سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
«جوپ گو» برای مردان عاشق ماجراجویی ساخته شده است! عطری شگفتانگیز که آکوردهای چوبی و ادویهای را با همدیگر آمیخته میکند تا عطری ماندگار و دیرپا بیافریند که در طول همه ماجراجوییهای بزرگ و کوچک همراه شما میماند. این عطر ادو تویلت مردانه که در سال 2006 عرضه شد، رایحه تند و خنک ریواس را همراه با برجستگی چشمگیر رایحه فلفل قرمز شیرین در نتهای اولیه قرار میدهد تا جذابیتی شگفتآور خلق کند. سرشت چوبی و طبیعی رایحه سرو هم در نتهای میانی قرار میگیرد و بهواسطه رایحه پودری و لطیف بنفشه به حالتی ملایم تبدیل میشود. رایحه مشک هم با دقتی مثالزدنی در نتهای پایه جای گرفته است تا این عطر را به کمال برساند و هالهای مردانه دورتادور شما بسازد.
عطرافشان استفاده از این رایحه باطراوت را به شما عزیزان پیشنهاد میکند.
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | جوپ |
عطار | صوفی لابه |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 2006 |
گروه بویایی | چوبی معطر |
کشور مبدأ | آلمان |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | پاییز |
اسانس اولیه | فلفل قرمز شیرین ، نارنج، ریواس |
اسانس میانی | بنفشه ، شمعدانی ، سرو |
اسانس پایه | مشک ، درخت نراد |
تصور کنید یک پسر بچه ده یازده ساله را در سالهای ۱۳۷۴-۷۵، زمانی که دنیای عطر و ادکلن مثل امروز گسترده نبود و پیدا کردن یک اسانس خوب کار هرکسی نبود. آن روزها، عطرهای «مشهدی» و شاید چند عطر انگشتشمار مثل «701» که تقریباً در هر خانهای پیدا میشد، نهایت آشنایی من با دنیای روایح بود. البته، یک عطر دیگر هم بود که بوی هلو میداد و به آن «فواکه» میگفتند (که بعدها فهمیدم یعنی میوهای!).
اما سرآغاز یک ماجرای عطری برای من، با معلم جوان و تازه دامادمان شروع شد. وقتی فهمید عازم مشهدیم، اسم و آدرس عطرفروشی معروف «سید جواد» در بازار رضا را روی کاغذی برایم نوشت و گفت: «برای شب دامادیم میخوام، حتماً به پدرت بگو فراموش نکنه!» و در عوض این مأموریت مهم، یک هفته غیبت من از مدرسه را ندید گرفت!
سفرمان به مشهد که تمام شد، پس از کمی جستجو، عطرفروشی شلوغ «سید جواد» را پیدا کردیم. پیرمردی که به نظر میرسید خودش سید جواد باشد، پشت پیشخوان بود و انبوهی از عطرهای ناشناخته و دلربا پشت سرش خودنمایی میکردند. با اینکه دلم میخواست ده تا عطر جدید را تست کنم، اما وقت تنگ بود و پدرم فقط همان دو عطری را که در لیست خرید بود، تهیه کرد و سریعاً برگشتیم. با این حال، من هم بینصیب نماندم و یک شیشه کوچک ۵ میلیلیتری از همان «جوپ سبز» (که آن موقع به خاطر رنگش به اشتباه «چوب سبز» صدایش میکردم) و یک شیشه «فواکه هلو» کاسب شدم.
از میان آن دو، «جوپ سبز» دنیای دیگری داشت. برایم حکم عطر «پلوخوریم» را داشت! با یکی دو قطره که به اطراف گردنم میزدم، هر جا میرفتم، بازخوردها شروع میشد: چه بوی خوبی میدی!، "چقدر شیکه!... انصافاً معجزهای بود!
یادش بخیر، آن روزها چقدر زود گذشت. اخیراً دوباره آن بو را حس کردم؛ هنوز هم همان تازگی و شادابی را دارد. واقعاً ارزشمند است که عطری، این همه خاطره و حس خوب را زنده نگه میدارد.