نظرات | شکیلا میلانی
ترتیب نمایش
یکی از موضوعاتیه که خیلی وقتا درباره‌ش سوال میشه:
آیا گوچی گورجس گاردنیا با وجود پرفورمنس ملایمش، واقعا یه عطر به‌معناست؟ یا یه بادی اسپلش خوشبو؟
این عطر کاملاً ماهیت یه ادوپرفیوم باکیفیت رو داره.
نت‌هاش کاملا غنی‌ان، به هیچ وجه حس ارزونی یا بی‌کیفیتی بادی اسپلش‌طور نمی‌دن، و حتی اگه ته بوش کمی حس “شامپویی” داشته باشه، باز هم اون حس شامپوی گرون‌قیمت و لوکس رو منتقل می‌کنه نه فضای بمب‌ میوه ای،شربتی گونه و ارزان‌قیمت اسپلش‌های برندهایی مثل Bath & Body Works یا Victoria’s Secret.
اما پرفورمنس چی؟ آیا واقعاً عطره؟
از نظر پخش در هوای گرم، باید بگم گورجس گاردنیا بیشتر پخش صمیمی (intimate) داره.
یعنی یکی باید نزدیکتون بشه، توی فاصله خیلی کم قرار بگیره، کنارتون بشینه یا حتی بغلتون کنه تا رایحه رو حس کنه.
برای همین، هرچقدر هم عاشق رایحه‌اش باشی، توی موقعیت‌های رسمی یا فضاهایی که انتظار داری عطرت اعلام حضور کنه، ممکنه ناامیدت کنه.
حالا چیکار باید کرد؟
خودم شخصا توی یه مراسم رسمی خردادماه، برای اینکه هم رایحه‌ی موردعلاقه‌م رو داشته باشم، هم خیالم از پرفورمنس راحت باشه،این کارو انجام دادم و بنظرم برای بازخورد گرفتن و لذت بردن از رایحه همزمان باید از خلاقیت و سلیقه زنانه استفاده کرد:
از گروه بویایی نزدیکش عطر انتخاب کردم با ماندگاری بیشتر،بین Burberry Her Elixir و Mon Paris Intensement مردد بودم.
نهایتاً بربری هر الکسیر رو انتخاب کردم چون پخش و ماندگاری بهتری داشت.
عطرو فقط روی پارچه لباسم زدم، نه روی بدن.
اما برای بدنم (گردن، شونه‌ها،قفسه سینه و مو) از Gucci Gorgeous Gardenia استفاده کردم، با این تفاوت که:
اول پوست رو با بادی اویل جانسون چرب کردم تا پوست رطوبت بگیره و جذب بالا بره.
حدود ۸–۱۰ پاف از گورجس گاردنیا رو با فاصله روی بالاتنه، مو و پشت گردن،پشت گوش لبه های بالاتنه لباسم اسپری کردم.
برای موها، کمی روغن آرگان هم استفاده کردم تا از آسیب الکل جلوگیری کنم و رایحه توی مو قفل بشه.
به گفته‌ی دوستام، بوی بهشتی می‌دادم خصوصا موقع روبوسی یا صحبت که بالاتنه درگیره.
اون حس “خوشبویی ذاتی” که از بدن میاد، نه صرفاً از لباس، دقیقا همون چیزیه که توی روبوسی یا موقع تماس نزدیک، جلب توجه می‌کنه.
گوچی گورجس گاردنیا شاید عطر قدرتمندی از نظر پخش و ماندگاری نباشه،
اما بنظرم اگه درست ازش استفاده بشه، می‌تونه تبدیل بشه به یه امضای رایحه‌ای لطیف و زنونه که خیلی‌ها فکر می‌کنن از خود بدنت میاد.
13 تشکر شده توسط : فرهاد ایرن
حدود دو سال پیش بود که برای اولین بار «گوچی گورجس گاردنیا» رو ریویو کردم،درواقع گمونم همون موقع اولین ریویوی این عطر توی سایت منتشر شده بود.
اما با توجه به ترند شدنش این روزا، به‌خصوص بین طرفداران روایح فانتزی و دخترونه،گفتم یه آپدیت مفصل بدم مخصوصا از نظر پخش، ماندگاری و مقایسه‌ش با عطرهایی که فضای مشابه دارن، مثل:
Viva La Juicy از Juicy Couture و Gran Ballo از Xerjoff Casamorati.
مقایسه ماندگاری و پخش:

