جناب کبیری عزیز
شما درست میفرمایید

در ارتباط با کارهای رزینی صمغی بالزامیک بنده هم نظرم طوری هست که واقعن پوشیدنی باشن.نظرات شما رو که دیشب ملاحظه کردم دیدم رک در مورد یک عطر غیر پوشیدنی فرمایش میفرمایید که واقعن جلوی ضرر و زیان مالیه دوستان و کسانی که تازه عطر باز شدند رو میگیرید.
بیتی بود که درست خاطرم نیست

نیش عقرب نه از بهر کینه اوست
........کرامت .....اوست

کار با کیفیت همیشه بازخورد داره.اولین بازخورد برای صاحب محترم و متشخص اونه که بدون تظاهر اون رو میپوشه.عطر حکم اب مقدسیو داره برای یک حرفه ای که سوقش میده به دل زندگی.
معکوس پنبه سر ب.ر.ی.د.ن رو.بیان لالایه زندگی.

خب وقتی یک عطر نیش اونم صمغی و اسموگی استفاده میکنیم باید دوست داشته باشیم.وگرنه ادای روشنفکری رو دراوردن در این خاک جهان سومی از خود روشنفکری بدتره.

اونوم لاوز به نظر من شاهکاریه که من بدور از تعصب اون رو دوستدارم و میدونم بهتر ازش هم هست و بقول دکتر یکجا نباید موند.
بلک افغان به نظر من مسیرش رو نمیدونه چیه به نظر من عطر دو رگه ای هست.

در هر صورت سپاسگذار رک گوی شما هستم.

دکتر ارجمند نظرتون رو در مورد این عطر میخواستم بدونم.قبلن از این برند بسادگی گذشتم.حالا به خاطر بحثها بیشتر توجهم رو جلب کرده.
ممنون از توجهتون.

یک عطر ماندگار چه در ذهنها و چه در خاطره ها
به نظر حتی بهتر از بهترینها
رایحه ها انقدر با ظرافت چینش شده اند که یادمانها راهی به هیچ کجا میپیمایند.
ازارو به نظر من شاهکاره از نظر قیمت و جزییات نوتها
دیدم که استادنظرشون مساعده .
رام شدن نعنا همچون گهری زیبا در لباس میش

من نمیدونم کیفیت الان با دهه های پیش واقعن چقدره.

شناختن عنبر با راه تعاریف و توضیح دکتر بسیار ارزندست.ِ
وانیلی که در عطر برای من حکم خودکشی رو داره و هر چی بیشتر باشه راه رو برای فرار از درون دل من بیشتر میکنه وقتی برای ساخت عنبر استفاده بشه و کلن عنبر رو معرفی کنه تمام حساب و کتابها رو بهم میزنه.
من امبر نیکلای رو نپسندیدم هر چند خوشبو بود.
همیشه امبر اسمش من رو یاد امب. نویر ادنان میندازه با ایرادات و حسنهای خودش.
در واقع عنبر رو برعکس پچولی و اسموگها که چاله میدونم.عنبر رو چاه میدونم.
چینش وهم انگیز این عطر شدیدن چالش برانگیزه.
اوهیرا

حال بحث رو پیش کشیدم تا از این ادبیات رک گویانه دکتر با فصاحتش قدردانی کنم تابه بیان این ملودی ادامه بدهند.
دوست عزیز عنبر درسته که زرفای عمق و وایدیه المس گونه اش همچون دری گرانبهاست.جاذبه اش گیرای ذهنها و میرای انتقادهای ب ارزشه.
اما
شیرینه.

بوی دلنشینی داره.
عرضم که از بوش خوشم اومد فقط یک نوت رایحه درونش هست که به شکم میندازه.برای یک مهمانی یک انتخاب خوبه به شرطی که چینش روایح همشون باب میلتون باشه.
شیرین زیاد نیست تلخم نیست.

معمولیش رو به این ترجیح میدم.با احترام به نظرات نپسندیدمش.گنگ میزنه تو بعضی نوتها.

بزرگوار من هم به دنبالش هستم.
اتفاقن من هم نتونستم بررسیه سالومه رو ببینم.یک متنی از ایشون در اینترنت هست که گفتن اگر بخواهن......فقط این رو با خودشون میبرن.
اسم سالومه من رو به این فکر فرو میبره چقدر این کار نزدیکه به طرز فکر اومانیستیه من.
لاوز و انسنس هر کدوم در سرما عشق هستند و اگر لاوز گرمی داره به کسی نشون نمیده.بلکه محترمانه مثل یک مرد بی احساس ابراز عشق میکنه.
در واقع یک صدم عشقی که لاوز داره کل کارای اونوم نداره.بلوفی از برای دوست داشتنه.

بوی خاصی داره
در تست اول مثل اکثر کارهای جنگلی و پیچیده تنده
به قیمتش میارزه
من گاهن عطرهای 700 800 تومنی رو با این عطرها با این قیمت ملاحظه میکنم براستی از مارکت سر در نمیارم.
شاید در کیفیت منهای دروغ همیشه کمیت مطرح بوده .ولی واقعن امثال این و پولو و ازارو خیلی خوب هستند و فقط رایحه شرط انتخابه.

خط بوی خوبی داره
کیفیت رایحه اش چون یک عطر همه پسنده احتیاج به نقد نداره که اساتید فرمودند.
تو پاریس دوستی 200 میلش رو حدود 200 یورو خریده بودند.
6..7 پافش برای دو. سه ساعت کاملن محیط رو تحت شعاع قرار میده.

سلطان ارجمند
احساس شما نسبت به عطرهای زنونه نوعی حس هنریه واقعیه که این میتونه تامیم یافته باشه به هر جنسی.
به نظر جنسیت گرایی در عطر بر میگرده به مخاطبان کسی که عطر رو استفاده کردند.
اگر مخاطب فرد به نظر درون خود ادم باشه هم میشه جنسیت رو از این مسئله جدا کرد.
در کل مسلئه زنانه مردانه در عطرها رو خودم نمیپسندم و چه نکو که یک نقاش برای پرزنت یک پورتره برای مثال از رایحه انیمالیک متمایل به زنانه استفاده کنه.
این حس قابل احترامه.