیلی ترغیب شدم برای تهیه اون

هر یک از روایتهای دوستانم از....Fille برای من به مثابه اپیزود های یک نمایش می مانست که هر راوی تفسیر و نوع نگرش خاص خویش از ....Fille را در اپیزود مختص خود برای مخاطب روایت میکرد. متاسفانه هنوز توفیق آزمودن این عطر به محک تجربه رو پیدا نکردم اما با مطالعه رویوهای بسیار زیبای دوستان خاصه رفیق عزیزم سام که به نیکویی حس و حال سال نو مسیحی رو تجسم نمودند میتونم چشم بسته تفسیر خودم از این عطر رو در قالب اپیزودی از نمایش پیش گفته ارائه کنم. رایحه این عطر روایتگر داستان زندگی دخترک فقیری است که در بحبوحه سال نو میلادی ، در یک روز سرد برفی برای فروش کبریت هاش در کوچه پس کوچه های شهر پرسه می زنه. رهگذران خوشحال که در تدارک سور و سات شب عید هستند بی اعتنا به التماس های دختر که " آقا، خانم، فقط یک بسته کبریت، فقط یک بسته بخرین" از کنار او رد می شن،بدون اون که کوچکترین درکی از آمال و آلام(آرزوها و رنج های) دخترک داشته باشند. دخترک داستان همینجور که در پیاده رو قدم می زنه بچه های هم سن و سال خودش رو می بینه که لباس های گرم و تر و تمیزی پوشیدن و طرف محبت مادر و پدرشون هستن و با کلی هدیه زیر بغل میرن که سال نو رو جشن بگیرن.پدر لا ابالی و دائم الخمرش، دخترک رو تهدید کرده تا زمانی که آخرین قوطی کبریت رو نفروخته به خونه برنگرده. شب فرا رسیده و طفل معصوم فقط انگشت شماری کبریت فروخته و جرئت برگشت به خونه رو نداره. سرمای استخوان سوز شهر" کپنهاگ " تا مغز استخوون دخترک نفوذ کرده. از شدت سرما گوشه ای کز میکنه و در خودش فرو می ره. با دستهای کوچیک یخ زدش کبریتی روشن میکنه تا کمی خودش رو گرم کنه. نگاهش برای لحظاتی به نور کبریت خیره می مونه. براش باور کردنی نیست .داره در کور سوی نور کبریت آرزوهاش را خیلی واضح می بینه. بارقه امیدی وجودش رو فرا میگیره. کبریت دیگه و دیگه ای روشن می کنه.....چه خونه گرمی چه پدر مهربونی. هیچ برداشتی از مادر نداره. مادرش هنگام دنیا اومدن دخترک پر کشیده رفته دور دستها. تو رویاهاش پیچش دود متصاعد از دودکش اجاق خونه که خبر از طبخ یک غذای لذیذ و خوشمزه در حال تدارک رو میده ،میبینه. دخترک به کاج کریسمس که با انواع تزئینات پر زرق و برق، آذین بندی شده خیره میشه و در لابلای اونها ، هدایای سال نوش رو جستجو میکنه.عروسک زیبای کوچیک هدیه پدرش رو میبینه که از لابلای برگهای کاج به اون چشمک میزنه. لبخند بی روحی کنار لب دخترک میشینه. روی پنجه های پاش بلند میشه و دست نحیفش رو دراز میکنه تا عروسک رو برداره. برگ های سوزنی کاج سرانگشت های زیباش رو نیش می زنه. از برداشتن هدیه منصرف میشه. یاد بابا نوئل میفته. پیش خودش فکر میکنه یعنی صبح که از خواب بلند میشم بابا نوئل چی واسم در لنگه های جوراب و کفشم مخفی کرده. یه چوب کبریت دیگه تا نزدیک به انتهاش میسوزه.چند تا دونه کبریت بیشتر واسه دخترک باقی نمونده. میخواد یه کبریت دیگه آتیش کنه که یه نور ممتد رو تو آسمون میبینه. یاد مادربزرگش میفته. مادر بزرگ به دخترک گفته بود این روشنایی نور شهابه. هر وقت یکی میخواد بمیره یه شهاب از آسمون رد میشه. مادر بزرگ چقدر مهربون بود.اگه مادر بزرگ در زندگیم نبود هیچ وقت نمیفهمیدم محبت یعنی چی. حیف که زود رفت پیش خدا. نور شهاب در دل شب گم میشه. دخترک در قوطی کبریت رو باز میکنه. فقط یکی چوب دیگه باقی مونده. چوب کبریت رو آتش میکنه.چقدر این کبریت آخری گرما و نور داره. تو روشنایی کبریت قامت مادر بزرگ رو می بینه که داره قدم به قدم بهش نزدیک میشه. هر چی مادر بزرگ نزدیکتر میاد بدن دخترک گرم و گرمتر میشه. مادر بزرگ به آرومی دخترک رو در آغوشش میگیره و آهسته آهسته موهای دختر رو نوازش می کنه. دخترک خوابش میاد. خوابیدن در آغوش مادر بزرگ چقدر لذت بخشه. مادر بزرگ لبخندی به دخترک میزنه ، گونه یخ زدش رو میبوسه و سال نو رو بهش تبریک میگه. دختر کوچولو از فرط خواب و خستگی نمیتونه هیچ پاسخی بده. زل میزنه تو چشمای مادر بزرگ و با ته مونده جونی که در بدن نحیفش باقی مونده از اعماق وجود به مادر بزرگ لبخند میزنه و در آغوشش به خواب میره. فردا صبح در گوشه پیاده رو رهگذران دخترکی رو میبینند که اطرافش پره از چوب کبریت های سوخته و در حالی که لپ هاش از زور سرما گل انداخته و لبخند ملیحی گوشه لبهای سرخش نشسته به خواب ابدی فرو رفته. پایان.این داستان نوشته "هانس کریستین آندرسن" نویسنده دانمارکی قرن نوزدهم میلادیست و به نظر می رسه عطار با خلق این عطر در نظر داشته حال و هوای دخترک مغموم و بیچاره داستان رو در یک شب برفی سال نو مسیحی به مخاطب یادآوری کنه. این داستان رو سالها پیش مطالعه کردم. بنابراین آنچه حضورتان ارائه شد ممکنه به صورت کاملا دقیق منطبق با اصل کتاب نباشه. من سعی کردم مفهوم کلی کتاب رو با" لسان قصیر و قاصر "خودم در قالب داستان فوق باز نویسی کنم. پاینده باشید. یا حق.