-پرفورمنس هر سه عطر،جمعا و اُوِرال برای من تقریباً یکسانه اما با دیتیل و هم از نظر سیلاژ یا پخش و ماندگاری یا لانجویتی بخوام بگم:
پخش اولیه (۲–۳ ساعت اول):
در هر سه مورد، ملایمه و بیشتر از فاصله ۲۰ سانتی‌متری فراتر نمی‌ره. اگر دنبال عطری هستید که به‌شدت فضا رو پر کنه، این گروه انتخاب مناسبی نیست. اما برای موقعیت‌های صمیمی، استفاده روزانه یا قرارهای نزدیک، کاملاً دل‌چسب و کافی هستن.
ماندگاری روی لباس:
بین این سه، گرن بالو کمی برتری داره.
روی لباس در دمای معمولی (مثلاً توی خونه یا هوای معتدل)، ماندگاریش تا یک روز کامل یا نهایتا دو روز دوام داره. ولی با تغییر دما یا آلودگی هوا، این زمان می‌تونه به چند ساعت کاهش پیدا کنه.
ویوا لا جویسی کوتاه‌ترین ماندگاری روی لباس رو داره، و گورجس گاردنیا دقیقا وسط این دو قرار می‌گیره.

- تفاوت‌های رایحه‌ای Gorgeous Gardenia vs. Gran Ballo

با اینکه DNA کلی هر دو عطر فضای مشابهی دارن.شیرین، فانتزی و زنونه،اما توی جزئیات تفاوت‌های مهمی هست:
اوپنینگ:
گورجس گاردنیا:
شروعی شفاف، روشن و ملسی داره با بوی گلابی و مرکبات. این حس ترش و شیرین در اوایل، عطر رو خیلی زنده و دلنشین می‌کنه.
گرن بالو:
شروعش بیشتر به فضای فلورال تیز و کمی پودری متمایله. اون حس ملسی گلابی‌طور توش وجود نداره و بیشتر از همون ابتدا حس گل‌دار خامه‌ای داره.
نت‌های گلی (گاردنیا):
در گوچی گاردنیا، رایحه‌ی گاردنیا شفاف‌تر، طبیعی‌تر و نزدیک‌تر به بوی گل واقعیه.
در گرن بالو، گاردنیا لطیف‌تر و خامه‌ای‌تره،شاید برای بعضی‌ها کمی مصنوعی‌تر به نظر برسه، ولی بهش حالتی نرم و جذاب می‌ده.
درای‌داون:
گرن بالو: در انتها بیشتر به سمت فضای وانیلی-پودری-شیرین می‌ره. سنگین‌تر و گرم‌تر می‌شه و حالت کمی شرقی به خودش می‌گیره.
گورجس گاردنیا: پچولی توی درای‌داون یه حس خیلی نامحسوس تلخی یا اسپايسی بهش می‌ده. نه اون‌قدر که تلخ بشه، ولی باعث می‌شه درای‌داونش بالغ‌تر، شفاف‌تر و ایری‌تر به‌نظر برسه.
منبع و میزان شیرینی
هر دو عطر از نظر میزان شیرینی تقریبا یکسان هستن، ولی نوع این شیرینی با هم متفاوته:
گرن بالو:
از نت کارامل و وانیل استفاده شده که باعث می‌شه حس شیرینی خوراکی و گورماند داشته باشه.
گورجس گاردنیا:
از شکر قهوه‌ای استفاده شده که خروجیش شبیه کارامل می‌شه، ولی چون در ترکیب با پچولی و گل‌ها قرار داره، شیرینی‌ش حالت فانتزی داره، نه خوراکی.
جمع‌بندی:
اگر دنبال یه عطر سبک، شیرین، زنونه و روزانه هستید، هر دو گزینه می‌تونن انتخاب‌های خوبی باشن اما تفاوت سلیقه‌ای اینجا تعیین‌کننده‌ست:
دوست دارید درای‌داون خامه‌ای‌تر، گرم‌تر و کمی گورماندتر باشه؟
👉 Gran Ballo
ترجیح می‌دید درای‌داون سبک‌تر، شفاف‌تر و بالغ‌تر باشه با رگه‌هایی ظریف از پچولی؟
👉 Gorgeous Gardenia انتخاب بهتریه.

