سلام. در مورد اصل بودت عطرتون یکم بررسی کنید. این یک عطر لطیف و مشکی هستش. بوی مرکباتیش اصلا قابل گفتن نیست. به هیچ عنوان هم بوی خنک و نعنایی نداره. حسش رو بخوام بگم مثل لمس پر هستش. نرم و سبک و ملیح. عطر چهار فصلی هم هست و شاید بیشتر برای پاییز.

اگر این عطر اودکولون بود و دو ساعت ماندگاری داشت من میگفتم خوبه. ولی این عطر با 45% پارفوم اویل باید پخش و ماندگاری متفاوتی میداشت. به مرور زمان متوجه شدم این عطر سنگینی هست و نباید ازش انقدری زد که پخش بوی زیادی داشته باشه. هرچند برای پخش بو 4 پاف نیاز هست ولی اگر بخوام اسکین سنت داشته باشم میشه به یک الی 2 پاف بسنده کنم.
با توجه به قیمت های کنونی ارزش خرید داره چرا که آمواژها واقعا مصرف کمی دارن. مشابه های این عطر رو از لحاظ قیمتی نگاه کنید میشه کرید که یک پنجم این عطر هم ماندگاری نداره. و یا اینتلود 53 که عطر خاص پسندی هست.
ولی اگر من هیچ عطری نداشته باشم و بخوام یک عطر همه پسند با این تم بو بخرم کاری مثل ناکسوس رو تهیه میکنم. شاید پخش و ماندگاریش کمی کمتر باشه ولی چیزی جز بازخورد مثبت ازش نگرفتم. قیمتش هم مناسب تر هست.
توی آمواژها هم فقط اینتلود 53 ولی اون عطر خاصی هست و برای همه نیست.

سلام. من بارها این مطلب رو گفتم که کریدها با هر پاف به اندازه چند پاف از عطرهای دیگه مصرف میکنند.
اونتوس شاهکاری بود که دیگه تکرار نشد. حالا به چه دلیل یک عطری با این قیمت هر بار ریفرموله شده واقعا برام عجیبه.
به نظر من کرید فقط به دنبال سود هست و به احتمال زیاد برای بالا بردن سودش از اونتوس، از مواد اولیه ارزون تر استفاده میکنه تا دامنه ی سودش بیشتر بشه.
ولی مگاماره دقیقا نقطه ی عکس هستش و سازنده به دنبال نشون دادن توانایی هاش در ساخت عطر هست. حتی یک پافش هم میتونه نظرها رو بعد از ساعت ها جلب کنه.

سلام. بی شک اگر این عطر نبود نیمی از عطربازهای این محفل در این وادی وارد نمیشدن. سالها این بو تن پوش پدران ما بود که امروز ما به این شکل خواهان داشتن عطر هستیم.

سلام.
عطرهای گرون تر هم هست ولی منظورم اینه که این عطر با این قیمت گرونه.

با سلام. به احتمال زیاد عطری که تهیه کردید فیک هست. این عطر بوی گل نداره و اون بوی گل فقط در فیک ها هستش.

سلام. اگر بخوام خیلی خلاصه این عطر رو بگم: اورینتالی برای اروپا
ولی کار جمع شه؟ این نهایتا خوشبویی میده. یکم که چه عرض کنم، زیادی گرونه. (over prize)

سلام. کارهای گولتیری اکثرا کارهای عشق یا تنفر هست. یا عاشقشون میشی یا متنفری که این عدد حدود 1 به 10 هم هست که یک نفر عاشقه و ده نفر متنفر. ولی افرادی هم هستن که به کارهاش جذب میشن ولی به علت اینکه خیلی از مواد سنتتیک استفاده میکنه کم کم ازش فاصله میگیرن. (سر درد میاره)