چقدر زیبا به این تصویر پرداختید ،

به برداشتِ من هم عطر از این داستان تاثیرِ زیادی گرفته. اندوه در فستیوالِ کریسمس به صورتِ سنتی ِ با تصویرِ دخترکِ این داستان گره خورده.
و دوباره ,,,.. رفتارِ شما با کلمات برای من همیشه مثلِ یک کلاسِ درس میمونه فریارِ عزیز. همیشه شاد باشید.

سلام به همه ی دوستان بخصوص Ssh و فریار عزیز
امروز سمپل این چهار کار دستم رسید:
۱-Xerjoff Fiero
2-Portrait of a lady
3-Oud for love
4-Unum op 1144
خلاصه وار خدمتتون میگم که زرجاف یه کار سیتروسی محشره که تم کلاسیک قویی داره ولی فکر نکنم به قیمتش بی ارزه.قیمت ۷۵ میلش حدود ۸۰۰ تومنه.
Portrait of a lady ترکیبی از رز و پاتچولی که رایحه ی رز غالبه و اصلاً نپسندیدم.آدم رو به یاد زیارت اهل قبور می اندازه.
Unum op1144 ایکاروس عزیزم براش ریویو نوشته و من نمیتونم دیگه چیزی بگم جز اینکه این جور کارها بیشتر از اینکه پوشیدنی باشند،تماشایی اند مثل آثار نقاشی موزه ها.
آخر سر میرسم به عود فور لاو از برند The different company اثر برتراند دوشافو که سورپرایزم کرد.یه کار چوبی،پودری همراه با ادویه های گرم که بسیار خوشمزه و دوست داشتنیه.
منو به یاد اپیک مردانه آمواژ می اندازه.این اپیک برام یه رفرنس شده بقول ایکاروس عزیز که انشااله هر کجا هست خدا سلامت بداردش.
برتراند دوشافو هم برام تبدیل به عطاری شده که کافیه امضاء ش رو زیر کاری ببینم و چشم بسته بخرمش.
نشد کاری ازش تست کنم و منو درگیر و خراب خودش نکنه حتی اگر اون کار کاراکتر م نباشه.بس که کارهاش در اوج کمال و استحکام فرم هستند.
انشااله روزهای آینده با تأمل بیشتر گزارش های بهتری عرضه خواهم کرد.
پیروز و بهروز باشید دوستان عزیز

درود بر حسن جان کبیری ، سام عزیزم و عرض امتنان بابت حسن نظرتان نسبت به اینجانب و سپاس از ایکاروس فرزانه بابت تحلیل زیبا راجع به....Fille .رویوهای بسیار زیبایی در خصوص ...Fille از جانب دوستانم جناب کبیری،سام،معین، bob و ... ذیل پیج های اپیک، وان میلیون و وود راکی مانتین نگاشته شده که از مطالعه تک تک نوشته ها لذت بسیار بردم. واقعا دست مریزاد. اکنون نیزدر حال مرور تمامی نوشته های شما بزرگواران و ssh گرانمایه و البته ایکاروس فرزانه ذیل پیج های مختلف هستم. از شما عزیزان بابت تاخیر در عرض ارادت به واسطه مشغله کاری پوزش می طلبم. برقرار و پاینده باشید. یا حق.

به ایکاروس عزیزم
سلام و امیدوارم خوب و خوش باشی
امشب برای مرتبه ی سوم پرایویت لیبل رو پوشیدم.این عطر سرشار از عصبیت ،تنفر و چهره ای برافروخته از انتقام داره. به هیچ چیز و هیچ کس رحم نداره و محکم و پابرجا سر اصول خودش ایستاده.
فکر کنم هنوز جا داره که من بتونم تمام زیبایی و شکوه و عظمت این کار رو درک و هضم کنم.حتماً باید جایی براش توی تاپ تنم پیدا کنم.شاید تا اون موقع جایگاه اول رو پیدا کنه.حسش برام مثل اولین باریه که سمفونی ۵ بتهوون رو شنیدم.یه احساس گیج و مبهم و حس شدید مبارزه و انتقام طوری که در فینال سمفونی نفس در سینه ام حبس شده بود.باید بارها و بارها این پرایویت لیبل رو پوشید تا به عظمت و شکوهش پی برد.درست مثل سمفونی ۵ که من بیشتر از ۱۰۰۰ بار گوشش کرده ام و هر بار چیز جدیدی درش کشف میکنم.
ولی ایکاروس جان ،سایکدلیک عطر من نیست.در شاهکار بودنش شکی ندارم ولی کاراکتر ش ،کاراکتر من نیست.دنبال بازخوردم نیستم که این سایکدلیک بقول خودت برای بازخورد گرفتن بهترینه.
از این برند جووی بعد از پرایویت لیبل از L'Art de La Guerre خوشم اومد.درسته که این کار نسخه ی تابستانی Histoires 1740 هست ؟
قربونت برم و یه دنیا ازت ممنونم

سلام بر شما جناب کبیری هنرمند عزیز، مطمئنا درک شما از موسیقی بهتر از ماست که فقط شنونده ایم، ما فقط بلدیم با موتزارت ذهن خواب آلودمون و بیدار و با سه تار عبادی و تار شریف و ویولن یاحقی ذهن آشفتمون رو آروم میکنیم. درود بر شما

Afshin Parvaresh:
سلام جناب كبيري عزيز
قبلش از شما بابت لطفي كه بنده داريد متشكرم. همچنين از اينكه تجاربتون از تست عطرها رو در اختبار ما و ديگران قرار ميدید.
عطرهايي كه به شما پيشنهاد دادم همونطور كه ميدونيد صرفا براي تجربه هاي بويايي جديد بود. و فعلا با هم كار زياد داريم.
پرسيديد گغ از جووي آيا مشابه ١٧٤٠ از هيستواغ هست و نسخه تابستاني اونه؟ پاسخ این سوال متناسب با درک‌هر فرد از یک رایحه متفاوته. از‌نظر بنده اصلا و ابدا. تشابه نت ها در دو عطر هرگز به تشابه نتيجه نهايي ختم نميشه. جووي يك شيپغه-فوژه اورينتال و مدرن هست و ١٧٤٠ وودي اورينتال. پچولي شرقي در ١٧٤٠ نقطه مقابل پچولي جووي (از نوع لاتين: خيلي غليظ تر، دارويي تر، كافوري تر ، كثيف تر و خاك آلوده تره ) و چرم در ۱۷۴۰ از نوع اسپايسي هست شبيه آنچه كه در پيور ديستنس ام و هرمس بل امي ميبينيم. چرم در گغ اما bizare و خزه اي هست .
اينها دو چهره ي متفاوت دارن و دو هدف متفاوت. ١٧٤٠ ديگه بعيده توليد بشه به دلايل زيادي و بهمين دليل چون امكان تست نداره توضيح بيشترش در اینجا غيرضروريه.

اون افشین پرورش که اولش نوشته شده به این خاطر هست که من این رو در گوشی همراه دوستی نوشتم و سپس از طریق تلگرامشون برای گوشی خودم فرستادم چرا که گوشی خودم امروز دچار مشکل در تایپ فارسی شده بود‌. کپی کردم متن رو سپس به همان صورت اینجا paste کردم و متوجه نبودم که اسم فرستنده رو پاک کنم. اکنون دیدمش و حسابی خندیدم.
با احترام

جناب ایکاروس عزیز
فرمودید : "تشابه نت ها در دو عطر هرگز به تشابه نتيجه نهايي ختم نميشه"
یک سؤالی برام پیش اومد اونم اینکه در جای دیگه گفته بودید خوبه یک کاری که خیلی ازش خوشتون میاد رو به عنوان شاخص انتخاب کنید بعد انتخاب های بعدی رو بر اساس اون شاخص انجام بدید. با توجه به اینکه تشابه در نت ها لزوماً تشابه رایحه ها رو نتیجه نمیده پس از روی یک کار شاخص چطور میشه کارهای مشابه اونو پیدا کرد (شاید اگر روی یک مثال بگیم بهتر باشه. مثلا کسی از گرانیوم وتیور خیلی خوشش میاد و این کار رو به عنوان شاخص انتخاب کنه. انتخاب های بعدیش باید چیا باشه و بر چه اساسی؟) ممنون و ببخشید که طولانی شد

به mostafa عزیز

سلام. عرض شود که حضور نت های مشابه دلیلی کافی بر مشابه به بودن دو عطر نیست. زمانی میتونیم روی کاغذ و بدون تست حدس بزنیم که دو عطر احتمالا مشابه هستن که ترجیحا در یک خانواده بویایی باشن. ممکنه دو عطر چهار نت شون مشابه باشه ولی یکی شیپغ باشه یکی اورینتال اسپایسی. یعنی یکی بواسطه چند نت اضافه فضای خزه گونه ای بگیری و دیگری مثلا بواسطه وانیل و فلفل فضای شرقی. همچنین قبلا هم عرض کردم که ما از یک‌نت انواعی داریم. مثلا ما انواع وتیتور داریم. برای مثال نمیشه گفت چون لالیک انک نواغ و وتیور گرلن هر دو وتیور دارن پس مشابهن. میبینیم که کاملا دو قطب مخالف هم هستن از نظر فضا. یکی تاریک و دودی و دیگری روشن .
مطلبی رو که از قول بنده فرمودید موضوعش چیز دیگری بود. اونجا عرض کردم رفرنس بویایی برای خودتون پیدا کنید. با یا بدون توجه به نت هاش عطرهای مختلف و با کیفیتی از خانواده های بویایی مختلف تست کنید که رفرنس دسته های بویایی مختلف هستن و ببینید کدوم رو دوست دارید. اورینتال دوست دارید؟ عربی؟ اسپرت؟ وانیل؟ چرم؟ سیتروسی ؟ حیوانی؟ تمیز؟. حال در بین اون گروه بویایی دنبال موارد با کیفیت ، ارزان، گران، لاکچری و یا غیره باشید. اون مطلب راجع به یافتن رفرنس بود.. داشتن رفرنس برای افرادی که ریسک پذیر نیستن بهتره. در واقع هر فروشگاهی هم برن کافیه مشخصات رفرنس باب طبعشون رو بدن. و البته کارکرد رفرنس این نیست که عطرهای کپیش رو پیدا کنیم. کارکردش این هست که فضای دلخواهمون رو بیابیم. پس لازم نیست دقیقا و عینا همان بو رو بده که حالا دنبال این باشیم‌حتما اکثر نت هاش مشابه باشن. ممکنه کسی از یک‌رایحه حیوانی خوشش بیاد. این رایحه حیوانی میتونه کاستوریوم باشه. چرم روسی باشه. پچولی لاتین باشه. مشک کثیف باشه. هیراکس باشه یا هر چیز دیگری و نت های مشابهی نداشته باشه حتی.
پس علاوه بر نت ، خانواده بویایی هم مهمه برای تشابه دو عطر. یک مطلب دیگه هم که مهمه سبک عطریازی هستش. تفاوت هایی بین عطرسازی عربی، فرانسوی و ایتالیایی هست که باعث ایجاد تفاوت های بنیادینی در رایحه میشه. پس در واقع مکتبی که این عطر از اون خارج شده هم ممکنه گاهی علی رغم نت های مشابه و خانواده بویایی مشترک رایحه متفاوتی رو ایجاد کنن.

سلام به همه ی دوستان عزیزم
قول گزارش تست این ۱۳ کار رو داده بودم:
۱-Atelier philtre ceylsn
2-Creed vetiver grranium
3-Hounogantfougere Royal 2010
4-Musc ravageur Frederic malle
5-Kurkdjian Aqua vitae forte
6-Frapin speakeasy
7-Frapin passion Boisee
8-Tauer 03
9-putedistance M
10-Nio xerjoff
11-Lumier noir pour femme kurkdjian
12-Dior cuir cannage
13-Linari Notte Bianca
دوستان عزیز ،بیشتر این کارها سیتروسی هستند که واقعاً برای من تجربه های بویایی فوق العاده ای هستند.پیشاپیش این رو هم بگم که من زیاد علاقه ای به روایح سیتروسی ندارم.گزینه های ۲ ،۵ ،۱۰ و ۱۳ جزو این دسته اند.
واقعاً انتخاب بین این کار ها سخته ولی من اگه بخوام یکی از این چهار گزینه انتخاب کنم،گزینه ی ۵ خواهد بود.خیلی به این برند کورکجیان علاقه پیدا کرده ام.
لومیر نویر زنانه از این برند هم عالی بود.قبلاً مردانه ش رو تست داشتم که ایکاروس عزیز بم توصیه کرد این رو تست کنم که بهتره که همین طوره.
رایحه ی غالب رز و پاتچولی که خیلی کیفیت بالایی داره ولی مطمئن نیستم جایی در تاپ تنم داشته باشه.
پاسیون بویس از برند فراپین رو هم خیلی پسندیدم ولی اسپیکیسی رو نه.
پیوردیستنس و تاءور ۰۳ محشر بودند البته من تاءور رو بیشتر دوست دارم .یک کار بالسامیک،دودی و تلخ که دایما رنگ عوض میکنه.قبلاً ۰۲ از همین برند رو تست داشتم که نپسندیدم زیاد ولی این مطابق سلیقه م بود که باز ایکاروس جان بم توصیه کرد.این ۰۳ ورژن تلخ و بالسامیک و دودی ۰۲ هستش.حتماً جزو تاپ تنم خواهد بود.بینهایت کیفیت کارش بالاست.حقیقتاً شاهکار ه .پیوردیستنس هم یه کار چرم هست که نیاز به تعریف نداره.روژا داو پشت این کاره ولی واقعاً خیلی گرونه .قیمت ۱۰۰ میلش دو میلیون هست.ولی تجربه ی خیلی خوبیه تست این کار برام.Houbigant یه شاهکار آروماتیک و ادویه های ترد بود که حتماً جایی براش توی تاپ تنم پیدا میکنم.
دیور کنیج و ماسک فردریک مال رو خوب نتونستم بفهمم چی به چیه.
انشااله روزهای آینده بهتر و دقیق تر نظرم رو میگم.
دوستان عزیز چند کار دیگه سفارش داده ام که این بار بیشتر پودری اند که حتماً بعد از تحویل و تست ،گزارش میدم خدمتتون.
خیلی دوست دارم از این حدود ۷۰ کار یه تاپ تن انتخاب کنم و به شما هم بگم بخصوص فریار عزیز و Ssh جان
در آخر باز از ایکاروس عزیزم سپاسگزار م