و در نهایت اگر بین این دو شک دارید و دغدغه‌تون پخش و ماندگاریه، خیالتون راحت باشه:
تفاوت فاحشی ندارن. فقط ببینید کدوم رایحه بیشتر به دلتون می‌شینه.
12 تشکر شده توسط : فرهاد ایرن
یه چیز دیگه اینکه این عطر،حس «خوشبویی ذاتی» منتقل می‌کنه. مثل وقتی بوی خوبی از کسی می‌شنوی و نمی‌تونی دقیق بگی عطرشه یا خودش همیشه این‌قدر دل‌نشینه.
جالبه که حتی اگر عطر امضای شما چیز دیگه‌ایه، استفاده از این دسته روایح (مثل Oriana، Gucci Gorgeous Gardenia، Zara Barbie یا Gran Ballo) روی نقاطی مثل اطراف نبض گردن، گوش و حتی کمی روی مو، بازخوردهای بسیار خوبی به همراه داره حتی بیشتر از اسپری روی لباس خصوصا از فاصله نزدیک
یعنی وقتی عطر، بخشی از بدنت می‌شه…
برای من شخصا، روایح وانیلی یا سنگین و عودی وقتی مستقیم روی گردن یا نبض اسپری می‌شن، کمی مصنوعی به نظر میان. انگار همه متوجه می‌شن که «این یه عطره روی پوستش».
اما دسته‌ رایحه‌های ملیح و گلی که پخش‌ بوی ملایم‌تری دارن، وقتی روی پوست مرطوب (مثلاً با بادی‌اویل کودک یا تریجا جانسون که اسانس نداره برای فیکس کردن عطر) اسپری می‌شن، کم‌کم با حرارت بدن ترکیب می‌شن و یه بوی ملایم و طبیعی از خود آدم منتشر می‌شه.
نه تنها رایحه به‌مرور پخش می‌شه، بلکه اون‌قدر طبیعی و هماهنگ با پوست شما جلوه می‌کنه که اطرافیان حس می‌کنن این بوی خوش از خود شماست،نه از عطرتون.
و این دقیقا همون چیزیه که آدم‌هایی مثل ریانا به‌خاطرش لقب «بوی بهشت» می‌گیرن یا میگن فلان شخص «خوش پوست و تنه» یا ذاتا خوشبوعه یعنی نه صرفا از روی لباس، بلکه از پوست و وجودشون.
وقتی بوی خوش از سرشونه یا گردنتون حس بشه خصوصا توی این گروه بویایی،تأثیر عمیق‌تر می‌شه، چون دیگه فقط یه رایحه نیست، بلکه بخشی از شما شناخته میشه
11 تشکر شده توسط : sama فرهاد
مارلی اوریانا،درک رایحه‌ای بهشتی
مارلی اوریانا رو می‌تونم یکی از خاص‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین تجربه‌هام از دنیای عطر بدونم،عطری که نه فقط یه بو، بلکه قصه‌ای از خاطره، سردرگمی، تغییر نگاه و نهایتا پیوند عمیق با رایحه بود.
برگردیم به سال ۲۰۰۹ یا ۲۰۱۰. اون دوران بحث خوشبو بودن ریانا بین سلبریتی‌ها حسابی داغ شده بود. توی مصاحبه‌ها، وقتی ازشون می‌پرسیدن خوشبوترین فردی که می‌شناسن کیه، خیلی‌هاشون می‌گفتن ریانا و اینکه بوی بهشت می‌ده.
من اون موقع یه دختر نوجوان بودم و همین جمله‌ی “بوی بهشت” تبدیل شد به یه سوال جدی تو ذهنم:
یعنی دقیقاً چه بویی؟
سال‌ها گذشت. وارد دنیای عطر شدم، تست کردم، خریدم، علاقه‌م جدی‌تر شد.
