نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
الگوی انتخاب عطرها برای معرفی توسط سایت عجیب و باور نکردنیه..
این عطر رو تا کنون کمتر از صد نفر در دنیا تست کردن. و تولید اولیشه فقط حدود 20 تاست. کاملا ناشناخته ست. صد درصد در ایران یافت نمیشه هرگز و یقینا بجز امسال دیگه تولید هم نمیشه. گرخو ی عکاس خواسته ایده های عکاسیش رو با کمک یک عطار باهوش تبدیل به رایحه کنه و خودش حظ ببره. و حتی قرار هم نیست وارد مارکت رسمی بشه. یک عطر هیز و عجیب که بیشتر به رایحه ی گلبرگ های خشک شباهت داره اما با کمک ترکیب های دو گانه ی مختلف چندین بعد به خودش میگیره و عطری دینامیک اما مرموز میشه که کار خوبی هم هست.
چطور و از کجا این عطر رو دیدین ؟ یعنی حتی اگر شما بخواید اتفاقی یک عطر رو انتخاب کنید آخرین عطری که میشه پیداش کرد همینه. خیلی عجیب بود برام.
گرخو شاید تا انتهای 2018 حدود 500 شیشه از این عطر رو با رقت کمتری وارد کلکسیون ها و گالری های مختلف کنه ولی هرگز برای تولید مارکت آماده ش نمیکنه. مواد اولیه ی این عطر همگی از گونه های کمیاب هستن و از طرفی قرارداد با کورتیچیاتوی عطار هم فقط تا پایان سپتامبر همین سال بوده طوری که من میدونم.
عجایب
9 تشکر شده توسط : خاطرات یک گورکن 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
سلام

دست به فومدانسیون غنی چوبی عود وود نسخه اولیه کار از بیخ غلطی بود. اون بزرگ افسانه ی روغنی-چوبی-سوخته ای که از جان عوود وود نشت میکرد به شدت گیرا، با تجربه، خوش فکر ، نجیب زاده و دقیق و وقت شناس بود. در عین صراحت ، کم حرب و متین بود.
بلد از اون رایحه دیگه کمتر دیدم تام فورد در عطری چوبی به این بلوغ برسه .
در نسخه اینتنس ابدا از اون نگاه محجوب عود وود خبری نیست. قد برافراشته ، گرفتگی صدا و کلمات بی ربط. یک دوز غنی از استیراکس اون زیر میخواد به عطر فریاد و انتشار بده. اصرار بر اون هجمه ی روغنی با یک هرم اسیدی و کینتیک.. ادایی که تاور شماره 2 دراورد و فاجعه بود. ادایی که تاور 3 رو خیلی زود تکراری و کسل کننده کرد. ادایی از غریزه ی خشن و روح کشیده شده به دنبال خود. تقلبی از یک انسان ماورایی هرگز دیده نشده. کرخت و بد بو هست این عطر. ابدا ارزش خرید نداره.
15 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 مازیار
امیر عزیز سلام
واژه ی "بی بنیه" برازنده ی این کار فردریک مال هست. دیزاینری از نوع مرتب اما بی بنیه و بی محتوا. یک ترکیب بی آزار و البته بی هویت و بی تاثیر از نرولی و آکوردی فلاوری-مشکی که انگار خالص نیست و غبارآلوده. کدر و بی مایه است این مشک و یک جور کدورت صابونی-چوبی خشک و کهنه ای درون عطر هست که حتی به ایجاد فضای کلاسیکش لطمه میزنه. پول هدر دادنه سراغ این کار رفتن. من این عطر رو درای داون و ته مانده ی یک عطر دیزاینری آلدهیدی بر روی یک لباس کهنه پس از چند روز استشمام کردن میدونم. یک فاجعه برای فردریک مال. یک فاجعه ی تقریبا خوشبو که هیچی برای ابراز نداره. بد و بد و بد و بد. یک بد نیمه خوشبو بی هیچ هیجانی. بی هیچ روشنایی و تکنیکی. بی هیچ دغدغه ای حین ساخت. بی هیچ تلاشی برای متمایز بودن. بی هیچ تئوری . یک دستاورد عصرگاهی از جانب یک کارآموز درجه دوم اما نیمه مشتاق. ترکیبات ایمن و راحت الحلقومی برای ساخت یک عطر بی رونق و بی اصالت. بریزیمش دور.
11 تشکر شده توسط : Sepehr s 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
سلام.