سلام.
اول مدنظر داشته باشین بیماری های ویروسی میتونن باعث ضعف بویایی بشن هرچند علائم بالینی دیگه ای نداشته باشن.
ولی کلا هر فردی یک بو رو مشابه فرد دیگه احساس نمیکنه. برای همین این همه علاقه در انتخاب عطرها وجود داره
حتی یک فرد هم در دوران متفاوت زندگی حس بویاییش نسبت به قبل عوض میشه. برای همین افرادی که جوان هستن بیشتر دنبال بوهای شیرین و ساده هستن ولی بعد از 30 سالگی ذهن و بویاییشون پیشرفت میکنه و دنبال عطرهای پیچیده تر میرن.
ما اگر قرار باشه هر چیز رو به اون شکلی که هست تجربه کنیم قطعا بیش از چند دقیقه نمیتونیم زندگی کنیم چرا که از شدت درد از بین میریم. پس مغز احساس رو کنترل میکنه و میزان حساسیت ما رو کاهش میده تا در کنار زندگی معمولی بتونیم احساس های منفرد هم داشته باشیم.
بویایی هم به همین شکل هست. اگر مغز توانایی بی تاثیر کردن خیلی از بوها رو نداشته باشه واقعا زندگی غیر ممکن میشه. اینکه افراد چقدر سریع و یا چقدر دیر به یکسری از بوها بی تفاوت میشن متغییر هست. همچنین بار اول که یک بوی شدید رو حس کنیم کم کم به بوش به صورت طولانی مدت مقاوم میشیم. ولی میشه به مغز آموزش داد که به یک بو حساس تر باشه یا به قولی مهارت بویایی خودمون رو افزایش بدیم. از گذشته هم همین بوده و آشپزها مداوم ادویه های متفاوت رو بو میکردن تا بتونن از هم دیگه تشخیصشون بدن.
میشه عطر رو به محلی زد که از ما دور باشه. مثل یک لباس یا روی دست. و با بو کردنش به اون بو حساس بشیم چرا که وقتی میریم سمتش میدونیم قرار هست چیزی رو تجربه کنیم و با تکرار، این تجربه رو به مهارت تبدیل کنیم.
مثالی میزنم: فکر کنید غذایی که روی گاز هست در حال سوختنه. شما بو رو حس نمیکنید ولی فردی که از در داخل بشه از شدت بو براش سوال پیش میاد که شما چطور این بو رو حس نکردین. ولی اگر در همون شرایط شما یک دفعه یاد غذای روی گاز هست بیفتین، بلافاصله بوی سوخته رو هم حس میکنید. اون بو وجود داشته ولی موقعی که بهش فکر کنین میتونین از باقی بوها تشخیصش بدین.

سلام و عرض ادب.
متاسفانه وقتی نوشتن راه انتقال صحبت باشه باید بحث رو خلاصه گفت و خیلی از مواقع نمیشه مطلب رو به صورتی که مد نظر هست برای همه شفاف کرد.
این رو هم لحاظ کنید که من در مورد یک عطر ارزون بنویسم خوبه یکی میاد و میگه هرچقدر پول بدی همونقدر آش میخوری و در مورد عطر گرون بنویسم یکی دیگه میاد و میگه یه عطر گرون خریده حالا داره ازش تعریف میکنه.
من هم از عمد عطری رو مثال زدم که خودم ازش ندارم.
و بله الان یک نفر دیگه میاد و میگه پس چرا از عطری که ندارم مثال زدم: خوب بلک ایریس رو دارم. رفتم که این رو بخرم چون علاقه زیادی به این سبک دارم، ولی تست کردم دیدم یکی هستن.
برای همین واقعا نوشتن متن چالش های خودش رو داره.
خوب در مورد بو توی اولین خط نوشتم جدا از خود بو که یعنی در مورد خود بو صحبت نمیکنم و دارم فقط از ماندگاری و مقدار مصرف صحبت میکنم. (توی اون پستی که این عطر رو با امواژ مقایسه کردم). چرا که بو خودش داستان طولانی هست.
ولی در مورد کارهای گلتیری. بله کارهاش تقریبا از مواد صنعتی و سنتتیک هستن. ولی چه ماندگاری و چه خود بو عالی هست.
بخوام خیلی خلاصه در مورد بو صحبت کنم:
نظر افراد با هم متفاوت هست ولی افراد با هم مشترکاتی هم دارن. عطری که به نظر من خوب هست شاید به نظر شما خوب نباشه. ولی نفر بعدی عاشقش هست.
اینکه در مورد یک عطر صحبت میشه یک دیدگاه عمومی رو روشن میکنه: اینکه چقدر عطر همه پسند هست. و به شما این قدرت رو میده که بلایند بای کنید یا نه.
ولی یک ادامه هم داره: مثلا الان یکی نظر شما رو میخونه و رد میشه. با خودش میگه این چقدر نظرش با من هم سو بود. چک میکنه میبینه شما در مورد عطرهایی نظرهاتون مشابه نظرهایی هست که اون داره. لذا اون فرد از نظر طبع بویایی با شما شباهت داره و اگر شما یک عطری رو ازش خوب بنویسین اون میفهمه که احتمالا خودش هم از خوشش میاد.
برای همین اگر من نسبت به یک کاری نظرم کاملا برعکس شماست نشون دهنده ی تفاوت ماهاست. وگرنه زندگی بی معنی میشد. تمامی هفت میلیارد انسان با هم یک عطر رو میزدن.
هدف ها هم با هم فرق داره. یک روز میخوام یک عطری بزنم که همه بگن خوبه هرچند از نظر خودم چنگی به دل نمیزنه. یک روز میخوام عطر مشخصی بزنم که همه بوم رو حس کنن. روزی هم میخوام عطری رو بزنم که خودم عاشقشم. و توی فرگرنتیکا هم افراد معمولا خط خاصی رو دنبال میکنن که همون همه پسندی هست و دنبال گرفتن بازخوردهای مثبت هستن.