حدود سه سال پیش، هم‌زمان با تست دو عطر از برند مارلی Cassiili و Oriana،دنبال همون رایحه بهشتی بودم. ولی چون پشت سر هم تستشون کردم، نت‌ها برام قاطی شدن و نتونستم درای‌داون دقیق‌شون رو تشخیص بدم.
نزدیک عید بود که دوباره دلم هوای همون تجربه رو کرد. این بار بین دو گزینه مونده بودم: Love Don’t Be Shy از کیلیان (که معروفه به عطر امضای ریانا) و Oriana از مارلی.
انتخاب سختی بود. ولی حضور حمید مراتی کاشانی، پرفیومر ایرانی‌تبار توی تیم ساخت اوریانا، و حس تازگی این عطر، باعث شد دکانتشو سفارش بدم،خصوصا که اون موقع Love Don’t Be Shy هم ناموجود شده بود.
اما زمستون رو پر از روایح گرم، وانیلی و سنگین گذرونده بودم.
اولین باری که اوریانا رو اسپری کردم، واقعا خورد تو ذوقم.
به‌جای اون رایحه خامه‌ای، کرمی و گورماندی که انتظارشو داشتم، یه فضای تیز و شارپ فلورال مرکباتی با غلبه‌ی نرولی و شکوفه پرتقال حس کردم.
خیلی دور از چیزی که فکر می‌کردم.
اوریانا نه‌تنها برام “بهشتی” نبود، بلکه یادآور شامپو و کرم‌های ارزون اسانسی و مصنوعی شد.
چیزی که معمولا مادرم استفاده می‌کرد(مرطوب کننده های نرولی)و برام کاملا تکراری و حتی خسته‌کننده بود.
مشکل اصلی من اینه که با عطرای فلورال سفید، مخصوصا وقتی توی اپنینگ تیز و خطی باشن، دچار گارد ذهنی می‌شم.
و اینکه ذهنم مدام دنبال اون رایحه‌ی خامه‌ای و مارشمالویی بود که از اوریانا شنیده بودم و پیدا نمی‌کردم، باعث شد تجربه‌ی اولم کاملا منفی باشه.
نرولی، نرولی، نرولی…
انگار توی یه اسپری، همه‌ی نرولی‌های زندگی‌م جمع شده بودن.
اما داستان اینجا تموم نشد.
فروردین که رسید، من یه سفر رفتم. کمی از فضای همیشگی جدا شدم، ذهنم آزادتر شد.
بعد از دو هفته برگشتم و یه‌بار دیگه اوریانا رو زدم.
این بار بی‌انتظار، بی‌پیش‌داوری، فقط برای اینکه ببینم هنوز هم همون حس قبلی رو می‌گیرم یا نه.
و درست همین‌جا، یه جادوی واقعی اتفاق افتاد.
اون اپنینگ تیز، این بار برام فوق العاده بهاری،فرش و مرکباتی بود. شکوفه پرتقال، به‌جای اینکه یادآور کرم‌های عطری بشه، این بار حسی ظریف، دخترونه و بهاری داشت.
بعد از چند دقیقه، اون چیزی که بار اول اصلا ندیده بودم، شروع کرد به ظاهر شدن:
یه بستر نرم، خامه‌ای، فانتزی که حس مارشمالو و بوی پوست تمیز و لطیف بچه رو تداعی می‌کرد.
همه‌چی یهو معنی پیدا کرد.
دیگه بوی نرولی نبود که حمله می‌کرد.
بلکه یه ترکیب بالانس‌شده از شکوفه پرتقال، کرم سبک، و پودر شیرین لطیف بود که نه تنها خسته‌کننده نبود، بلکه یه حس خاص و زنونه به آدم می‌داد،درست مثل همون مفهومی که سال‌ها پیش شنیده بودم:
“بوی بهشت"