صحبت در مورد امواج ایمتیشن خیلی کار سختی هست. شما در ظاهر با یک خراش پودری ، نارس و سخت پوش مواجه هستید اما در باطن با یکی از پیچیده ترین عطرهای این سالهای امواج مواجهید. اگر بتونید از سردرد ابتدایی سایپریول و چوب و لیمونن بوتین جان سالم به در ببزید تازه میرسید به یک گرده افشانی قوی و انفجاری از پودر خراشنده و متراکم که رسوب علیظی از جیر رو در زیر سطح خودش با کمک بنزوئین داره ورز میده که متدلدش کنه. کی متولد میشه ؟ هیچ وقت . فقط همان لحظه ی اتصال این دو مورد نظر عطار بوده. گویی صاعقه ای از جیر تیز و آروماتیک بکوبه توی هوایی متراکم و غبارین از رایحه ای پودری-چوبی-گلی. همین صاعقه که جنسش نظیر جنس کرید سیلور مانتن آروماتیک و فلز گونه و براق هست باعث ایجاد توهمی از خنکا میده. عطر گرم هست اما ردی که به آرامی روی پوست گزش میکنه حس نیمه معتدلی رو ایجاد میکنه. سوزشی که در بینی ایجاد میشه، سمباده ای که روی ناخن کشیده میشه و خارشی که روی پوست ایجاد میشه لحظه ای احساسات ما رو گیج میکنن.
عطری که قطعا باید در هوای معتدل استشمام بشه. عطر واقعا پیچیده و چند محوری هست. برش جدیدی از عطرسازی و تجربه ای بر اساس بازی با شامه.
کار ناپخته ای هست. عجولانه و زود گو و تند گفتار هست. با اینحال رگه های کلاسیک خیلی خیلی خوش اندامی داخل عطر هست که ادایی از جیر نرم هست. قوی هم هست درون عطر و احتمالا بخشی که باعث بشه هزینه شو بدید اما کلافه کننده ست. در کلیت عطر بدون کاربرد هست. یک رفتار بوخوفسکی گونه و یا یک برهم زنی باختینی و کارناوالی.
عطر خیلی مرموزی هست و بارها باید رویوش کنم و مدام تست و تست و تست.
تا اینجا ارزش خرید نداره برای مخاطب عام
15 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 صادق اف
سلام.
صحبت در مورد امواج ایمتیشن خیلی کار سختی هست. شما در ظاهر با یک خراش پودری ، نارس و سخت پوش مواجه هستید اما در باطن با یکی از پیچیده ترین عطرهای این سالهای امواج مواجهید. اگر بتونید از سردرد ابتدایی سایپریول و چوب و لیمونن بوتین جان سالم به در ببزید تازه میرسید به یک گرده افشانی قوی و انفجاری از پودر خراشنده و متراکم که رسوب علیظی از جیر رو در زیر سطح خودش با کمک بنزوئین داره ورز میده که متدلدش کنه. کی متولد میشه ؟ هیچ وقت . فقط همان لحظه ی اتصال این دو مورد نظر عطار بوده. گویی صاعقه ای از جیر تیز و آروماتیک بکوبه توی هوایی متراکم و غبارین از رایحه ای پودری-چوبی-گلی. همین صاعقه که جنسش نظیر جنس کرید سیلور مانتن آروماتیک و فلز گونه و براق هست باعث ایجاد توهمی از خنکا میده. عطر گرم هست اما ردی که به آرامی روی پوست گزش میکنه حس نیمه معتدلی رو ایجاد میکنه. سوزشی که در بینی ایجاد میشه، سمباده ای که روی ناخن کشیده میشه و خارشی که روی پوست ایجاد میشه لحظه ای احساسات ما رو گیج میکنن.
عطری که قطعا باید در هوای معتدل استشمام بشه. عطر واقعا پیچیده و چند محوری هست. برش جدیدی از عطرسازی و تجربه ای بر اساس بازی با شامه.
کار ناپخته ای هست. عجولانه و زود گو و تند گفتار هست. با اینحال رگه های کلاسیک خیلی خیلی خوش اندامی داخل عطر هست که ادایی از جیر نرم هست. قوی هم هست درون عطر و احتمالا بخشی که باعث بشه هزینه شو بدید اما کلافه کننده ست. در کلیت عطر بدون کاربرد هست. یک رفتار بوخوفسکی گونه و یا یک برهم زنی باختینی و کارناوالی.
عطر خیلی مرموزی هست و بارها باید رویوش کنم و مدام تست و تست و تست.
