نظرات | رضا قهرمانی
ترتیب نمایش
با نهایت احترام

دانی که جرمت چیست.
زیادی دانستن.
میخواهی رهاشوی.
قلمت رهایت خواهد کرد.
هر چه درخت پربارتر و سر به زیرتر.
عنوان استاد و عالم و دیگری هم اضافات.اصل ایرانی از نسل سینائیان.

فراری از اجتماع هستم.علی الخصوص هوچی گریه به ظاهر مدرن اینجایی .ولی به دیدگان شما و راهت افتخار میکنم.از دنیای اودیوفیل به دنیای رایحه امدم و اینجا زیباتر از انجا.

اگر تفکر زیبایت را به سمت ارست عقیدتی میبرید ای بزرگوار با دل مهربانت چه میکنید.

وقتی پستی به این زیبایی از تصویر جامعه میگذارید در واقع درون مهربانت را به ما نشان میدهید.یعنی خیلی نزدیکید.میدانم مخاطبت کیست.مخاطبت من هستم که خود را برتر میدانم.مخاطبت من هستم که خود را بدور از اشکال میبینم.

مای ایرانی بجز حافظ و سینا و فردوسی و عطار و فارابی و دیگری فقیریم.بودیم و هستیم.از انگاه که برای ما نوشتند.که بر پدر نوشته لعنت.
ایرانی همین است.من همینم.ما همینیم.کاش همه ساختمان فکریمان را فرو میریختیم و از نو میساختیم.کاش افلاطونی فکر میکردیم.هر چی بیشتر میدانیم متافیزیک و ترنس فیزیک حالتی عجیب تر پیدا میکند...گویی کوانتوم همان هیچ است. فکر میکنم سر کارم....ولی چه کنم که عشق به زیبایی و عشق به دوست داشتن کارم شده.مثل خودتان .خودمان.عطر همان بوی زیبای مایه ی حیات است حتی اگر ان روح شیطان وین درونش باشد.

انسان بدون وصل.خودش هست و خودش.چه زیباست خودش و خودش.گور پدر نقدش.

حاله ما زیستگر ایرانی حال ان مردیست صاحب دو دختر یکی با شوهری کشاورز و دیگری کوزه گر.به خانه کشاورز سر میزند و جویای احوالش.دختر کشاورز میگوید اگر باران بیاید خوشبختیم و اگر نیاید بدبختیم....به دختر کوزه گر سر میزند میگوید اگر باران بیاید کوزه هایم خراب میشود و بدبختیم و اگر باران نیاید خوشبختیم.
همسر ان مرد از او میپرسد چه حال.
میگوید چه باران بیاید و چه نیاید بدبختیم.

به قول نیچه انسان هر چه میکشد از ساده لوحان میکشد.ادمایی که دیگران رو به این سو و ان سو میکشن با تذویر و ریا.خاک این سرزمین زیاد زجر کشیده.خاک این سرزمین پر است از نامحرمان.

از فرهنگ گفتید و چه نیکو گفتید.فرهنگ ما شده تعاریف دیگران از خودمان.پایه های وجود ما در تعریف دیگران هست.از همدیگر متنفریم ولی در جمع همدیگر رو لفاظانه بیاد میاریم.پیروییم اما تبرکش و نابودگریم.شده بزور در مترو کتاب بدست میگیریم...در پله های برقی مترو وقتی بالا میاییم داریم اونهایی که پایین میان رو نگاه میکنیم.اونها هم همینطور.چون ذاتن فضول و بیکاریم.


کامنتهای شما برای ما هست.اونقدر ارزشمند هست که تمجید بشه.قلم شما برای ما هست.نمیدانم در چه سنی هستید ولی شما را به عنوان برادر بزرگتر خطاب میکنم.نفرمایید که خانه ذهن شما اینجا نیست....اگر بفرمایید برای من و دیگری نیست لااقل اینجا قلم شما میتواند به شما ارامش دهد.هر چه ادمی بزرگتر رنجش بیشتر.
این است قصه ادمی.
شما معلم هستید.اگاه باشید معلم همیشه معلم هست حتی اگر اشتباه کند.




برای خودشیرینی ننوشتم که گاه نوشتن را مدر میدانم.

ناراحتم کردید
میدانم اگر اینجا ننویسید جای دیگر خواهید نوشت.
نباید گذاشت.

ارادت

13 تشکر شده توسط : complihanicated پارسی
حامی گرامی

اونوم به سه شاخه تقسیم میشه که به توسط اینجا و استاد گرانقدر. شناختمشون غیر از این عطر که در ایران موجود نیست 5 عطر اونوم رو من تست کردم.3 دستریز و 2 خرید.
حقیقتش دستریز رو زیاد موافق نیستم مگر مقدار میل کافی برای استفاده چند روز و پوشش مناسب.
1144 و لاوز رو به قیمت یک میلیون خورده ای تهیه کردم.
تو این مدت باهاشون زندگی کردم.میفهمم که شما یکجورایی شوک زده شدید.
عطرهای اونوم پارادوکس دارن.
از نظر متودولوژی رنگشناسی به این باورم تضادی قهوه ای سیاه دارند.یعنی شما در کارهاش سیاه و سفید نمیبینید.
به باور من معجونی از بینظمی در نهایت کیفیت ارائه شده.
خودمختاریه عطار در چینش حکم رهایی از هر قید و بندی.

1144 عطری با کیفیت و ماندگار با پخش بویی عالی.ولی به نظر من ترکیبی از تضاد در تلخی به رنگ قهو ه ای.
هیچ وقت صبح را نخواهید دید.
من توصیه نمیکنم.
جالبه در دستریز
یا تست اولیه بویی بسیار زیبا سیتروسی و وانیلی همراه صمغی به مشام می رسه.اما در دراز مدت این جنگ صلیبی هست که شما رو دربرگرفته.
و من کارهای اونوم رو به جز تست کامل یک هفته ای و علاقه فکری و عقلی و هورمونیک توصیه نمیکنم.

حال
میرسم به شاهکار هنری و ساخته دست عطار که گویی در ان روز یک پایش در بهشت بوده و یک پایش جهنم.خدایا شاعر ایتالیایی اسمش چی بود....دانته الیگیری بود....بهشت...دوزخ و برزخ....
لاوز جاش بهشته.تضاد نداره....کیفیتش عالیه...استادانه طراحی شده...پادشاهیست از سرزمین یخ...جایی که میوه هایش شفادهنده هستند اما امکان فرار در انجا وجود ندارد.اگر بروید زندگی خواهید کرد.
انروزی که عطار لاوز را ساخته روزی بوده تراژدی زندگی او تشریح شده.
به جرات و با سواد کم خودم میتونم بگم این عطر در عین سادگی یک شاهکاره.خصوصن که امسال بنده ذهنم رو و حسم رو ریست کردم و دوباره دارم عطرها رو از ابتدا تست میکنم.
اینها نظر شخصیه بنده هست.این کار رو میشه پوشید و به مهمانی رفت.این کار رو میشه پوشید و جلسه رفت.این کار کاملن مورد اطمینانه.و من میدونم کسی که لاوز رو داره تو کلکسیونش 50 تا عطر دیگه داره که اگر بخواد بازخورد بگیره اونها کفایت میکنن.

حامی عزیز این نگرش شما در مورد این عطر کاملن برام اشناست.
7 تشکر شده توسط : complihanicated ‌آرش
عطر گذشتگان
Old school

عطری سیتروسی ولی عملن فلورال.
غلظت پرفیوم از تویلت بیشتره و انتشار وانیل در تویلت برجسته تره.
سیتورسی هست اما غالب نیست.

کاری قدیمی کلاسیک رزی .
یاد سلمونیهای قدیم افتادم.من از بکار بردن کلمه صابونی بیزارم هر دفعه این کلمه رو میشنوم یاد لووه اسنسیا میافتم و میخوام در برابرش جبهه بگیرم.

گرلن هر چی که هست کم یا زیاد.زیبا یا زشت هنوزم کیفیت داره کارهاش.
ساخته های جدید رو نمیگم.هر چند که از بوی گرلن هوم جدید هم خوشم اومد.

اینکار رو باید در 30..40 سال پیش شاهکار دونست.ولی الان با انکه هنوزم تو کارهای اودی میشه اوردش من قبولش دارم.وقتی نیکلای نیویورک رو با هریتیج قیاس میزنم.گذر نسلها و خوبیها و بدیها کاملن بو کشیدنی هستند.

وقتی وانیل که خودش اکوردی حساب میشه به نظر من اینجور سرکشیش گرفته شده برای من ارزشمنده.

هدفم از نوشتن نقد هبیت روژ این بود که کسی بلایند بای نکنه.فقط دوستانی که کارهای رزی و احتمالن سیتروسی و وانیلی رو دوستدارن اونم ژانر کلاسیک طرفش برن.

کاش اصلش رو تست میکردم.
سرما و زمستان برای استفاده عطر نیست.
اصلن در حد هریتیج نمیدونمش.
1 تشکر شده توسط : غلامرضا
عطر اویگنون بود .شخصی غیر حرفه ای یا حرفه ای نظر داده بود الدهیدیک بیشتری داره و اگر یادم باشه حسن نمیدونست.....این مسئله برای من سئوال شده.اونجا برداشتم سنتتیک بود.
سنتتیکها و الدهیدها و فیکساتیوها و یا فیکساتورها....بحثهای جالبیه دوست بزرگوار اگر لینک فارسی پیدا کردید از دکتر لطف بفرمایید.

ولی خداپدر گرلن رو بیامرزه که هریتیج مقداری بوش ازار نمیده.همین امروز گوچی بای گوچی داشت اذیتم میکرد.بی ربط نباشه اگر کیفیت خوب به حکم ضرر به ماندگاری و انتشار بشه.
1 تشکر شده توسط : هاشم پور
گرلن هریتیج

صحبت در باره این عطر حقیقتش سخته.چون دو نسل از این عطر گذشته و تا تست بوی اصلی نمیشه به یقیین نظر داد.

ژان پل گرلن سازنده عطر هریتیج میراث گذشتگان خود رو به ارمغان اورده.

به تعبیر من پسر زشت بهترین توصف برای هریتیجه.
ریت 4.52 از 5 از نظر من کمیت اماریه برای تایید این عطر

نسل اول با شیشه ای زیبا و بزرگتر از حالا و تیپی جیمز باندی نمادی از مرد جنتلمن دهه 90دی با سیگار برگ و استون مارتین بدور از موبایل و کامپیوتر میده..توی صحبتها مبرهنه که این هریتیج اون هریتیج نیست.
هنوز هم
این عطر شیشه های مختلفی داره.
تصویر بالا در این صفحه با درب نقره ای و طلایی یک مدله و شیشه کلاسیک تر با درب چوبی یک مدله.
براستی در ترکیبات این 3 مدل چقدر تغییر وجود داره.
جالبیه کار اونجا هست که عطری به اسم هریتیج بریتانیایی با دربی همچون تاج کویین هست که اون هم موجب اشتباه میشه.
میراث گرلن ارجاعی به شالیمار و چندین عطر خود گرلن دارد.
بازخورد این عطر در ابتدای انتشار خوب نیست.یعنی برای یک شخصی که هدیه میخواد بگیره این رو توصیه نمیکنم.
اما
بعد از 5 دقیقه عطر خودش رو نشون میده.
نمیدونم زمان انتشار رو در ذهنم مرور میکنم در وسط کار فکرم بجای دیگه میره.مردابی از سوژه در ذهن با خلعی کهربایی و دنیایی از مشک تا جایی که من بوی مشک رو زیاد حس میکنم.حقیقتش این بوی روغنی یا انیمالیک که سرتاسر عطر هست و در انتها میمونه نمیدونم نقطه عطف کاره یا نقطه ضعفه کاره.و اینجاست که بازخوردها خودش رو نشون میده.رایحه وودی و اروماتیک عنوان شده و با نظر من تفاوتها احساس میشه.

این یا حسنه یا ایراده.
حسن از بابت ماندگاری مشک و کهربا و ایراد از بابت رفتن پچولی و امبر و مرکبات.
در واقع تغییر فاز دادن این عطر با 26 رایحه .رو به من میفهمونه ساکت شو هیچی نگو.وقتی وانیل غیر قابل ردیابیست اونجاست که در قیاس با زینو و دیگران مات و مبهوت میمانم.اولین باریه که میبینم خود برند الدهید رو عنوان میکنه و برای من مبتدی جای سئوال داره.هر چی الدهیدها کمتر باشن بهتره فکر کنم و این رو با فیکساتیوها مرتبط میدونم.امیدوارم دکتر ارجمند تشخیص این مسئله رو برام اسون کنه.

شالیمار و جیکی و هبیث روژ همه و همه در کنار این عطر هستند و پایه های استوار گرلن رو تشکیل میدهند.خصوصن که از بالای 50 کار گرلن کمتر کارهاییش مردانه هست.گویی مولن روژ همه زنانه شده.
بالزاک و ژید الحق که فرانسوین.اما رگه های هریتیج رو در اصالت بریتانیایی میبینم.

باید تو کلکسیون من باشه.حرف برای گفتن بسیار داره.قدیمی نیست.کاملن مردانست.روی هر پوستی رفلکشن خواصی میده.

برای من خوشبو و با ارزشه.
توصیه نمیکنم به کسی ولی برای یک عاشق عطر الزامی میدونم.بویی اشنا همچون میراث گذشتگان.
8 تشکر شده توسط : هاشم پور Amirhossein
دوست گرامی حتمن تحقیق میکنم.
خوشحالم که شما هم پیگیر هستید.
مونتل رو دست کم گرفته بودم.واقعن ارزشمنده.
1 تشکر شده توسط : سلطان عطربازهای ایران و توران
دکتر ارجمند
میدونم سرتون شلوغه و دلمشغولیتون زیاده.
اما چکار کنم که جوابم پیش شماست.ما دیر امدیم و شما زود رفته اید.

اگر دیدید این پست رو لطفن بفرمایید چطور میتونم بوی الدهیدی رو در عطری تشخیص بدم.

وتیور گرلن به توسط گرلن ساخته شده و دارای شیشه بسیار خوشگلی بوده این اثر هنری در سال1961 ساخته شده و در سال 2000 دوباره تولید شده.
الان در با چند مدل وتیور در بازار مواجهیم.
خوشبختانه این عطر مهجور مانده.شیشه های قدیمی چاق و شکلی کشیده دارن ولی شیشه های این سالها کشیده و لاغر اندام هستند.این رو عرض کردم چون قیمت خرید قدیم و جدید سه چهار برابر فرق میکنه.

البته برای جوانهای امروزه تا وقتی کرید و تام فورد هستند کسی دنبال این عطر نمیره.فقط باید بطلبید که بدنبالش بروید.
سریه جدید هم مثل قدیم دو مدل داره تویلت و تویلیت اکستریم.

گرلن وتیور
وتیور در واقع نوعی علف یا گرس هست که بویی بسیار زیبا ازش گرفته میشه.تا موقعی که خود گیاهان رو از نزدیک نبوییده ایم باورش برای ما سخت است. دیروز داشتم زنجبیل رو باز میکردم.انچنان بویی اعجاب انگیز داشت که به باور من معجزه بود...در هر صورت وتیور یکی از بهترین گیاهان برای عطرسازی بوده و هست.
کنترل مقدار تونکا در این عطر باعث شده این عطر وودی یا به نظرم جنگلی حالت دودی بهخود نگیره یا شاید من اینطور فکر میکنم.
ته قه هرمس و لالیک انکور نویر و چند عطر دیگه رو نظر میدن شبیهش هست ولی تام فورد گری وتیور رو بسیار شبیه به این عطر میدونم.
عالی برای تابستان.البته در زمستان و فصول دیگه هم مناسبه.
ماندگاریه متوسط بسته به اکستریم یا ساده بودنش داره و مطمئنن از سریه قدیمش کمتر داره.

من بوی صابونی در این کار حس نکردم چون رایحه این کار دارای لطافت خاصی هست و نوتها مثل مرکبات و برگاموت استادانه طراحی شده.تنباکو رو باید تفکر کرد و بو کرد و احیانن پیدا کرد.واقعن بوی صابون گلنار نمیده و محترمانه به نظرات دیگران نگاه میکنم.


Vetior is not sunlight shining through trees
اما ارامش دهنده ذهنها و روح بخش جانهاست.

در قیاس با تامفورد وتیور .
تامفورد نسخه ای قویتر یا به نظرم درشتتر از گرلنه.هر چی گرلن لطیفتره تام فورد برجسته تره.در واقع تکچر تامفورد بیشتره و ایمجینیشنه گرلن بالاتره.حالا این رو در بویایی پروجکشن بیشتری میدونن به نظر دوستان بر میگرده.
در دقایق اول انتشار گرلن بوی تندی داره و واقعن بیانصافیه قضاوت.اما تام فورد از همون اول ساختار یکسانی داره.
دوام هر دو بسته به نوع استفاده و مقدارشونه.
من تام فورد خیلی بادوام نمیدونم همینطور گرلن رو و راضیم به این امر تا وجود پایدارکننده هایی مثل برند مارلی در درونش.



5 تشکر شده توسط : ‌آرش نیما
سلطان ارجمند
اگر هریتیج گرلن رو میفرمایید.قبول غیر از اون این مدل بلایند بای اشتباهه محضه.
نفرمایید که شما بدون ریویو خوندن و چشم بسته تا مغازه عطر فروشی میروید بدون له کردن مورچه ای.
بلایند بای یا خرید چشم بسته موقعی خوبه که وقتی تشریح کننده یک عطر نظری در مورد عطری میده اون رو درست توضیح بده و اجزای تشکیل دهنده عطر یعنی نوتها طوری باشه که تشریح عطر با اکورد بیرون اومده رو بشه متوجه شد.خودم کسی هستم که همین چند وقت پیش بخاطر نظرات اشتباه فردی یک بلایند بای اشتباه داشتم.و این ضرر رو برای دیگری نمیخواهم.

در هر صورت این عطر بر مبنای تجربه شخص شما ارزش بلایند بای رو داره.

نرم افزار اندروید
سایت بزرگ
قسمت خرید
قسمت ویرایش
انبار خودش
تخفیف اخرش
Blind bougth
1 تشکر شده توسط : دانیال

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir