جناب خسروی سلام.
به فاصله کمتر از صد کامنت بعدش یکی از دوستان که متوجه شده بودن ایکاروس کیه و قبلا رویوهاش رو جاهای مختلف خونده بود حدس زده بود و و از ایشون پرسیده بودن علت این ناشناس نوشتن چیه. که ایشون توی اینستاگرام پاسخ دادن و چند ماه قبلم توی یکی از پست ها توضیح دوباره داده بودن. ایکاروس از سال 94 اینجا مینویسه ولی من و خیلی دیگه از دوستان که از نزدیکتر ایشون رو میشناسیم میدونیم از سال 2008 راجع به عطر مینویسن. اگه از دنبال کننده های اینستاگرامشون میبودید حتما لینک مجلاتی که توش مینوشتن رو میتونستید ببینید یا ازشون بگیرید. ایشون توی کامنت های اخیرشون یکبار دیگه علت ناشناس نوشتنش رو توی عطرافشان به طور واضح توضیح داد. اولین کسی که فهمید آقای هومن در واقع همون ایکاروس هست توی اینستاگرام چندین بار کامنت میزاشت و در نهایت دوستان دیگه که قدیمی تر بودن ایشون رو به جا آوردن. خیلی از دوستان اینجا از دنبال کنندگان پیج ایشون بودن و میتونن تایید کنن این وقایع رو. دلیلی که بر شمردن این بود که میخواستن حضوری معمولی و کوتاه و ساده داشته باشن . در پست های زیادی خیلی از عطارهای بزرگ مثل عطار برند مین نیویورک یا عطار برند نوبیله برای ایشون کامنت میزاشتن و طبق جملاتی که رد و بدل میشد میشد فهمید دوستی شون به سالها قبل بر میگرده. بارها این کامنت شما و مشابه این رو از ایشون جو یا شده بودن قبلا دوستان و بارها جواب گرفته بودن. یک نکته اما ایجا غافل میمونه. این چه هجمه تمام ناشدنی هست که به ایسون دارید؟ اونم از سمت کسانی که خودشون بارها ایشون رو به عنوان خبره تایید کردن. ناگهان ورق برگشت یا چی؟ اما بازم باوز کنید حتی اگر بگیم ایشون از سال 94 برای اولین بار با عطر آشنا شدن بازم یه نکته ای این وسط هست که جای تفکر داره. چجور یه آدم میتونه 2 هزار تا رویو بنویسه که پونصدتاش کاملا تخصصیه و با هر سرچ و جستجویی نمیشه یه اشتباه از اون رویوها گرفت. رابطه ایکاروس با همه هم عالی بودش. جز یکی دو نفر که بهشون هتاکی میکردن. اینکه بعد از مدتی سکوت با این کامنت برگشتین جای تعجب داره. یین من ایکاروسم. اقای محمد هم ایکاروسه. آقای افشین هم ایکاروسه. علی لطفی هم ایکاروسه. آقای کبیری هم که ایکاروسه. هزار تا فالاور مشتاقشون که همگی ایکاروس بودش. اینهمه عطرباز توی ایران ایشون رو در این زمینه متخصص میدونن هم همگی ایکاروسن. باشه. ته قلبتون چی ؟ ته قلبتون چی میگه؟ کسی از ایشون آگاه تر و مسلط تر به عطر میشناسین؟

ممنون نیما عزیز.
در کلیت حرف شما خللی وارد نیست. اما اینطور هم نیست که چارچوب و قواعدی نداشته باشه. یادم هست ایکاروس گفته بود حضور وانیل در کنار بنزوئین باعث میشه آکورد امبری ساخته بشه و اگه به اینها نت چوبی استفاده بشه باید در دوز وانیل تعدیل صورت بگیره و الا آکورد امبری از ساختار خودش خارج میشه و این هسته ی مرکزی و آکورد امبری از هم میپاشه و تحریف میشه. مثل اینه که میگیم توی آشپزی فلان ادویه رو ریختی پس مثلا حالا دیگه نمک نریز. حرف رویونویس هایی که آکورد ها رو میشناسن اینه که انتخاب نت ها باید طوری باشه که آکورد از هارمونی خودش خارج نشه. مثلا یهو یه نت موسیقی یا بخشی از یه آواز فالش باشه توی یه موسیقی رو یه آدم عادی هم متوجهش میشه دیگه. رویونویس هایی که دز این سطح هستن میدونن که از اساس فلان نت باعث لطمه به قلب کار شده . حالا شما حرف خوبی میزنید . میگید شاید اون عطار از قصد اون کار رو کرده. این رویونویس ها میگن نه. از قصد نبوده. چون این ترکیب اون وسط یه ارور و خطا ایجاد کرده . و کسایی مثل ایکاروس میاد براش پیشنهاد میده. مثل رویو وتیور ژرانیوم کرید. دلیل تاکید من بر نام ایکاروس این هستش که بعد از پنج شش سال علاقه به عطر و خوندن سه تا سایت خارجی بطور روزانه که معتبر هستن هنوز رویونویسی در این سطح از تسلط ندیدم. مازاد بر اینها ایکاروس و بعضی رویونویس ها خودشون هنرمند هستن و چارچوب های هنر رو میشناسن و میگن به لحاظ زیبایی شناسی از دید اونها فلان بخش از لطر مشکل داره. خود اونا هم نمیگن نظرشون وحی منزله. میگن ما بر حسب تجربیات و مطالعات و درکمون این نقدها رو وارد میدونیم. این جبهه گیری نداره. جالبه که بعضیا میگن این نطرات داده نشه. کسی که حداقل ده سال بیشتر از ماها در فضای حرفه ای عطر بوده ازش بخوایم کلا هیچی نگه؟

جناب کبیری سلام. توی اون پستی که ایکاروس در اینستاگرامش داشت و فتیش و انیگما رو کنار هم قرار داده بود و مقایسه کرده بود انیگما رو یک عطر برونگرا و اجتماعی میدونست. و از اونجایی که خودش برونگرایی رو دوست نداشت انیگما رو هم دوست نداشت اما پیشنهادش میداد و حتی در موقعیت هایی به گفته خودش از انیگما استفاده میکرد. انیگما نمره هفت از ایکاروس گرفته بود و فتیش 8 و نیم. دلانوی 1 از نظر ایکاروس جزو ده عطر حیوانی برتر و بهترین کار روژا داو بود. البته توی این رده بندی ایندی نیش ها نبودن و الا فکر نمیکنم باز این عطر حضور میداشت. خوصا که کتگوری مورد علاقش انیمالیک بود و تقریبا این کتگوری رو زیر و رو کرده بود و عطارای معروف کارای انیمالیک دوست نزدیکش بودن اکثرا. با این حال من شخصا انیگما رو اگه ده سال جوونتر بودم شب و روز به خودم میزدم. رعایت یکسری مسائل باعث شده خیلی سراغ انیگما نرم.

پرفیومر عزیز سلام. خاطرم هست جایی فرموده بودین یکی ممکنه از بنز خوشش بیاد یکی از بی ام و. و گفته بودین باید به سلیقه هم احترام بزاریم. این نظر من بود و لزوم اینکه شما حرف خودتونو دارید نقض میکنید رو نمیدونم. هر کدوم از ماها که نباید جداگانه به شما بیایم توضیح بدیم که چرا از یه عطر خوشمون نمیاد. این در مورد برند ایستواغ. فکر میکنم باید نظراتمون رو قبل از ارسال خدمت شما تایید کنیم زین پس.

در جای دیگری فرموده بودین که دیور اصلا به پای مارلی نمیرسه. یا در ذیل عطر کارلایل فکر کنم فرموده بودین پرایویت لیبل از برند جووی هرگز چیزی فراتر از پاکورابان وان میلیون نیست. جای دیگری فرموده بودین تام فورد هم به سطح مارلی نمیرسه. یک حای دیگه ای تعریفی از نیش ارائه کرده بودید که سه مولفه داشت و یکیش پادشاهی بودن برند بود. کدوم یکی از ماها با وجود اینکه با شما مخالفیم به شما لفظ بی سواد رو ضمیمه کردیم؟؟ هیچ کدوم. حداقل من اینکار رو نکردم. خب شما میفرمایید من برای فردی که در تایید برند مارلی این قدر مطمئنه چه ادله ای بیارم؟ از راه علمیش بخوایم وارد بشیم دو شرط داره. شرطش اینه که شما اولا روحیه پذیرش داشته باشید. دوما مطالبی که عنوان میشن رو متوجه بشین. من در مورد فیکساتیوها، هرم ها و تکنیک های آکورد سازی مطالب زیادی از ایکاروس آموختم که شما هم اگر مثل من دانش آموز خوبی باشید کماکان این مطالب در این سایت وجود داره بخشیش. مارلی برندی هست با فیکساتیوهای قوی و کنسرواسیون نا منظم که با فشار بر یک دکمه دوازوه ساعت تمام بلند بلند داد میزنه.
جایی فرموده بودین 200 تا 300 عطر رو تست کردین. هر چند تعداد تست عطرها شاید معیار خوبی نباشه اما این رقم ناچیز باعث میشه شما نتونین واریاسیون های مختلفی از نت های مختلف رو تست کنین. رویونویس معتبری مثل پوشکن در مجله روسی عطر گفته که حدود چهار هزار عطر رو تست کرده تا تونسته از هر نتی واریاسیون های اصلی (و نه ساب تایپ ها) رو تست کنه. ما در ایران ایکاروس رو داشتیم که با تست یک عطر به شما میگفت وتیورش از چه نوعی هست و چه کیفیتی داره. تست های دقیق ، تسلط به نت ها و کار کردن با اسانس ها و کانکریت های مختلف باعث شده بود خیلی راحت بگه فلان عود چه مقدار از دوز بالزامیکیش از نوع مصنوعی و سنتتیک هست. کسی که دو هزار رویو نوشته حداقل حداقل حداقل ده هزار تا عطر تست کرده. ایکاروس مارلی و دیگر برندها رو جدا از حرفهایی که سازندگانش ادعا دارن قضاوت میکرد و کاری نداشت مال سیصد سال قبل هستن یا نه. ایکاروس میگفت مارلی برند متوسط به پایینی هست که یک کار خوب و یک کار خیلی خوب ( و نه عالی ) داره. کلی گویی نمیکرد. هر عطر رو جدا رویو میکرد و دلایل خوب و بد بودن اون عطر رو میگفت. و وقتی میخوندی و تست میکردی میدیدی درست میگه. حالا یه بحث دیگه هم هست. ممکنه اینی که از نظر ایکاروس در هارت نت فلان عطر نباید از فلان عود استفاده میشده چون باعث تداخل با نت دیگه میشده دقیقا همون علتی باشه که شما از رایحه اون عطر خوشتون اومده. مثلا یکی یه شعر غزل میگه که اشتباهات عروضی داره. اینو یه کارشناس ادبیات متوجه میشه و میگه این غزل اشتباه داره ولی ممکنه مخاطب عام فقط به خاطر همون بخشی که سکته عروضی داره از اون غزل خوشش اومده باشه. حکایت اینه. ایکاروس یا من و یا بقیه بر عکس شما سعی در قانع کردن کسی نداریم اتفاقا. ماها فقط نظراتمونو میگیم و هر بار نظرمونو میگیم مواخذه میشیم از جانب شما. همونقدر که شما فکر میکنید نظراتتون از روی حسن نیت و صحت هست به ما هم حق بدید این فکر رو کنیم و طوری وانمود نکنید که دیگران در صورت اعتماد به نظرات ما به لحاظ مالی متضرر میشن. چون مثال برعکسشم زیاد داشتیم اینجا که گفتن کاش مارلی نمیخریدیم.

چاینا وایت یه خصوصیت مشترک با بلک افغانو داره. یهو به خودت میای میبینی حالت دگرگون شده. نفوذ میکنن زیر پوست سر آدم. میخو ام بگم مثل جادو آدمو افیونی میکنن. کاری به اسماشون یا شایعات پیرامونشون که از چی درشون استفاده شدن ندارما. خود رایحشون رو میگم. یهو به دست میگیرن دیگران رو. چاینا وایت منو مضطرب میکنه. حس گناه بهم دست میده. حس عذاب وجدان. حس اینکه خطایی ازم سر زده یا قراره خطایی ازم سر بزنه. انگار که از یه قانون خیلی حساس و یه خط قرمز خیلی مهم بخوای رد بشی یا رد شدی. عجیبه این عطر. رویوی ایکاروس راجع به این عطر رو ذخیره نکردم متاسفانه. از دوستان اگه کسی داشت اینجا کپیش کنه. دوستان دیگه هم اگه نظری داشتن خوشحال میشم تجربیاتشونو بشنوم.

ایکاروس عزیز این کار رو توی رویوش زنونه دونسته اما میخوام عرض کنم به نظرم برای یک ارتباط نزدیک میتونه مردانه هم باشه. به شدت بوی خوشایندی داره و کسی که در نزدیکی شماست یا کسی رو که در آغوش میگیرید غرق در لذت و شادی میکنید. چیزی که راجع بهش معروفه اینه که بوی پوست تمیز رو میده. قیمت بالاش مانع از این میشه که فول ور کنید عطر رو همیشه. اما یک شیشه برای زمانی که میخواید در محیط بسته و برای قراری عاشقانه ازش استفاده کنید خیلی ضروریه. من واقعا دوسش دارم. رایحه ای صابونی اما به قول ایکاروس محو داره که خیلی خیلی نرم و مهربون و خوش ذات و خوش قلب هستش.