نکته مهم دیگه ای که هست نت تمشک و انگور ابدا توی این رایحه غلبیت ندارن و به عنوان جمع بندی تکرار میکنم: یه رایحه پودری-مشکی و کمی کریمی با اکورد واضح مرکبات و نرولی هست.
مثلا پشمک پرتقالی یا تنقلات نرم با اسانس وانیل و پرتقال در کنار فضای بُلد و مشخص نرولی.
10 تشکر شده توسط : فرهاد ایرن
Prada Candy یا برای من "بوی دخترای خارجیا"
پرادا کندی برای من فقط یه عطر نیست یه نوستالژی زنده‌ست از دوره‌ی تینجری، از ۲۰۱۱ تا حالا.
تقریباً هم‌زمان با لانچ شدنش بود که من توی اون بازه‌ی ۱۳/۱۴ سالگی بودم، و چند وقت پیش وقتی دوباره تستش کردم، انگار یه در زمان باز شد و برگشتم به ۱۲ سال پیش.
همون بوی پودری-فانتزی خاص اون سالا، همون حال و هوا، همون vibe دخترونه‌ی اروپایی.
با اینکه توی نت‌ها کارامل هست، ولی اصلاً انتظار یه رایحه خوراکی یا گورماند نباید داشت و اگه دنبال رایحه کارامل محور هستید راضیتون نمیکنه.
کارامل توی Prada Candy بیشتر یه اسم نمادینه و بستر رگه های غیرملموس و فانتزیه. نت‌های پودری و مشک اون‌قدر غالبن که اجازه نمی‌دن کارامل خودی نشون بده یا حس شیرینی خوشمزه بده.
این عطر دوره خودش خیلی هایپ شد، مخصوصاً بین دخترا‌ی ۱۶–۱۷ سال. پکیجینگش، تبلیغاتش، و اون فضای پر زرق‌وبرقش حسابی جذب می‌کرد.
من خودم اون سال ها با خانوادم موقتا ترکیه زندگی می‌کردم و سفرهایی به قبرس و جاهای دیگه داشتم و دقیقا یادمه این بو رو خیلی از دخترای هم‌سن‌وسالم داشتن.
یه رایحه‌ی خاصی بود که هرجا می‌رفتی، یه دی ان ای ازش رو می‌شنیدی،هم این عطر و هم فنتسی بریتنی اسپیرز حتی غیر مستقیم مثلا از توی کیف یه دختر یا سالن و حتی تافت.
ولی وقتی برگشتم ایران، هیچ‌وقت مشابه این دو رایحه رو حس نکردم روی کسی و برای همینه که هنوزم تو ذهنم مونده با عنوان:
“بوی دخترای خارجیا”همون حس اروپایی، خاص، و غیرتکراری.
پودریه، ولی نه مامان‌طور
یه نکته‌ی مهم اینه که پودری بودن پرادا کندی مثل Valentino Poudre یا Hypnotic Poison حس سنگین، بالغ یا آرایش‌مامی‌طور نداره.
برعکس، بوی لوازم آرایش دخترونه بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ رو میده. همون رژگونه‌ها، عطرای کیف مدرسه،لیپ گلاسای شاینی که اون موقع ترند بود و حتی اسپری‌هایی که یه بوی خاصی داشتن.
یه حس بلوند، خاص، اروپایی و حتی کمی فانتزی.
برای من، با همه سادگی‌ای که داره، هنوزم خیلی خاصه.
در مجموع، Prada Candy برای من بیشتر از یه عطر، یه دروازه به یه حس خاصه.
دورانی که بوی خاص داشتن معنای متفاوتی داشت.نه جیغ، نه اغراق‌شده، نه زیاد شیرین. فقط یه رایحه‌ی تمیز، پودری، و لطیف که تو رو می‌برد وسط یه سالن آرایش لوکس یا داخل کیف آرایش یه دختر خارجی با موهای روشن و حال‌وهوای خاص.