تا اینجا ارزش خرید نداره برای مخاطب عام
18 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
حسين عزیز سلام

روژا داو برندی جهت آشنایی نیست. بلکه مستقیما بایستی سراغ امضای اصلی این برند یعنی دیاگیلو ربت تا به تمامی نشان بده داو کی هست و چی میخواد بگه. داو یک تیتر بزرگ به اسم "شه.وت آلود" داره . و عطرها تمامی بر این واژه فوندانسیون اصلیشون شکل میگیره . تئوری های این واژه اما در ذهن روژا داو هر بار متفاوت هست. دیاگیلو رو بایستی تست کنین برای اولین تست از روژا داو تا یک چارچوب کلی از این برند در ذهن تجسم بشه. هر چند به ندرت عطری بهتر از این کار در بین کارای داو پیدا میشه ولی لازمه ی شناخت داو همین دیاگیلو هست.
برای شروع به نظرم برند مناسبی نیست. تست انما احتمالا برای مدت شما رو در هوا معلق نگه میداره و اون رو در عطرهای مختلف جستجو میکنید ولی تمامیتی از داو ارائه نمیده.
همون زرجف به نظرم انتخاب بهتری از داو برای یک مخاطب هست در این استایل و این ذائقه
12 تشکر شده توسط : محسن جمالیان رضا یگانه
م. س عزیز سلام
امسال که سال سقوط عطرسازی هست. هجوم فاین ارتیست ها به عطرسازی از هر طیف و هر تفکری با تجربه کم عطرسازی و صرفا با ایده نپخته دو جین برند ایندی نیش بی خاصیت روانه بازار کرده. اما به تازگی یک برندی رو کشف کردم به اسم areej le dore که واقعا کارهاش بسیار با ارزش هستن. قبلا از house of matriarch و slumberhouse و olympic orchid و کارهای خوب این برندها اسم بردم اینجا. اما یک برند دیگری هم که باز به تازگی کشف کردم pekji هست که بطور ویژه ای باور فرد رو از حس بویایی تغییر میده و روایح کاملا ناشناس و اولین تجربه بویایی فرد هستن.
از vero profumo میتونی اکنون سراغ روزی و اوندا بری.
میتونی حالا برای کشف وجهه تنباکو سراغ سونوما سنت استودیو بری .
هرچند برای o driu زود هست ولی میتونی با احتیاط شروع به تست کارهای این برند هم کنی.
برند anat fritz با مفهوم نئو مینیمالیست آشنا ترت میکنه.
و برای کشف مفهوم واید بودن عطرها میتونی سراغ humiecky and graef بری.
نظر علی عزیز رو هم خوندم. نادیا زد رو نمیدونم علی کجا باهاش برخورد داشته اما مولتی تکنیکال هست که برای شامه ی یک عطار ساخته شده نه یک مخاطب. فقط برای به رخ کشیدن تکنیک. و الا در رایحه چیزی عایدت نمیشه.
برای مقدمه سازی از مفهوم cologne میتونی سری به bensimon بزنی.
کماکان برونو فازولاری و ماریا کندیدا رو لایق احترام بیشتری در عطرسازی میدونم.
برای درک اولین کشف سنتی پچولی میتونی با classic patchouli von eusersdorff استارت بزنی.
برای درک جذابیت رایحه از طریق چینش صحیح هرم میتونی به مازولاری فکر کنی.
در Nico Uytterhaegen میتونی آموخته هات رو مرور کنی.
Arquiste هم باز برندی هست که چیز زیادی یادت نمیده منتها خب یکم تجربه اندوزی جدیدی رو سر راهت قرار میده . درست مثل biehl , lush , zadig and voltaire.

اینها اما همگی پلکان اول برای رفتن به سمت تجربیات جدیدتر هست. فعلا برای اسم بردن از تجربیات ناب عطرسازی و برندهایی که از هر برند دیگری بهتر عطر رو میشناسن زود هست به نظرم. کلی تجربه هست که بایستی باهاشون سر و کله زد و از خود اشکال گرفت و رفع اشکال کرد تا بشه شامه رو در میان برندهایی که عرض میکنم گم نکرد. گم شدن شامه امر مرسومی هست که در برخورد با روایحی که پرزنتشون بصورت لایه های حول یک نت نمیچرخه اتفاق میفته. نظیر اولین برخورد یک کاربر اماتور با کاری مثل مونته کریستو.
14 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 complihanicated
ممنونم دوستان.

حسب عادت معهود برای معرفی لطرهای جدید فکر میکنم سکته ای که مدتهاست جان ایستواغ د پعفومز رو گرفته بود دست از سرش برداشته و با دو عطر خوب 2017 رو به اتمام رسوند. که بین اونها prolixe عطر خوش ساخت و با کیفیتی هست هرچند مثل غاطبه ی عطرهای این برند گنگ و با بالانس ضعیفی خودش رو عرضه میکنه. با اینحال رایحه چرم-جیر نازنینی که در عطر هست رو همگی احتمالا خواهید پسندید.

