یه عطر نسبتا ناشناس و زیاد تعریف و تمجید نشده از این برند...
رایحه الهام گرفته از اونتوس نسخه میوه ای
به نظرم بسیار رایحه جذاب و پرفورمنسش عالیه به نسبت قیمت...
روایح آبدار میوه هایی همچون لیمو، سیب و... در ابتدا
بعدشم پچولی ، مشک و کهربا رایحه رو تکمیل میکنن...
به شخصه خیلی دوسش دارم ، شیرین و آبدار و تازه...
یکی از بهترین مشابه های تامفورد نویر اکستریم...
رایحه شفاف و پرفورمنس بسیار قوی و عالی...
از شرکت چیکن گلم بلژیک
هارد باکس جذاب و باتل شیک
بسیار خوشمزه و خوشبو همانند دسر کولفی 🤤
(سیگار مضره و پیشنهاد نمیشه اما ترکیبش با اون بینظیره برای افراد سیگاری)
تراثی الکتریک ، موج انرژی...
یه رایحهی یونیسک.س که مرز بین زن و مرد رو میشکنه و میشه
تعریف تازهای از جذابیت...
همهچیز توش کامل چیده شده، از اون طراوت حال خوب کن شروع
میکنه تا اون عمق خاص و کاریزماتیک آخرش...
عطری که وقتی همراهته، نه تنها خودتو بالا میکشه، بلکه فضا رو
هم برق میندازه...
میون اینهمه عطر لوکس و پرزرقوبرق، بین شیشههای پر از نام و
شهرت، من راه خودمو انتخاب کردم...
انتخابی که نه تقلید بود، نه دنبال مد رفتن!
تراثی قهوهای افنان
برای من فقط یه عطر نیست، یه امضاست، یه هویت...
عطری که بیادعاست!
ولی وقتی حضور پیدا میکنه، همهچیزو تغییر میده...
همین که منو تعریف میکنه، کافیه...
بماند به یادگار...
هر شب، قبل از خواب، پنجره رو باز میکنم...
هوای شب، سرد و ساکته، اما یه رایحهی قدیمی میاد تو.
همون عطری که همیشه میزدی؛ همون بویی که وقتی بغلت میکردم، نفسمو میبُرید.
حالا اون عطر شده یه شکنجهی آروم...
نه اونقدر تیز که زخم بزنه،
اما دقیقاً همونقدر موندگار که یادتو فراموش نکنم.
کاش میدونستی بعد رفتنت، من اون شیشهی کوچیک عطر رو گذاشتم بالای قفسه.
گاهی بیاختیار بازش میکنم، یه نفس عمیق میکشم...
و بعد میشکنم، درست مثل همون شیشه، اگه یه روز از دستم بیفته.
هیچکس نمیفهمه چطور یه عطر میتونه انقدر درد داشته باشه.
هیچکس نمیفهمه چطور میشه کسی دیگه نباشه،
ولی بوش هنوز باشه...
تو نبودی، اما عطر بود... هنوزم هست...
و همین کافیه که هر شب با یادت بخوابم و با گریه بیدار شوم...
______________🖤🖤🖤______________
وقتی عطر رو براش خریدم، نمیدونستم قراره بغضشو پنهون کنه پشت یه لبخند خسته.
جعبهی کادو رو گرفت، نگاهش کرد، آروم گفت: "ممنون..."
اما توی همون لحظه، یه چیزی توی چشمهاش شکست؛ شاید یه خاطره، شاید یه اسم...
گفتم: "امیدوارم این بو حالتو بهتر کنه..."
اما نگفتم که ساعتها بین قفسهها گشتم تا عطری رو پیدا کنم که شاید بتونه اون درد قدیمی رو برای چند لحظه محو کنه.
اون فقط بوییدش، چشمهاشو بست، و بعد گفت:
"عجیبه... این بو منو برد به یه جایی که دلم نمیخواد برگردم..."
و من فقط سکوت کردم.
چون فهمیدم این عطر، براش آرامش نیست...
یه درِ بستهست که دوباره باز شده،
یه زخم که هنوز هم بوی گذشته میده.
بعضی عطرا باید همیشه باشن!
وقتی نیستن انگاری یه چیزی کمه...
مثل همین زیبا😉
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.