من باتوجه به تعاریف زیادی که ازش شده بود و همینطور تو لیست خیلی از افراد، به عنوان یکی از بهترین عطرهای وانیلی، دیده بودم، خیلی مشتاق تستش بودم و چند وقت پیش، به واسطه دوست عزیز اصفهانیمون،موفق به تستش شدم و باید بگم اصلا بوی خاص و نوآورانه ای برام نبود، خیلی تند و خیلی شیرین، این ششمین عطر از این برند تُرک بود که تستش کردم، قبلش هاچیوات و هاندرد سایلنت ویز،سلطان وتیور، ولونگ چا، اِگ رو تست داشتم،کلا این برند سروصدای زیادی بپا کرده که به نظر من کاملا بی دلیل هست،
آنی هم همون راه رو میره که قبلا هاچیوات و بقیه عطرای این برند رفتن،مواد شیمیایی تضمین کننده طول عمر و مقدار زیادی فیکساتور برای پخش بو(البته این مسئله توسط دیگر دوستان و اساتید سایت با جزئیات بیشتر ذکر شده قبلا) مشخصه که هدف این برند در درجه اول، تمرکز رو ساخت عطرهایی با پخش و موندگاری بالاست که با هاچیوات به این مهم دست یافتند ولی با آنی کمتر...

این عطر منو یاد اواسط دوران نوجوانیم میندازه، زمانی که فکر میکردم یه پسر سرکش و یاغی ام،کاپشن چرم موتورسواری میپوشیدم و با موتور کاواساکیم در حالی که یه سیگار برگ با طعم گیلاس دودی رو لبم بود میرفتم جلوی دبیرستانای دخترونه(ترجیحا غیرانتفاعی) و مطمئن بودم آدم باحال و خاصی هستم☺،
نت تنباکو اینجا دودی نیست، بوی یه پکیج جدید میده، احتمالا از چند تا سیگار با طعم توت فرنگی پر شده باشه،و شکوفه پرتقال تازه و معطر و بسیار دوست داشتنی اش کرده، البته من مقداری ته بوی چرم و کمی قهوه(کاپوچینوی خامه ای) هم ازش میگیرم،

احتمالا اون نمراتی که دوستمون دادن، نکته انحرافی بوده!😁

سلام و درود بر شما دوست عزیز و به قول ترک ها آدلاش(یعنی هم اسم) نمیخوام هیچ حرفی راجب عطر و رایحه و ریویو و دنیای حولش بگم، فقط میخوام به شما بابت این حجم از خوش قلبی و تواضع و مروتتان احسنت بگم که واقعا اشخاصی دل پاک و بی غرض مثل شما در این جامعه خیلی کم شده و مردم همش درحال دروغ گفتن و سرهمدیگه کلاه گذاشتن و نمک نشناسی و کینه توزی هستن، باشد که همیشه خندان و شاد و موفق باشی برادر بزرگوار، اگر هم مسیرت سمت گنبدکاووس خورد در خدمتتون هستم بالاخره یه کلبه درویشی هست و برگ سبزیست تحفه دراویش

خیلی جالبه جناب کبلایی مش قاسم، حدود سه سال پیش دقیقا تو همین سایت تو کامنتا بود که یه نفر همین راهنمایی رو راجب فروشگاه مذکور برا یکی از دوستان که درباره یه سایت معتبر فروش دستریز پرسیده بود، انجام داده بود و منم در اولین فرصت رفتم تو گوگل سرچ کردم و گوهر نایاب رو پیدا کردم و الحق که بهترین سرچ تمام زندگیم شد و از اون موقع تا الان، از مشتریان پر و پاقرص اون فروشگاه شدم و با صاحبش هم که یکی از اندک انسانهای بادانش و همینطور منصف و متواضعی هستن رفیق شدیم و الحق که بهترین هستن

جای بسی خوشحالیست که افراد باشهامتی مثل شما سرکار خانم فاطیما، چه در این محفل و چه در محافل دیگر، حضور دارن که با وجود اینکه واقفن کار سختی خواهد بود و مخالفان زیادی خواهد داشت، ولی برخلاف اون جو حاکم بر اون محفل، نطق میکنن و البته که از درست بودن کلام خود، کاملا مطمئنن(البته که خیلیا از درست بودن عقیده خود، کاملا مطمئنن ولی شهامتشو ندارن که برخلاف اون جو حاکم، حرفی بزنن و از ترکش هایی که بعد از مخالفتشون قراره بهشون اصابت بکنه ابا دارن) ولی شما کاملا هم اون شهامت لازم برای رودررو شدن با مخالفین کلامتون رو دارین و هم قلم بسیار روان و شیوایی دارین که دلیل حرفتون رو با استناد به منطق شیواتون، کاملا برای مخاطب، باورپذیرتر و قابل درکتر میکنه،و این مسئله در نگارش ریویوهاتون هم کاملا صدق میکنه،بنده و خیلی از دوستان دیگه که از عطر، فقط اسپری کردنشو بلدیم، اون لذت و درکی که از خوندن تحلیلهاتون میبریم و میکنیم، به هیچ وجه از خوندن ریویوهای افرادی مثل جناب ایکاروس(البته به اینکه ایشون واقعا انسانی هستن که کاملا در ادبیات و نگارش و شاید کمی هم فلسفه،استاد باشن ولی تحلیلها و ریویوهاشون،برا هشتاد درصد کاربرا، قابل درک نیست و ده درصد هم فقط ادای درک کردن درمیارن و به به و چه چه بیخودی سر میدن و نهایت اون ده درصد باقیمانده شاید درکی از مطالبشون داشته باشن) و در آخر کلامم ،امیدوارم سرکارخانم فاطیمای دوست داشتنی که همواره به نگارشتون در این محفل ادامه بدین و ماها رو از خوندن و لذت بردن از نوشته هاتون، بی نصیب نذارین، (یه مطلبی در آخر یادم اومد، شما بنده رو یاد کاترین هپبورن میندازین،بانوی نماد مد در هالیوود که همواره برخلاف اون جو حاکم بر جامعه رفتار میکرد، که منظور رفتارهای به هنجاره،در زمانی که در هالیوود در دهه چهل، همه زنها پیراهن و دامن میپوشیدن ولی ایشون با پوشیدن شلوار، کلا عرصه مد رو به چالش کشید و یا اینکه در کودکی، با وجوددختر بودنش، همیشه سرکردگی بازی و ریاستش رو به دست میگرفت که در اون زمان، یه مسئله نامتعارف بود، کلا منظور بنده این بود که شاید اون زمان خیلیا شلوار پوشیدنش رو مسخره میکردن و خیلیا هم میخواستن با قلدری از بازی بندازنش بیرون، ولی کاترین کوتاه نمیومد و الان دنیا ایشون رو به عنوان یکی از زنان تاریخ ساز میشناسه، و از شما هم درخواست دارم که بخاطر چند نفر مرید چشم و گوش بسته که از سخنتون راجب شمسی که از ایکاروس برای خودشون ساختن، دست از نوشتن برندارین، ممنونم

همیشه لبتون خندون و جیبتون پر پول باشه برادر عزیز، چاکریم.

این عطر رو من دو سال پیش همراه چند تا عطر دیگه، دکانتشونو از فروشگاه مشهور اصفهانی گرفته بودم ولی یادمه اولین بار که اسپری کردم زیاد چیزی ازش متوجه نشدم و فکر کنم بخاطر اینکه حس کردم ضعیفه، یه عطر دیگه روش زدم چون یه جای بخصوصی داشتم میرفتم، فقط یادمه تو ماشین وقتی داشتم میرفتم یه بوی خیلی لوکس و باکلاسی داشت تو ماشین میچرخید و یه حس اعتماد به نفسی بهم میداد که با هیچ عطر دیگه ای تجربه نکرده بودم، اول فکر میکردم این رایحه لوکس مال دومین عطریه که استفاده کردم، ولی بعدا متوجه شدم این رایحه بی نظیر و خوشمزه، فقط و فقط مال تام فورد نویر اکستریمه، به طوری که هنوز که هنوزه تو لیست مورد علاقه هام اولین گزینه است به طوری که کلا ذهنیت منو از عطرای شیرین، که قبلا ازشون متنفر بودم رو عوض کرد و باعث به وجود اومدن یه علاقه عجیبی به عطرای گورماند در بنده شد، و اصلا هم پیش نیومده که کسی ازش خوشش نیاد و هرجا میزنم همه شیفته اش میشن،فقط تابستون رو روزشماری میکردم که تموم بشه و هوا سردتر بشه که بتونم با این دلبرم عشق بازی کنم، چون استفاده اش اونم تو تابستون، اصلا و ابدا پیشنهاد نمیشه

البته سرکار خانم شقایق باید خدمتتون عارض شم که سایت مورد نظر جزو بهترین و معتبرترین و مطمئن ترین و همینطور از نظر قیمت باانصاف ترین سایت فروش دستریز در تمام کشور هست و صاحب فروشگاه هم یکی از بااخلاق ترین و بامعرفت ترین و خبره ترین عطربازای کشور محسوب میشه و با همه تفاصیل میتونین چشم بسته هم ازشون خرید کنین، حتی باوجود اینکه من خودم بارها بهشون گفتم که لازم نیست فیلم پُر کردن دستریز رو برام بفرستن چون به اندازه کافی اعتماد دارم و حتی اگه آب هم بجای عطر بهم بدن، اونقدر که بهشون ایمان دارم از همون آبه، بوی عطر مورد نظر رو استشمام خواهم کرد بخاطر قدرت تلقین، روزتون عطرافشان،

هی برادر ای کاش مشکل فقط عطر بود، تو همه اقلام همین مشکل رو داریم، نمونه اش همین گوشی آیفون که تو کشورهای دیگه(حتی خود آفریقا و آسیای شرقی) صرفا فقط یه گوشی موبایله و یه کارگر اگر چند روز دستمزدشو کنار بذاره میتونه داشته باشتش وداشتنش هم نشان بر لاکچری بودن صاحبش نیست، ولی تو ایران یه کارگر که اصلا فکرشو هم نباید به ذهنش بیاره،حتی کارمندش هم همینطور،چون همین الان یه کارمند بخواد به آیفون سیزده بخره، باید پنج ماه حقوقشو جمع کنه و هیچی نخوره و هیچ خرجی نکنه تا شاید بتونه یه گوشی آیفون بخره، تازه اونم اگه در طول اون پنج ماه، دوباره گرونتر نشه، کالاهایی مثل گوشی موبایل، ادکلن، کنسول بازی و ... که تو کشورهای دیگه جزو اقلام ضروری برای زندگیه تو ایران جزو کالاهای لوکس محسوب میشه، اونوقت چطور انتظار دارین یه کارمند با حقوق ماهی پنج میلیون تومن، یه ادکلن سه میلیونی بخره؟ چون اونموقع دیگه کل ماه رو باید با دو تومن باقیمانده سر کنه، خداروشکر ماها دستمون به دهنمون میرسه و از وضعیت اقشار متوسط و زیر متوسط خبر نداریم که چه رنجی دارن میکشن،