جناب ایکاروس عزیز
از یک طرف شرمنده میشم بابت این همه سؤال و از طرف دیگه حیفم میاد از وجود شما استفاده نکنم . ببخش ما رو. ممنون از بابت وقتی که میزاری

سلام دوستان گرامی, میخوستم خواهش کنم یه کار مرکباتی تلخ و سنگین بهم معرفی کنین. مثلا مرکباتی چرمی یا مرکباتی-ادویه ای. تو این سبک قبلا By Night Black Profumi del Forte for men رو داشتم و اخیرا puredistance رو هم تست کردم که هر چند خیلی از ویژگی هایی که می خواستم و داشت اما قیمتش اجازه خرید نداد. در واقع قبل از این دو کار کلا آدم شیرین پسندی بودم اما بیش تر بعد از تست puredistance فهمیدم بیش تر یه جور تعصب و محروم کردن خودم بوده تا انتخاب آزاد.امیدوارم منظورم و خوب رسونده باشم که دنبال چی هستم.
با سپاس

ایکاروس عزیز سلام
این اصطلاح کثیف که بکار میبرین یعنی چی؟ چه فضای بویایی هست؟ نخندیا!!مثلا من یه مدل اکوا بولگاری که تست داشتم یا کول واتر احساس کردم رفتم کنار ساحل دریا نزدیک به یه بویی که زیاد باب طبع من نبود مثل بوی لجن یا کف دریا،
در ضمن دنبال سمپل پیشنهادهایی که بهم دادی هستم اما هنوز نتونستم همش و گیر بیارم، حتی یه تعداد هم جدای اون لیست گرفتم که خواهم گفت تا ان شاء الله با حضورت بهتر کمکم کنی. متشکرم

درود بر برادرم حسن خان کبیری
آقا تو هم هی دل ما رو آب کن. برو با سمپلای نیشت حال کن.
انشاله همیشه خوشحال و خوشبو باشی.

یه محمد علی

سلام. کثیف یا dirty یک اصطلاح رویونویسی هستش و در پرفیومری تعریف علمی و ثابت نداره. رایحه ی کثیف به معنای بد بو نیست لزوما. از نظر من خاکی و زمینی و دستمالی شده همون کثیفه. و هنچنین رایحه ی کثیف به معنای حیوانی‌نیست لزوما. چرا که برای مثال هیراکس که کریستال های درون ادرار خرگوش کوهی هست حیوانیه ولی رایحه ش کثیف نیست ابدا. کثیف بطور‌عمومی به معنای آلوده به خاک و ناتمیزه‌. وتیوری که در نوبل وتیور چوپارد هست تمیزه ولی در وتیور گرلن حس به خاک آلوده شده ای داره‌ کمی. و در اکثر کارهای ایتالیایی خیلی کثیف و خاکی میشه‌ .
چرمی که درون بلک سفرون بایردو هست از نوع سافرالینه و صد در صد تمیزه رایحه ش . منتها مقایسه ش کنید با چرمی که درون ۱۷۴۰ یا کویق د روسی شنل هست. شخصا dirty رو معادل حیوانی یا گندیده یا کپک زده نمیدونم. کثیفی یا dirty برای بنده مصادف میشه به زمین آلوده شدن و overwhelming شدن اون رایحه . و نه غبار و گرد و خاک گرفتگی حتی (که اون میشه dusty).
این تعاریف و کلا فصای عطر یک فصای انتزاعی هست و مگر با یک جامعه فرهنگ روزانه ی مشترکی داشته باشی تا بتونی با کلمات عامیانه رویو بنویسی و اطلاعات رد و بدل کنی و در غیر اینصورت همیشه با مشکل مواجه میشی. انیدوارم جوابتون رو گرفته باشید .
با احترام

به mostafa عزیز. نه عزیز جرا معذرت خواهی میکنین؟ خیلی هم کار خوبی میکنید . این وسط ممکنه نکته ای رو ندونم و خودم هم تحقیق میکنم و مطلبی رو می آموزم.

به جناب کبیری عزیز.
پیشنهادم اینه که با فاصله ی زیاد اینها رو تست کنید. بعضی از اینها واقعا شاهکارها و تابلوهای فاخر دنیای عطرسازی‌هستن. خیلی باید با ملایمت و آرامش باهاشون ارتباط برقرار کرد. ویرجینیا وولف برای من یک اسطوره ست. مرگش مصادف میشه با پی ریزی اولین نسخه فوژه رویال در سال ۱۸۸۲ توسط پارکت. من نمیتونم بپذیرم پارکت از مرگ وولف تاثیر نگرفته. پارکت که خودش یک فرد پیگیر ادبیات هم‌بوده‌. ماههای طول کشید که با نسخه کنونیش ازتباط برقرار کنم و فهمش کنم. ازشون لذت ببرید. بی‌اینکه حتی توجه کنید که نت هاش چی هستن یا بخواید رویوش کنید. بهشون گوش بدید و باهاشون زندگی‌کنین.