عطر جدید برند parfum de empire
: la cri lumiere
شیپغه ی تقلبی و فیکی که شرکت های عطرسازی برای ساختن اصالتی تصنعی به سمتش میرن. شیپغه ای درباری ، کلاسیک ، فرانسوی با گونه های سرخاب زده ی برق زده که به زور سعی بر پنهان کردن چروک صورت علیا و اناث دربار دارن. این گونه از عطرسازی شاید برای عده ای کماکان نوستالژیک و جذاب باشه ولی خب با تکرار زیاد باعث تحریف اجزای روح کلاسیک میشه. جهان درون عطرها سراسر رنگی و اوج عزت و مکنت هست. در رایحه هم کار زنده ای نیست. مثل اکثر کارهای این برند سردرگم میشه و بی ایده تمام میشه
23 تشکر شده توسط : Hani 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
سلام. از آخرین باری که مطلبی اینجا نوشتم مدت های زیادی میگذره. غرض احوالپرسی از دوستان بود.
و ذیل عطری که رنگ همین روزهاست. خاکستری و شورابه. خسته جان و آزرده. نمای نیمه روشن و بیگانه ای از پژمردگی. مات و عبوث. شورابه وتیور و گل آلودگی کرخت فلاوری. کبره بستن در بی حوصلگی. یا باقی ماندگی در استیصال از عدم تغییر. جانکاه و عبوث و بدطعم میگذرن این ایام. بی رونقی از امیدواری به اصلاح. مزدوری سیاست و قربانی شدن آسایش . خلاصی از مربع ظلم در این کشور امکان نداره . ذهن های قلیل و تفکرات مسطح ، روان آدم رو مفلوک کردن. به عطری که تا شش ماه قبل رقم 500 هزار تومان زار میزد امروز با رقم پنج برابرش بایستی با چه دیدی مواجه شد ؟ شرم بر این روال مفسده و تزویر و سفاهت اربابان . شرم بر این ظلم پذیری ناتمام ما رعیت.
52 تشکر شده توسط : احمد شجاعی matin mo
داستانکی نوشته بودم امروز به کار می آید. نوشته بودم یک آبادی بود جلوی راه سیل. مردم در مسیر سیل نی کاشتند. گفتند نی مسیر آب را میشکاند و از اب مینوشد و از سیل در امانمان میگذارد. یک بابایی نی نواز بود. از آنجا گذشت. یک نی شکاند و نواخت. مردم گردش جمع شدند گفتند نفست گرم چه خوب مینوازی. چنان مینواخت که نی آتش میگرفت. فرداش یک نی دیگر از نیستان میشکاند و نی مینواخت و مردم به آواز نی نواز دل باخته بودند. هر شب تا سالها نی زن نی مینواخت و از نیستان نی میشکاند. نیستان از نی تهی شد و مردم از سیل غافل شدند.. سیل آمد و شهر و مردم شهر را برد. حکایت من است. سرتان را گرم کرده ام به اینها. جوانک 20 ساله آمده میپرسد یک عطر پر بازخورد زیر صد هزار تومان بگویید دل و دین از هر چه دختر است ببرم و آتش بزنم به تار و پود دلبرکان کوچه و خیابان. بیا این همان عطر. دل و دین هم بردی . باقی ایام را با دلداده ات به حل کدام معما حرام میکنی؟ گل بگیرند ایده ی ساخت ایکاروس را. تهش صد نفر هم فهمیدند ریو نخرند. خب بعد ؟ از عطرهایی که لایک کرده ام دوتاشان را محال است کسی بوییده باشد. میبینم سه نفر زده اند عاشقش هستیم. این چشم بسته فرمانبرداری را نمیفهمم. ولو چشم بسته پیرو مولوی باشید خریت است. اینستاگرام یکجور مبتذل است ، ایکاروس یک جور دیگر. همه بخشی از ابتذالیم حتی وقتی به ظاهر از آن فرار میکنیم. پلکان پنروز. ما روی پلکان پنروز قدم بر میداریم میگوییم چرا نمیرسیم.. ما اسیر پنروزیم. هیچ وقت از پنروز خلاص نمیتوان شد. من ملتمسانه با اصرار فراوان از مدیریت عزیز و محترم عطرافشان خواهشانه درخواست میکنم اکانتم را حذف کند. این البته یک حق حقوقی برای من است که بایستی خود از ان بهره مند میبودم. ولهذا با این تفاسیر خواهش من را هم ضمیمه کنید. حدف کنید لطفا. بهرحال آنقدر حرمت بایستی داشته باشم رویم را زمین نندازید. ایکاروس مرد. لعنت بر ایکاروس و هرچه ادعای پوچ روشنگری ست.
18 تشکر شده توسط : nazanin s.s

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir