نظرات | architect
ترتیب نمایش
امواج هانر.
یه عطر فلفلی_ صمغی_ وتیوری
اپنینگ این کار یه ترکیب فلفلی صمغی هست که در بستر امبری_ پچولی کمی هم تم خاکی و غبار گرفته داره.
المی اینجا تم غله مانند داره و ترکیبش با وتیور در بستر امبری خاکی تا حدی لالیک انکر نویر اکستریم رو به یاد میاره.
این مرحله خیلی زود میگذره و تم فلفلی_ صمغی کمرنگ میشه و نت وتیور در کنار جوز هندی و مشک و شمعدونی پر رنگتر میشه و تم وتیوری_ ادویه ای_ گلی کار کاملا بولگاری من رو به یاد میاره.
ظاهرا این کار دچار ریفورموله شدیدی شده و قبلا نت فلفل درش خیلی بولد تر بوده و پرفورمنس هم بالاتر بوده.
اما به نظر من الان تبدیل به یه عطر ساده بسیار مشابه بولگاری من شده و حتی شاید با پرفورمنس ضعیفتر و با این قیمت و این مختصات فعلا ارزش خرید نداره.
13 تشکر شده توسط : علی احمد حسن شجاعی
وی کانتو ایرایی.
یه عطر فلزی_ سیتروسی_ ادویه ای و چوبی
اپنینگ این عطر یه نت فلزی هست که در کنار امبر تمی داغ داره و کمی هم کاکائو رو میشه حس کرد.
این رایحه خیلی زود کمرنگ میشه و نت برگاموت در کنار فلفل و تخم گشنیز تمی سیتروسی_ ادویه ای به کار میدن.
نت گلی_هربال هم به مشام میاد که ظاهرا افسنطین هست.
ترکیب نتهای سیتروسی با فلفل و نت های هربال تو این مرحله کمی کرید وایکینگ رو به یاد میارن البته کرید خیلی خنکتره و تم هربالش خیلی واضحتره.
و بالاخره تو درای داون روایح چوبی و درراسش چوب بلوط به کار اضافه میشن و کار تم چوبی ادویه ای شیرینی میگیره.
کار خوشبو و موفقی هست به نظرم و بر خلاف خیلی از کارای ترنزی شفافیت خوبی هم داره و تغییر نت ها هم به خوبی انجام میشه.
مثل اکثر کارای وی کانتو پرفورمنس خوبی هم داره و یونی و تقریبا چهارفصل هست. البته به نظرم ببشتر مناسب سنین کمتر از ۳۵ سال هست.
7 تشکر شده توسط : رضا عطردوست سعید رضایی شوشتری
درود بر دوستان گرامی جناب سخی و جناب دهقان.
ممنون از لطف شما و خوشحالم که مطالبم برای شما مفید بود.
4 تشکر شده توسط : Rezvani nazanin
کانسپت در عطر( این یادداشت یک برداشت شخصی ست)
کانسپت یا ایده به نظر من یکی از مهمترین و سخت ترین مراحل خلق یک عطر هست.
در واقع کانسپت یک عطر منبع الهام عطار برای خلق عطر هست.
البته من فک میکنم در مورداکثر برندهای دیزاینری این جور نیست که هر عطاری اول ایده ای رو تصور کنه و بعد از منظر اون ایده کار جدیدی خلق کنه. بلکه هر عطار به فراخور سلیقه و توانایی و نیاز بازار و.. یکی از دسته های اروماتیک ،چایپر،مرکباتی ،گلدار،شرقی،چوبی یا چرمی رو انتخاب میکنه و سعی میکنه تو چارچوب پذیرفته شده اثر قابل قبولی ارائه بده و حتی الامکان با ترکیبی جدید کار جدیدی خلق کنه.
درواقع تو این کارها نام عطر چندان بیانگر ایده عطر نیست و بلکه نام عطر بیشتر برگرفته از نام برند یا نتهای اصلی یا نهایتا توصیف و تشبیهی از حال و هوای عطر هست.
این روند به اصطلاح من کلاسیک طراحی عطر حتی در بعضی از برندهای نیش هم دنبال میشه که البته ریسک کمتری هم داره و اقبال بیشتر عامه رو در پی داره.
اما در بعضی از برندهای غالبا نیش کانسپت واقعا بر روند طراحی اولویت داره. یعنی طراح قبل از طراحی ایده یابی میکنه و بعد روند کار رو طی میکنه و این مساله مشخصا در نامگذاری عطر منعکس میشه.