حسن جان کبیری درود برشما. از خوندن نوشته هات راجع به نیش ها غرق هیجان میشم. بیراه نیست که گفتن "وصف العیش نصف العیش". امیدوارم کمافی السابق ما رو از تجارب ارزشمندت بهره مند کنی. سپاس. اضافه کنم از جو دوستانه و صمیمی ایجاد شده در عطرافشان بی اندازه خرسندم. دوستان نشون دادن که عطرافشان جایگاه افراد بلند نظر و فرهیخته س. از مطالب ایکاروس فرزانه نهایت استفاده رو میبرم. چون تشکر رو دوست نداره به یک عرض خسته نباشید و خدا قوت بسنده می کنم. یا حق.

سلام دوباره به دوستان عزیزم
در تکمیل کامنت قبلی ام باید بگم musc ravageur و cuir cannage رو تست دوباره کردم و اصلاً نپسندیدم.این دو کار منو یاد ادویه فروشی در یک شهر عربی انداخت.غالب نت musc ravageur وانیل،دارچین و میخک هست که هیچ کدوم نت مورد پسند من نیستند ولی در مورد دیور برام عجیب بود ،نت غالب چرم و زنبق هست ولی نتیجه یک رایحه ی عربی شده.
کیفیت این دو کار واقعاً عالیه ولی با ذائقه ی من جور نیستند.philtre ceylan در کامنت قبلی از قلم افتاده بود .یک کار بر اساس رایحه ی چای که واقعاً کیفیت بالایی داره ولی برای ما ایرانیان که نوشیدنی ملی مون چای هست اصلا جذابیت خاصی نداره.
دو کار Frapin رو تست کردم روی کاغذ بلاتر و امشب روی پوستم.ظهر پاسیون بویس رو پسندیدم و اسپیکیسی رو نه.این دفعه تست روی پوستم نتیجه ی عکس داد.اسپیکیسی با نتهای غالب رام،توتون و چرم خوب بود ولی پاسیون بویس روی پوستم بوی گلاب فرد اعلا رو میداد که حالم رو بد کرد.
این ها همه ش برام تجربه ی بویایی هست همون طور که ایکاروس عزیز برام میخواست.من این سمپل ها رو مصرف نمیکنم و بعنوان منبع بویایی توی مجموعه م نگه شون میدارم.
کارهای سیتروسی که ذکر کردم همگی عالی بودند ولی من قبلا وتیور فاتال رو به تاپ تن فرستاده ام و دیگه کافیه.
از این لیست ۱۳ تایی بدون شک Houbigant Royal 2010 و Tauer 03 صد در صد جزو تاپ تن هستند.هیچ بعید نیست Tauer 03 جایگاه اول رو کسب کنه.شاهکار و بی نظیر و شدیداً مصرف کننده و اطرافیان رو به چالش میکشه.روی پوست شما بوی کثیف نفت و گازوءیل میده در حالیکه اطرافیانتون بوی خوش،شیک و زیبایی استشمام میکنند.من تا حالا همچین چیزی ندیده ام.واقعاً برام حیرت آوره.
این ۱۱ کار رو هم امروز سفارش دادم:
۱-Atelier mimosa indigo
2-Atelier Tobacco Nuit
3-Frapin Terre de sarment
4-Brecourt oud santal
5-penhaligon's Bayolea
6-Aedes de venustas iris Nazarena
7-creed green Irish tweed
8-Tom ford Extreme for men
9-Dior homme parfum
10-Narciso Rodriguez bleu noir
11-Narcisi Rodriguez for him
به غیر از گزینه ی اول و دوم بقیه یا ایکاروس عزیز مستقیم به خودم توصیه کرده یا به دیگران.چهار گزینه ی آخر کارهای دیزاینر هستند که در نوع خود شون بهترین اند.خیلی دوست دارم ببینم از این چهار کار ،کاری میتونه خودش به تاپ تنم برسونه.
شاد،پیروز و سرفراز باشید دوستان عزیزم و منتظر گزارش بعدی و ذکر تاپ تنم باشید.قربان همه ی شما

به ایکاروس عزیز و بزرگوار
حتماً همین کار رو میکنم.علت این کار من تعداد زیاد سمپل ها و هیجان و علاقه و عجله م هست.قبلاً مطمئن نبودم پرایویت لیبل توی تاپ تنم باشه که الان هست جایگاه اول یا دوم.خوب میدونم که این روایح مثل اثر هنری هستند و اثری ماندگار تره که مخاطبش رو به چالش میکشونه و حتی در برخورد اول پس میزنه.
راستی ایکاروس جان کمی راجع به ویرجینیا وولف و پارکت و چند تا از کارهاشون توضیح بده.نمیشناسمشون
قربانت برم و خیلی ممنون

آقای کبیری ویرجینیا وولف نویسنده معروف و محبوب بریتانیایی هستن

ممنونم ایکاروس جان، تخصصی بود و در تخصص شما ولی توضیحاتت تصویری رو که تو ذهنم بود و تا حدودی تغییر داد، ان شا الله بیشتر از شما خواهیم آموخت،از خداوند متعادل آروزی سلامتی و شادی برایتان خواستارم

به حسن کبیری عزیز
آقا خوش ب سعادتت بزرگوار. حتی وصفش که میکنی ما کیفور میشیم.
مخصوصاً از این خوشم اومد که گفتید عطر هر چی پیچیده تر و رازآلودتر باشه بیشتر خوشت میاد. دقیقاً منم از این ویژگی عطر لذت می برم. یه تضاد درونی و پیچیدگی خاص داشته باشه و نشه سریع فهمید که چیه. دعوتت کنه به فکر کردن درموردش وکنکاش در عمقش.
فقط عزیز جان حیف شد زود از دنیای دیزاینری جدا شدی و ما در این وادی بی همسفر شدیما.

سلام به همه ی دوستان عزیز بخصوص Ssh ،فریار و نوید ابوطالبی و سپاس فراوان از ایکاروس بزرگوار
دوستان عزیزم قول گزارش ۱۱ سمپل رو داده بودم که من دیگه ذکرشون نمیکنم چون در کامنت قبلی ام قابل ملاحظه اند.
بطور خلاصه عرض کنم تقریباً همگی عالی بودند و این مرتبه واقعاً محموله م باعث سورپرایز مضاعفم شد چون واقعاً انتخابم خیلی سخت شد.
طبق معمول همیشه creed رو نپسندیدم.گرین آیریش تویید رو میگم.به قول ایکاروس عزیزم که ازش خواستم از برند کرید بم پیشنهاد کنه،اسفند ماه گذشته بم گفتند که کرید برای ذائقه ی من برند فقیریه و واقعاً همین طوره.انشااله ایکاروس عزیزمون هر جا هست خدا سلامت بداردش و دلشاد.
دو تا کار آتلیه هم خیلی خوب بودند و Tobacco Nuit بهتر.
Terre de sarment هم خیلی دوست داشتم با نت غالب مر که حقیقتاً من عاشق این نت مر هستم.تلخ و عمیق و صبور هست این نت.
Bayolea هم خیلی عالیه،سیتروسی و آروماتیک همراه با ادویه های ترد.صد در صد ارزش خرید داره.در مورد Nazarena مایلم بعدا نظر بدم چون خوب متوجه نشدم.نمیخوام زود قضاوت کنم.
Oud santal هم عالی بود.پخش وماندگاری متوسط داره ولی کیفیت رایحه ش خیلی خوبه.تام فورد اکستریم هم همین طوره که من عود سانتال رو ترجیح میدم.
دو کار نارسیسو رودریگز هم عالی بودند که البته من Bleu Noir رو بیشتر پسندیدم.
دوستان عزیزم واقعاً انتخاب تاپ تن برام از میان این ۷۰ کار واقعاً سخته و مجبور میشم بعضی از بهترین ها رو حذف کنم.شاید بهتر باشه اونایی رو که صد در صد از نظر من ارزش خرید دارند رو ذکر کنم.
حالا بیشتر فکر میکنم تا کامنت بعدی شاد و پیروز و سرفراز باشید.

سلام به دوستان عزیز
در تکمیل کامنت قبلی ام باید بگم دوباره Iris Nazarena رو تست کردم.یه کار پودری خیلی خوب که بیشتر فلورال هست و کیفیت خیلی خوبی داره.همین طور پخش و ماندگاری.اگر از خانمهای عزیز عطر افشانی کسی کامنتم رو میخونه،شدیداً توصیه میکنم تست این کار رو.بیشتر زنانه ست تا مردانه.
همین طور دوباره mimosa indigo و philtre ceylan رو تست کردم که اولی کار چرمی خیلی خوب و دومی کاری بر اساس رایحه ی چای.انگار پاکت چای فرد اعلای سیلان رو باز کردید و بو میکشید.
ولی واقعاً برند کرید برام ناامید کننده بود.من نتونستم بالاخره یک عطر مورد علاقه م پیدا کنم.
انشااله روزها ی آینده یک لیست براتون تنظیم میکنم از تاپ تن و عطرهایی که جزو تاپ تن نیستند ولی صد در صد ارزش خرید دارند.
پیروز و بهروز باشید

حسن جان ممنونم. پیگیر کامنت های شما هستم. امیدوارم در صورتی که وقت عزیزت اجازه داد پس از تست کامل سمپل ها یک جمع بندی ازشون ارائه بفرمایید.سپاس. از عطرافشان هم بابت افزودن سمپل به لیست فروش تشکر میکنم. امیدوارم به زودی سمپل های نیش هم اضافه بشن تا تحت تعالیم ایکاروس ازشون بهره ببریم.

درود بر برادرم حسن خان کبیری
بی صبرانه منتظر لیست تاپ تن جنابعالی هستم.
اولا عجله نکن و دوما خودت رو به ده محدود نکن.
پاینده باشی.

سلام به Ssh عزیز و فریار جان
دوستان عزیزم در حال بررسی کارها هستم.حدود ۷۰ کار رو تست داشتم که همگی جزو بهترین کارهای موجود در ایران هستند.
از این تعداد یه لیست ۱۰ تایی تهیه کردم که برای من و کاراکتر و سلیقه م بی نظیر هستند و یه لیست ۲۲ تایی آماده کردم که بعضی با کاراکتر م جورند و بعضی نه ولی صد در صد ارزش خرید دارند.
بیشترین تمرکزم بر روی کیفیت رایحه و عمق کاراکتر و ارزش خرید به نسبت قیمت بوده است.احتمالا تا فردا خدمتتون عرضه خواهم کرد.
شاد،پیروز و سرفراز باشید

سلام به همه ی دوستان عزیز بخصوص Ssh ،فریار،نوید ابوطالبی و سپاس بینهایت از ایکاروس عزیزم
دوستان عزیزم قول تاپ تن داده بودم ولی از اون جایی که این تاپ تن کاملاً با احوالات و خصوصیات شخصیتی من عجینه و ممکنه شما رو به اشتباه بیاندازد از ذکر اون صرف نظر میکنم و کارها رو به دو دسته اونایی که من عاشقشونم و اونایی که با شخصیت من جور نیستند ولی صد در صد ارزش خرید دارند.
این رو هم اضافه کنم که این ۳۴ کار همه در نوع خود شاهکارند.ملاک من در گزینش کیفیت رایحه و عمق کاراکتر و ارزش خرید به نسبت قیمت بوده است.
ابتدا کارهایی که من در لیست خرید دارم بدون اولویت:
۱-Aqua di Parma Leather
2-Lubin Idole
3-d'Empire cuit ottoman
4-Aqua di Parma oud
5-Atelier gold Leather
6-private label jovoy
7-L'Art de la guerre
8-Amouage Epic man
9-wazamba
10-oud kurkdjian
11-Timbuktu
12-Unum Lavs
13-Fille en Aiguilles
14-Vetiver fatal
15-Trayee Neela vermeire
16-yerbamate Lorenzo villoresi
17-Fou d'AbsintheL'Artisan
18-Comme des garcons 2
19-Houbigant fougere Royale 2010
20-Lumier noir pour femme kurkdjian
21-Tauer 03
22-Aqua vitae forte kurkdjian
23-Lorenzo villoresi patchouli
24-Brecourt oud santal
25-Tobacco nuit Atelier
26-Frapin Terre de sarment
27-Tom ford Extreme for men
28-penhaligon's Bayolea
29-Narciso Rodriguez Bleu noir
30- Mimosa Indigo Atelier
و این ۴ کار صد در صد ارزش خرید دارند ولی به دلیل تم شیرین و کهربایی زیاد با سلیقه م جور نیستند ولی حقیقتاً عالی و شاهکار ند:
۱-Lubin Akkad
2-Tauer 02
3-Ambre Russe D'Empire
4-Psychedelique jovoy
در پایان از همه بخصوص ایکاروس عزیزم تشکر میکنم که دریچه ای برایم گشود بر دنیایی که زیبایی ،روشنی و طراوتش انتها ندارد.

سلام سید ساحا جان
به خانه ی خودت خوش آمدی.جایت خالی مباد دوست عزیز.
بینهایت برامون عزیزی و دوستت داریم.

سلام سید جان، دلمون برای کامنتای کوتاهت تنگ شده و جات بسیار خالیه :)
[...] دوستانی که سمپل تهیه کردن لطفا جواب بدن، ارسال سمپل ها هم رایگانه؟ یا باید یه حداقل قیمتی رو خرید داشته باشیم؟

حسن جان کبیری درود بر شما و عرض تشکر بابت تشریک تجارب گران سنگت با یاران عطرافشانی. طی مراجعاتی که ظرف شش ماه گذشته برای خرید عطر به فروشگاه داشتم حدود نیمی از 34 عطر نامبردار رو آزمودم.بسیاری از آنچه نام بردید مورد علاقه من هم واقع شده و سلیقه مشترک داریم.آکوا دی پارما لدر و عود، پرایوت لیبل،کویق اتومن، بلو نویر،اندی تاور3 و..... اما نکته جالبتر اینکه شماره 34(سایکدلیک) که شما علاقه ای بهش ندارین در صدر علائق من جای داره. اندی تاور2 رو بیش از تاور3 دوست دارم و گلد لدر اتلیه رو نمیپسندم. غرض از عرض این موضوع بیان شگفتی و زیبایی دنیای روایح بود. با وجودی که به اتفاق ssh عزیز عطرهای مشترک و سلیقه نزدیکی داریم اما یکی چون من شدیدا شیفته سایکدلیک میشه اما برای شما اصلا جذابیتی نداره. حسن جان به دقت پیگیر مطالبت هستم . امیدوارم همچنان ما رو از جزئیات کشف و شهودت در دنیای روایح مطلع کنی.سپاس. یاحق.

درود بر برادرم حسن خان کبیری
تشکر فراوان بابت به اشتراک گذاری تجربه تان.
فکر میکنم تجربه تست کردن سمپلهای نیشی که که دراین مدت تهیه و تست کردید، چیزی حدود یک ونیم میلیون برایتان آب خورد.
مطمئناً برای اکثر ما براحتی دسترسی به این تجربه امکان پذیر نبود.
حتما از خوش شانسی من و برادرم فریار است که هم سلیقه شما هنرمند گرامی هستیم.
به شخصه از پیشنهادات شما و ایکاروس عزیز (بخصوص عطرهایی که بعنوان رفرنس به بنده معرفی کردند) حتما استفاده فراوان خواهم کرد.
قدردان زحماتتان هستیم.

به فریار جان
سلام دوست عزیز و انشااله که خوب و خوش باشی
راستش این دنیای روایح درست مانند دنیای هنر میماند.در زیبایی شناسی هنر دو مسأله مهم ترین جای بحث رو دارند.یکی کاراکتر درون و مضمون و دیگری فرم و ساختار بیرونی اثر.
میتونم در مورد موسیقی برات مثال بیارم.من عاشق کاراکتر و شخصیت بتهوون هستم ولی کاراکتر موتسارت کاراکتر من نیست.بتهوون شدیداً درونگرا،عاصی ،رزمجو و خستگی ناپذیر ه و موتسارت روحیه ای ظریف و نازک و شکننده و سرخوش داره.
همین روحیه ی بتهوون باعث شد علیرغم مصیبت های فراوانی که داشت ۵۷ سال عمر کند ولی موتسارت بیشتر از ۳۵ سال دوام نیاورد.
طبیعی ست که من روحیه ی بتهوون رو دوست دارم و کاراکتر م رو به او نزدیک میدونم ولی اگه کسی ازم بپرسه بزرگترین موزیسین جهان کیست؟ بلادرنگ میگم موتسارت چون آثارش از لحاظ فرم و ساختار در کمال اوج و زیبایی اند.
در مورد این روایح همین مسئله هست.سایکدلیک شاید کاراکتر ش به من نخوره ولی حقیقتاً در اوج کمال و زیبایی فرم و ساختاره و هیچ بعید نیست به همین دلیل یه شیشه بخرم ازش.Akkad هم همین طور ه یا Ambre Russe یا Tauer 02 .هیچ بعید نیست من این سه کار رو هم خریداری کنم که واقعاً کارهای شاخصی هستند حتی اگه با سلیقه م جور نباشند ولی اول ترجیح میدم که Tauer 03 رو بخرم که دقیقاً کاراکتر منه. تلخ ،صبور و مقاوم ولی بقول ایکار وس عزیزم که بش گفتم این تاور۰۳ رو بهترین عطرم میدونم ،بم گفتند که این کار برای من کار سنگین و غیر قابل پوشیدنه چون اصلا اطرافیانم نمیتونند رایحه ش رو تحمل کنند که کاملاً درسته.
اینه که واقعاً انتخاب کار و خرید اون خیلی مشکل میشه.دارم سمپل ها رو دوباره تست و بررسی میکنم تا بهتر بتونم تصمیم گیری کنم.
تا کامنت بعدی پیروز و بهروز باشی فریار جان

آقای کبیری عزیز سلام تمام مطلباتتون دنبال میکنم ، واقعا لذت میبرم از انتخابات جذابت ولی برادر یه فکری واسه ما بکن .شما و جناب ایکاروس واقعا انتظارات ما رو از عطر دو چندان کردید، یه منتی سر ما بگذارید و بگید این 30 عطر ویژه شما به درد سن 37 سال به بالا میخوره یا نه؟ در ضمن رشته و کار و خصوصیات بنده بی شباهت به علایق جنابعالی نیست.

به کیانوش
سلام دوست عزیز
نگران نباش ،من شش سال از شما بزرگترم
شاد،پیروز و بهروز باشید

به Ssh جان
سلام دوست و برادر عزیزم
یار به دنیا مفروش که بسی سود نکرد....آن که یوسف به زر نا سره بفروخته بود
برای این احساس خوب و تجربه ی زیبا و معنا و مفهومی که این روایح به من میدهند،این هزینه ها هیچ اند.
منم به داشتن دوستانی هم فرهنگ و هم سلیقه مثل شما و فریار جان مفتخرم.
۵ کار دیگه سفارش داده ام که تا فردا به دستم میرسند و گزارش خواهم داد:
۱-French Lover
2-Tobacco vanille Tom ford
3-Chergui serge lutens
4-Sartorial penhaligon's
5-Endymion penhaligon's
شاد،پیروز و سرفراز باشید دوستان عزیزم

حسن جان کبیری درود بر شما. قرار داشتن در محفل فرهیختگان چقدر شورانگیزه. هر روز از لابلای کامنتهای شما، ssh، سام، نوید، معین و سایر عزیزان نکات نغز می آموزم و تجارب طرفه می اندوزم . هم بر آموختگانم افزوده میشه هم حظ وافر میبرم و البته توامان در مجلس درس و وعظ ایکاروس فرزانه هم حاضر وبه کسب فیض و معرفت مشغولم. خوشا به سعادتم. حسن جان در آخر این رو هم اضافه کنم بعد از سایکدلیک به مانند خودت شیفته پرایوت لیبل هستم. یا حق.

سلام به همه ی دوستان عزیز بخصوص Ssh، فریار و سپاس بینهایت از ایکاروس عزیزم
فرنچ لاور ،توباکو وانیل،سارتوریال ،chergui و Endymion رو تست کردم.
همگی کارهای خیلی خوبی هستند.از میان فرنچ لاور واقعاً یک کار هنری بی نقصه.بیشتر از کارنال فلاور و ماسک از برند فردریک مال پسندیدم.از اون کارهاست که باید بش فرصت داده بشه تا به راز و رمزش پی برد.
بقول ایکاروس عزیز براتون حرف واسه ی گفتن داره.اگه کسی دنبال یه کار خوشبو هست اصلا طرف این کار نیاد ولی اگه کسی بخواد یه کار بگیره که مثل یه اثر هنری باش حرف بزنه ،بش برداشتی از هستی و زندگی بده ،این یکی از بهترین هاست.من هنوز خیلی باید باش کلنجار برم تا خوب بفهممش.
توباکو وانیل هم فکر کنم نیازی به توضیح من نداره.یه کار لوکس با تم توتون که ایکاش اینقدر گرون نبود.به نظرم chergui از برند سرج لوتنز به صرفه تره ولی به اندازه ی توباکو وانیل لوکس نیست و خوشمزه تره.
Sartorial و Endymion از برند پنهالیگونز دو کار آروماتیک و ادویه های ترد هستند که کیفیت خیلی خوبی دارند و قیمت مناسب .سارتوریال گفته میشه شبیه Mcdi invasion barbar هستش که خیلی با کلاس و شیک و شبیه مردان رسمی کت و شلوار پوش شق و رق هست.
دوستان عزیزم در حال بررسی دوباره ی سمپل ها هستم و به این نتیجه رسیدم که هیچ کاری به اندازه ی کارهای چرمی نمیتونه به کاراکتر عمق،صلابت،اطمینان و اعتماد به نفس بده.
در حال تهیه ی لیستی از بهترین کارهای چرمی هستم.تا الانم هر کاری که منو شدیدا تکون داده و منو منقلب کرده کارهای چرمی بوده اند.فکر کنم تقریباً باید کارهای سیتروسی رو از لیست حذف کنم چون بقول ایکاروس عزیزم واقعاً کاراکتر ندارند.از طرف دیگه تابستان برای ما عطربازها کابوسه.مجبوریم یکی دو کار تابستانه و سیتروسی هم داشته باشیم.
فعلا تا تثبیت ایده هام دست به خرید نمیزنم.
پیروز و بهروز باشید دوستان عزیزم

حسن جان کبیری درود بر شما و عرض خسته نباشید بابت زحماتتان. امیدوارم پس از سبک، سنگین و تثبیت ایده ها یک ارزیابی از مجموع کارهایی که آزمودید ارائه بفرمایید. اگر زیاده زحمت نباشد سر فرصت بهترین های چرم،عود، کهرباو چوبی رو از دیدگاه خودتون دسته بندی بفرمایید. سپاسگزارم

درود بر برادرم حسن خان کبیری
مارلی بایرلی در لیست 30عطرقرار نمیگیره یا فراموشش کردید؟

Ssh جان سلام
راستش بعد از تست این همه کار نیش ،دیگه مارلی برام قابل تحمل نیست و همین روزها ست که هرود رو با ۹۰ درصد باقیمانده به خواهرزاده م ببخشم.
پیروز و بهروز باشی برادر عزیزم

به حسن کبیری بزرگوار
صمغ مر(مر لغتی عربیه که معنیش میشه تلخ) به مر حجازی هم مشهوره خواص زیادی داره از ترک اعتیاد تا درمان سیستم گوارش (منطقه ما بهش میگن مرباد) قهوه ای رنگه میگن هرچی تیره تر باشه بهتره .اکثر عطاری ها دارن.در مورد ایکاروس نظر بنده اینه که بذاریم یه مدتی استراحت کنه این روزا از نظر جسمی باید خسته باشه از نظر روانی هم که خسته شد با توجه به روحیه عاشقانش امیدواریم که بر گرده.

سلام جناب ايكاروس
قبل از هر چيز مايلم صميمى ترين مراتب سپاس و قدردانى خود را به حضرتعالى ابراز كنم.
نوشته هاى عميق و اثرگذازتون كه نشان از حساسيت ضمير و زيستن ظرفيت بيشترى از وجود مياركتون هست دريچه اى رو به جهانى تازه بر من گشود: دنياى نامتناهى روايح.
در مسير زندگى ام افرادى چنين كردند و درهايى به باغ هاى مخفى هستى برايم گشودند: ادبيات، تئاتر، فيلم، موسيقى، فلسفه، عرفان و حالا عطر…
و اينچنين رنج زيستن، تحمل پذيرتر شد.
زاويه نگاهتان به عطر از منظر هنر ، ادبيات، روانشناسى و جامعه شناسى براى بنده نوسفر ستودنى و راهگشاست.
قدردان وجود شما و افرادى چون شما در اين آشفنه بازار زندگى ام.
سالم و برقرار باشيد.
لطفا چنانچه براتون مقدوره بنده رو ارشاد بفرماييد:
٤٥ ساله ام. اهل انديشه، تدريس و تحقيق. كاركتورى فلسفى، شهودى با تمايلات و علايق عرفانى (از نوع غير مذهبى و هستى ادراكى)
درونگرا و كمى گيج
از ميان خيل مطالبى كه مرقوم فرموديد و من با عشق و ولع مطالعه كردم به دو عطر اونوم لاوز و كاردينال جيمز هيلى بسيار علاقه مند شدم.
ساليان قبل دوستى عطرى از عبالصمد القرشى به من هديه داد كه ذائقه ناشى من روايحى چون كافور از آن برداشت ميكرد و بسيار حالى عرفانى دست ميداد.
با اين توضيحات پرسشى دارم:
اونوم لاوز كمياب و قيمت بين ١٠ تا ١٥ تومن و كاردينال هم كمياب با قيمت ٥ تومن
هر دو با يك عدم اطمينان و پر مخاطره به لحاظ اصالت.
١- آيا موردى كه جايگزينى اقتصادى تر با تشابه محتواى آنها هست كه معرفى بفرماييد؟
٢- آيا ميتوانيد در خصوص نحوه تهيه هر دو مورد و يا مشابهات محتمل از حيث موجود بودن و اصالت راهنمايى بفرماييد؟
زياده عرضى نيست
با احترام و سپاس