از بهترین عطرهای چرمی که تابحال تست داشته‌ام. چرمی بسیار لطیف که در ترکیب با روایح چوبی، سدر و گل رز کیفیتی علفی-گلی و حتی کمی شیرین (مشک و کهربا) به خود گرفته. حضور اینسنس سبب شده تا حدی خط امضای کار دودی این خانه که در عطر بویس د اسنس حضور دارد در این کار نیز احساس شود. هر دو کار شباهت زیادی به یکدیگر دارند و البته هر دو رایحه‌ی یونیک خود را حفظ کرده‌اند. به دلیل ترکیب رز و چرم من به یاد لدر کولونیا آکوا دی پارما نیز می‌افتم. شباهت ظریفی میان این دو نیز حس می‌شود.
زیباترین، شیک‌ترین، قابل پوشش‌ترین و و در عین حال از کم آزازترین عطرهای چرمی است که استشمام کرده‌ام.
عطار این کار قابل تحسین و قدردانی است بسیار.

پیسنهاد می‌کنم به مخاطبین که عطر سابورسیو از بدند بریکورت را تست داشته باشند. این عطر تا حد بسیار زیادی به آیریش لدر شباهت دارد.‌ و از نگاه من آیریش لدر تلطیف شده‌ی سابورسیو است. سابورسیو پخش و ماندگاری به مراتب قوی تری را به من ارائه می‌دهد. نت‌های مشترک هر دو چرم و تونکا است.
با توجه به اینکه سابورسیو سه سال بعد تولید شده. احتمالا از این کار الهام گرفته است. سابورسیو به دلیل حصور انجیر و انگور فرنگی ترش‌مزگی و تیزی بیشتری را در خود دارد که آن‌را در ممو نمیبینیم

پس از اولین تست این عطر بلافاصله ذهنم درگیر این سوال شد که من این رایحه را قبلا در چه عطری استشمام‌ کردم. ذهنم یاری نمی‌کرد. تا اینکه تصمیم گرفتم به سراغ جعبه‌ی سمپل‌هایم بروم. تا نگاهم در همان لحظه‌ی اول به سمپلهای برند گولدفیلد اند بنکس افتاد، یادم آمد که یکی از کارهای این برند پاسخ سوال من است. عطری بسبار عجیب و غریب که در تست اول و دوم نتوانسته بودم کامل با آن ارتباط بگیرم اما الان پس از تست سدر بلانک، کاملا درگیرش شدم: White sandalwood از برند بی‌نظیر goldfield and banks. شباهت این دو عطر بسیار بالاست. این در حالیست که تنها نت مشترک آن دو چوب صندل است! با این تفاوت که گولدفیلد بسیار قدرتمندتر، شفاف‌تر، عمیق‌تر و خلاقانه‌تر برای من احساس می‌شود. دوستانی که سدر بلانک را تست داشته‌اند بایستی در این مورد نظر بدهند که بوی غالب در این عطر بوی سدر است یا چوب صندل!

برندی استرالیایی و نسبتا نوظهور گولدفیلد اند بنکس، شفافیت و قدرت و خلاقیت و بکر بودن عجیبی در کارهایش حضور دارد.‌ حدود ۷ کار از این برند را تست داشته‌ام و دو کار آن را تهیه کرده‌ام.: رزرت دزوود که یاداور ام سون ایوسن لورن است و بوهمیان لایم که جزو زیباترین و متفاوت‌ترین عطرهای سیتروسی است که تابحال تست داشته‌ام. در این کار از نوعی لیموی بومی استرالیا به نام لیموی انگشتی استفاده شده است که حقیقتا رایحه‌اش حیرت‌آور است و احتمالا برای همه‌ی ما رایحه‌ی کاملا نو و ناشناخته‌ای است

پس از اولین تست سدر بلنک از کرید بلافاصله ذهنم درگیر این سوال شد که من این رایحه را قبلا در چه عطری استشمام‌ کردم. ذهنم یاری نمی‌کرد. تا اینکه تصمیم گرفتم به سراغ جعبه‌ی سمپل‌هایم بروم. تا نگاهم در همان لحظه‌ی اول به سمپلهای برند گولدفیلد اند بنکس افتاد، یادم آمد که یکی از کارهای این برند پاسخ سوال من است. عطری بسبار عجیب و غریب که در تست اول و دوم نتوانسته بودم کامل با آن ارتباط بگیرم اما الان پس از تست سدر بلانک، کاملا درگیرش شدم: White sandalwood از برند بی‌نظیر goldfield and banks. شباهت این دو عطر بسیار بالاست. این در حالیست که تنها نت مشترک آن دو چوب صندل است! با این تفاوت که گولدفیلد بسیار قدرتمندتر، شفاف‌تر، عمیق‌تر و خلاقانه‌تر برای من احساس می‌شود. دوستانی که سدر بلانک را تست داشته‌اند بایستی در این مورد نظر بدهند که بوی غالب در این عطر بوی سدر است یا چوب صندل!