البته در مواردی ممکنه این روند به صورت معکوس یا اتفاقی و..صورت بگیره اما در هرشکل داشتن کانسپت از ویژگی های اصلی این عطرها هست.
این کانسپت در ساده ترین و مینیمالیستی ترین حالت ممکنه تلاش برای خلاقیت با تاکید بر یک نت به خصوص باشه. مثل خیلی از کارای برند لی لابو.
ویا در مراحل بالاتر این ایده یابی میتونه استفاده از نت هادرجهت تلاش برای القای کاراکتر در عطرها با توجه به تیپولوژی های شخصیتی باشه.
به عنوان مثال فلفل و تنباکو میتونن بیانگر مردانگی باشن و یاس و روایح لوسیونی بیانگر زنانگی.
چوب و دود میتونن بیانگر جدیت و رسمیت باشن و بنفشه و انجلیک بیانگر عشق و صمیمیت.
اسطوخودوس و سرو میتونن بیانگر جا افتادگی باشن و روایح میوه ای و شیرین بیانگر شور جوانی.
ادویه و رز میتونن بیانگر علاقه به شرق و عرفان باشن و روایح الدهیدی و فلزی بیانگر علاقه به مدرنیته.
عود میتونه بیانگر علاقه به اشرافیت باشه و خاک و ایمورتل بیانگر علاقه به اصالت روستایی.
اما کار وقتی پیچیده میشه که منبع الهام عطار چیزی انتزاعی تر و خارج از زبان نت ها باشه.
علی الخصوص تو سالهای اخیر این قضیه خیلی رواج پیدا کرده که زمینه های مختلف فرهنگ و تاریخ و ادبیات و سینما و علوم و..منبع الهام عطار برای ایده یابی قرار میگیره.
حالا گاهی این منبع ایده یابی دارای ما به ازاهایی نمادین تو دنیای عطر و نت ها هست اما گاهی این مابه ازاها مستقیما وجود ندارن و کار عطار برای انتقال این کانسپت به مخاطب واقعا سخت میشه.
به عنوان مثال وقتی اقوام و ملیت ها و تاریخ و جغرافیای اونها منبع الهام عطار میشه نت ها و روایح خاص هر منطقه و هر ملیت و فرهنگ و.. تاحدی میتونه زبان کار عطار برای بیان ایده ش باشه.
لوتوس میتونه نماد مصر باشه و ییلانگ نماد خاور دور..
نرولی میتونه نماد ایتالیا باشه و سکویا نماد امریکا.
لابدانوم میتونه نماد خاورمیانه باشه و مر نماد افریقا.
توتون میتونه نماد امریکای لاتین باشه و کشمیر نماد ...
حتی درموارد زیادی عطار برای یافتن کانسپت جدید به سرزمین های جدید سفر میکنه. مثل سفر خانم زاروکیان قبل از طراحی عطر ریممبر می به هند یا سفرترنزی به نپال قبل از طراحی عطر لیلیپور.
اما درموارد انتزاعی تر مثل زمانی که ادبیات یا سینما یا موسیقی و..منبع الهام عطار تو ایده یابی قرار میگیره کار از چند جهت خیلی پیچیده تر میشه.
اول این که زبان نت ها دارای حرف های معدودی هست و بیان هر مفهومی به زبان نت ها و روایح ممکن نیست.
دوم اینکه فرض بر اینکه این بیان صورت بگیره انتقال این ایده به مخاطب با همون تصوری که عطار در ذهن داره بعضا غیر ممکنه مگربا اشاره مستقیم به داستان در نامگذاری عطر.
سوم اینکه حتی اگه هر دومرحله بالا بی نقص انجام بشه این سوال در بسیاری موارد همچنان باقی هست که ایا نتیجه کاررو بعد از صرف هزینه های بعضا گزاف این ایده پردازی( با در نظر گرفتن همه اختلافات در سلایق) میشه عطر تلقی کرد و اصولا ایا این ایده به ضعف های اساسی که در عملکرد عطر ایجاد میکنه میرزه یا نه.
نمونه ناموفق این سبک ایده یابی رو به نظر من تو عطرهای لوکرتیا و ماندراگولا از ترنزی یا اندی وارهول از باند ناین یا موزیک فستیوال از میسون مارتین و.. خیلی نمونه های دیگه میشه پیدا کرد.
البته در هرصورت تلاش برای ایده یابی و خلق کانسپت در هر زمینه ای قابل ستایشه اما به شخصه معتقدم مثل هر هنر دیگه ای زبان هنر عطر هم دارای تعداد محدودی از حروف هست و این خطای دید در مرحله انتخاب و بیان کانسپت هست که علت اصلی شکست بسیاری از عطرهای نیش ولو از برندها و عطارهای معروف و موفق شده.

