واقعا اسمش به عطر میخوره «زیبایی شیطان » عطری با عمق دارک ولی با ظاهری شفاف یعنی در باطن میخک و مشک هست ولی در ظاهر ابسنت و وانیل،عطار خواسته تلفیق عطر و هنر به نمایش بگذاره هم از اسم پیداست هم در پارادوکس عطر و مفهومی نهفته داره.
دوستان عزیزم مطلبی میخواستم دوستانه خدمتتون عرض کنم،بنده یک دهه عمرم در اروپا گذراندم ساکن هلند بودم ولی اکثر شهرهای اروپا و چند سفر به آمریکا شمالی داشتم واقعا بر خلاف تصور ما بغیر از تعدادی محدود اصلا برند و عطر باز نیستن،چیزی که خوششون بیاد و کارشون راه بندازه کافیه،راحت با چیزی که دوست دارن ارتباط میگیرن و لذت میبرن بر خلاف ما که تو خونمون هست عاشق مصرف گرایی هستیم ولی تهش لذتی نمیبریم،عزیزان واقعا راحت با عطری یا هرچیزی که حالتون خوبه باهاش لذت ببرید انقدر خودتون درگیر قضاوت ها،ترندها و... نکنید،منو ببخشید زیاده گویی کردم ولی چون دوستون دارم خواستم نظرمو به اشتراک بزارم.شاد و سلامت باشید

شروع زیبا ترنج و یاس حس سرزندگی میده به مرور چوبی ادویه ای میشود،شروع زنانگی داره که خیلی شیک و خوشبو در ادامه یخورده از اون لطافت کاسته میشه میره سمت زمختی و بد اخلاقی.به نظرم کار زنونه شیکی هست با محوریت یاس
(خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم)

عطر مردانه گرم و تلخ و تندکه جسور و با اعتماد به نفس هست،انگار مثل مردی که خودخواه و مغرور.
رایحه شروع تند و تلخی داره به واسطه سنبل ختایی و زیره که بوی دارویی به خودش گرفته تا به مرحله خشکبار و تباکویی میرسه یخورده ملایم تر میشه تا در آخر پچولی و وانیل غالب میشه.برای افراد حساس،آلرژی دار،میگرن و... به هیچ وجه توصیه نمیشه.
( خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم)

شروع بوزی شیک و قشنگ یه لیوان ویسکی کمی آلبالویی که در فضا ادویه ای و کندر هست تا رایحه به خودش تنباکویی میگیره هم چنان تندی داره تا به چرم،وانیل میرسه رایحه تغییر پیدا میکنه،تندی تبدیل به شیرینی میشه،رایحه ادویه ای،رام مشروبی تبدیل به چرم میکند.
عطر پر از رایحه که انگار همه رو باهم جمع کرده(رایحه تنباکویی،مشروبی رام،ادویه ای،چرمی چوبی) برای کسانی که عطرهای میکس دوست دارند به نظرم انتخابی خوبی است.
«خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم»

تو یه روز سرد زمستانی در حال پیاده روی در خیابان بودم مردی جا افتاده شیک پوشی از کنارم رد شد بوی طنین اندازی به مشامم خورد توقف کردم اطراف نگاه کردم دیدم مغازه های اطراف من نمیتونه این رایحه از اونها باشه خط بو را دنبال کردم بله همون مرد خوشتیپ بود که خواستم برم بگم میتونم اسم عطرتون بپرسم ولی رایحه من کور،کر و لال کرده بود فقط دنبالش رفتم تا به کافه دنج رفت که تم تمام چوبی داشت رفتم میز بغلیش نشستم دیدم قهوه سفارش داد،من مدهوش از اون بو شده بودم که دیدم یکی به شونه هام زد گفت آقا خوبی چندبار صداتون کردم ولی حواستون نیست چی میل دارید گفتم چند لحظه صبر کنید،دل به دریا زدم به سراغ آن مرد رفتم و اسم عطرشو پرسیدم ولی لبخندی و قهوه خود را نوشید و پاسخ نداد و من سرخورده به میز خودم برگشتم ولی اون بو رو میخواستم،دیدم اون مرد جلتمن رفت من مایوس تو کافه که یهو دیدم یه دمنوش برام اوردند به همراه یک نوشته گفتم من هنوز سفارش ندادم گفتند اون مرد این را برای شما سفارش داده و این یادداشت که نوشته بود جووی پاریس ریممبر می اثر سسیل زاروکیان.سریع تو اینترنت جستجو کردم دیدم تمام اجزا با اون دمنوش همخوانی داشت.
چای با ترکیب زنجبیل و هل و لیمو که همگی آسیاب شده بودند با در یک لیوان شیر وانیلی میکس شده بود فضا رو با اون چوب های کافه دل انگیز کرده بود.
(خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم)

عطر معطر فوژه که مشابه یک درخت انجیر می مانند که در زیرش پچولی کاشته شده،تنه ای صندلی داره،برگ های سبز،و میوه انجیری که شیره اش بیرون زده و در حوالیش درختان مرکبات هم هست که باهم فضا رو عطر آلود کردند.
بیس اصلی این کار انجیر که پیوند خورده با مرکبات،کمی پچولی و روایح سبز که خنکای خوبی میده به بنده حس خوردن یک انجیر نارس که شیره آن هم بیرون زده میده.
(خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم)

آخه تو چقدر خوبی استاد زاروکیان انگار میدونی چطوری جادو کنی با عطر.
کاغذ پاپیروسی که تا خورده در کیسه چرمی و زیر خاک نم خورده ای دفن شده در مه دودی که به آنجا رسیدیم طبق نقشه زمین نم زده را کندیم بو وتیور با دود عجین شده بود تا به اون کیسه چرمی کهنه نم زده رسیدیم در کیسه رو باز کردیم توش یه کاغذ کهنه پاپیروسی بود بوی عجیبی داشت که فقط توش نوشته بود این یک شاهکار است پرایوت لیبل.گنج واقعی خودش بود و او را یافتم.
«خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم»

عطر شاهکار که واقعاً بوش دیونه کننده است،پچولی تمیزی داره که قلب و مغز این عطر،شروع پچولی با مرکبات در میانه پچولی با شمعدانی و کهربا و در آخر باز هم پچولی و وانیل.عطر گرم،تلخ و کمی شیرین که واقعا به اندازه و اصلا دل زننده نیست،این عطر منو متحیر خودش کرد که نمیتونم درباره اش چیزی بنویسم یعنی نمیدونم باید چی گفت ازش جز تحسین.رفتم برای خرید یه باتل از این اعجوبه.
((خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم))

خوردن یک چای داغ نعنایی در دل سرما روسیه این شروع ماجرای پیاده‌روی که قدم زنان به دیدن مغازه های شهر میریم،اولین مغازه گلفروشی هست که بوی مگنولیا آکنده کرده فضا رو با اون بوی جذاب مگنولیا جرعه ای از چای نعنایی خود را دوباره می نوشی و به مسیر ادامه میدی مغازه بعدی که توقف میکنی میوه فروشی که بوی تمشک و فلفل تازه بوی غالبی که به مشامت میخوره و باز جرعه ای از چای خود را مینوشی،در انتهای مسیر خود دودی از مغازه نظرتو جلب میکنه توقف میکنی نظری میندازی میبینی مغازه چرم فروشی که با یک خنده نیشگون رد میشی و چای خود را می نوشی.حکایت ماسک راشن تی با پایان خود رسید.
عطری گرم با چای و خنکای نعنا خلاصه تمامیت عطر
((خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم))

یک ارکستر سمفونی ایتالیایی که پر از هارمونی های جذاب با یک رهبر ارکستر کاربلد بنام سسیل زاروکیان،که تماشاگران تقریباً از زن ومرد مساوی هستند،پر از آهنگ های جذاب و دل انگیز مینوازند که روحتو برای مدتی از جسمت جدا میکنه،ریتم شروع تند و کمی اسپایسی بعد از مدتی ملایم و گلی میشود و در آخر قرار دوباره اوج بگیره.عطری واقعا شیک و جذاب بی اغراق.
((خوش رنگ،خوش بو،خوش قلب باشیم))