وقتی به ایکاروس گفتم پیور دیستنس ام رو دارم و حالا میخوام سراغ فتیش برم گفت اینکارو نکنم و دلیلشم این بود که اینها ساختمان بندی یکسان اما نماکاری متفاوتی دارن. ایکاروس اصرار داشت لایم شاخصه اصلی نماکاری فتیش هست که عطر رو از اون حالت چرمی و حیوانی به سمت اسپایسی هل داده و برای همین خود ایکاروس هم میگفت با احتیاط از فتیش استفاده میکنه و میگفت کسی که از پیوردیستنس ام خوشش اومده محتمله که از فتیش خوشش نیاد. همینم شد واقعا. من فتیش رو در حد لاو خوشم نیومد و ام رو ترجیح میدم برای خودم. از روژا داو هنوزم که هنوزه دیاگیلو رو خیلی دوست دارم و تا اینجایی که من کارای داو رو پیگیری کردم بهترشو ندیدم. از ایکاروس هم که پرسیدم اون دلانوی 1 و بعد ریسک و دیاگیلو رو کارای برتر این برند میدونست و در ادامه وتیور ، دنجر ، فتیش و اسکندل رو. از بین اینها من دلانوی 1 رو تست نداشتم اما وتیور و دنجر واقعا شیک هستن و ریسک یکی از هیپنوتیزم کننده ترین کارایی که دیدم و در عین خالی که خاصه خیلی زیاد شیکه. اما پخش متوسطش شاید باعث بشه از اینکه دو تومن براش هزینه میکنید خیلی حس خوبی نداشته باشین.

ایستواغ د پغفومز برندی که من ازش خوشم بیاد نیست. بیشتر به این خاطر که اکثر عطرهاش بنظر ناتمام میان و در اوج پرفورمنس خودشون یهو سکته میزنن. کار خیلی بد جز همین کار بنظرم نداره. و باقی کاراش اکثرا متوسط یا متوسط به پایبن هستن. ولی کارای خوبش واقعا توی دسته بندی های خودشون خیلی شاخص و درجه یک هستن. مولین رژ ، 1804 و 1876 که اصلا کارهای خاصی نیستن. خیلی نعنولی و نتوسط به پایبن. این کارش هم بنظر کار خیلی گیج و ضعیفی میاد. مخصوصا وقتی عطر به قلب خودش میرسه گیج و گنگ میزنه و یه حالت لاکتونی میگیره که مشخصه نت ها اون وسط دارن قربانی هم میشن و هیچ کدوم توان به دست گرفتن قلب عطر رو ندارن و به سطح عطر نمیرسن. از این برند از 4 یا 5 کارش فقط خوشم اومده و خدا رو شکر توی حراج یکی از سایت های اینترنتی تونستم سه تاش رو با قیمت مناسب بخرم.از این برند عطر کغمن بیزه از ایکاروس نمره 10 رو گرفته بود که متاسفانه قادر به تستش نشدم. امبرارم 7 گرفته بود. پترولئوم نمره 7.5 و 1740 نمره 7. بقیه رو به یاد نمیارم.

وای اس اوزاک یکی از برند های محبوب عطربازای کهنه کاره. تم کلی کارهای این برند مانور روی نت های دوده ای و بنزوئینی هست اما برای این کار سراغ نت هایی میره که قبلا کمتر از این جنبه بهشون نگاه شده. این برند یه عطری داره به اسم sacre du printemps که ایکاروس اون رو یکی از سه عطر خاکی برتر جهان عطر میدونست و از نظرش کمتر عطری در جهان میتونه در تکنیک عطرهای خاکی اینقدر پیشرو عمل کنه. عطارهایی مثل روژا داو در ایجاد عطرهای خاکی بسیار کارنابلد هستن و میبینین که هر تلاشی برای بافت خاکی کردن بواسطه اجزای خشک برگاموت رخ داده که نتیجه بیشتر به سمت اسپایسی آروماتیک رفته. بقیه عطارهای بنام هم محصول انقلابی ندارن. بجز پیر بوردون که پس زمینه خاکی فرنچ لاور رو اونجوری عالی ساخت و ممویر از امواج. یا کورسیکا از پارفوم امپایر. با اینحال همونطور که استاد عزیزم ایکاروس هم بارها گفته برای رسیدن به عطرهای ناب خاکی باید حتما سراغ ایندی نیش ها رفت. من متاسفانه فرصت نشده همه کارای انجلا چامپاینیا رو تست کنم. اما اون کارایی که ازش تست کردم تم خاکیشون خیلی اصطلاحا روستایی و اصیل بود. کارهای خاکی وتیوری خیلی زیادن اما کارهایی که خاکی و نه با بوی ریشه گیاهان و یا خاک نمدار باشه سخت پیدا میشه. این برند واسه حرفه ای ها خیلی برند جالبی میتونه باشه.

بجز چند تا کار مارلی با کمال میل این قیاس رو قبول دارم.
هر چند جوپ اصلا در این رده بندی نیست و جوپ محلی برای بلوغ عطارهای خوبی بوده و سطحش از نظر من بسیار بالاتر از مارلیه.