36 تشکر شده توسط : کاوه  حسینی
استفان هامبرت لوکاس سولیل ده جده.
یه عطر میوه ای_ گلی_ خاکی ترش و شاید چرمی.
رایحه اصلی این کار ترکیب نت های گلی( بابونه و اسمانتوس) با لیمو هست که کمی روایح خیس و خاکی هم همراهیش میکنه.
این رایحه بسیار دلنشینه و برای من یاداور بوته خیس گوجه فرنگی هست.
عنبر رو متوجه ش نمیشم اما یه رایحه شور و کمی انیمالیک تو بک گراند به مشام میاد.چرم رو هم چندان متوجه ش نمیشم اما کار شباهت کمی به هرمنسنس کویر دانژه داره که ممکنه به خاطر نت کل زنبق باشه و اگه اون کار نوعی خاصی از پرداخت چرم رو داره ممکنه این کار رو هم بشه تو اون دسته قرارداد.
کاراکتر خاصی داره و فضای خاصی رو تداعی میکنه که ممکنه خیلی ها باهاش انس نگیرن. ازبین کارایی که من دیدم شباهت کمی به لافولی میلرهریس و وگاباند انچانتد فورست داره.
پخش و موندگاری کار بسیار بالاست.یونی هست و بیشتر مناسب فصل گرمه.
البته به شخصه حاضر نیستم چنین قیمتی برای این سبک رایحه بپردازم.
11 تشکر شده توسط : الدورادو mr.ar
کینگدام اف دریمز لارن مازون.
یه عطر اینسنسی_ادویه ای_چوبی و خاکی بر پایه امبر.
اپنینگ کار ترکیب نت های پچولی خاکی با یه امبر اسپایسی هست که یه رایحه خاکی اسپایسی کهنه ایجاد میکنه.
خیلی زود نت های اینسنس( بخور) و ادویه( جوز و فلفل ) وارد میشن و کمی چوب رو هم میشه تو بک گراند با یه رایحه بار و بنه مانند حس کرد.
این ترکیب اینسنسی_ ادویه ای_ امبری کهنه منو یاد عطرایی میندازه که از مراسم ایینی افریقا الهام گرفتن. مثل وازامبا و گریتی دلیریوم.
کاراکتر باستانی و مرموزی داره اما نظر من اینه که این کانسپت تو کشور ما خیلی قابل درک نیست. یعنی بعیده کسی اینجا با عطرای بخوری ادویه ای یاد مراسم ایینی بیفته و نهایتا بازخوردهایی مثل بوی عطاری میدی و..رو به همراه داره.
رایحه با گذر زمان تغییر چندانی نمیکنه. پرفورمنس نسبتا خوبه و مناسب فصل سرده. اما یونی نیست به نظرم.
11 تشکر شده توسط : نیلا ی کاوه
پرداخت در عطر.
دیدم دوستان بحث جالبی رو درباره ارتباط هنر عطر و هنر سینما راه انداختن.به نظر من هم هنر عطر با خیلی از هنرهای انتزاعی مشابهت هایی داره.
یکی از زمینه های نقد تو خیلی از هنرها بحث پرداخت هست. البته من از دید خودم به بحث پرداخت تو عطر میپردازم و این که یه عطر با پرداخت خوب صحیح چه ویژگی هایی داره.
اولین ویژگی یه عطر خوب به نظرم انتخاب کانسپت مناسب و جذاب هست و دومین ویژگی اجرای درست اون کانسپت.
ممکنه یه عطر کانسپتی کلاسیک و اشنا داشته باشه و به اصطلاح نواورانه نباشه اما بسته به مخاطبی که انتخاب میکنه همون کانسپت کلاسیک رو خوب و باکیفیت و بی نقص اجرا کنه. مثل خیلی از کارای روژا داو.تو این عطرها به عنوان مثال نت های سبک و سبز و گلی تو اپنینگ قرار میگیرن و نت های سنگینتری مثل نت های چرمی و چوبی و پودری و.. در ادامه میان و درای داون با عناصر اشنایی مثل نت های صابونی و اوکموسی و وتیور و..به کار خودش پایان میده.
از طرف دیگه ممکنه یه عطار کانسپتی ساختارشکنانه انتخاب کنه.
اپنینگ خیلی از این دسته از کارای نیش معمولا با یه نت چالش برانگیز شروع میشه. یه نت کثیف انیمالیک یا سوخته یا هارش یا..