برندی استرالیایی و نسبتا نوظهور گولدفیلد اند بنکس، شفافیت و قدرت و خلاقیت و بکر بودن عجیبی در کارهایش حضور دارد.‌ حدود ۷ کار از این برند را تست داشته‌ام و دو کار آن را تهیه کرده‌ام.: رزرت دزوود که یاداور ام سون ایوسن لورن است و بوهمیان لایم که جزو زیباترین و متفاوت‌ترین عطرهای سیتروسی است که تابحال تست داشته‌ام. در این کار از نوعی لیموی بومی استرالیا به نام لیموی انگشتی استفاده شده است که حقیقتا رایحه‌اش حیرت‌آور است و احتمالا برای همه‌ی ما رایحه‌ی کاملا نو و ناشناخته‌ای است

کاری شیرین، کمی‌ترش، نسبتا گرم و کهربایی. کمی یاداور من این بلک بولگاری است. کارهای این خانه‌ی عطرسازی تا اینجا برای من دلنشین‌ نبوده‌اند.

موافقم. تا حدی شباهت دارند.

سه نت در ترکیبی حیرت‌انگیز با یکدیگر قرار گرفته و یک شاهکار را خلق کرده است.‌ امضای فارنهایت در این کار نیز حضور دارد.
یک وانیل بسیار ملایم، در ترکیب با شکوفه پرتقال که‌ آن‌هم توی ذوق‌ نمی‌زند و در پس زمینه وتیور.
وانیل حرف اول را در این کار میزند. لذا ما با عطر نرولی محوری‌ همچون نرولی بولگاری‌من طرف نیستیم. بسیار کار معتدل و بالانسی است. تمامی نتها به اندازه و در ترکیبی متناسب با هم قرار گرفته‌اند. کار بسیار با ارزشی برای من است. و به باورم از فارنهایت ادوتویلت رایحه‌ی شیک‌تر و پیچیده‌تری دارد.‌ وتیور آن نیز از کارهای وتیوری همچون وتیور گرلن بسیار دور است. وتیور کاملا در پس زمینه و وجه تا حدودی خاکی و گرم را به کار بخشیده. کار در میانه‌ی خنکی و گرمای کمی در رفت‌و امد است. لذا نه‌میتوان انکرا کاری خنک محسوب کرد به دلیل حضور وتیور و وانیل و نه کاری گرم به دلیل حصور نرولی.‌ نتها گویی همدیگر را مدام‌خنثی‌می‌کنند.
جزو عطرهای‌محبوب من است قطعا. شاید ده عطر برتر من.
وجه زنانه در کار کاملا حضور دارد و برای مردهایی قابل‌ پوشش است که در ظاهر و کردار، وجوه مردانه‌ی آنها اغراق‌ آمیز نیست. با پیراهن کنف سفید و شلوار لینن و تیپهای مشابه کژوال بسیار خوب می‌نشیند.

رایحه برای بهار و اواخر تابستان و اویل پاییز عالی است. ماندگاری کار بالاست و پخش بوی خوبی دارد.

قطعا و بدون هیچ تردیدی، این عطر دومین عطر محبوب من است. رتبه‌ی اول نصیب انسنس میتیک د اورینت از گرلن می‌شود.
عطری زنبقی و چرمی و چوبی.
بسیار ظرافت بالایی در این کار حضور دارد. نت زنبق ابدا شبیه به کارهای زنبقی ‌ای که میشناسم نیست. نت زنبق در این کار کیفیت خاکی و پودری ندارد. چرم نیز همچنین. چرم کار شده در آن برای من یاد اور سولو پلاتینیوم است. همانگونه که در پلاتینیوم نت چرم بسیار طریف و نازک بکار رفته. در این کار هم به‌مراتب طریف‌تر بکار رفته است.
تنها عطر مشابه نه از نظر نت و آکورد، بلکه از نظر ساختاری یا فرم همین عطر سولو ملاتینیوم است. هر دو تا حد نسبتا قابل توجهی فصای مشابهی را خلق می‌کنند. اما ایریس نازارنا قطعا چیز دیگری است.
رز و وایح دودی و چوبی نیز در کار باز هم به شکلی بسیار ظریف و شکننده قابل استشمام است. اما به هیچ عنوان رایحه‌ی آنها بُلد یا قابل تشخیص نیست.

