by Kilian - L'Heure Verte

یک کار تلخ و گرم هستش نه آنچنان تلخ

در ابتدا رابحه ابسنث به گونه ای شبیه سازی شده که بی نقص هستش یک بوی قندی که با رایحه رزماری و لیمو ترش ترکیب شده و یک نوت مشروبی زیبا رو ساخته
در ادامه رایحه بنفشه میاد و با ترکیب با رایحه شیرین بیان یک رایحه معمولی و ساده میسازه و نمیخوام در موردش زیاد توضیح بدم چون واقعا خوشم نیومد
در نوت پایانی که به نظرم بهترین نقطه هستش که به لطف روایح چوبی و شلاقی از رایحه خس خس بر تن چوب صندلی که تمیز شده و نوازشی از رایحه نعنا خورده به پایان میرسد و یک پایان خوش فراهم میکنه

در مورد طراحی حرفی نمیمونه کاملا نمایانگر رایحه میباشد

در مورد امتیاز نمره ۳.۹ از ۵

لوغ وِقت به معنای زمان سبز
عطری کمتر شناخته شده از لاین لیکورزِ کیلیان
شروع کار با حمله هارش خود ابسنت شروع میشه،در مورد ابسنت گزافه گویی نمیکنم،میتونید تو همین اینترنت ازش بخونید
نت ابتدایی تداعی گر ابسنته که برای سرو توش قند و آب حل کردند و یک برش لیمو کنار لیوان قطره ای آبلیمو به همراه گاز متصاعد از پوست لیمو رو تو لیوان میچکونه
اونقدر این ایفای نقش طبیعیه که بقول معروف خود عنصر طبیعیش هم نمیتونه چنین حسی ایجاد کنه
بعد از مدتی از فروکش کردن فریاد الکل و لایه سیتروسی،برگ بنفشه کمی حالت سنگین و فروتنانه به عطر میده و با حضور شیرین بیان و سایر آکوردها یک رایحه نرم چوبی تقریبا شیرین جالب،شبیه به بیسکوییت های پتی بور وانیلی قدیمی ارائه میده
عطر ساده است،مثل تمام عطرهای این لاین نکته خاصی نداره جز اینکه تونسته رایحه یک مدل از مشروب رو به زیبایی بازسازی کنه(بماند که رسالت شون همینه)
اما در بین تمام عطرهای این لاین که تجربه بوئیدن داشتم(به غیر از فی‌هغ وِقت) این یکی برای من بود،قشنگ به دلم نشست
انگار عطرهای این لاین بیشتر از این که با طبع و ذائقه عطردوستی شما مچ بشن،با شخصیت شما مچ میشن و اصلا کشش از شخصیت شماست

گفت پدرم دست در جیب فرو میبرد
پرسیدم : محافظه کار بود ؟
گفت: یقه را بالا میداد
پرسیدم : جمهوریخواه بود؟
گفت:سیگار را عمیق پوک میزد
پرسیدم : آزادیخواه بود ؟
گفت : ریش بلند داشت و روزنامه در دستش بود.
گفتم : مارکسیست بود ؟
گفت : نه . بدبخت بود. کارگر بود . شوش حمالی میکرد .
پرسیدم : الان کجاست ؟
گفت: برق ِ ماه ِ شب های آخر پاییز را دوست دارد !
گفتم : فکر میکردم فوت شده است
گفت : نه. گم شده است. چهار دور حلقه ی طناب را گره زده بود ، روی سه پایه ایستاده بود و در برق ماه پاییز گم شده بود .
چیزی نگفتم . گفت : گره چهارم بوی شیرین بیان میداد . خودم با دندان بازش کردم. گره چهارم را با دتدان خودم باز کردم. دندان نیشِ فک پایین را را به زیر گره و دندانپیش فک بالا را روی گره چهارم فرو بردم و بازش کردم. گره را از دور ِ گردن ماه باز کردم.
.
.
.
در بین این لاین انجلز شِر ، بازخورد میگیرد و این یکی معنا . رد ِ شیرین بیان در وتیور ، آکورد خشک بیسکویت است . این را برای دوستان مشتاق به عطرسازی عرض کردم. آکورد بیسکویت بر شیرین بیان و وتیور ، ترد و خشک است ، بر شیرین بیان و وانیل و دارچین و صندل ، نرم و گورماند است.
رایحه ، آشناست ، قوی نیست ، آرام است ، مهربان است ، محجوب است ، میانسال و ساده پوش است اما شکیل و موقر است.
چوبی ِ نیمه معتدل ِ آرام بر بستر شیرینی ِ کوتاه و کم روی مردانه.
۶.۵ از ۱۰
پخش متوسط ، ماندگاری معمول.