10 تشکر شده توسط : فرهاد ایرن
درود دوستان عزیزم

توی این روزهای پرتلاطم و نه‌چندان ساده، بیشتر از هر وقتی دلمون دنبال یه گوشه آرامشه. یه لحظه نفس راحت، یه لبخند بی‌دلیل، یه رایحه خوش که حال آدمو عوض کنه. امیدوارم هر جا که هستین، سلامت باشین و دلتون قرص باشه به روزهای آروم‌تری که حتماً میان.

منم مثل خیلی‌ها، هفته پیش درگیر بستن چمدون سفر بودم. و خب، یکی از چالش‌های همیشگیم مخصوصاً وقتی مقصد، شمال ایران با اون هوا و رطوبت خاصش باشه انتخاب یه عطر درست‌وحسابیه. عطری که این چندتا ویژگی رو با هم داشته باشه:
حال‌خوب‌کن و انرژی‌بخش باشه، حتی تو روزای سخت هم یه تلنگر کوچیک باشه برای لبخند زدن
حس تازگی و تمیزی بده، مخصوصاً وقتی گرما و رطوبت اذیت می‌کنه
پخش بو و ماندگاری بالا داشته باشه، چون واقعاً تو هوای شرجی نمی‌شه هی تمدید کرد
و در نهایت، اون‌قدر خاص باشه که دیده بشه بدون اینکه اغراق‌آمیز باشه

و خب، انتخاب اولم “کیرکه” بودو باید بگم، چه انتخاب جذابی

از همون لحظه‌ای که وارد هتل شدم، واکنش اطرافیان شگفت‌زده‌م کرد. از رسپشن گرفته تا بقیه مسافرا توی آسانسور، همه با لبخند می‌پرسیدن اسم عطرت چیه؟ یه جور حس خوب پخش می‌کرد که انگار خود عطر داشت حال آدمارو بهتر می‌کرد.
با اختلاف همونطور که پارسال گفتم،امسال هم تکرار میکنم پربازخورد ترین رایحه ای که دارم هست و خصوصا توجه کسایی که توی این فیلد حرفه ای هستن و کسایی که انتظارات بالا و لوکس پسند دارن رو خیلی جلب میکنه.

کیرکه واقعاً یه عطرِ شاد، زنده و پرانرژیه. رایحه‌ای میوه‌ای و گرمسیری با یه حس لطافت و تمیزی که انگار تازه از یه دوش خنک تابستونی اومدی بیرون. برای هوای مرطوب، مخصوصاً نواحی ساحلی، یه همراه بی‌نقصه. نه تنها روی پوست دوام فوق‌العاده‌ای داره، بلکه توی هوا هم خیلی خوب می‌مونه و پخش میشه.

در کنارش،عطر لاتوسکا زرجف هم همراهم بود که برای فضاهای جنگلی و کوهستانی شمال عالی جواب داد با نت‌های اکالیپتوس و بنفشه حس خنک، سبز و آرومی میداد که خیلی با فضاهای خنک تر و جنگلی مچ بود و همونطور که میدونید لاتوسکا هم توی رطوبت عملکرد واقعا بی نظیری داره.

اگه مقصد سفرتون شماله یا جایی با هوای مرطوب، واقعاً توصیه می‌کنم یکی از این دو عطر یا ترکیبی از هر دو رو همراه داشته باشین. ترکیبی از حس خوب، استایل و عملکرد واقعی توی شرایط خاص.

با آرزوی لحظه‌هایی آروم، دل‌چسب و خوشبو برای همه‌مون 💚

11 تشکر شده توسط : مرتضی ع فاطمه فیضی
و اما دیواین، همون رایحه‌ی تابستونی الهی از ژان پل گوتیه که خود سایت برند هم به‌عنوان یه عطر مخصوص تابستون معرفی‌ش کرده.

قبلاً گفتم که گوتیه همیشه یه جور اغراق و شلوغی توی کارهاش داره، پس قطعاً یه عطر تابستونی از این برند نباید مثل روایح خنک و مینیمال بقیه‌ی برندها باشه. برای من که معمولاً با عطرهای خنک سخت ارتباط می‌گیرم، دیواین بهترین انتخاب بود.

اپنینگ با نت کالیپسون شروع می‌شه که یه حس نسیم دریا و یه جور رایحه‌ی سینتتیک هندونه رو داره،یه شروع رنگارنگ، شاداب و پرانرژی. با گذر زمان، عطر یه فاز معتدل‌تر و نرم‌تر می‌گیره؛ توی درای‌داون، ترکیب مرنگ، گل‌های سفید و لیلی غالب می‌شه، اما هنوز اون حس دریایی، کمی شور و ازنیکِ ابتدای کار، به شکل لطیف‌تری همراهشه.

