شاید یکی از مهم‌ترین نمادهای “عطرهای آبی مدرن” بلو د شنل باشد؛ عطری که از زمان معرفی‌اش، استانداردی تازه برای عطرهای مردانه خنک و چوبی ایجاد کرد. اما محبوبیت عظیم آن، هم نقطه‌قوت است و هم نقطه‌ضعف.

شروع کار با ترکیبی از لیمو، گریپ‌فروت و فلفل صورتی بسیار تمیز، انرژی‌بخش و شفاف است؛ همان رایحه‌ای که باعث شد Bleu به یک عطر جهانی بدل شود. اما از همان لحظه‌ی اول، حس آشنایی شدیدی دارد؛ عطری که تقریباً همه جایی بوی آن را شنیده‌اند، به‌ویژه در سال‌های اخیر که “عطرهای آبی” به شکل گسترده‌ای کپی و تکرار شده‌اند.

قلب عطر با زنجبیل، نعناع و شمعدانی ادامه می‌یابد، اما همچنان در چارچوبی امن و بی‌خطر باقی می‌ماند؛ رایحه‌ای بسیار خوشبو اما بدون ریسک یا خلاقیت چشمگیر. در این مرحله، Bleu گاهی بیش از حد “پولیش‌شده” و “بازاری” به نظر می‌رسد؛ انگار ساخته شده تا همه بپسندند، نه اینکه داستانی منحصربه‌فرد تعریف کند.

پایان عطر با چوب صندل، سدر و کهربا رایحه‌ای گرم‌تر و کلاسیک‌تر می‌سازد که کیفیت بالایی دارد و امضای شنل در دقت و تعادل را نشان می‌دهد. با این حال، به دلیل استفاده بی‌رویه از Bleu یا عطرهای مشابه آن، این نت پایانی هم کمتر می‌تواند حس خاص و متمایزی به همراه داشته باشد. با احترام به تمام دوستداران این عطر

سولیل برولنت تابستانی طلایی و بی‌پرواست؛ عطری که خورشید را درون شیشه‌ای کهربایی به اسارت گرفته و بر پوست، همچون پرتوهای طلاییِ اواخر ظهر، می‌درخشد.

با اولین اسپری، ترنج و ماندارین چون تابشی زنده و درخشان بر صورت می‌نشیند؛ حس بیداری در ساحلی خصوصی، جایی که آفتاب با گرمایی شیرین و ملایم می‌تابد. سپس قلب عطر با یاس سفید و شکوفه‌های پرتقال گشوده می‌شود؛ رایحه‌ای نرم، گرم و درخشان که مثل لمس نسیم آفتاب‌خورده بر پوستی برنزه و مرطوب است.

اما جادوی واقعی در نت‌های پایانی رخ می‌دهد؛ جایی که عنبر، چوب‌های داغ و وانیل طلایی چون گرمایی آغشته به کارامل، آرام آرام با حسی شهوانی و مجلل ترکیب می‌شوند. سولیل برولنت نه فقط بوی خورشید، بلکه بوی لوکس‌ترین تابستانی‌ست که می‌توان تجربه کرد؛ جایی میان ساحل مدیترانه و عمارتی طلایی در جنوب فرانسه، که نور در هوا می‌رقصد و زمان از حرکت می‌ایستد.

در هوای خنک گرگ‌ومیش، درست جایی که آسمان میان طلاییِ غروب و آبیِ شب معلق مانده، آمبرنومد همچون ردی مرموز در فضا باز می‌شود. گویی بادی آرام از دل بیابانی بی‌انتها می‌وزد و گرمای شن‌های آفتاب‌خورده را با خنکای شبانه درمی‌آمیزد.

اولین نفس، بوی عود خالص است؛ نه تند و تیز، بلکه عمیق و آرام، مثل شعله‌ای که درون شیشه‌ای سیاه و براق می‌سوزد. لایه‌هایی از چرم نرم و دودی آرام آرام نمایان می‌شوند، گویی پرده‌های یک خیمه باشکوه بادیه‌نشین کنار می‌روند و دنیایی از سکوت، قدرت و آزادی را نشان می‌دهند. در پس‌زمینه، کهربا و تمشک تیره حسی مخملی و اندکی شیرین می‌سازند، مانند نور آخرین ستاره‌ای که در تاریکی چشمک می‌زند.

آمبرنومد یک سفر است؛ سفری بی‌نقشه، بی‌مقصد، در دل بیابانی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را کاملاً بشناسد. عطری که بر پوست می‌نشیند مثل ردّی طلایی بر شن‌های سیاه، و تا ساعت‌ها، آرام و باشکوه، حضورش را یادآوری می‌کند؛ حضوری برای آن‌ها که به دنبال رایحه‌ای آزاد، عمیق و بی‌زمان هستند.

درود بر شما، رایحه ی این عطر همونطور که مستحضرید چرمی هستش و پیش از اینکه بخوایم درباره ی رایحه ی “توسکان لدر” صحبت کنیم باید ابتدا مشخص کنیم که آیا “روایح چرمی” رو می پسندیم یا خیر. به شخصه به واسطه ی علاقه ای که به این نوع روایح دارم محصولات زیادی رو با چنین رایحه ای تست کردم و با اطمینان می گم از بین محصولاتی با روایح چرمی، تامفورد توسکان لدر یک سر و گردن از مابقی بالاتره. فی الواقع اگر از دوستداران روایح چرمی باشید محاله از این شاهکار تامفورد ایراد بگیرید در غیر این صورت میشه از عطر هایی با روایح دیگه استفاده کرد و لذت برد. موفق باشید دوست عزیزم🌹

محصولی نو و خلاقانه از تامفورد، وایب دارک و کلاسیک خاصی رو میشه از این شاهکار دریافت کرد و لذت برد، ماندگاریش برای من بسیار قابل قبول بود و کل روز شامه ام رو نوازش می کرد. البته که مثل سایر کار های تامفورد بلایند بایش ریسکیه و دوستداران خاص خودش رو می طلبه..