هدف از این مرحله به نظر من جلب توجه مخاطب بوسیله یه عنصر غیر معمول و ایجاد پارادوکس هست.
از اونجایی که این مرحله نمیتونه زیاد ادامه پیدا کنه کار وارد مرحله میدل نت یا هارت نت میشه که در واقع قلب عطر هست.
تو خیلی از عطرای نیش این مرحله در تضاد عمدی با اپنینگ قرار میگیره تا کنتراست ایجاد شه و مخاطب رو سورپرایز کنه.
از اونجایی که این مرحله اصلی ترین فاز یک عطره تو این مرحله تعادل نتهادر کنار هم، کیفیت و شفافیت نت ها، هارش و ازارنده نبودن ،بیش از حد شلوغ نبودن،اغراق امیز نبودن و از اون مهمتر القای کاراکتر مورد نظر تو این مرحله خیلی مهمه.
تو بعضی از عطرها این مرحله خیلی اغراق امیز کار میشه و شدیدا رو یه نت به خصوص تاکید میشه و حالا اگه کار موندگاری بالایی هم داشته باشه این اغراق خیلی زود خسته کننده میشه.
و بالاخره درای داون زمانی هست که رایحه قلب عطر فروکش میکنه.و اتفاقا این نیاز یه عطر خوب هست که هارت نت زیادی بزرگ نباشه و بعد از مدتی جای خودشو به درای داون بده.
ازطرفی درای داون معمولا تو خیلی از عطرها مرحله ای هست که نت های طبیعی کمرنگ میشن و فیکساتورها و نت های سنتتیک باقی میمونن.و اینجاست که خیلی از عطرهایی که به منظور پخش و موندگاری زیاد فیکساتورهای شیمیایی بیش از اندازه دارن به مرور ازارنده و خسته کننده میشن.
نکته خیلی مهم تو این دسته از کارای ساختار شکن همونجور که دوستان هم گفتن ارتباط معنایی این سه مرحله هست.یعنی اگرچه این سه مرحله ممکنه از عناصر خیلی متفاوت و متضادی تشکیل شده باشن اما کار وقتی موفق میشه که در مجموع یک معنا یا فضای واحد رو تداعی کنه.
البته این رویو رو من به شکل تجربی و به منظور تبادل نظر نوشتم و امیدوارم که با کمک دوستان تبادل نظر کنیم و چهارچوبی برای شناخت عطرای موفق و عطرای ناموفق ورای سلایق مختلف پیدا کنیم.
16 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali جواد وزیری
درود و تشکر جناب سخی.
شکسته نفسی میفرمایید قربان. ولی خوشحالم که در کنار دوستان تجربیات مفید رو با هم به اشتراک میذاریم.
من هم معتقدم که همه در کنار هم خیلی باتجربه تر شدیم و از نشانه های این حرفه ای تر شدن اینه که روز با روز تنش ها کمتر میشه و تبادل نظرها بهتر صورت میگیره.امیدوارم که این جو دوستانه در کنار شما دوستان تداوم داشته باشه.
البته اقا ما و ایکاروس در یک قاب؟ من که باشم که بران خاطر عاطر گذرم...
6 تشکر شده توسط : صادق اف مهدی ارجمندی
اما به طور کلی بعضی از عطرای این برند الان به نظرم خیلی بیشتر از قیمتشون میرزن.البته با توجه به قیمت بعضی سایتا اگه اپدیت باشن.
پارسال تو یه فروشگاه چن تا از عطراشو دیدم
یکی فک میکنم بلک کالاموس بود که یه عطر چوبی تیره و خیلی خوشبو بود.
اون دوتای دیگه کارای چوبی ادویه ای خیلی جالبی
بودن که دقیق یادم نمیاد ولی فک کنم بوتافومیرو بود و مگالیوم.انگار که رفتی تو یه خونه چوبی چند صد ساله و خمره های ادویه رو بو میکنی( من دقیقا همچین تجربه ای داشتم و برام زنده شد)
هر سه شون به نظرم ارزش خرید داشتن کاملا.
8 تشکر شده توسط : هاشم پور صادق اف
سلام و درود جناب مهدی.
والا من این کار رو خیلی بهتر از ردتوباکو میپسندم و رد توباکو خیلی زود برام خسته کننده شد.
اما بازخورد رد توباکو و پرفورمنسش بهتر از این کاره یعنی عامه پسند تره.
4 تشکر شده توسط : هاشم پور صادق اف

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir