ترکیبی بسیار با طراوت از ژرانیوم و مینت. بسیار سبز، هربال و نم دار.
در یک‌ساعت اول تم تند و تیز نسبتا بالایی دارد که احتمالا برای برخی زیاده از حد خواهد بود. اما پس از حدود یک‌ ساعت نرم‌تر می‌شود.

پخش و ماندگاری بالا.
کاری نیست برای بازخورد گرفتن. و از نظر من نه برای مهمانی مناسب است و نه عطری روزمره است. فیت کردن آن‌ با لباس و موقعیت مناسب کار سختی خواهد بود.

اما رایحه برای من بسیار دلچسب است. و قطعا جزو ایکونیک‌های ژرانیومی است. از مشابهینش پلارگونیوم ادس د ونوستاس را در فرگرنتیکا ذکر کرده اند. این عطر را تست نداشته‌ام اما گویا در این کار نیز ژرانیوم واضح حس می‌شود.‌
پلارگونیم از برند ادس د ونوستاس جزو عطرهایی است که اگر دوستان تست داشته‌اند بسیار مشتاق به شنیدن توصیفش هستم.

در فراگرانتیکا صرفا دو نت‌چرم و برگ‌بنفشه در مورد این عطر اعلام شده‌.
از مدیر بزرگوار عطرافشان این خواهش رو دارم اگر برایشان‌مقدور هستند بفرمایند علت این تفاوت در نت‌های ذکر شده چه هستش.
پیشاپیش از تلاشهای گروه عطرافشان در جهت رشد و نزدیکی و انس هر چه بیشتر ما دنیای روایح در میان‌ ما تشکر می‌کنم.

چرم در این کار چندان شدید نیست و حس و حال گرمی که از چرم در برخی کارهای چرمی دریافت می‌کنیم کمتر در این عطر حضور داره.بخاطر حضور عود تا حدی یاداور عود اکوا دی پارما است. رایحه‌چای و اسمانتوس نیز در حالتی کاملا‌میکس سده با‌چرم و عود قابل استشمام‌ است. من این کار را امروز تست کردم و تولید ۲۰۲۴. بعد از گذشت ۴ ساعت رایحه کاملا واضح قابل استشمام است. برخلاف‌نظر دوستان پخش و ماندگاریش برای من خیلی خوب بود.
یک فضای سیتروسی (اما در ترکیب با چای) نیز استشمام‌می‌شود.
رایحه برای علاقه‌مندان به رایحه‌ی چای به احتمال قوی بسیار دلچسب خواهد بود. در نهایت من بوی چرم،‌چای و عود را در کل می‌شنوم.
ترکیب چای را با چرم تابحال نشنیده بودم. ترویب جرات‌مندانه‌ای است. و قابل تحسین برای عطار آن که توانسته این دو رایحه‌ی به ظاهر دور و ناملموس را به هم‌پیوند بزند

رایحه‌ای خامه‌ای گونه از نارنگی. بسیار ملایم. من تولید جدید رو تست داشتم. احتمال دارد با توجه نمرهکی بالایی در پخس و ماندگاری دریافت نموده مربوط به تولیدی‌های قدیمی‌تر این کار هست.

رایحه‌ی ابن عطر من را درگیر نکرد و جذابیتی به همراه نداشت. نرولی بولگاری یا نرولی لاین نیش کارولینا هررا و یکی از کارهای نرولی محور باب کیلیان (دُنت بی شای اگر اشتباه نکنم) بسیار ارزنده‌تر هستند

رایحه‌ی رز در بستری کاملا انیمالیک و تا حدی چرمی. تنها عنصری که احتمالا در انیمالیک شدن آن نقش دارد مشک است. رایحه‌ای ترش مزه نیز استشمام می‌کنم.

رایحه چندان پوشیدنی نیست بخصوص برای زنان، در عین‌متفاوت بودن. در هیچ کار دیگری یک رز انیمالیک را تجربه نداشته‌ام
فضای انیمالبک کار برایم بسبار آشناست و احتمالا قبل تر در عطر دیگری آن را استشمام کرده‌ام اما متاسفانه به باد نمی‌آورم.

مرسی جناب هاشم پور عزیز از راهنمایی و محبتتون. حتما اگر این عطر رو یافتم تست می‌کنم و در موردش نظرم رو با شما به اشتراک میگذارم.🌹🙏

سلام و عرض ادب،

ممنون‌ خواهم شد اگر بفرمایید این عطر را در فلاکن‌ ابتدایی این برند تست داشته‌اید که درب طلایی رنگ دارند یا در فلاکن‌های جدید این برند.

با احترام و سپاس.

بر خلاف اغلب کارهای انجیری که وجه شیرین انجیر را بلد می‌نمایند، در این کار بیشتر وجه ترش و ملس انجیر و برگ‌ انگور نمایان شده است. همین کیفیت باعث شده کار شبیه به کارهای تنباکویی شود. حضور عنبر و وتیور و چرم بستر مناسبی برای بروز باوقارتر انجیر شده. لذا ما با یک کار انجیری نسبتا سنگین روبرو هستیم.
این عطر به عطرهای متعددی شبیه است. ایریش لدر ممو. افرین لدر ممو، رویال عود کرید، لیتون و حتی حدود ۲۰ درصد رد توباکو مانسرا.
اما بیشترین شباهت را من‌میان این کار و ایریش لدر و رویال عود میبینم.

پروجکشن و ماندگاری بسیار بالا. خوشمزه و ملس و در عین حال کمی دارک و سنگین
به همراه ۴ عطر جانبی که قابل لیر کردن با آنهاست

پی‌نوشت: رایحه بعد از حدود یک ساعت به سمت لدر اکوا دی‌ پارما کشیده می‌شود و شباهتش با بولگاری من این بلک بسیار ضعیف‌تر می‌شود.

به نظر عطرهای گورماند در حال سلطه‌ پیدا کردن بر کل بازار عطر هستند.؛ عطرهایی به غایت اغراق‌آمیز، با روایحی شیرین، مشروبی، کاکائویی و امثالهم

عطرهایی که تمرکز را بر دهان‌ و حس چشایی‌ می‌گذارند و نه بر بینی و حس بویایی.

این سنت با سری A*Men پیور موگلر به طور جدی آغاز شد و در سالهای اخیر بیشترین حجم از تولید را به خود اختصاص داده است.

شخصا مخالف این رویه هستم. به دلایل متعدد مِن‌جمله همین کانسپت دهانی این عطرها! این رویه‌ی پرتکرارِ هر روزه سبب‌ می‌شود تا مخاطب به طور ناخوداگاه مجذوب همین روایح گورماند (بالاخص روایح گورماندی که تمرکز در آنها بر شکر و پرالین است و نه میوه‌ها) شود؛ روایحی بسیار محدود که از کیفیت عمیق، متنوع و والایی (سابلیمیت شده) برخوردار نیستند.

حس گورماند‌ به لحاظ تحولی سطوح پایین‌تر روان آدمی را شامل می‌شود و درگیر می‌سازد؛ مرحله‌ی دهانی یا اورال فِیز و بوی خوراکی‌های شیرین را دادن‌ نتیجه‌اش شاید همین بازگشت یا رگرشن روان به همین‌ مرحله‌‌ی روانی است؛ بودنی نوزادگونه که در آن دهان و نیازهای دهانی در مرکز اولویت است.

سوال مهمی است این که چرا صنعت عطرسازی به این سمت و سو کشیده شده؟ چرا دیگر روایح شپیغ و فلوررال و آروماتیک و سیتروسی و ... در مرکز نیستند؟! چرا حتی گرلن و کرید که در اصالت جزو بهترینها بودند هم در کارهای آخرشان به شکلی اغراق امیز روایحی گورماند را خلق کرده‌اند؟! روایح گورماند به این شکلِ کاملا اگزجره، نه‌تنها شامه‌ی ما و creativity و وسعتِ play در آن را تنزل خواهد داد، بلکه از آنجایی که روایح به طور جدی با ناخوداگاه آدمی در ارتباط هستند، "linkهای روانی" ما را با جهان نیز تحت تاثیر قرار خواهند داد؛ و سبب خلق لینک‌هایی‌ در ناخوداگاه ما می‌شوند که‌ بیشتر یادآور شکلات و کافی‌شاپ و پارتی و مشروب هستند و نه طبیعت، گیاهان، گلها، خاک، ادویه‌ها و دریا و ...


از نگاه تحولی این اتفاق قطعا یک تنزل و رگرشن جدی است.

مضاف بر اینکه چنین لینکهای دهانی، احتمالا تاثیر شگرفی بر عدم خودداری در مصرف غذاهای‌ پرکالری و پر شکر و حتی‌ مشروب خواهد داشت؛ که می‌تواند بصورت میدانی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.

نکته‌ی جالب توجه دیگر این است که بازار اصولا روایح گورماندِ اغراق امیز را به عنوان عطرهای س ک س ی معرفی‌ می‌نمایند؛ در واقع سکس را با خوراک و غذا و دهان برایمان‌ پیوند‌ میزنند. در صورتی که در دهه‌های گذشته چنین‌ پیوندی در دنیای عطر وجود نداشته است و روایح گیاهی-گلی‌ را عنصری ج ن س ی می‌نگریستند و معرفی‌ می‌نمودند.

کمپانی تری موگلر با خلق سری A*men (پیور) برای مردان و همچنین انجل برای زنان احتمالا مهمترین‌ نقش را در این انحراف و تنزل (از نگاه‌ من) داشته است. هر چند حقیقتا انجل و برخی پیورها کارهای ارزنده‌ای هستند اما در هر حال ارزنده و خلاقانه بودنشان یک مساله است و تغییر و تنزل ذائقه‌ی عطریِ مخاطب توسط آنها مساله‌ای دیگر.

بک‌بار دیگر نگاه کنیم به سلیقه‌ی غالب بویایی امروزه‌ی اطرافیانمان! و تاثیرات شگرف‌ آن بر نوع تفکر، لایف استایل و احساساتمان...