حقیقتا خوشابحال عزیزانی که این کار را دارند. این عطر یک الماس گرانقدر است.
بدون هیچ اغراقی رایحه‌ی آن من را سرمست‌می‌کند.
بیش از ۱۰‌ماه بود که به دنبال این عطر بودم. ان هم در زمانی‌که دیگر نایاب‌ترین بود. هیچ عطری را تا این حد وقت برای یافتنش نگداشته بودم. تمامی فروشگاههای حضوری در تهران و انلاین را گشتم و گشتم تا در نهایت روزی یکی از دوستانم به من اطلاع داد که این عطر را برای من یافته. باور نکردنی بود و حدود سه روز زمان برد تا این عطر از شهری دور به دستم رسید. کاملا یافتنش برایم حس رویا را دارد. رویایی که وقتی محقق‌می‌شود هم‌همچنان باورنکردنی جلوه می‌کند.

زیبایی‌هایی در جهان هست که حتی با تمام تمنایی که برای داشتنشان داری، وقتی به آنها می‌رسی باز هم روان، قدرت لمس آنها را ندارد و همچنان ترجیح می‌دهد آنها را رویا و چیزی غیرقابل دسترس تصور نماید، زنبق ناصریه یا آیریس نازارنا برای من حکم یکی از همین زیبایی‌های پرتمنا را دارد که با داشتنش نیز همچنان از خویش دور می‌بینمش. شکافی که میان‌ آرزو (میل) و متعلق آرزو ایجاد می‌شود و سبب می‌شود تا رویا تا همیشه حتی با وصال نیز همچنان حضور خود را تثبیت نماید...

نکته‌ای رو اشتباه عرض کردم: رنگ مایع عطر به سمت شرابی یا قرمز متمایل است. البته شرابی رقیق شده و بسیار کم‌رنگ.
بنابراین با توجه به حضور رز، رنگ مایع عطر با نت رز هم‌خوان است.

سلام. وقت بخیر.
در این کار به دلیل حضور گل رز و سیب و همچنین عدم حضور برگ بنفشه، کاری کاملا متفاوت با نسخه‌ی لهوم ادوتویلت (نسخه‌ی اصلی) شده است. شاید بیشترین تفاوت را در میان فلنکرهای لهوم با نسخه‌ی اصلی را همین کار داشته باشد.‌ رز و سیب رنگ و لعاب بسیار متفاوتی را به این کار بخشیده.
همچنین نسخه‌ی لوم ل اینتنس نیز به دلیل حضور عنبر طبیعی در آن با تمام نسخه‌های لوم و لنویی د لوم متفاوت شده.
آلتایم حقیقتا کار بسیار بسیار زیبا و خاصی است. خوانشی بسیار زیبا از رز در این کار شده که احتمالا اغلب مخاطبینی که از بوی رز حس خوشایندی در عطر نمی‌گیرند را شیفته‌ی رز خواهد کرد.‌ آلتایم شاید نقطه‌ی عطفی است برای آشتی علاقه‌مندان عطر با رایحه‌ی رز!
این عطر جزو بهترین نسخه‌های لوم و لنویی د لوم است. روایح بسیار شفاف است، رز در ترکیب با سیب حال و هوای بسیار فرش، بسیار لوکس و مامایزکننده‌ای را به پوشنده منتقل‌می‌نماید. این کار دیسکانت شده اما می‌توان با جستتجو آن را یافت.
در خرید این نسخه از نگاه من جای هیچ تردیدی نیست.

در ضمن رنگ عطر که‌متمایل به آبی است هیج ارتباطی به رایحه ندارد. رنگی متمایل به نارنجی و تیره‌تر قطعا گویاتر برای رایحه‌ی آن می‌بود. برای مثال رنگی مشابه با نسخه‌ی لوم ل اینتنس