اگه بخوام فضا و حس‌وحالش رو به عطرهای دیگه نزدیک بدونم، می‌تونم المپیا از پاکو رابان و ومنیتی از موگلر رو مثال بزنم. کانسپت کلیش هم بی‌شباهت به این دوتا نیست.

برای من که پاییز و زمستون پارسال رو با لا بل له پارفوم از همین برند گذروندم، قطعاً دیواین یه انتخاب پرزرق‌وبرق و هیجان‌انگیز برای این نیمه‌ی سال خواهد بود.

لا بل دقیقاً همون رایحه‌ی وانیلی اعتیادآوری بود که همیشه توی ذهنم به‌عنوان یه عطر ایده‌آل داشتم. وقتی برای اولین بار تستش کردم، حس کردم اون تصورِ ایده‌آلِ من از یه عطر، بالاخره به واقعیت تبدیل شده. درباره‌ی دیواین هم دقیقاً همین حس رو دارم.
اگه قرار بود خودم یه عطر تابستونی طراحی کنم، حتماً از نت‌های دریایی و حال‌و‌هوای تابستون استفاده می‌کردم، اما اجازه نمی‌دادم که خیلی لایت و خنک بشه و میذاشتم اون گرما و حس و حال طلایی و سوزان خورشید تابستون توی عطر و طبعش منعکس بشه و باید اون حس اغراق و زرق‌وبرقش حفظ می‌شد، درست مثل دیواین.

در نهایت، پرفورمنسش هم کاملاً رضایت‌بخشه و جای هیچ گله‌ای نمی‌ذاره.
از اونجایی که کانسپتش تابستونی هست و نت کالیپسون،سی بریز یا نسیم دریا و اکورد ازنیک و آکواتیک مشهودن اصلا توی پاییز یا زمستون استفادش رو مناسب نمیدونم و یجورایی بی ربطه هرچقدر هم طبعش معتدل یا گرما داشته باشه.
9 تشکر شده توسط : آناشید حسنی nazanin
برند ژان پل گوتیه رو اگه بخوام تو یه کلمه خلاصه کنم، قطعاً اون کلمه exaggerate یا اغراق،فراتر از حالت طبیعی و همیشه یه پله جلوتر از چیزی که انتظار داری.

از اون طرف، کوئنتین بیش، عطار این عطر، پرفیومر موردعلاقه‌ی منه. کسی که همیشه رایحه‌های ساختارشکن می‌سازه؛ عطرایی که کاملاً پویا و متغیرن و اصلاً رایحه‌ی خطی ندارن. عطرای کوئنتین بیش معمولاً از همون لحظه‌ی اول دلبری نمی‌کنن، ولی هرچی بیشتر ازشون استفاده کنی، بیشتر بهشون وابسته می‌شی. انگار سیاستش همینه که تو رو آروم‌آروم درگیر کنه، نه اینکه تو همون اولین اسپری عاشقش بشی.

تعامل با عطرهای کوئنتین بیش همیشه یه جور چالشه. حتی اگه توی اپنینگ حس خاصی بهش نداشته باشی یا حتی پس بزنت، یه چیزی ته ذهنت وادارت می‌کنه که بهش فرصت بدی. چون می‌دونی که ارزش صبر کردن رو داره. یه جورایی مثل اون رابطه‌هایی که اولش خبری از عشق در نگاه اول نیست، ولی با گذر زمان، تبدیل به یکی از عمیق‌ترین و موندگارترین عشق‌ها می‌شه.
7 تشکر شده توسط : nazanin سعید رضایی شوشتری
و در آخر اینو بگم که اگه میگرن یا مشکل تنفسی خاصی ندارین که مجبورتون کنه فقط عطرای ملایم بزنین، سعی کنین با همه گروه‌های بویایی ارتباط برقرار کنین، اونم با تست کردن شاهکارها و نمادین‌ترین عطرها، ترجیحاً از برندهای نیش.

خیلی مهمه که رایحه‌تون این حس رو به دیگران بده که "من از یه عطر اصیل و باکیفیت استفاده کردم" نه یه رایحه ضعیف و معمولی که فقط همه‌پسنده.

دلیل اینکه من گرن بالو از این لاین رو انتخاب نکردم دقیقاً همین بود. گرن بالو خیلی همه‌پسندتر و حتی واسه خودم دلرباتره، اما در حد و اندازه یه ادوپرفیوم واقعی و جایگاه یه عطر اصیل نیست. نهایتاً کیفیت و نوع رایحه‌ش در حد یه بادی میست یا لوسیون خوبه. کیفیت، شفافیت و ملایمت رایحه‌ش هم دقیقاً همینطوره.

مثلاً وقتی شما لاتوسکا می‌زنین، بقیه حتماً میگن علاوه بر اینکه طرف ادوپرفیوم زده، برندش هم نیشه.

اما وقتی گرن بالو می‌زنین، ممکنه بگن از یه بادی اسپلش خوب یا یه عطر دیزاینری همه‌پسند مثل ویوا لا جویسی استفاده کرده. درسته همه‌پسنده، اما شیک و در خور جایگاه یه عطر واقعی؟ فکر نمیکنم.
راجب تمام روایح کالکشن کازاموزاتی زنانه رویو دادم اما صدر و پرچم دار روایح گرم بوکت آیدل و صدر روایح خنک لاتوسکا هست.

اضافه کنم گروه بویایی گرن بالو گلی-میوه ای-گورماند هست و همونطور که گفتم شما میتونید توی گروه بویایی خودش از روایح شاهکارتر مثل لاو دونت بی شای برند نیش کیلیان،فلامینکو از برند رامو مونگال یا لیپ استیک رز از برند فردریک مال استفاده کنید که هم کیفیت رایحه بشدت بالایی دارن،هم همه پسند و پرباخوردن و هم پخش و ماندگاری بی نظیر،چند روزه و فوق العاده ای دارن.
یه شاهکار توی هر گروه بویایی باید تمام ویژگی هارو یکجا داشته باشه.
✅ترکیب بجای نت ها،بالانس بودن و عدم شلوغی هرم بویایی که شفافیت نت هارو از بین ببره و گیج کننده باشه.
✅رقص نت واضح و تشخیص هنر لایه بندی و تغییر فاز ها،نه یه رایحه خطی و بدون لایه.
✅سیلاژ و ماندگاری قوی و در خور یه برند نیش

11 تشکر شده توسط : nazanin Farnaz
در مورد صابونی بودن و شباهت به مایع لباسشویی باید بگم که من اصلاً تو برخورد اول و مخصوصاً فاز درای‌داون این حس رو نگرفتم.

لایه‌بندی این رایحه اونقدر حرفه‌ای بود و اونقدر بوش استادانه که انگار داد می‌زد "من یه عطر نیش اصیلم"! تلخی و خنکی و حس گل‌های وحشی مدام در نوسان بودن و مخصوصاً با غالب بودن مشک تو خط بو، اگه من رد بوی این رایحه رو از یه نفر دیگه با فاصله حس کنم، عمراً نمیگم این بوی لباس یا مایع لباسشوییه.

حتی لالیک لامور هم بخاطر نزدیک بودن لایه‌هاش و خطی بودن رایحه گل‌های سفیدش، میشه گفت بوی تمیزی و لباس‌های تمیز میده، ولی لاتوسکا واقعاً اینطور نیست.

اگرم کسی همچین حسی بگیره، خب طبیعیه چون تو هیچ پودر و مایعی از وانیل یا نت‌های گورماند استفاده نمی‌کنن و معمولاً برای القای حس تمیزی از مرکبات، اکالیپتوس، اسطوخودوس و بنفشه استفاده می‌کنن. این حس به نسبت طبیعیه، اما متأسفانه نحوه بیانش تو کامنت‌ها از جنبه درستی نیست و بیشتر حالت طعنه و تمسخر داره.
10 تشکر شده توسط : nazanin Farnaz

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan