نظرات | pirouz1991
ترتیب نمایش
هوا افتابیست
سایه ات از دور هنوز در ذهن مانده
همه وجودت از سایه ات نشات میگیرد
آه نمیدانم چرا سایه ات انقدر سنگین است؟
چرا با هوای افتابی؛بارانی ومه الود وباد محو و گم نمیشود؟ چرا
نمیخواهم ؛
دیگر سایه نمیخواهم
حیف نمیتوانم چشمانم را کور نمایم و سوی چشمانم را به نابودی مطلق ببرم
اگر نیک بنگرم این چشمانم نیست که سایه ات را میبیند
بلکه این ذهن و قلبم هستند که حضور سایه ات را همیشه بر ذهن‌وقلبم سنگین مینمایانند
کاش نقاش چیره دستی بود و‌بر بوم قلب و ذهن سپیدم ؛رنگی از الزایمر و بیخیالی میپاشید
کاش دستان گرمت در ان روز سرد زمستانی را از یاد ببرم
کاش عطر تنت ؛
عطر تنت از شامه ام رخت بربندد
حالا چندین عطر را در مجموعه ام جا داده ام اما خوب میدانم همچنان پُر از خالیست
خالی از ان عطری که باید باشد ونیست
نمیدانم شاید بوییدن ان رایحه در صبح های تابستان و پاییز کم کم و رفته رفته رایحه حضورت را همیشگی وعادی بنماید
و ذهن و قلب بدان راضی باشد
راستی چه حس دوگانه ایست این حس نفرین شده ی همیشگی که هم دوست دارد و هم متنفراست؟
هم میخواهد سایه ات را تا ابد در کنار خویش داشته باشد و‌همزمان نیز از دیدن سایه ات هم تنفر دارد؟
تا چه زمانی این حالت دوگانه ی مزخرف مغروق در زیست چندگانه یِ ذهن وقلب ادامه خواهد داشت؟
اخر روح‌ویران شده و سایه ای از من باقی خواهد ماند.
اگر نبودم؛ همان عطر را بارها بو‌کن
نُت به نُت انرا زیسته ام
مشک ، کهربا، وانیل ، گشنیز ، جوز ، روایح چوبی، دانه سرو کوهی
تمام روحم عطر ان را گرفته
تمام من ان است ؛و‌تمام ان منم
جنتل فیودلیتی سیلور را میگویم

#پیــــــــــــــــــــــــروز
11 تشکر شده توسط : حسن شجاعی 🄼🄾🄽🄰
‍ در بندر شهرِ مارسِی حالا ساعت یک ربع از یازده ظهر گذشته است
افتاب ؛همچون شمشیر داموکلس بر سرم ایستاده و ثابت است
خُنکایِ نسیم آب های شهر مارسِی بر صورتم چون شلاق ؛میکوبند
حالِ خوبیست؛
نَجوای صدایِ ویولنسلِ استپان هاوزر موسیقیدانِ اهل کرواسی در گوشم ،
با صدای موج‌های اب تلفیق گشته است
بوی خوشِ مشک ، کهربا، وانیل و گشنیز به مشامم میرسد
دقیق تر میشوم ؛حالا ،جوز ،روایح چوبی ودانه ی سرو‌کوهی با هنرنمایی هرچه
تمام تر ؛همچون رژه یِ یک ارتشِ منظم از مشامم میگذرند
این عطر را خوب میشناسم ؛ژولیت
این عطر توست
این همان عطریست که در اولین دیدار در شهر کُپنهاگن پوشیده بودی
عطرِ جنتل فلویدیتی سیلور از برند فرانسیس
کورکجان
آه که من از ان روز
این عطر را در مشامم پرورانده و‌تا اخر عمر همراه خود حمل خواهم نمود
و تا زمان‌مرگ‌نیز در گورستان مون‌پارناس که به خاک سپرده خواهم شد تمام ان دشتِ سرسبز ؛بویِ این عطر را خواهد گرفت
ژولیت ؛به پشت سر نگاه نمیکنم
مطمئنم که این عطر نشانگر حضورتوست
نزدیک می ایی
وقتی روبرویم نشسته ای
در نگاهم حوض کوچک و برکه ای از ارامش را همچون یک بومِ نقاشی میبینم
دیگر نگاه به آب های مارسِی
شنیدنِ صدای هاوزر
و ترس از شمشیر داموکلس بر سرم را ،
حس نمیکنم
نزدیک تر می ایم
دقیق تر میشوم؛
انگار چند ماهی ریزو درشتِ رنگارنگ در درونِ ترقوه ات ؛شنا میکنند
ترقوه ات گویی عمیق ترین نقطه از اقیانوسِ زمان است که حالا ماهی هایِ درون آن دُم‌هایشان را بر آب میزنند و نمناکی آن آب ها بر صورتت، تلالوی نورِ آرامش بخشی ؛همچون انعکاسِ یک رنگین کمان ایجاد نموده است
#پیروز
9 تشکر شده توسط : derrick 🄼🄾🄽🄰
دقیقا نظر منم همینه_شبیه به کرید گریین ایریش توید هست که با تست کردن اولیه کرید حس شباهت با جنتل سیلور رو داشتم
5 تشکر شده توسط : هاشم پور Arash A
سلام دوستان_بنظرم به تستش می ارزه👌🏻
1 تشکر شده توسط : الف ش
یک آرامش بخش بهاری
1 تشکر شده توسط : بابک

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir