نظرات | فریار
ترتیب نمایش
حسن جان کبیری درود بر شما. دل ما رو بردی عزیز. فکر میکنم به زودی از مرز صدمین نیش عبور کنی. امیدوارم به صد، صد و پنجاه که رسید اگر برات زحمت نباشه بهترین های عود، کهربا، مشک، عنبر سائل، چرم، سدر و.... رو از دیدگاه خودت برامون تفکیک و معرفی کنی. ازت ممنون میشم برادر. چه کم توقع! منتظر کامنتهات راجع به پونزده نیش نوبرانه هستم. همواره سربلند باشی. یا حق.
درود خدمت بزرگ محفل عطرافشان جناب ssh. جانا سخن از زبان ما میگویی. مدتی بود حلقه عطر افشان دچار رکود و سکون شده بود و هیچ کس دل و دماغ درستی نداشت. امروز روح تازه ای در کالبد عطرافشان دمیده شد. با تمام وجود خرسند و دلشادم. مهر افزون. یا حق.
با درود خدمت سام عزیز. حضور مجدد شما رو در حلقه عطرافشان خوشامد میگم. امید واثق دارم ازین پس حلقه عطر افشان با حضور ایکاروس بزرگوار و جنابعالی و سایر مهربان یاران گرم و گرمتر خواهد شد. پاینده و پیروز باشید.
ایکاروس جان از تعریف جامع و مانعی که از عطر شیپغ ارائه فرمودی سپاسگزارم. از اینکه حرمت موی سفید بزرگان عطر افشان از جمله حسن خان کبیری و ssh گرامی رو نگه داشتی و پس از مدتی دوری از حواشی و دمی آسودن و تجدید قوا مجددا در محفل انس عطرافشان حاضر شدی بسیار خوشوقت و خوشحالم. حجم کامنتهای امروز مهربانیاران عطرافشانی در قیاس با روزهای گذشته و شوق زایدالوصف ایشان از حضور شما نیاز به هرگونه توضیح اضافی را زایل می سازد.پاینده و پیروز باشی. در پناه حق.
عرض سلام حضور برادر عزیزم نوید جان ابوطالبی. از مرحمت شما بی نهایت سپاسگزارم. زیبایی دنیای روایح در همینه که هر کس برداشت و ظن خاص خودش رو نسبت به روایح داره (هر کسی از ظن خود شد یار من)و این تنوع سلائق بسیار زیباست. در مورد بنتلی ابسولوت به روی چشم. حتما راجع بهش خواهم نوشت. یا حق.
بدون هیچ گونه حاشیه و اضافاتی از حضورت در عطرافشان بسیار خوشحالم ایکاروس جان. صفای قدمت برادر. اگر وقت عزیزت اجازه بده میخواستم تعریف دقیق عطر شیپغه رو تبیین بفرمایید.سپاس
اختیار داری وحید جان شکسته نفسی میفرمایید. از اظهار لطفت ممنونم برادر. بنده شاگرد این مکتبم. پاینده باشی.
سلام وحید جان . یادش بخیر برادر . خیلی خوشحالم با شما دوستان هم سن و سال خاطرات مشترک دارم. آقا پس چرا دست به قلم نمیبری؟ از شما و سایر دوستان تقاضا میکنم وقت بگذارن و خاطرات قشنگ آمیخته با عطرشون رو به روی کاغذ بیارن تا ما هم اندکی مستفیض شیم . Ssh عزیزم هر وقت از گذشته و عطرهای کلاسیک نوشته غرق لذت شدم. امیدوارم بیشتر برامون بنویسن. حسن جان کبیری هم قلم توانایی دارند و از نوشتارش حظ وافر میبرم .از سایر کاربران و دوستان گرامی از جمله نوید ابوطالبی عزیزم همین درخواست رو دارم .امیدوارم ازین پس بیشتر از نوشته های شما دوستان صمیمی بهره مند بشم. پاینده باشید. در پناه حق.
درود و احترام خدمت رفیق شفیقم حسن جان کبیری. آقا دم شما و سایر دوستان عطر افشانی گرم . وجود پر مهر شما یاران صمیمیست که انگیزه و عشق به حضور در عطرافشان رو موجب میشه. واقعا جای خالی دوست عزیزم ایکاروس جان احساس میشه. باده و مطرب و گل جمله مهیاست ولی/ عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست. امیدوارم هر کجا هست تندرست و خرم باشد.جناب کبیری راجع به وجه تسمیه فارنهایت کاملا با شما موافقم. حتی در دیزاین و طراحی شیشه فارنهایت هم به نظر میرسه این موضوع لحاظ شده. بخش های پایین شیشه لایت و روشن هست که میتونه یادآور خنکا باشه و هر چه به قسمت های بالاتر شیشه نزدیک میشیم رنگ شیشه مات و کدر تر میشه که تداعی گر هرم گرماست. فارنهایت جمع نقیضینه. در عین خشونت و تندی ناشی از چرم و اسطوخودوس و ... یه خنکی آرامبخش در کنه دلش داره . درست مثل آدم خشنی که در وجودش قلبی آکنده از مهربونی نهفته. رایحه برگ بنفشه که تداعی گر سردی خیار هست باعث شده فارنهایت کمپلکسی از گرما و خنکا باشه. اتفاقا به همین دلیل طرح سوال کردم. من هم به مانند شما اعتقاد دارم میشه از این عطر در روزهای نه چندان داغ تابستون استفاده کرد. این روزا خودم ازش استفاده میکنم و از رایحه خوشش لذت میبرم. والسلام.
1 تشکر شده توسط : کاریز
سال هفتاد و یک یا دو پدرم به ارومیه سفر کرده بود. در بازگشت یه مقدار سوغاتی آورده بود که دو قلمش خوب یادم مونده. یکی نقل بیدمشکی فرد اعلا که هنوز مزش زیر دندونمه و دیگری یه شاخ شمشاد به نام دیور فارنهایت. در همون نگاه اول دلباختش شدم. شیشه عطر برام خیلی جذاب بود . فکر میکنم هنوز هم در نوع خودش فرید و بی نظیره. وقتی عطر رو بو کردم دل و دین رو یکجا باختم. برای من که در اون موقع سن کمی داشتم و در عین حال عاشق عطر بودم و البته بهترین عطرهایی که تا اون تاریخ با پس انداز شخصیم تونسته بودم برای خودم تهیه کنم اپن، جوون ماسک، دریک، لومنی بست و گل سرسبدشون وان من شو و یکی دو تا عطر بی نام و نشون دیگه بود که الان اسمشون از خاطرم رفته( و هیچ کدوم هم با سن و سال من جور در نمیومدن) پر واضحه فارنهایت به مثابه یک مائده آسمانی تلقی میشد که خداوند از طریق یک واسطه به نام پدر برای من نازل کرده. پدرم هیچگاه به طور رسمی فارنهایت رو به من نبخشید ولی خوب این موضوع چندان اهمیت و البته جای دلخوری نداشت چون بابا مرد سختگیر و مستبدی نبود و مطمئن بودم اگه مالک شیش دونگ این عطر نشم مالکیتم نسبت به سه دونگش حتمیه و همینطور هم شد .الغرض فارنهایت رو که بوییدم سرشار از لذت شدم. برای من نه تنها بوی سنگین و دل آزاری نداشت بلکه دل انگیز و آرامش بخش هم بود. دوستان در نظر داشته باشند که دارم راجع به اول دهه هفتاد خورشیدی حرف میزنم. زمانه ای که رایحه عطرها به شدت شیرافکن و سنگین بودن و نابترین عطر شخصی من وان من شو بود(هنوز هم عاشقانه وان من شو رو دوست دارم). فارنهایت برای من یه ته بوی خیار و کمی هم طالبی مانند(برداشت شخصی) داشت که از بوییدنش احساس آرامش میکردم وقتی از نزدیک یا عمیق میبوییدمش بویی مثل گازوئیل هم احساس میکردم که البته اصلا برام مشمئز کننده نبود(احتمالا گازوییلش استاندارد یورو5 داشته). سالها گذشت و گذشت تا در سال گذشته پس از بیست و اندی سال مجددا در فروشگاهی که تقریبا میشه با طیب خاطر و بدون تحمل نگاه های سنگین به تست عطر بپردازی، چشمم به جمال شاخ شمشاد افتاد. بوییدم خود خودش بود پس بی چک و چونه خریدمش. ماندگاری و پخشش بلا تردیدکم شده. اما با این حال فارنهایت هنوز فارنهایته. شالوده و ساختار اولیه خودش رو حفظ کرده و چنانچه تغییری هم داشته برای من چندان ملموس نیست. از اسب افتاده اما از اصل نه. برداشتی که امروز از فارنهایت دارم اینه:" دستان شما به همراه ساعت بند چرمینی که در دست داریدبه هر دلیلی گازوییلی شده و معذبید. نه آب دسترستون هست نه تکه دستمالی اما یه دشت، پر از بنفشه جلوی پاتونه. دولا میشید و یه دسته بنفشه میچینید . گل بنفشه رو با برگه های سبزش توی دستتون میچلونید ومچاله میکنید. انقدر با حرص این کار رو انجام میدید که گل بیچاره له و آب لمبو و عصارش خارج میشه. حالا دستتون رو بو میکنید. ترکیب بوی گل و برگ بنفشه با کمی گازوییل و بند چرمی ساعتتون هفتاد هشتاد درصد ساختار فارنهایت رو تشکیل میده ". باید اضافه کنم استشمام هیچ عطری به اندازه فارنهایت نمیتونه حالم رو در حال عصبانیت جا بیاره.جالبه این عطر دشمنان قسم خورده زیادی هم داره. اگه باور نمی کنید کامنتهای همین سایت و سایتهای ماورای بحار رو چک کنید. اما خوشبختانه بیش از این میزان، عشاق یقه چاک و تیفوسی داره و راز بقاش در همینجاست. فارنهایت و توله هاش (ببخشیدفلنکرهاش-امیدوارم جسارت تلقی نشه جهت مزاح بود) یکی از ستونهای خیمه دیور محسوب میشن که خیلی ها برند دیور رو با نام نامی اونها میشناسند و بس. در پایان از دوستان تقاضا دارم چنانچه راجع به وجه تسمیه فارنهایت نظر یا حدس و گمانی دارند اعلام کنند. سپاس.
5 تشکر شده توسط : شاپور K شادمهر حاجیان

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir